صفحه 183 از 208 نخستنخست ... 83133173179180181182183184185186187193 ... آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1,821 تا 1,830 , از مجموع 2079

موضوع: صحيفه نور

  1. #1821
    afsanah82
    مهمان

    پیش فرض

    
    previos page menu page next page
    

    صحيفه نور ج 20 صفحه 217

    تاريخ: 12/3/67

    انتصاب حجت الاسلام هاشمى رفسنجانى به سمت جانشينى فرمانده كل قوا

    بسم الله الرحمن الرحيم‏

    جناب حجت‏الاسلام آقاى حاج شيخ على اكبرهاشمى رفسنجانى دامت افاضاته

    با توجه به درگيرى روياروى آمريكاى جهانخوار عليه اسلام و ايران و هماهنگى غرب و شرق و ارتجاع منطقه در مبارزه با انقلاب اسلامى و جلوگيرى از پيروزى اسلام، به پيشنهاد رئيس جمهور محترم جناب حجت‏الاسلام آقاى خامنه‏اى دامت افاضاته، جناب عالى را با تمام اختيارات به جانشينى فرماندهى كل قوا منصوب مى‏نمايم و جناب عالى موظف به اجراى دستورات ذيل مى‏باشيد:

    1 - ايجاد ستاد فرماندهى كل تا تهيه زمينه وحدت كامل

    2 - هماهنگى كامل ارتش، سپاه، بسيج و نيروهاى انتظامى در تمامى زمينه‏هاى دفاع مقدس اسلام بديهى است انسجام و ادغام مورد قبول و صحيح ادارات و سازمان‏هاى مربوط و پشتيبانى كننده در هماهنگى نيروهاى مسلح، نقش اساسى را دارا خواهند بود.

    3 - تمركز صنايع نظامى و تهيه مايحتاج دفاع مقدسمان و انسجام امكانات تعميراتى، پشتيبانى، فنى، مهندسى، رزمى، آموزشى و تحقيقاتى و نيز بسيج همه امكانات و ابزار در جهت اهداف مشخص از سوى فرماندهى كل

    4 - سعى در استفاده هر چه بهتر از امكانات و نيروها و جلوگيرى از به كار گرفتن امكانات مادى و معنوى در غير موارد ضرورى و در همين راستا حذف يا ادغام سازمان‏ها و تشكيلات تكرارى و غير ضرورى

    5 - تمركز امور تبليغى و فرهنگى نيروهاى مسلح در تمام زمينه‏ها

    6 - استفاده درست و قاطع از قوانين دادگاه نظامى در زمان جنگ و تنبيه متخلف در هر رده

    7 - بهره‏بردارى صحيح از كمك‏هاى مردمى در تمامى زمينه‏ها قواى قواى مقننه و اجراييه و قضاييه موظفند تمامى امكانات وسياست‏هاى خود را جهت نيازهاى جنگ به كار گيرند.

    از مردم عزيز ايران و نيروهاى نظامى و انتظامى مى‏خواهم تا با صبر و شكيبايى انقلابى و با قدرت و استقامت در مقابل توطئه‏هاى استكبار جهانى ايستادگى نمايند و مطمئن باشند كه پيروزى از

    صحيفه نور ج 20 صفحه 218

    آن صابران است.

    جهان امروز غرق در نامردمى‏ها و حيله‏هاست و شما ياران اسلام در اوج قداست و شرافت مى‏باشيد. من به همه شما دعا مى‏كنم، خداوند يار و پشتيبان مبارزان راه خدا باد.

    توفيق جناب عالى را از خداى تعالى مسألت دارم.

    والسلام عليكم و رحمةالله

    روح‏الله الموسوى الخمينى

    
    previos page menu page next page
    

  2. #1822
    afsanah82
    مهمان

    پیش فرض

    
    previos page menu page next page
    

    صحيفه نور ج 20 صفحه 219

    تاريخ: 17/3/67

    پاسخ امام به نامه حجت الاسلام واعظ طبسى نماينده امام و توليت آستان قدس درباره حفظ اموال و موفوفات آستان قدس رضوى

    بسمه تعالى

    جناب حجت‏الاسلام آقاى طبسى توليت آستان قدس رضوى دامت افاضاته

    با سلام و آرزوى موفقيت بيشتر براى شما. زحمات و تحمل سختى‏هاى شما قبل از انقلاب تا به ثمر رسيدن آن و تلاشتان بعد از انقلاب براى تثبيت نظام نوپاى جمهورى اسلامى بر كسى پوشيده نيست. جناب عالى از چهره‏هاى درخشان مديريت و انقلاب اسلامى در ايران و بخصوص در استان خراسان مى‏باشيد.

    تمامى مسؤولان نظام اسلامى از جمله جناب عالى بايد موانع را از سر راه برداشته و با صبر و تدبير بدانگونه كه رضاى خداست پيش روند. شما در راه حق و شيرين كمك به مستضعفين و محرومين از هيچ كوششى فروگذار ننموده و نخواهيد نمود. و چون گذشته توجه داشته باشيد كه بايد بدون كوچكترين گذشتى به موقوفات حضرت امام رضا عليه‏السلام بدانگونه كه واقفين وقف كرده‏اند، عمل كنيد. من اميدوارم با هماهنگى شما و مسؤولان آن ديار مقدس، تمامى موقوفات ثامن‏الحجج عليه‏السلام به طور جدى حفظ گردد و مسؤولان ذيربط بايد كمك لازم را در هر موردى كه لازم داشته باشيد، بنمايند تا به كمك همه مسؤولان به فقرا و مستمندان خدمات بيشترى گردد و رضاى خداوند تحصيل شود. توفيق جناب عالى را از خداوند متعال خواستارم.

    روح‏الله الموسوى الخمينى

    
    previos page menu page next page
    

  3. #1823
    afsanah82
    مهمان

    پیش فرض

    
    previos page menu page next page
    

    صحيفه نور ج 20 صفحه 220

    تاريخ: 23/3/67

    نامه امام خمينى خطاب به نخست وزير و وزيران

    بسم الله الرحمن الرحيم‏

    جناب آقاى نخست وزير، آقايان وزرا ايدهم‏الله تعالى

    مسأله‏اى را كه لازم ديدم تذكر بدهم، اين است كه قوام نظام اسلامى ايران بر اتحاد در روش و حركت در كليت سياست مورد قبول اسلام است. همگى بايد سعى كنيم هر حركتى اعم از سياسى، نظامى، اقتصادى و اجتماعى كه انجام مى‏دهيم، به آن كليت صدمه نزند. ترسيم كليت...از اصول اساسى قوانين اسلامى است كه هدايت فرد و جامعه را بر عهده دارد.

    هر مسؤولى و هر متعهد به نظامى بايد سعى كند براى پيشبرد نظام در چهارچوب محدوده وظايفش عمل كند، كه در غير اين صورت احتمال پاشيدگى نظام جمهورى است. لذا اگر هر وزيرى دخالت در كار وزير ديگر نمايد كه حتى دخالت او باعث رشد كار گردد، مورد قبول نيست، چرا كه خروج از چهارچوب اختيارات ضررش بسيار بيشتر از رشد كار در نقطه‏اى ديگر است. روشن است كه مشورت و هماهنگى و همكارى مورد بحث نيست.

    اين جانب گاهى به موضعگيرى‏هاى وزرا و نمايندگان در خارج از محدوده وظايفشان برخورد مى‏كنم كه متعجب مى‏شوم. از باب مسائل سياست خارجى كشور بر عهده وزير امور خارجه است. اگر آقايان اعتراضى دارند بايد برادرانه در هيأت دولت مطرح كنند. اگر به اعتراض جواب قانع كننده‏اى داده شد، كه چه بهتر و الا وزير امور خارجه است كه در چهارچوب سياست ترسيمى از رهبرى نظام و يا مجلس، تصميم گيرنده است. اين شيوه پسنديده‏اى نيست كه هر وزير و يا نماينده‏اى هر چه دلش خواست در مجامع عمومى بگويد.

    آقايان وزرا! من به شما و به نمايندگان محترم نصيحت مى كنم كه سياست‏هاى يكديگر را تضعيف و يا تخريب نكنيد، كه اگر وحدت روش و حركت در نظام نوپاى اسلامى صدمه ببيند، نتايجى كه دنياى استكبار از اين برخوردها مى‏گيرد، بسيار شكننده است. كارى نكنيم كه دنيا فكر كند نظام اسلامى ايران با اين اختلاف سليقه‏ها و با اين ابراز اختلاف‏ها هيچ گاه راه ثبات را نخواهد پيمود. خداوند به تمامى شما توفيق خدمت به بندگان خوب خود را... ارزانى دهد.

    والسلام‏

    روح‏الله الموسوى الخمينى

    
    previos page menu page next page
    

  4. #1824
    afsanah82
    مهمان

    پیش فرض

    
    previos page menu page next page
    

    صحيفه نور ج 20 صفحه 221

    تاريخ: 4/4/67

    انتصاب حجت الاسلام محمد يزدى به عضويت شوراى نگهبان

    بسم الله الرحمن الرحيم‏

    جناب حجت‏الاسلام آقاى حاج شيخ محمد يزدى دامت افاضاته

    با تقدير از زحمات صادقانه جناب حجت‏الاسلام آقاى صافى دامت افاضاته طبق اصل 92 قانون اساسى، جناب عالى را كه از افراد متدين مورد وثوق و دردآشناى اسلام و انقلاب مى‏باشيد، به عنوان يكى از فقهاى شوراى نگهبان منصوب مى‏نمايم. توفيق بيشتر شما را در راه تأييد قوانين مورد رضايت خداوند و در جهت كمك به مستضعفين و محرومين جامعه اسلامى ايران خواستارم.

    والسلام عليكم و رحمةالله و بركاته

    روح‏الله الموسوى الخمينى

    
    previos page menu page next page
    

  5. #1825
    afsanah82
    مهمان

    پیش فرض

    
    previos page menu page next page
    

    صحيفه نور ج 20 صفحه 222

    تاريخ: 13/4/67

    پاسخ امام خمينى به پيام تسليت آيت الله منتظرى به مناسبت فاجعه سقوط هواپيماى مسافربرى توسط آمريكا

    بسم الله الرحمن الرحيم‏

    جناب آيت‏الله آقاى منتظرى دامت افاضاته

    پيام جناب عالى تسكينى بود بر آلام تمامى كسانى كه از شيطان بزرگ، آمريكاى حيله‏گر ضربه خورده‏اند. مردم آزاده جهان هميشه از ابرقدرت‏ها خصوصاً آمريكاى جنايتكار صدمه ديده‏اند و تا عزم خود را براى رويارويى با كفر و شرك جهانى و آمريكاى سلطه‏گر جزم ننمايند، هر روز شاهد جنايتى تازه خواهند بود.

    مردم شريف ايران بايد توجه كنند كه امروز، روز مبارزه و جنگيدن با تمام شياطينى است كه حقوق حقه تمامى پابرهنگان جهان را صرف عيش و نوش و تهيه سلاح‏هايى مى‏نمايند كه براى هميشه حاكم دنياى گرسنگان باشند.

    جنگ امروز ما، جنگ با عراق و اسرائيل نيست. جنگ ما، جنگ با عربستان و شيوخ خليج فارس نيست. جنگ ما، جنگ با مصر و اردن و مراكش نيست. جنگ ما، جنگ با مصر و اردن و مراكش نيست. جنگ ما، جنگ با ابرقدرت‏هاى شرق و غرب نيست. جنگ ما، جنگ مكتب ماست عليه تمامى ظلم و جور. جنگ ما جنگ اسلام است عليه تمامى نابرابرى‏هاى دنياى سرمايه‏دارى و كمونيزم. جنگ ما جنگ پابرهنگى عليه خوش گذرانى‏هاى مرفهين و حاكمان بى درد كشورهاى اسلامى است. اين جنگ سلاح نمى شناسد، اين جنگ محصور در مرز و بوم نيست، اين جنگ خانه و كاشانه و شكست و تلخى كمبود و فقر و گرسنگى نمى داند. اين جنگ، جنگ اعتقاد است، جنگ ارزش‏هاى اعتقادى انقلابى عليه دنياى كثيف زور و پول و خوش گذرانى است. جنگ ما، جنگ قداست، عزت و شرف و استقامت عليه نامردمى‏هاست.

