من تعریف خودمو با شعری از سهراب آغاز می کنم
<سهراب >> با نگاه سبزش می سراید: زندگی بال و پری دارد٬
با وسعت مرگ.
پرشی دارد٬
به اندازه عشق.
زندگی چیزی نیست
ـ که لب طاقچه عادت ـ
از یاد من و تو برود.
زندگی حس غریبی است که یک مرغ مهاجر دارد.
زندگی سوت قطاری است٬
که در خواب پلی می پیچد.
زندگی شستن یک بشقاب است.
علاقه مندی ها (بوک مارک ها)