همه جا آباد استabstract 0007
هیچ جا آباد نیست
نقش زندگی بر آب است
همه جا نقاشی ست


هر کسی بَهر دل خویش که شد
رهروِ راهروی جبهه ی امیال بشد
نقشه ای بر دل این بوم زدُ
بر لب طاقچه ای چهره ی ایام بشد


لحظه ای با من باش
اندکی صبر بکن
سری از برف برون
نفسی تازه بکنabstract 0004


زندگی چیست مگر؟
که در آن درماندی
به جز از بوسه ی یار
که در آن دم،ماندی؟


زندگی چیست مگر؟
که تباهَش کردی
به جز از عروسک کودکی ات
که خرابَش کردی؟


زندگی چیست مگر؟
که تمامش کردی
به جز از یاد خدا
که جوابش کردی؟


زندگی مشق شب کودکی است
تا که مرتاضت کنند
روی دفتر هرچه خواهی گریه کن
صبح روز بعد با بیست بـخند


گر گرفـتت خواب وصل روی تو
لب به روی خنده ات هرگز نبند