صفحه 32 از 47 نخستنخست ... 2228293031323334353642 ... آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 311 تا 320 , از مجموع 464

موضوع: شعر نو

  1. #311
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Dec 2010
    نوشته ها
    28,440
    تشکر تشکر کرده 
    12,424
    تشکر تشکر شده 
    11,190
    تشکر شده در
    5,632 پست
    قدرت امتیاز دهی
    7108
    Array

    پیش فرض

    تو نیستی

    اما من برایت چای می ریزم

    دیروز هم

    نبودی که برایت بلیط سینما گرفتم

    دوست داری بخند

    دوست داری گریه کن

    و یا دوست داری

    مثل آینه مبهوت باش

    مبهوت من و دنیای کوچکم

    دیگر چه فرق می کند

    باشی یا نباشی

    من با تو زندگی می کنم ...



    رسول یونان




    d79gibl38tqrm7is3x77


     


    x5lc1ibig9cekrsxpqe5








  2. #312
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Dec 2010
    نوشته ها
    28,440
    تشکر تشکر کرده 
    12,424
    تشکر تشکر شده 
    11,190
    تشکر شده در
    5,632 پست
    قدرت امتیاز دهی
    7108
    Array

    پیش فرض

    جه کسی خواهد دید
    مردنم را بی تو
    گاه می اندیشم خبر مرگ مرا
    با تو چه کس می گوید
    آن زمان که خبر مرگ مرا می شنوی
    روی خندان تو را کاش می دیدم
    شانه بالا زدنت را (بی قید) و تکان دادن دستت
    که مهم نیست زیاد و تکان دادن سر
    چه کسی باور کرد
    جنگل جان مرا آتش عشق تو خاکستر کرد
    می توانی تو به من زندگانی بخشی
    یا بگیری از من آنچه را می بخشی...


    حمید مصدق



    d79gibl38tqrm7is3x77


     


    x5lc1ibig9cekrsxpqe5








  3. #313
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Dec 2010
    نوشته ها
    28,440
    تشکر تشکر کرده 
    12,424
    تشکر تشکر شده 
    11,190
    تشکر شده در
    5,632 پست
    قدرت امتیاز دهی
    7108
    Array

    پیش فرض

    دلم ز هجر تو اي يار خوب‌رو خون است
    نپرسي از من مسكين كه حال تو چون است
    شبم ز هجر تو روز است و روز همچون شام
    ز دوريت غم و دردم هماره افزون است
    بيا به كلبة بيمار خويش از سر مهر
    كه از فراق تو حالش بسي دگرگون است
    به من ببين كه ز هجران روي دلجويت
    ز چشمم اشك روان همچو شطّ جيحون است
    ايا امين خدا اي كه زير رايت تو
    مسيح و آدم و نوح و كليم و هارون است
    طفيل هستي تو جن و انس و حور و ملك
    سپهر و مهر و مه و كوه و دشت و هامون است
    خوشا به دور تو و عصر و عهد و دولت تو
    كه حكم، حكم خداوند و عدل و قانون است
    مباش لطفي صافي ز عاقبت نوميد
    به جان دوست كه احوال، نيك و ميمون است



    آيت‌الله صافي گلپايگاني


    d79gibl38tqrm7is3x77


     


    x5lc1ibig9cekrsxpqe5








  4. #314
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Dec 2010
    نوشته ها
    28,440
    تشکر تشکر کرده 
    12,424
    تشکر تشکر شده 
    11,190
    تشکر شده در
    5,632 پست
    قدرت امتیاز دهی
    7108
    Array

    پیش فرض

    باد که می آید

    خاک نشسته برصندلی بلند می شود

    می چرخد در اتاق

    دراز می کشد کنار زن .

    فکر می کند

    به روزهایی که لب داشت ...

    گروس عبدالملکیان


    d79gibl38tqrm7is3x77


     


    x5lc1ibig9cekrsxpqe5








  5. #315
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Dec 2010
    نوشته ها
    28,440
    تشکر تشکر کرده 
    12,424
    تشکر تشکر شده 
    11,190
    تشکر شده در
    5,632 پست
    قدرت امتیاز دهی
    7108
    Array

    پیش فرض

    وا

    که پیرهن پوشیده

    هوا

    که میز صبحانه را می چیند

    هوا

    که گوش می دهد به شعرهام



    هوا

    که لب بر لبم می گذارد

    هوا

    که داغم می کند

    هوا

    که هوایی ام کرده

    هوا

    که حواسش نبود،این شعر است

    و از پنجره بیرون رفت .

    .

    .

    گرروس عبدالملکیان


    d79gibl38tqrm7is3x77


     


    x5lc1ibig9cekrsxpqe5








  6. #316
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Dec 2010
    نوشته ها
    28,440
    تشکر تشکر کرده 
    12,424
    تشکر تشکر شده 
    11,190
    تشکر شده در
    5,632 پست
    قدرت امتیاز دهی
    7108
    Array

    پیش فرض

    یک جفت کفش

    چند جفت جوراب با رنگ های نارنجی و بنفش

    یک جفت گوشواره ی آبی

    یک جفت ...



