previos page menu page next page
صحيفه نور ج 22 صفحه 128
تاريخ: 28/7/1357
در جمع گروهى از ايرانيان در پاريس
قيام ريشهدار و بىسابقه ملت ايران به منظور احياى احكام اسلام
بسم الله الرحمن الرحيم
در حال حاضر چند تا از اين اشخاصى كه همه اميد زندگىشان را در راه خدا دادهاند، جوان هاشان را دادهاند، رنجها را كشيدهاند و من مواجه بشوم با اين صورتهاى انسانى، جز اينكه گاهى خودم يك احساس حقارتى بكنم، نمىتوانم چيز ديگرى بگويم. من هميشه اين مطلب را در ذهنم بوده است كه در مقابل ملت ايران كه الان همه چيزشان را در راه اسلام مىدهند و در مقابل اين ذهنم بوده است كه در مقابل ملت ايران كه الان همه چيزشان را در راه اسلام مىدهند و در مقابل اين صورتهاى جوان از دست داده من خدمتى نكردهام، نتوانستهام دينم را به اين... اشخاصى كه براى خدا قيام كردند، نتوانستهام دينى به اينها ادا كنم، جز اينكه در پيشگاه حق تعالى عذر تقصير بخواهم كه ما همه بندگان او هستيم، همه تسليم در مقابل اراده او هستيم، همه جان نثار احكام مقدس او هستيم و ملت ايران امروز براى همين معنا كه اسلام را زنده كند و احكام اسلام را زنده كند، قيام كرده است و قيامى كرده است كه در تاريخ اسلام و در تاريخ ايران سابقه ندارد يك همچو قيام ريشه دارى و اساس دارى.
پيوند تمامى جناحهاى ايران از الطاف خداوند تبارك و تعالى
هم ابعاد اين قيام همه قشرها را گرفته است، اختصاص به يك دستهاى... دستهاى ديگرى ندارد. سابق ايام اگر چنانچه يك قيامى مىشد، مثلاً يك نهضتى بود، روحانيون مثلاً چيزند، جناحهاى سياسى يا از طرف جناحهاى سياسى بود، جناحهاى ديگر خارج بودند يا بازارها يك امرى را مىخواستند انجام بدهند، جناحهاى ديگر بىتفاوت بودند. امام امروز با دست خداوند تبارك و تعالى، با اراده حق تعالى، ايران تمام جناحهايش با هم پيوند كردهاند؛ جناحهاى سياسى، جناحهاى - عرض كنم - روحانى، بازارى، بچههاى دبستانى و / مردهاى / جوانهاى دانشگاهى، دبيرستانى همه باهم به راه افتادهاند و قيام كردهاند و همه يك مطلب را مىخواهند. يك همچنين قيامى سابقه ندارد در تاريخ كه تمام قشرها روبه يك جهت باشند. همه يك مطلب را كارش داشته باشند، فريادشان همه بلند باشد
صحيفه نور ج 22 صفحه 129
و بگويند كه ماآزادى مى خواهيم، ما استقلال مى خواهيم مقدمه آزادى/ استقلالى/ استقلال، اينكه اين سلسله خبيثهاى كه ما را هميشه از اولى كه روى كار آمده تا حالا جز اينكه براى ايران و براى اسلام ضرر داشته باشد، كارى نكرده است، اين را ما نمىخواهيم. همه باهم، بچههاى كوچك الان وقتى كه اين بچه ها از دبستان خارج مىشوند يا از دبيرستان خارج مىشوند، توى خيابانها كه راه مىافتند و بروند منزلهايشان، شعارشان، شعار مرگ بر شاه است و اين يك مسالهاى نيست كه/ ما/ دست بشر بتواند اين طور مردم را با هم مجتمع كند و همه قشرها با هم به يك راه بروند اين يك دست غيبى الهى است كه بايد ما به آن اميدوار باشيم.