    رزمندگان ما در دنياى پاك اعتقاد و در جهان ايمان تنفس مى‏كنند و مسلمين جهان هم كه مى‏دانند جنگ بين استكبار و اسلام است، جهانخواران را آرام نخواهند گذاشت و ضربه‏هاى خود را بر همه كاخ‏نشينان وارد مى‏كنند.

    جناب عالى كه يكى از ذخاير اين انقلاب مى‏باشيد، با پشتيبانى از آقاى هاشمى وقت خود را مصروف در ساختن دنيايى از كرامت و بزرگوارى نماييد. و مردم شريف ايران نيز بداند كه اين روزها دست‏هاى ناپاك شرق و غرب براى هدم اسلام و مسلمين در يكديگر گره خورده است، بايد نگذاريم

    صحيفه نور ج 20 صفحه 223

    كه تلاش فرزندان انقلابى مان در جبهه‏ها از بين برود. براى برپايى احكام اسلام عزيز دست اتحاد به يكديگر داده، محكم و استوار تا پيروزى اسلام حركت كنيم.

    مسؤولين نظام بايد تمامى هم خود را در خدمت جنگ صرف كنند. اين روزها بايد تلاش كنيم تا تحولى عظيم در تمامى مسائلى كه مربوط به جنگ است به وجود آوريم. بايد همه براى جنگى تمام عيار عليه آمريكا و اذنابش به سوى جبهه رو كنيم. امروز ترديد به هر شكلى خيانت به اسلام است، غفلت از مسائل جنگ، خيانت به رسول‏الله صلى الله عليه و آله و سلم است. اين جانب جان ناقابل خود را به رزمندگان صحنه‏هاى نبرد، تقديم مى‏نمايم.

    انفجار هواپيماى مسافربرى، زنگ خطرى است براى تمامى مسافرت‏هاى هوايى بايد با تمام وجود تلاش كنيم تا چنين صحنه‏هاى دردناكى پيش نيايد.

    اين جانب به تمامى بستگان اين فاجعه تسليت عرض نموده و خود را در غم و اندوه از دست دادن عزيزانشان شريك مى‏دانم. من به جناب عالى و تمام كسانى كه براى رسيدن به هدف مقدس پيروزى اسلام تلاش مى‏نماييد، دعا مى‏كنم.

    والسلام عليكم و رحمةالله

    روح‏الله الموسوى الخمينى

    
    previos page menu page next page
    

  6. #1826
    afsanah82
    مهمان

    پیش فرض

    
    previos page menu page next page
    

    صحيفه نور ج 20 صفحه 242

    و نوآورى‏ها همراهى كنيد و روح استقلال و خودكفايى را در آنان زنده نگه داريد. مبادا اساتيد و معلمينى كه به وسيله معاشرت‏ها و مسافرت به جهان به اصطلاح متمدن، جوانان ما را كه تازه از اسارت و استعمار رهيده‏اند، تحقير و سرزنش نمايند و خداى ناكرده از پيشرفت و استعداد خارجى‏ها بت بتراشند و روحيه پيروى و تقليد و گداصفتى را در ضمير جوانان تزريق نمايند، و به جاى اين كه گفته شود كه ديگران كجا رفتند و ما كجا هستيم، به هويت انسانى خود توجه كنند و روح توانايى و راه و رسم استقلال را زنده نگه دارند. ما در شرايط جنگ و محاصره توانسته‏ايم آن همه هنرآفرينى و اختراعات و پيشرفت‏ها داشته باشيم، انشاءالله در شرايط بهتر زمينه كافى براى رشد استعداد و تحقيقات را در همه امور فراهم مى‏سازيم. مبارزه علمى براى جوانان، زنده كردن روح جستجو و كشف واقعيت‏ها و حقيقت‏هاست، و اما مبارزه علمى آنان در بهترين صحنه‏هاى زندگى و جهاد و شهادت شكل گرفته است.

    و نكته ديگرى كه از باب نهايت ارادت و علاقه‏ام به جوانان عرض مى‏كنم، اين است كه در مسير ارزش‏ها و معنويات از وجود روحانيت و علماء متعهد اسلام استفاده كنيد و هيچ‏گاه و تحت هيچ شرايطى خود را بى نياز از هدايت و همكارى آنان ندانيد. روحانيون مبارز و متعهد به اسلام در طول تاريخ و در سخت‏ترين شرايط همواره با دلى پر از اميد و قلبى سرشار از عشق و محبت به تعليم و تربيت و هدايت نسل‏ها همت گماشته‏اند و هميشه پيشتاز و سپر بلاى مردم بوده‏اند. بر بالاى دار رفته‏اند و محروميت‏ها چشيده‏اند، زندان‏ها رفته‏اند و اسارت‏ها و تبعيدها ديده‏اند و بالاتر از همه آماج طعن‏ها و تهمت‏ها بوده‏اند، و در شرايطى كه بسيارى از روشنفكران در مبارزه با طاغوت به يأس و نااميدى رسيده بودند، روح اميد و حيات را به مردم برگرداندند و از حيثيت و اعتبار واقعى مردم دفاع نموده‏اند. و هم‏اكنون نيز در هر سنگرى از خطوط مقدم جبهه گرفته تا مواضع ديگر در كنار مردمند، و در هر حادثه غمبار و مصيبت‏آفرينى شهداء بزرگوارى را تقديم نموده‏اند.

    در هيچ كشور و انقلابى جز انقلاب بعثت و رسالت و زندگى ائمه هدى - عليهم‏السلام - و انقلاب اسلامى ايران سراغ نداريم كه رهبران انقلاب آن قدر آماج حملات و كينه‏ها گردند، و اين به خاطر صداقت و امانتدارى‏اى است كه در وجود علماء متعهد اسلام متبلور است. مسؤوليت‏پذيرى در كشورى كه با محاصره‏ها و مشكلات اقتصادى و سياسى و نظامى مواجه است كار مشكلى است. البته روحانيون متعهد كشور ما بايد خودشان را براى فداكارى‏هاى بيشتر آماده كنند و در مواقع لزوم و ضرورت از آبرو و اعتبار خود براى حفظ آبروى اسلام و خدمت به محرومان و پابرهنگان استفاده كنند، و جاى بسى سپاس و امتنان است كه ملت رشيد و دلاور ايران قدر خادمان واقعى خود را مى‏شناسند و فلسفه عشق و ارادت خود را به اين نهاد مقدس در يك كلمه خلاصه مى‏كند علما و روحانيون متعهد اسلام هرگز به آرمان و اصالت و عقيده و هدف اسلامى ملت خيانت نكرده و نمى كنند، البته تذكر اين نكته لازم است كه در تمام نوشته‏ها و صحبت‏ها هر وقت نام روحانيت را به ميان آورده‏ام و از آنان قدردانى نموده‏ام، مقصودم علماء پاك و متعهد و مبارز است، كه در هر قشرى

    صحيفه نور ج 20 صفحه 243

    ناپاك و غير متعهد وجود دارد و روحانيون وابسته ضررشان از هر فرد ناپاك ديگر بيشتر است، و هميشه اين دسته از روحانيون مورد لعن و نفرين خدا و رسول و مردم بوده‏اند و ضربات اصلى را به اين انقلاب، روحانيون وابسته و مقدس ماب و دين فروش زده‏اند و مى‏زنند و روحانيون متعهد ما همواره از اين بى فرهنگ‏ها متنفر و گريزان بوده‏اند.

    من به صراحت مى‏گويم ملى‏گراها اگر بودند به راحتى در مشكلات و سختى‏ها و تنگناها دست ذلت و سازش به طرف دشمنان دراز مى‏كردند. و براى اين كه خود را از فشارهاى روزمره سياسى برهانند، همه كاسه‏هاى صبر و مقاومت را يكجا مى‏شكستند و به همه ميثاق‏ها و تعهدات ملى و ميهنى ادعايى خود پشت پا مى‏زدند. كسى تصور نكند كه ما راه سازش با جهانخواران را نمى‏دانيم ولى هيهات كه خادمان اسلام به ملت خود خيانت كنند! البته ما مطمئنيم كه در همين شرايط نيز آنها كه با روحانيت اصيل كينه ديرينه دارند و عقده‏ها و حسادت‏هاى خود را نمى‏توانند پنهان سازند، آنان را به باد ناسزا گيرند. ولى در هر حال آن چيزى كه در سرنوشت روحانيت واقعى نيست، سازش و تسليم شدن در برابر كفر و شرك است كه اگر بندبند استخوان‏هايمان را جدا سازند، اگر سرمان را بالاى دار برند، اگر زنده زنده در شعله‏هاى آتشمان بسوزانند، اگر زن و فرزندان و هستى مان را در جلوى ديدگانمان به اسارت و غارت برند، هرگز امان‏نامه كفر و شرك را امضا نمى‏كنيم.

    علما و روحانيون انشاءالله به همه ابعاد و جوانب مسؤوليت خود آشنا هستند ولى از باب تذكر و تأكيد عرض مى‏كنم امروز كه بسيارى از جوانان و انديشمندان در فضاى آزاد كشور اسلامى‏مان احساس مى‏كنند كه مى‏توانند انديشه‏هاى خود را در موضوعات و مسائل مختلف اسلامى بيان دارند، با روى گشاده و آغوش باز حرف‏هاى آنان را بشنوند، و اگر بيراهه مى‏روند با بيانى آكنده از محبت و دوستى راه راست اسلامى را نشان آنها دهيد. و بايد به اين نكته توجه كنيد كه نمى‏شود عواطف و احساسات معنوى و عرفانى آنان را ناديده گرفت و فوراً انگ التقاط و انحراف بر نوشته‏هاشان زد و همه را يكباره به وادى ترديد و شك انداخت. اينها كه امروز اين‏گونه مسائل را عنوان مى‏كنند، مسلماً دلشان براى اسلام و هدايت مسلمانان مى‏طپد و الا داعى ندارند كه خود را با طرح اين مسائل به دردسر بيندازند. اينها معتقدند كه مواضع اسلام در موارد گوناگون همان گونه‏اى است كه خود فكر مى‏كنند، به جاى پرخاش و كنار زدن آنها با پدرى و الفت با آنان برخورد كنيد. اگر قبول هم نكردند مأيوس نشويد، در غير اين صورت خداى ناكرده به دام ليبرال‏ها و ملى‏گراها و يا چپ و منافقين مى‏افتند و گناه اين كمتر از التقاط نيست. وقتى ما مى‏توانيم به آينده كشور و آينده‏سازان اميدوار شويم كه به آنان در مسائل گوناگون بها دهيم و از اشتباهات و خطاهاى كوچك آنان بگذريم و به همه شيوه‏ها و اصولى كه منتهى به تعليم و تربيت صحيح آنان مى‏شود، احاطه داشته باشيم. فرهنگ دانشگاه‏ها و مراكز غيرحوزه‏اى به صورتى است كه با تجربه و لمس واقعيت‏ها بيشتر عادت كرده است تا فرهنگ نظرى و فلسفى، بايد با تلفيق اين دو فرهنگ و كم كردن فاصله‏ها، حوزه و دانشگاه در هم ذوب شوند تا ميدان براى گسترش و بسط معارف اسلام وسيع‏تر گردد.

