صفحه 18 از 47 نخستنخست ... 814151617181920212228 ... آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 171 تا 180 , از مجموع 464

موضوع: شعر نو

  1. #171
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Dec 2010
    نوشته ها
    28,440
    تشکر تشکر کرده 
    12,424
    تشکر تشکر شده 
    11,190
    تشکر شده در
    5,632 پست
    قدرت امتیاز دهی
    7108
    Array

    پیش فرض

    شعر از وحشی بافقی


    ای گل تازه که بویی زوفا نیست تو را
    خبر ازسرزنش خارجفا نیست تو را
    رحم بربلبل بی برگ ونوا نیست تورا
    التفاتی به اسیران بلا نیست تو را
    ما اسیر غم و اصلا غم ما نیست تو را
    با اسیرغم خود رحم چرا نیست تورا
    فارغ از عاشق غمناک نمی باید بود
    جان من اینهمه بی باک نمی باید بود
    همچو گل چند به روی همه خندان باشی
    همره غیر به گلگشت گلستان باشی
    هرزمان با دگری دست به گریبان باشی
    زان بیندیش که ازکرده پشیمان باشی
    جمع با جمع نباشند و پریشان باشی
    یاد حیرانی ما آری و حیران باشی
    ما نباشیم که باشد که جفای تو کشد؟
    به جفا سازد وصد جور برای تو کشد؟
    شب به کاشانه اغیار نمی باید بود
    غیر را شمع شب تار نمی باید بود
    همه جا با همه کس یارنمی باید بود
    یار اغیار دل آزار نمی باید بود
    تشنه خون من زار نمی یاید بود ت
    ا به این مرتبه خونخوارنمی باید بود
    من اگر کشته شوم باعث بد نامی توست
    موجب شهرت بی باکی و خودکامی توست
    دیگری جز تو مرا اینهمه آزار نکرد
    جز تو کس در نظرخلق مرا خارنکرد
    آنچه کردی تو بدان هیچ ستمکار نکرد
    هیچ سنگین دل بیداد گر این کار نکرد
    این ستمها دگری با من بیمار نکرد
    هیچ کس اینهمه آزار من زار نکرد
    گر زآزردن من هست غرض مردن من
    مُردَم آزار مکش از پی آزردن من
    جان من سنگدلی ، دل به تو دادن غلط است
    برسرکوی توچون خاک فتادن غلط است
    چشم امید به روی تو گشادن غلط است
    روی پرگرد به راه تو نهادن غلط است
    رفتن اولاست زکوی تو،ستادن غلط است
    جان شیرین به تمنای تودادن غلط است
    تو نه آنی که منی عاشق زارت باشم
    چون شوی خاک ، بَرِ خاک مزارت باشم
    مدتی هست که حیرانم و تدبیری نیست
    عاشق بی سرو سامانم و تدبیری نیست
    ازغمت سر به گریبانم و تدبیری نیست
    خون دل رفته زدامانم و تدبیری نیست
    از جفای تو بدینسانم و تدبیری نیست
    چه توان کرد پشیمانم وتدبیری نیست
    شرح درماندگی خود به که تقدیر کنم
    عاجزم چاره من چیست چه تدبیر کنم
    مدتی شد که در آزارم و میدانی تو
    به کمند تو گرفتارم و میدانی تو
    از غم عشق تو میمیرم و میدانی تو
    داغ عشق تو به جان دارم و میدانی تو
    خون دل از مژه می بارم و میدانی تو
    از برای تو چنین زارم و میدانی تو
    از زبان تو حدیثی نشنودم هرگز
    از تو شرمنده یک حرف نبودم هرگز
    مکن آن نوع که آزرده شوم از خویت
    دست بر دل نهم و پا بکشم از کویت
    گوشها گیرم و منبعد نیایم سویت
    نکنم بار دگر یاد ، قد دلجویت
    دیده پوشم ز تماشای رخ نیکویت
    سخنی گویم و شرمنده شوم از رویت
    بِشِنو پند و نکن قصد دل آزرده خویش
    ورنه بسیار پشیمان شوی از کرده خویش
    نخل نو خیز ، گلستان جهان بسیاراست
    گل این باغ، بسی سرو روان بسیار است
    جان من همچو توغارتگر جان بسیاراست
    تُرک زرین کمرموی میان بسیاراست
    با لب همچو شکر، تنگ دهان بسیاراست
    نه که غیرازتوجوان نیست، جوان بسیاراست
    دیگری این همه بیداد به عاشق نکند
    قصد آزردن یاران موافق نکند



    d79gibl38tqrm7is3x77


     


    x5lc1ibig9cekrsxpqe5








  2. #172
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Dec 2010
    نوشته ها
    28,440
    تشکر تشکر کرده 
    12,424
    تشکر تشکر شده 
    11,190
    تشکر شده در
    5,632 پست
    قدرت امتیاز دهی
    7108
    Array

