صفحه 177 از 208 نخستنخست ... 77127167173174175176177178179180181187 ... آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1,761 تا 1,770 , از مجموع 2079

موضوع: صحيفه نور

  1. #1761
    afsanah82
    مهمان

    پیش فرض

    
    previos page menu page next page
    

    صحيفه نور ج 20 صفحه 69

    تاريخ: 23/12/65

    بيانات امام در جمع رئيس جمهور، رئيس مجلس ديوان عالى كشور و مسؤولان، كشورى و لشكرى در سالروز ولادت اميرمؤمنان حضرت على عليه السلام

    اين موجود يك اعجازى است كه نمى‏شود در اطراف او آن كه هست صحبت كرد

    بسم الله الرحمن الرحيم‏

    من اين عيد سعيد را به همه مسلمين جهان و به ملت بزرگ خودمان و به همه مظلومان در طول تاريخ تبريك عرض مى‏كنم. اميدوارم خداوند در سايه عنايات حضرت ولى عصر و جد بزرگوارش حضرت رسول و حضرت امير سلام‏الله عليهما اين مملكت و ممالك اسلامى از شر اشرار مصون باشد. در باره حضرت امير سلام‏الله عليه اين قدر گفته شده است و نوشته شده است و باز هم حقش ادا نشده است. يعنى اين معجزه الهى تاكنون معلوم نشده است كه چه شخصيتى است. همه طوايف مختلفى كه در اسلام هستند و خصوصاً در شيعه مذهب‏ها، اين حضرت را به خودشان نسبت مى‏دهند. عرفا، حكما، فقها، فلاسفه و اقشار مختلفه حتى دراويش، صوفيه و حتى كسانى كه به اسلام اعتقاد ندارند از كلمات ايشان استشهاد مى‏كنند./الان در يعنى/ آن وقت كه من عراق بودم كه حزب عفلقى‏اى كه اصلاً اعتقاد به اسلام ندارد، بلكه مضاد با اوست، معذلك كلمات ايشان را در ديوارها برش استشهاد مى‏كردند و هر كسى به يك نحو از ايشان اسم مى‏برد. در زورخانه‏ها به عنوان يك پهلوان، در جنگ‏ها به عنوان يك جنگنده، در مدارس به عنوان يك ارزشمند فقيه و در هر جايى كه ملاحظه مى‏كنيد به نظر هر يك و هر طايفه‏اى حضرت يك وضعى دارد و همه آنها را از خودشان مى‏دانند، الا البته بعضى كه اصلاً اعتقادى به اسلام ندارند، لكن معذلك آنى كه بايد باشد اين معما حل نشده است و نخواهد شد. اين موجود يك اعجازى است كه نمى‏شود در اطراف او آن كه هست صحبت كرد، هر كس به اندازه فهم خودش و به اندازه نظرى كه دارد در اين باب صحبت كرده است و حضرت غير از اين معانى است. يعنى ما نمى‏توانيم به آن جايى كه بتوانيم از ايشان به آن جور كه هستند مدح كنيم. آن صفات متضاده كه در اشخاص نمى‏شود باشد، در ايشان هست. از همين جهت است كه اين صفات متضاده كه هست، اين كه هر كسى يك طرفش را گرفته است و خيال مى‏كند كه ايشان او است. كسى كه عارف مسلك است و در رأس عرفاى عالم واقع شده است، اين آدم در حكومت دخالت دارد، در صورتى كه عرفاى معروف اصلاً كناره‏گيرى مى‏كردند. كسى كه در جنگ‏ها آن طور

    صحيفه نور ج 20 صفحه 70

    فعاليت داشته است معذلك در زهد و تقوا و كناره‏گيرى از خلق آن طور بوده است. چون ابعاد مختلف درش بوده است. هر كسى يك بعدى از او را گرفته است و خيال كرده است كه بعد واقعى اين است و تاكنون آن بعدى كه ايشان دارند، آن بعد معنوى‏اى كه ايشان دارند براى كسى كشف نشده است مگر براى اشخاصى كه همطراز او هستند. از اين جهت در باره ايشان صحبت كردن از هر ترتيبى كه باشد، همه اين چيزها را دارد لكن آن كه هست نمى‏شود صحبت كرد، نمى‏توانيم ما صحبت كنيم و لهذا بايد غمض عين كنيم از صحبت در باره ايشان و از ايشان بخواهيم كه ما را هدايت كند و به آن راهى كه ايشان هستند، ما لااقل به بعضى‏اش برسيم.

    اگر هواهاى نفسانى در كار باشد اين منجر به اختلاف مى‏شود

    اما راجع به مسائلى كه مناسب است در اين روز گفتن، من كمى‏اش را عرض مى‏كنم. ما الان گرفتارى‏هاى زيادى داريم كه همه مى‏دانيد. و مى‏دانيد كه همه قدرت‏هايى كه هستند با ما مخالفند. يعنى قدرت‏ها دست به هم داده‏اند تا اسلام را كه مى‏بينيد در اين جاها يك نمونه‏اى ازش پيدا شده است بكوبند و نگذارند كه اسلام سر بلند كند. ما تكليفمان چى هست؟ در اين حالى كه همه با ما مخالفند، همه مى‏خواهند /ما/ همه ما را از بين ببرند، مى‏خواهند ما را برگردانند به آن حالى كه يك نفر فرض كنيد كه سفير يا مادون سفير يك كشورى بتواند همه اوضاع ايران را به هم بزند، ما را مى‏خواهند به آن حال برگردانند. تكليف ما در اين وقت چى است؟ خدا براى ما چه راهى معين كرده؟ باز ما بايد بنشينيم با هم مختلف باشيم؟ باز با هم نزاع كنيم؟ حالا من اين كه مى‏گويم نزاع، نه اين كه نزاعى هست و ليكن بايد جلوگيرى كنيم كه مبادا باشد. حالا فردا رسانه‏هاى گروهى نگويند كه فلانى گفته است كه نزاع هست و الان در ايران جنگ است. يكى از امورى كه آنها درصددند كه هميشه دامن به آن بزنند، همين كه در داخل ايران نزاع سر قدرت است. اينها باز نشناختند اسلام را، نشناختند ايران را، نشناختند متصديان امور در ايران را. خيال مى‏كنند كه يك دسته آن طرف ايستادند، يك دسته هم آن طرف ايستادند همه دارند تو سر هم مى‏زنند كه يكى مى‏خواهد قدرت را براى خودش، يكى مى‏خواهد قدرت را براى خودش، اين براى اين است كه نظر، نظر مادى است. وقتى نظر، نظر مادى شد همين طورها هست. اگر خداى نخواسته نظر مادى در بين ماها حاصل بشود و ما نسيان كنيم خداى تبارك و تعالى را به توجه به دنيا و مقامات، لاعلاج خواهد شد اختلاف. كسانى كه توجه به دنيا دارند، نمى‏شود اختلاف نداشته باشند، هر كسى براى خودش مى‏خواهد. آنهايى كه اختلاف ندارند، آنهايى هستند كه به دنيا اعتنا ندارند، آنهايى هستند كه ارزش را بهش توجه دارند، آنها بينشان اختلاف واقع نمى‏شود. اگر همه انبيا جمع بشوند و همه اوليا جمع بشوند، با هم اختلاف نمى‏كنند، يك كلمه اختلاف ندارند، لكن اگر دو تا كدخدا در يك ده باشد اختلاف پيدا مى‏كند، اگر دو عالم باشد (روحانى واقعاً) صد عالم روحانى باشد، ممكن نيست با هم اختلاف داشته باشند. اما اگر دو عالم باشد يا دو صورت عالم باشد كه بخواهد دكان درست كند براى خودش، شكى نيست كه با عالم ديگرى كه باز آن هم همين

    صحيفه نور ج 20 صفحه 71

    جور است اختلاف پيدا مى‏شود. و همين طور اگر چنانچه سران يك كشورى براى خدا كار بكنند، اينها اختلاف نخواهند پيدا كرد و بايد توجه كنند كه گمان نكنند كه مأمونند از اين كه به راه ابليس بروند. هيچ امرى يكدفعه نمى‏شود، به تدريج، يك قدم يك قدم انسان را مى‏كشانند به جهنم. از ابتدا نمى‏آيد نفس اماره انسان بگويد بيا برو جهنم، يا ابليس بگويد بيا برو جهنم، يا نفس اماره بگويد ياالله پاشويم دعوا راه بيندازيم، نخير. ابتدائاً از اول شروع مى‏شود يك قدم جلو مى‏رود آدم ازش غفلت مى‏كند، تبعيت مى‏كند، يك قدم ديگر جلو مى‏رود، يك وقت مى‏بيند كه سر از اين بيرون آورد كه با هم دارند اختلاف مى‏كنند. كه جلوى اين اختلافات را بگيريم؟ تكليف شرعى ما، تكليف عقلى ما، تكليف وجدانى ما اين نيست كه نگذاريم يك وقت خداى نخواسته بين اقشار اختلاف پيدا بشود؟ او به اين است كه هواهاى نفسانى كم بشود، غير از اين راهى ندارد. اگر هواهاى نفسانى در كار باشد، اين منجر به اختلاف مى‏شود، ولو اين كه هر مقدار هم يك نفرى آدمى باشد كه به ظواهر خيلى اعتقاد داشته باشد و خيلى هم دنبال ظواهر باشد، لكن وقتى كه در قلبش هواى نفسانى باشد قهراً آن هواى نفسانى او را دنبال مى كند. اين هواى نفسانى در همه هست /نمى‏شود/ تعرضش نمى‏شود كرد، لكن بعضى‏ها مهار مى‏كنند و بعضى‏ها مهار نمى‏كنند اين كه مى‏گويم در همه، يعنى همه مردم متعارف نه اولياى خدا -

    همه توجه به اين داشته باشيد كه دنبال اختلاف نرويد

    ما بايد فكر اين معنا باشيم كه در اين كشور يك وقت خداى نخواسته به تدريج اختلاف واقع نشود. همه پشتيبان هم باشيم. بنابر اين بگذاريم كه دندان روى جگر بگذاريم و هواى نفسانى را زير پا بگذاريم و با هم خوب بشويم. اگر در قلب هم يك چيزى هست كه الان نمى‏تواند يك آدمى جلويش را بگيرد، ولى در عمل قدرت دارد به اين كه جلويش را بگيرد، جلويش را بگيرد. امروز تأييد همه قشرها بر همه ما لازم است. ما بايد از مجلس طرفدارى بكنيم، مجلس هم بايد از همه ملت طرفدارى بكند. ما بايد طرفدار دولت باشيم، دولت هم بايد خدمت به ملت بكند. ما بايد به همه قوايى كه الان هستند تبعيت كنيم ازشان به اندازه‏اى كه بايد بكنيم و پشتيبانى كنيم ازشان به اندازه‏اى كه بايد بكنيم. آنها هم بايد از هم پشتيبانى بكنند. يك دسته بيايند بخواهند يك طرف بكشند، يك دسته هم يك طرف ديگر بكشند (در حالى كه نيست الان، اين طور دارند مى‏گويند) اگر خداى نخواسته يك جرقه‏اى پيدا بشود، خواهد دنيا اين را بزرگ كرد تا آن جايى كه بگويند ايران الان ديگر هيچ چيز درش نيست.

