previos page menu page next page


صحيفه نور ج 22 صفحه 150

تاريخ: 24/9/1357

مصاحبه خبرنگار خبرگزارى فلسطينى وفا

س: مولانا الامام! بدون شك زندگى طولانى شما پر از تجربه‏هاى مختلف و تغييرات و تحولاتى بوده است و اين سبب شده است كه امروز از موضع قوى با مسايل برخورد كنيد و خواسته‏ها و نظرات خود را خيلى واضح بيان نماييد، مضافا براين كه ميليون‏ها نفر از مردم ايران از رهبرى شما در مبارزه خود برخودارند. از حضورتان تقاضا داريم كه مهمترين مراحل اين تجربه‏هاى تاريخى و آثار آنها را كه در خط امروزى مبارزه شما تبلور يافته است، بيان نماييد.

ج: پيش از بيان تجربيات دورانى كه من خودم شاهد آن بوده‏ام تذكر و توضيح يك نكته لازم است و آن اينكه نهضت موجود ملت ايران، همچنان كه بارها گفته‏ام يك نهضت صد در صد اسلامى است و خط مشى و هدف‏ها و راه‏هاى آن از اسلام الهام مى‏گيرد. اگر ملت ايران حاضر به سازش با شاه نيست - كه يك فرد ظالم و جنايتكارى است - به اين دليل است كه اسلام اجازه نمى‏دهد كه ظالمى بر مردم حكومت كند ملت ايران با رژيم سلطنتى مخالف است، زيرا رژيمى است تحميلى كه هرگز متكى به آراى ملت نبوده و از اين جهت به شكل بنيادى، مخالف با اراده و خواست مردم است و خود را موظف به تامين هدف‏ها و خواسته‏هاى مردم نمى‏داند و حكومت چنين رژيمى، حكومت طاغوتى است و اسلام اطاعت از اين حكومت را بر مردم حرام كرده و مبارزه با حكومت طاغوتى را واجب شمرده است. و اين مبارزه، از ابراز تنفر از ظلم كه پايين‏ترين مرتبه نهى از منكر است شروع شده تا قتال، و جنگ با دشمن ادامه دارد تا ظلم و ظالم از بين برود و حكومت عدل اسلامى مستقر گردد و اگر ملت ايران عليه تسلط اجانب مبارزه مى‏كند، باز هم از اسلام دستور مى‏گيرد، زيرا مردم مسلمان حق ندارند كه غير مسلمين را در امور خود دخالت بدهند كه مسلط بر سرنوشت آنان شوند و واجب است كه با اين تسلط، مبارزه اسلامى كنند تا جامعه استقلال خود را به دست بياورد. و نسبت به تجربه‏هاى عمر خودم، ما مى‏بينيم كه رضاخان كه هيچ گونه صلاحيت حكومت را نداشت، به زور اجانب و برخلاف ميل ملت، بر مردم ايران تحميل شد و با روى كار آمدن رضاخان اين سه اصل اسلامى در امر حكومت پايمال شده: اول، اصل لزوم عدالت در حاكم اسلامى. و دوم، اصل آزادى مسلمين در راى به حاكم و تعيين سرنوشت خود. و سوم، اصل استقلال كشور اسلامى از دخالت اجانب و تسلط آنها بر مقدرات مسلمين. و اگر در