    کشتی نوح است

    این چمدان که تو می بندی !



    بعد

    صدای در

    از پیراهنم گذشت

    از سینه ام گذشت

    از دیوار اتاقم گذشت

    از محله های قدیمی گذشت

    و کودکی ام را غمگین کرد.

    کودک بلند شد

    و قایق کاغذی اش را بر آب انداخت

    او جفت را نمی فهمید

    تنها سوار شد

    آب ها به آینده می رفتند.



    همین جا دست بردم به شعر

    و زمان را

    مثل نخی نازک

    بیرون کشیدم از آن

    دانه های تسبیح ریختند :



    من ... تو

    کودکی ...



    ... قایق کاغذی

    نوح ...

    ... آینده

    ...



    تو را

    با کودکی ام

    بر قایق کاغذی سوار کردم و

    به دوردست فرستادم

    بعد با نوح

    در انتظار طوفان قدم زدیم


    گروس عبدالملکیان


    d79gibl38tqrm7is3x77


     


    x5lc1ibig9cekrsxpqe5








  7. #317
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Dec 2010
    نوشته ها
    28,440
    تشکر تشکر کرده 
    12,424
    تشکر تشکر شده 
    11,190
    تشکر شده در
    5,632 پست
    قدرت امتیاز دهی
    7108
    Array

    پیش فرض

    بی قرار توام ودر دل تنگم گله هاست

    آه بی تاب شدن عادت کم حوصله هاست

    مثل عکس رخ مهتاب که افتاده در آب

    در دلم هستی وبین من وتو فاصله هاست

    آسمان با قفس تنگ چه فرقی دارد

    بال وقتی قفس پر زدن چلچله هاست

    بی هر لحضه مرا بیم فرو ریختن است

    مثل شهری که به روی گسل زلزله هاست

    باز می پرسمت از مسئله دوری وعشق

    وسکوت تو جواب همه مسئله هاست


    فاضل نظری


    d79gibl38tqrm7is3x77


     


    x5lc1ibig9cekrsxpqe5








  8. #318
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Dec 2010
    نوشته ها
    28,440
    تشکر تشکر کرده 
    12,424
    تشکر تشکر شده 
    11,190
    تشکر شده در
    5,632 پست
    قدرت امتیاز دهی
    7108
    Array

    پیش فرض

    به خدا حافظی تلخ تو سوگند نشد

    که تو رفتی ودلم ثانیه ای بند نشد

    لب تو میوه ممنوع ولی لبهایم

    هر چه از طعم لب سرخ تو دل کند نشد

    با چراغی همه جا گشتم وگشتم در شهر

    هیچ کس هیچ کس اینجا به تو مانند نشد

    هر کسی در دل من جای خودش را دارد

    جانشین تو در این سینه خداوند نشد

    خواستند از تو بگویند شبی شاعرها

    عاقبت با قلم شرم نوشتند:نشد!


    فاضل نظری


    d79gibl38tqrm7is3x77


     


    x5lc1ibig9cekrsxpqe5








  9. #319
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Dec 2010
    نوشته ها
    28,440
    تشکر تشکر کرده 
    12,424
    تشکر تشکر شده 
    11,190
    تشکر شده در
    5,632 پست
    قدرت امتیاز دهی
    7108
    Array

    پیش فرض

    غرق در بغضم

    غرقه در بغض های ناشکسته


    ماتمی که از تلالوء شب لبریز است


    ماتمی که پیوندی آن را گسسته


    ناله ای نیست و سر انجامی زین پیکار


    چون پنیری ماندم در حصار یک منقار


    آه،عجب سرد است این پوستین چرکین


    سردتر از انجماد روزهای تیر


    می جنگم با زمانه و ناجح تر از همه


    اما غربت صحن ایشان چه زود کرده مرا پیر!




    عماد سمیعی


    d79gibl38tqrm7is3x77


     


    x5lc1ibig9cekrsxpqe5








  10. #320
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Dec 2010
    نوشته ها
    28,440
    تشکر تشکر کرده 
    12,424
    تشکر تشکر شده 
    11,190
    تشکر شده در
    5,632 پست
    قدرت امتیاز دهی
    7108
    Array

    پیش فرض

    ای من!
    چه غمگنانه می گریی
    که یاد انگیز نرم ریز باران
    بر غریب ترین گذرگاه کوهساران است
    در آسمانه ی چشمت
    تلالو اشک ها
    در آمیزش با سرخی پلک های برآماسیده
    رنگین کمانی است
    که در گاهواره ی آن
    دل را به تسلا نشانده ای...
    بی"یاران"اما
    ابرهای سینه ات نخواهد گشود
    ای من!
    بگری!
    بی"آنان"چه غمگنانه می گریی...


    موسوی گرمارودی



    d79gibl38tqrm7is3x77


     


    x5lc1ibig9cekrsxpqe5








صفحه 32 از 47 نخستنخست ... 2228293031323334353642 ... آخرینآخرین

برچسب ها برای این تاپیک

علاقه مندی ها (بوک مارک ها)

علاقه مندی ها (بوک مارک ها)

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  

http://www.worldup.ir/