    الان شما ملاحظه مى‏كنيد كه رسانه‏هاى گروهى تمام چيزهايى كه در ايران، چيزهاى خوبى كه در ايران هست، اگر صحبت كنند به طور برق‏آسا ازش مى‏گذرند و تهمت مى‏زنند و سر آن تهمت ايستادگى مى‏كنند. جنگ واقع مى‏شود، مى‏بينيد كه الان پيروزى‏هاى بزرگ واقع شده است، اين را همچو مى‏برندش و همين طور كنارش مى‏گذارند. اول كه اصل را ذكر نمى‏كنند، بعد هم اين، اين را

    صحيفه نور ج 20 صفحه 72

    گفت، آن هم او را گفت و تا حالا تأييدى ازش نشده. خبرگزارى‏هايشان مى‏آيند اين جا، آنهايى كه اغراض دارند يك چيزى انبار مى‏كنند و مى‏فرستند آن جا و آنها هم مى‏دانند كه اينها انبار كردند و فرستاده‏اند، معذلك مى‏گويند كه چيز است، ايران چه شده، چه شده، چه شده، دليل ما آن كسى است كه مخالف با ايران هست، آن مخالف با ايران اين طورى گفته، درست است لابد. اين براى اين است كه دنبال اين هستند كه يك چيزى از ما پيدا كنند و بزرگش كنند و ما را در داخل به هم بريزند. عقل ما و ديانت ما و اسلام و همه چيز اقتضا مى‏كند كه ما حالا وقتى بنا شد كه همه با ما بدند. با هم خوب بشويم، طرفدار هم باشيم. ارتش طرفدار سپاه باشد، سپاه طرفدار ارتش باشد و همه ارگان‏ها طرفدار هم باشند. اين نخواهد ارتش را از بين ببرد، آن نخواهد سپاه را از بين ببرد، آن نخواهد دولت را از بين ببرد، آن نخواهد قوه قضايى را از بين ببرد، همه بايد با هم باشند. اين يك تلكيف الهى شرعى است به عهده ما و به عهده همه ملت، البته /در موقع/ اگر خداى نخواسته يك وقت ما ببينيم كه مى‏خواهد يك همچو چيزى واقع بشود، تكليف شرعى مان اين است كه با هر ترتيبى كه مى‏شود جلويش را بگيريم ولو به افشا كردن، ولو به اين كه يك نفرى را قربانى كنيم براى يك ملت، يك دسته‏اى را قربانى كنيم براى يك ملت.

    آدم يك وقت از خودش تعريف مى‏كند براى اين كه هدايت كند ديگران را، اين نفس رحمان است

    من دارم به شما آقايان عرض مى‏كنم همه توجه به اين داشته باشيد كه دنبال اختلاف نرويد. فردا ممكن است كه انتخابات پيش بيايد، خوب! در موقع انتخابات البته صحبت‏ها خواهد شد، دنبال اين نرويد كه به هواى نفسانى خودتان براى خودتان درست كنيد. مى‏خواهد يك قضيه‏اى واقع بشود در ايران، دنبال اين نباشيد كه به نفع من باشد، آن يكى بگويد به نفع من باشد، اين مبدا اختلاف است. انبيا و اوليا و كسانى كه وارسته از دنيا هستند، اين معانى را ندارند. شما هم اگر تبعيت از انبيا داريد، تبعيت از اميرالمؤمنين سلام‏الله عليه داريد، بايد اين معنا را نداشته باشيد. اميرالمؤمنين سلام‏الله عليه تمام دنيا پيشش هيچ بوده، من گاهى فكر مى‏كردم كه حضرت امير و همين طور در بين انبيا هم همين طور، در بين ائمه هم همين طور گاهى از خودشان تعريف مى‏كنند، اين چيه؟ اين مبداش همانى است كه خداى تبارك و تعالى به آدم گفت، وادارش كرد به اين كه آن اسمايى را كه خدا به او تعليم كرده است امر بهش كرد كه بايد بگويى. اگر اين امر را نكرده بود آدم نمى‏گفت. اينها مأمورند كه چون مقام، مقام بزرگى است به مردم معرفى كنند اين مقام را براى تبعيت مردم، نه براى اين كه مى‏خواهند خودشان را چه بكنند. حضرت امير كه در بسيارى از جاها از خودش تعريف مى‏كند كه من اعتناى به دنيا ندارم، او مأمور است اين را بگويد، بهش هم سخت است اين. /به/ انبياى ديگر هم كه از خودشان يك چيزى صحبت مى‏كردند براى اين كه اين راه هدايت بوده است، نه براى اين كه براى خودشان بوده، راه هدايت به عالم غيب بوده. مثل يك طبيبى كه هيچ قواى نفس ندارد، لكن مى‏بيند كه اگر چنانچه طب

    صحيفه نور ج 20 صفحه 73

    خودش را نشان ندهد مردم به مرض مى‏افتند، به يك مرضى مى‏افتند، اين مجبور مى‏شود در عين حالى كه نمى‏خواهد از خودش تعريف كند، از طب خودش و اين كه من متخصص در اين امرم تعريف كند. دو جور تعريف داريم . يك وقت اين است كه آدم تعريف مى‏كند مى‏خواهد خودش را نشان بدهد، اين ابليس است. يك وقت اين است كه آدم تعريف مى‏كند مى‏خواهد خودش را نشان بدهد، اين ابليس است. يك وقت از خودش تعريف مى‏كند براى اين كه هدايت كند ديگران را، اين نفس رحمان است. حضرت امير كه مى‏فرمايد كه من، قسم مى‏خورد به اين كه اگر همه دنيا و چه را به من بدهند، من ظلم حتى به آن طور نمى‏كنم، اين وادار شده است از طرف خداى تبارك و تعالى به اين كه اين را بگويد تا مقام معلوم بشود. مردم تبعيت كنند، مثل همان طبيب مى‏ماند، نمى‏خواهد خودنمايى كند مثل امثال ماها كه اگر فرض كنيد يك شعرى بلد هستيم مى خواهيم خودنمايى كنيم كه من آنم كه شعر گفتم، اگر يك درسى خوانديم خودنمايى كنيم كه من آنم كه درس خواندم، او مى‏خواهد هدايت كند مردم را به راهى كه غير از اين نمى‏شود و لهذا در عين حالى كه برايش مشكل است، مى‏گويد. رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم در عينى كه برايش مشكل بود كه حضرت امير را معرفى كند و راه هدايت را به مردم بگويد، براى اين كه مى‏ديد ممكن است يك وقت اختلاف بشود، معذلك خدا الزامش كرد كه بايد بگويى، اگر نگويى كارى نكردى. اينها الزامى است. اين كه در لسان ائمه مى‏بينيد كه از خودشان تعريف مى‏كنند گاهى، اين يك الزامى است كه از طرف غيب /بر آن شده است/ بر آنها شده است كه بايد اين كار را بكنيد مردم طبيب را بشناسند. مردم يك ظاهرى مى‏بينند كه ظاهر اين و آن يكى مثل هم است، گاهى هم مى‏بينند كه خوب! اين آدم هم مى‏كشد، اين مامور است كه به آنها بفهماند كه اين آدمكشى چى است و راه هدايت اين است، مثل همان طبيب. اگر ما شمه‏اى از اين معنا پيدا بكنيم كه اگر هم معرفى مى‏خواهيم خودمان را بكنيم ما نبايد بكنيم البته، ما همچو مأموريتى نداريم، لكن اگر بخواهيم بكنيم براى اين باشد كه هدايت بشوند مردم، اگر ديديد براى خود است بدانيد كه دست شيطان در كار است. اگر ديديد كه يك وقتى ما مخالفت مى‏كنيم با رئيس جمهور، يا شما مخالفت مى‏كنيد بدانيد كه براى خدا نيست، دست ابليس در كار است. و همين طور اگر از دولت، اگر ما از دولتى كه الان دارد خدمت مى‏كند و خدمتش هم شايان است و مورد اعتماد است، ما بخواهيم تكذيب بكنيم، بدانيد كه دست شيطان در كار است، براى خدا نيست. اگر بخواهيم از ارتش بدگويى كنيم، بدانيد دست شيطان در كار است، از سپاه بكنيم بدانيد دست شيطان در كار است، دست الهى نيست. امروز شماييد و همه عالم دشمن شما، الا معدود ميزان را خود انسان در باطنش غالباً مى‏فهمد و اگر بخواهد بفهمد هم ميزان دارد. اين آدمى كه در رأس يك امرى واقع هست، پيش خودش يك وقت شايد فكر كند كه اگر اين امر دست آن يكى باشد، بهتر از من است، ببيند راضى هست واقعاً بين خودش و خداى خودش كه او باشد و خودش نباشد؟ اگر ديد راضى هست به اين امر، بداند كه يك چيزى از عالم غيب درش هست و اگر راضى نيست بداند كه عيب درش هست، نفسانيت درش هست. البته ما نمى‏توانيم از نفسانيت خودمان به طور

    صحيفه نور ج 20 صفحه 74

    مطلق جلوگيرى كنيم، ما همچو قدرتى نداريم، اما قدرت اين را داريم كه جلوى خودمان را بگيريم اظهار نكنيم. قدرت نداريم اگر با يك كسى واقعاً مخالفيم، مخالفت را در قلبمان هم نداشته باشيم، اما قدرت اين را داريم كه در مقام عمل، در مقام اظهار نكنيم اين كارها را. و ما امروز ملكف شرعى هستيم، تكليف الهى است كه اگر در دلمان /هم از بعضى مان/ بعضى مان از بعضى مان خوشش نمى‏آيد در مقام عمل، در مقام ذكر، در مقام تبليغ بر خلاف نفس خودش عمل بكند، اين يك امرى است كه قدرت دارد انسان، اگر آن را قدرت ندارد، لكن عمل را، فعل را قدرت دارد و لهذا خدا از انسان مؤاخذه مى‏كند. مؤاخذه نمى‏كند كه چرا در قلب تو اين واقع نشد، حالا نقص انسان، اما اين مؤاخذه اين طورى ندارد. اما مى‏توانستى در عين حالى كه خوش نيستى با اين، دوست ندارى، اين را ذكر نكنى، اين را قدرت دارى، نكردى معاقبى. و /ما/ امروز قضيه شخصى نيست كه يك كسى معصيت خدا را مى‏كند و معاقب است اين به اندازه شخصيت خودش و به اندازه حال خودش معاقب است. ما اگر امروز مخالفت با هم بكنيم، قضيه يك ملت در كار است، قضيه ملت‏هاى اسلامى در كار است، قضيه اسلام در كار است، قضيه ارزش‏هاى الهى در كار است، قضيه ملت‏هاى اسلامى در كار است، اين جرمش غير آن جرمى است كه كسى تو خانه‏اش نشسته، يك معصيتى مى‏كند، آن هم جرم است. اما كسى مخالفت بكند با يك كسى كه دارد خدمت به خلق مى‏كند اين غير آن جرمى است كه مخالفت بكند با يك شخصى كه در بين خانه خودش فرض كنيد كه در عائله خودش مى‏كند، آن هم جرم است. اما كسى مخالفت بكند با يك كسى كه دارد خدمت به خلق مى‏كند اين غير آن جرمى است كه مخالفت بكند با يك شخصى كه در بين خانه خودش فرض كنيد كه در عائله خودش مى‏كند، آن هم جرم است. اما اين جرم از آن جرم خيلى بالاتر است و اين يك چيزى است كه مشكل است خداى تبارك و تعالى انسان را ببخشد. امروز خيلى تكليف به عهده ماست، تكليف‏هاى شاق هم به عهده ماست. امروز شماييد و همه عالم دشمن شما الا معدود، البته بين ملت‏ها زياد هست /شما/ به شما توجه دارند. اما دولت‏ها معدودى هستند كه مخالف با شما نيستند، همه مخالفند. اگر ما هم بخواهيم خودمان با هم مخالفت كنيم، اين يك جرمى است كه تا ابد به عهده ما خواهد ماند و براى ما يك جرم ابدى ثابت خواهد شد، يك روسياهى ابدى پيش خداى تبارك و تعالى براى ما پيدا خواهد شد. حضرت امير سلام‏الله عليه در بسيارى از امورى كه برايش خيلى سخت بود، دندان روى جگر مى‏گذاشت و موافقت مى‏كرد براى مصالح كلى، براى مصالح اسلام. ما اگر تبعيت از او داريم بايد اين طور باشيم، اگر يك مقدار هم تبعيت داريم، يك مقدارى همين طور باشيم. در هر صورت آنى كه در يك همچو موقعى براى ما بايد خيلى مورد نظر باشد، اين كه الان دارند از اطراف دنبال اين مى‏روند كه ما را از باطن از بين ببرند، در داخل ما را خرد كنند، نتوانستند در خارج بكنند، نقشه‏ها همه نقش بر آب شد و از بين رفت لكن حالا الان اين نقشه، نقشه مهمى است كه مى‏خواهند در داخل، هى چيزهايى مى‏گويند در كجا چى واقع شده، معلوم شد چه شده است، كى با كى دعوا دارد، كى با كى چه دارد و اينها تأثير دارد اگر چنانچه توجه نكند انسان به خداى تبارك و تعالى، از خداى تبارك و تعالى در واقع نخواهد اين را كه انسان را از اين شرها نجات بدهد، ممكن است انسان در دام بيفتد. و ما بحمدالله امروز همه با هم خوب هستيم، انشاءالله و اميدوارم خداى تبارك و تعالى همه را