    پیش فرض

    آفتاب را دوست دارم
    بخاطر پیراهنت روی طناب رخت
    باران را
    اگر که می بارد
    برچترآبی تو
    وچون تو نماز خوانده ای
    من خداپرست شده ام


    بیژن نجدی



    d79gibl38tqrm7is3x77


     


    x5lc1ibig9cekrsxpqe5








  3. #173
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Dec 2010
    نوشته ها
    28,440
    تشکر تشکر کرده 
    12,424
    تشکر تشکر شده 
    11,190
    تشکر شده در
    5,632 پست
    قدرت امتیاز دهی
    7108
    Array

    پیش فرض

    ديشب بياد تو

    هفت آسمان را

    به جستجوي ستاره ات

    بوييدم...

    سرت را روي شانه ام بگذار

    ديگر برايت،

    نه حافظ مي خوانم،

    نه شمس،

    نه حتي سهراب.

    فقط تو...

    شعر تو را خواهم گفت.



    سیاوش صفاری


    d79gibl38tqrm7is3x77


     


    x5lc1ibig9cekrsxpqe5








  4. #174
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Dec 2010
    نوشته ها
    28,440
    تشکر تشکر کرده 
    12,424
    تشکر تشکر شده 
    11,190
    تشکر شده در
    5,632 پست
    قدرت امتیاز دهی
    7108
    Array

    پیش فرض

    جهان از آن من است

    من عاشقم و

    هیچ کس نمی تواند مرا بکشد

    حتی مرگ



    رسول يونان


    d79gibl38tqrm7is3x77


     


    x5lc1ibig9cekrsxpqe5








  5. #175
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Dec 2010
    نوشته ها
    28,440
    تشکر تشکر کرده 
    12,424
    تشکر تشکر شده 
    11,190
    تشکر شده در
    5,632 پست
    قدرت امتیاز دهی
    7108
    Array

    پیش فرض

    شبی شیرین بزد فریاد، که ای شیرین ترین فرهاد
    و ای خسرو ترین شمشاد صدای تیشه ات آباد

    منم لیلای دلبندت که دل خون است و پا در بند
    تویی عاشق ترین مجنون ولی در بیستون آزاد

    ببندم دیده بر خسرو ، که شاید رو کشم برتو
    تو شیرین می کنی سنگی چوعکسی بردلت افتاد

    چو می کوبی تو با تیشه ز غصه کوه را هر شب
    به بانگ تیشه ات گویند که بر شیرین نفرین باد

    خدا یا کوه کن فرهاد شب و روزم نثارش باد
    به جانم می زند تیشه شدم با بیستون همزاد

    چه تلخ است بخت شیرینم که فرهاد است آئینم
    ولی خسرو به بالینم و خونین دل از این بیداد

    خوشا بر حال فرهادی که با یک کوه می جنگد
    بدا برحال شیرینی که آزادیش رفت از یاد

    مرا کندی به کوهستان به عشقی پاک با دستان
    بجانم کندمت آنسان که مانی جاودان در یاد

    به رازی گویمت اینرا تو کوه کندی و من دلرا
    تو عکس من ، من از دنیا ، تو با تیشه، من از بنیاد


    ایمان فخار


    d79gibl38tqrm7is3x77


     


    x5lc1ibig9cekrsxpqe5








  6. #176
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Dec 2010
    نوشته ها
    28,440
    تشکر تشکر کرده 
    12,424
    تشکر تشکر شده 
    11,190
    تشکر شده در
    5,632 پست
    قدرت امتیاز دهی
    7108
    Array

    پیش فرض

    بخوان به نام عشق
    از گفته ها
    تنها کلام توست که می ماند .
    ازین پنجره
    شامگاه را پیشباز می کنم .
    می گفتی :
    « لالایی بلند مژگانت را دوباره خواهم شنید »
    آغاز کن
    که
    شبی به بلندی انتظار یافته ام


