صفحه 173 از 208 نخستنخست ... 73123163169170171172173174175176177183 ... آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1,721 تا 1,730 , از مجموع 2079

موضوع: صحيفه نور

  1. #1721
    afsanah82
    مهمان

    پیش فرض

    
    previos page menu page next page
    

    صحيفه نور ج 19 صفحه 247

    تاريخ:9/9/64

    بيانات امام خمينى در جمع رئيس جمهور، رئيس مجلس، رئيس ديوان عالى كشور، نخست‏وزير، وزرا و گروهى از مسؤولان كشورى و لشكرى به همراه جمعى از كاركنان تأسيسات خارك به مناسبت ميلاد با سعادت حضرت محمد (ص) و امام جعفر صادق (ع)

    عدالت گسترى انوشيروان مثل صلح دوستى رئيس جمهور آمريكاست‏

    بسم الله الرحمن الرحيم‏

    متقابلاً اين عيد بزرگ را كه بايد بگوييم دو عيد است، عيد ولادت حضرت رسول صلى الله عليه وآله و عيد ولادت حضرت صادق سلام الله عليه، خداوند انشاء الله مبارك كند بر همه شما و بر همه مسلمين جهان و بر ملت‏هاى بزرگ اسلامى خصوصاً ملت ايران، انشاء الله مبارك باشد اين روز. و من از همه آقايان تشكر مى‏كنم كه زحمت كشيديد و خصوصاً از آنهايى كه در جزيره خارك مشغول خدمت هستند بسيار تشكر مى‏كنم و اميدوارم خداوند تبارك و تعالى زحمات آنها را و خدمت‏هاى آنها را قبول كند.

    آن چيزى كه مى‏خواستم امروز عرض كنم اين است كه در ولادت حضرت رسول صلى الله عليه و آله قضايايى واقع شده است، قضاياى نادرى به حسب روايات ما و روايات اهل سنت وارد شده است كه اين قضايا بايد بررسى بشود كه چى هست. از جمله قضيه شكست خوردن طاق كسرى و فروريختن چهارده كنگره از آن قصر و از آن جمله خاموش شدن آتشكده‏فارس و ريختن بت‏هابه روى زمين. قضيه شكست خوردن شكست طاق كسرى شايد اشاره به اين باشد كه در عهد اين پيغمبر بزرگ طاق ظلم، طاق‏هاى ظلم مى‏شكند و مخصوصاً طاق كسرى شكسته شد براى اين كه آن وقت اين طاق كسرى مركز ظلم انوشيروان به خلاف آن چيزهايى كه به واسطه شعرا و به واسطه دربارى‏هاى آن وقت و موبدان آخوندهاى دربارى آن وقت درست كردند، يكى از ظالم ساسانيان است و دنبال او يك حديثى هم جعل شده است و به حضرت رسول صلى الله عليه و آله و سلم نسبت داده شده است كه من متولد شدم در عهد سلطان عادل انوشيروان! اين سند را اولاً سند ندارد و مرسل است و ثانياً كسانى كه اهل تفتيش در امور هستند، تكذيب كردند اين را و معلوم است كه يك دروغى است كه بستند. انوشيروان ظالم بايد گفت، نه عادل. در زمان انوشيروان چهار طبقه يا پنج طبقه ممتاز بودند، يعنى از هم ممتاز، علاوه بر خود دستگاه سلطنت با آن بساطى كه داشته است، يك دسته هم شاهزادگان بودند و دربارى‏ها، اينها يك طبقه عليحده ممتاز. يك دسته هم كسانى بودند كه داراى اموال هستند و

    صحيفه نور ج 19 صفحه 248

    به قول آنها شريف زاده‏ها، آنها هم يك دسته ممتاز. يك دسته ديگر هم عبارت از آنهايى بودند كه سران ارتش و امثال اينها بودند، آنها هم ممتاز. دسته آخر كه نوع مردم بودند پيشه‏وران بودند و پيشه وران بايد كار كنند آنها بخورند تكليف اين بوده. آنها ماليات آن طبقه بالا ماليات بده نبودند به نظام هم نمى‏رفتند. در نظام بايد طبقه پايين كه پيشه‏وران بودند، مى‏گفتند اينها بايد خدمت كنند و مال اينها صرف بشود در آن طبقات ديگر، اينها به نظام بروند، اينها جنگ بكنند، اينها كارها را انجام بدهند، آنها بخورند. اجازه نمى‏دادند كه اين طبقه پايين تحصيل كند، ممنوع بود. اين قصه در شاهنامه هم هست كه پيش او شكايت بردند كه بوذرجمهر پيش‏اش شكايت برد كه هزينه كم شده است و ارتش محتاج به معونه است و در بين اين طبقات پايين هستند اشخاصى كه مال داشته باشند. بعد رفتند و پيدا كردند يك نفرى كه حالا مى‏گويند كفشگر بوده، پيدا كردند و او گفت كه من مى‏دهم به حسب نقل شاهنامه من مى‏دهم لكن به شرط اين كه بچه من را اجازه بدهند درس بخواند. رفتند به او گفتند قبول نكرد. گفت نه، ما نه پولش راخواهيم، نه اجازه مى‏دهيم، براى اين كه اگر اجازه بدهيم كه يك آدم پايينى بيايد و درس بخواند، اين آن وقت بعد مى‏خواهد دخالت كند در امور و اين نمى‏شود. اين عدالتى است كه انوشيروان داشته است! و در تاريخ ثبت است اين جناياتى كه اينها مى‏كردند و من گمان ندارم در تمام سلسله سلاطين حتى يك نفرشان آدم حسابى باشد، منتها تبليغات زياد بوده است، براى شاه عباس آن قدر تبليغ كردند با اين كه در صفويه شايد از شاه عباس بدتر آدم نبوده، در قاجاريه آن قدر از ناصرالدين شاه تعريف كردند و شاه شهيد و نمى‏دانم امثال ذلك، در صورتى كه يك ظالم غدارى بود كه بدتر از ديگران شايد. آن تبليغات كه در آن وقت بود هميشه بوده است. عدالت گسترى انوشيروان مثل صلح دوستى رئيس جمهور آمريكاست و مثل كمونيستى شوروى است. ما الان در عصر حاضر اين چيزها را مى‏بينيم و اگر چنانچه تاريخ‏نويس و نمى‏دانم آنهايى كه شعرا هستند و آنهايى كه خطبا هستند و آنهايى كه دربارى هستند، اينها را، تبليغاتى كه الان دارد در دنيا مى‏شود، اين تبليغات به گوش اشخاص برسد كه مطلع از وقايع نيستند، آنها هم خيال مى‏كنند كه همان طورى كه انوشيروان عادل، عادل بوده است، آقاى رئيس جمهور آمريكا هم صلح دوست و عدالت‏پرور و امثال اينهاست و حال آن كه شما كه مطلعيد مى‏دانيد قضيه چى هست.

    عراق از جرگه تروريست‏ها خارج شد، چون سجده كرد به آمريكا!!

    اين قدر هياهو راه انداختند براى جلوگيرى از تروريست، آن قدر تبليغات كردند كه ايران درش تروريست‏پرور است و ايران چطور و جزء تروريست. عراق از جرگه تروريست‏ها خارج شد چون سجده كرد به آمريكا!! و ايران وارد شد براى اين كه اعتنايى به آنها نكرده!! ميزان تروريستى همين است پيش آنها و خود آنها مركز اين امور هستند. اگر فوج فوج مردم را بكشند، بريزند بكشند، قتل عام كنند هيچ اشكال نيست، بعد نسبت مى‏دهند به ايران كه در حبس‏هايش كشتار چه شد و چه شده، دليلتان چى هست؟ منافقين گفتند، سند صحيح!! دليلشان اين است كه مخالفين با جمهورى‏

    صحيفه نور ج 19 صفحه 249

    اسلامى گفتند كه اينها در محبس‏هايشان چه واقع مى‏شود، چه واقع شود، بدون اين كه محاكمه بشود مى‏كشند مردم را و امثال اينها. آن وقت يك مطلبى كه اين طورى است در رسانه‏هاى گروهى آنها آن قدر درش تبليغات مى‏شود و آن قدر گفته مى‏شود و ما از باب اين كه با آنها مخالفيم، رسانه‏هاى آنها اگر چنانچه يك مطلب صحيحى هم باشد نمى‏گويند و اگر چنانچه مطلبى را از امثال آنها بشنوند، چندين روز دنبال هم هى گفته مى‏شود، بعد هم دوباره تكرار مى‏شود.

