هفت ماه شكنجه
شكنجهها متعدد و متنوع بود، از دستبند قپاني زدن، سوزن به زير ناخن فرو كردن، آويزان كردن، بدن را سوزاندن، برق وصل كردن، به دستگاه «آپولو» بستن، تا بيخوابي دادن، در سرما برهنه كردن و در آب انداختن، ساعتها سر پا نگهداشتن، در زير باراني از سيلي و لگد افكندن. اما عمدتاً از كابل زدن استفاده ميكردند.
من خودم گوش راستم و ستون فقراتم آسيب ديد و ناخنهاي چند انگشت دستم چرك كرد و افتاد. در طول شش _ هفت ماه با كابل و آويزان شدن و دستبند و طرق ديگر شكنجه شدم.
ضربات سخت و سنگين مشت و لگد كه ديگر در حكم نقل و نبات بود.
با اين وجود حال و روز كساني را ديدم و شنيدم، كه شكنجه من در برابر شكنجههاي آنان هيچ بود. آقاي «طالبيان» معلم گروه ابوذر را به شدت شكنجه كرده بودند و بر اثر ضربات و صدمات وارده، مهره كمرش شكسته بود و نميتوانست درست بنشيند. آقايان غيوران، عزت شاهي، لاهوتي، رباني شيرازي و كچوئي، شكنجههاي زيادي ديده بودند
.
منبع: كتاب از دانشگاه تهران تا شكنجه گاه ساواك صفحه 38
علاقه مندی ها (بوک مارک ها)