    صحيفه نور ج 20 صفحه 75

    تأييد كند و همه شما ديگرى را تأييد كنيد، همه ملت دولت را تأييد كند، دولت همه ملت را تأييد كند و مجلس و همين طور همه با هم باشند تا انشاءالله خداى تبارك و تعالى قدرت بدهد به همه و توجه كند به همه و اين ملت را از شر اشرار نجات بدهد.

    والسلام عليكم و رحمةالله

    
    previos page menu page next page
    

  2. #1762
    afsanah82
    مهمان

    پیش فرض

    
    previos page menu page next page
    

    صحيفه نور ج 20 صفحه 76

    تاريخ: 1/1/66

    پيام نوروزى

    بسم الله الرحمن الرحيم‏

    يا مقلب‏القلوب والابصار يا مدبرالليل و النهار يا محول الحول والاحوال حول حالنا الى احسن الحال.

    نوروز امسال يك خصوصياتى دارد كه براى آن خصوصيات مبارك است و من به ملاحظه آن خصوصيات به تمام مسلمين جهان و مظلومين جهان و ملت مجاهد و عزيز خودمان تبريك عرض مى‏كنم. بعض از آن خصوصيات اين است كه بحمدالله ما سالى را تجديد مى‏كنيم كه قبلش پيروزى‏هاى چشمگيرى بود كه همه مى‏دانند و اميدوارم كه خداوند در اين سال نو هم آن پيروزى‏هايى كه بايد عنايت بفرمايد، به ما عنايت بفرمايد. و از خصوصياتى كه كمتر اتفاق مى‏افتد، اين است كه امسال، اين سال نو بين دو عيد بزرگ واقع شده است بين سيزدهم و مبعث. مبعث كه مال بعثت ولى الله اعظم، ولى الله مطلق بالاصاله است و مولود كه باز عيد ولى الله بالتبع است و اين دو بزرگوار در عوالم غيب با هم بودند، متحد بودند و شهادت در اين عالم يكى مظهر آن غيب مطلق است در بعثت و يكى مظهر آن غيب مطلق است در امامت. امامت و بعثت دو امر هستند كه اينها به ظهور آن معنويت بزرگ عام است و آن ولايت است و به اين لحاظ اين عيد، اين روز بزرگ به واسطه محفوف بودنش به اين دو عيد بزرگ، اين عيد ملى هم مبارك است. و دنبال اين مطلب اين معنا را بايد عرض كنم كه ما واقع شديم در بين اين دو عيد كه يكى عيد ولادت حضرت امير و يكى عيد بعثت كه بزرگترين اعياد اسلامى است. و اين دو بزرگوار همان طورى كه در عالم غيب و غيب غيب با هم بودند و متحد بودند، در عالم هم كه آمدند، در اين دنيا هم كه آمدند اينها اخوت داشتند، برادرى داشتند و يك بودند و اين براى ما بايد عبرت باشد كه مايى كه الان در اين عيد، در اين روز نوروز واقع شديم، بين دو عيدى واقع شديم كه صاحبان آن دو عيد در همه نشئات با هم بودند و در اين نشئه هم برادر بودند. ما بايد از اين عبرت بگيريم كه ما هم برادرى خودمان را حفظ كنيم. تمام كسانى كه در اين كشور متصدى امور هستند، بايد برادرى خودشان را حفظ كنند و اخوتى كه بين آن دو بزرگوار بوده است ما تبعيت كنيم از آنها و اخوت داشته باشيم، همان طورى كه آنها در تمام ايام عمرشان در اين عالم در تمام اوقات با هم بودند و پشتيبان هم بودند و يكى به تبعيت آن ديگرى همه امور را محول به او كرد و همه امور را به تبعيت او بجا

    صحيفه نور ج 20 صفحه 77

    آورد و بااو بود و برادر او بود در همه امور، كسانى هم كه در اين كشور هستند، از هر قشر و از هر طايفه خصوصاً متصديان امور، اينها تبعيت كنند از اين بزرگوار در اين كه اخوت خودشان را حفظ كنند، برادر باشند خصوصاً در اين مقطع از زمانى كه اگر چنانچه يك خللى واقع بشود در برادرى اين آقايان، خلل به اسلام واقع مى‏شود و لهذا مسأله، مسأله مهمى است و ما در يك مقطع بزرگ و عظيمى واقع شديم و اگر چنانچه اخوت خودمان را حفظ كنيم و همين طور ارتش و سپاه و بسيج و ساير قواى مسلحه از عشايرى و غيره، اينها هم اخوت خودشان را حفظ كنند، تبعيت كرديم از مولاهاى خودمان و به سعادت انشاءالله مى‏رسيم.

    و اگر چنانچه يك وقت خداى نخواسته هواهاى نفسانى در كار بيايد و انسان تبعيت از هواى خودش بكند و بخواهد در مقابل هم جبهه‏گيرى بكند، خداى نخواسته اگر يك همچو امرى واقع بشود، بدانيد كه ما مخذول دنيا و آخرت خواهيم بود. و لهذا در اين عيد، در اين مقطع از زمان، در اين چيزى كه براى ما الان پيش آمده است و آن روزى كه روز نو است، سال نو است و محفوف به دو عيد بزرگ است، ما بايد از آنها تبعيت كنيم و اخوت خودمان را در همه جا حفظ كنيم و من از خداى تبارك و تعالى خواستارم كه اين اخوت را بين همه ارگان‏ها، بين مجلسى‏ها و بين دولت، قوه قضايى و ساير مردم، بين همه قشرهاى ملت حفظ كند و ما آن تبعيت را از موالى خودمان بكنيم كه انشاءالله با سعادت از اين دنيا برويم. و مهم قضيه هواى نفس است، در همه امور آن چيزى كه انسان را به دام مى‏اندازد، هواى نفس انسان است و من از خداى تبارك و تعالى خواستارم كه موفق كند اين مسلمين را، موفق كند اين سردمداران مسلمين را به اين كه توجه بكنند به اين كه كارهايى كه مى كنند از روى هواى نفس نباشد و خصوصاً در اين ملت ما كه بحمدالله تاكنون به اين وضع رسيده‏اند و اين پيروزى‏ها را پيدا كردند و البته شهيد دادند، البته معلول دادند، مفقود دادند و جوان‏هاى خودشان را از دست دادند لكن در عين حال با هم بودند و پشتيبان هم بودند، از اين به بعد هم پشتيبان هم باشند و برادر باشند با هم. و من اميدوارم اين روز نو به همه مبارك باشد، به همه قشرهاى ملت، به هر طايفه‏اى از طوايف ملت و اميدوارم كه كسانى كه تاكنون با اين جمهورى اسلامى، از كسانى كه مال خود ايران بودند و با جمهورى اسلامى به توهماتى مخالفت مى‏كردند، از اين به بعد از مخالفتشان دست بردارند و آن طورى كه رضاى خداست بجا بياورند. رضاى خدا امروز اين است كه اسلام پرتوش در همه جا باشد و اين تابع اين است كه شما در داخل، همه، همه قشرها، كسانى كه به خيالاتى مخالفت مى‏كنند يا مخالفت كردند و كسانى كه در خارج هستند و به خيالاتى مخالفت مى‏كنند، اينها بيدار بشوند، هشيار بشوند و هواهاى نفسانى را از دست بدهند، دست بردارند از هواهاى نفسانى. و خداوند انشاءالله همه قشرها را سعيد كند و موفق كند به اين خدمت به اسلام و به خدمت به ملت و مسلمين.

    والسلام عليكم و رحمةالله و بركاته

    
    previos page menu page next page
    

  3. #1763
    afsanah82
    مهمان

    پیش فرض

    
    previos page menu page next page
    

    صحيفه نور ج 20 صفحه 63

    تاريخ: 21/11/65

    ديدار با گروهى ا زمسوولان كشور، اقشار ملت و ميهمانان خارجى دهه فجر به مناسبت سالگرد پيروزى انقلاب اسلامى‏

    بسم الله الرحمن الرحيم‏

    من مقدم ميهمانان عزيزى كه از بلاد مختلف تشريف آوردند در اين كشور مظلوم، مقدم آنها را مباركباد عرض مى‏كنم و از خداوند تعالى مسالت مى‏كنم كه همه آنها و همه ملت‏هاى مستضعف جهان را در مقابل مستكبران پيروز فرمايد.

    مسائل ما زباد است، من بعضى از مسائل را عرض مى‏كنم و اميدوارم كه آقايان كه در اطراف تشريف مى‏برند توجه به اين مسائل را به اهل ملت خودشان و به اشخاصى كه متعهد هستند، آنها را تذكر بدهند. صورت اعمال هميشه شبيه به هم است، ظاهر عمل از يك فاجر فاسد ظاهر بشود يا كافر ظاهر بشود و از يك مؤمن موحد يا از يك ولى خدا، ظاهر يكى است. شمشيرى كه ابن ملجم مى‏كشد و بهترين خلق الله را شهيد مى‏كند با شمشيرى كه بهترين خلق الله مى‏كشد و عدوالله را اعدام مى‏كند در صورت يكى است، شمشير است و قدرت عمل است و كشتن آن طرف يا شهيد كردن آن طرف. اما آنچه كه ممتاز مى‏كند اين دو عمل را از هم و همه اعمال صادره‏از بشر به واسطه او ممتاز مى‏شود آن عبارت از غايات اعمال است، انگيزه‏هاى اعمال است، اين شمشير براى چه كشيده شد و براى چه زده شد؟ اين ندا براى چى بلند شد و براى چى ختم شد؟ اگر شمشير براى خدا بلند بشود و براى خدا به پايين بيايد، اين انگيزه، انگيزه الهى است. ارزشمند است. اگر براى شيطان باشد، اين ابليسى است و ارزشمند نيست، اين در همه اعمال مردم است. در همه اعمال خصوصى انسان و در اعمال اجتماعى، سياسى، انقلابى است.

