آيا بنده سپاسگذار نباشم
وقتى حضرت زين العابدين (ع) بر عبدالملك وارد شد. چشمها در اثر گريه زياد بگودى فرو رفته در اثر بيدارى رخسار مباركش زرد شده پيشانى از سجده زياد ورم كرده بدن شده مثل مشك خشكيده از كثرت عبادت جورى شده كه عبدالملك گريه اش گرفت از تخت خلافت پائين آمد آقا را در برگرفت گفت :
پسر پيغمبر آخر اينقدر عبادت ، اينقدر زحمت ؟ بهشت مال شماست ، شفاعت مال جد شماست چرا خودتان را بزحمت مى اندازيد؟
فرمود بجدم رسول خدا (ص) هم چنين گفتند: حضرت فرمود اَفَلا اَكُونُ عَبْدا شَكُورا آيا بنده سپاسگذار نباشم ؟
بنده بايد شكر كند بعد فرمود حاصل روايت اگر از اول خلقت تا قيامت من عمر كنم و هر روز روزه بگيرم و اينقدر سجده كنم كه استخوان گردنم خورد شود اينقدر گريه كنم كه مژگان چشمم ريخته شود خوراكم خاك و خاكستر باشد همه اش شكر و ذكر خدا باشد. شكر يكدهم از يكدهم يك نعمت از نعمتهاى بى پايان خدا را نكرده ام همين نعمت چشمت زبانت را حساب بكن تا برسد به نعمت نان گندم ، اين نعمتهاى خدا كه بيشمار است .
علاقه مندی ها (بوک مارک ها)