فرياد استقلال طلبانه مردم در نفى ارزشهاى طاغوتى و اقدامات استعمارگران
و من اميدوارم به اينكه اين اجتماع كه مثل سيل راه افتاده است هر چه در مقابلش هست، اينها را بكند و از بين ببرد. هر قوهاى كه باشد، با... ملت وقتيكه قيام كرد و مطلبش هم مطلبى بود كه حق بود، يعنى بر هر يك از جوامع بشر اين مطلب را عرضه بدارند، همه حق مىدهند به آنها، مىگويند شما چه مىخواهيد به اعتصابات را راه انداختهايد؟ چه مىخواهيد كه جوانهايتان را داريد مىدهيد، چه مىخواهيد كه روحانيونتان را در محبس مىكنند، تبعيد مىكنند؟ چه كارى داريد كه سياسيونتان را مىگيرند، حبس مىكنند وبازارىهايتان را زجر مىدهند، شكنجه مىدهند؟ چه مىخواهيد كه اين قدر فرياد مىزنيد؟ مىگويند كه ما مىخواهيم اسير نباشيم تحت قدرتهاى بزرگ. ما مىخواهيم كه مملكت خودمان، مال خودمان باشد و مملكت خودمان را خودمان اداره بكنيم. ما مىخواهيم آزاد باشيم، نه مثل آزادى كه شاه به ما مىدهد، اين آزادى كه شاه به ما مىدهد، اين براى خودش خوب است، براى عاء له خودش خوب است اين جور آزادى. اين آزادى كه او مىدهد مثل اين... آشتى كه دولت مىكند، خوب همه اش خونريزى است، آزادى همه اش حبس است، همه اش زجر است.، اينها همه با هم دست به هم دادهاند و با يكصدا دارند صدا مىكنند كه ما آزادى و استقلال مىخواهيم. ما نمىخواهيم كه وقتى مىرويم سراغ... وقتى كه مىرويم سراغ.... امريكايىها بيايند ادارهاش بكنند/ مستشاران آمريكايى/ تحت نظارت مستشاران امريكايى باشند، يك ارتش انگل درست كنند، يك ارتشى كه مال ايران را صرف در راه او بكنند و او تحت نظارت و تربيت مستشاران امريكايى براى امريكايىها بخواهد كار بكند. وقتى كه نظامش را مىبينيد يك همچو نظامى است، وقتى كه اصل آقاى شاهش را مىبينيد، او را هم متفقين اينجا گذاشتهاند. خودش مىگويد كه متفقين صلاح ديدند كه من باشم. پدرش را هم كه انگليسها گذاشتند، راديو دهلى هم اعلام كرد اين مطلب را در رابطه با جنگ... راديو دهلى اعلام كرد اين مطلب را كه ما رضا شاه را آورديم و بعد خيانت به ما كرد و مىبريمش، بردنش به جزيره موريس و به جهنم فرستادنش.
صحيفه نور ج 22 صفحه 130
وقتى كه فرهنگش را ملاحظه مىكنيم، مىبينيم كه اين فرهنگ، فرهنگ استعمارى است، يعنى فرمايشى است، يعنى مامور كردهاند. ايشان مىگويد كه كتابى نوشته است: ماموريت وطنم درست مىگويد كه براى وطنش ماموريت دارد، از طرف امريكايىها ماموريت دارد. اما ماموريت دارد اين وطن را، اين جوانهاى وطن را ضايع بكند، اينها را عقب بنشاند، مملكت را به حال عقب ماندگى نگه بدارد كه در آن رشد حاصل نشود. در طبقه جوان رشد حاصل نشود كه در مقابل امريكا بايستند و بگويد: آقا چه مى گوييد به جان ما. فرهنگش را كه ملاحظه مىكنيد، مىبينيد كه ما چقدرها سال است كه مدرسه داريم، هفتاد سال تقريبا / از دارالفنون/ عمر دارالفنون مىگذرد تقريبا و چقدر سالهاست كه ما دانشگاه داريم/ اينها/ و حالايك لوزتين كه مىخواهد شاه عمل كند و بچه شاه عمل بكند، از آمريكا يا از جاى ديگر باز طبيب مىآورند و هر كسى قدرتى داشته باشد مىرود خارح عمل مىكند. اگر چنانچه يك مريضى باشد، او را در خارج مرضش را معالجه مىكنند. پس معلوم مىشود كه ما نداشتيم. ما دانشگاه نداريم، اگر ما داشتيم كه بايد خودمان اداره كنيم خودمان را، ما بايد طبيب از خودمان باشد. وقتى هم كه مىخواهند يك بنايى را درست كنند، يك سدى درست كنند، حتى يك اسفالتى بكنند، حتى يك جادهاى بكشند باز هم كارشناسهاى خارجى. اگر ما كارشناس داريم پس چرا از خارج مىآورى؟ اگر داريم و مىآورى خيانت مىكنى. به اينها محول نمىكنى، خيانت مىكنى اگر نداريم هم خيانت كرديد، براى اينكه به ملت ما خيانت كرديد كه ما بعد از اين همه سال حالا باز بايد يك بنايى كه درست مىكنيم، سدى كه درست مىكنيم يك محلى كه مىخواهيم براى چيزى درست بكنيم، بايد باز از خارج بياوريم، از امريكا و يا از اروپا كارشناس بياوريم. به هر چيزش كه شما نگاه بكنيد، مىبينيد كه لنگ است. به اقتصادش نگاه كنيد مصيبت است. الان احتياج مملكت ايران به خواربار در يازده ماه يا يازده ماه، اين طور كه كارشناسان مىگويند يا يازده ماه و روز احتياج به خارج دارد، يعنى يا سى روز يا سى و سه روز ايران مىتواند كه اداره بكند زراعتش يا كشتش، زراعتش اداره بكند ايران را، مابقى زايد بر سى روز يا سى و سه روز را بايد از خارج بياورند و مىبينيد كه دارند از خارج مىآورند. اصلاحات ارضى آقا به اينجا منتهى شد كه يك بازارى درست كرد براى آمريكا كه آمريكا چيزهايى كه بايد بريزد دور به ايران بفروشد. نفت ما را كه دارند اين طور مىبرند، بعد از سى سال ديگر (به قول شاه) بعد از سى سال ديگر تمام مىشود نفت. نه اينكه نفت تمام مىشود، نخير تمام دارند مىكنند، دارند با اين لولههاى بزرگ كه به اندازه اين اطاق شايد بعضىهايشان بزرگىاش باشد، به اندازه قامت انسان زيادتر بلنديش دورش هست، هيكلش هست، دارند با زور نفتهاى ما را در مىآورند و مىفرستند طرف امريكا، عوضش هم كه بايد به ما بدهند، عوضش هم اسلحهاى را كه مىخواهد امريكا بيايد در ايران پايگاه داشته باشد در مقابل شوروى، بايد يك چيزى هم به ايران بدهد، اگر چنانچه اجازهاش... نبايد اجازه بدهند. لكن حالا اين خيانت را كردند و خواستند اجازه بدهند.
صحيفه نور ج 22 صفحه 131
بايد يك چيزى هم بدهد به ما كه بيايد پايگاه درست بكند. نفت ما را مىگيرد پايگاه درست مىكند براى خودش، عوض به ما مىدهد؟ عوض يعنى پايگاه درست كردن براى آمريكا يا آن اسلحههاى بزرگ؟! حتى از ممالك ديگر، فرانسه مىخرند آن چيزهاى بسيار گران قيمت را كه به درد ما نمىخورد، به عوضش نفت را دارند مىبرند، طيارههاى 350 ميليون دلارى، 350 ميليون دلارى در ايران مىخواهند بياورند.
شما به هر چيزى كه در مملكت ايران فكر بكنيد، اين آدم كه از پدرش بدتر است كه پدرش از شمر هم بدتر بود، اين آدم هر چه را ملاحظه مىكنيد به ما ضرر زده، از مذهب گرفته تا سياست ما گرفته تا مسايل اجتماعى گرفته تا مسايل اقتصادى گرفته تا مسايل فرهنگى گرفته، تا مسايل نظامى گرفته، اين خيانتكار است. / ما مى گوييم كه/، ملت ما مىگويند كه مرگ بر اين سلطنت، سلطنت خيانتكار و ما اين سلطنت خيانتكار نمىخواهيم. اصلش سلطنت از اول خيانتكار بوده، خوبهايشان هم بد بودند، آنهايى كه شما يا مردم به واسطه تبليغات برايشان دعا مىكنند، آنها هم خبيث بودهاند، آنها ديگر بدتر از اينها هستند.