    همه رژيم‏هاى دنيا كه در سر كار هستند، اينها اعمالشان اعمال دنيايى است

    انقلابات در دنيا زياد واقع شده است و يك حكومت رفته است، حكومت ديگر آمده است، يك رژيم رفته، رژيم ديگر آمده است، ولى انقلاباتى كه آمده است بايد ديد انگيزه انقلاب چه بوده است و براى چه چيز انقلاب واقع شده و ثمره اين انقلاب چى هست و چه بوده. انقلاب فرانسه، شوروى، ساير انقلاباتى كه در عالم واقع شده است، يك انقلاباتى بوده است و يك رژيم‏ها تغيير كردند به رژيمى ديگر، حكومت تغيير كرده به حكومت ديگر، اما انگيزه، انگيزه مادى بوده است، انگيزه دنيايى

    صحيفه نور ج 20 صفحه 64

    بوده است. آن وقتى كه روسيه قيام مى‏كند و رژيم سابق را از بين مى‏برد، انگيزه‏اش اين بوده است كه اين دنيا دست من باشد نه دست او. الان هم كه همه رژيم‏هاى دنيا در سر كار هستند، اينها اعمالشان اعمال دنيايى است. ياكلون كما تاكل الانعام : مثل همان حيواناتى كه با هم جنگ مى‏كنند و يكى ديگرى را از بين مى‏برد، انگيزه يك انگيزه طبيعى است، يك انگيزه دنيايى است. اين دنيا را او مى‏خواهد براى خودش حفظ كند، آن هم مى‏خواهد براى خودش. قدرت را او براى خودش مى‏خواهد، آن هم براى خودش مى‏خواهد. اما انگيزه انبياء در انقلاباتشان، در قيامشان دنيا نبوده است، اگر دنيا را اصلاح كردند تبع بوده است، انگيزه الهى بوده است، براى خدا بوده و براى معارف الهى و براى بسط عدالت الهى در جامعه. آن انگيزه است كه اين انقلابات را از هم جدا مى‏كند. ما اين انقلابى كه كرديم و ملت ما كرد، اين را به حسب آن طورى كه از اول نداى او بلند شد و الان هم اين ندا بلند است، اين انقلاب براى اسلام بوده است نه براى كشور، نه براى ملت، نه براى به دست آوردن يك حكومت. براى اين كه اسلام را از شر ابرقدرت‏ها و جنايتكارهاى خارجى و از شر سليقه‏هاى كج داخلى داخل اسلامى نجات بدهد. اين انگيزه، انگيزه‏اى است كه اگر چنانچه در جوان‏هاى ما ملاحظه بفرماييد، در عموم ملت ملاحظه بفرماييد، البته استثنا دارد، در همه جا استثنا هست، در زمان رسول الله هم استثنا بود، هميشه اين استثناها هست، اما وقتى كه وجهه عمومى مردم را در اين حركت‏هايى كه دارند، در اين شور و شوقى كه دارند و رو به مرگ مى‏روند با شور و شوق، از هر كدام بپرسيد كه تو چرا دارى مى‏روى به جبهه، مى‏گويد: براى /اين كه/ خدا، براى اسلام، براى خدا، براى امر خداست. اما اگر فرض كنيد كه از يك سرباز روسى بپرسند كه تو براى جبهه مى‏روى چه كنى؟! او مى‏گويد مى‏خواهم اين كشور را به دست بياورم، مى‏خواهم قدرت خود را توسعه بدهم. در عالم هميشه همين طور است. ما بايد فكر اين معنا باشيم كه ما تلخى‏ها و شيرينى‏ها داشتيم. اما تلخى‏هايى كه داشتيم براى اين است كه ما معارفمان ناقص است. شما ملاحظه كنيد كه بهترين خلق‏الله در عصر خودش، حضرت سيدالشهداسلام‏الله عليه و بهترين جوانان بنى هاشم و اصحاب او شهيد شدند و از اين دنيا رفتند با شهادت، لكن وقتى كه در آن مجلس پليد يزيد صحبت مى‏شود، حضرت زينب سلام‏الله عليها قسم مى‏خورد كه ماراينا الا جميلا : رفتن يك انسان كامل، شهادت يك انسان كامل در نظر اولياء خدا جميل است، نه براى اين كه جنگ كرده و كشته شده، براى اين كه جنگ براى خدا بوده است، قيام براى خدا بوده است. اگر اين معنا را تزريق كنند، اين ميهمان‏هاى ما، اين ميهمان‏هاى عزيز ما در مملكت‏هايى كه مى‏روند به مردم بگويند كه جوان‏هاى ايران با اين انگيزه دارند خودشان را به جبهه مى‏رسانند و به شهادت، و شهادت را فوز عظيم مى‏دانند. اين شهادت فوز عظيم دانستن نه از باب اين است كه كشته شدن است، خوب! كشته شدن، طرف ما هم كشته مى‏شود، از باب اين است كه اين انگيزه براى اسلام است، وقتى انگيزه براى اسلام شد، ديگر لذت دارد نه غم، منتها ما چون ناقص هستيم و نرسيديم به آن مقامى كه بايد برسيم، از اين جهت تلخى داريم. ما البته تلخى‏ها داشتيم به حسب اين وضع روحى‏اى كه داريم، از ما اشخاص بزرگ شهيد شده

    صحيفه نور ج 20 صفحه 65

    است به دست اشخاص پليد و خانوارها، خانواده‏ها، اطفال اينها الان دارند كشته مى‏شوند و اين براى ما سخت است، براى ما دشوار است، لكن وقتى انگيزه را ملاحظه كنيم و غايات اعمال را ملاحظه كنيم و اگر بفهميم اين مقاصدى كه انبياء داشتند و آن كارهايى كه انبياء كردند و آن كارهايى كه در صدر اسلام واقع شده است، چه جور بوده است براى ما سهل مى‏شود. يعنى خوف از بين مى‏رود، تلخى مبدل به لذت مى‏شود، ناگوارى مبدل به گوارايى مى‏شود و هر چه طرف اين انگيزه پيش برويم و اين مطلب روحى را بر خودمان تزريق كنيم و با مجاهدت پيش برويم، اين اسباب اين مى‏شود كه هيچ تلخى ما در دنيا نبينيم مگر آن چيزى كه مخالف اسلام است. آنى كه مخالف اسلام است براى ما تلخ باشد و آن چيزى كه براى اسلام است، براى ما شيرين باشد. سعى كنيد كه انگيزه‏ها، انگيزه‏هاى الهى باشد شما مى‏بينيد با اين كه هر روز تقريباً ايران زده مى‏شود و عده كثيرى از بچه‏ها، از كودك‏ها، از زن‏هاى پير، از مردهاى پير، از مردم عادى، دارند خراب مى‏شود خانه‏ها به رويشان، معذلك از همان زير آوارها كه در مى‏آيند، حرفشان اين است كه ما بايد تا پيروزى جنگ كنيم، اين يك انگيزه‏اى است كه در اين جوان‏هاى ما پيدا شده است و اميد است كه در ما هم پيدا بشود. من واقعاً وقتى كه بعضى از اين جوان‏ها را مى‏بينم، بعضى از اين صحبت‏هاى جوان‏ها را مى‏شنوم، بعضى از اين شادى‏هاى آنها را مى‏بينم در جبهه‏ها، مى‏بينم كه جايى كه الان آتش است و هر روز آتشبازى است، اينها با سرافرازى و با عظمت روح و با شادى دارند پيش مى‏روند، من متحير مى‏شوم و از اين حسرت مى‏برم كه ما نرسيديم به يك همچو مقامى. سعى كنيد كه انگيزه‏ها، انگيزه‏هاى الهى باشد. سعى كنيد كه به مردم خودتان هر جا هستند، به كشورهاى خودتان هر جا هستند تزريق كنيد كه انگيزه‏هايشان الهى باشد، براى كشورگيرى نباشد، براى سلطه نباشد، براى دنيا نباشد، گمان نكنند كه دنيا يك چيزى است كه باقى مى‏ماند، چند روز مى‏ماند دست اين و از بين مى‏رود. آن چيزى كه باقى مى‏ماند آنى است كه لله تعالى است. ما عندكم ينفدو ما عندالله باق *. ما عندالله آن چيزهايى است كه انسان براى خدا مى‏كند، آنها باقى هست و آن چيزى كه پيش خود ما هست از دنيا و از جهاتى كه نفسانيت ما دارد، اينها از بين مى‏رود.

    پس بنابراين شما مطالعه كنيد در حال اين كشور، در حال اين ملت و بگوييد اين ملت را و اين كشور را براى كشورهاى خودتان، شايد انشاءالله همين انگيزه‏ها پيدا بشود و از سلطه‏هاى خارجى كم بشود. و ما اميدواريم كه جوانان ما در اين اوقات همان طورى كه از اول بودند و با شادى به طرف جنگ مى‏رفتند و به طرف رساندن اسلام به پيروزى و خارج كردن اسلام از شر ابرقدرت‏هاى خارجى و سليقه‏هاى كج داخلى‏اى كه در داخل كشورهاى اسلامى هست، اينها براى شر اينها و از بين بردن اينها پيروز بشوند و برسند به جايى كه حكومت اسلامى توسعه پيدا كند در همه جا و عدل اسلامى در همه جا توسعه پيدا بكند و عدل اسلامى اين است كه همه حكومت‏هايى كه در دنيا هستند، روى موازين

    صحيفه نور ج 20 صفحه 66

    اسلامى حكومت بكنند. و ما اميدواريم كه اين امر به تدريج مهيا بشود براى آن وقتى كه آن عدل بزرگ اسلامى در روى زمين توسعه پيدا مى‏كند و حكومت ها، حكومت عدل مى‏شوند.

    و من از خداى تبارك و تعالى براى پيروزى اسلام و براى كسانى كه به اسلام خدمت مى‏كنند و كسانى كه دنباله اسلام هستند، رحمت و مغفرت طلب مى‏كنم و از خداى تبارك و تعالى براى كسانى كه در راه اسلام شهيد شدند، يا معلول شدند، يا اسير شدند، براى آنها سلامت و خروج از سلطه قدرت‏ها دعا مى‏كنم و اميدوارم كه همه شما و همه آنها سلامت باشند و دنيا و آخرت شما انشاءالله اصلاح بشود.