    صحيفه نور ج 20 صفحه 244

    نكته ديگر اين كه من اكثر موفقيت‏هاى روحانيت و نفوذ آنان را در جوامع اسلامى در ارزش عملى و زهد آنان مى‏دانم و امروز هم اين ارزش نه تنها نبايد به فراموشى سپرده شود كه بايد بيشتر از گذشته به آن پرداخت. هيچ چيزى به زشتى دنياگرايى روحانيت نيست، و هيچ وسيله‏اى هم نمى‏تواند بدتر از دنياگرايى، روحانيت را آلوده كند، چه بسا دوستان نادان يا دشمنان دانا بخواهند با دلسوزى‏هاى بى مورد مسير زهدگرايى آنان را منحرف سازند و گروهى نيز مغرضانه يا ناآگاهانه روحانيت را به طرفدارى از سرمايه‏دارى و سرمايه‏داران متهم نمايند. در اين شرايط حساس و سرنوشت‏سازى كه روحانيت در مصدر امور كشور است و خطر سوء استفاده ديگران از منزلت روحانيون متصور است، بايد به شدت مواظب حركات خود بود، چه بسا افرادى از سازمان‏ها و انجمن‏ها و تشكيلات سياسى و غير آنها با ظاهرى صددرصد اسلامى بخواهند به حيثيت و اعتبار آنان لطمه وارد سازند و حتى علاوه بر تأمين منافع خود روحانيت را رو در روى يكديگر قرار دهند. البته آن چيزى كه روحانيون هرگز نبايد از آن عدول كنند و نبايد با تبليغات ديگران از ميدان به در روند، حمايت از محرومين و پابرهنه‏هاست، چرا كه هر كسى از آن عدول كند از عدالت اجتماعى اسلام عدول كرده است. ما بايد تحت هر شرايطى خود را عهده‏دار اين مسؤوليت بزرگ بدانيم و در تحقق آن اگر كوتاهى بنماييم، خيانت به اسلام و مسلمين كرده‏ايم.

    در خاتمه از پيشگاه مقدس پروردگار كه الطاف بيكران خود را بر اين ملت ارزانى داشته است تشكر و قدردانى مى‏كنم و از محضر مقدس بقيه‏الله - ارواحنا فداه - عاجزانه مى‏خواهيم كه ما را در مسير و هدفمان مدد و رهبرى فرمايد.

    خداوند متعال به خانواده‏هاى شهدا صبر و اجر و به مجروحين و معلولين شفا عنايت فرمايد و اسرا و مفقودين را به وطن خويش بازگرداند، خداوندا! از تو مى‏خواهيم آنچه مصلحت اسلام و مسلمين است را براى ما مقدر فرمايى. انك قريب مجيب.

    والسلام عليكم و رحمةالله و بركاته

    روح‏الله الموسوى الخمينى

    
    previos page menu page next page
    

  7. #1827
    afsanah82
    مهمان

    پیش فرض

    
    previos page menu page next page
    

    صحيفه نور ج 20 صفحه 245

    تاريخ: 30/4/67

    بيانات امام خمينى در ديدار با محسن رضايى فرمانده كل سپاه پاسداران

    بسم الله الرحمن الرحيم‏

    مسائل سياسى مربوط به جنگ را وزارت خارجه به عهده دارد، ولى مسائل جبهه‏ها را بايد نيروهاى نظامى و انتظامى و مردمى زير نظر ستاد فرماندهى كل قوا به عهده بگيرند.

    همان طور كه قبلاً گفتيم ما با مردم خود با صداقت صحبت مى‏كنيم. ما در چهارچوب قطعنامه 598 به صلحى پايدار فكر مى‏كنيم و اين به هيچ وجه تاكتيك نيست، ولى سلحشوران ارتش اسلام بايد خود را آماده كنند كه اگر دشمن دست به حملاتى زد، جواب مناسبى به آن بدهند.

    فرزندان انقلابى‏ام! توجه كنيد كه امروز روز حضور گسترده در جبهه‏هاست، فكر نكنيد كه ديگر جنگ تمام شده است، خود را مسلح به سلاح ايمان و جهاد كنيد، بر دشمن غدار رحم جايز نيست و اينها تمام حرف‏هايشان يك فريب است. ما خواستيم به دنيا ثابت كنيم كه صدام معتقد به مجامع بين‏المللى نيست و ما تا قبول قطعنامه از سوى عراق جواب دشمنان اسلام را در جبهه‏ها خواهيم داد.

    
    previos page menu page next page
    

  8. #1828
    afsanah82
    مهمان

    پیش فرض

    
    previos page menu page next page
    

    صحيفه نور ج 20 صفحه 247

    تاريخ: 6/5/67

    لوح دستخط امام خمينى به فرماندهان و خلبانان شجاع نيروى هوايى و هوانيروز

    بسم الله الرحمن الرحيم‏

    توسط تيمسار سرتيپ ستارى فرمانده محترم نيروى هوايى ارتش جمهورى اسلامى ايران و تيمسار سرتيپ دوم انصارى فرمانده هوانيروز ارتش جمهورى اسلامى ايران

    خلبانان عزيز و قهرمان نيروى هوايى جمهورى اسلامى ايران و خلبانان دلير و شجاع هوانيروز

    اينجانب از زحمات طاقت فرساى شما و تمامى افراد متعهد و دلسوزى كه به نحوى از انحاء در آمادگى‏هاى پروازها دست دارند، تشكر مى‏نمايم. شما در طول جنگ تحميلى بخصوص در شرايط حساس امروز از رزمندگان صحنه‏هاى نبرد و ميهن اسلامى مان با تمام توان دفاع نموده و مى‏نماييد.

    شجاعت شما دل تمامى ميهن دوستان و اسلام باوران را شاد كرده است. شما در صحنه‏هاى سخت كارزار به دشمنان ميهن عزيزمان آموختيد كه ديگر خيال تعرض به كشورمان و مكتب حيات بخش هم ميهنانمان را ننمايند.

    اينجانب دست يكايك شما را مى‏فشارم و از صميم جان به شما دعا مى‏كنم. خدا يار و نگهدارتان باد. به اميد پيروزى رزمندگان اسلام بر كفر جهانى.

    و السلام عليكم و رحمةالله و بركاته

    روح‏الله الموسوى الخمينى

    
    previos page menu page next page
    

  9. #1829
    afsanah82
    مهمان

    پیش فرض

    
    previos page menu page next page
    

    صحيفه نور ج 20 صفحه 227

    تاريخ: 29/4/67

    پيام به مناسبت سالگرد كشتار خونين در مكه و قبول قطعنامه 598

    بسم الله الرحمن الرحيم‏

    لقد صدق‏الله رسوله الرءيا بالحق لتدخلن المسجد الحرام انشاءالله امنين.

    على رغم گذشت يك سال از كشتار فجيع و بى‏رحمانه حجاج بى‏دفاع و زايران مومن و موحد به وسيله نوكران آمريكا و سفاكان آل سعود، هنوز شهر خدا و خلق خدا در بهت و حيرتند. آل سعود با كشتن ميهمانان خدا و به خاك و خون كشيدن بهترين بندگان حق، نه تنها حرم را، كه جهان اسلام را آلوده به خون شهيدان نمود و مسلمانان و آزادگان را عزادار ساخت.

    مسلمانان جهان در سال گذشته براى اولين بار عيد قربان را با شهادت فرزندان ابراهيم عليه‏السلام كه ده‏ها بار از مصاف با جهانخواران و اذناب آنان برگشته بودند در مسلخ عشق و در مناى رضايت حق جشن گرفتند، و بار ديگر آمريكا و آل سعود بر خلاف راه و رسم آزادگى، از زنان و مردان، از مادران و پدران شهيد، از جانبازان بى پناه ما كشته‏ها گرفتند و در آخرين لحظات نيز با ناجوانمردى و قساوت بر پيكر نيمه‏جان سالخوردگان و بر دهان تشنه و خشكيده مظلومان ما تازيانه زدند و انتقام خود را از آنان گرفتند. انتقام از چه كسانى و از چه گناهى؟ انتقام از كسانى كه از خانه خويش به سوى خانه خدا و خانه مردم هجرت نموده بودند! انتقام از كسانى كه سال‏ها كوله‏بار امانت و مبارزه را بر دوش كشيده بودند! انتقام از كسانى كه همچون ابراهيم عليه‏السلام از بت شكنى برمى گشتند! شاه را شكسته بودند! شوروى و آمريكا را شكسته بودند! كفر و نفاق را خرد كرده بودند! همان‏ها كه پس از طى آن همه راه‏ها با فرياد: اذن فى الناس بالحج ياتوك رجالا . پابرهنه و سربرهنه آمده بودند تا ابراهيم را خوشحال كنند، به ميهمانى خدا آمده بودند تا با آب زمزم گرد و غبار سفر را از چهره بزدايند. و عطش خويش را در زلال مناسك حج بر طرف نمايند و با توانى بيشتر مسؤوليت پذير گردند و در سير و صيرورت ابدى خود نه تنها در ميقات حج، كه در ميقات عمل نيز لباس و حجاب پيوستگى و دلبستگى به دنيا را از تن به در آورند. همان‏ها كه براى نجات محرومان و بندگان خدا راحتى راحت طلبان را بر خود حرام و محرم به احرام شهادت شده بودند و عزم را جزم كردند تا نه تنها بنده زر خريد آمريكا و شوروى نباشند كه زير بار هيچ كس جز خدا نروند. آمده بودند كه دوباره به محمد صلى الله عليه و آله و سلم بگويند كه از مبارزه خسته نشده‏اند و به خوبى مى‏دانند كه ابى سفيان و ابى لهب و ابى جهل براى انتقام در كمين نشسته‏اند و با خود مى‏گويند: مگر هنوز لات و

    صحيفه نور ج 20 صفحه 228

    هبل در كعبه‏اند؟ آرى، خطرناك تر از آن بت‏ها، اما در چهره و فريبى نو.

    آنها مى‏دانند كه امروز حرم، حرم است اما نه براى ناس، كه براى آمريكا، و كسى كه به آمريكا لبيك نگويد و به خداى كعبه رو آورد سزاوار انتقام خواهد شد. انتقام از زايرانى كه همه ذرات وجود و همه حركات و سكنات انقلابشان مناسك ابراهيم را زنده كرده است! و حقيقتاً مى‏رود تا فضاى كشور و زندگى خويش را با آواى دلنشين لبيك، اللهم لبيك معطر سازد.

    آرى در منطق استكبار جهانى هر كه بخواهد برائت از كفر و شرك را پياده كند متهم به شرك خواهد شد، و مفتى‏ها و مفتى زادگان اين نوادگان بلعم باعورا ها به قتل و كفر او حكم خواهند داد. بالاخره در تاريخ اسلام مى‏بايست آن شمشير كفر و نفاقى كه در لباس دروغين احرام يزيديان و جيره خواران بنى اميه عليهم لعنه‏الله براى نابودى و قتل بهترين فرزندان راستين پيامبر اسلام يعنى حضرت ابى عبدالله الحسين عليه‏السلام و ياوران با وفاى او پنهان شده بود، مجدداً از لباس همان ميراث خواران بنى سفيان به درآيد و گلوى پاك و مطهر ياوران حسين عليه‏السلام را در آن هواى گرم، در كربلاى حجاز و در قتلگاه خرم پاره كند و همان اتهاماتى را كه يزيديان به فرزندان راستين اسلام زدند و آنان را خارجى و ملحد و مشرك و مهدورالدم معرفى كردند، درست همان را به رهروان راه آنان وارد آورند كه انشاءالله ما اندوه دلمان را در وقت مناسب با انتقام از آمريكا و آل سعود برطرف خواهيم ساخت و داغ و حسرت حلاوت اين جنايت بزرگ را بر دلشان خواهيم نهاد، و با برپايى جشن پيروزى حق بر جنود كفر و نفاق و آزادى كعبه از دست نااهلان و نامحرمان به مسجدالحرام وارد خواهيم شد.

