آنم که در مقدمهی طرز و اختراع
دارم به رغم اهل حسد شهرت و شیاع
در شاعری نمانده زمینی به ملک نظم
کز تیغ طرز تازه، نفتحیدمش قلاع
بر بکر فکر من همه تعریضد از کسی
انصاف در مناظر پوشاندش قناع
هر بوالفضول دزد و دغل را کجا رسد
طی طریق طرز من الا من استطاع
ای مدعی! نگین سلیمان طرز را
نتوان به شیطنت ز کفانیدش انتزاع
فوقی تخلصیده عدد تحتی ِ منست
در بزم طرز اگر طمعد بر من ارتفاع
از من چه میکمد که گدایی نگوشدش
طرزیست این که شاه صفی داشتاش سماع
جز من نواقعیده بر او لیله الوقاع
علاقه مندی ها (بوک مارک ها)