    والسلام عليكم و رحمةالله

    
    previos page menu page next page
    

  4. #1764
    afsanah82
    مهمان

    پیش فرض

    
    previos page menu page next page
    

    صحيفه نور ج 20 صفحه 78

    تاريخ: 8/1/66

    ديدار با وزير بهداشت و درمان و آموزش پزشكى و مسؤولين پزشكى كشور در سالروز بعثت رسول اكرم (ص)

    با بعثت پيامبر اكرم انقلاباتى حاصل شد كه قبل از او نبوده است

    بسم الله الرحمن الرحيم‏

    اين عيد سعيد را كه بايد گفت بزرگترين اعياد اسلامى است، من به همه مسلمين جهان و مستضعفين جهان تبريك عرض مى‏كنم. قضيه بعثت، مسأله‏اى نيست كه ما بتوانيم در اطراف او صحبتى بكنيم. ما همين قدر مى‏دانيم كه با بعثت پيغمبر اكرم انقلاباتى حاصل شد و چيزهايى در دنيا حاصل شد /به تدريج/ كه قبل از او نبوده است. آن معارفى كه به بركت بعثت رسول اكرم در عالم پخش شد كسانى كه مطلعند كه اين معارف چى است و تا آن اندازه‏اى كه ماها مى‏توانيم ادارك بكنيم - مى‏بينيم كه از حد بشريت خارج است، اعجازى است فوق ادراك بشريت، از يك انسانى كه در جاهليت متولد شده است، در جاهليت بزرگ شده است و يك آدمى بوده است كه در يك محيطى پرورش يافته است كه اسمى از اين مسائل اصلاً نبوده در آن وقت. محيط آن جا اصلاً راجع به مسائل دنيا و به مسائل عرفان و فلسفه و ساير مسائل اصلاً آشنايى نداشتند و در تمام عمرش حضرت آن جا بوده، يك سفر مختصرى كرده است كه چند وقتى، يك چند روزى، سفر كرده و برگشته. آن وقت، وقتى كه بعثت حاصل شد، انسان مى‏بيند كه يك مطالبى پيش آورده است كه از حد بشريت خارج است. اين اعجازى است كه براى اهل نظر دليل بر نبوت پيغمبر است والا ايشان به خودش نمى‏توانست اين كار را بكند، نه تحصيلاتى داشت، حتى نوشتن را هم نمى‏دانست، مسائل، يك مسائل بزرگى است كه ما نمى‏توانيم در اطرافش صحبت كنيم و كشف هم نشده است، براى خود ايشان است و كسانى كه خاص الخالص ايشان هستند. مسائل اجتماعى در اسلام مى‏دانيد كه هست، همه جور مسائل هست و به درجه اعلا هست كه از عهده يك نفر آدمى كه در آن محيط زندگى كرده است، و يا در هر محيطى يك نفر آدم بتواند اين طور در دنيا همه چيز را بيابد كه مطابق عقل حالا باشد و آينده، اين يك امر اعجاز است، غير از اعجاز چيز ديگر نمى‏تواند باشد. فساد در آن وقت بود و حالا هم هست و تا آخر هم خواهد بود ما هم بايد از قضيه بعثت و آن بركات بعثت كه حاصل شده است، با اين كه آنى كه پيغمبر مى‏خواست حاصل نشده است حالا و بعدها هم نخواهد حاصل شد، آن مسائلى كه اوخواست كه

    صحيفه نور ج 20 صفحه 79

    مى خواهد، مردم چه بشوند، نه در زمان خودشان شد و نه بعد شد، و گرچه بعضى آخوندهاى دربارى مى‏گويند كه فلانى گفته است كه پيغمبر نتوانست بله! من عرض مى‏كنم پيغمبر نتوانست، اگر توانسته بود تو آخوند دربارى! حالا نبودى. همه مى‏دانيم كه در زمان پيغمبر وضع جورى بود كه پيغمبر حتى احكامى كه مى‏خواست بگويد، تقيه مى‏كرد حضرت، مسائلى كه مى‏خواست بگويد حضرت ملاحظه مى‏كرد و موفق نشد پيغمبر به آن چيزى كه مى‏خواست، آن چيزى كه دلخواهش بود /بعثت/ بعث كرد، همه چيز گفت، در رساندن مطلب هيچ قصورى نبود، اما در فهماندن مردم، آشنا كردن مردم به مسائل يك مسأله‏اى نبود كه از عهده كسى برآيد. (و لهذا مى‏بينيد فساد در آن وقت بود و حالا هم هست و تا آخر هم خواهد بود. بله، در زمان حضرت صاحب سلام‏الله عليه حكومت واحد مى‏شود، قدرت حكومت... عدالت يك عدالت اجتماعى در همه عالم مى‏آيد اما نه اين كه انسان‏ها بشوند يك انسان ديگر، انسان‏ها همان‏ها هستند كه يك دسته‏شان خوبند، يك دسته شان بد، منتها آنهايى كه بد هستند ديگر نمى‏توانند كه كارهاى خلاف بكنند) در هر صورت مسأله بعثت مسأله‏اى نيست كه ما حالا بتوانيم در اطرافش صحبت كنيم.

    مجاهده در راه خدا مراتب دارد، يكى از مراتبش اين است كه انسان براى خدا مداوا كند

    من بايد از شما آقايانى كه حاضر هستيد و كسانى كه غير حاضر هستند، از تمام اقشار ملت تشكر كنم كه يك ملت نمونه هستيد و اميد است كه اين ملت نمونه اسباب اين بشود كه انقلاباتى در ايران، در دنيا پيدا بشود زيادتر از آنى كه الان هست. از پزشكان من بايد تشكر كنم و عرض كنم بهشان كه خداى تبارك و تعالى مجاهدين در راه خودش را برايشان مقام بزرگ قائل است و مجاهد در راه خدا مراتب دارد. يكى از مراتبش هم اين است كه براى خدا انسان مداوا كند كسانى كه مبتلا هستند، خصوصاً در اين زمان و در اين وقتى كه ما واقع هستيم كه انصافاً كارهاى شما يك مجاهده در راه خداست منتها بايد توجه كنيد و مجاهده لله باشد، براى او باشد. وقتى براى او باشد، هميشگى مى‏شود. چيزهايى كه براى خداست، اينها دايم است هميشگى است. چيزهايى كه براى طبيعت و ماده است، خود ماده و طبيعت از بين مى‏رود، آنهايى كه براى اوست آنها هم از بين مى روند. شما پزشكان كه الان بايد گفت يكى از مجاهدين در راه خدا هستيد، توجه بكنيد كه اغراضتان يك اغراض مادى نباشد، اغراض الهى باشد. اغراض الهى داشتيد، مادى هم دنبالش هست، اما اين مادى ديگر الهى شده است كه دنبالش هست. اغراض مادى شديد، هر چه هم بگوييد براى خدا، درست نخواهد شد. عمده اين است كه اغراض را همه قشرهاى ملت‏دولت، مجلس همه غرض‏هاشان را غرض الهى كنند تا همه مسائل مسائل الهى بشود، آن وقت ما راه يافتيم به يك گوشه‏اى از آن چيزى كه انبيا مى‏خواستند.

    صحيفه نور ج 20 صفحه 80

    شما هم خودتان را عوض كنيد و با مردم راه برويد

    شما مى‏بينيد كه ما الان مبتلا هستيم به چه چيزهايى در دنيا، بايد من و شما ترك تعجب كنيم از اين كه تحول در همه چيز واقع شده الا در قصرهاى اين قدرتمندان، دنيا عوض شده است اينها باز خيال مى‏كنند كه دنياى صد سال، صد و پنجاه سال پيش است. اينها باز نفهميده‏اند يا خودشان را به نفهمى مى‏زنند كه همه عالم عوض شده است، آفريقا عوض شده است، اروپا عوض شده است و همه آسيا عوض شده است، همه عوض شدند، همه عوض شدند الا اين سردمداران كه يا عوض نشده‏اند يا خودشان را مى زنند به اين كه ما عوض نشده‏ايم. و اينها خيال مى‏كنند كه مثلاً ايران باز مثل زمان قاجار و زمان پهلوى است كه اگر يك سفيرى از آنها بخواهد يك كارى را بكند، اينها جرأت نكنند مقابلش حرف بزنند، اگر يك قضيه‏اى بخواهد واقع بشود، به مجرد اين كه سفير فلان جا آمد گفت نه، تمام بشود. اينها نمى‏فهمند كه مسأله اين طور نيست و دنيا حالا اين نيست؟ دنيا حالا اين نيست كه شما هر چه آن جا نشستيد و گفتيد، اين عمل بشود. شما غايت امر بتوانيد كلاه خودتان را نگه داريد، دنبال اين نباشيد كه كلاه مردم را برداريد. اگر نفهميديد تا حالا كه دنيا چه خبر است، بايد گفت كه شما در رأس نفهم‏ها واقع هستيد. و اگر مى‏فهميد و خيال مى‏كنيد مردم ديگر نمى‏فهمند، اين هم باز يك اشتباه بزرگ است كه شما خيال مى‏كنيد مردم حالا، مردم زمان صد سال پيش از اينند، مردم زمان پنجاه سال پيش از اينند، نه، اين طور نيست، تغيير كرده است، تحول حاصل شده است، دنيا به هم خورده است، انقلاب پيدا شده است در دنيا و شما سرتان را زير برف كرده‏ايد و همان حرف‏هاى سابق را مى‏زنيد. اگر در خليج فارس چه بشود، تنگه هرمز چه باشد، ما چه مى‏كنيم! شما خيال مى‏كنيد كه حالا هم مثل سابق است كه در خليج فارس و در همه جا يك كلمه مى‏گفتيد تمام مى‏شد قضيه. حالا نيست مسأله اين طور، بفرماييد در خليج ببينيد چه خبر است. و لهذا يك روز مى‏گويند كه ما چه مى‏كنيم، يك روز بر مى‏گردند، يك روز مى‏گويند نگفتيم اين طور. در كاخ سفيد مسائل يك مسائلى است كه يكى‏شان مى‏گويد كه ما دخالت نظامى مى‏كنيم، يكى‏شان مى‏گويد ابداً همچو چيزى نبوده. اصلاً سر درگمند، نمى‏فهمند چه مى‏كنند وباز هم نشناخته‏اند مردم را، نشناخته‏اند دنيا را، دنيا عوض شده است، شما هم بايد خودتان را عوض كنيد، افكارتان را عوض كنيد. نمى‏شود حالا مثل سابق با ديكتاتورى يا به تبليغ به هم زد اوضاع را، يك كلمه شما بگوييد، خيال مى‏كنند همه بايد بگويند چشم، نمى‏گويند ديگر، مردم نيستند اين طور حالا و بايد شما هم خودتان را عوض كنيد و با مردم راه برويد، خيال نكنيد كه همه مردم بايد دست بسته در مقابل شما هيچ حرفى نزنند، امروز ايران ما اين طور است كه اگر چنانچه فرض كنيد كه يك رئيس جمهور آمريكا بيايد اين جا، مردم عادى اين جا حاضر برايشان نيستند بروند تماشايش كنند، اين طور نيست كه خيال كنيد كه اگر يك كسى بيايد، اين جا چه خواهد شد، چه مى‏شود اگر چه بشود. نخير، اين مسأله اين نيست، مردم عوض شده‏اند، يك جور ديگرى شده‏اند، اعتنايى به اين مسائل ندارند. نه ما، افريقايى‏ها هم ندارند، ساير جاها هم ندارند، فقط شماها هستيد! كه چند نفرى كه يك مسائلى دستتان است و يك قدرت‏هايى دستتان است و خيال مى‏كنيد كه اعمال

    صحيفه نور ج 20 صفحه 81

    نمى‏خواهيد بكنيد، مى‏خواهيد بگوييد كه ما اعمال مى‏كنيم و با همين كار تمام بشود، با اين كار تمام نمى‏شود، اعمال هم بكنيد نمى‏شود. شوروى فهميد كه در افغانستان، با اين كه كشور افغانستان آنهايى كه سر كار هستند با شوروى هستند و كمونيست در آن جا هست، معذلك اين عده‏اى كه مسلمان هستند در آن جا و اهل اسلام هستند همچو مجال را بر شوروى تنگ كرده‏اند كه الان نمى‏داند چه جورى از اين غائله بيرون برود. مثل ايران كه دولتش و ملتش و همه با هم هستند، فقط يك چند نفر انگشت شمارند كه تبع امريكا هستند، نمى‏فهمند كه خودشان چه مى‏گويند، يك چند نفر معدودى هستند كه اينها برخلاف هستند و من عقيده‏ام هست كه اينها هم بيايند و با مردم بشوند و خيال نكنند كه حالا سابق است و امريكا هر كارى دلش بخواهد بكند كه شما بترسيد از امريكا.

