نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 11

موضوع: سالروز شهادت حضرت امام محمد تقي جوادالائمه(ع) بر دوستداران ولايت تسليت باد

Threaded View

پست قبلی پست قبلی   پست بعدی پست بعدی
  1. #10
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Dec 2010
    نوشته ها
    28,440
    تشکر تشکر کرده 
    12,424
    تشکر تشکر شده 
    11,190
    تشکر شده در
    5,632 پست
    قدرت امتیاز دهی
    7108
    Array

    پیش فرض



    تجسم صلابت

    1411811501828817624801971692226822032210105


    1- امام جواد و انتقام از قاتلان حضرت زهرا علیها السلام

    2- مبارزه با لهو و لعب
    3- قضاوت امام و شكست فقهاى دربارى
    4- حكم محارب


    5- نهى از اظهار نظر در امور دینى

    6- تشكیلات امام(ع) در برابر خلیفه
    7- افراط و تفریط، ممنوع

    **********


    امام جواد(ع) با دو خلیفه عباسى یعنى مامون و معتصم ‏معاصر بود. مامون مكارترین ‏خلفاى عباسى است. او كسى است كه براى كسب پیروزى نهایى بر اندیشه شیعه، بسیار كوشید. هدف نهایى مامون از تشكیل مجالس مناظره با امامان شیعه، شكست آنان و در نهایت‏ سقوط مذهب تشیع بود. مامون گفت: نزد من هیچ چیز از كاهش‏ منزلت وى (امام رضا علیه السلام) محبوب تر نیست.
    در چنین عصرى امام جواد(ع) قاطعانه و با صلابت در برابر انحراف‏ها، كجروى‏ها، توهین‏ها و دیگر حیله‏ها ایستاد. این مقاله‏ نمونه‏هایى از قاطعیت و صلابت امام جواد(ع) را گرد آورده است.

    1- امام جواد و انتقام از قاتلان حضرت زهرا علیها السلامهمه امامان شیعه در برابر ستمى كه درباره حضرت زهرا(س) انجام ‏شد، حساس بودند و به مناسبت هاى مختلف خشم خود را از این قضیه ‏ابراز مى‏كردند. زكریا بن آدم مى‏گوید: خدمت ‏حضرت رضا(ع) نشسته ‏بودم كه امام جواد(ع) را پیش او آوردند. سن آن حضرت از چهار سال كمتر بود. حضرت جواد(ع) دست هایش را بر زمین نهاد، سرش را به طرف آسمان‏ بلند كرد و در فكرى عمیق فرو رفت. امام رضا(ع) فرمود: جانم‏ به فدایت؛ چرا در فكرى؟ امام جواد(ع) فرمود: به آنچه درباره مادرم، ‏زهرا(س) انجام شد، مى‏اندیشم. به خدا سوگند، حق قاتلانش آن است كه‏ اگر دستم به آنها برسد، ریشه‏شان را بركنم.

    2- مبارزه با لهو و لعبمامون هنگام تزویج دخترش، مجلسى ترتیب داد و از مطرب و آوازخوانى به نام (مخارق) دعوت كرد تا امام را بیازارد. مخارق‏ به مامون گفت: اگر ابوجعفر كمترین علاقه‏اى به امور دنیوى داشته ‏باشد، مقصود تو را تامین مى‏كنم. پس در برابر امام جواد(ع) نشست ‏و با صداى بلند شروع به نواختن عود و آوازخوانى كرد. امام به ‏او و اطرافیانش هیچ توجه نكرد. بعد از مدتى سكوت سربرداشت و به ‏مخارق فرمود: از خدا بترس! در این لحظه، ناگهان‏عود از دست وى افتاد و دستش فلج‏ شد. وقتى مامون سبب ‏فلج‏ شدن دست را از او پرسید، گفت: زمانى كه ابوجعفر(ع) فریاد بركشید، چنان هراسان شدم كه هرگز به حالت عادى باز نمى‏گردم.


