خودمحوري در مسائل دين، مايه گمراهي
بخشي از مسائل دين، تأييد و تأكيد احكام عقلي و حقايق علمي است و بخشي ديگر رهنمودها و دستورالعملهايي است كه فراتر از دريافت عقل و رهيافت علوم بشري است.
در اصطلاح علمي، دسته نخست را «احكام ارشادي» مينامند و دسته دوم را «احكام مولوي» و «احكام تعبدي».
در زمينه احكام ارشادي، انسانها به دليل برخورداري از عقل و ابزار شناخت، مجال آن را دارند كه به تعقل و تفكر و كاوش و تجزيه و تحليل و تعيين حدود و جوانب بپردازند، زيرا حكم شريعت در اين موارد، نظر به دريافتهاي عقلي خود انسان دارد؛ مانند: ممنوعيت دروغ، غيبت، حسادت، بخل، كينه و مانند: حسن وفاي به عهد، سخاوت، خدمت به انسانها و... .
اما در زمينه احكام تعبدي، مانند: نماز، روزه، حج و... مجالي براي عقل نيست كه بخواهد كم و كيف و ميزان ضرورت و شكل انجام آنها را به تنهايي بفهمد، بلكه در اين زمينهها كه معمولاً به مسائل عبادي باز ميگردد، عقل حكم ميكند كه بايد نوع عبادت و بندگي و راه صحيح تقرب به خداوند را از خود خداوند و از وحي و انبياء دريافت كرد، زيرا چه بسا انسان شيوهاي را براي اظهار بندگي به درگاه خداوند برگزيند كه مورد رضاي الهي نباشد.
متأسفانه همانگونه كه در فصل قبل گفته شد، برخي انسانها در مسير تقرب به خداوند و رسيدن به ارزشهاي معنوي، گاه گرفتار خودخواهي و خودمحوري ميشوند و با فكر و سليقه خود راهي را در پيش ميگيرند و همانطور كه مثلاً عدهاي به گمان دفاع از اهل بيت، راههايي را ميروند كه مايه بيآبرويي شيعه و بدنام شدن مكتب اهل بيت ميباشد، گروهي هم در ميدان زهد و تقوا و رياضت و عرفان و بندگي و عبادت خدا، گرفتار بدعتگذاري شده و شيوهها و مسلكها و روشهايي را اختراع كردهاند كه از سوي وحي تأييد نشده است.
كم نيستند كساني كه معناي زهد را درك نكرده و گمان كردهاند كه زهد يعني ژندهپوشي، گدامسلكي، درويشبازي، گوشهگيري و... .
هستند كساني كه تقوا را به معناي انزوا از جامعه، حضور نيافتن در كارهاي جدي اجتماعي، توجه نكردن به مسائل حيات و زندگي گرفتهاند و به خيال خود براي رسيدن به مقامات معنوي و دست يافتن به كارهاي خارقالعاده و كرامات، به چلهنشيني و اذكار ساختگي و آزار تن همت گماردهاند.
در حالي كه هيچيك از اينها مورد رضايت شارع مقدس نبوده و مايه تقرب به خداوند نيست، چه اين كه راه نزديك شدن به خداوند، پيروي از راه وحي و الگو قرار دادن پيامبر(ص) و امامان معصوم(ع) است و در راه عبادت، نبايد به ابداع و اختراع دست زد.
حضرت رضا(ع) در اين باره ميفرمايد: «اين سخن رسول خدا است: «كسي كه به دين و مسلكي گردن نهد كه آن را از منبع صحيح و معتبر ديني ـ وحي و پيامبر ـ دريافت نكرده است، از سوي خداوند محكوم به پوچي و گمراهي است و كسي كه تلاش كند مسائل و روشهاي ديني و عبادي خود را از راههاي غيرمعتبر و از راههايي كه خداوند آنها را تأييد نكرده است، دريافت كند، مشرك به شمار ميآيد! تنها راه ايمن و معتبر براي شناخت وحي و پيام و خواست خداوند، راه محمد ميباشد.»
اهميت اين روايت تا آنجاست كه اگر علل انحطاط مسلمانان و عقبماندگي فرهنگي و علمي و عملي آنان را مورد مطالعه قرار دهيم، خواهيم يافت كه يكي از مهمترين آنها، بدعتها و اختراعهاي نادرستي است كه در قلمرو برنامهها و مفاهيم ديني صورت دادهاند و به جاي اين كه تقرب به خدا و محبت به اهل بيت را در متخلق شدن به اخلاق الهي و ارزشهاي والاي معنوي و فضايل انساني جست و جو كنند، دل به برخي باورها و مسائل صوري و ظاهري خوش كردهاند.
دينداري در پرتو عمل و نه آرمانپردازي
گروهي دين را در قالب آرمانها و پندارهاي خود جست و جو ميكنند، عمل را فرو مينهند و دل به ارتباطها و نسبها و امور ظاهري ميبندند، در حالي كه دين مجموعهاي به هم پيوسته و منسجم است و در گفتهها و رهآوردهاي خود، بناي مزاح و سرگرمي نداشته است.