    من اميدوارم كه خداوند توفيق بدهد به ملت‏هاى مظلوم دنيا كه در مقابل ظلم‏ها بايستد و نترسند، گمان نكنند كه اينها هر چه گفتند عمل مى‏كنند، اينها نه، اينها مى‏خواهند كه با همان تبليغات كار را انجام بدهند و از اين تبليغات هيچ وقت نترسيد و كشور ايران كه نمى‏ترسد، ببينيد كه ايستاده مقابل و افغانستان كه ريختند درش و آن طور فساد را درست كردند اين طور ايستاده است و آنها را مستاصل كرده و در لبنان بالاتر از آنها مى‏بينيد كه چه كرده‏اند و دنيا عوض شده است و /شما/ مسلمين توجه كنند و مظلومين توجه كنند كه /اين/ بايد خودشان را حفظ كنند و در مقابل ابرقدرت‏ها بايستند و اميدوارم خداوند همه را توفيق بدهد و به بركت اين عيد سعيد انشاءالله خداوند پيروز كند شما را، مملكت ما را همان طورى كه مستقل است به استقلال بيشتر برساند.

    والسلام عليكم و رحمةالله

    
    previos page menu page next page
    

  5. #1765
    afsanah82
    مهمان

    پیش فرض

    
    previos page menu page next page
    

    صحيفه نور ج 20 صفحه 82

    تاريخ: 25/1/66

    ديدار با خانواده‏هاى شهدا، مفقودين و اسرا، بازماندگان شهداى لبنان، سرپرست بنياد شهيد، وزير و مسؤولين وزارت كشور به مناسبت نيمه شعبان‏

    بسم الله الرحمن الرحيم‏

    ماه رمضان ماه نبوت است و ماه شعبان ماه امامت

    عيد سعيد بر همه مسلمين جهان و مستضعفان مبارك باد. ما در ماه شعبان هستيم و چند روز ديگر در ماه رمضان واقع مى‏شويم. ماه رمضان، ماه نبوت است و ماه شعبان، ماه امامت. ماه رمضان، ليله‏القدر دارد و ماه شعبان، شب نيمه شعبان دارد كه تالى ليله‏القدر است. ماه رمضان مبارك است براى اين كه ليله‏القدر دارد و ماه شعبان مبارك است براى اين كه نيمه شعبان دارد. ماه رمضان مبارك است براى اين كه نزول وحى بر او شده است يا به عبارت ديگر معنويت رسول خدا وحى را نازل كرده است و ماه شعبان معظم است براى اين كه ماه ادامه همان معنويات ماه رمضان است. اين ماه مبارك رمضان جلوه ليله‏القدر است كه تمام حقايق و معانى در او جمع است و ماه شعبان، ماه امامان است كه ادامه همان است. در ماه مبارك رمضان، مقام رسول اكرم صلى الله عليه و آله و سلم به ولايت كلى الهى بالاصاله تمام بركات را در اين جهان بسط داده است و ماه شعبان كه ماه امامان است، به بركت ولايت مطلقه به تبع رسول الله همان معانى را ادامه مى‏دهد. پس ماه رمضان ماهى است كه تمام پرده‏ها را دريده است و وارد شده است جبرئيل امين بر رسول خدا و به عبارت ديگر وارد كرده است پيغمبر اكرم جبرئيل امين را در دنيا، و ماه شعبان، ماه ولايت است و همه اين معانى را ادامه مى‏دهد. ماه رمضان مبارك است كه قرآن بر او وارد شده است و ماه شعبان مبارك است كه ادعيه ائمه عليهم‏السلام در او وارد شده است. ماه مبارك رمضان كه قرآن را وارد كرده است، قرآن مشتمل بر تمام معارف است و تمام مايحتاج بشر است و ماه شعبان كه ماه امامان است، ادامه همان حقيقت است و همان معانى در تمام دوره‏ها.

    آن چيزى كه در قرآن به طور اسرار هست، در ادعيه ائمه ما به طور اسرار هست. در دعاى شعبانيه مى‏خوانيم كه مى فرمايد، عرض مى‏كند به خدا: واجعلنى ممن ناديه فاجابك و لا حظته فصعق لجلا لسك فناجيته سراً و عمل لك جهراً . مسأله صعق را مى‏آورد در ميان، همان معنايى كه در قرآن كريم راجع به حضرت موسى مى‏گويد: فلما تجلى ربه للجبل و موسى در صعق واقع شد. اين ماه صعق است و اين هم ماهى است كه همان صعق را مى‏خواهد. اين ماه تجلى الهى است بر پيغمبر

    صحيفه نور ج 20 صفحه 83

    اكرم و اين ماه تجلى الهى به تبع پيغمبر اكرم بر امامان است. حضرت مهدى سلام‏الله عليه ابعاد مختلفه دارد كه آنچه كه براى بشر واقع شده است، بعض ابعاد اوست، چنانچه آنچه از قرآن و پيغمبر اكرم براى بشر معلوم شده است، بعض ابعاد آن معنويات است. معنوياتى در قرآن هست كه براى هيچ كس جز پيغمبر اكرم و كسانى كه شاگرد او هستند و از او استفاده كردند، كشف نشده است و بر ادعيه ما مسائلى هست كه همان طور است. همان طورى كه رسول اكرم به حسب واقع حاكم بر جميع موجودات است، حضرت مهدى همان طور حاكم بر جميع موجودات است. آن خاتم رسل است و اين خاتم ولايت، آن خاتم ولايت كلى بالاصاله است و اين خاتم ولايت كلى به تبعيت است. پس اين دو ماه، ماه‏هايى هستند كه بايد ما راجع به آنها احترام قائل بشويم و ادعيه‏اى كه بر اين ماه مبارك، ماه معظم شعبان وارد شده است و پس از آن در ماه مبارك رمضان وارد شده است بخوانيم و درش تدبر كنيم. مفسرانى كه اهل اين معانى هستند، ادعيه ائمه را تفسير كنند، مناجات شعبانيه از مناجات‏هايى است كه كم نظير است، مثل دعاى ابوحمزه كه از حضرت سجاد وارد شده است، آن هم كم نظير است و اين هم كم نظير است. دعاى كميل در شعبان وارد شده است و يكى از چيزهايى است كه ادعيه‏هايى است كه در پانزده شعبان، شب پانزده شعبان خوانده مى‏شود، مشتمل بر اسرارى است كه دست ما از آن كوتاه است. از ائمه هدى ادعيه‏اى وارد شده است كه مضامين آنها را بايد تأمل كرد و آنهايى كه اهل نظر هستند، اهل معرفت هستند در آنها شرح كنند، آنها را به مردم ارائه بدهند، اگر چه هيچ كس نمى‏تواند آن چيزى كه به حسب واقع هست شرح كند.

    ماه رمضان را مهلت ندهيم به اين جنايتكار كه مجهز بشود

    ما از اين مسأله بايد بگذريم و همان اكتفا كنيم به اين كه ما تابع هستيم و ما قائل به اين هستيم كه نور نبوت و نور امامت از صدر خلقت بوده است و تا آخر خواهد بود. در ماه مبارك جنگ بدر واقع شده است. اينهايى كه در هر بهانه‏اى مى‏خواهند مهلت براى صدام بگيرند، اخيراً هم باز متشبث شدند به اين كه در ماه مبارك آتش بس باشد، مهلت بدهيد به اين جنايتكار كه در ماه مبارك تجهيز كند خودش را و بعد از ماه مبارك بدتر از اول حمله كند! يك جنايتكارى كه از هيچ امرى از امور نمى‏گذرد و به هيچ قشرى از اقشار رحم نمى‏كند و به اهل كشور خودش هم رحم نمى‏كند و آنها را در تحت فشارها و كشتارها قرار مى‏دهد و دايماً درصدد فرصت است براى اين كه خودش را تحميل كند بر همه منطقه. آنهايى كه تبع امريكا هستند، آنها دعوت مى‏كنند ما را بر اين كه در ماه مبارك رمضان آتش بس. در سال قبل بود يا سال جلويى بود كه دست اندركارهاى عراق مى‏گفتند كه ماه حرام است، /در/ جنگ حرام است. اينها باز اين مطلب هم نفهميدند كه ماه رجب ماه حرام است نه ماه رمضان، ماه رمضان ماه جنگ است. ملت ما بايد متوجه باشند به دسيسه‏هاى قدرت‏هاى بزرگ كه در هر فرصتى دسيسه‏اى ايجاد مى‏كنند و ما بايد هشيار باشيم و گول اينها را نخوريم و ماه رمضان را مهلت ندهيم به اين جنايتكار كه مجهز بشود و باز به شرارت خودش ادامه بدهد. اين شخص الان در

    صحيفه نور ج 20 صفحه 84

    لب گودال است، لب گودال جهنم است و شما جوان‏ها و شما مردم بايد اين را ثابت كنيد در جهنم، الان هم جهنم محيط بر اوست، الان هم اين زندگى‏اى كه او مى‏كند زندگى جهنمى است و آن اخلاقى كه دارد اخلاق جهنميان است. برماست كه به هيچ يك از اين بوق‏هاى تبليغاتى و آنهايى كه تبع آنها هستند يا از زبان امريكا صحبت مى‏كنند يا اشتباه مى‏كنند در امور راجع به اين كه جنگ را بايد پايان داد، هيچ گوش ندهيد، جنگ پايان ممكن نيست بپذيرد الا به رفتن اين حزب فاسد انشاءالله.

    و مرگ بر همه ظالم‏هاى دنيا، مرگ بر آنهايى كه دارند مردم را و ملت‏ها را مى‏چاپند و با تبليغات خودشان، خودشان را يك ملت يا يك دولت صلح طلب حساب مى‏كنند. اينها در حال مرگ هستند. آنى كه باقى است خداى تبارك و تعالى است، آن كه هست و هميشه هست، اوست و آن كه اهل سعادت است، آنى است كه تقوا داشته باشد، تبعيت داشته باشد از اسلام و تبعيت از اسلام اگر ما داريم، بايد هم دشمنان اسلام را سركوب كنيم تا آن اندازه‏اى كه مى‏توانيم و هم بايد بين دوستان خودمان محبت ايجاد كنيم.

    وحدت را حفظ كنيد تا خداى تبارك و تعالى عنايتش را مستدام كند

    آقاى محتشمى سلمه‏الله گفتند كه استاندارها در اين جا هستند يا جمعى از اشخاصى كه مسؤولين هستند. آقايان بايد، آقايان استاندارها بايد توجه كنند كه وحدت خودشان را و وحدت خودشان با ملت را حفظ كنند كه ما هر چه داريم، به بركت خدا و عنايت او از اين ملت داريم. آن كه شما را به اين مسند نشانده است، اگر مسند داشته باشيد ملت است، آن كه دست ظلم را از شما كوتاه كرده است و عدالت را مى‏خواهد اجرا كند همين ملت است، همين جوان‏هايى هستند كه الان در راه اسلام فداكارى مى‏كنند. بايد وحدت داشته باشيد تا حفظ بشويد، دسيسه‏ها براى ايجاد اختلاف است و شما توجه داشته باشيد كه يك كلمه اختلاف آميز از گناهان بزرگى است كه مشكل است خداى تبارك و تعالى بيامرزد، چه اين كلمه صادر بشود از دشمن‏هاى ما، چه اين كلمه صادر بشود از دوستان ما، چه از اشخاصى كه ادعاى قداست مى‏كنند و چه از اشخاصى كه اين ادعا را ندارند. يك كلمه اختلاف انگيز در يك همچو موقعى كه اسلام در معرض خطر كفر است، اين از گناهانى است كه نمى‏شود به اين زودى ازش گذشت. شما فردا وارد مى‏شويد بر خداى تبارك و تعالى و آن جا جواب بايد بدهيد. آنهايى كه ما را دعوت مى‏كنند به صلح و سازش، در محضر خدا هستند و جواب بايد بدهند. آنهايى كه ما را دعوت مى‏كنند به آتش بس، در محضر خدا هستند و جواب بايد بدهند. توجه كنيد به همه امور و وحدت را حفظ كنيد تا خداى تبارك و تعالى عنايتش را مستدام كند و شما را به سعادت برساند. و من اميدوارم كه اين ملت شريف سعادت دوچندان پيدا كند و اين رزمندگان معظم از هر صنفى كه هستند و از هر قشرى كه هستند، اينها مؤيد باشند به تأييدات الهى. و ملت ايران توجه بكند كه امروز روزى است كه بايد مجهز بشود تا اين جرثومه فساد را از بن در آورد. خداوند انشاءالله شما را توفيق بدهد و دشمنان شما را هدايت كند و اگر نشده‏اند، جزا بدهد.

    
    previos page menu page next page
    

  6. #1766
    afsanah82
    مهمان

    پیش فرض

    
    previos page menu page next page
    

    صحيفه نور ج 20 صفحه 85

    تاريخ: 8/2/66

    موافقت با پيشنهاد رئيس شورايعالى مبنى بر ترفيع ده تن از افسران ارتش جمهورى اسلامى ايران

    موافقت مى‏شود.

