شكر نعمت
عبدالملك مروان خليفه اموى ، خليفه اى ستمگر و خونخوار بود. روزى وى حضرت امام سجاد (ع) را نزد خود خواند. وقتى حضرت سجاد (ع) وارد قصر شد، عبدالملك مردى را ديد كه از زيادى عبادت بدنش ضعيف و مانند چوبى خشكيده شده چشمان مباركش گود نشسته ، پيشانى اش در اثر زيادى سجده پينه بسته و قد آن بزرگوار خميده است .
عبدالملك با ديدن اين صحنه متاءثر شد و عرض كرد: اى فرزند رسول خدا چرا خودت را در رنج عبادت انداخته اى ، در حالى كه جاى شما در بهشت است و پيامبر اكرم (ص) براى شما شفاعت مى نمايد. امام در پاسخ او فرمود: به خدا قسم اگر در اثر زيادى عبادت و سجده اعضاى بدنم قطعه قطعه شود و دو چشمم از جايش بيرون آيد، از عهده يك هزارم يكى از نعمت هاى بيشمار خداوند برنيامده ام
از دست و زبان كه برآيد
كز عُهده شكرش به درآيد
بنده همان به كه زتقصير خويش
عذر به درگاه خداى آورد
ورنه سزاوار خداونديش
كس نتواند كه بجاى آورد
علاقه مندی ها (بوک مارک ها)