اكنون هنگام دیدار رسيده است،لحظه ي ديدار است.ذي حجه است،ماه حج،ماه حرمت،شمشيرها آرام گرفته اند و شيهه ي اسبان جنگي و نعره جنگجويان و قداره بندان در صحرا خاموش شده است.جنگيدن،كينه ورزي و ترس،زمين را،مهلت صلح،پرستش و امنيت داده اند،خلق با خدا وعده ي ديدار دارند،بايد در موسم رفت،به سراغ خدا نيز بايد با خلق رفت.
صداي ابراهيم را بر پشت زمين نمي شنوي؟(( و اذن في الناس بالحج!ياتوك رجالا و علي كل ضامر ياتين من كل فج عميق))
موسم است.هنگام در رسيده است.به ميعاد برو،به ميقات!اي بازخوانده ي خداوند لحظه ي ديدار است!موسم است،ميقات است.
اي لجن با خدا ديدار كن!
اي كه زندگي، جامعه، تاريخ، تو را ((گرگ)) كرده است يا ((روباه)) يا ((موش)) و يا ((ميش)).
موسم است،حج كن!به ميقات رو،با دوست انسان،آنكه تورا انسان آفريد وعده ي ديدار داري.
از قصرهاي قدرت،گنجينه هاي ثروت و معبدهاي ضرار و ذلت و از اين گله ي اغنامي كه چوپانش گرگ است،بگريز.نيت فرار كن.خانه ي خدا را،خانه ي مردم را، حج كن.
گزيده هايي از كتاب:تحليلي از مناسك حج
علاقه مندی ها (بوک مارک ها)