    فرخ تميمي


    d79gibl38tqrm7is3x77


     


    x5lc1ibig9cekrsxpqe5








  7. #177
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Dec 2010
    نوشته ها
    28,440
    تشکر تشکر کرده 
    12,424
    تشکر تشکر شده 
    11,190
    تشکر شده در
    5,632 پست
    قدرت امتیاز دهی
    7108
    Array

    پیش فرض

    گفتم ای عشق بیا تا که بسازی ما را
    یا نه٬ ویرانه کنی ساخته ی دنیا را
    گفتم ای عشق چه بر روز تو آمد امروز
    که به تشویش سپردی شب عاشق ها را
    چه شد آن زمزمه ی هر شبه ی ما ای دوست؟
    چه شد آن صحبت هر روزه ی یاران یارا؟
    چشمه ها خشک شد از بس نگرفتی اشکی
    همتی تا که رهایی بدهی دریا را
    حیف از امروز که بی عشق شب آمد ای عشق
    کاش خورشید تو آغاز کند فردا را...
    محمدعلی بهمنی



    d79gibl38tqrm7is3x77


     


    x5lc1ibig9cekrsxpqe5








  8. #178
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Dec 2010
    نوشته ها
    28,440
    تشکر تشکر کرده 
    12,424
    تشکر تشکر شده 
    11,190
    تشکر شده در
    5,632 پست
    قدرت امتیاز دهی
    7108
    Array

    پیش فرض

    چه کسی را

    از تو بهتر داشتم

    تا چنین

    درس تلخی را به من بیاموزد

    فقط در سایه عشق بزرگ ما بود

    که چنین درسی آموختنی بود



    يك شعر فوق العاده از رسول يونان



    d79gibl38tqrm7is3x77


     


    x5lc1ibig9cekrsxpqe5








  9. #179
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Dec 2010
    نوشته ها
    28,440
    تشکر تشکر کرده 
    12,424
    تشکر تشکر شده 
    11,190
    تشکر شده در
    5,632 پست
    قدرت امتیاز دهی
    7108
    Array

    پیش فرض

    آدما از آدما زود سير مي شن
    آدما از عشق هم دلگير مي شن
    آدما رو عشقشون پا مي ذارن
    آدما آدمو تنها مي ذارن
    منو ديگه نمي خواي خوب مي دونم
    تو كتاب دلت اينو مي خونم
    يادته اون عشق رسوا يادته
    اون همه ديوونگي ها يادته
    تو مي گفتي كه گناه مقدسه
    اول و آخر هر عشق هوسه
    آدما آخ آدماي روزگار
    چي مي مونه از شماها يادگار
    ديگه از بگو مگو خسته شدم
    من از اون قلب دو رو خسته شدم
    نمي خواي بموني توي اين خونه
    چشم تو دنبال چشماي اونه
    همه ي حرفاي تو يك بهونه ست
    اون جهنمي كه مي گن اين خونه ست


    پرویز وکیلی



    d79gibl38tqrm7is3x77


     


    x5lc1ibig9cekrsxpqe5








  10. #180
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Dec 2010
    نوشته ها
    28,440
    تشکر تشکر کرده 
    12,424
    تشکر تشکر شده 
    11,190
    تشکر شده در
    5,632 پست
    قدرت امتیاز دهی
    7108
    Array

    پیش فرض

    آدما از آدما زود سير مي شن
    آدما از عشق هم دلگير مي شن
    آدما رو عشقشون پا مي ذارن
    آدما آدمو تنها مي ذارن
    منو ديگه نمي خواي خوب مي دونم
    تو كتاب دلت اينو مي خونم
    يادته اون عشق رسوا يادته
    اون همه ديوونگي ها يادته
    تو مي گفتي كه گناه مقدسه
    اول و آخر هر عشق هوسه
    آدما آخ آدماي روزگار
    چي مي مونه از شماها يادگار
    ديگه از بگو مگو خسته شدم
    من از اون قلب دو رو خسته شدم
    نمي خواي بموني توي اين خونه
    چشم تو دنبال چشماي اونه
    همه ي حرفاي تو يك بهونه ست
    اون جهنمي كه مي گن اين خونه ست


    پرویز وکیلی



    d79gibl38tqrm7is3x77


     


    x5lc1ibig9cekrsxpqe5








صفحه 18 از 47 نخستنخست ... 814151617181920212228 ... آخرینآخرین

برچسب ها برای این تاپیک

علاقه مندی ها (بوک مارک ها)

علاقه مندی ها (بوک مارک ها)

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  

http://www.worldup.ir/