شهادت بلوريان
در اوايل سال 54 يكي از منابع يا خبرچينهاي ساواك كرج موتورسواري را در حال پخش اعلاميه سازمان چريكهاي فدايي خلق ديده و يا اينكه هنگام عبور موتورسوار مذكور مقداري اعلاميه از موتور او به زمين ريخته شده.
به هر حال اين خبرچين موتورسوار را تعقيب و منزل وي را در دولتآباد نزديك راه آهن شناسايي و مراتب را به ساواك كرج، و ساواك كرج به ساواك تهران و سپس به اداره كل سوم و سرانجام به كميته مشترك ضد خرابكاري به صورت تلگرام ابلاغ و دستور داده شده بود.
چند اكيپ براي شناسايي و انجام عمليات به كرج رفته و خود را به ساواك كرج معرفي و با ساير كارمندان ساواك اقدامات لازم را به عمل بياورند. چهار اكيپ منظم از واحد اجرايي كميته مشترك به سوي كرج حركت كرد و بعداً چند اكيپ ديگر نيز براي كمك به آنها فرستاده شد.
واحد اجرايي كميته كه به وسيله بيسيم در تماس بود خبر داد خانه مورد نظر در محاصره و در جريان درگيري مسلحانه بين افراد اكيپ و ساكنين منزل كه يك دختر يا زن كه مسلح و مشغول آوردن آب به منزل بود دستگير و سه نفر از آنها كشته و يكي از مأمورين [نيز[ كشته شدهاند.
دربارهي اين دختر بگويم كه اين دختر، اعظمالسادات روحي آهنگران، رفته بود آب بياورد.
مأمورين كه رفته بودند تحقيق كنند خود مردم اين دختر را نشان داده و گفته بودند اين خانمي هست كه اينجا رفت و آمد ميكند، آنگاه همه اجساد به ساواك كرج برده شد و متهم دستگير شده در ساواك كرج نگهداري شد.
ضمناً گزارش دادند كه در داخل منزل مدارك زيادي وجود دارد. سرتيپ وحيدي سرپرست كميته مشترك به من دستور داد براي بررسي مدارك و شناسايي هويت اجساد به كرج بروم.
من به اتفاق يك اكيپ به كرج رفتم و معلوم شد، زن دستگير شده اعظمالسادات روحي آهنگران بوده و هويت يكي از اجساد به نام مارتيك غازاريان شناسايي شد، اما دو جسد ديگر را نتوانستيم شناسايي كنيم.
دفترچهاي در كميته مشترك وجود داشت كه مشخصات تمام افرادي كه در سازمانهاي مخفي فعاليت ميكردند و شناخته يا متواري شده بودند در همين دفترچه با عكس و مشخصات و مرامهاي ايدئولوژيكي نقل شده بود و چند تايي در اختيار بازپرسان بود.
در حدود ساعت 4_5 بعد از ظهر در منزل تيمي واقع در قريه دولتآباد رفته و مشغول بررسي مدارك شديم. در داخل خانههاي فدايي خلق تمام مدارك طبقهبندي شده بود و دستور [سازماني آنها] چنين بود كه به محض اينكه منزل در محاصره قرار ميگرفت مدارك بايد از بين ميرفت و اين مدارك شامل شناسنامه و تحقيقات و نشريات ايدئولوژي بود و معمولاًً داخل پيتهايي ميگذاشتند و بنزين يا نفتي در كنار آن ميگذاشتند و به محض اينكه منزل در محاصره قرار ميگرفت با آتش زدن، مدارك را از بين ميبردند.
خيلي از افرادي كه در حال حاضر ممكن است ناشناس مرده باشند از اين قبيل بوده و خود ساواك هم نتوانسته است هويتشان را به دست بياورد.
در حدود ساعت 4 يا 5 به خانه تيمي واقع در قريه دولتآباد جهت بررسي مدارك رفتم. در داخل خانه تيمي مقداري شناسنامه و اوراق سوخته شده جمعآوري و در اين موقع صداي انفجاري از خارج منزل مرا متوجه خود كرد. از منزل بيرون آمده و زني را كه در حال پرتاب نارنجك به سوي مأمورين بود مشاهده كردم كه توسط يك پاسبان، مورد اصابت گلوله واقع و نارنجك از دست او رها و منفجر شد كه منجر به شهادت وي گرديد.
جنازه اين شهيد را نيز كه بعداً معلوم شد نزهتالسادات روحي آهنگران بوده با ساير جنازهها به سردخانه بيمارستان شهرباني بردند و ما هم به تهران آمديم. در بررسي مدارك معلوم شد كه هويت اجساد محمد عزيزي بلوريان، دانشجوي دانشگاه صنعتي و يدالله زارع كه قبلاً سابقه زنداني داشت، ميباشند.
منبع: كتاب شكنجه گران مي گويند صفحه 187
علاقه مندی ها (بوک مارک ها)