    اما زايران كشورها كه يقيناً با كنترل و ارعاب دولت و حكومت‏هايشان به مكه سفر كرده‏اند، جاى دوستان و برادران و حاميان و همسنگران واقعى خود را در ميان خود خالى خواهند يافت. آل سعود براى پرده پوشى جنايات هولناك سال گذشته خود و همچنين توجيه صدعن سبيل‏الله و منع حجاج ايرانى از ورود به حج، زايران را زير بمباران شديد تبليغات خود قرار خواهد داد، و آخوندهاى دربارى و مفتى‏هاى خود فروخته لعنه‏الله عليهم در كشورهاى اسلامى خصوصاً حجاز توسط رسانه‏ها و مطبوعات دست به نمايش‏ها و سخنرانى‏ها زده و عرصه را بر تفكر و تحقيق زايران در باره فهم و درك فلسفه واقعى حج و نيز پى بردن به ماجراى از پيش طراحى شده شيطان بزرگ در قتل ميهمانان خدا، تنگ خواهند نمود و مسلم در چنين شرايطى رسالت زايران بسيار سنگين است. بزرگترين درد جوامع اسلامى اين است كه هنوز فلسفه واقعى بسيارى از احكام الهى را درك نكرده‏اند، و حج با آن همه راز و عظمتى كه دارد هنوز به صورت يك عبادت خشك و يك حركت بى حاصل و بى ثمر باقى مانده است.

    يكى از وظايف بزرگ مسلمانان پى بردن به اين واقعيت است كه حج چيست و چرا براى هميشه بايد بخشى از امكانات مادى و معنوى خود را براى برپايى آن صرف كنند. چيزى كه تا به حال از ناحيه ناآگاهان و يا تحليل گران مغرض و يا جيره‏خواران به عنوان فلسفه حج ترسيم شده است، اين

    صحيفه نور ج 20 صفحه 229

    است كه حج يك عبادت دست جمعى و يك سفر زيارتى سياحتى است. به حج چه كه چگونه بايد زيست و چطور بايد مبارزه كرد و با چه كيفيت در مقابل جهان سرمايه‏دارى و كمونيسم ايستاد! به حج چه كه حقوق مسلمانان و محرومان را از ظالمين بايد ستاند! به حج چه كه بايد براى فشارهاى روحى و جسمى مسلمانان چاره‏انديشى نمود! به حج چه كه مسلمانان بايد به عنوان يك نيروى بزرگ و قدرت سوم جهان خودنمايى كنند! به حج چه كه مسلمانان را عليه حكومت‏هاى وابسته بشوراند، بلكه حج همان سفر تفريحى براى ديدار از قبله و مدينه است و بس! و حال آن كه حج براى نزديك شدن و اتصال انسان به صاحب خانه است و حج تنها حركات و اعمال و لفظها نيست و با كلام و لفظ و حركت خشك، انسان به خدا نمى رسد. حج كانون معارف الهى است كه از آن محتواى سياست اسلام را در تمامى زواياى زندگى بايد جستجو نمود، حج پيام‏آور و ايجاد و بناى جامعه‏اى به دور از رذايل مادى و معنوى است، حج تجلى و تكرار همه صحنه‏هاى عشق‏آفرين زندگى يك انسان و يك جامعه متكامل در دنياست، و مناسك حج مناسك زندگى است و از آن جا كه جامعه امت اسلامى از هر نژاد و مليتى بايد ابراهيمى شود تا به خيل امت محمد صلى الله عليه و آله و سلم پيوند خورد و يكى گردد و يد واحده شود، حج تنظيم و تمرين و تشكل اين زندگى توحيدى است. حج عرصه نمايش و آيينه سنجش استعدادها و توان مادى و معنوى مسلمانان است. حج بسان قرآن است كه همه از آن بهره‏مند مى‏شوند ولى انديشمندان و غواصان و دردآشنايان امت اسلامى اگر دل به درياى معارف آن بزنند و از نزديك شدن و فرو رفتن در احكام و سياست‏هاى اجتماعى آن نترسند. از صدف اين دريا، گوهرهاى هدايت و رشد و حكمت و آزادگى را بيشتر صيد خواهند نمود و از زلال حكمت و معرفت آن تا ابد سيراب خواهند گشت، ولى چه بايد كرد و اين غم بزرگ را به كجا بايد برد، كه حج بسان قرآن مهجور گرديده است، و به همان اندازه‏اى كه آن كتاب زندگى و كمال و جمال در حجاب‏هاى خود ساخته ما پنهان شده است و اين گنجينه اسرا آفرينش در دل خروارها خاك كج فكرى‏هاى ما دفن و پنهان گرديده است و زبان انس و هدايت و زندگى و فلسفه زندگى ساز او به زبان وحشت و مرگ و قبر تنزل كرده است، حج نيز به همان سرنوشت گرفتار گشته است، سرنوشتى كه ميليون‏ها مسلمان هر سال به مكه مى‏روند و پا جاى پاى پيامبر و ابراهيم و اسماعيل و هاجر مى‏گذارند، ولى هيچ كس نيست كه از خود بپرسد ابراهيم و محمد عليهم‏السلام كه بودند و چه كردند، هدفشان چه بود، از ما چه خواسته‏اند؟ گويى به تنها چيزى كه فكر نمى شود به همين است. مسلم حج بى روح و بى تحرك و قيام، حج بى برائت، حج بى وحدت و حجى كه از آن هدم كفر و شرك برنيايد، حج نيست، خلاصه همه مسلمانان بايد در تجديد حيات حج و قرآن كريم و باز گرداندن اين دو به صحنه‏هاى زندگى شان كوشش كنند و محققان متعهد اسلام با ارائه تفسيرهاى صحيح و واقعى از فلسفه حج همه بافته‏ها و تافته‏هاى خرافاتى علماء دربارى را به دريا بريزند.

    اما آنچه زايران عزيز بايد بدانند اين كه آمريكا و آل سعود حادثه مكه را يك مبارزه فرقه‏اى و نزاع قدرت ميان شيعه و سنى ترسيم نموده و ايران و رهبران آن را به عنوان كسانى كه هوس رسيدن به

    صحيفه نور ج 20 صفحه 230

    يك امپراطورى بزرگ را در سر مى‏پرورانند معرفى مى‏كنند، تا بسيارى از كسانى كه از مسير حوادث سياسى جهان اسلام و نقشه‏هاى شوم جهانخواران بى خبرند، تصور كنند كه فرياد برائت ما از مشركين و مبارزه ما براى كسب آزادى ملت‏ها و در مسير كسب قدرت سياسى مان و گسترش قلمرو جغرافياى حكومت اسلامى است. البته براى ما و همه انديشمندان و محققانى كه از نيات پليد تشكيلات آل سعود باخبرند، جاى تعجب نيست كه به ايران و حكومتى كه از بدو پيروزى تا به حال فرياد وحدت مسلمين را سر داده است و در همه حوادث جهان اسلام خود را شريك غم و شادى مسلمانان مى‏داند، تهمت افتراق و جدايى مسلمانان را بزنند، و يا بالاتر از آن، زايرانى را كه به عشق زيارت مرقد پيامبر و حرم امن الهى به حجاز رفته‏اند به لشكركشى و تشكل براى تصرف كعبه و آتش زدن حرم خدا و تخريب مدينه پيامبر متهم نمايند، و دليل و مدرك اين كار را حضور پاسداران و نظاميان و مسؤولين كشورمان در مراسم حج ذكر كنند، آرى، در منطق آل سعود نظامى و پاسدار كشور اسلامى بايد با حج بيگانه باشد، و اين گونه سفرها براى مسؤولين كشورى و لشكرى تعجب‏آور و توطئه‏انگيز مى‏شود، از نظر استكبار، مسؤولين كشورهاى اسلامى بايد به فرنگ بروند، آنها را به حج چه كار! دست نشاندگان آمريكا آتش زدن پرچم آمريكا را به حساب آتش زدن حرم، و شعار مرگ بر شوروى و آمريكا و اسرائيل را به حساب دشمنى با خدا و قرآن و پيامبر گذاشته‏اند و نيز مسؤولين و نظاميان ما را با لباس احرام به عنوان رهبران توطئه معرفى كرده‏اند.

    واقعيت اين است كه دول استكبارى شرق و غرب و خصوصاً آمريكا و شوروى عملاً جهان را به دو بخش آزاد و قرنطينه سياسى تقسيم كرده‏اند. در بخش آزاد جهان، اين ابرقدرت‏ها هستند كه هيچ مرز و حد و قانونى نمى شناسند و تجاوز به منافع ديگران و استعمار و استثمار و بردگى ملت‏ها را امرى ضرورى و كاملاً توجيه شده و منطقى و منطبق با همه اصول و موازين خودساخته و بين‏المللى مى‏دانند. اما در بخش قرنطينه سياسى كه متأسفانه اكثر ملل ضعيف عالم و خصوصاً مسلمانان در آن محصور و زندانى شده‏اند، هيچ حق حيات و اظهار نظرى وجود ندارد، همه قوانين و مقررات و فرمول‏ها همان قوانين ديكته شده و دلخواه نظام‏هاى دست نشاندگان و در بر گيرنده منافع مستكبران خواهد بود و متأسفانه اكثر عوامل اجرايى اين بخش همان حاكمان تحميل شده يا پيروان خطوط كلى استكبارند كه حتى فرياد زدن از درد را نيز در درون اين حصارها و زنجيرها جرم و گناهى نابخشودنى مى‏دانند، و منافع جهانخواران ايجاب مى‏كند كه هيچ كس حق گفتن كلمه‏اى كه بوى تضعيف آنان را بدهد يا خواب راحت آنان را آشفته كند ندارد. و از آن جا كه مسلمانان جهان به علت فشار و حبس و اعدام، قدرت بيان مصيبت‏هايى را كه حاكمان كشورشان بر آنها تحميل كرده‏اند را ندارند، بايد بتوانند در حرم امن الهى مصايب و دردهايشان را با كمال آزادى بيان كنند تا ساير مسلمانان براى رهايى آنان چاره‏اى بينديشند. لذا ما بر اين مطلب پافشارى و اصرار مى‏كنيم كه مسلمانان، حداقل در خانه خدا و حرم امن الهى، خود را از تمامى قيد و بندهاى ظالمان آزاد ببينند و در يك مانور بزرگ از چيزى كه از آن متنفرند اعلام برائت كنند و از هر وسيله‏اى براى رهايى خود استفاده نمايند.

    صحيفه نور ج 20 صفحه 232

    حكومت آل سعود مسؤوليت كنترل زايران خانه خدا را به عهده گرفته است و اين جاست كه با اطمينان مى‏گوييم كه حادثه مكه جداى از سياست اصولى جهانخواران در قلع و قمع مسلمانان آزاده نيست. ما با اعلام برائت از مشركين تصميم بر آزادى انرژى متراكم جهان اسلام داشته و داريم، و به يارى خداوند بزرگ و با دست فرزندان قرآن روزى اين كار صورت خواهد گرفت. و انشاءالله روزى همه مسلمانان و دردمندان عليه ظالمين جهان فرياد زنند و اثبات كنند كه ابرقدرت‏ها و نوكران و جيره‏خوارانشان از منفورترين موجودات جهان هستند.

    كشتار زايران خانه خدا توطئه‏اى براى حفظ سياست‏هاى استكبار و جلوگيرى از نفوذ اسلام ناب محمدى صلى‏الله عليه و آله و سلم است. و كارنامه سياه و ننگين حاكمان بى درد كشورهاى اسلامى حكايت از افزودن درد و مصيبت بر پيكر نيمه جان اسلام و مسلمين دارد.

