صفحه 12 از 47 نخستنخست ... 2891011121314151622 ... آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 111 تا 120 , از مجموع 464

موضوع: شعر نو

  1. #111
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Dec 2010
    نوشته ها
    28,440
    تشکر تشکر کرده 
    12,424
    تشکر تشکر شده 
    11,190
    تشکر شده در
    5,632 پست
    قدرت امتیاز دهی
    7108
    Array

    پیش فرض

    تنهایی

    یابان در تنهایی خود غرق است
    و نگاه منتظرش بر رهگذریست
    که نادانی به او جرأت داده است
    تا بر سنگفرش صبورانه قدم بگذارد
    خانه در تنهایی خود غرق است
    و حضور ره نوردی را می نگرد
    که گامهایش لحظه ای
    سکوت سنگین خانه را شکسته است
    آسمان در تنهایی خود غرق است
    و گذار پرنده ای را می خواهد
    که بال افشان آغوش فروبسته او را بگشاید
    و من در تنهایی خودم غرقم و به روزی می اندیشم
    که دیگر نباشم

    پیمان آزاد


    d79gibl38tqrm7is3x77


     


    x5lc1ibig9cekrsxpqe5








  2. #112
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Dec 2010
    نوشته ها
    28,440
    تشکر تشکر کرده 
    12,424
    تشکر تشکر شده 
    11,190
    تشکر شده در
    5,632 پست
    قدرت امتیاز دهی
    7108
    Array

    پیش فرض

    رنگ یاقوت و ژرفای آب
    رنگ آسمان و سکوت
    رنگ رویا
    رنگ اشک تو بر کاغذ
    رنگ عشق ، آبی است
    و من همه چیز را به رنگ آبی می خواهم

    آرتور بلیس


    d79gibl38tqrm7is3x77


     


    x5lc1ibig9cekrsxpqe5








  3. #113
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Dec 2010
    نوشته ها
    28,440
    تشکر تشکر کرده 
    12,424
    تشکر تشکر شده 
    11,190
    تشکر شده در
    5,632 پست
    قدرت امتیاز دهی
    7108
    Array

    پیش فرض

    آرزوی تو
    دست هایم را بسته است
    و عشق ،
    مرا به برده ای بدل کرده است
    برده ای خود خواسته
    رام و سر به راه و خاموش
    در دست های تو
    برده ای که هرگز
    آزادی تلخ خود را نمی خواهد

    روفینو


    d79gibl38tqrm7is3x77


     


    x5lc1ibig9cekrsxpqe5








  4. #114
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Dec 2010
    نوشته ها
    28,440
    تشکر تشکر کرده 
    12,424
    تشکر تشکر شده 
    11,190
    تشکر شده در
    5,632 پست
    قدرت امتیاز دهی
    7108
    Array

