-من كاري با نامزد يا همسر آينده تو ندارم.
-پس چرا...؟
-اولاً كه اون دنبال من اومد و منو به شام دعوت كرد كه البته من هم خواسته اش رو رد كردم. چون نه تنها از اون بلكه از تمام پسرهاي خارجي بدم مي ياد.
آن دختر كه به دقت به حرفهاي من گوش مي داد يك دفعه زد زير گريه و روي پله ها نشست و گفت:
-اون ديگه منو نمي خواد. از وقتي تو رو ديده، عاشق تو شده. امروز اين رو به من گفت.
كنارش نشستم و گفتم:
-اگه امروز اين كار رو كرده، مطمئن باش توي زندگي آينده اش هم اگه چنين شرايطي براش پيش بياد، همين كار رو مي كنه.
-نه اون نبايد با كس ديگه اي ازدواج كنه. تو بايد خودت رو بكشي كنار.
-من هيچ دخالتي تو كار شما ندارم. در ضمن ازش خيلي هم بدم مي ياد.
-تو داري دروغ مي گي.
-نه، دروغ نمي گم. من تا چند وقت ديگه از آلمان مي رم بنابراين مطمئن باش كه با هيچ كس رابطه برقرار نمي كنم.
او كه به گمانم حرفم را باور كرده بود اشكهايش را پاك كرد و دستم را بين دستانش گرفت و گفت:
-يعني اون واقعاً با تو رابطه نداره؟!
-نه.
هر دو ايستاديم و او با خوشحالي صورتم را بوسيد و گفت:
-پس خيلي زود پشيمون مي شه و بر مي گرده پيش خودم.
-اميدوارم.
از هر چه پسر خارجي بود بيزار بودم. بي عاطفگي آنها نسبت به جنس مخالف تا سر حد جنون عصبي ام مي كرد و همين مسائل باعث مي شد آرزو كنم هر چه زودتر به كشور خودم برگردم.
پدر و مادرم هر هفته تلفن مي زدند و جوياي سلامتي ام بودند و من كه ديگر به دوري آنها عادت كرده بودم، كمتر دلم هوايشان را مي كرد. از آخرين براي كه والدينم به آلمان آمدند تا به آن روز بيش از چها مرتبه از مهشيد و دو مرتبه از رويا و شايد بيش از ده مرتبه از حسين، نامه داشتم و هر بار با ذوقي كودكانه نامه هاي مهشيد و رويا را خوانده بودم و جوابش را در اسرع وقت به سوي وطنم پست مي كردم، اما نامه هاي حسين كه مضمون همه شان مثل هم بود و از عشق و عاشقي و ازدواج نوشته بود هميشه بي جواب مي ماند. زماني كه ديدم تعداد نامه ها و همچنين سطرهاي آن روز به روز بيشتر مي شود و با وجود بي تفاوتي من و كم محلي ام باز هم از صرافت نمي افتد تصميم گرفتم اين بار توسط نوشتن نامهاي او را دلسرد كنم تا بلكه متوجه شود كه من هرگز با او ازدواج نخواهم كرد و ديگر منتظر من نماند.
خودكار در دستم بود و برگهاي سفيد هم جلوي رويم، اما نمي دانستم چطور شروع كنم، تا اين كه بالاخره دل به دريا زدم و چنين نوشتم:
«حسين آقا سلام، اميدوارم حال شما و خانواده خوب باشد.
علاقه مندی ها (بوک مارک ها)