ما چرخی زدیم، و بعد با سرعت در جاده به راه افتادیم. آلیس کنار در گاراج پارك کرد. جیپ بزرگ امت هم در کنار
ماشین قرمز رزالی پارك شده بود . و در میان آنها هم پورشه اي زرد قناري قرار داشت .
خوشگله، مگه » آلیس از ماشین بیرون جهید و با شادي به سمت ماشین جدیدش رفت و دستی بر سطح آن کشید
«؟ نه
« ؟ اون اینو فقط واسه اینکه دو روز مواظب من باشی بهت داده » با ناباوري گفتم « . خیلی هم گرونه »
آلیس شکلکی درآورد .
« ؟ این واسه تمام وقت هایی که اون میره؟ مگه نه » یک ثانیه بعد، همه چیز با وحشت برایم روشن شد
سري تکان داد.
در ماشین را محکم بستم و به سمت خانه به راه افتادم. آلیس هم رقص کنان به دنبالم می خرامید .
« ؟ آلیس فکر نمی کنی یکم بیش از حد دارین کنترلم می کنین؟ شاید مثل دیوونه هاي زنجیري »
نه شاید. تو نمی خواي قبول کنی که یه گرگینه ي جوان چقدر میتونه خطرناك باشه. مخصوصاً وقتی من نمیتونم »
« ببینمشون. هیچ راهی نیست که خیال ادوارد از امنیت تو راحت باشه. تو نباید این همه بی پروا باشی
« آره، حالا نیست مهمونی مجردي با خون آشام ها خیلی کم خطره » صدایم لحن تندي گرفت
« تازه میخوام ناخن هاتو واست سوهان بکشم. قول میدم » آلیس خندید
اینقدر هام بد نبود، گرچه باید بر خلاف میلم عمل می کردم.
ازمه غذاي ایتالیایی درست کرده بود... یه چیز درست و حسابی. و آلیس هم با فیلم هاي محبوبش آنجا بود. حتی رزالی
هم آنجا بود، آرام در پس زمینه حضور داشت. آلیس براي سوهان زدن ناخن هایم اصرار کرد، و من حدس میزدم او از
روي یک لیست کار هایش را انجام میداد... شاید آنها را از روي یک شبکه تلویزیونی ناجور یاد گرفته بود.
ناخن هاي سوهان زده ام حالا قرمز شده بود. « ؟ چقدر قراره تا دیروقت بیدار بمونی »
« نمیخوام زیاد بیدار بمونم. صبح باید برم مدرسه »
لب هایش را رژ کشید .
نمیشد تو منو تو خونه ي خودم زیر نظر » . نگاهی به کاناپه کردم. کمی کوتاه به نظر میرسید « ؟ من کجا باید بخوابم »
« ؟ بگیري
« تو قراره تو اتاق ادوارد بخوابی » چهره آلیس تغییر کرد « . اونجا که نمیشد مهمونی مجردي گرفت »