برترینهای نظرسنجی بزرگ موسیقی ما درباره انتخابشان میگویند - 8
مسعود همایونی :ماکت موسیقی در ایران، ماکت با شعوری نیست
موسیقی ما: مسعود همایونی نوازنده چیرهدست گیتار الکتریک عنوان یکی از برترینهای عرصه نوازندگی را در سال گذشته به خود اختصاص داد. وی سالهاست که مینوازد بیانکه منتظر دستمزدی ماورایی باشد و به نقدها، تمجیدها و تعریفها دل بسپارد. هر چه دارد، زاییده تلاش و پیگیریها و دقت بیش از حدی است که در امر نوازندگی داشته است.
همایونی با وجودی که سالهاست فعالیت میکند، هنوز نتوانسته به اندازه یک خواننده برای خودش جایگاهی دست و پا کند. اینها را خودش میگوید. ادامه صحبتهایش را میخوانید:
- فکر میکنید نظرسنجی پایان سال که از طریق سایت موسیقی ما صورت گرفت، چقدر به انتشار واقعیتها پرداخت؟ چه کمها و چه کاستیهایی داشت؟
حرکتی که سایت موسیقی ما انجام داد، حرکت و اتفاق خوبی بود. افرادی که انتخاب شده بودند چیزی حدود ۶۰-۷۰ درصد افراد قابل قبولی بودند. بقیه هم که شرکت داشتند را شاید من خیلی نمیشناسم. کل متن حرکت خوبی بود. بزرگترین حسن چنین حرکتی این است که به نوازنده جماعت که هیچ وقت اهمیت داده نمیشده، اهمیت دادهاید. واقعیت این است که تمامی زحمات به دوش نوازندههای یک گروه است ولی تنها کسی که دیده میشود، خواننده است و این یعنی نادیده گرفتن حق و حقوق نوازنده! متاسفانه در ایران هیچ وقت به یک نوازنده ارزش داده نشده و حق و حقوق او نادیده گرفته شده است. در حالی این بلا بر سر نوازنده میآید که یک خواننده تمامی افتخارش به این است که فلان نوازنده در گروه او و همراه با ارکسترش مینوازد.
خواننده به قدری که در خلوت و در خانه خودش از یک نوازنده که برایش ساز میزند تعریف میکند، روی استیج چنین کاری نمیکند و فقط به معرفی در حد یک نام بسنده میکند.
ببینید بهایی که یک خواننده در خلوت خودشان به یک نوازنده میدهد، بسیار بیش از آن چیزی است که در جمع اتفاق میافتد.
- فکر میکنید چرا چنین اتفاقی میافتد؟
خوب کاملا مشخص است. وقتی در میان دو هزار نفر، تو را به عنوان یک نوازنده معرفی میکند و میبیند که خیلی مورد استقبال واقع میشوی، خوب دیگر این کار را نمیکند که خودش دیده نشود. وقتی یک نوازنده که مورد علاقه مردم است مورد تمجید و تعریف مردم قرار میگیرد و با معرفی وی کل سالن به یکباره جیغ میکشد، مشخص است که ناراحت میشود.
- پس از وضعیت نوازندهها راضی نیستید؟
چرا باید راضی باشم وقتی که در میان همه نوازندگان همین مسایل و مشکلات وجود دارد. نوازنده یک سال و نیم زحمت میکشد، عرق میریزد و برای کارش زحمت میکشد تا خواننده یک سر سوزن روی سن دیده شود، کاری میکند که خواننده و صدایش شنیده شود. فکرش را بکنید یک تیم فوتبال زحمت میکشند و کسی که گل را به دروازه میفرستد، خواننده است برای همین هم هست که دیده میشود. چون تمام کننده است. این در حالی است که همه با هم زحمت کشدیهاند و خواننده فقط توپ را گل کرده است.
- پس در کل این نظر سنجیها جواب نمیدهد در چنین زمینههایی؟
چرا اتفاقا میخواهم این را بگویم که ایده کارتان را دوست دارم. در حالی شما چنین کاری انجام میدهید که این روزها بیشتر خبرنگاران به نوچه شبیه ترند تا خبرنگار! فکرش را بکیند برای کنسرت و گزارش و عکس میآیند و از ۸ هزار تا عکسی که گرفتهاند فقط ۱۰-۱۵ تا عکسی که از خواننده گرفتهاند را گزارش تصویری میکنند و به خورد مردم میدهند. من وقتی شروع به ساز زدن کردم ۹۰ در صد این به ظاهر خبرنگارها و عکاسها نبودند. همیشه خودم تاسف میخورم از اینکه چرا به خواننده جماعت بها داده نمیشود.