    اميد است انشاءالله تعالى با وحدت كلمه بين همه قواى رزمنده، مقاصد عاليه اسلام تحقق پيدا كند.

    روح‏الله الموسوى الخمينى

    
    previos page menu page next page
    

  7. #1767
    afsanah82
    مهمان

    پیش فرض

    
    previos page menu page next page
    

    صحيفه نور ج 20 صفحه 86

    تاريخ: 8/3/66

    بيانات امام خمينى در جمع مسؤولان كشورى و لشكرى به مناسبت عيد سعيد فطر

    ضيافت خدا در اين نشاه چشم‏پوشى از شهوات است

    بسم الله الرحمن الرحيم‏

    انشاءالله اميدوارم كه اين عيد سعيد به همه مسلمين و همه مظلومان جهان خصوصاً ملت شريف ايران مبارك باشد. من فكر مى‏كردم كه اين ضيافتى كه شما مؤمنين دعوت برش شديد كه ضيافت‏الله است، اين چى است. دعوت شديم به ضيافت‏الله و ضيافت‏الله در عالم ماده عبارت از اين است كه ما را پرهيز بدهد از تمام شهوات دنيوى، اين مرتبه مادى ضيافت‏الله است كه همه كسانى كه دعوت شدند به اين ضيافت بدانند كه ضيافت خدا در اين نشاه چشم‏پوشى از شهوات است و ترك آن چيزى كه قلب انسان، يعنى روح طبيعى انسان بهش مايل است آنها را بايد ترك كند، اين ضيافت خداست و اين ضيافت سايه ضيافت‏هايى است كه در طول عالم وجود تحقق دارد. منتها در عالم ماده به اين صورت است كه ترك شهوات طبيعى است، شهوات جسمانى است و در عالم مثال ترك شهوات خيالى است و در عالم بعد از مثال ترك شهوات عقلانى است، روحانى است. شهوت در هر جا به يك صورت تحقق دارد، در اين عالم به همين طورى كه مى‏دانيد و در عالم بعد از اين عالم، عالم مثال شهواتى كه انسان در عالم مثال دارد بالاتر از شهواتى است كه در عالم طبيعت دارد و جلوگيرى از آن هم مشكل‏تر است و ضيافت‏الله در آن جا اين است كه از آن شهوات انسان منصرف بشود، از شهوات نفسانى، آن شهوات نفسانى اى كه الان عالم گرفتارش هست، شهوات عقلانى هم كه بالاتر از اين شهوات است ضيافت‏الله در آن جا باز اين است كه از آن شهوات عقلانى هم بايد دست برداشت و /آنها هم/ در همه اين مراتب هم شيطان وارد است كه نگذارد شما در اين ضيافت‏الله استفاده كنيد، در عالم طبيعت نگذارد، در عالم خيال نگذارد در عالم عقل هم نگذارد و دست برداشتن از آن آمال عقلانى نيز مشكل تر از دست برداشتن از اين آمال ديگر است. آمال نفسانى كه پايين تر از آمال عقلانى است، عالم را به آتش كشيده. تمام اين جنگ و تمام اين نزاع‏هايى كه در عالم واقع مى‏شود چه در يك عائله واقع بشود يا در همه عالم كه آن هم يك عائله است تمام اينها از همين سركشى نفس است و ضيافت الله در آن جا كه ما دعوت بر آن هم شديم، اين است كه وارد بشويم در آن جا و ترك كنيم آن شهوات نفسانيه را و اين بسيار مشكل است، شهوات جسمانى آسانتر است تركش تا شهوات بالاتر تا برسد به شهوات نفسانى. تا آن آخر انسان مبتلاست به اين شهوات نفسانى و ضيافت‏الله هم در آن عالم اين

    صحيفه نور ج 20 صفحه 87

    است كه ما دعوت شديم كه دعوت بشويم كه ترك كنيم اينها را، اين جا ظل آن جاست و آن جا روح اين جاست و شهوات عقلانى هم كه در بسيارى در تمام عالم پرتو انداخته است اين بالاتر از شهوات روحانى و نفسانى و جسمانى است و ضيافت‏الله هم در آن جاست كه آن هم ترك بشود. ضيافت‏الله ترك اين چيزهاست، براى اين كه ضيافت، رفتن در حضور آن كسى است كه انسان را دعوت كرده است. خدا دعوت كرده است، ما هم در اثر اين، در دنبال اين دعوت وارد مى‏شويم در ضيافت. آيا ما در اين ماه رمضان، در اين ضيافت وارد شده‏ايم و ترك كرده‏ايم شهوات جسمانى را، فضلا از شهوات خيالى و شهوات نفسانى و شهوات عقلانى؟ اين ديگر هر كسى دست خودش است كه خيال كند ببيند چه كرده است. آيا در محضر حق تعالى كه دعوت كرده است ما را، ما رفته‏ايم در اين محضر؟ وارد شده‏ايم در اين محضر تا استفاده بكنيم يا وارد نشده‏ايم؟ در مسائل بالاتر از اين جا هم هست. اينها مراتبى است از آن ضيافت فوق اين ضيافات كه آن ضيافت اهل معرفت است. خدا همه را دعوت كرده است به اين ضيافت و اهل معرفت و كمل از اولياء در آن ضيافت وارد مى‏شوند و مى‏توانند، البته نادرى مى‏تواند از عهده برآيد. و فوق اين همه مقامات، آن جايى است كه ديگر ضيافتى در كار نيست، مضيفى و ميهمانى و مهماندارى و ضيافتى در كار نيست، آنچه در وهم تو نايد آن است كه اصل مسأله ديگر مى‏رسد به جايى كه ضيافتى در كار نيست.

    توجه به حق تعالى طورى كه ديگر ضيافتى در كار نباشد مخصوص كمل اولياء است

    و از جمله چيزهايى كه در ماه مبارك هست، قضيه ادعيه ماه مبارك است. انسان وقتى ادعيه ائمه عليهم‏السلام را مى‏بيند چه در ماه مبارك، چه در غير ماه مبارك، خوب! در ماه مبارك زياد است ادعيه. اگر نبود اين كه نهى شديم از مأيوس شدن از رحمت خدا، ما بايد وقتى آنها را مى‏بينيم بكلى مأيوس بشويم. اين امام سجاد است كه مناجات هايش را شما مى‏بينيد و مى‏بينيد چطور از معاصى مى‏ترسد. مسأله، مسأله بزرگتر از اين مسائلى است كه ما فكر مى‏كنيم، مسأله غير از اين مسائلى است كه در فكر ما يا در عقل عقلا يا در عرفان عرفا بيايد. مسأله‏اى است كه اولياء مى‏دانند چى است قضيه، آنها فهميدند تا آن اندازه‏اى كه بشر بايد بفهمد كه قضيه چه بزرگ است و در مقابل چه عظمتى ما هستيم و سر و كار ما با كيست. اينها به ما تعليم مى‏دهند و اين طور نيست كه دعا براى تعليم ما باشد، دعا براى خودشان بوده است، خودشان مى‏ترسيدند، از گناهان خودشان گريه مى‏كردند تا صبح، از پيغمبر گرفته تا امام عصر سلام‏الله عليه، همه از گناه مى‏ترسيدند، گناه آنها غير اينى است كه من و شما داريم، آنها يك عظمتى را ادراك مى‏كردند كه توجه به كثرت، از گناهان كبيره است پيش آنها. حضرت سجاد در يك شبش به حسب آن چيزى كه وارد شده تا صبح اللهم ارزقنا التجافى عن دارالغرور و الانا به الى دارالسرور والاستعداد للموت قبل حلول الفوت.مسأله، مسأله بزرگ است، آنها در مقابل عظمت خدا وقتى كه خودشان را حساب مى‏كنند مى‏بينند كه هيچ نيستند و هيچ ندارند،

    صحيفه نور ج 20 صفحه 88

    واقع مطلب همين است، جز او كسى نيست و چيزى نيست. وقتى كه توجه بكنند به عالم كثرت ولو به امر خدا اين است كه نسبت مى‏دهند به رسول خدا كه فرمود ليغان على قلبى فانى لاستغفرالله فى كل الامور سبعين مره. او غير از اين مسائلى بوده است كه پيش ماهاست. آنها در ضيافت بوده‏اند، در مافوق ضيافت هم بوده‏اند، در ضيافت بوده‏اند و از اين كه حضور در مقابل حق تعالى دارند و معذلك دارند مردم را دعوت مى‏كنند، از همين كدورت حاصل مى شده. توجه به مظاهر الهى، از غيب متوجه شدن به شهادت و به مظاهر الهى ولو همه‏اش الهى است، براى آنها همه الهى است لكن معذلك از آن جايى كه، از آن غيبى كه آنها مى‏خواهند كه كمال انقطاع اليك است وقتى كه توجه مى‏كنند به مظاهر، اين گناه بزرگ است، اين گناه نابخشودنى است، اين دار غرور است پيش حضرت سجاد، توجه به ملكوت دار غرور است، توجه به مافوق ملكوت هم دار غرور است، توجه به حق تعالى طورى كه ديگر ضيافتى در كار نباشد كه مخصوص كمل اولياء است آن جا ديگر ضيافت‏الله نيست در كار.

