دست مرا بگیر که عاشق ترم کنی
آتش به پیکرم زده خاکسترم کنی
دست مرا بگیر بچرخان به دور خویش
تا عاشقانه پیچک و نیلوفرم کنی
طوفان به پا کند نفست در درون من
اماده ام که باز پریشان ترم کنی
می خواهم از گناه تو لبریزتر شوم
در بازوان عاشق خود کافرم کنی
با آنکه سرنوشت دل من پریدن است
اما اگر نخواست دلت بی پرم کنی
من آمده ام که عشق بپاشی به صورتم
بی حرف ،بی سوال فقط باورم کنی
علاقه مندی ها (بوک مارک ها)