    جزيره خارك را خوب! زدند، بعضى جاهايش هم اشكال دارد. معلوم است زدند، اما توانستند كه نفت ايران را قطع كنند؟ نتوانستند، الان هم باز با اين كه گويند كه، خود آنها عده‏اى‏شان مى‏گويند به اين كه الان همانطور كه سابق جريان داشت نفت، حالا هم جريان دارد بلكه بيشتر يك قدرى، معذلك الان هم مى‏گويند كه نفت ايران تمام شد نفتش، تمام شد. من نمى‏دانم جزيره خارك چند دفعه نابود بايد بشود؟ اولى كه زدند گفتند ما با خاك يكسانش كرديم، پس بايد يك قطره نفت نداشته باشد، خاك است ديگر!! بعد چهل و نه مرتبه مى‏گويند يا چهل و چند مرتبه تازه زدند، هر دفعه هم مى‏گويند ما از بين برديمش. خوب! يك چيز را چند دفعه از بين مى‏بريد؟ اين وضع دنياست، آن وقت مناقشه نيست در اصلاً در راديوهاى خارجى راجع به اين غلطى كه اينها مى‏گويند، راجع به اين تناقض‏گويى‏اى كه اينها مى‏كنند هيچ كلمه‏اى، هيچ حرفى نيست، اما تا يك كلمه اين جا از يكى صادر مى‏شود، يك چيزى به آن مى‏چسبانند و در بوق‏هايشان شروع مى‏كنند به چيز كردن. وضع دنيا الان اين طورى است، روى دروغ باز شده است.

    بت‏ها همه به رو افتادند، اين بت‏ها هم خواهند از بين رفت

    اين كه چهارده كنگره از كنگره‏هاى قصر ظلم خراب شد، به نظر شما نمى‏آيد كه يعنى در قرن چهاردهم اين كار مى‏شود يا چهارده قرن بعد اين كار مى‏شود؟ به نظر شايد بيايد اين، محتمل هست كه اين بناى ظلم شاهنشاهى بعد از چهارده قرن از بين مى‏رود و بحمدالله رفت از بين. بت‏هاهمه به رو افتادند، اين بت‏ها هم خواهند از بين رفت، حالا چه بت‏هايى كه تراشيده بودند از سنگ يا بت‏هايى كه خود ملت‏هايا بعضى از ملت‏تراشند با آدم، اينها هم رفتنى است، منتها ما حوصله‏مان كم است. تمام دنيا از اول تا آخرش پيش حق تعالى يك جور پيداست، اين ور و آن ور ندارد كه يك راه دورى باشد. پيش ما اين طور است كه خيلى راه دور است كه هزار سال طول مى‏كشد، دو هزار سال طول مى‏كشد. نخير اينها قريب است، نزديك است و مى‏شود و بت‏ها شكسته خواهد شد انشاء الله و آتش افروزى‏ها و بت‏پرستى‏ها و آتش پرستى‏ها هم انشاء الله از بين خواهد رفت.

    ما الان هم در بين راه هستيم و بايد اين وحدت را حفظ كنيم

    و اميدوارم كه خداوند تبارك و تعالى به ملت قهرمان ايران سلامت بدهد و هفته وحدت را واقعاً وحدت درست كنند، نه اين كه فقط ما هفته وحدت مى‏گيريم، ما محتاج به وحدت هستيم در

    صحيفه نور ج 19 صفحه 250

    ساليان دراز هميشه. قرآن كريم كه به ما دستور داده و به مسلمين دستور وحدت داده، براى يك سال و ده سال و صد سال نيست، براى سرتاسر عالم است در سرتاسر تاريخ و ما محتاج به اين هستيم كه عملاً وحدت را محقق كنيم و محقق هست و نگه داريم اين وحدت را. ما الان هم در بين راه هستيم و بايد اين وحدت را حفظ كنيم و من اميدوارم كه با بركت وحدت ملت ايران، اين وحدت در ساير كشورهاى اسلامى هم پيدا بشود كه دارد پيدا مى‏شود و همه مسلمين دست واحد بشوند بر اعداء چنانچه در روايت هست.

    و انشاء الله خداوند به همه شما تؤفيق عنايت كند و هيچ وقت از اين‏هاى و هوى‏ها و از اين تبليغات خارجى‏ها خوف به خودتان راه ندهيد، آن خوفى كه بايد باشد از خداى تبارك و تعالى باشد. از ديگر قدرت‏ها خوف نداشته باشيد براى اين كه قدرتى در كار نيست غير قدرت حق‏تعالى. قدرت حق تعالى است كه جلوه جلوه ضعيفش در سرتاسر عالم طبيعت پيدا شده است و شما هيچ وقت نترسيد و مستقيم و پاى برجا بايستيد و در مقابل همه قدرت استقامت كنيد و خداوند با شماست و شماها را انشاء الله حفظ مى‏كند از شر اشرار و مملكت شما را نجات مى‏دهد و مهم اين است كه از شما راضى باشد حق تعالى.

    انبيا مظهر رحمت حق تعالى هستند

    من بايد عرض كنم كه مقصد اصلى انبيا تا حالا كم حاصل شده است، خيلى كم. اگر فردا آخوندهاى دربارى نگويند كه فلانى گفت پيغمبر كارى ازش نيامد، اگر پيغمبر مقصدش حاصل شده بود، اين آخوندهاى دربارى حالا نبودند. اگر مقصد انبيا حاصل شده بود، اين دولت آمريكا و نمى‏دانم ديگران نبودند حالا. اگر اينها مى‏گويند كه الان مقصد انبيا حاصل شده است و اين همه فساد در دنيا هست؟ پس مقصد انبيا معلوم مى‏شود اين فسادها بوده كه حاصل شده مقصد انبيا حاصل نشده است، ما هم كه داريم مى‏گوييم مقصد انبيا، باز آن مقصدى كه آنها خواستند ما دستمان به آن نمى‏رسد، اين يك مسأله‏اى است فوق اينها. مقصد انبيا حكومت نبوده است، حكومت براى مقصد ديگر بوده، نه مقصد بوده. تمام مقاصد برمى‏گردد به معرفت الله، هر چه در دنيا واقع بشود و انبيا هر چه دنبالش بودند دنبال اين بودند كه خداشناسى، واقعاً خداشناسى، اگر او حاصل بشود همه چيز دنبالش حاصل است. تمام فسادهايى كه در دنيا واقع بشود از اين است كه ايمان ندارند به خدا، ... خداشناسى و معرفت باشد، ايمان ندارند. اگر ايمان به خدا پيدا شد همه چيز دنبالش است، تمام فضايل دنبالش است. انبيا هم دنبال اين بودند كه به تدريج آن طور كه مى‏شود اين بشر را سوق بدهند طرف معرفت الله. تمام چيزهاى ديگر هم مقدمه همين معناست و تمام چيزهايى كه از آن سوختند انبيا، اين بود كه مى‏ديدند مردم دارند خودشان را مى‏كشند طرف جهنم. انبيا مظهر رحمت حق تعالى هستند، مى‏خواهند كه همه

    صحيفه نور ج 19 صفحه 251

    مردم خوب باشند، مى‏خواهند همه مردم معرفت الله داشته باشند، مى‏خواهند همه مردم سعادت داشته باشند. وقتى مى‏بينند كه اين مردم دارند رو به جهنم مى‏روند، آنها افسوسش را خورند، در قرآن هم اشاره‏اى به اين هست، فلعك باخع نفسك اين كه اينها مؤمن نشدند. مسأله اين است كه همه دنبال اين بودند كه مردم را آشنا كنند با خدا.

    قرآن كريم مركز همه عرفان‏هاست، مبدا همه معرفت‏هاست لكن فهمش مشكل است

    اين طورى كه مى‏بينيد كه در ادعيه ائمه ما واقع شده است، در دعاى كميل شما ملاحظه كنيد كه چى مى‏گويد حضرت امير، عرض مى‏كند كه خوب! بر فرض اين كه من آتش را تحمل كردم اما فراق تو را چطور تحمل كنم؟ اينها چى مى‏گفتند! در دعاى مناجات شعبانيه چه حرف‏هايى هست؟ مقاصد انبيا در ادعيه كه در از ائمه عليهم السلام وارد شده است اشارات به آن هست زياد. قرآن كريم اشارات بسيار لطيفى دارد لكن چون براى عموم وارد شده است به يك صورتى گفته شده...است كه هم خواص از آن ادراك مى‏كنند، هم عموم از آن ادراك مى‏كنند. قرآن كريم مركز همه عرفان‏هاست، مبدأ همه معرفت‏هاست لكن فهمش مشكل است. آنهايى كه فهميدند كه من خوطب به بودند و كسانى كه متصل به رسول خدا بودند، آنها دانند قضيه چى هست، آنها مقاصد انبيا را مى‏دانند چى هست، مقصد رادانند چى هست. ما دوريم از آن و مهجور، لكن خوب! عنايات حق تعالى زياد است، از ما مهجورها هم اين قدرى كه ازمان مى‏آيد قبول مى‏كنند، لكن بايد ما اين قدرى كه ازمان مى‏آيد دنبالش برويم، در عمل، در علم و در اخلاق و در ساير چيزها و اگر همين قدر هم برويم خوب جنات عدن هست، جنات هست لكن آنى كه مقصد انبيا بود، جنات هم بود، چيز ديگرى ماوراى اينها بود، بهشت هم نبود، خوف جهنم هم نبود، عشق به بهشت هم نبود، يك مسأله ديگرى فوق اين مسائل بود. خوب! اين دست ما از آن كوتاه است. حالا ما كه اهل همين مسائل هستيم اگر چنانچه جديت نكنيم و به احكام ظاهرى انبيا عمل نكنيم، به احكام اسلام خداى نخواسته عمل نكنيم، خوب! دنبالش آن چيزهايى است كه هست در كتاب و سنت. و من اميدوارم كه خداوند به همه تؤفيق بدهد كه خدمت كنيم به اسلام و خدمت كنيم به بندگان خدا. خدمت به بندگان خدا، خدمت به خداست و همه مؤفق باشيد انشاء الله و اميدوارم كه اسلام ما را قبول كند به اين كه مسلمان هستيم و پيغمبر اكرم در اين روز، روز مبارك ما را بپذيرد و حضرت صادق سلام الله عليه ما را قبول كند.

