Ein alter Mann und eine junge Frau, gewisse Kinder
ترجمه: «یک مرد مسن با زنی جوان، کودکان فراوان»
مترادف فارسی: «عروس جوان داماد پير، سبد بيار جوجه بگير!»
Ein Alter sieht besser hinter sich als ein Junger, vor sich
ترجمه: «مرد سالخورده، پشت سرش را بهتر از مرد جوانی که جلوی پایش را می‌نگرد، می‌بیند»
مترادف فارسی: «آن‌چه جوان در آينه بيند، پير در خشت خام آن بيند.» مولوی
Ein heidnisches Pfand ist besser als ein christliches Versprechen
ترجمه: «یک تضمین کافرانه بهتر از یک قول مسیحانه است»
مترادف فارسی: «سنگ به از گوهر نایافته» نیما یوشیج
تمثیل: «به‌دسـت‌آوريده خردمند سنگ// بـه‌نايافته دُر به‌ندهد زچنگ» اسدی طوسی
Einem bald die Ärmel zerreißen /das er bleiben soll
ترجمه: «آستین مهمان را کشیدن و از هم دریدن برای نگهداشتن وی»
مترادف فارسی: «چادر‌كشون، چادر‌درون(كشيدن و دريدن).»
Einen auf den Backofen setzen
ترجمه: «رو تنور نشاندن»
مترادف فارسی: «دختری را ترشی‌ انداختن.»
Ein Vogel in der Schussel ist besser als zehn in der Luft
ترجمه: «پرنده ای در دیگ بهتر از ده در هوا»
تمثیل: «ما در خور صيد تو نباشيم وليكن// گنجشك به ‌دست است به ‌از باز پريده» سعدی
Er ist hintern Backofen nicht weggekommen
ترجمه: «از پشت تنور بیرون نرفته»
مترادف فارسی: «پشت تاپو بزرگ شده.»
مترادف فارسی: «از پشت کوه آمدن.»