    پیش فرض

    با عـُبـور بـادهـایِ در گـذر
    قاصدی می آید آیا از سفر؟
    آخرش غـَلیانِ بُغضِ بی قرار
    می زنـد بـر آبـهـایِ بی گدار
    آن تَعَلّل هایِ قلب و خامی اش
    قِصّه هایِ تـَلخِ نا فرجامی اش
    تا که با جانَت سرِ ِبازی نداشت
    غم مَجال صَحنه پردازی نداشت
    دل ولی هرگز شَبیخونی نکرد
    خار ِغـم در پـای مجنونی نکرد
    بَند بَندِ بودنَش را می گُسَست
    خلوتِ آیینه ها را می شِـکست
    در خود ، امّا خسته و صد پاره بود
    بــار بـَـردار ِتـَنـي بـيـچـاره بـود
    تا گذَر مي كردي از قلبِ سراب
    با نگاهي مُلتـَمِس بر نقشِ آب
    غـُصّه ها را قِصّه مي پَرداختي
    قِصّه ها را زندگي مي ساختي
    دفتر ِاحساس ها رنـگي نـداشت
    واژه هايش، هرگز آهنگي نداشت
    حُرمـَتِ انـساني اش مَعيوب تر
    بَر تـَنـَش پـروانه ها مـَصلـوب تر
    آنـكه از نـابـاوَريـها خـَسـتـه بود
    تا كـُجا پـَرواز را پـَر بـَسته بود
    واژه را داغِ صِـدا سَـر ريـز كـرد
    در سُـكوتِ سينه حـَلق آويز كرد
    آنچنان با حِسِّ مرگ آغـشته بـود
    عشق را با دستهايش كُشته بود
    بي گمان آهنگِ باران نيست اين
    گريه هاي تلخِ بي حَرفيست اين
    در تـَلاطُـم هـايِ ايـن طوفانِ مـرگ
    شاخه ماند و حَسرت و يك دانه برگ
    ديگر ، اي شب ، دشمنِ ديرينِ روز
    چـشمِ ِاُمّيـدي به بـيـداري نـَدوز
    آمـدي در خواب او هـَذيـان شُدي
    يـك ركوردِ تـَلـخِ بـي پـايـان شـُدي
    جانِ گـرمِ نور ، از شبـها چـه ديد؟؟!
    جـُز جـَوابِ تـُنـدِ سَر بــالا نـَديــد
    پس چه دارد جُز دلي سرما زده
    بر هر آنـچه بـوده پـُشتِ پـا زده
    آتـَشي در نـُطفه خـاكستر شده
    شورِ ِايماني ، كه بي باوَر شده
    در دلـَـش پـَرواز امـّا بي نـَفَس
    آشِـنـايِ تـنـگــنـاهـايِ قـَفـَس
    شكلِ يك بُغضِ نََفَس گيرم هنوز
    از قَفـَس هايِ تو دِلگيـرم هنـوز
    آسِمان در آرزويِ بـالِ عـشـق
    بي خـبـَر از آفـَتِ غَربالِ عشق
    تا پـَـرنده بـودن امّـا راه بـود
    اِدِّعايِ عاشِقيت بي گاه بود....

    «محمد حسن مهربانی»


    d79gibl38tqrm7is3x77


     


    x5lc1ibig9cekrsxpqe5








  5. #115
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Dec 2010
    نوشته ها
    28,440
    تشکر تشکر کرده 
    12,424
    تشکر تشکر شده 
    11,190
    تشکر شده در
    5,632 پست
    قدرت امتیاز دهی
    7108
    Array

    پیش فرض

    من قرص مسکنم !
    در خانه عمل می کنم !
    در جلسه ی امتحان می نشینم !
    در محکمه تک های لیوان شکسته را بند می زنم !
    تنها مرا بخور !
    زیر زبان خودت حلم کن و قورتم بده !

    من می دانم با بدبختی ها چه باید کرد !
    من می دانم چگونه می شود خبر تلخ را تحمل کرد !
    بی عدالتی ها را کم رنگ می کنم و می دانم چگونه کمبود خدا را عیان کنم
    و کلاه عزای مناسبی به تو ببخشم !
    منتظر چه هستی ؟
    ترحم شیمیایی را باور کن !

    هنوز جوانی ! آقا!خانوم !
    باید سروسامانی به زندگی بدهی !
    چه کسی گفته باید شجاعانه زندگی کرد ؟
    پرتگاهایت را با رویا پر می کنم
    و تو از من تشکر می کنی به خاطر سقوط بی خطرت !
    جانت را به من بفروش !
    خریدار بهتری وجود ندارد !
    ابلیس دیگری نیست !