صحيفه نور ج 22 صفحه 151

آن روز براى احياء اين سه اصل اسلامى اقدام شده بود، كار به اين جا نمى‏كشيد و ديده‏ايم كه رضاخان چه جناياتى نسبت به كشور اسلامى و ملت مسلمان ايران مرتكب شد. بعد از سقوط رضاخان، پسرش محمدرضاخان سركار آمد و برخلاف اصول سه گانه فوق، حكومت را در دست گرفت و در آن موقع هم قدرتى نداشت، از اين جهت به خواسته‏هاى جزيى مردم كه پدرش ناديده گرفته بود تن داد و بعد كه مسلط شد، جناياتى مرتكب شد كه دست كم از پدرش نداشت. و در بيست و پنج سال پيش كه شاه ضعيف شد و فرار كرد، اگر مخالفين درآن روز به اين اصول سه گانه اسلامى توجه مى‏كردند و كار شاه را يكسره مى‏كردند، به اين جا نمى‏كشيد و ديديم كه شاه بعدا مسلط شد و در اين بيست و پنج سال و به خصوص در اين پانزده سال اخير جناياتى مرتكب شده است كه روى مغولان و چنگيزها را سفيد كرده است، كه ابعاد جناياتش در بيان نمى‏گنجد و از اين رو در اين مرحله حساس، ملت ايران تصميم گرفت است كه متكى به اسلام و با الهام از اصول مترقى اسلام، نهضت خود را به پيش برد و بر اساس قواعد و ضوابط اسلامى، جامعه خود را از نو بنا كند و هيچ گونه سازش و راه ميانه و امثال اين تو همات را نپذيرد.

س: در سال 1948 فلسطين غصب شد و با همكارى دولت‏هاى بزرگ استعمارى، خواب صهيونيستى تحقق يافت. اين فاجعه بر مردم ايران تأثيرى درآن زمان گذاشت و چه عكس العملى داشت؟

ج: بحق بايد گفت كه غصب فلسطين به دست اسرائيل متجاوز و با همكارى دولت‏هاى بزرگ استعمارى، براى همه مسلمين و نيز براى مسلمانان ايران فاجعه بود، فاجعه اى بسيار دردناك: و بايد گفت متجاوز اصلى در اين فاجعه همان دولت‏هاى استعمارى آن زمان بودند كه اين توطئه را عليه مسلمين در اين منطقه طرح‏ريزى كردند. كشورهاى اسلامى ازدست ابرقدرت‏ها مصيبت‏هاى زيادى ديده‏اند و اين هم يكى از مصايب بزرگ بود، منتها به دست صهيونيست‏ها. ملت ايران (نه شاه و دولت او) به دليل احساس عميق اسلامى خود از دست رفتن فلسطين را به مثابه از دست رفتن پاره‏اى از پيكر خود مى‏دانست و به همين دليل هميشه على رغم همكارى شاه و دولتهاى دست نشانده او با اسرائيل، عميق‏ترين احساسات پاك خود را نثار مبارزين فلسطينى كرده است. من بيش از پانزده سال است كه مكرر به همكارى شاه و دولت او با اسرائيل اعتراض كرده‏ام و چه بسيار از ايرانيان، از روحانى و غير روحانى به دليل اعتراض به تجاوز اسرائيل به زندان رفته‏اند و شكنجه ديده‏اند. و ما هميشه به عنوان يك وظيفه اسلامى تا حد امكان از فلسطين دفاع كرده‏ايم و به خواست خدا هميشه در كنار ساير مسلمين به اين وظيفه الهى عمل خواهيم كرد.

س: بايد دانست كه تجربه مصدق به همه ثابت كرد علت شكست را جستجو نمايد و نتيجتاً گروه‏هاى مختلف سياسى نشان داد كه بايد روش مبارزه را تغيير دهند. تقاضا داريم نتايجى را كه از اين تجربه گرفته‏ايد بيان نمائيد. آنچنان تجاربى كه شما را در ايجاد اطمينان و رابطه محكم با ملت يارى نمود.

صحيفه نور ج 22 صفحه 152

ج: من هميشه با روش‏هاى مسالمت آميز مخالفت كرده‏ام. شاه به هيچ وجه نمى‏تواند و نبايد سلطنت كند.