منطق ملت تحقق يك رژيم عدالت پيشه است
منطق ما اين است كه ما يك حكومتى مىخواهيم كه اين به حال ملت ما دلسوز باشد. ما يك رژيمى را مىخواهيم كه رژيم عدالت باشد و در همه رژيمهايى كه ما مطالعه بكنيم جز رژيم اسلام جز حكومت اسلامى، حكومتى نيست كه عدالت داشته باشد. همه براى خودشان است، منتها يك دستهاى هستند كه ملايمترند و يك دستهاى تندروترند. مملكت ما از آنهاست كه با تندى و با سرعت مىخواهد اين مملكت را خراب بكند. شما بدانيد كه اگر اين شخص باقى باشد،- خداى نخواسته - و اگر اين رژيم منحوس اين مرد باقى باشد، اگر اين هيات حاكمى كه به ما حكومت كرده است باقى باشد، براى نسل آينده ما جز فقر هيچ چيز نيست، براى اينكه نفتش را مىدهند و تمام مىكنند، گازش هم كه دارند به شوروى مىدهند و تمام مىكنند، مراتعش را، جنگلهايش را، همه اينها را كه به اين و او دادهاند و از بين بردهاند زراعتش هم كه اصلا ديگر ما زراعتى نداريم كه جوابده اين جمعيت باشد. بعد از /يك/ سى سال ديگر اين مملكت هيچ منابع ثروت ندارد. اگر اين رژيم سركار باشد، منابع ثروت شما به كلى از بين خواهد رفت. فرياد ما، فرياد روحانيون، فرياد سياسيون، فرياد آنهايى كه دلشان به حال اين مملكت مىسوزد اين است كه اين مملكت را بگذاريد كه براى نسل آتيه باقى باشد بتوانند در آن زندگى كنند/ اينها /در يك قرن بعد، يعنى سى سال بعد ديگر نمىشود در اين مملكت زندگى كرد براى اينكه همه چيزهايش را به باد فنا دادند و خراب دارند مىكنند. ايشان گفته است كه من اگر بنا شد - در يكى از مصاحبههايى كه كرده است - شاه گفته است كه اگر من بنا شد بروم، مملكت را يك تل خاك مىكنم و مىروم. تو حالا كه هستى از يك تل خاك بدترش كردى، تو ديگر چيزى براى ما باقى نگذاشتى. اين شاه براى ما چيزى ديگر نگذاشته و آمريكا بايد از او كمك كند، بايد پشتيبان او باشد براى
صحيفه نور ج 22 صفحه 132
اينكه بهتر از اين نوكر كى، كه همه مملكت ما را دارد تقديم مىكند، در ازايش پايگاه براى او درست مىكند، هم عوضش / را / در جيب خودش مىرود، هم معوضش در جيب خودش مىرود، هم نفت در جيبش مىرود، هم عوض نفت براى خودش پايگاه اينجا درست مىكند. بهتر از اين چه نوكرى مىخواست باشد؟ البته بايد بگويد كه شاه آزادى خوب داده است و - عرض مىكنم - يك مملكت مترقى دارد درست مىكند به منطق آقاى كاتر. آزادى عبارت از كشتارهايى است كه الان در ايران دارد مىشود كه هر روز دنبال هم دارد واقع مىشود و ترقى اجتماعى عبارت از همينهاست كه نصيب ما شده است و همه ابعادش، ابعاد از هم ريخته است. بله براى شما خيلى كار خوبى شده و لقمه چربى است براى خارجىها، الان نفت شرق و خصوصاً نفت ايران و حجاز اينها لقمه چربى است براى / البته بايد پشتيبانى خودش را اعلام بكند. شوروى هم بايد پشتيبانى خودش را اعلام بكند براى اينكه گاز را دارد مىبرد. منافع دارند اينها.