    ویسواواشیمبورسکا (شاعر لهستانی )


    d79gibl38tqrm7is3x77


     


    x5lc1ibig9cekrsxpqe5








  6. #116
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Dec 2010
    نوشته ها
    28,440
    تشکر تشکر کرده 
    12,424
    تشکر تشکر شده 
    11,190
    تشکر شده در
    5,632 پست
    قدرت امتیاز دهی
    7108
    Array

    پیش فرض

    سحر خواب از سرم بیهوده بگریخت
    ند ا نستم تویی رو یا ی نا بم

    گشودم پلکهایم را به یک دم
    تو پر بگشودی از دنیای خوابم

    نگاهت بود بارانی دلم ریخت
    نشد فرصت دلیلش را بگویی

    تو رفتی من ولی در دل ندارم
    بجز دانستنش هیچ آرزویی

    صدایت مانده در گوشم که میگفت
    نمانی خواب هنگا م نما ز است

    مرا از خود جدا کردی نگفتی
    خدا ا ز ذکر عاشق بی نیاز است

    ولی خواب از سر و شادی ز دل رفت
    به امید شبی دیگر نشستم

    شب آمد خواب جار ی شد نبودی
    بر آمد آفتاب و دل شکستم

    به حسرت سوختم چون شمع تا صبح
    نیامد د ر شبم ماهی چراغی

    کجا آخر به دنبالت بگردم
    کجا گیرم ز دیدارت سراغی

    سحر گاهان غمی افزونتر از پیش
    مرا می کاود از سر تا به ریشه

    به خود می گویم امشب هم سحر شد
    مبادا او نیاید تا همیشه

    بیا شبها هنوزم استوارند
    نمی آید به سر رنگ سیاهی

    نمی میرد رها تا زندگی هست
    نجویی گر به خوابم با ز راهی

    *امیر ساقریچی*


    d79gibl38tqrm7is3x77


     


    x5lc1ibig9cekrsxpqe5








  7. #117
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Dec 2010
    نوشته ها
    28,440
    تشکر تشکر کرده 
    12,424
    تشکر تشکر شده 
    11,190
    تشکر شده در
    5,632 پست
    قدرت امتیاز دهی
    7108
    Array

    پیش فرض

    حالا که رفته ای :


    حالا که رفته ای
    سراغ کلمات نمی روم
    خسته وبی حوصله اند .
    ترانه نمی خوانند.

    شعر نمی شوند.

    حالا که رفته ای پرنده ای آمده است

    در حوالی همین باغ روبه رو

    هیچ نمی خواند.
    فقط می گویی:
    کو کو؟
    حالا که رفته ای کنارش می نشینم

    گریه نمی کند.

    دستش را می گیرم

    گریه نمی کند

    به پایش می افتم

    گریه نمی کند.

    نکند اتفاقی افتاده است

    که شعر گریه نمی کند.

    حالا که رفته ای
    تعجب می کنم
    همه کلمات مداد بر می دارند

    همه ی کلمات شاعر شده اند.



    محمدرضا عبدالملکیان


    d79gibl38tqrm7is3x77


     


    x5lc1ibig9cekrsxpqe5








  8. #118
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Dec 2010
    نوشته ها
    28,440
    تشکر تشکر کرده 
    12,424
    تشکر تشکر شده 
    11,190
    تشکر شده در
    5,632 پست
    قدرت امتیاز دهی
    7108
    Array

    پیش فرض

    صبح آمده ست برخیز
    بانگ خروس گوید
    وینخواب و خستگی را
    در شط شب رها کن
    مستان نیم شب را
    رندان تشنه لب را
    بار دگر به فریاد
    در کوچه ها صدا کن
    خواب دریچه ها را
    با نعره ی سنگ بشکن
    بار دگر به شادی
    دروازه های شب را
    رو بر سپیده
    وا کن
    بانگ خروس گوید
    فریاد شوق بفکن
    زندان واژه ها را دیوار و باره بشکن
    و آواز عاشقان را
    مهمان کوچه ها کن
    زین بر نسیم بگذار
    تا بگذری از این بحر
    وز آن دو روزن صبح
    در کوچه باغ مستی
    باران صبحدم را
    بر شاخه ی اقاقی
    ایینه ی خدا کن
    بنگر جوانه ها را آن ارجمند ها را
    کان تار و پود چرکین
    باغ عقیم دیروز
    اینک جوانه آورد
    بنگر به نسترن ها
    بر شانه های دیوار
    خواب بنفشگان را
    با نغمه ای در آمیز
    و اشراق صبحدم را
    در شعر جویباران
    از بودن و سرودن
    تفسیری آشنا کن
    بیداری زمان را
    با من بخوان به فریاد
    ور مرد خواب و خفتی
    رو سر بنه به بالین تنها مرا رها کن


