و مرحوم ميرداماد نيز مي‌نويسد :
أن مشيخة المشايخ الذين هم كالأساطين والأركان أمرهم أجل من الاحتياج إلى تزكية مزك ، وتوثيق موثق . ولقد كنا أثبتنا ذلك فيما قد أسلفناه بما لا مزيد عليه .
الرواشح السماوية ، ميرداماد محمد باقر الحسيني الأستر آبادي ، ص 261 .
مشيايخ اجازه ، همان‌هايي كه از استوانه‌ها و اركان به شمار مي‌روند ، فراتر از آن هستند كه احتياج به تصريح به وثاقت داشته باشند . ما پيش از اين ، آن را ثابت كرده‌ايم .
ثالثاً : بسياري از علما حكم به صحت روايت ايشان كرده‌ و او را توثيق كرده‌اند ؛ از جمله مرحوم علامه مجلسي مي‌نويسد :
احمد بن محمد بن يحيي العطار ، من مشايخ الإجازة ، و حكم الأصحاب بصحة حديثه ، يروي عنه الشيخ بتوسط ابن الغضائري و ابن أبي جيد .
الوجيزه في علم الرجال ، ص154 .
احمد بن محمد عطار ، از مشايخ اجازه است و علما حکم به صحت روايت وي کرده اند ؛ شيخ از او با واسطه ابن غضائري و ابن ابي جيد روايت نقل مي کند .
و همچنين علامه حلي در فائده هشتم از كتاب خلاصة الأقوال ، طريق شيخ صدوق به عبد الرحمن بن أبي نجران و عبد الله بن أبي يعفور را تصحيح مي‌كند ؛ در حالي كه در هر دو طريق ، احمد بن محمد يحيي عطار وجود دارد . اين مطلب نشان دهنده آن است كه وثاقت اين شخص در نزد علامه حلي محرز بوده است .
و نيز مرحوم شهيد ثاني رحمت الله عليه با قاطعيت تمام ، حكم به وثاقت اين شخص مي‌كند . وي در تمييز روات همنام كه ممكن است كسي خيال كند ، يك نفر هستند ، مي‌نويسد :
وفائدة معرفته : خشية أن يظن الشخصان ، شخصا " واحدا "... منهم ، محمد بن يحيى العطار القمي . ومنهم ، محمد بن يحيى الخزاز بالخاء المعجمة والزاء قبل الألف وبعدها . ومحمد بن يحيى بن سليمان الخثعمي الكوفي . والثلاثة ثقاة .
الرعاية في علم الدراية (حديث) ، الشهيد الثاني ، ص 371 .
و فايده ديگر در شناخت اين مطلب است كه ممكن است دو نفر را يک نفر گمان کند : از جمله آن‌ها محمد بن يحيي العطار قمي و محمد بن يحيي خزاز و محمد بن يحيي بن سليمان خثعمي کوفي است كه هر سه نفرشان مورد اطمينان هستند .