ابتداى رؤ ياء
در اصول كافى است كه رؤ ياءِ خواب ديدن در بشر از ابتداى خلقت نبوده خواب ديدن نه خواب رفتن تا اينكه پيغمبرى كه مبعوث برامتش بود، هر چه بآنان راجع به برزخ ، سؤ ال و جواب قبر، عذاب و ثواب مى گفت نمى پذيرفتند مى گفتند مرده سؤ ال و جوابش چيست ؟ خاك مى شود از بين مى رود.
خداى تعالى بهمه اين امت خواب ديدن داد هر كدام خواب مخصوصى ديدند، خوابهاى مختلف و بيسابقه . بيكديگر كه مى رسيدند مى گفتند من ديشب در خواب چيزهائى ديدم وقتى بيدار شدم هيچ چيز نبود. ديگرى مى گفت من بالاترش را ديده ام بيدار شدم هيچ چيز نبود.
به پيغمبرشان گفتند: پيغمبرشان فرمود: خداى جلّ جلاله خواست بشما بفهماند كه آدمى بعد از مرگش ممكن است در ثواب باشد ولى اين بدنش زير خاك و در خواب طولانى باشد، يا خداى نكرده ناله ها و فريادهائى داشته باشد.
گاه مى شود آدمى خوابهاى وحشتناكى ديده است . ناله ها كرده ولى كسى كه پهلويش بوده نشنيده يا از خوشى آنقدر خنده كرده كه اگر بيدار بود، تا مسافتى صداى خنده اش مى رفت ولى آنكه پهلويش بوده نفهميده است ، سر قبر پدرت كه مى روى چيزى نمى شنوى اما خدا داند كه آن بيچاره الان در چه ناله هائى است يا انشاءاللّه در چه بهجتها و چه سرورهاى بهجت انگيزى است . اگر آدمى صداى ناله بستگانش را بشنود، ديگر نمى تواند زندگى كند از حكمت الهى آنستكه كسى از وضع اموات خبر نداشته باشد الا ن خدا داند كه اموات چه ناله ها، چه ضجّه ها، چه التماسها به همه شما دارند. براى شب هاى ليلة القدر التماس دعاهائى دارند نه مثل التماس دعاهاى ما با يكديگر اينها تعارف است التماس دعاى ميت گدائى و تضرع است
كه اعلام خواب ديدنها يك حكمتش اينست كه آدمى از حيات بعد از مرگ سر در آورد كه از گزارشات بعد از مرگ نمونه اى در خواب مى بيند.
علاقه مندی ها (بوک مارک ها)