من از روزایی میترسم که پشت مرز تقدیرماز اینکه حتی فرداها تو دستای تو میمیرم...
من از روزایی میترسم که پشت مرز تقدیرماز اینکه حتی فرداها تو دستای تو میمیرم...
همین که فکرمی برای من بسه
از این عادت با تو بودن هنوز
ببین لحظه لحظم کنارت خوشه
همین عادت با تو بودن یه روز
اگه بی تو باشم منو میکشه
یه وقتایی انقد حالم بده
که میپرسم از هر کسی حالتو
یه روزایی حس میکنم پشت من
همه شهر میگرده دنبال تو
منو از این عذاب رها نمیکنی
کنارمی به من نگا نمیکنی
تمومه قلب تو به من نمیرسه
همین که فکرمی برای من بسه...
علاقه مندی ها (بوک مارک ها)