    والسلام عليكم و رحمه الله‏

    
    previos page menu page next page
    

  2. #1722
    afsanah82
    مهمان

    پیش فرض

    
    previos page menu page next page
    

    صحيفه نور ج 19 صفحه 252

    تاريخ:11/9/64

    تلگرام تسليت امام خمينى به آيت الله گلپايگانى

    بسمه تعالى

    حضرت مستطاب آيت الله آقاى گلپايگانى دامت بركاته‏

    خبر در گذشت مرحوم حجت الاسلام والمسلمين آقاى حاج سيدنصرالله مستنبط قدس سره موجب تأثرگرديد. بدين وسيله اين ضايعه مولمه را به جناب حجت الاسلام آقاى سيد جواد گلپايگانى دامت توفيقاته تسليت گفته، طول عمر و سلامت شما را از خداى متعال مسألت دارم.

    والسلام عليكم و رحمه الله

    روح الله الموسوى الخمينى

    
    previos page menu page next page
    

  3. #1723
    afsanah82
    مهمان

    پیش فرض

    
    previos page menu page next page
    

    صحيفه نور ج 19 صفحه 253

    تاريخ: 19/9/64

    بيانات امام خمينى در جمع اعضاى شوراى عالى انقلاب فرهنگى

    افرادى كه از دانشگاه در مى‏آيند يا مخرب يك كشورى هستند يا سازنده آن

    بسم الله الرحمن الرحيم‏

    من قبلاً تشكر كنم از همه آقايان كه تشريف آوردند اين جا از نزديك خدمتشان برسيم. و من الان بايد بگويم كه اطمينان دارم كه با اين جمعيتى كه الان، اعضاى محترمى كه الان هستند در شورا، ديگر نگرانى‏اى نسبت به دانشگاه‏هاو انشاءالله ساير چيزها نباشد. معذلك البته مسأله چون خيلى مهم است و سرنوشت انقلاب اسلام بسته به اوست بقايش، از اين جهت بايد هميشه اين حساسيت را داشت / اين طور نيست كه / در همه امور بايد حساس بود اما فرق است ما بين آنى كه ادامه بايد اين حساسيت پيدا بكند، يك چيزهايى كه حل مى‏شود، مثلاً ما جنگ داريم، جنگ چيز مهمى نيست حل مى‏شود، چيز مهمى نيست و بحمدالله خوب است وضع، و جهات سياسى‏اى كه در دنيا هست، آنها هم حل مى‏شودانشاءالله، چيزهايى است حساس بايد بود. اما مسأله دانشگاه يك مسأله فوق العاده است كه اين افرادى كه از دانشگاه در مى‏آيند يا مخرب يك كشورى هستند يا سازنده آن كشور هستند، و در كشور ما، يا رو به اسلام مى‏برند كشور ما را يا منحرفش مى‏كنند. اين از چيزهايى است كه از دانشگاه مى‏آيد اين كار، چنانچه از حوزه‏هاى علميه مى‏آيد اين كار، از اين جهت خيلى مهم است اين امر. در انقلاباتى كه در عالم واقع مى‏شود يا در شورش‏ها يا در كودتاها، يكى اصل اين شورش و انقلاب و كودتا، يكى انگيزه‏اش، يكى محتوايش اينها سه امرى است كه بايد در آن توجه كرد. خودشان، خود انقلابات يا خود اينها شبيه به همند، يا شورش است يا كودتاست يا انقلاب، صورتاً مثل انسان‏ها مى‏ماند كه همه صورتشان مثل هم هست اما معناشان فرق با هم دارد. انگيزه‏ها مهم است و محتواها. گاهى وقت‏ها انگيزه خوب است، محتوا خوب نيست، گاهى وقت‏هامحتوا خوب است، انگيزه درست نيست. ممكن است يك نفر حالا، (حالا نسبت به يك نفر عرض مى‏كنم) يك نفر آدم با يك انگيزه خوبى بخواهد يك كار خوبى به نظر خودش انجام بدهد و او بد باشد، اين آدم مثاب است لكن كارش خلاف است. يك اشخاصى مى‏شود كه يك كارهاى خوبى انجام مى‏دهند با انگيزه بد. مثلاً يك كسى كشف يك چيزى مى‏كند و انگيزه‏اش بد است براى اين كار و كارش خوب است، يك وقت هم هر دو خوب هستند. انقلاب فرهنگى هم همين جور است كه يك انقلاب است كه تحول است از يك حالى به حال ديگر، نه پيشبرد همان چيزى كه هست چنانچه انقلاب جمهورى اسلامى در كل هم

    صحيفه نور ج 19 صفحه 254

    همين طور است، يك انقلاب شد به توسط مردم، يك انگيزه انقلاب بود و يك محتواى انقلاب. اميدوارم كه انگيزه انقلاب در مردم الهى باشد. اما در انقلابات ممكن است كه ما انقلاب بكنيم، يك حكومتى را برداريم يك حكومت ديگر براى خودمان درست كنيم، خودمان مى‏خواهيم به يك نوايى برسيم، كار نداريم ببينيم چه بشود. اين چه محتوايش خوب باشد، چه محتوايش بد باشد براى ما فايده ندارد، براى اين كه مى‏خواهد تشكيل بدهد وقتى انگيزه‏اش اين است كه فقط به دستش بيايد يك قدرتى، بخواهند قدرتمند باشند، او سابقى بوده، ما آن قدرت را از او بگيريم، خودمان بگيريم. اين با او نسبت به اصل مسأله انگيزه فرقى ندارد، يعنى يك حكومتى رفته است، يك حكومت ديگرى هم آمده است، هر دويشان هم مثل هم هستند، مثل ساير كودتاها مى‏ماند كه در دنيا واقع مى‏شود، اين فرقى با هم ندارد. يك وقت اين است كه يك قيام مى‏شود، يك نهضتى مى‏شود براى يك كار خوبى اما الهى نيست. از باب اين كه كار خوب است براى ملتمان خدمت بكنيم كار خوب است، فلان، اين ممكن است ارج بدهد اما آنى كه مقصود است، نيست. آنى كه مقصود است اين است كه انسان در كارهايش چه در تشكيل حكومتش، چه در انقلاب فرهنگى‏اش، چه در انقلابات ديگرش نظرش اين باشد كه يك كار الهى كرده باشد، اين پيش خدا ارزش دارد مثل انبيا. انبيا كارشان به واسطه اين ارزش داشت نه براى عمق كارشان و عرض مى‏كنم كه سعه كارشان، حكومتشان زياد باشد، كم باشد فرقى نمى‏كند اين انبيا، آنى كه هيچ نتوانسته كار بكند با آنى كه خيلى كار كرده هر دو در انگيزه مثل هم هستند، يعنى هر دو مى‏خواستند كه يك كارى براى خدا بكنند و پيش خدا ماجورند و هر دو هم ماجور هستند، يكى موفق شده، يكى موفق نشده است - آن ديگر دست خود اين نبوده، موفق نشده است - و در انقلاب فرهنگى، آنى كه براى شما فايده دارد (يك وقت براى مملكت فايده دارد، يك وقت براى دانشجوها فايده دارد، يك وقت براى شما آقايان) آنى كه براى شما فايده دارد اين است كه انگيزه‏تان اين باشد كه اين دانشگاه را ببريد طرف اسلام، الهى‏اش كنيد. هر درسى مى‏خواهند بخوانند مانع ندارد، درس‏هايى كه چيز است، اسلام با همه چيزها، الا بعضى از درس‏هااستثنا كرده، با همه موافق است، اما آنى كه براى ماها فايده دارد اين است كه ما بخواهيم همين / مسأله‏اى كه / اسلامى بودن را الهى‏اش كنيم، بخواهيم الهى باشد اين كار ما، براى خدا كار بكنيم، اين براى خودتان فايده دارد، موفق بشويد فايده دارد، موفق هم نشويد فايده دارد. و اگر اين انگيزه شد مسلما دنبال اين هستيد كه كار خوب باشد وقتى انگيزه الهى شد، ديگر نمى‏شود اين كه انسان انگيزه‏اش الهى باشد و دنبال اين باشد كه خودش يك / چيزى / راهى باز كند، حالا چى شد، هر چى شد، شد. اين قهراً خواهد اين طور شد كه وقتى كه انگيزه براى خدا شد، دنبال اين است كه اين كار را انجام بدهد به طورى كه خداپسند باشد، از اين جهت در اين كار موفق است. اگر موفق نشد در انجام و نتوانست انجام بدهد، خوب! قصور قدرتش است، قدرت نداشته بيشتر از اين. اما پيش خدا اين ارزش‏اش با آن كسى كه قدرت داشته مثل هم مى‏ماند.