اما چه راحت گروهي به دستورات دين عمل نميكنند و براي توجيه نفس خويش به رحمت الهي تكيه مينمايند، غافل از اين كه خداي رحيم، خداي صادق، حكيم و عادل نيز هست و صدق سخنان و بشارتها و تهديدهاي الهي مستلزم آن است كه آنچه در قرآن و منابع ديني آمده است، بيكم و كاست، تحقق پيدا كند.
يكي از شاگردان امام رضا(ع) به نام حسن بن موسي بن علي وشّاء ميگويد: در خراسان همراه علي بن موسي(ع) بودم. در آن مجلس، زيد بن موسي ـ برادر امام رضا(ع) ـ نيز حضور داشت. گروهي پيرامون زيد جمع بودند و او ـ به سبب انتسابش به خاندان پيامبر(ص) و به خاطر اين كه فرزند موسي بن جعفر است ـ به آن جمع تفاخر ميكرد و فخر ميفروخت و ميگفت: ما چنين هستيم و ما چنان هستيم!
در آن سوي محفل نيز گروهي پيرامون علي بن موسي(ع) گرد آمده بودند و حضرت با آنان سخن ميگفت. در اين ميان، سخنان زيد به گوش امام رسيد.
حضرت رضا(ع) به جانب برادر رو كرد و فرمود: «اي زيد! آيا حرفهاي نقّالان كوفه تو را مغرور كرده است و فريب خوردهاي كه روايت كردهاند: «فاطمه عفت خود را حفظ كرد و خداوند آتش را بر ذريه او حرام نمود.»
اين مخصوص «حسن و حسين» و فرزندان بيواسطه فاطمه است.
آيا ممكن است كه پدر تو ـ امام موسي بن جعفر(ع) ـ اطاعت خدا كند، روزها روزه بدارد و شبها به نماز بايستد، ولي تو معصيت خدا كني و با اين وصف، روز قيامت هر دو به دليل اين كه فرزندان فاطمه هستيد، برابر باشيد! اگر براستي اين چنين باشد معلوم ميشود، تو نزد خداوند عزيزتر از موسي بن جعفر هستي، زيرا او با عمل و تلاش ميبايست به قرب الهي راه يابد و تو بيزحمت و بدون هيچ عمل!»
پيام اين روايت، به موضوع مورد روايت محدود نميباشد، بلكه نوع بيان و استدلال امام اين امكان را ميدهد كه بگوييم پس از ايمان به اصول دين، هيچ چيزي جاي عمل صالح و تلاش را نميگيرد؛ نه نسب و فرزند پيامبر بودن و نه گريه بر مصائب خاندان پيامبر(ص) و نه محبت بر نيكان و صالحان. بلي ميتوان گفت كه محبت به نيكان و بندگان صالح الهي، خود راهي براي بازگشت به سوي خدا و حركت در مسير تكليف و پايبندي به احكام الهي است و اگر در روايات، نسبت به محبت اهل بيت و يا گريه بر مصائب آنان و يا تكيه بر رحمت الهي تأكيد شده، براي آن بوده است كه اين امور، خود راهي است براي رو آوري به عمل صالح، نه اين كه مايه غرور و ترك عمل شود.
نمادهاي ديني، استوار بر بنيادهاي عملي
در اديان آسماني، مفاهيمي مانند: توبه، استغفار، توفيقخواهي، دعا و ذكر وجود دارند كه بيشتر داراي جنبه نمادين و نشانهاي هستند.
اين مفاهيم هر چند با نوعي عمل همراهند، ولي حقيقت آنها در عملي پايدارتر و بنياديتر نهفته است، به گونهاي كه اگر اين نمادها به تنهايي مورد توجه قرار گيرند، از حالت ارزشي بيرون آمده، شكل تمسخر و استهزاء به خود ميگيرند. روشنترين مثال آن، استغفار زباني است كه ريشه در قلب و باور و نمود در عمل نداشته باشد.
امام رضا(ع) ميفرمايد: «چند چيز است كه اگر همراه با چند حقيقت نباشد، مسخره مينمايد:
1ـ كسي كه زبانش استغفار كند، ولي قلبش از گناه پشيمان نباشد.
2ـ فردي كه توفيق طلب كند، ولي تلاش ننمايد.
3ـ انساني كه احتياط جو باشد، ولي دقت و پرهيز نداشته باشد.
4ـ آن كه آرزوي بهشت كند، ولي بر دشواريها شكيبا نباشد.
5ـ شخصي كه از آتش دوزخ به خدا پناه برد، ولي هوسهاي دنيا را ترك نگويد.
6ـ كسي كه ذكر خدا بر لب براند، ولي شوق ديدار رحمت الهي را نداشته باشد و...
اينان در حقيقت خود را به استهزاء گرفتهاند.»
علاقه مندی ها (بوک مارک ها)