خواست بحق مردم، قطع يد غارتگران از منابع و ذخاير ايران
صداى مردم كه در آمده مىگويند كه مىخواهيم اين منابع را كه داريم به طور عقلايى، به طور صحيح استخراج بشود و به طور صحيح فروش برود. ما نمىخواهيم كه نفت را توى جيب خودمان كنيم يا ببريم. ما مىخواهيم نفت را بفروشيم، اما نمىخواهيم غارت بشود. ما نفتمان را مىخواهيم بفروشيم، هر مملكتى بهتر خريد آن نفت را به او بدهيم و پول از او بگيريم، ارز بگيريم، نه آهنپاره بگيريم. نه طياره كه به درد ما نمىخورد بگيريم. پول را بگيريم و صرف اين ملت بكنيم، ملتى كه آب ندارد. آقا شما ملاحظه تهران را نكنيد يا نمىدانم بالاى شهرهاى تهران را / يك / شما قدرى اطراف تهران سوار شويد بگرديد، يك قدر اين چادرنشينها، اين زاغه نشينها را ملاحظه كنيد ببينيد اينها چه زندگى دارند. همين تهران كه پايتخت است و چى هست و به دروازه تمدن نزديكتر است، شما يك روز برويد بگرديد يك وقت صرف كنيد... برويد بگرديد اطراف تهران ببينيد در چند جاى تهران يك محلههايى درست شده است كه اينها / با / كه خيلى خوب درست كرده باشند، يك خانه گلى، خودشان باهم دست به هم دادهاند، يك خانه گلى درست كردهاند براى يك عائلهاى. اينها چرا اينجا جمع شدهاند؟ براى اصلاحات ارضى. اصلاحات ارضى كه كردند، مردم در دهات خودشان نتوانستند بمانند، به هم خورد اوضاعشان، نتوانستند در آنجا بمانند، هجوم كردند طرف شهرستانها كه بيشترشان طرف تهران آمدند و اين بيچارهها حالا آمدهاند در تهران در يك زندگى بسيار ناگوار و سخت زندگى مىكنند. همهشان هم / چه / جوانى نيستند كه بتوانند حالا كه يك حمالى بكنند، بتوانند يك چرخى را پيدا كنند و دور بگردند و چيزى بفروشند. بسيارشان پيرمردند، پيرزنند، بيچارهاند، ضعيفند و اينها دارند در اين زاغهها زندگى مىكنند. قريب به بيشتر از سى مورد براى من نوشته بودند - كه من الان نوشتهاش
صحيفه نور ج 22 صفحه 133
هم پيشم نيست و حافظهاش را هم كه ندارم - قريب سى مورد يا بيشتر، زياد محلههايى است كه در تهران هست از اين بيچارهها در طرف... چند تا در طرف چى، چند تا در بالاى شهر حتى در آن محلههاى بالاى شهر درآنجاها همه هست. آنها براى خاطر اصلاحات ارضى از آنجا كوچ كردهاند و آمدهاند اينجا و يك زندگى بيچارگى، آب ندارند، برق ندارند، اينها چيزهايى نيست كه آنها نداشته باشند. در همين تهران در محلههاى ديگر هم برق ندارند، چند جايش تاريك است. آب ندارند، برق ندارند، زندگى هيچى ندارند، اينها در يك گودالهاى بسيار گودى بعضىشان زندگى مىكنند كه آب را بايد بروند از آن بالاها كوزهها بردارند بياورند. اين زندگى است كه اينها براى اينها درست كردند؟! در دهاتى كه يك قدرى دورتر است، من خودم سروكار دارم با آن كسانى كه اهل آن دهات هستند كه مىآيند از من اذن مىگيرند يك قدر پول ما بدهيم، يك قدرى خودشان از خودشان بگذارند، مىگويد كه يك فرسخ راه است بين آنجايى كه اين انبارى كه آب هست تا آنجايى كه، اين دهى كه آن بيچاره هست يك فرسخ راه بايد بروند آب بياورند براى خوردن. آنوقت پول مىگيرند و يك آب انبار درست مىكنند كه بارانها بيايد در آنجا جمع بشود و آنها در وقتى كه باران نيست از اين آب استفاده كنند.
