مرا هست از غم ابرو هلالی

شبی چون ماهی و ماهی چو سالی

فتاده بر سر سرگشته من

هوای قامت نازک نهالی

ملولیدم ز قیل و قالی رسمی

ز درس عشق می کسبم کمالی

سرت کردم چرا سردیدی از من؟

دریغیدی تماشایی جمالی...