    هواهاى نفسانى سرچشمه تمام مفاسدى است كه در عالم هست‏

    خداوند به ما نصيب كند كه ما انكار نكنيم اين مسائل را، از جمله چيزهايى كه سد راه انسانيت است، انكار مقامات است، محصور كردن همه چيز را در اين چيزهايى كه خود ما مى‏فهميم، اگر يك كسى يك قدم بالاتر بگذارد ولو لفظاً اين از ديانت به نظر آنها خارج شده است. اين سد راه است، قدم اول يقظه است، انسان بايد بيدار بشود. ما همه الان در خوابيم. الناس نيام / وقتى/ اگر موت حاصل بشود براى انسان، آن وقت انتباه است ولى كو كه حاصل بشود! عمده اين است كه انسان اين مسائلى كه وارد شده است ملاحظه كند كه تمام آن چيزى كه در گفتار اهل معرفت علمى است، در ادعيه ما، فوق اوست. اگر انكار كرديد، انكار آنها را هم كرديد، انكار اقوال ائمه عليهم‏السلام را هم كرديد، ولو نمى‏دانيد و اين انكار سد راه انسان است، نمى‏گذارد انسان يك قدم بالا برود و اين مارب نفسانى و هواهاى نفسانى سرچشمه تمام مفاسدى است كه در عالم هست، اين مفاسدى كه دنيا را به آتش زده است و دنيا در آتش از دست آنها مى‏سوزد. لابد اخيراً شنيديد كه رئيس جمهور امريكا گفته است كه اين كشور ايران يا رژيم ايران وحشى هستند. اگر مقصود از وحشى اين است كه رام نيستند در مقابل آن چيزهايى كه شما مى‏خواهيد، گاوشيرده نيستند، اين را شما اسمش را وحشى مى‏گذاريد، بگذاريد و اگر واقعاً وحشى به آن معنايى كه شما به خيالتان است كه گفته‏اند، مى‏گوييد، بى حساب داريد حرف مى‏زنيد. وحشى آن است كه نمى‏گذارد مردم، زورمندها به او تعدى كنند يا وحشى آن است كه مى‏خواهد تعدى كند؟ بى‏حساب نبايد صحبت كرد. شما اگر چنانچه رفراندوم كنيد

    صحيفه نور ج 20 صفحه 89

    بين ملت‏هاى دنيا كه امروز وحشى‏ترين رژيم‏ها كى است، من گمانم اين است كه بين ملت‏ها اگر اتفاق آرا نباشد، اكثريت قاطع هست كه آمريكا. آن كسى كه از آن‏ور دنيا مى‏آيد به اين ور دنيا و تهديد مى‏كند كه من چه كنم و چه مى‏كنم، اين وحشى است يا آن كه مى‏گويد بابا بگذاريد ما سر جاى خودمان در كشور خودمان آزاد باشيم؟ در منطق آنها وحشى اين است كه رام آنها نباشد چنانچه تروريسم هم آن است كه تابع آنها باشد و لهذا ديديد كه عراق را تا آن وقتى كه رام نبود براى آمريكا در چيز تروريست‏ها حساب كردند، همچو كه رام شد او را از بين بردند، آن وقت به جاى او / جاى/ ديگرى را گذاشتند. بى‏حساب انسان اگر حساب كند اين طورى است، وقتى كه سرخود انسان بخواهد مسائل را بگويد اين است كه رؤساى جمهور دنيا الا معدودى آنها فكر مى كنند آنها فكر مى‏كنند / كه هر كس كه مصالح ما را در نظر گرفت و هر كس كه گاو شيرده ما شد، اين وحشى نيست. و اما آن كه سركشى كرد از اين فرمان، اين وحشى است!! اين منطق امثال ريگان است. و شما بايد، ملت‏هاى ضعيف بايد اين منطق را بكوبند، روى اين منطق است كه دارند عالم را مى‏چاپند، دارند مظلومين را زير پا له مى‏كنند، اگر يك قدرى سستى كنيد له مى‏شويد.

    ملت ايران بايد به فكر باشد اگر لحظه‏اى سستى كند تا ابد له است

    اينهايى كه مى‏گويند بايد سازش كرد، اينها مى‏فهمند كه ما اگر سازش كنيم، له مى‏شويم، اينها راضى‏اند به اين كه سازش بشود. اينها مى‏گويند مطيع باشيد، هر چه ما گفتيم عمل كنيد، خودتان ديگر قدغن است كه فكر كنيد، فكر خودتان را بايد غلاف كنيد. آنها مى‏خواهند كه آرامش حاصل بشود در دنيا، آرامش وقتى حاصل مى شود پيش آنها، كه همه تابع باشند. ملت‏ها بايد به فكر باشند، ملت ايران بايد به فكر باشد، اگر لحظه‏اى سستى كند تا ابد له است. الان كه صدام رو به جهنم دارد مى‏رود و انشاءالله خواهد رفت. وقت اين است كه شما جديت‏تان زيادتر بشود چه قواى مسلحه از هر صنف كه هستند و چه ملت و چه اين بسيج اگر مهلت بهش بدهيد هر روزى كه مهلت مى‏دهيد - او را تقويت مى‏كنند و كار مشكل‏تر مى‏شود. بايد مهلت بهش نداد، سستى نبايد كرد، مردم در اتصال به جبهه‏ها و جبهه‏ها در فعاليت. هر روزى كه تعويق بيفتد اين قصه مشكل‏تر مى‏شود و شما بايد فكر كنيد و نگذاريد كار مشكل بشود. به جاى اين كه مناقشات لفظى بين خودتان باشد رها كنيد، اين وقتش نمى‏گذرد، اگر باشد، همه را رها كنيد يكصدا دنبال اين باشيد كه نگذاريد ابرقدرت‏ها در كشور شما ديگر دخالت كنند. آنها الان مسابقه مى‏كنند در اين كه دخالت كنند در كشور مسلمين، در خليج، بايد نگذاشت. نترسيد از اين هياهو، هياهويى است كه مى‏كنند كه ما را با همان هياهو بترسانند. آنها هم خيال مى‏كنند كه ملت ايران از اين كه يك وقت طياره‏هاى آنها بيايند و بمباران كنند جايى را مى‏ترسند. امتحان خودشان را مردم داده‏اند، ملتى كه دنبال شهادت است، ملتى كه افرادش اين است كه

    صحيفه نور ج 20 صفحه 90

    دست و پايشان وقتى قطع مى‏شود، گله مى‏كنند كه خدايا! چطور؟ مگر ما لايق نبوديم كه جان ما را بگيرى. يك همچو ملتى را نترسانيد از اين كه ما چه مى‏كنيم؟ شما هر غلطى مى‏خواهيد بكنيد و نمى‏توانيد هم بكنيد، اين ابرقدرت‏ها مى‏خواهند به همه جا مسلط بشوند و اين بدبخت‏هاى خليج هم مثل كويت گرفتار اين وسوسه شده است، خيال مى‏كند كه اگر در دامن آمريكا برود خلاص مى شود، اين اشتباه است. آمريكا مى‏خواهد همه چيز شما را از بين ببرد و مسلط بر همه حيثيت ملت شما بشود، با همين بازى‏ها. توجه به عواقب امر خودتان بكنيد. شما فردا كه آمريكا دست از روى سرتان برداشت، باز ايران همراه هست، هستش! آن روزى هم كه دستش روى سر شماست، هستش، هيچ ترس از اين كه او چه مى‏كند ندارد. تا حالا هر چه كردند، هر چه خواستند كردند معذلك /هر چه خواستند كردند و/ ملت ما قوى‏تر شد. عمده اين است كه همه ملت همصدا باشند، مناقشات را دست بردارند، بگذارند براى بعد، وقت زياد است. امروز كه همه چيز همه شما، همه چيزتان خداى نخواسته اگر چنانچه غلبه‏اى پيدا بشود از يك قدرتى به باد مى‏رود، بايد راجع به اين چيزهاى جزيى كه اهميت ندارد، هى ننشينيد و بگوييد، هى بنويسيد، او بنويسد، او بگويد. بايد دست برداشت از اين چيزها، با هم باشيد تا اين شيطان‏ها را بيرون كنيد بعد، وقتى كه بيرون كرديد، بنشينيد خودتان هر كارى خواهيد بكنيد. هر چيزى وقتى دارد، امروز وقت مناقشات نيست، امروز وقت اين نيست كه يك دسته‏اى يك طرفى را بگيرند، يك دسته يك طرفى را بگيرند، يك دسته‏اى نصيحت كنند ما را كه شما بايد صلح بكنيد، اين مال ضعفاست، آن اشخاص ضعيفى كه هميشه در دام آمريكا بودند يا امثال اينها از اين مسائل مى‏گويند لكن ما تازه خارج شديم از اين دام، دوباره حاضر نيستيم وارد بشويم، ملت ما حاضر نيست به اين كه دوباره در اين دام وارد بشود، دوباره مستشارهاى آمريكا بيايد و هر حكومتى مى‏خواهد بكند. تا حالا ما را عقب نگه داشتند بس است اين مى‏خواهند باز هم نگه دارند، عقب تر ببرند؟

    من دعا مى‏كنم از خداى متعال، مى‏خواهم كه خداوند ما را بيدار كند و خداوند دشمن‏هاى اسلام را اگر قابل اصلاح نيستند، از بين ببرد و ما را آشنا كند به وظايف همين عالم و به وظايف عالم‏هاى ديگر و ما را از اين ضيافت، يك حظى به قدرت خودش عنايت كند.

    والسلام عليكم و رحمةالله

    
    previos page menu page next page
    

  8. #1768
    afsanah82
    مهمان

    پیش فرض

    
    previos page menu page next page
    

    صحيفه نور ج 20 صفحه 91

    تاريخ: 9/3/66

    تلگرام به آيت الله گلپايگانى به مناسبت عيد سعيد فطر و بازگشت ايشان از مسافرت

    بسم الله الرحمن الرحيم‏

    حضرت آيت‏الله آقاى گلپايگانى دامت بركاته - قم

    پس از اهداء سلام و تحيت و تبريك عيد مبارك فطر، از بازگشت جناب عالى با سلامت و اميد سلامت هر چه بيشتر براى جناب عالى، خداوند جل و اعلى را شكرگزارم. اين جانب از ادعيه خالصانه براى سلامت وجود با بركت آن جناب غفلت نكرده و نمى‏كنم.

    والسلام عليكم و رحمةالله و بركاته

    روح‏الله الموسوى الخمينى

    
    previos page menu page next page
    

  9. #1769
    afsanah82
    مهمان

    پیش فرض

    
    previos page menu page next page
    

    صحيفه نور ج 20 صفحه 93

    تاريخ: 11/3/66

    پاسخ به پيشنهاد حجج اسلام آقايان خامنه‏اى و هاشمى رفسنجانى در باره تعطيل و فعاليتهاى حزب جمهورى اسلامى

    بسمه تعالى

    جنابان حجج اسلام آقاى خامنه‏اى و آقاى هاشمى دام توفيقهما موافقت مى‏شود. لازم است تذكر دهم كه حضرات آقايان مؤسسين محترم حزب، مورد علاقه اين جانب مى‏باشند. اميدوارم همگى در اين موقع حساس با اتفاق و اتحاد در پيشبرد مقاصد عاليه اسلام و جمهورى اسلامى كوشا باشيد. ضمناً تذكر مى‏دهم كه اهانت به هر مسلمانى چه عضو حزب باشد يا نه، بر خلاف اسلام و تفرقه‏اندازى در اين موقع از بزرگترين گناهان است.

    والسلام عليكم و رحمةالله

    روح‏الله الموسوى الخمينى

    
    previos page menu page next page
    

  10. #1770
    afsanah82
    مهمان

    پیش فرض

    
    previos page menu page next page
    

    صحيفه نور ج 20 صفحه 9

    تاريخ: 15/4/65

    پيام تسليت به حجت الاسلام سيد على خامنه‏اى به مناسبت رحلت والد ايشان‏

    بسمه تعالى‏

    جناب حجت‏الاسلام آقاى حاج سيد على خامنه‏اى رئيس محترم جمهور دامت افاضاته‏

    رحلت والد معظم جناب عالى كه عمرى با علم و تعهد و تقوا بسر بردند، موجب تأسف گرديد. اين مصيبت را به جناب عالى و اخوان محترم و خاندان جليل تسليت گفته، سلامت و موفقيت آن جناب را از خداى تعالى مسألت دارم.

    والسلام عليكم و رحمةالله‏

    روح‏الله الموسوى الخمينى

    
    previos page menu page next page
    

صفحه 177 از 208 نخستنخست ... 77127167173174175176177178179180181187 ... آخرینآخرین

برچسب ها برای این تاپیک

علاقه مندی ها (بوک مارک ها)

علاقه مندی ها (بوک مارک ها)

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  

http://www.worldup.ir/