    3- قضاوت امام و شكست فقهاى دربارىزرقان محدث مى‏گوید: روزى ابن‏ ابى داوود را دیدم در حالى كه به ‏شدت افسرده و غمگین بود، از مجلس معتصم باز مى‏گشت. علت را جویا شدم، گفت: امروز آرزو كردم كاش بیست‏ سال پیش مرده بودم. پرسیدم: چرا؟ گفت: به خاطر آنچه از ابوجعفر جواد در مجلس‏ معتصم بر سرم آمد. شخصى به سرقت اعتراف كرد و از معتصم خواست تا با اجراى كیفر الهى او را پاك سازد. خلیفه همه فقها را گرد آورد. امام جواد را نیز دعوت كرد و از ما در مورد قطع دست‏ دزد و حدود آن پرسید. من گفتم: باید از مچ دست قطع شود، به ‏دلیل آیه تیمم كه مى‏گوید: «فامسحوا بوجوهكم و ایدیكم»
    گروهى از فقها در این نظر با من موافق و عده‏اى دیگر مخالفت ‏كردند و گفتند: باید از آرنج قطع شود، به دلیل آیه وضو كه ‏مى‏گوید: «فاغسلوا وجوهكم و ایدیكم الى المرافق»
    آنگاه معتصم رو به محمد بن على(ع) كرد و پرسید: نظر شما در این مساله چیست؟
    امام فرمود: اینها در اشتباهند. فقط باید انگشتان دزد قطع‏ شود، به دلیل این كه پیامبر(ص) فرمود:« سجده بر هفت عضو بدن ‏تحقق مى‏پذیرد: صورت، دو كف دست، دو سر زانو، دو انگشت ‏بزرگ پا. بنابراین، اگر دست دزد از مچ یا آرنج قطع شود، دستى براى او نمى‏ماند تا سجده كند. خداوند مى‏فرماید: «و انّ المساجد الله» یعنى ‏اعضاى هفتگانه سجده از آن خداست و آنچه براى خداست، قطع ‏نمى‏شود.»
    معتصم نیز جواب امام را پذیرفت. در این لحظه من (ابن ابى ‏داوود) از شدت ناراحتى ‏آرزوى مرگ كردم.


    4- حكم محاربدر زمان معتصم برخى از راه هاى مواصلاتى، به ویژه راه خانه خدا، ناامن شده بود و عده‏اى راهزن براى كاروان ها مزاحمت ایجاد مى‏كردند. حاكم راهزنان را دستگیر كرد و منتظر ابلاغ‏ حكم از سوى خلیفه شد. معتصم با فقها مشورت و درخواست ‏حكم كرد. آنان در جواب به قرآن «انما جزاء الذین یحاربون الله و رسوله و یسعون فى‏الارض فسادا ان یقتلوا او یصلبوا او تقطع ایدیهم و ارجلهم من خلاف او ینفوا من‏ الارض» استناد كردند و گفتند: هر كدام از این مجازات ها اجرا شود، حاكم اختیار دارد. امام جواد(ع) فرمود: این فتوا غلط است و در این زمینه باید بیشتر دقت كرد؛ زیرا این ‏افراد یا فقط راه را ناامن كرده و كسى را نكشته‏اند و مال كسى را نبرده‏اند، در این صورت فقط زندانى مى‏شوند و این همان تبعید است؛ ولى اگر هم راه ها را ناامن كرده‏اند و هم كسى را كشته‏اند؛ باید به قتل برسند و اگر علاوه بر این دو مورد، اموال را نیز غارت كرده‏اند، باید به دار آویخته شوند..