    صحيفه نور ج 19 صفحه 255

    اين من را اگر انسان زيرپا گذاشت و او شد، اصلاح مى‏كند همه چيز را

    بنابراين آنى كه براى انسان ارزش دارد، ارزش انسانى و روحانى دارد، ارزش الهى دارد، اين است كه اين انگيزه را حفظش بكند كه براى خدا اين كار را بكند. مى‏خواهيد تربيت كنيد اطفال مردم را، براى خدا، خواهيد تربيت كنيد جوان‏هاى مردم را، براى خدا، مى‏خواهيد تربيت كنيد ملت را، براى خدا، مى‏خواهيد حكومت كنيد، براى خدا حكومت كنيد، همان حكومتى كه انبيا مى‏كردند، خوب! موسى هم حاكم بود، پيغمبر هم حاكم بود، على هم حاكم بود. از آن طرف، چيزهاى مفسد هم حاكم هستند، صورت مثل هم مى‏ماند - الا در بعضى جهات - انسان‏ها صورت‏هايشان يكى هست، مثل هم مى‏ماند همه، يك وضع دارند، گاهى اگر يك وضع اختلاف داشتند، وضع جسمانى و حيوانى است ديگر. آن چيزى كه فرق مى‏گذارد ما بين اينها، آن معنايى است كه در آنها هست و مهم آن انگيزه الهى است كه برگردد همه چيز به خدا. خدا هم كه انبيا را فرستاده، مقصد اصلى اين نبوده كه حكومت بكنند، مقصد اصلى اين نبوده است كه نظام ايجاد كنند، مقصد اعلا اين نبوده كه عدالت اجتماعى ايجاد كنند، مقصد اعلا اينها نيست، اما اينها مقصد است - بعضى‏هايش مقصد است - البته عدالت، اجراى عدالت يك مقصدى است، عدالت الهى را بخواهيد اجرا كنيد لله تعالى، مقصدى است. بخواهيد عدالت الهى را ايجاد كنيد براى خاطر اين كه مشهور بشويد به اين كه آقا چه آدم خوبى است، دارد چى مى‏شود، اين براى خودتان بد است، واقعش خوب است، براى مردم آن وقت خوب است بعضى چيزها براى مردم خوب است، براى دانشگاه خوب است، بعضى از چيزها براى شما خوب است، بعضى چيزها براى هر دو خوب است. اگر موفق بشويد هم اين معنا را درست بكنيد كه انگيزه، انگيزه الهى و خدايى باشد، نه براى خودم يك كارى مى‏خواهم بكنم، براى خدا مى‏خواهم يك كارى بكنم، براى ملت هم نيست، براى خداست، اگر اين طور باشد موفقيد در كارتان راجع به اين جهت. در آن كار اگر هم به حسب قاعده موفق خواهيد شد در آن كار هم اگر هم خداى نخواسته يك وقت چيزهايى آمد پيش، موانعى آمد پيش، نتوانستيد موفق بشويد، اين ديگر قدرت نداشتيد، خدا هم از شما قبول دارد، بيشتر از قدرت از شما نمى‏خواهد. بنابراين، اين انگيزه را بايد ما حفظ بكنيم. يك كسى ممكن است درس بخواند، درس الهى بخواند، توحيد بخواند، عرفان بخواند و جهنم برود. ديگران از استفاده از او تو بهشت بروند، اين براى اين كه خودش انگيزه باطل داشته باشد جهنم برود. يك كسى مى‏خواهد درس بخواند براى اين كه مثلاً فلان منصب را پيدا كند، آقاى محله بشود، آقاى شهر بشود، آقاى يك مملكت بشود، آقاى دنيا بشود. يك كسى مى‏خواهد درس بخواند براى اين كه خودش معروف بشود، در اين جاها، در اين ده، در اين شهر معروف بشود، همه‏اش برگشت به اين است كه يا خودم يا خدا، يا من يا او. اين من را اگر انسان زيرپا گذاشت و او شد، اصلاح مى‏كند همه چيز را. و در همه اقطار كارها اين طورى است كه فرق ما بين اين كه اين كار يك كارى است الهى، آدم خودش بايد فكرش را بكند. گاهى وقت‏ها خود انسان هم در اشتباه است لكن بايد فكر كند حالا اين كارى كه من دارم مى‏كنم و اين قدر خوشحالم براى اين كه براى خدا اين كار را كردم، اگر يك كسى‏

    صحيفه نور ج 19 صفحه 256

    بهتر از من اين كار را انجام بدهد، حاضرم كه اين را به او بدهم و خوشحالتر هم بشوم براى اين كه او بهتر براى خدا كار مى‏كند يا نه. اگر اين جا آدم فهميد كه نه، اين طور نيست، حاضر نيست اين كار را، بداند اين خدايى نبوده (صرف خدايى) اخلاص نبوده در آن. آنى كه براى ما فايده دارد اخلاص است كه براى خدا هم كار بكنيم، خدا هم احتياجى به هيچ چيز ندارد. احتياجى به اخلاص ما ندارد، خدا مى‏خواهد كه، ميل دارد، يعنى ميل به آن معنايى كه ديگران دارند نه، انبيا را فرستاده كه تربيت كنند، مردم را نجات بدهند، نجام مردم به اين است كه دنبال انبيا باشند و انگيزه‏هايشان هم انگيزه انبيا باشد نمى‏توانيم به آن قدر، به هر اندازه‏اى كه مى‏توانيم. البته ما نمى‏توانيم كه انگيزه‏اى كه حضرت امير دارد ما داشته باشيم اين معلوم است كه ما نمى‏توانيم. اما مى‏توانيم كه يك انگيزه‏هايى داشته باشيم كه مشابه او باشد، برويم طرف آن طرف.

    دانشگاه را بايد رو به خدا و معنويت ببريد و همه درس‏ها هم خوانده بشود

    دانشگاه را بايد شما رو به خدا ببريد، رو به معنويت ببريد و همه درس‏ها هم خوانده بشود، همه درس‏ها هم براى خدا خوانده بشود. اگر اين را توانستيد كه شما براى اين كار برويد و اين كار را بكنيد در كارتان موفقيد، چه برسيد به مقصدتان، چه نرسيد به مقصدتان. يا اگر براى خودتان باشد ممكن است كار، بسيار كار عادى باشد اما براى ديگران نفع دارد، براى شما نفع ندارد، گاهى براى شما ضرر دارد، براى ديگرى نفع دارد، براى شما ضرر دارد و گاهى براى شما نفع دارد، براى ديگران ضرر دارد. شما مى‏خواستيد يك كار خوبى بكنيد نشده است و كار بد شده است اما شما مى‏خواستيد خوب انجام بدهيد. اين معنا را ما بايد هميشه در ذهنمان باشد و توجه به اين داشته باشيم تا موفق در امور بشويم، در هر كارى موفق بشويم. من ادعا نمى‏كنم كه امثال من يك همچو چيزى هستيم، نه، ما آدم‏هاى ناقصى هستيم، بايد برويم تحصيل كنيم، تحصيل كمال بكنيم. اما مردم بودند در بين‏شان كه يك همچو اشخاصى بودند، لااقل ما مى‏دانيم انبيا بودند، اولياء خدا بودند كه اين جور بودند، براى او بوده هر چه كار كردند، نه اين است كه براى حكومت بوده است يا براى چى بوده. مى‏رفتند دنبال حكومت براى اين كه از دست جاهلين بگيرند، فشار مى‏آوردند كه از دست جاهلين بگيرند، لكن نه از دست جائرين بگيرند كه خودشان حاكم باشند، از دست جائرين مى‏گيرند كه عدالت الهى را اجرا بكنند. اين كار، كار انبيا بوده، عدالت الهى را مى‏خواستند ايجاد كنند لله تعالى. از اين جهت كه لله تعالى بوده است و خالص بودند آنها، الهى بودند خودشان، كارهاشان اين طورى بوده. ما ناقصيم، ما اعتراف مى‏كنيم پيش خدا كه ما ناقصيم، تا آخر هم نمى‏توانيم اين طور كمال را پيدا بكنيم. اما بايد فكر باشيم كه دنبال اين معنا باشيم، همچو نباشد كه پشت بكنيم به اين معانى، دنبال اين معنا باشيم كه ما يك كارى كه مى‏كنيم براى خدا باشد. و من اميدوارم كه موفق بشويد وقتى كه يك همچو انگيزه‏اى باشد، حتى در آن كارهايى كه پيشتر نمى‏توانستيد انجام بدهيد با اين انگيزه انجام بدهيد، با اين انگيزه‏اى كه عرض مى‏كنم قدرت به انجام پيدا بكنيد. خدا تأييد مى‏كند يك همچو انگيزه‏اى را، يك همچو كارى را تأييد

