42688621336794616712

شلاق سيمي

اگرچه در اكثر جلسات بازجويي، شلاق بدون حساب به كار مي‌رفت ولي در جلسه اول بازجويي كه در روز چهارشنبه 3/1/45 اتفاق افتاد، در حدود ساعت 4 بعد از ظهر بود كه اينجانب را به دفتر زندان احضار كردند.
آن روز آقايان جوان و ازغندي (كريمي) بازجويي مي‌كردند.
شلاق و سيلي و لگد، اورت بود و در حدود يك از شب رفته بود كه از بازجويي فارغ شدم، ولي آن شب گفتند: اين‌ها كه تو گفتي و ما نوشتيم همه مزخرف است.
سپس آن‌ها را پاره و در بخاري ريخته سوزاندند. خلاصه آن‌قدر با شلاق سيمي پوشيده از پلاستيك، بدن مرا مورد حمله قرار دادند كه تا يك ماه آثار آن در بدن من يافت مي‌شد.
اينان ملاحظه محل ضرب شلاق را نمي‌كردند، مي‌زدند به هر جا كه مي‌خواست وارد شود.
از سر و پشت گردن و كف دست و بازوان و شانه گرفته تا كمر و ران و پا و نشيمنگاه، همگي با نصيب [بودند] و بي‌بهره نبودند.



منبع: كتاب شكنجه گران مي گويند صفحه 94


42688621336794616712