هیچ انسانی نمی تواند پستی ای فروتر از آن
یابد
که
رویاهایش را با
زر و سیم بفروشد.
هیچ انسانی نمی تواند پستی ای فروتر از آن
یابد
که
رویاهایش را با
زر و سیم بفروشد.
در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت
خداوندا مرا چنان خاموشی ای ارزانی دار
که
بتوانم پهنه ی شب را در نوردم .
در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت
در ادبیات 3 چیز هست که دوت شان داریم :
شورش ، جستن کمال و خیال پردازی.
و از 3 چیز آن بیزارم :
هم چشمی کردن ، کج و کوله نمایی و پیچیدگی
در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت
روباه
روباهی بامدادان به سایه ی خود نگاهی انداخت
و گفت « امروز ناهار یک شتر می خورم » ، و سراسر
صبح را در پی شتر می گشت،
اما
در نیمروز باز سایه ی خودش را دید
و گفت
« یک موش کافی است . »
در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت
درباره ی دادن و گرفتن
زمانی مردی بود که یک دره پر از سوزن داشت .
روزی مادر عیسی نزد او آمد و گفت
« ای دوست ، پیراهن پسرم پاره شده است و من باید پیش از آنکه
او به معبد برود آن را بدوزم.
یک سوزن به من نمی دهی ؟ »
آن مرد سوزنی به آن زن نداد ، ولی نطق غرایی درباره ی
دادن و گرفتن برای او کرد تا پیش از رفتن پسرش به معبد برای او نقل کند .
در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت
چشم
چشم یک روز گفت « من در آن سوی این دره ها کوهی
را میبینم که از مه پوشیده است. این زیبا نیست ؟»
گوش لحظه ای خوب گوش داد ،
سپس گفت
« پس کوه کجاست ؟ من کوهی نمی شنوم.»
آنگاه دست در آمد و گفت
« من بیهوده می کوشم آن کوه را لمس کنم ، من کوهی نمی یابم.»
بینی گفت
«کوهی در کار نیست.من او را نمی بویم.»
آنگاه چشم به سوی دیگر چرخید ، و همه درباره ی وهم شگفت چشم گرم گفت و گو شدند
و گفتند
« این چشم یک جای کارش خراب است .»
در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت
چهره ای دیدم که با هزار چهره در می آید و چهره ای که همیشه در یک قالب بود.
چهره ای دیدم که توانستم درون پنهان زشتش را دریابم و چهره ای که چون نقاب رویش را برداشتم ، زیبایی بی نظیر درونش را مشاهده کردم.
چهره ای پیر دیدم که چین و چروکش از پیغام تهی بود و چهره ای صاف که همه چیز بر آن نقش بسته است.
من چهره ها را میشناسم زیرا از ورای آنچه دیدگانم می بافد به آنان می نگرم تا حقیقتی که پشت آنهاست را ببینم......
در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت
هنگامی که در سکوت شب گوش فرا دهی خواهی شنید که کوهها و دریاها و جنگلها با خود کم بینی و هراس خاصی نیایش می کنند
در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت
و کدامین ثروت است که محفوظ بدارید تا ابد؟
آنچه امروز شما راست ، یک روز به دیگری سپرده شود.
پس امروز به دست خویش عطا کنید ، باشد که شهد گوارای سخاوت ، نصیب شما گردد ، نه مرده ریگی وارثانتان.
در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت
چشمه ساری که خود را در اعماق درون شما پنهان ساخته است ، روزی قد خواهد کشید و فوران خواهد کرد و با ترنم و نغمه راه دریا را درپیش خواهد گرفت .
در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت
علاقه مندی ها (بوک مارک ها)