نامه‏اى از آن حضرت ( ع ) به معاويه
اما بعد ، خداى سبحان دنيا را براى آخرت ، كه پس از آن مى‏ آيد ، آفريده است . و مردمش را مى‏آزمايد تا معلوم شود كدام يك به عمل نيكوترند . ما براى دنيا آفريده نشده ‏ايم و ما را به كوشش در كار دنيا امر نفرموده ‏اند . ما را به دنيا آورده‏اند تا بيازمايندمان . خداوند مرا به تو آزموده است و تو را به من . و يكى از ما را حجت آن ديگر قرار داده . پس تو در پى دنيا تاختى و به تأويل قرآن پرداختى و مرا به جنايتى متهم ساختى ، كه دست و زبان من در آن دخالتى نداشته‏ اند . تو و مردم شام اين بهتان را برساختيد . عالم شما جاهلتان را برانگيخت و ايستادگانتان ، نشستگانتان را . پس درباره خود از خداى بترس و زمام خود از دست شيطان به در كن و روى به آخرت نه كه راه آخرت راه ما و راه توست . و بترس كه بزودى تو را حادثه‏ اى رسد كه ريشه‏ ات را بركند و نسلت را براندازد . براى تو سوگند مى ‏خورم ، سوگندى عارى از هر دروغ ، كه اگر دست تقدير مرا و تو را به هم رساند ، همچنان در برابر تو خواهم بود . « تا خداوند ميان ما داورى كند كه او بهترين داوران است. نامه پنجاه وپنج نهج البلاغه