شب ها که سکوت است و سکوت است و سیاهی
آوای تو می خواندم از لا یتناهی
آوای تو می آردم از شوق به پرواز
شب ها که سکوت است و سکوت است و سیاهی
امواج تو،به من می رسد از دور
دریایی و من تشنه ی مهر تو،چو ماهی
وین شعله که با هر نفسم می جهد از جان
خوش میدهد از گرمی این شوق،گواهی
دید از تو گر صبح ابد هم دهدم دست
من سر خوشم از لذت این چشم براهی
ای عشق تو را دارم و دارای جهانم
همراه تویی،هر چه تو گویی و تو خواهی
علاقه مندی ها (بوک مارک ها)