شکوفه های آلوچه خبرازشبگردی وآغوش دریادارد.
زایش باران شمالی.
تماشای ستونهای بی رنگ ونازک باران ازشکاف سفالهای سقف شیروانی.
پچ پچ غوکهای سبزدرختی وآوازغورباقه های عاشق مرداب.
حس شعری که باشبنم ،چشمهایم راباسه حرف ع ش ق مرطوب میکند.
مسافر خیس شب مستی.
پل چوبی وکرمهای شبتاب میان بوته های تمشک.
معجزه ی انگوروآوازتاماورای خدا.
ماسه های آغشته به پولکهای رنگین کمان.
نیمه شب ساحلی آتشی روشن وعطرمحلی معشوقه.
خانه ی شنی.
کلبه ی جنگلی.
پرچین.
حصیر.
تن شرجی من.
خواهشهای نورازدریچه های سبزبرگ.
چکاوکهای همیشه عاشق.
من سرمست ازبهار.
بهارلبریزازجوانه.
خداسرخوش ازبهشت شمالی.
اینجاخواب دیدن هم مرطوب است.
باغ چای پرازحس شالیزار.
بهارنارنج میخواهدعروس شود.
میرزادرهجاهای جنگل جاریست.
اینجابهشت است.
بهشت.
علاقه مندی ها (بوک مارک ها)