    صحيفه نور ج 19 صفحه 257

    مى‏كند خداى تبارك و تعالى. چنانچه ديديم كه انبيا با دست خالى مى‏آمدند كارهاى بزرگ مى‏كردند. پيغمبر اكرم چى بود؟ خوب! يك شبانى بود در مكه، همه هم با او مخالف بودند و اذيتش هم مى‏كردند و چه مى‏كردند منتها چيز بود، اما اين يك شبان پا شد يك همچو كارى كرد كه حالا دنيا را اين طور كرده. حضرت عيسى هم همين طور، حضرت موسى هم يك شبانى بود آن هم اين طور، حضرت ابراهيم هم همين طور، يكى بودند اينها خودشان، لكن جمع بودند، يك ملت بودند هر يكى‏شان، يعنى همه چيز داشتند و عمده همان است كه نقطه اتكا خدا بوده است، براى خدا بوده، حركت براى خدا، سير الى‏الله تعالى بوده، سير الى‏الله تعالى چون بوده است هر كارى كه مى‏كردند الهى بوده، نهار هم مى‏خوردند الهى بوده، نماز هم مى‏خواندند الهى بوده، جنگ هم مى‏كردند الهى بوده.

    من اميدوارم كه ما دنبال اين مسأله باشيم و من مطمئنم كه شما آقايان انشاءالله موفق هستيد در اين كارى كه داريد انجام مى‏دهيد و هميشه هم حساس باشيد در آن، هيچ وقت خيال نكنيد كه نه، تمام شد مساله. دانشگاه جورى است كه نظرهاى فاسد دنبالش است به اين كه يك كار خلافى بشود در آن، دنبالش است، موفق انشاءالله نشوند. و هميشه بايد انسان حساس باشد كه نگذارد اين سنگرى كه مى‏تواند همه چيز را درست كند و مى‏شود كه همه چيز را به هم بزند، يك وقت از دستتان اين سنگر چيز بشود، يك خللى در آن واقع بشود. من هم دعاگوى شما هستم و اميدوارم كه هميشه موفق و مويد و منصور باشيد و هميشه براى اين ملت و براى خدا خدمت بكنيد.

    والسلام عليكم‏

    
    previos page menu page next page
    

  4. #1724
    afsanah82
    مهمان

    پیش فرض

    
    previos page menu page next page
    

    صحيفه نور ج 19 صفحه 258

    تاريخ: 2/10/64

    بيانات امام خمينى در جمع مسؤولين و فرماندهان ارتش جمهورى اسلامى‏

    ما خودمان چيزى نيستيم، هر چه هست از طرف خداست

    بسم الله الرحمن الرحيم‏

    من بايد تشكر كنم از شما آقايان، همين طور هم روحانيون و هم آقايان ديگر كه در يك جلسه‏اى كه مى‏شود گفت يك جلسه روحانى است براى اين كه شما و همه كسانى كه در اين جنگ وارد هستند و در ايران هستند، وضعشان همه مى‏دانيم كه با وضع سابق چقدر فرق كرده، يك روز بود كه جوان‏هاى ما اگر هم مى‏خواستند كارى بكنند لب دريا يا امثال اينها بود كارشان و حالا مى‏بينيد كه جوان‏هاى ما چطور عمل مى‏كنند. اين يك عنايتى است كه از خداى تبارك و تعالى به اين ملت شده است و همه بايد قدر اين عنايت را بدانيم. ما خودمان چيزى نيستيم، اين را همه بايد بدانيم كه هر چه هست از طرف خداست. من تجربه‏ام در اين مدت طولانى‏اى كه مشغول بودم به اين كارهايى كه البته وظيفه روحانى بود لكن كنار كشيده بوديم از آن. من احساس مى‏كنم كه بسيارى از مسائل بود كه / ما / بدون اين كه ما بفهميم انجام مى‏گرفت، اين جور نبودكه ما نقشه‏اى كشيده باشيم براى اين كار و اين نبود جز اين كه خدا هدايت مى‏كرد، اين طور بود مساله. الان هم عنايت خدا به شما، به همه اين ملت هست. شما كه قوه اين ملت هستيد و خدمتگزار براى جمهورى اسلامى هستيد و نگهدار اين جمهورى هستيد و نگهبان در جبهه‏ها هستيد، مورد عنايت خدا بيشتر هستيد. شما در آن جا يك كارى كه بكنيد مثل يك عبادت طولانى است كه ماها در اين جا مى‏كنيم. شما مطمئن باشيد كه وقتى يك قدم براى خداى تبارك و تعالى برداريد، خداى تبارك و تعالى عنايتش را به حسب همين رحمتى كه دارد، به واسطه او بيشتر جلو مى‏آيد.

    ما وظيفه خدايى داريم كه از ارتش پشتيبانى كنيم

    مطمئن باشيد كه شما پايداريد، ارتش مطمئن باشد كه پايدار است. ما وظيفه داريم كه از ارتش پشتيبانى كنيم، وظيفه خدايى داريم و شما مطمئن باشيد كه ما از شما پشتيبانى مى‏كنيم. آن روزى كه منافقين نقشه كشيده بودند كه ارتش را كنار بزنند و هى انگ اين كه اينها چه بودند در آن وقت و چه بودند... من آن روز هم اعتقادم بود كه ارتش را ما بايد حفظش كنيم، حالا بيشتر شده اين اعتقاد براى

    صحيفه نور ج 19 صفحه 259

    اين كه آن وقت باز يك نزديكى‏اى به آن زمان داشت و حالا از آن زمان گذشته و تحول پيدا شده. امروز من در چهره‏هاى شما چيزهايى مى‏بينم كه آن روز نمى‏شد ببينى. امروز وضع شما يك وضعى شده است كه با آن روز فرق دارد و شما با كمال اطمينان مشغول خدمت باشيد. هيچ كس نمى‏تواند كه به وضع شما و به قدرت شما يك تصرفى بكند و نمى‏تواند كه يك تضعيفى از شما بكند، ملت با شما هستند، همه با شما هستند. شما هم بايد با ملت باشيد و هستيد الحمدلله.

    كوشش كنيد به اين كه دست واحد باشيد

    وقتى يك ملت قيام كرد همه‏شان با هم بودند، ارتشش بود، سپاهش بود، بسيجش بود با اين وسعت، مردمش بودند، روحانى‏اش بود، عرض مى‏كنم كاسبش بود، كارگرش بود، همه اينها بودند، يك همچو ملتى كه همه‏شان با هم بودند، هيچ كس نمى‏تواند باهاشان معارضه كند اينها را نمى‏شود با آن معارضه كرد، هم آمريكا اين مطلب را مى‏داند، هم شوروى مى‏داند كه ملت را اينها وقتى بخواهند شكستى بدهند، به يك جبهه‏اى شكست مى‏دهند كه ملت همراهش نباشد يك جمعيتى كه يك هستند، يك دست هستند، اين جمعيت را نمى‏شود به هم زد. كوشش كنيد در اين كه همه با هم باشيد. كوشش بكنيد به اين كه دست واحد باشيد، حتى دو دست نه، دست واحد باشيد، يعنى، شما خيال نكنيد كه سپاه يك وضعى دارد / وضع / سپاه هم خيال نكند شما يك وضعى داريد، هر دو يك وضع داريد، هر دو يك تكليف داريد و آن حفظ اسلام است.

    امروز همه دنيا متوجه به ايرانند كه اين جمعيت مى‏خواهند چه بكنند

    شما وقتى كه ملاحظه كنيد در صدر اسلام چه رنج‏هايى كشيدند اين عده كم در مقابل عده زياد، چه رنج‏هايى كشيدند، خود پيغمبر اكرم چقدر رنج كشيد، بعدش هم ديگران رنج كشيدند و اسلام را حفظش كردند. شما امروز يك وظيفه ملى داريد نسبت به كشورتان. يك وظيفه اسلامى داريد نسبت به حفظ اسلام، اسلام الان امانت است پيش شما. امروز همه دنيا متوجه به ايرانند كه اين جمعيت مى‏خواهند چه بكنند، متحيرند آنها كه اين چهل ميليون جمعيتى كه اين جا جمع شدند و يك گوشه‏اى هستند، اينها مى‏خواهند چه بكنند، چين با يك ميليارد و صد ميليون جمعيتش توجه به اين جا دارد كه ببيند چى هست در اين جا، شوروى توجه دارد، آمريكا بيشتر توجه دارد، همه متوجه‏اند به اين كه اين يك جمعيت كمى كه در يك گوشه از دنيا يك صدايى بلند كرده، اين چه صدايى است كه اين طور صدايش در همه جا موج افكنده. آنها از باب اين كه نمى‏دانند اسلام يعنى چه، معنويت را نمى‏دانند يعنى چه. آنها همه حساب‏هاشان روى اين است كه ما چند تا تانك داريم، آنها هم چند تانك دارند، ما چه، البته ما وقتى اين حساب را بكنيم مقابل آمريكا و شوروى، ما چيزى نداريم اگر حساب اين باشد، اما

    صحيفه نور ج 19 صفحه 260

    حساب اين نيست، حساب اين است كه شما يك صدا بلند كرديد دنيا را به حركت در آورديد.