    پيامبر اسلام نيازى به مساجد اشرافى و مناره‏هاى تزييناتى ندارد. پيامبر اسلام دنبال مجد و عظمت پيروان خود بوده است كه متأسفانه با سياست‏هاى غلط حاكمان دست نشانده به خاك مذلت نشسته‏اند. مگر مسلمانان جهان فاجعه قتل عام صدها عالم و هزاران زن و مرد فرقه‏هاى مسلمين را در طول حيات ننگين آل سعود و نيز جنايت قتل عام زايران خانه خدا را فراموش مى‏كنند؟ مگر مسلمانان نمى بينند كه امروز مراكز وهابيت در جهان به كانون‏هاى فتنه و جاسوسى مبدل شده‏اند كه از يك طرف اسلام اشرافيت، اسلام ابوسفيان، اسلام ملاهاى كثيف دربارى، اسلام مقدس نماهاى بى شعور حوزه‏هاى علمى و دانشگاهى اسلام ذلت و نكبت، اسلام پول و زور، اسلام فريب و سازش و اسارت، اسلام حاكميت سرمايه و سرمايه‏داران بر مظلومين و پابرهنه‏ها و در يك كلام اسلام آمريكايى را ترويج مى‏كنند و از طرف ديگر سر بر آستان سرور خويش، آمريكاى جهانخوار مى‏گذارند.

    مسلمانان نمى دانند اين درد را به كجا ببرند كه آل سعود و خادم‏الحرمين به اسرائيل اطمينان مى‏دهد كه ما اسلحه خودمان را عليه شما به كار نمى بريم و براى اثبات حرف خود با ايران قطع رابطه مى‏كنند. واقعاً چقدر بايد رابطه سران كشورهاى اسلامى با صهيونيست‏ها گرم و صميمى شود تا در كنفرانس سران كشورهاى اسلامى مبارزه صورى و ظاهرى هم با اسرائيل از دستور كار آنان و جلسات آنان خارج شود. اگر اينها يك جو غيرت و حميت اسلامى و عربى داشتند، حاضر به يك چنين معامله كثيف سياسى و خودفروشى و وطن فروشى نمى شدند.

    آيا اين حركات براى جهان اسلام شرم‏آور نيست؟ و تماشاچى شدن گناه و جرم نمى باشد؟ آيا از مسلمانان كسى نيست تا بپاخيزد و اين همه ننگ و عار را تحمل نكند؟ راستى ما بايد بنشينيم تا سران كشورهاى اسلامى احساسات يك ميليارد مسلمان را ناديده بگيرند و صحه بر آن همه فجايع صهيونيست‏ها بگذارند و دوباره مصر و امثال آنان را به صحنه بياورند؟ حال، مسلمانان باور مى‏كنند كه زايران ايرانى براى اشغال خانه خدا و حرم پيامبر قيام كرده‏اند و مى‏خواستند كعبه را دزديده به قم ببرند؟ اگر مسلمانان جهان باور كرده‏اند كه سران آنها دشمنان واقعى آمريكا و شوروى و اسرائيل هستند، تبليغات آنان هم در مورد ما را باور مى‏كنند.

    صحيفه نور ج 20 صفحه 232

    البته ما اين واقعيت و حقيقت را در سياست خارجى و بين‏الملل اسلامى مان بارها اعلام نموده‏ايم كه در صدد گسترش نفوذ اسلام در جهان و كم كردن سلطه جهانخواران بوده و هستيم، حال اگر نوكران آمريكا نام اين سياست را توسعه‏طلبى و تفكر تشكيل امپراطورى بزرگ مى‏گذارند، از آن باكى نداريم و استقبال مى‏كنيم. ما در صدد خشكانيدن ريشه‏هاى فاسد صهيونيزم، سرمايه‏دارى و كمونيزم در جهان هستيم، ما تصميم گرفته‏ايم به لطف و عنايت خداوند بزرگ نظام‏هايى را كه بر اين سه پايه استوار گرديده‏اند نابود كنيم و نظام اسلام رسول الله صلى الله عليه و آله و سلم را در جهان استكبار ترويج نماييم، و دير يا زود ملت‏هاى در بند شاهد آن خواهند بود. ما با تمام وجود از گسترش باج‏خواهى و مصونيت كارگزاران آمريكايى حتى اگر با مبارزه قهرآميز هم شده باشد جلوگيرى مى‏كنيم. انشاءالله ما نخواهيم گذاشت از كعبه و حج، اين منبر بزرگى كه بر بلنداى بام انسانيت بايد صداى مظلومان را به همه عالم منعكس سازد و آواى توحيد را طنين اندازد، صداى سازش با آمريكا و شوروى و كفر و شرك نواخته شود. و از خدا مى‏خواهيم كه اين قدرت را به ما ارزانى دارد كه نه تنها از كعبه مسلمين كه از كليساهاى جهان نيز ناقوس مرگ آمريكا و شوروى را به صدا درآوريم. مسلمانان جهان و محرومين سراسر گيتى از اين برزخ بى انتهايى كه انقلاب اسلامى ما براى همه جهانخواران آفريده است، احساس غرور و آزادى كنند و آواى آزادى و آزادگى را در حيات و سرنوشت خويش سر دهند و بر زخم‏هاى خود مرهم گذارند، كه دوران بن بست و نااميدى و تنفس در منطقه كفر به سر آمده است و گلستان ملت‏ها رخ نموده است. و اميدوارم همه مسلمانان شكوفه‏هاى آزادى و نسيم عطر بهارى و طراوت گل‏هاى محبت و عشق و چشمه‏سار زلال جوشش اراده خويش را نظاره كنند، همه بايد از مرداب و باتلاق و سكوت و سكونى كه كارگزاران سياست آمريكا و شوروى بر آن تخم مرگ و اسارت پاشيده‏اند، به درآييم و به سوى دريايى كه زمزم از آن جوشيده است روانه شويم و پرده كعبه و حرم خدا را كه به دست نامحرمان نجس آمريكا و آمريكازاده‏ها آلوده شده است با اشك چشم خويش شستشو دهيم.

    مسلمانان تمامى كشورهاى جهان! از آن جا كه شما در سلطه بيگانگان گرفتار مرگ تدريجى شده‏ايد بايد بر وحشت از مرگ غلبه كنيد و از وجود جوانان پرشور و شهادت طلبى كه حاضرند خطوط جبهه كفر را بشكنند استفاده نماييد، به فكر نگه داشتن وضع موجود نباشيد بلكه به فكر فرار از اسارت و رهايى از بردگى و يورش به دشمنان اسلام باشيد كه عزت و حيات در سايه مبارزه است و اولين گام در مبارزه، اراده است و پس از آن تصميم بر اين كه سيادت كفر و شرك جهانى خصوصاً آمريكا را بر خود حرام كنيد. ما در مكه باشيم يا نباشيم دل و روحمان با ابراهيم و در مكه است. دروازه‏هاى مدينه‏الرسول را به روى ما ببندند يا بگشايند، رشته محبتمان با پيامبر هرگز پاره و سست نمى شود، به سوى كعبه نماز مى‏گزاريم و به سوى كعبه مى‏ميريم. و خدا را سپاس مى‏گزاريم كه در ميثاقمان با خداى كعبه پايدار مانده‏ايم و پايه‏هاى برائت از مشركين را با خون هزاران هزار شهيد از عزيزانمان بنيان نهاده‏ايم و منتظر هم نمانده‏ايم كه حاكمان بى شخصيت بعض كشورهاى اسلامى و

    صحيفه نور ج 20 صفحه 233

    غيراسلامى از حركت ما پشتيبانى كنند. ما مظلومين هميشه تاريخ، محرومان و پابرهنگانيم، ما غير از خدا كسى را نداريم و اگر هزار بار قطعه قطعه شويم، دست از مبارزه با ظالم بر نمى‏داريم. جمهورى اسلامى ايران از مسلمانان آزاده جهان كه على رغم اختناق سياسى حاكم بر آنها با ترتيب كنفرانس‏ها و مصاحبه‏ها و سخنرانى‏ها، پرده از اسرار جنايت بار آمريكا و آل سعود برداشتند و مظلوميت ما را به دنيا نشان دادند تشكر مى‏نمايد. مسلمانان بايد بدانند تا زمانى كه تعادل قوا در جهان به نفع آنان برقرار نشود، هميشه منافع بيگانگان بر منافع آنان مقدم مى‏شود. و هر روز شيطان بزرگ يا شوروى به بهانه حفظ منافع خود حادثه‏اى را به وجود مى‏آورند. راستى اگر مسلمانان مسائل خود را به صورت جدى با جهانخواران حل نكنند و لااقل خود را به مرز قدرت بزرگ جهان نرسانند، آسوده خواهند بود؟ هم اكنون اگر آمريكا يك كشور اسلامى را به بهانه حفظ منافع خويش با خاك يكسان كند، چه كسى جلوى او را خواهد گرفت؟ پس راهى جز مبارزه نمانده است و بايد چنگ و دندان ابرقدرت‏ها و خصوصاً آمريكا را شكست، و الزاماً يكى از دو راه را انتخاب نمود: يا شهادت يا پيروزى، كه در مكتب ما هر دوى آنها پيروزى است كه انشاءالله خداوند قدرت شكستن چهارچوب سياست‏هاى حاكم و ظالم جهانخواران و نيز جسارت ايجاد داربست‏هايى بر محور كرامت انسانى را به همه مسلمين عطا فرمايد و همه را از افول ذلت به صعود عزت و شوكت همراهى نمايد.

    بعضى افراد تا قبل از حادثه تلخ و شيرين حج در سال گذشته، فلسفه اصرار جمهورى اسلامى ايران را بر راهپيمايى برائت از مشركين به خوبى درك نكرده بودند و از خود و ديگران سؤال مى‏كردند كه در سفر حج و در آن هواى گرم چه ضرورتى به راهپيمايى و فرياد مبارزه است و اگر هم فرياد برائت از مشركين هم سر داده شود، چه ضررى متوجه استكبار مى‏شود؟ و چه بسا افراد ساده‏دلى تصور مى‏كردند كه دنياى به اصطلاح متمدن جهانخواران نه تنها تاب تحمل اين گونه مسائل سياسى را خواهد داشت، كه به مخالفان خود حتى بيش از اين هم اجازه حيات و تظاهرات و راهپيمايى خواهند داد، و دليل اين مدعا اجازه راهپيمايى‏هايى است كه در كشورهاى به اصطلاح آزاد غرب داده مى‏شود. ولى اين مسأله بايد روشن باشد كه آن گونه راهپيمايى‏ها هيچ گونه ضررى براى ابرقدرت و قدرت‏ها ندارد. راهپيمايى مكه و مدينه است كه بسته شدن شيرهاى نفت عربستان را به دنبال دارد، راهپيمايى‏هاى برائت در مكه و مدينه است كه به نابودى سرسپردگان شوروى و آمريكا ختم مى‏شود، و درست به همين جهت است كه با كشتار دست جمعى زنان و مردان آزاده از آن جلوگيرى مى‏شود، و در پناه همين برائت از مشركين است كه حتى ساده دلان مى‏فهمند كه نبايد سر بر آستان شوروى و آمريكا نهاد. ملت عزيز و دلاور ايران مطمئن باشند كه حادثه مكه منشاء تحولات بزرگى در جهان اسلام زمينه مناسبى براى ريشه‏كن شدن نظام‏هاى فاسد كشورهاى اسلامى و طرد روحانى نماها خواهد بود. و با اين كه بيشتر از يك سال از حماسه برائت از مشركان نگذشته است، عطر خون‏هاى پاك شهداى عزيز ما در تمامى جهان پيچيده و اثرات آن را در اقصى نقاط عالم مشاهده مى‏كنيم. حماسه مردم فلسطين يك پديده تصادفى نيست، آيا دنيا تصور مى‏كند كه اين حماسه را چه كسانى سروده‏اند و هم