س: همان طور كه مى‏دانيد، انقلاب فلسطين در اوايل ژانويه سال 1965 شروع شد و پس از شكست 1967، قدرت و گسترش يافت. آيا اخبار آن به ملت ايران مى رسيد؟ به چه وسيله‏اى؟

ج: آرى، خبر مى‏رسيد به همان و سيله‏اى كه به ساير كشورها مى‏رسيد. البته رژيم ايران سعى مى‏كرد كه اخبار جنگ مسلمانان با كفار را به نفع كفار گزارش كند و اين كار را هميشه كرده است و هميشه اعراب را مشتى مردمى كه مسايل را درست درك نمى‏كنند معرفى كرده است. رژيم، يكى از پشتيبانان بزرگ اسرائيل است. راديو ايران و وسايل ارتباط جمعى همه - چه آنها كه از خود رژيم است و چه آنها كه زير فشار رژيم بودند - به نفع اسرائيل كار مى‏كردند و اين ما بوديم كه از اول با تمام برنامه‏ها مخالفت كرديم و اكنون نيز مى‏كنيم.

س: در دهه 1960 شاه چيزى به نام انقلاب سفيد براى اصلاحات ارضى و تغييرات اجتماعى اعلان كرد. تقاضا داريم حقيقت اين نمايشنامه را بيان نماييد. بخصوص اينكه بعضى از وسايل تبليغاتى مثل پارى ماچ اين روزها ادعا مى‏كنند كه يكى از علل انقلاب رجال دينى، حسادتشان نسبت به شاه به خاطر اين است كه زمين‏هاى ايشان را مصادره كرده است و نيز به خاطر اجراى اصول انقلاب سفيد است.

ج: شاه پس از سال‏ها فكر و مشاوره با حاميان خارجى‏اش طرحى تهيه كرد كه هم بتواند ايران را به نفع خود و اربابانش غارت كند و هم به خيال خام خود، زمينه هر گونه انقلاب داخلى عليه خود را نابود كند. براى توجيه برنامه‏هاى ضد ملى خود ابتدا موضوع اصلاحات ارضى را به ميان كشيد، به اين اميد كه دهقانان محروم و فقير ايران را به بهانه صاحب زمين شدن بفريبد و آنان را عليه مخالفين خود بسيج نمايد. البته اوج داستان غم انگيز شاه براى مردم ايران، اصلاحات ارضى بود، ولى مسأله آزادى زنان را هم به اين نقطه اوج به اصطلاح انقلاب خود اضافه كرد و ساير مواد به اصطلاح انقلاب سفيد، هر يك نيز در اين نمايش مبتذل نقش خاصى ايفا كردند. و اما نتيجه چه شد؟ نتيجه اين كه كشاورز ايرانى كه فقير و محروم و گرفتار چنگال مالكين بزرگ - كه همه از قماش خودشان بودند - بود، روز به روز بر فقرش افزوده شد و سرانجام براى لقمه نانى به شهرها روى آورد. شاه بلافاصله از اين بازار كار ارزان سوء استفاده كرد و به بهانه صنعتى كردن كشور، راه را براى سرمايه گذاران خارجى و داخلى در موسسات صنعتى هموار كرد و نيز همان مالكين بزرگ را مى‏بينيم كه امروز به صورت كارخانه داران بزرگ كه همه از وابستگان و سرسپردگان رژيم هستند ظاهر شده‏اند. ديروز اگر كشاورزان ايرانى براى كوچكترين تخلف از دستور ارباب ظالم خود، به زير شلاق مى‏رفت و اموالش تاراج مى‏شد، امروز هم كارگران براى به دست آوردن حقوق حقه خود، زير فشار كارخانه داران به توسط مزدوران رژيم به گلوله بسته مى‏شوند و در بعضى از روستاها روستاييانى كه حاضر به مهاجرت نشدند، چون داراى

صحيفه نور ج 22 صفحه 153

زمين هاى نسبتاً مرغوبى بوده‏اند، از خانه‏هايشان آواره كردند و زمين‏هاى مرغوب را به نفع دربار و سرسپردگان دربار تصاحب نمودند.