    شفیعی کدکنی


    d79gibl38tqrm7is3x77


     


    x5lc1ibig9cekrsxpqe5








  9. #119
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Dec 2010
    نوشته ها
    28,440
    تشکر تشکر کرده 
    12,424
    تشکر تشکر شده 
    11,190
    تشکر شده در
    5,632 پست
    قدرت امتیاز دهی
    7108
    Array

    پیش فرض

    در اینه دوباره نمایان شد
    با ابر گیسوانش در باد
    باز آن سرود سرخ اناالحق
    ورد زبان اوست
    تو در نماز عشق چه خواندی ؟
    که سالهاست
    بالای دار رفتی و این شحنه های پیر
    از مرده ات هنوز
    پرهیز می کنند
    نام تو را به رمز
    رندان سینه چاک نشابور
    در لحظه های مستی
    مستی و راستی
    آهسته زیر لب
    تکرار می کنند
    وقتی تو
    روی چوبه ی دارت
    خموش و مات
    بودی
    ما
    انبوه کرکسان تماشا
    با شحنه های مامور
    مامورهای معذور
    همسان و همسکوت ماندیم
    خاکستر تو را
    باد سحرگهان
    هر جا که برد
    مردی ز خاک رویید
    در کوچه باغ های نشابور
    مستان نیم شب به ترنم
    آوازهای سرخ تو را باز
    ترجیع وار زمزمه کردند
    نامت هنوز ورد زبان هاست


    شفیعی کدکنی در مورد حلاج


    d79gibl38tqrm7is3x77


     


    x5lc1ibig9cekrsxpqe5








  10. #120
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Dec 2010
    نوشته ها
    28,440
    تشکر تشکر کرده 
    12,424
    تشکر تشکر شده 
    11,190
    تشکر شده در
    5,632 پست
    قدرت امتیاز دهی
    7108
    Array

    پیش فرض

    شت پرواز تب ثانیه ها جاری بود
    یک پرنده قفسش ساعت دیواری بود
    شب به انگیزه ی پایان خودش پاسخ داد
    ماه در مزرعه مشغول سحر کاری بود
    پشت هر ثانیه ای تازه نشستم که هنوز
    دلم آماده ترین قسمت بیداری بود
    ساعت از سبز گذشت و دلم از حوصله پر
    سهم کو؟ کو؟ ی دلم خلوت اجباری بود؟
    تیک تاک از نفس افتاد ودلم پر پر زد
    باز هم لحظه شماری ...وچه تکراری بود
    سیب در چشم تو آغاز شد ودست شدم
    چیدن چند غزل_گریه که ناچاری بود
    من به پروانگی بخت خودم شک کردم
    آبی روسری ات روی پرم جاری بود
    روسری آبی من! سر به هوا مثل درخت
    خاک من تشنه ی آن لحظه که می باری بود
    کاش می شد سفری تا شب چشمان شما
    وشما پنجره ها پاسخ تان آری بود



    سید وحید سمنانی


    d79gibl38tqrm7is3x77


     


    x5lc1ibig9cekrsxpqe5








صفحه 12 از 47 نخستنخست ... 2891011121314151622 ... آخرینآخرین

برچسب ها برای این تاپیک

علاقه مندی ها (بوک مارک ها)

علاقه مندی ها (بوک مارک ها)

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  

http://www.worldup.ir/