    صحيفه نور ج 20 صفحه 234

    اكنون مردم فلسطين به چه آرمانى تكيه كرده‏اند كه بى محابا و با دست خالى در برابر حملات وحشيانه صهيونيست‏ها مقاومت مى‏كنند؟ آيا تنها آواى وطن گرايى است كه از وجود آنان دنيايى از صلابت آفريده است؟ آيا از درخت سياست بازان خودفروخته است كه بر دامن فلسطينيان ميوه استقامت و زيتون نور و اميد مى‏ريزد؟ اگر اين چنين بود، اينها كه سال‏هاست در كنار فلسطينيان و به نام ملت فلسطين نان خورده‏اند! شكى نيست كه اين آواى الله اكبر است، اين همان فرياد ملت ماست كه در ايران شاه را و در بيت‏المقدس غاصبين را به نوميدى كشاند. و اين تحقق همان شعار برائت است كه ملت فلسطين در تظاهرات حج، دوشادوش خواهران و برادران ايرانى خود فرياد رساى آزادى قدس را سر داد و مرگ بر آمريكا، شوروى و اسرائيل گفت، و بر همان بستر شهادتى كه خون عزيزان ما بر آن ريخته شد، او نيز نثار خون و به رسم شهادت آرميد.آرى، فلسطينى راه گم كرده خود را از راه برائت ما يافت و ديديم كه در اين مبارزه چطور حصارهاى آهنين فرو ريخت و چگونه خون بر شمشير و ايمان بر كفر و فرياد بر گلوله پيروز شد و چطور خواب بنى اسرائيل در تصرف از نيل تا فرات آشفته گشت، و دوباره كوكب دريه فلسطين از شجره مباركه لاشرقيه و لاغربيه ما برافروخت. و امروز به همان گونه كه فعاليت‏هاى وسيعى در سراسر جهان براى به سازش كشيدن ما با كفر و شرك در جريان است، براى خاموش كردن شعله‏هاى خشم ملت مسلمان فلسطين نيز به همان شكل ادامه دارد و اين تنها يك نمونه از پيشرفت انقلاب است. و حال آن كه معتقدين به اصول انقلاب اسلامى ما در سراسر جهان رو به فزونى نهاده است و ما اينها را سرمايه‏هاى بالقوه انقلاب خود تلقى مى‏كنيم، و هم آنهايى كه با مركب خون طومار حمايت از ما را امضا مى‏كنند و با سر و جان دعوت انقلاب را لبيك مى‏گويند و به يارى خداوند كنترل همه جهان را به دست خواهند گرفت.

    امروز جنگ حق و باطل، جنگ فقر و غنا، جنگ استضعاف و استكبار و جنگ پابرهنه‏ها و مرفهين بى درد شروع شده است. و من دست و بازوى همه عزيزانى كه در سراسر جهان كوله‏بار مبارزه را بر دوش گرفته‏اند و عزم جهاد در راه خدا و اعتلاى عزت مسلمين را نموده‏اند، مى‏بوسم و سلام و درودهاى خالصانه خود را به همه غنچه‏هاى آزادى و كمال نثار مى‏كنم و به ملت عزيز و دلاور ايران هم عرض مى‏كنم خداوند آثار و بركات معنويت شما را به جهان صادر نموده است، و قلب‏ها و چشمان پرفروغ شما كانون حمايت از محرومان شده است، و شراره كينه انقلابى‏تان جهانخواران چپ و راست را به وحشت انداخته است. البته همه مى‏دانيم كه كشور ما در حال جنگ و انقلاب، سختى‏ها و مشكلاتى را تحمل كرده و كسى مدعى آن نيست كه طبقات محروم و ضعيف و كم‏درآمد و خصوصاً اقشار كارمند و ادارى در تنگناى مسائل اقتصادى نيستند، ولى آن چيزى كه همه مردم ما فراتر از آن را فكر مى‏كنند، مسأله حفظ اسلام و اصول انقلاب است. مردم ايران ثابت كرده‏اند كه تحمل گرسنگى و تشنگى را دارند، ولى تحمل شكست انقلاب و ضربه به اصول آن را هرگز نخواهند داشت. ملت شريف ايران هميشه در مقابل شديدترين حملات تمامى جهان كفر عليه اصول انقلاب خويش مقاومت كرده است كه در اين جا مجال ذكر همه آنها نيست.

    صحيفه نور ج 20 صفحه 235

    آيا ملت دلاور ايران در مقابل جنايات متعدد آمريكا در خليج فارس اعم از حمايت نظامى و اطلاعاتى به عراق و حمله به سكوهاى نفتى و كشتى‏ها و قايق‏ها و سرنگونى هواپيماى مسافربرى مقاومت نكرده است؟ آيا ملت ايران در جنگ ديپلماسى شرق و غرب عليه خود و ايجاد بازى‏هاى سياسى مجامع بين المللى مقاومت نكرده است؟ آيا ملت شجاع ايران در مقابل جنگ اقتصادى، تبليغاتى، روانى و حملات ددمنشانه عراق به شهرها و موشك باران مناطق مسكونى و بمباران‏هاى مكرر شيميايى عراق در ايران و حلبچه مقاومت نكرده است؟ آيا ملت عزيز ايران در مقابل توطئه منافقين و ليبرال‏ها و زراندوزى و احتكار سرمايه‏داران و حيله مقدس مابان مقاومت نكرده است؟ آيا همه اين حوادث و جريانات براى ضربه زدن به اصول انقلاب نبوده است؟ كه اگر نبود حضور مردم، هر يك از اين توطئه‏ها مى‏توانست به اصول نظام ضربه بزند كه خدا را سپاس مى‏گزاريم كه ملت ايران را موفق نمود تا با قامتى استوار به رسالت خود عمل كند و صحنه‏ها را ترك نگويد.

    ملت عزيز ما كه مبارزان حقيقى و راستين ارزش‏هاى اسلامى هستند، به خوبى دريافته‏اند كه مبارزه با رفاه‏طلبى سازگار نيست و آنها كه تصور مى‏كنند مبازره در راه استقلال و آزادى مستضعفين و محرومان جهان با سرمايه‏دارى و رفاه‏طلبى منافات ندارد، با الفباى مبارزه بيگانه‏اند. و آنهايى هم كه تصور مى‏كنند سرمايه‏داران و مرفهان بى درد با نصيحت و پند و اندرز متنبه مى‏شوند و به مبارزان راه آزادى پيوسته و يا به آنان كمك مى‏كنند، آب در هاون مى‏كوبند. بحث مبارزه و رفاه، بحث قيام و راحت طلبى، بحث دنياخواهى و آخرت جويى دو مقوله‏اى است كه هرگز با هم جمع نمى شوند، و تتها آنهايى تا آخر خط با ما هستند كه درد فقر و محروميت و استضعاف را چشيده باشند. فقرا و متدينين بى بضاعت، گردانندگان و بر پادارندگان واقعى انقلاب‏ها هستند. ما بايد تمام تلاشمان را بنماييم تا به هر صورتى كه ممكن است خط اصولى دفاع از مستضعفين را حفظ كنيم. مسؤولين نظام ايران انقلابى بايد بدانند كه عده‏اى از خدابى خبر براى از بين بردن انقلاب، هر كس را كه بخواهد براى فقرا و مستمندان كار كند و راه اسلام و انقلاب را بپيمايد فوراً او را كمونيست و التقاطى مى‏خوانند. از اين اتهامات نبايد ترسيد، بايد خدا را در نظر داشت و تمام هم و تلاش خود را در جهت رضايت خدا و كمك به فقرا به كار گرفت و از هيچ تهمتى نترسيد. آمريكا و استكبار در تمامى زمينه‏ها افرادى را براى شكست انقلاب اسلامى در آستين دارند. در حوزه‏ها و دانشگاه‏ها مقدس نماها را كه خطر آنان را بارها و بارها گوشزد كرده‏ام، اينان با تزويرشان از درون محتواى انقلاب و اسلام را نابود مى‏كنند، اينها با قيافه‏هاى حق به جانب و طرفدار دين و ولايت، همه را بى دين معرفى مى‏كنند، بايد از شر اينها به خدا پناه بريم. و همچنين كسانى ديگر كه بدون استثنا به هر چه روحانى و عالم است حمله مى‏كنند و اسلام آنها را اسلام آمريكايى معرفى مى‏نمايند، راهى بس خطرناك را مى‏پويند كه خداى ناكرده به شكست اسلام ناب محمدى منتهى مى‏شود. ما براى احقاق حقوق فقرا در جوامع بشرى تا آخرين قطره خون دفاع خواهيم كرد.

    امروز جهان تشنه فرهنگ اسلام ناب محمدى است و مسلمانان در يك تشكيلات بزرگ

    صحيفه نور ج 20 صفحه 236

    اسلامى رونق و زرق و برق كاخ‏هاى سفيد و سرخ را از بين خواهند برد، امروز خمينى آغوش و سينه خويش را براى تبرهاى بلا و حوادث سخت و برابر همه توپ‏ها و موشك‏هاى دشمنان باز كرده است، و همچون همه عاشقان شهادت، براى درك شهادت روزشمارى مى‏كند. جنگ ما جنگ عقيده است و جغرافيا و مرز نمى شناسد و ما بايد در جنگ اعتقادى مان، بسيج بزرگ سربازان اسلام را در جهان به راه اندازيم، انشاءالله ملت بزرگ ايران با پشتيبانى مادى و معنوى خود از انقلاب، سختى‏هاى جنگ را به شيرينى شكست دشمنان خدا در دنيا جبران مى‏كند، و چه شيرينى بالاتر از اين كه ملت بزرگ ايران مثل يك صاعقه بر سر آمريكا فرود آمده است! چه شيرينى بالاتر از اين كه ملت ايران سقوط اركان و كنگره‏هاى نظام ستمشاهى را نظاره كرده است و شيشه حيات آمريكا را در اين كشور شكسته است! و چه شيرينى بالاتر از اين كه مردم عزيزمان ريشه‏هاى نفاق و ملى گرايى و التقاط را خشكانيده‏اند! و انشاءالله شيرينى تمام ناشدنى آن را در جهان آخرت خواهند چشيد. نه تنها كسانى كه تا مقام شهادت و جانبازى و حضور در جبهه پيش رفته‏اند، بلكه آنهايى كه در پشت جبهه با نگاه محبت بار و با دعاى خير خود جبهه را تقويت نموده‏اند، از مقام عظيم مجاهدان و اجر بزرگ آنان بهره برده‏اند. خوشا به حال مجاهدان! خوشا به حال وارثان حسين عليه‏السلام!

    اذناب آمريكا بايد بدانند كه شهادت در راه خدا مسأله‏اى نيست كه بشود با پيروزى يا شكست در صحنه‏هاى نبرد مقايسه شود، مقام شهادت خود اوج بندگى و سير و سلوك در عالم معنويت است، نبايد شهادت را تا اين اندازه به سقوط بكشانيم كه بگوييم در عوض شهادت فرزندان اسلام، تنها خرمشهر و يا شهرهاى ديگر آزاد شد، تمامى اينها خيالات باطل ملى گراهاست و ما هدفمان بالاتر از آن است. ملى گراها تصور نمودند ما هدفمان پياده كردن اهداف بين‏الملل اسلامى در جهان فقر و گرسنگى است، ما مى‏گوييم تا شرك و كفر هست، مبارزه هست و تا مبارزه هست، ما هستيم. ما بر سر شهر و مملكت با كسى دعوا نداريم، ما تصميم داريم پرچم لا اله الا الله را بر قلل رفيع كرامت و بزرگوارى به اهتزاز درآوريم. پس اى فرزندان ارتشى و سپاهى و بسيجى‏ام! و اى نيروهاى مردمى! هرگز از دست دادن موضعى را با تأثر و گرفتن مكانى را با غرور و شادى بيان نكنيد كه اينها در برابر هدف شما به قدرى ناچيزند كه تمامى دنيا در مقايسه با آخرت.