شاه براى ملت ايران دست به اصلاحات ارضى نزده است بلكه طراح اصلاحات ارضى يعنى آمريكا و ساير دول استعمار اقدام به اصلاحات كرده است. زير نتيجه اصلاحات ارضى يعنى آمريكا و ساير دول استعمارى اقدام به اصلاحات كرده است. زيرا نتيجه اصلاحات ارضى شاه اين شده است كه امروز در حدود نود در صد مواد غذايى ايران از خارج به خصوص از آمريكا تامين مى‏شود و نتايج خانمانسوز اصلاحات شاه به همين جا تمام نمى‏شود. مزدوران شاه گفته‏اند كه علماى مذهبى به دليل اينكه اصلاحات ارضى زمين‏هاى آنان را از دستشان بيرون برده، عليه شاه قيام كرده‏اند. كدام زمين ها؟ كدام يك از علماى دينى از مالكين ايرانى بوده‏اند؟ زندگى علماى دينى كه با سادگى در حد مردم معمولى است، آيا نياز به زميندارى دارد؟ تمام دروغ هاى شاه و حاميانش براى ملت ايران روشن شده است. ابعاد خيانت شاه در زمينه مسايل اقتصادى به اين مسايل تمام نمى‏شود ، شاه از آزادى زنان صحبت مى كند، آزادى كدام زن؟! در ايران زنان با شخصيت كه خواستار حقوق انسانى خود هستند و اكثريت زنان را ايرانى تشكيل مى‏دهند، امروز همه عليه شاهند وسرنگونى او را خواستارند و همه آنان امروز مى‏دانند كه آزادى زن در منطق شاه يعنى به انحطاط كشانيدن زن از مقام انسانى او و در حد يك وسيله با او رفتار كردن. آزادى زن در منطق شاه، يعنى پر كردن زندان‏ها از زنان ايرانى كه حاضر نيستند به پستى‏هاى اخلاقى شاهانه تن بدهند.

سوال: اين روزها ملاحظه مى‏شود كه يكى از شعارهايى كه مردم در خيابان‏هاى شهرهاى ايران مى دهند و همچنين خود شما مى‏دهيد، اين است كه كسانى كه مى‏كوشند سازش كنند، خاء ن هستند. تقاضا داريم محتواى اين شعار و عواقب آن را بيان نماييد.

جواب: سازش با شاه يعنى سازش با ظالمى خاء ن و سازش با چنين موجودى، پيداست كه خيانت به ملت ايران و اسلام است و اما راه حل‏هاى ميانه را قبلاً توضيح دادم كه چرا نمى‏پذيريم.

سوال : آيا ممكن است از چگونگى روابط بين خود و مقاومت فلسطين گفتگو كنيد؟ معروف است كه بين شاه و اسراءيل روابط آشكارى در ميدان‏هاى مختلف برقرار است و به خصوص اين كه شاه، اسراءيل را به نسبت زيادى از طريق ارسال نفت كمك مى‏كند. تقاضا داريم بعد از آزادى ايران از حكم شاه، روابط خود را با اسراءيل بيان نماييد.

جواب: همان طور كه قبلاً اشاره كردم، ما هميشه در حد امكانات و قدرتمان از برادران فلسطينى براى پايان دادن به تجاوز اسراءيل و آزاد كردن اراضى اسلامى از دست اسراءيل غاصب حمايت مى‏كنيم و هرگز كمترين كمكى به اسراءيل نخواهيم كرد.

سوال: درباره جمهورى اسلامى با يك برداشت عمو مى‏بگوييد كه روابط جمهورى اسلامى با دو كشور بزرگ چگونه است؟

جواب: جمهورى اسلامى به اين معنى است كه قانون كشور را قوانين اسلامى تشكيل مى‏دهد، ولى فرم حكومت اسلامى جمهورى است، به اين معنى كه متكى بر آراى عمومى است. و روابط ما با تمام‏

صحيفه نور ج 22 صفحه 154

كشورها بر اساس احترام متقابل به طورى كه نه به آنها ظلم مى‏كنيم و نه به آنها اجازه ظلم را مى‏دهيم.


previos page menu page next page