    دفاع ما، يك دفاعى است كه عقل و اسلام هر دو با آن موافقند

    الان هر جاى دنيا كسى برود، توجهش به ايران مى‏بيند كه از خود ما كه اين جا هستيم بيشتر مطلع هست جهات را. اين براى اين است كه مساله، مسأله معنوى است، مساله، مسأله‏اى نيست كه ما مى‏خواهيم جنگ بكنيم يا مى‏خواهيم دفاع بكنيم. ما دفاع مقدس مى‏خواهيم بكنيم، يعنى ما مى‏خواهيم از آبروى اسلام، از آبروى كشور اسلامى دفاع بكنيم، اين يك دفاعى است كه عقل و اسلام هر دو با آن موافقند، همه مى‏گويند كه بايد دفاع كرد. شما كشورتان الان مورد طمع يك جنايتكار واقع شده است و او را بازى‏اش داده‏اند براى اين كه بيايد يك همچو شلوغكارى بكند. اگر چنانچه دست اينها پشت سرش نبود، با يك سيلى از بين رفته بود. اما آنها دارند همه دنبالش مى‏كنند و حالا هم دارد سست مى‏شود دنبال كردنشان، مايوس شده‏اند اينها. شما بدانيد كه دشمن شما مايوس است امروز و شما قوى‏ايد امروز. لكن عمده تكليف خود شماست كه هر كدامتان به تكليف عمل بكنيد، قانون براى شما تكليف معين كرده، اسلام براى شما تكليف معين كرده، به اين تكليف بايد عمل كرد، اين تكليف براى شما آبرو پيدا مى‏شود، براى شما حيثيت پيدا مى‏شود، كشور شما حيثيت پيدا مى‏كند.

    حفظ حيثيت اسلامى و ملى‏تان به اين است كه با هم باشيد

    الان كشور شما با آن وقت چقدر فرق دارد، آن وقت همه اين بودند كه مستشاران بيايند چه بكنند، چه بكنند، كارخانه‏هاى ما دست مستشارها بود، ارتشمان دست آنها بود، همه چيزمان دست آنها بود. امروز شما بحمدالله خودتان هستيد، ايستاديد روى پايتان در مقابل امريكا، شوروى نمى‏دانم ساير جاها، مى‏گوييد كه ما اصلا هيچ كارى به كسى نداريم، نمى‏تواند كسى دخالت كند و نخواهد كرد، نمى‏توانند هم بكنند، نه صلاح نظامى‏شان و نه صلاح سياسى‏شان هست، نمى‏توانند اين كار را بكنند. لكن شرط اين كه ما بتوانيم مقاومت كنيم و بتوانيم حفظ كنيم اين كشور را، شما بخواهيد حفظ بكنيد حيثيت ملى خودتان را، حيثيت اسلامى خودتان، شرطش اين است كه با هم باشيد. فكر اين كه من ارتشى هستم بايد چه باشم، من عرض مى‏كنم سپاهى هستم بايد چه بشوم، من بسيجى هستم، اين فكر از سرتان دور بشود. همه يكى هستيد و آن قدرت اسلام است و آن قدرت ملى خودتان است. وقتى همه يكى هستيد ديگر اين حرف‏هااز بين مى‏رود كه من كجا و او كجا، همه با هميد. و / همه داريد / الان هم بحمدالله آن طورى كه گزارش دادند الان هم همه‏تان منسجم شديد، همه قوا با هم منسجم‏اند و مى‏بينيد هم كه چطور از شما دارند مى‏ترسند، اين ور و آن ور افتادند دنبال اين كه بياييد صلح كنيد. دروغ هم مى‏گويند بحمدالله، معلوم است كه دروغ هم مى‏گويند اينها. و خدا عذاب اينها را به دروغشان هم اضافه خواهد كرد. در هر صورت من از شماها مى‏خواهم كه هم يك خواستى كه يك نفر مسؤول نسبت به شما دارد و هم يك خواستى كه خدا دارد. من از شماها مى‏خواهم كه بدون اين كه در ذهنتان

    صحيفه نور ج 19 صفحه 261

    خلجان پيدا كند كه ارتش شايد مثلاً آن طورى كه منافقين مى‏خواستند بكنند شايد بشود، بدون خلجان به كار خودتان مشغول باشيد، قوى باشيد، ملت با شماست، ما همه با شما هستيم و روحانيون با شما مختلطند. الان مى‏بينيد كه در جمعيتى كه هستيد كه سابق سابقه ندارد در نظام هيچ جا كه اين طورى مربوط به هم باشند، هيچ نظامى اين طور نيست كه روحانى‏اش و ارتشى‏اش و سپاهى‏اش و مردمش و اينها مخلوط به هم باشند كانه يك موجود هستند. الحمدلله الان اين طورى هست، روحانيت اين طور است و من اميدوارم كه آقايان روحانيون بيشتر در جبهه‏ها بروند و بيشتر خدمت كنند به اينها و مى‏كنند و وظيفه‏شان هست.

    به وظيفه‏اى كه اسلام براى شما معين كرده، به آن وظيفه عمل كنيد

    و شما هم بدون اين كه در نظر بگيريد كه من چى هستم و او چيست، همه در نظر بگيريد خدا به ما وظيفه داده، وظيفه معين كرده، وظيفه خدايى را داريم عمل مى‏كنيم، بدانيد كه اين سعادت دنيا و آخرت شما را انشاءالله حفظ خواهد كرد. و من اميدوارم كه شما همه توجه به اين معنا داشته باشيد و به وظيفه‏اى كه قانون براى شما معين كرده، به وظيفه‏اى كه اسلام براى شما معين كرده، به آن وظيفه عمل بكنيد و شما و سپاه و سايرين دست واحد باشيد براى حفظ آبروى خودتان، براى حفظ اسلام، براى حفظ كشور خودتان كشورى كه الان الگو شده براى همه جا و بعدها به شما ملحق خواهند شد، ناچار ملحق خواهند شد، كشورهاى ديگر ملحق به شما خواهند شد. و اميدواريم كه يك انقلابى پيدا بشود، همين انقلابى كه در ايران پيدا شد در همه جا انشاءالله پيدا بشود، انشاءالله. و من اميدوارم كه همه‏تان مويد و موفق باشيد و باز هم تاكيد مى‏كنم كه در ذهنتان نياورد كسى به اين كه ارتش مثلاً چطور است و ارتش كذا، اين حرف‏هاى سابق منافقين بود، اگر كسى يك همچو كلمه‏اى بگويد آن هم جزو منافقين است، و الا كسى كه مسلمان است ارتشش را مى‏داند بايد حفظ بكند. آدمى كه مسلمان است، آدمى كه علاقه دارد به كشور اسلامى، مى‏داند كه ارتش از ارگان‏هايى هستند كه اسلام را حفظ مى‏كنند، همين طورى كه سپاه حفظ مى‏كند، همين طورى كه بسيج حفظ مى‏كند، وقتى همه با هم شديد، يك جمعيت عظيم هستيد و در مقابل ديگران انشاءالله قدرت‏نمايى مى‏كنيد و حفظ مى‏كنيد كشور خودتان را، دفع مى‏كنيد دشمن خودتان را. و من هم كه وظيفه‏ام دعاگويى است به شما و من بى‏اشكال هر شب به شماها دعا مى‏كنم، بدون استثناء يك شب نيست كه من به شما قواى مسلحه دعا نكنم، همه‏تان را و كسانى كه بر ضد شما هستند نفرينشان نكنم. و خدا انشاءالله به همه شما عزت و سلامت عنايت كند و همه‏تان در درگاه خدا روسفيد باشيد، وقتى وارد مى‏شويد در آن جا، در جمعيتى كه سيدالشهدا سلام‏الله عليه در راسش هست، شماها هم باشيد.

    والسلام عليكم و رحمةالله‏

    
    previos page menu page next page
    

  5. #1725
    afsanah82
    مهمان

    پیش فرض

    
    previos page menu page next page
    

    صحيفه نور ج 19 صفحه 262

    تاريخ: 16/11/64

    استفتاء آيت‏الله موسوى اردبيلى رئيس ديوان عالى كشور از محضر امام خمينى درباره تعزيرات

    محضر انور حضرت آيت‏الله العظمى امام خمينى ادام‏الله ظله پس از عرض سلام مستدعيست مسائل زير را جواب فرمائيد در هيئت بررسى تعزيرات مورد نياز است.