    پدران و مادران و همسران و خويشاوندان شهدا، اسرا، مفقودين و معلولين ما توجه داشته باشند كه هيچ چيزى از آنچه فرزندان آنان به دست آورده‏اند كم نشده است. فرزندان شما در كنار پيامبر اكرم و ائمه اطهارند، پيروزى و شكست براى آنها فرقى ندارد. امروز روز هدايت نسل‏هاى آينده است، كمربندهاتان را ببنديد كه هيچ چيز تغيير نكرده است. امروز روزى است كه خدا اين گونه خواسته است و ديروز خدا آن گونه خواسته بود و فردا انشاءالله روز پيروزى جنود حق خواهد بود، ولى خواست خدا هر چه هست ما در مقابل آن خاضعيم و ما تابع امر خداييم و به همين دليل طالب شهادتيم و تنها به همين دليل است كه زير بار ذلت و بندگى غير خدا نمى رويم. البته براى اداى تكليف همه ما موظفيم كه كارها و مسائل مربوط به خودمان را به بهترين وجه و با درايت و دقت انجام دهيم.

    صحيفه نور ج 20 صفحه 237

    همه مى‏دانند كه ما شروع كننده جنگ نبوده‏ايم، ما براى حفظ موجوديت اسلام در جهان تنها از خود دفاع كرده‏ايم و اين ملت مظلوم ايران است كه همواره مورد حمله جهانخواران بوده است، و استكبار از همه كمينگاه‏هاى سياسى و نظامى و فرهنگى و اقتصادى خود به ما حمله كرده است. انقلاب اسلامى ما تاكنون كمينگاه شيطان و دام صيادان را به ملت‏ها نشان داده است. جهانخواران و سرمايه‏داران و وابستگان آنان توقع دارند كه ما شكسته شدن نونهالان و به چاه افتادن مظلومان را نظاره كنيم و هشدار ندهيم، و حال آن كه اين وظيفه اوليه ما و انقلاب اسلامى ماست كه در سراسر جهان صلا زنيم كه اى خواب رفتگان! اى غفلت زدگان! بيدار شويد و به اطراف خود نگاه كنيد كه در كنار لانه‏هاى گرگ، منزل گرفته‏ايد. برخيزيد كه اين جا جاى خواب نيست! و نيز فرياد كشيم! سريعاً قيام كنيد كه جهان ايمن از صياد نيست! آمريكا و شوروى در كمين نشسته‏اند و تا نابودى كاملتان از شما دست بر نخواهند داشت. راستى اگر بسيج جهانى مسلمين تشكيل شده بود، كسى جرات اين همه جسارت و شرارت را با فرزندان معنوى رسول الله صلى الله عليه و آله و سلم داشت؟

    امروز يكى از افتخارات بزرگ ملت ما اين است كه در برابر بزرگترين نمايش قدرت و آرايش ناوهاى جنگى آمريكا و اروپا در خليج فارس صف آرايى نمود. و اين جانب به نظام‏هاى آمريكايى و اروپايى اخطار مى‏كنم كه تا دير نشده و در باتلاق مرگ فرو نرفته‏ايد از خليج فارس بيرون رويد، و هميشه اين گونه نيست كه هواپيماهاى مسافربرى ما توسط ناوهاى جنگى شما سرنگون شود، كه ممكن است فرزندان انقلاب ناوهاى جنگى شما را به قعر آب‏هاى خليج فارس بفرستند.

    به دولت‏ها و حكومت‏هاى منطقه خصوصاً به عربستان و كويت مى‏گويم كه همه شما در ماجراجويى‏ها و جناياتى كه آمريكا مى‏آفريند شريك جرم خواهيد بود، و ما تا به حال از اين كه همه منطقه در كام آتش و خون و بى‏ثباتى كامل غوطه‏ور نشود، دست به عملى نزده‏ايم، ولى حركات جنون‏آميز ريگان مطمئناً حوادث غير منتظره و عواقب خطرناكى را بر همه تحميل مى‏كند. شما اطمينان داشته باشيد كه در اين برگ جديد بازنده‏ايد، خودتان و كشور و مردم اسلامى را در برابر آمريكا اين قدر ذليل و ناتوان نكنيد، اگر دين نداريد لااقل آزاده باشيد.

    بحمدالله از بركت انقلاب اسلامى ايران دريچه‏هاى نور و اميد به روى همه مسلمانان جهان باز شده است و مى‏رود تا رعد و برق حوادث آن، رگبار مرگ و نابودى را بر سر همه مستكبران فرو ريزد. نكته مهمى كه همه ما بايد به آن توجه كنيم و آن را اصل و اساس سياست خود با بيگانگان قرار دهيم، اين است كه دشمنان ما و جهانخواران تا كى و تا كجا ما را تحمل مى‏كنند و تا چه مرزى استقلال و آزادى ما را قبول دارند. به يقين آنان مرزى جز عدول از همه هويت‏ها و ارزش‏هاى معنوى و الهى مان نمى شناسند، به گفته قرآن كريم هرگز دست از مقاتله و ستيز با شما بر نمى دارند مگر اين كه شما را از دين‏تان برگردانند. ما چه بخواهيم و چه نخواهيم صهيونيست‏ها و آمريكا و شوروى در تعقيب‏مان خواهند بود تا هويت دينى و شرافت مكتبى‏مان را لكه‏دار نمايند. بعضى مغرضين ما را به اعمال سياسى نفرت و كينه‏توزى در مجامع جهانى توصيف و مورد شماتت قرار مى‏دهند و با دلسوزى‏هاى

    صحيفه نور ج 20 صفحه 238

    بى مورد و اعتراض‏هاى كودكانه مى‏گويند: جمهورى اسلامى سبب دشمنى‏ها شده است و از چشم غرب و شرق و اياديشان افتاده است، كه چه خوب است اين سوال پاسخ داده شود كه ملت‏هاى جهان سوم و مسلمانان و خصوصاً ملت ايران در چه زمانى نزد غربى‏ها و شرقى‏ها احترام و اعتبار داشته‏اند كه امروز بى اعتبار شده‏اند!

    آرى اگر ملت ايران از همه اصول و موازين اسلامى و انقلابى خود عدول كند و خانه عزت و اعتبار پيامبر و ائمه معصومين عليهم‏السلام را با دست‏هاى خود ويران نمايد، آن وقت ممكن است جهانخواران او را به عنوان يك ملت ضعيف و فقير و بى‏فرهنگ به رسميت بشناسند ولى در همان حدى كه آنها آقا باشند ما نوكر، آنها ابرقدرت باشند ما ضعيف، آنها ولى و قيم باشند ما جيره‏خوار و حافظ منافع آنها، نه يك ايران با هويت ايرانى اسلامى بلكه ايرانى كه شناسنامه‏اش را آمريكا و شوروى صادر كند، ايرانى كه ارابه سياست آمريكا يا شوروى را بكشد و امروز همه مصيبت و عزاى آمريكا و شوروى و غرب در اين است كه نه تنها ملت ايران از تحت‏الحمايگى آنان خارج شده است كه ديگران را هم به خروج از سلطه جباران دعوت مى‏كند. كنترل و حذف سلاح‏هاى مخرب از جهان اگر با حقيقت و صداقت همراه بود خواسته همه ملت‏هاست، ولى اين نيز يك فريب قديمى است و اين همان چيزى است كه اخيراً از گفته‏هاى سران آمريكا و شوروى و نوشته‏هاى سياسيون آنها آشكار گرديده است كه مراودات اخير سران شرق و غرب به خاطر مهار بيشتر جهان سوم و در حقيقت جلوگيرى از نفوذ پابرهنه‏ها و محرومين در جهان مالكيت‏هاى بى حد و مرز سرمايه‏داران است. ما بايد خود را آماده كنيم تا در برابر جبهه متحد شرق و غرب، جبهه قدرتمند اسلامى انسانى با همان نام و نشان اسلام و انقلاب ما تشكيل شود و آقايى و سرورى محرومين و پابرهنگان جهان جشن گرفته شود. مطمئن باشيد قدرت‏هاى شرق و غرب همان مظاهر بى محتواى دنياى مادى اند كه در برابر خلود و جاودانگى دنياى ارزش‏هاى معنوى قابل ذكر نمى باشند.

    من به صراحت اعلام مى‏كنم كه جمهورى اسلامى ايران با تمام وجود براى احياى هويت اسلامى مسلمانان در سراسر جهان سرمايه‏گذارى نمى‏كند و دليلى هم ندارد كه مسلمانان جهان را به پيروى از اصول تصاحب قدرت در جهان دعوت نكند و جلوى جاه‏طلبى و فزون طلبى صاحبان قدرت و پول و فريب را نگيرد. ما بايد براى پيشبرد اهداف و منافع ملت محروم ايران برنامه‏ريزى كنيم، ما بايد در ارتباط با مردم جهان و رسيدگى به مشكلات و مسائل مسلمانان و حمايت از مبارزان و گرسنگان و محرومان با تمام وجود تلاش نماييم و اين را بايد از اصول سياست خارجى خود بدانيم. ما اعلام مى‏كنيم كه جمهورى اسلامى ايران براى هميشه حامى و پناهگاه مسلمانان آزاده جهان است و كشور ايران به عنوان يك دژ نظامى و آسيب ناپذير نياز سربازان اسلام را تأمين و آنان را به مبانى عقيدتى و تربيتى اسلام و همچنين به اصول و روش‏هاى مبارزه عليه نظام‏هاى كفر و شرك آشنا مى‏سازد.

    و اما در مورد قبول قطعنامه كه حقيقتاً مسأله بسيار تلخ و ناگوارى براى همه و خصوصاً براى من بود، اين است كه من تا چند روز قبل معتقد به همان شيوه دفاع و مواضع اعلام شده در جنگ بودم و

    صحيفه نور ج 20 صفحه 239

    مصلحت نظام و كشور و انقلاب را در اجراى آن مى‏ديدم ولى به واسطه حوادث و عواملى كه از ذكر آن فعلاً خوددارى مى‏كنم و به اميد خداوند در آينده روشن خواهد شد و با توجه به نظر تمامى كارشناسان سياسى و نظامى سطح بالاى كشور كه من به تعهد و دلسوزى و صداقت آنان اعتماد دارم با قبول قطعنامه و آتش بس موافقت نمودم و در مقطع كنونى آن را به مصلحت انقلاب و نظام مى‏دانم، و خدا مى‏داند كه اگر نبود انگيزه‏اى كه همه ما و عزت و اعتبار ما بايد در مسير مصلحت اسلام و مسلمين قربانى شود، هرگز راضى به اين عمل نمى بودم و مرگ و شهادت برايم گواراتر بود، اما چاره چيست كه همه بايد به رضايت حق تعالى گردن نهيم، و مسلم ملت قهرمان و دلاور ايران نيز چنين بوده و خواهد بود.

    من در اين جا از همه فرزندان عزيزم در جبهه‏هاى آتش و خون كه از اول جنگ تا امروز به نحوى در ارتباط با جنگ تلاش و كوشش نموده‏اند، تشكر و قدردانى مى كنم و همه ملت ايران را به هشيارى و صبر و مقاومت دعوت مى‏كنم. در آينده ممكن است افرادى آگاهانه يا از روى ناآگاهى در ميان مردم اين مسأله را مطرح نمايند كه ثمره خون‏ها و شهادت‏ها و ايثارها چه شد! اينها يقيناً از عوالم غيب و از فلسفه شهادت بى خبرند و نمى دانند كسى كه فقط براى رضاى خدا به جهاد رفته است و سر در طبق اخلاص و بندگى نهاده است، حوادث زمان به جاودانگى و بقا و جايگاه رفيع آن لطمه‏اى وارد نمى سازد. و ما براى درك كامل ارزش و راه شهيدانمان فاصله طولانى را بايد بپيماييم و در گذر زمان و تاريخ انقلاب و آيندگان آن را جستجو نماييم. مسلم خون شهيدان، انقلاب و اسلام را بيمه كرده است! خون شهيدان براى ابد درس مقاومت به جهانيان داده است و خدا مى‏داند كه راه و رسم شهادت كورشدنى نيست و اين ملت‏ها و آيندگان هستند كه به راه شهيدان اقتدا خواهند نمود. و همين تربت پاك شهيدان است كه تا قيامت مزار عاشقان و عارفان و دلسوختگان و دارالشفاى آزادگان خواهد بود. خوشا به حال آنان كه با شهادت رفتند! خوشا به حال آنان كه در اين قافله نور، جان و سر باختند! خوشا به حال آنهايى كه اين گوهرها را در دامن خود پروراندند!

