ترسم برسد وقت سفر ای گل زیبا
اما نشود از تو خبر ای گل زیبا
تا رخت نبستم من از این عالم خاکی
کن بر من دلخسته نظر ای گل زیبا
یک عمر نشستم سر راحت به امیدی
تا آنکه بیایی ز سفر ای گل زیبا
اما نرسید موسم وصل و همه عمرم
در فرقت تو گشت هدر ای گل زیبا
افسوس و دریغا که نصیب دل تنگم
شد دردو غم خون جگر ای گل زیبا
هر لحظه به فکر تو در یاد تو هستم
در شامگه و وقت سحر ای گل زیبا
در صفحه ی دل ثبت شده خاطره عشق
سودای تو افتاده به سر ای گل زیبا
زد آتش غم شعله و سوزاند دلم را
فریاد از این شور و شرر ای گل زیبا
با من سخنی گو که بود لعل لب تو
شیرین تر از شهد و شکر ای گل زیبا
بنگر که دلم نام تو را ورد زبان ساخت
با سوز دل و دیده ی تر ای گل زیبا
علاقه مندی ها (بوک مارک ها)