شما نگاه نكنيد به اين اتومبيلهايى كه 4 نفر در تهران سوار مىشوند و چه مىكنند. نه يك دسته شان از خود آنها هستند، يك دستهشان هم ... شما ساير شهرهاى ايران، ساير دهات ايران، آنجاهاى خود تهران در اين زاغهها، يك نظرى به اينها بكنيد، ببينيد چه مىگذرد بر اين ملت. يك ملتى كه اين طور دارد بر او مىگذرد، يك نفتى كه بايد اين ملت را اداره كند و اگر چنانچه و به طور امانت، يك هيات حاكمه امين ما داشتيم و به طور امانت اين را خرج و صرف مىكردند و مىفروختند و مىگرفتند و خرج اين ملت مىكردند، نبايد ملت اين طور باشد. فرياد ما به اين است كه چرا بايد اين طور باشد كه يك دسته بيچارهاى اين طور زندگى كنند، يك دسته هم براى ويلا پنج ميليون دلار بالاخره اين را هم نوشته بودند پنج ميليون دلار براى گلكارى تزيينات، گلكارى ويلاى يكى از خواهرهاى شاه خرج شده. ازكجا آوردهاند؟ رضا شاه با دست خالى آمد و كودتا كرد، املاك مردم را هم به زور گرفت و بعد هم املاك را، يك مقدارش را رد كردند. از كجا آوردهاند؟ اين بنياد پهلوى از كجا، از كجا دارد اداره مىشود؟ از همين اينها از همين پول ملت. اين ملت بايد نفتش را اين طور از دستش بگيرند و ساير چيزهايش را ازش بگيرند و خودش آن طور زندگى بكند و يك دسته هم آن طور زندگى بكنند، اين طور بچاپند اين ملت را.
همه مكلفيد كه تا آخرين نفس بر عليه دستگاه ظلم تبليغ و افشاگرى كنيد
فرياد من اين است كه نبايد اين طور چاپيدنها باشد. بايد اين رژيم به كلى تبديل بشود. ما تا آن
صحيفه نور ج 22 صفحه 134
وقت كه نفس داريم مىگوييم و آن وقتى كه نفسمان قطع شد، خوب ديگر عذر داريم پيش خداوند تبارك و تعالى. شما هم مكلفيد آقا! يك ملت است، مصالح يك ملت است، مصالح اسلام است، شما هم مكلفيد، كه هر چه مىتوانيد تبليغات كنيد به ضد اينها، يعنى مسايل حقيقى واقعى ايران را بگوييد، آنى كه مىگذرد بر اين ملت شما بگوييد، آنى كه در دانشگاهها مىگذرد، آنى كه در دانشسراها مىگذرد، آنى كه در دبستانها حتى مىگذرد، دختر كوچولوها را كشتند امسال، نوبت رسيد به اين دختر بچههاى هفت هشت ساله. آنچه كه در زندانهاى ايران مىگذرد، آنچه كه در ايران كه خودش زندان است مىگذرد، اينها را به اين اشخاصى كه آشنا هستيد شما در اينجا، مدارس اينجا ميرويد، در - عرض مىكنم كه - جوامع اينها هستيد، به اينها هر كدامتان موظف هستيد بگوييد. اگر احيانا شما به 10 نفر، 20 نفر از اينها مطالب ايران را بگوييد يك موجى پيدا مىشود، باز خدمتى است اينها دارند جانشان را مىدهند، خدمت مىكنند به شماها، شماها هم بايد تبليغات بكنيد، شما بايد حرف بزنيد اينجا مىتوانيد در مطبوعات اينها طرح بكنيد، حرفهايتان را مصاحبه مىتوانيد بكنيد، مصاحبه بكنيد و بگوييد حرفهايتان را. مثل من نيستيد كه ممنوع المصاحبه بشويد، بگوييد حرفهايتان را.
من از خداى تبارك و تعالى سلامت همه تان را مىخواهم و من اميدوارم كه انشاء الله اين سيلى كه از جمعيت ايران به يك طرف متوجه شده است و با عقيده من به دست خدا پيدا شده است اين و بشر نمىتواند اين طور كار را بكند من از خداى تبارك و تعالى مىخواهم و اميدوارم كه اين سيل خروشان ، اين هرزهها و علف هرزهها را ببرد به كنار و مملكتتان براى خودتان بشود و خودتان اداره كنيد مملكتتان را. انشاء الله همهتان موفق باشيد، مويد باشيد. و من عذر مىخواهم از اينكه حال مزاجى اقتضاء نمىكند كه اينجا بنشينم با شما صحبت كنم.
والسلام
previos page menu page next page
علاقه مندی ها (بوک مارک ها)