طنین گام تو در شب
طنین گام تو در لحظه های آمدن
صدای جوشش خون است در سکوت رگ من
صدای رویش برگ است، از درخت قلب تو
ای همیشه عزیز ،
ای همیشه از همه بهتر
تو از کدام تباری ؟
اگر ز نسل شبم من ، تو از سلاله ی صبحی
وگر ز پشت خزانم ، تو از نژاد بهاری
چه می شد ار به تو پیوند می زدم شب خود را
که تا سپیده ی من بردمد ز پیراهن تو
چه می شد ار به بهار تو می رسید خزانم
که تا درخت گل من بروید از چمن تو
شنیدنی است ز لب های سرخ گل ، سخن تو
طنین گام تو هر شب
به گوش می رسد از آستان آمدن تو
خوشا گذار تو بر من
خوشا گشودن دل بر صدای در زدن تو
خوشا طلوع تو در من
خوشا دمیدن خورشید عشق از قلب تو
علاقه مندی ها (بوک مارک ها)