    خداوندا! اين دفتر و كتاب شهادت را همچنان به روى مشتاقان باز و ما را هم از وصول به آن محروم مكن. خداوندا! كشور ما و ملت ما هنوز در آغاز راه مبارزه‏اند و نيازمند به مشعل شهادت، تو خود اين چراغ پرفروغ را حافظ و نگهبان باش. خوشا به حال شما ملت! خوشا به حال شما زنان و مردان! خوشا به حال جانبازان و اسرا و مفقودين و خانواده‏هاى معظم شهدا و بعداً به حال من كه هنوز مانده‏ام و جام زهرآلود قبول قطعنامه را سر كشيده‏ام و در برابر عظمت و فداكارى اين ملت بزرگ احساس شرمسارى مى‏كنم. و بدا به حال آنانى كه در اين قافله نبودند، بدا به حال آنهايى كه از كنار اين معركه بزرگ جنگ و شهادت و امتحان عظيم الهى تا به حال ساكت و بى تفاوت و يا انتقاد كننده و پرخاشگر گذشتند.

    آرى! ديروز روز امتحان الهى بود كه گذشت و فردا امتحان ديگرى است كه پيش مى‏آيد و همه ما نيز روز محاسبه بزرگترى را در پيش رو داريم، آنهايى كه در اين چند سال مبارزه و جنگ به هر

    صحيفه نور ج 20 صفحه 240

    دليلى از اداى اين تكليف بزرگ طفره رفتند و خودشان و جان و مال و فرزندانشان و ديگران را از آتش حادثه دور كرده‏اند، مطمئن باشند كه از معامله با خدا طفره رفته‏اند و خسارت و زيان و ضرر بزرگى كرده‏اند كه حسرت آن را در روز واپسين و در محاسبه حق خواهند كشيد، كه من مجدداً به همه مردم و مسؤولين عرض مى‏كنم كه حساب اين گونه افراد را از حساب مجاهدان در راه خدا جدا سازند و نگذارند اين مدعيان بى هنر امروز و قاعدين كوته‏نظر ديروز به صحنه‏ها برگردند.

    من در ميان شما باشم و يا نباشم به همه شما وصيت و سفارش مى‏كنم كه نگذاريد انقلاب به دست نااهلان و نامحرمان بيفتد، نگذاريد پيش كسوتان شهادت و خون در پيچ و خم زندگى روزمره خود به فراموشى سپرده شوند. اكيداً به ملت عزيز ايران سفارش مى‏كنم كه هشيار و مراقب باشيد. قبول قطعنامه از طرف جمهورى اسلامى ايران به معناى حل مسأله جنگ نيست، با اعلام اين تصميم حربه تبليغات جهانخواران عليه ما كند شده است. ولى دورنماى حوادث را نمى توان به طور قطع و جدى پيش بينى نمود و هنوز دشمن از شرارت‏ها دست بر نداشته است و چه بسا با بهانه‏جويى‏ها به همان شيوه‏هاى تجاوزگرانه خود ادامه دهد. ما بايد براى دفع تجاوز احتمالى دشمن آماده و مهيا باشيم و ملت ما هم نبايد فعلاً مسأله را تمام شده بداند. البته ما رسماً اعلام مى‏كنيم كه هدف ما تاكتيك جديد در ادامه جنگ نيست، چه بسا دشمنان بخواهند با همين بهانه‏ها حملات خود را دنبال كنند، نيروهاى نظامى ما هرگز نبايد از كيد و مكر دشمنان غافل بمانند، در هر شرايطى بايد بنيه دفاعى كشور در بهترين وضعيت باشد. مردم ما كه در طول سال‏هاى جنگ و مبارزه ابعاد كينه و قساوت و عداوت دشمنان خدا و خود را لمس كرده‏اند، بايد خطر تهاجم جهانخواران در شيوه‏ها و شكل‏هاى مختلف را جدى‏تر بدانند، و فعلاً چون گذشته تمامى نظاميان اعم از ارتش و سپاه و بسيج در جبهه‏ها براى دفاع در برابر شيطنت استكبار و عراق به مأموريت‏هاى خود ادامه دهند. در صورتى كه اين مرحله از حادثه انقلاب را با همان شكل خاص و مقررات مربوط به خود پشت سر گذارديم براى بعد از آن و سازندگى كشور و سياست كل نظام و انقلاب تذكراتى دارم كه در وقت مناسب خواهم گفت. ولى در مقطع كنونى به طور جد از همه گويندگان و دست‏اندركاران و مسؤولين كشور و مديران رسانه‏ها و مطبوعات مى‏خواهم كه خود را از معركه‏ها و معركه‏آفرينى‏ها دور كنند و مواظب باشند كه ناخودآگاه آلت دست افكار و انديشه‏هاى تند نگردند و با سعه صدر در كنار يكديگر مترصد اوضاع دشمنان باشند.

    دراين روزها ممكن است بسيارى از افراد به خاطر احساسات و عواطف خود صحبت از چراها و بايدها و نبايدها كنند - كه هر چند اين مسأله به خودى خود يك ارزش بسيار زيباست - اما اكنون وقت پرداختن به آن نيست. چه بسا آنهايى كه تا ديروز در برابر اين نظام جبهه‏گيرى كرده بودند و فقط به خاطر سقوط نظام و حكومت جمهورى اسلامى ايران از صلح و صلح‏طلبى به ظاهر دم مى‏زدند، امروز نيز با همان هدف سخنان فريبنده ديگرى را مطرح نمايند و جيره‏خواران استكبار همان‏ها كه تا ديروز در زير نقاب دروغين صلح خنجرشان را از پشت به قلب ملت فرو كرده بودند، امروز طرفدار جنگ شوند. و ملى‏گراهاى بى فرهنگ براى از بين بردن خون شهداى عزيز و نابودى

    صحيفه نور ج 20 صفحه 241

    عزت و افتخار مردم تبليغات مسموم خويش را آغاز نمايند كه انشاءالله ملت عزيز ما با بصيرت و هشيارى جواب همه فتنه‏ها را خواهد داد.

    من باز مى‏گويم كه قبول اين مسأله براى من از زهر كشنده‏تر است ولى راضى به رضاى خدايم و براى رضايت او اين جرعه را نوشيدم. و نكته‏اى كه تذكر آن لازم است اين است كه در قبول اين قطعنامه فقط مسؤولين كشور ايران به اتكاء خود تصميم گرفته‏اند و كسى و كشورى در اين امر مداخله نداشته است.

    مردم عزيز و شريف ايران! من فرد فرد شما را چون فرزندان خويش مى‏دانم و شما مى‏دانيد كه من به شما عشق مى‏ورزم و شما را مى‏شناسم، شما هم مرا مى‏شناسيد، در شرايط كنونى آنچه موجب امر شد، تكليف الهى‏ام بود. شما مى‏دانيد كه من با شما پيمان بسته بودم كه تا آخرين قطره خون و آخرين نفس بجنگيم، اما تصميم امروز فقط براى تشخيص مصلحت بود و تنها به اميد رحمت و رضاى او از هر آنچه گذشتم و اگر آبرويى داشته‏ام با خدا معامله كرده‏ام.

    عزيزانم! شما مى‏دانيد كه تلاش كرده‏ام كه راحتى خود را بر رضايت حق و راحتى شما مقدم ندارم. خداوندا! تو مى‏دانى كه ما سر سازش با كفر را نداريم. خداوندا! تو مى‏دانى كه استكبار و آمريكاى جهانخوار گل‏هاى باغ رسالت تو را پرپر نمودند. خداوندا! در جهان ظلم و ستم و بيداد، همه تكيه‏گاه ما تويى و ما تنهاى تنهاييم و غير از تو كسى را نمى شناسيم و غير از تو نخواسته‏ايم كه كسى را بشناسيم، ما را يارى كن كه تو بهترين يارى كنندگانى. خداوندا! تلخى اين روزها را به شيرينى فرج حضرت بقيه‏الله - ارواحنا لتراب مقدمه الفداء - و رسيدن به خودت جبران فرما.

    فرزندان انقلابى‏ام! اى كسانى كه لحظه‏اى حاضر نيستيد كه از غرور مقدستان دست برداريد! شما بدانيد كه لحظه‏لحظه عمر من در راه عشق مقدس خدمت به شما مى‏گذرد. مى‏دانم كه به شما سخت گذرد ولى مگر به پدر پير شما سخت نمى‏گذرد؟ مى‏دانم كه شهات شيرين‏تر از عسل در پيش شماست، مگر براى اين خادمتان اين گونه نيست؟ ولى تحمل كنيد كه خدا با صابران است، بغض و كينه انقلابى تان را در سينه‏ها نگه داريد، با غضب و خشم بر دشمنانتان بنگريد و بدانيد كه پيروزى از آن شماست. و تأكيد مى‏كنم كه گمان نكنيد كه من در جريان كار جنگ و مسؤولان آن نيستم. مسؤولين مورد اعتماد من مى‏باشند، آنها را از اين تصميمى كه گرفته‏اند شماتت نكنيد كه براى آنان نيز چنين پيشنهادى سخت و ناگوار بوده است، كه انشاءالله خداوند همه ما را موفق به خدمت و رضايت خود فرمايد.

    من در اين جا به جوانان عزيز كشورمان، به اين سرمايه‏ها و ذخيره‏هاى عظيم الهى و به اين گل‏هاى معطر و نوشكفته جهان اسلام سفارش مى‏كنم كه قدر و قيمت لحظات شيرين زندگى خود را بدانيد و خودتان را براى يك مبارزه علمى و عملى بزرگ تا رسيدن به اهداف عالى انقلاب اسلامى آماده كنيد. و من به همه مسؤولين و دست‏اندركاران سفارش مى‏كنم كه به هر شكل ممكن وسايل ارتقاء اخلاقى و اعتقادى و علمى و هنرى جوانان را فراهم سازيد و آنان را تا مرز رسيدن به بهترين ارزش‏ها

    
    previos page menu page next page
    

  10. #1830
    afsanah82
    مهمان

    پیش فرض

    
    previos page menu page next page
    

    صحيفه نور ج 20 صفحه 249

    تاريخ: 23/5/67

    پاسخ امام خمينى به نامه يكى از خواهران طلبه و مادر يك شهيد

    بسمه تعالى

    فرزند عزيزم خانم حاجيه شمسى نورانى

    نامه پراحساس شما را خواندم. از شما و افرادى مانند شما نمى‏دانم چگونه بايد قدردانى كرد. من كه در مقابل اين همه محبت و صفا غير از تشكر و دعا كارى نمى‏توانم انجام بدهم.

    دستبندت را برايت مى‏فرستم تا از جانب من هديه‏اى باشد براى تو و معادل آن را با نذر حقوق ششماهه‏ات را من خود به جبهه مى‏فرستم.

    از قول من به فرزندان عزيزت، اين عزيزان ملت شريف ايران سلام گرمم را برسان. خدا يار و نگهدارت باد.

    روح‏الله الموسوى الخمينى

    
    previos page menu page next page
    

صفحه 183 از 208 نخستنخست ... 83133173179180181182183184185186187193 ... آخرینآخرین

برچسب ها برای این تاپیک

علاقه مندی ها (بوک مارک ها)

علاقه مندی ها (بوک مارک ها)

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  

http://www.worldup.ir/