صفحه 2 از 3 نخستنخست 123 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 11 تا 20 , از مجموع 27

موضوع: آنا آخماتووا- شاعر و نویسنده روس

  1. #11
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4891
    Array

    پیش فرض

    صدا با نرمي بسيار به گوشم رسيد
    مرا مي خواند : بيا ، بيا ،
    اين سرزمين بر باد رفته را ترك كن ،
    اين سرزمين گناهكار را ،
    براي ابد روسيه را ترك كن.
    خون دست هايت را خواهم شست
    شرمندگي تيره گون را
    از قلبت دور خواهم كرد
    و فردا ، نامي تازه خواهم داد
    به شكست هايت و به دردت.

    اما من ، بي اعتنا و آرام ،
    گوش هايم را با دست هايم بستم
    تا سخناني چنين ناشايست و بيهوده
    ذهن دردمندم را نيالايد.

    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



  2. #12
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4891
    Array

    پیش فرض

    من ندانم که مرده اي يا زنده.
    مي توان بر زمين به جست و جويت بود
    يا همين در غروب هاي رنگ پريده
    بايدم،سوگوار،به فکرودر آرزويت بود؟
    همه ش از بهر توست:دعاهايم به روز،
    دم داغ شبان بي خوابي.
    وز همه شعرهاي من:سپيد رمه؛
    وز دو چشمانم:آتش آبي.
    کس نبود از تو بيش برخوردار از من؛
    کس مرا از تو بيشتر ***جه نکرد:
    نه کسي که نواخت يکچندم و از يادم برد؛
    و نه نامرد خاني که مرا به ***جه گاه آورد.

    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



  3. #13
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4891
    Array

    پیش فرض

    «آنا آخماتووا از آن دسته شاعرانی است که نه تبارنامه‌ای در شعر دارد و نه «سیر تطور»ی مشخص و معلوم. او از آن قسم شعرایی است که ناگهان «حادث می‌شوند»... » هرچند سخن ایوسیف برودسکی در باره شعر آخماتووا در کلیت‌اش درست است اما به هر حال شعر آخماتووا از «شام‌گاه»، ۱۹۱۲، تا «شعر بدون قهرمان»، ۱۹۶۳، تغییرات زیادی کرده است.

    نخستین شاعری که تأثیر عمیقی بر آخماتووا گذاشت اینّاکینتی فیودوروویچ آننسکی (۱۸۵۶–۱۹۰۹) بود. ایرج کابلی در این باره می‌نویسد:«در سال ِ ۱۹۱۰... تصادفا نمونهٔ ِ حروف‌چینی‌ی ِ مجموعه شعر ِ جعبهٔ ِ چوب ِ سرو، کار ِ یکی از خبره‌گان و مترجمان ِ برجستهٔ ِ ادب ِ کلاسیک ِ غرب به نام ِ آننسکی به دست‌اش افتاد و باعث شد که به قول ِ خودش «دنیا را فراموش» کند. سبک ِ کار ِ آننسکی بر خلاف ِ سمبولیست‌ها، که او را ابتدا از خود می‌دانستند، کاملا «زمینی» و «این جهانی» بود.»سرود در آن زمان در روسیه سمبولیسم مکتب شعری مسلط بود اما دو جریان شعری جدید نیز در حال شکل‌گیری بود یکی جریانی که آخماتووا و همسر اول‌اش و چند شاعر جوان دیگر آن را به‌وجود آوردند و به آک‌مه‌ایسم مشهور شد و جریان دیگر شعری جنبش فوتوریسم بود که شاعر شاخص‌اش مایاکوفسکی بود. هرچند بعدها فوتوریست‌ها بسیار مطرح شدند و آک‌مه‌ایست‌ها تداوم پیدا نکردند اما «عقاید شعری آغاز دههٔ بیست روسیه تقریباً به تساوی میان هواداران آخماتووا و مایاکوفسکی تقسیم شده بود.» حتا در آغاز فعالیت اک‌مه‌ایست‌ها «در سال ۱۹۱۴ از سوی منتقدان و جامعه‌شناسان مارکسیست به خوبی استقبال شد» اما بعدها در زمان استالین به آن عنوان «ادبیات اشراف و زمین‌دارن» دادند و محکومش کردند.
    از نظر فنی آخماتووا مانند سایر شاعران هم‌عصرش در حال شکستن وزن‌های عروضی در شعر بود. اما او در حاشیه آنچه قانون و قاعدهٔ مجاز شمرده می‌شد کار می‌کرد. «او حتا روشی را برقرار کرد که معمولاً به عنوان «روش آخماتووا» پذیرفته شده است و به تعبیری «ترکیب دوهجاییها و سه‌هجاییها» نام دارد.» او به فراتر بردن حد و مرزهای قافیه نیز کمک زیادی کرد. آن‌چه را قبلا قافیهٔ آزمایشی می‌نامیدند او تثبیت کرد. درک ظرایف موسیقیایی شعر آخماتووا فقط با دانستن زبان روسی و شنیدن آن امکان‌پذیر است و ترجمهٔ آن به زبان‌های دیگر بسیار دشوار و شاید محال باشد.

