بدترین - بهترین برترین و بدترین حضرت لقمان كه معاصر حضرت داود بود، در ابتدای كارش بنده یكی از ممالیك بنی اسرائیل بود. روزی مالكش آن جناب رابه ذبح گوسفندی امر فرمود و گفت: بهترین اعضایش را برایم بیاور.
لقمان گوسفندی كشت و دل و زبانش را بنزد خواجه و مالك خود آورد. پس ‍ از چند روز دیگر خواجه اش گفت: گوسفندی ذبح كن و بدترین اجزایش را بیاور.

لقمان گوسفندی كشت و باز زبان و دل آنرا برای خواجه آورد. خواجه گفت: به حسب ظاهر این دو نقیض یكدیگرند!! لقمان فرمود: اگر دل و زبان با یكدیگر موافقت كنند بهترین اعضأ هستند، اگر مخالفت كنند بدترین اجزاست. خواجه را از این سخن پسندیده افتاد و او را از بندگی آزاد كرد.