    1- حبس، نفى بلد، تعطيل محل كسب، منع از ادامه خدمت در ادارات دولتى، جريمه مالى و به طور كلى هر تنبيهى كه به نظر برسد موجب تنبيه و خوددارى از ارتكاب جرائم مى‏گردد، جائز است به عنوان تعزير تعيين شود يا در تعزيرات به مجازاتهاى منصوص بايد اكتفا كرد؟

    2- براى اداره امور كشور قوانينى در مجلس تصويب مى‏شود مانند قانون قاچاق، گمركات و تخلفات رانندگى و قوانين شهردارى و به طور كلى احكام سلطانيه و براى اينكه مردم به اين قوانين عمل كنند براى متخلفين، مجازاتهايى در قانون تعيين مى‏كنند، آيا اين مجازاتها از باب تعزير شرعى است و احكام شرعى تعزيرات از نظر كم و كيف بر اينها بار است يا قسم ديگر است و از تعزيرات جدا هستند و اگر موجب خلاف شرع نباشد بايد به آنها عمل كرد؟

    3- در مورد تعزيرات حسب نظر حضرتعالى قضاة مأذون نمى‏توانند تعيين تعزير كنند، آيا مانند قضاة واجد شرايط كه در موارد تعزيرات حق عفو دارند آنها نيز حق عفو دارند يا مانند اصل قضاء استفاده از حق عفو احتياج به اجازه دارد؟

    ادام الله عمركم الشريف

    عبدالكريم موسوى اردبيلى‏

    
    previos page menu page next page
    

  6. #1726
    afsanah82
    مهمان

    پیش فرض

    
    previos page menu page next page
    

    صحيفه نور ج 19 صفحه 263

    تاريخ: 16/11/64

    پاسخ امام خمينى به استفتائات آيت‏الله موسوى اردبيلى ريئس ديوان عالى كشور

    بسمه تعالى

    1 - در تعزيرات شرعيه احتياط آن است كه به مجازات منصوصه اكتفا شود مگر آنكه جنبه عمومى داشته باشد مثل احتكار و گرانفروشى كه با مقررات حكومتى داخل در مسأله دوم است.

    بسمه تعالى

    2 - در احكام سلطانيه كه خارج است از تعزيرات شرعيه در حكم اولى است، متخلفين را به مجازات‏هاى بازدارنده به امر حاكم و يا وكيل او مى‏توانند مجازات كنند.

    بسمه تعالى

    3 - حق عفو ندارند مگر به اذن فقيه جامع‏الشرايط.

    روح الله الموسوى الخمينى

    
    previos page menu page next page
    

  7. #1727
    afsanah82
    مهمان

    پیش فرض

    
    previos page menu page next page
    

    صحيفه نور ج 19 صفحه 264

    تاريخ: 17/11/64

    پيام امام در تجليل از شهدا، اسرا، جانبازان، مفقودين و خانواده‏هاى آنها در دهه فجر

    بسم الله الرحمن الرحيم‏

    سپاس بى‏پايان از خداوند تبارك و تعالى كه با عنايات خاصه خود منت بر ما نهاده و ما را به ملتى كه با قيام خونين و انقلاب الهى خويش و روح ايمان و عرفان برابر قدرت‏ها تاخته است، سرافراز فرموده است، ملتى كه با فداكارى ارزشمند، دست ستمگران را از كشور عزيز اسلامى قطع نموده و شرف و استقلال آن را برگردانده است، ملتى كه مجد و عظمت ميهن اسلامى را تجديد و خود را بر مقدرات و سرنوشت خود آزادانه مسلط و حكومت عدل اسلامى را به جاى حكومت طاغوت ستمشاهى جايگزين كرده است و اسلام عزيز را بر ملت‏هاى تحت ستم در شرق و غرب عرضه نموده است. رحمت خداوند و سلام و درود صالحان و مخلصان بر روان شهداى بزرگ و نثار جانبازان و مفقودين و اسراى عزيز كه با نثار جان و خون و سلامت و دورى از ميهن خود، در راه شرف، عزت كشور و اسلام، راه را براى نيل به سعادت دنيا و آخرت باز، خود و ملت خود را در پيشگاه مقدس حق تعالى سرافراز و روسفيد نمودند.

    اكنون پس از گذشت چندين سال از انقلاب اسلامى شكوهمند و فشارهاى جانكاه قدرتمندان و توطئه‏هاى بى‏امان همه جانبه ستمگران بزرگ و كوچك براى اطفاى نور خدا، بحمدالله تعالى با قدرت عظيم روحى و به بركت خون پاك شهدا و جانبازان در راه اسلام، تمام توطئه‏ها خنثى، و كيد ستمگران به خودشان برگشت و بارقه با عظمت اسلام در جهان رو به گسترش است و وعده خداوند متعال بر امامت و وراثت مستضعفان، گويى نزديك است. و بحمدالله تحليل‏هاى عليل وابستگان به بلوك شرق و غرب بى‏خبر از اسلام و قدرت ملت‏هاى اسلامى، غلط از كار درآمد و جمهورى اسلامى ايران با قدرت عظيم خود كه از موهبت‏هاى الهى نشات مى‏گيرد، به راه خود كه همان راه مستقيم اسلام است به پيش مى‏رود. خداوندا! تو اين تحول عجيب را در ملتى كه مى‏رفت فداى اميال جهانخواران به وسيله وابستگان آنان، اين بردگان بى‏چون و چرا شود، ايجاد فرمودى و منت بر اين ملت تحت ستم در طول تاريخ نهادى و ما را از دل بردگى غيربه عز عبوديت خود رساندى و ملت عزيز را الگو براى همه مستضعفان جهان قراردادى.

    بار الها! اين كشور وابسته به رسول اكرم صلى‏الله عليه و اله و اهل بيت گرامى او است، و كشور حضرت بقيه‏الله ارواحنالمقدمه الفداء است. به حرمت آنان دربارگاه قدس تو، عنايات خود را

    صحيفه نور ج 19 صفحه 265

    مستدام بدار! و پيروزى نهايى را به زودى نصيب رزمندگان عزيز فرما! و شهداى عزيز و جانبازان مكرم را از رحمت خود نصيب وافر عنايت فرما! و به رزمندگان آنان و خاندان اينان صبر و اجر مرحمت فرما! و اسرا و مفقودان ما را با سلامت به كشور خود باز گردان! و راهيان عزيز كربلا، اين سلحشوران فداكار در راه حق را به مقصد والاى خود برسان! و دست ستمكاران را از كشورهاى اسلامى كوتاه فرما! و اخلاص و عز بندگى خود را به ما عنايت فرما و صلوات بى‏پايان بر انبياى عظام، خصوصاً سيد آنان، و به اولياى معظم بويژه خاتم آنان روحى فداه نثار فرما! و ما را از شر شيطان و نفس اماره نجات ده! انك ولى النعم

    روح الله الموسوى الخمينى

    
    previos page menu page next page
    

  8. #1728
    afsanah82
    مهمان

    پیش فرض

    
    previos page menu page next page
    

    صحيفه نور ج 19 صفحه 269

    تاريخ: 21/11/64

    بيانات امام خمينى در جمع آقايان سيد على خامنه‏اى ريئس جمهور، موسوى اردبيلى رئيس ديوان عالى كشور، مير حسين موسوى نخست‏وزير، حجت‏الاسلام فلسفى و ميهمانان خارجى دهه فجر