    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



  4. #14
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4891
    Array

    پیش فرض

    از تو گسسته ام دیگر
    از تو گسسته ام دیگر
    و آتش درونم را آرامشی است اینک.
    دشمن جاودانی ام ! اکنون باید یاد بگیری
    چگونه با تمامی قلب عاشق باشی.
    من اینک رها شده ام ، با زندگی آسوده
    خوابی سنگین خواهم کرد
    تا آرامش با هیا بانگ کر کننده خود
    سپیده دمان برایم شادی آورد.
    نه نیاز به دعایت دارم و نه نفرینت
    نه انتظار نگاهی به وداع.
    باد های نرم، التهاب دل را فرو می نشانند
    و برگ های پاییزی آن را می پوشاند.
    جدایی از تو هد یه ای است ،
    فراموشی تو نعمتی.
    اما عزیز من ،آیا کسی دیگر
    صلیبی را که من بر زمین نهادم بر دوش خواهد کشید؟

    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



  5. #15
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4891
    Array

    پیش فرض

    مجموعه اشعار

    •۱۹۱۲ - شام‌گاه.
    •۱۹۱۴ - تسبیح.
    •۱۹۱۴ - گلستان یا باغ گل.
    •۱۹۱۴ - فوج پرندگان سفید.
    •۱۹۲۱ - بارهنگ.
    •۱۹۲۲ - ۱۹۲۲ بعد از میلاد (Anno Domini MCMXXI)
    •۱۹۴۰ - گزیده اشعار "از شش کتاب".
    •۱۹۶۳ - فاتحه و شعر بدون قهرمان.
    •۱۹۶۵ - پرواز زمان و صدای شاعران. گزیده‌ای از برگردان شعرهای خارجی.

    پس از مرگ

    •۱۹۶۷ - شعرهای آخماتوا.
    •۱۹۷۳ - افسانه بدون قهرمان و بیست و دو شعر.
    •۱۹۷۶ - گزینه اشعار.
    •۱۹۸۹ - گزینه اشعار.
    •۱۹۸۵ - دوازده شعر از آنا آخماتوا.
    •۱۹۹۰ - کلیات اشعار آنا آخماتوا.

    کتاب‌ها

    •خروسک طلایی،
    •آدولف بنیامین سونستان
    •میهمان سنگی

    ترجمه‌ها

    آخماتوا اشعار ۱۵۰ شاعر، از ۷۸ زبان مختلف، را به روسی برگردانده است. بیت‌های ترجمه شده توسط او بالغ بر ۲۰ هزار است.
    •۱۹۵۶ - شعر کلاسیک کره.
    •۱۹۵۶ - شعر کلاسیک چین.
    •۱۹۶۵ - اشعار تغزلی مصر باستان.

    نمایش‌نامه

    آخماتووا در کارنامهٔ ادبی خود نمایش‌نامهٔ نیمه تمامی دارد به نام اِنوما اِلیش. فکر نوشتن این نمایش‌نامه در سال‌های تا***د(۱۹۴۲ - ۱۹۴۴) به سراغ‌اش آمد. زمانی که به بیماری تیفوس دچار شده بود در کابوسی هذیان‌وار طرح اولیه این نمایش‌نامه را می‌نویسد و بعد می‌سوزاند. آخماتووا در آغاز دهه ۶۰ میلادی کار بر روی این نمایش‌نامه را از سر می‌گیرد و با کمک دوستان‌اش نادژدا ماندلشتام و رانفسکایا و دیگرانی که قبل از سوزاندن متن تا***د آن را برای‌شان خوانده بود سعی می‌کند که متن فراموش شده را بازنویسی کند که البته توفیق چندانی نصیب‌اش نمی‌شود. به هر حال در سفری که آخماتووا برای دریافت جایزهٔ اتنا تائورمینا به ایتالیا کرد در ضیافتی که به افتخار او برگزار شده بود بخش‌های بازسازی شدهٔ اِنوما اِلیش را می‌خواند و تئاتر دوسلدورف به او پیشنهاد می‌کند که آن را روی صحنه ببرد و آخماتووا هم می‌پذیرد و پی‌گیرانه روی آن کار می‌کند که سکتهٔ قلبی و سپس مرگ این کار را نیمه تمام می‌گذارد

    جوایز و افتخارات

    •۱۹۶۴ - جایزهٔ اتنا تائورمینا (به ایتالیایی: Etna Taormina) در ایتالیا.
    •۱۹۶۴ - دکترای افتخاری از دانشگاه آکسفورد لندن.