- راضی نیستید از اینکه به عنوان یکی از بهترینهای این عرصه انتخاب شدید؟
خوشحالم ولی همین من را غمگینتر میکند. چرا که هر چه فکر میکنم میبینم فایدهای برای من نداشته و نخواهد داشت. الان ۵ ماه است که من به استودیو نرفتهام. ۶ ماه هم هست که رضا صادقی کنسرت ندارد. با این حساب عملا من هیچ کاری نمیکنم. میخواهم بپرسم پس چرا آنهایی که در سطح پایین تری از نوازندگی هستند، بیشتر کار میکنند. مگر یک خواننده میتواند در سال بیشتر از چند کنسرت که تعداد، انها به ۵-۶ میرسد برگزار کند؟ من کلا موافق با چنین نظر سنجیهای بازی هستم که همه حق انتخاب و اظهار نظر دارند.
- *پس گله شما از چه و از کجاست؟
دو شب گذشته یک قطعه بیکلام از من منتشر شد که در سایت موسیقی ما هم معرفی شد. میخواهم بگویم چرا در کشور خودمان این قدر به ما بها داده نمیشود؟ چرا به موزیسین جماعت بها داده نمیشود؟ میخواهم بگویم چرا وقتی که یک نوازنده این همه زحمت میکشد همه چیز به نام خوانندهاش تمام میشود. تو کاری که ۵ نوازنده گردن کلفت مینوازند، بعد عکس همان نوازندهها را با سایز ۵در ۵ منتشر میکنند، چه توقعی میتوان داشت جز اینکه خواننده را برجسته میکنند و به نام نوازنده و به کام او میشود
ما خودمان خوانندهها را بزرگ میکنیم و بعد خودمان زیر چتر او میرویم. حتی خبرنگارها هم با این مشکل روبرو میشوند. متاسفم برای جامعه خبرنگاری که برخی از آنها اصلا کارشان را بلد نیستند و تنها کارشان این است که بروند پشت سن و با خواننده عکس بگیرند. من معتقدم که هر کس باید به خوبی از عهده وظایف خودش برآید. تو وقتی قبول میکنی که یک خبرنگار هستی باید مسولیت یک خبرنگار را به خوبی بشناسی و آن را انجام دهی! باید بدانی که در موسیقی یک نفر نیست که برند میکنید بلکه ۵۰ نفر دیگر اعم از شاعر و نوازنده و آهنگساز و تنظیم کننده و... نیز حضور دارند که حتی سعی نمیکنید آنها را ببینید.
اینکه همین دوستان به ظاهر خبرنگار بروند کمی موسیقی دنبال کنند و ببینند که در موسیقی چه اتفاقاتی میفاتد. بدانند که موسیقی فقط عکس گرفتن با خواننده و عکاسی از سر و دست و پاهای او نیست. اصلا عکاسان این حوزه بروند و این شکل از عکاسی را یاد بگیرند و بعد وارد این حیطه شوند. متاسفانه کار موسیقی بیدر و پیکرترین عرصه در هنر است. توصیه میکنم به بچههای موسیقی بیش از پیش اهمیت داده شود. زحمت را نوازنده میکشد آن وقت خوانندهای که از حمام خانهاش خواننده شده، یکباره سر از سن در میآورد و پولش را به جیب میزند.
طرف به لحاظ سنی شاید چندین سال از من کوچکتر باشد مثلا ۶ سال، ولی به لحاظ هنری ۱۵ -۱۶ سال از من کوچکتر است. اما احترام گذاشتن بلد نیست. میخواهم بگویم بلانسبت اگر برای اسب هم یونجه بریزید و سیر شود میزند زیر آواز! توهین نمیکنم ولی اینکه ما پیش گرفتهایم خوانندگی نیست.
چرا هنرمند را کوچک و حقیر میکنند؟ چرا قدرش را نمیدانند؟ چون خوشان کوچک هستند و از بزرگ شدن دیگران میهراسند. انها با کوچک کردن نوازنده میخواهند خودشان را بزرگ کنند که این امر شدنی نیست. متاسفانه هیچ خوانندهای هم از این قاعده مستثنی نیست. متاسفانه ماکت موسیقی ایران، ماکتی است که شعور را هضم نکرده است، بیفرهنگ وبی علم است و هیچ ریشه درستی ندارد. درد من، شبیه همان دردی است که همایون نصیری دارد، پویا نیکپور دارد، و خیلی دیگر از نوازندهها با آن دست و پنجه نرم میکنند. در یک جمله بگویم درد ما دردی بیدرمان است که خود در آن پیله بستهایم
علاقه مندی ها (بوک مارک ها)