    5- نهى از اظهار نظر در امور دینىعده‏اى از بزرگان شیعه در بغداد گرد آمدند و در سوگ امام رضا(ع) به گریه و زارى پرداختند. یونس‏ به آنان گفت: از گریه دست ‏بردارید. براى امر امامت چاره‏اى‏ بیندیشید و ببینید تا این كودك - امام جواد(ع‏)- بزرگ شود، چه كسى‏ عهده‏دار امامت ‏شیعه گردد و ما مسایل خود را از چه كسى بپرسیم. در این هنگام، ریان بن صلت‏ گفت: معلوم شد تو در عقیده‏ات در مورد امامت استوار نیستى؛ زیرا اگر امر امامت از جانب خدا باشد، فرقى بین طفل یك روزه و پیرمرد صدساله نیست. سپس حدود هشتاد نفر از بزرگان شیعه براى انجام‏ مراسم حج و دیدار با امام جواد(ع) عازم مدینه شدند. آنها هنگام ‏ورود به مدینه به خانه امام صادق(ع) كه در آن هنگام خالى از سكنه بود. رفتند. بعد از مدتى عموى امام جواد(ع) (عبدالله بن‏ موسى) وارد شد و در صدر مجلس نشست. شخصى بلند شد و گفت: عبدالله ‏پسر رسول خدا است و هر كس پرسشى دارد، از او بپرسد. او مى‏خواست‏ زمینه جانشینى عبدالله بن موسى را به جاى امام رضا(ع) فراهم ‏سازد. چند نفر از حاضران مسایلى را پرسیدند، ولى عبدالله ‏پاسخ هاى نادرست داد. شیعیان غمگین و ناراحت ‏شدند و تصمیم‏ گرفتند. مدینه را ترك كنند. در این هنگام، امام جواد(ع) وارد شد، به پرسش هاى شیعیان پاسخ هاى درست و قانع كننده داد.


    6- تشكیلات امام(ع) در برابر خلیفهعلى بن مهزیار، وكیل امام مى‏گوید: در سال 220 از نظر اقتصادى فشار زیادى به شیعیان وارد گردید و حكومت اموال بسیارى ‏از آنان را به عنوان مالیات مصادره كرد. در آن سال، من نامه‏اى ‏به امام نوشتم و این مشكلات را بیان كردم. امام در جواب فرمود: چون سلطان به شما ستم كرده است و شیعیان تحت فشار قرار دارند، امسال من خمس را فقط در طلا و نقره‏اى كه سال بر آن گذشته ‏است. واجب كردم. دیگر وسایل زندگى مانند حیوانات، ظروف، سود سالیانه، باغ ها و كالاها خمس ندارد. این تخفیف از ناحیه من‏ به شیعیان است تا فشار دستگاه حاكم آنان را مستاصل نكند.


    7- افراط و تفریط، ممنوعخطر انحراف فكرى همیشه جوامع را تهدید مى‏كند. گروهى درباره‏ مسایل اعتقادى راه افراط پیش مى‏گیرند و عده‏اى راه تفریط .
    پیامبر بزرگوار اسلام(ص) هنگام رحلت، میزان و ملاك عقیده صحیح‏ را معرفى فرمود و كتاب و عترت را ملاك مصونیت از انحراف شمرد. متاسفانه در بین مسلمانان و شیعیان همیشه عده‏اى گرفتار افراط و دسته‏اى درگیر تفریط بودند. محمد بن سنان از كسانى است كه در محبت اهل‏ بیت، زیاده روى مى‏كرد. به همین جهت ‏برخى از علماى ‏رجال، او را به غُلو متهم مى‏كنند. او مى‏گوید: روزى خدمت امام ‏جواد(ع) نشسته بودم و مسایلى از جمله اختلافات شیعیان را مطرح‏ مى‏كردم. امام فرمود: اى محمد! خداوند قبل از هر چیز نور محمد(ص) و على(ع) و فاطمه(س) را خلق كرد؛ سپس اشیاء و موجودات دیگر را آفریده، طاعت اهل ‏بیت، را بر آنان واجب كرد و امور آنها را در اختیار اهل ‏بیت، قرار داد. بنابراین، فقط اهل‏ بیت حق دارند چیزى‏ را حلال و چیزى را حرام كنند و حلال و حرام آنان نیز به اراده ‏خداوند و با اجازه او است. اى محمد! دین همین است. كسانى كه‏ جلوتر بروند، انحراف و كج رفته‏اند و كسانى كه عقب بمانند، پایمال و ضایع خواهند شد. تنها راه نجات، همراهى اهل ‏بیت، است و تو نیز باید همین راه ‏را طى كنى.



    d79gibl38tqrm7is3x77


     


    x5lc1ibig9cekrsxpqe5








  2. کاربر مقابل از R A H A عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده است:


برچسب ها برای این تاپیک

علاقه مندی ها (بوک مارک ها)

علاقه مندی ها (بوک مارک ها)

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  

http://www.worldup.ir/