    در سینما و تآتر

    تآتر
    در ۲۰۰۶ بر اساس نمایش‌نامه‌ای به قلم جان اتیکن نمایش‌نامه‌نویس استرالیایی به نام «کشتی‌ها آهسته می‌گذرند» در استرالیا به روی صحنه رفت. در این نمایش که اکثر وقایع آن در آشپزخانه می‌گذرد آنا که ویوین گلنس نقش او را بازی می‌کند دارد اشعارش را برای لیدیا (با بازیگری ایرنه جارزابک) می‌خواند تا او حفظ کند و بعد اشعار سوزانده شوند.

    سینما
    در ۲۰۰۷ لیندا فیورنتینو امتیاز ساخت فیلمی از روی فیلم‌نامهٔ نوشته شده توسط جیم کورتیس را خریداری کرد که بر اساس زندگی آخماتووا نوشته شده است.

    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



  6. #16
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4891
    Array

    پیش فرض

    تو با خورشيد زندگي مي کني


    من با ماه


    در ما ولي فقط يک عشق زنده است.


    براي من، دوستي وفادار و ظريف،


    براي تو دختري سرزنده و شاد.


    اما من وحشت را در چشمان خاکستري تو مي بينم،


    توئي که بيماري ام را سبب شده اي.


    ديدارها کوتاه و دير به دير،


    در شعر من تنها صداي توست که مي خواند،


    در شعر تو روح من است که سرگردان است.


    آتشي برپاست که نه فراموشي


    و نه وحشت مي تواند بر آن چيره شود
    .


    و اي کاش مي دانستي در اين لحظه


    لبهاي خشک و صورتي رنگت را چقدر دوست دارم.

    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



  7. #17
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4891
    Array

    پیش فرض

    آخرين جام را مي خورم به سلامتي

    پيوندي که از هم گسست

    تنهايي ما دو

    اندوه من

    هميشه مي خورم به سلامتي

    لباني که دروغ گفتند

    چشماني که چون گور سرد بودند

    دنيايي بي رحم و خشن

    و نجات بخشي که در خواب است

    ژوئن 1934

    جدايي از تو هديه اي است

    فراموشي تو نعمتي

    اما عزيز من

    آيا زني ديگر

    صليبي را که من بر زمين نهادم

    بر دوش خواهد کشيد

    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



  8. #18
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4891
    Array

    پیش فرض

    با موج ها پيش مي روم

    در جنگل‌ها نهان مي شوم

    در ميناي آسمان پديدار مي شوم

    جدائي از تو را تاب مي آورم

    ديدارت را اما به سختي



    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



  9. #19
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4891
    Array

    پیش فرض

    من
    هنر زندگي ساده و خردمندانه را آموختم
    سر به آسمان بلند مي كنم
    و دست به دعا برمي دارم.
    در تاريك و روشن آسمان قدم به باغ مي گذارم
    و نگراني پوچ را از خود دور مي كنم.
    به آواي علفهاي رقصان گوش مي سپارم
    و در باره زندگي
    اين زندگي فاني و زيبا شعر مي سرايم.
    به خانه بر مي گردم
    گربه پشمالو دستم را نوازش مي كند
    و چراغ كوچه اتاقم را روشن
    صداي ُدرناي پناه گرفته
    بر بام خانه
    سكوت شب را مي شكند…
    اگر صداي در بلند شود
    شايد اصلا آن را نشنوم!

    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



  10. #20
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4891
    Array

    پیش فرض

    می بینی دیگر پر پرواز ندارم
    در میان فوج قوها . . .
    عزیز من! شاعر شعر عاشقانه
    باید مرد باشد،
    وگرنه همه چیزی باژگونه خواهد بود
    تا جدایی سر برسد
    باغ دیگر باغ نخواهد بود، خانه دیگر خانه
    و دیدار دیگر دیدار

    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



صفحه 2 از 3 نخستنخست 123 آخرینآخرین

برچسب ها برای این تاپیک

علاقه مندی ها (بوک مارک ها)

علاقه مندی ها (بوک مارک ها)

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  

http://www.worldup.ir/