لاله مغموم و متفكر روي تخت نشسته بود و به گذشته هايش فكر ميكرد ضربه اي به در خورد و فريده وارد شد. با ديدن لاله در اين وضع گفت :من فكر ميكردم تو الان هفت پادشاه رو خواب ديدي !لاله بغضي را كه د گلويش نشسته بود خورد و گفت :
من ميخواستم بيام پايين اما خجالت كشيدم.
فريده دستهايش را به طرف او دراز كرد و گفت :
بلند شو كه الان مامانت هم نگران ميشه ،به محض اينكه اومد سراغ تو رو گرفت،گفتم رفتي دستشويي !
لاله دستهاي فريده را گرفت و با كمك او از جايش بلند شد ،فريده با تعجب گفت :چقدر دستات سرده !مامان كه مي گفت تو تب داري !
_ من هميشه همينطورم ، الان احساس ميكنم كه بدنم به يه تكه خ تديل شده .
_بريم پايين جنب و جوش فاميل رو ببين تا روحيه ات عوض بشه ،از همه مهمتر بيا ببين آقا سهيل چقدر خوشگل و خوش تيپ شده ،راستش رو بخواي من كه به غزل حسوديم ميشه .
_چرا ؟
_آخه نامزد به اين خوشگلي ...
_ مگه نامزديشون رو اعلام كردند ؟
_ نه بابا ولي جاي هيچ شكي نيست كه به همين زوديها اين خبر مهم توي فاميل مي پيچه .
_ فريده جون من دلم خيلي شور ميزنه بهتره پايين نيام !
_مگه ميشه ؟!بيا بريم خودتو لوس نكن ،تو كه نمي خواي دايي از دستت ناراحت بشه !لاله جلوي آينه ايستاد و دستي به صورتش كشيد و گفت :
باشه اينم به خاطر دايي .
فريده لبخندي زد و دست اورا در دست گرفت و از اتاق بيرون كشيد و از پله ها پايين برد .سهيل مشغول گفتگو با سياوش بود كه چشمش به لاله افتاد كه همراه فريده وارد سالن ميشد .لبخند كمرنگ روي صورتش به خنده اي تبديل شد. سياوش نظري به لاله انداخت و گفت :
اين هم دختر عمه ي ساكت و گوشه گير ما !
فريده ،لاله را به سوي سهيل مي برد تا با او سلام و احوالپرسي كند. لاله رنگ پريده و لرزان بود اما فريده حال اورا درك نمي كرد . سه از جا لند شد و ه آن دو كه هر لحظه نزديكتر ميشدند خيره شد.
سپيده به خواهرش گفت :
سهيل خيلي مهربونه، از نگاهش معلومه كه دلش به حال لاله مي سوزه .
ستاره با ترديد سرش را تكان دادو حرف خواهرش را پذيرفت زيرا نگاه سهيل در نظر او نگاهي ترحم آميز نبود.
سهيل و لاله روبه روي يكديگر قرار گرفتند اما هيچ كدام حرفينزدند. فريده اي سرفه اي كرد و گفت :
معرفي مي كنم لاله دختر عمه مهتاب.
اما معرفي فرده هم اثري نكرد و آن دو فقط يكديگر را نگا ميكردند و به نظر مي آمد در عالمي ديگر سير ميكنند ناگهان قطره اشكي از گوشه ي چشم سهيل روي گونه اش ريخت .
علاقه مندی ها (بوک مارک ها)