زندگی ,

چرخش دوّار زمان است که ما


خود ندانسته و ناخواسته در گردش آن , گم شده ایم .

---------------------------------------------------------------------------------------
البته این یه فرضیه است که جزو شعرهای خودمه ولی در کل زندگی همون چیزیه که فکر می کنیم . پس همونجوری که دوست داریم زندگی کنیم فکر کنیم .

نهایت چیزی که از زندگی دنیویم میخوام
یه کلبه چوبیه ( البته چوبهاش استوانه ای شکل یعنی سطح مقطع چوب بدنه کلبه دایره است . ) وسط جنگل های گیلان البته اگه سمت دیلمان باشه که کوهستانیه و بهشت به نظر خودم . با امکانات صوتی تصویری عالی برای دیدن فیلم های مورد علاقم . و موزیک های مورد علاقم . یه کتابخونه بزرگ . که وقتی می خوام کتاب بخونم جلوی شومینه و روی صندلی که حالت نه نو داره منظورم صندلی ایه که کف دو پایه هاش حالت حلال داره و می تونی با حرکت دادن بدن اونو حرکت بدی . البته همه اینها در کنار کسی که دوستش دارم یعنی همسرم ولی به شرطی اینکه زیاد کاری بهم نداشته باشه و گیر نده که چقدر کتاب میخونی یا فیلم نگاه می کنی.