    انقلاب درونى اين ملت موجب شد كه اين انقلاب پيدا شد

    بسم الله الرحمن الرحيم‏

    من اين جشن بزرگ را و فى‏الحقيقه عيد اسلامى بزرگ را بر همه ملت‏هاى اسلامى بلكه محرومان تمام دنيا تبريك عرض مى‏كنم. تبريك براى اين كه اين انقلاب، انقلاب ايران نيست. اين انقلاب با انقلاب‏هاى ساير كشورها و انقلاب‏هايى كه در دنيا اتفاق افتاده است، فرق دارد. انقلاب‏هايى كه در دنيا تاكنون اتفاق افتاده است، قدرت را از دست يك قدرتمند، يك جابر، به دست يك جابر ديگرى كه يا مثل اين يا بالاتر از اين است منتقل كردند. شما مطالعه كنيد در حال انقلاب‏هايى كه در دنيا پيدا شده است يا كودتاهايى كه هر روز واقع مى‏شود و شده است، ببينيد كه آيا وضع آن جا چطور است، جز اين است كه با اغفال مردم يك انقلاب پيدا شده است و يك قدرتى را كنار گذاشته‏اند، يك قدرت مشابه او يا بدتر از او را سر كار آورده‏اند، هيچ در حال ملت‏ها فرق حاصل نشده است يا حال ملت‏ها بدتر شده است. اين انقلاب فرانسه، آن انقلاب شوروى، مطالعه كنند اشخاص ببينند كه آيا قبل از اين انقلاب‏ها چه بوده است و حالا چى هست و آيا به حال ملت‏ها يك اثرى حاصل شده است، فكرى براى ملت‏هاشان كرده‏اند يا همه‏اش اعمال زور است و قدرت؟ انقلابى كه در ايران واقع شد، قبل از انقلاب مهم كه كوبنده بود، يك انقلابى در باطن مردم حاصل شد، آن انقلاب گرايش اقشار ملت به اسلامى كه تا اين عصر خصوصاً در اين سده‏هاى آخر به طاق نسيان سپرده شده بود و از اسلام جز يك آداب خشك كه هيچ به حال ديگران ضررى نداشت و هيچ در فكر ملت‏ها نبودند، همين باقى مانده بود. اين ملت به خواست خداى تبارك و تعالى و با عنايات خاصه او اول منقلب شد در معنويات، جوان‏هااز آن حال سابق برگشتند به يك حال اسلامى و فهميدند كه اسلام چه بايد باشد و چه بايد بكند، دنبال او اين انقلاب حاصل شد. اگر اين مسأله حاصل نشده بود، انقلاب اين جا هم مثل يكى از انقلاب‏هاى ديگرى بود كه حالشان را مى‏بينيد و ديديد. آن چيزى كه در اين جا حاصل شد و بايد او را جزء معجزات ما حساب بكنيم، همان انقلاب درونى اين ملت بود. انقلاب درونى اين ملت موجب شد كه اين انقلاب پيدا شد و همان انقلاب درونى آنها و شناخت آنها از اسلام و توجه آنها به خداى تبارك و تعالى موجب شد كه در تمام اين دوره‏اى كه ما در آن هستيم، از اولى كه قيام شد و بعد اين انقلاب‏

    صحيفه نور ج 19 صفحه 270

    مبدل شد و بعد پيروز شد و تا الان، روز به روز مى‏بينيد كه حضور ملت و تعهد ملت رو به افزايش است. اين نه براى انقلاب است، براى انقلاب درونى است. انقلاب همه جا بوده است، بسيارى از جاها بوده است. اين انقلاب درونى است كه پيدا شد در اين كشور و در اين مملكت، و نيست الا به عنايات خداى تبارك و تعالى. ما از خود چيزى نداريم، هر چه بود عنايات او بود كه اين عنايات موجب شد كه اين انقلاب باطنى پيدا بشود و از آن حالتى كه همه خود ملت ما مى‏دانند در سابق بود، به اين حالت كه حالا مى‏بينند متحول شده است، اين موجب شد كه انقلاب پيروز شد. پيروزى را ما بايد از انقلاب درونى / درونى / مردم جستجو كنيم و تا اين معنا حاصل نشود، انقلاب‏ها يك انقلاب‏هاى تحويل قدرت از او به قدرت ديگر و وضع براى ملت همان جور كه بود باشد.

    تحول معنوى در ملت حاصل شده و اين تحول به دست خداست

    اين آقايانى كه از خارج آمدند و من از آنها تشكر مى‏كنم، ملاحظه كنند در كجاى دنيا الان شما پيدا مى‏كنيد يك همچو جلسه‏اى كه در اين جا هست، كشاورزش پهلوى رئيس جمهورش، نخست وزيرش پهلوى كارگرش، همه مقاماتش پهلوى هم نشستند به طورى كه كسى وارد اين جلسه بشود نمى‏داند كه آيا رئيس جمهور كدام است، نخست وزير كدام است، كشاورز كدام است، كجا پيدا مى‏كنيد اين را؟ اين تحول است كه موجب بروز اين اعجاز شده است. شما كجا پيداكنيد كه يك رئيس جمهور بيايد همدوش يك كشاورز بنشيند؟ شما هر جا ملاحظه مى‏كنيد رئيس جمهورهايش به يك وضعى هستند كه با مردم تماس ندارند، مردم را جزء موجودات حساب نمى‏كنند، هر چه مى‏بينند خودشان است. ما كه رژيم‏هاى سابق را ديديم و من كه از زمان قدرت قاجاريه و بعد هم قدرت رضاخان و اذنابش و اولادش مشاهد اين كشور بودم و ديدم كه يك حكومت جزء در يك بلد كوچك با مردم چه مى‏كرده است، دست مردم به يك حكومتى كه مال يك ده بود يا يك قصبه بود نمى‏رسيد، مردم از دور حشمت او را مى‏ديدند، آنها وقتى كه بيرون مى‏آمدند به مردم كار نداشتند، اتكال به سرنيزه بود. الان هم در دنيا وضع اين طورى است، اين طور نيست كه يك جلسه‏اى حاصل بشود و نخست وزيرش آن جا بنشيند و كشاورزش آن جا و رئيس جمهورش آن جا و / عرض مى‏كنم كه / عالمش آن جا و غير عالمش آن جا، اين طور نيست مساله. اين تحول اسباب اين شد كه اين پيروزى پيدا شد. من خدا را شكر مى‏كنم كه در يك ملتى واقع هستم، يك فرد از يك ملتى، يك خدمتگزار يك ملتى هستم كه تحول معنوى حاصل شده و اين تحول به دست خداست. امكان نداشت كه كسى بتواند يك نفر را اين طور متحول كند، از مركز فحشا به مركز عبادت و عرفان بياورد، به مركز جنگ با كفار بياورد، اگر همه ماها جمع مى‏شديم كه ده نفر را يك همچو قدرتى به آن بدهيم هرگز ممكن نبود براى ما، اين يك مسأله معنوى است كه دست خداست چنانچه همه چيز دست اوست. اين تحول يك تحولى است كه نمونه است در دنيا. هر حكومتى را شما ملاحظه كنيد در طول تاريخ، هر ملتى را ملاحظه كنيد در طول تاريخ، وضع اين طور نبوده است.

    صحيفه نور ج 19 صفحه 271

    شما آقايان برويد ملت‏هايتان را الهى كنيد، بيدار كنيد

    آقايانى كه از خارج آمده‏اند بايد ملاحظه كنند اين معنا را كه بايد ملت‏هايشان را تربيت كنند و متحول كنند، نروند سراغ آن كسانى كه قدرتمند هستند و با آنها صحبت كنند، زبان ملت را متوجه بشوند، با ملت صحبت كنند. اگر بخواهند كه از زير بار گران اين جرم‏ها و اين جنايت‏هابيرون بيايند، بايد ملت‏ها را بيدار كنند، اين طور نباشد كه دهه فجرى تشريف بياوريد، همه ما اين جا با هم بنشينيم صحبت بكنيم، چه بكنيم و وقتى رفتيم تمام بشود، اگر اين طور باشد تا قيامت هم ما نمى‏توانيم كارى انجام بدهيم. ما دلخوش نبايد باشيم به اين كه وضع حاضر چى هست، ما بايد نگران وضع آتيه باشيم. شما كه از اطراف آمديد اين جا مشاهد هستيد و داريد مى‏بينيد وضع اين ملت را و داريد مى‏بينيد و مى‏شنويد تبليغات بر ضد اين ملت را، اين ملتى كه همه جا شما ديديد، در همه شهرها هر جا تشريف برديد ديديد و فردا هم مشاهده خواهيد كرد انشاءالله، اينها را زور آورده است به اين جا؟ آورده‏اند اينها را يا آمدند آنها؟ آن طورى كه تبليغات خارجى مى‏گويد، مى‏گويد: آوردند اينها را. يك ملت را آوردند؟! كدام قدرت مى‏تواند يك ملت را بياورد؟ يك ملت متحول شده است، وقتى به آن گفتند شرع اين طور مى‏گويد، خدا اين طورگويد، خداست كه در دل اينها اين طور علاقه را ايجاد كرده است. شما آقايان برويد ملت‏هايتان را الهى كنيد، ملت‏هايتان را بيدار كنيد، بيدار كنيد كه دنيا دست يك دسته اقليت ظالم، و ميلياردها انسان مظلوم در تحت يك سلطه‏هاى كوچك ظالم، كوچك نسبت به ملت‏ها. مع‏الاسف / به اندازه‏اى / تبليغات سوء مبلغين خارجى در طول اين صدها سال به اندازه‏اى بوده است كه به همه ماها باورانده‏اند كه در مقابل اين قدرت‏هانمى‏شود مقابله كرد. ما را ترساندند از اينها، با تبليغات ترساندند. وقتى كه يك قضيه‏اى پيدا مى‏شد، كافى بود كه يك نفر از خارجى‏ها كه در اين جا ماموريت داشت بيايد بگويد اين نبايد بشود، تمام مى‏شد ديگر. / در/ همان قدرت‏هاى بزرگى كه در اين جا بودند آن قدر ترسيده بودند از خارجى‏ها كه يك سفير فرض كنيد انگلستان در آن وقت، وقتى كه مى‏آمد يك چيزى مى‏گفت، امكان نداشت كه سلطانش بتواند خلاف بكند، براى اين كه تبليغات اين طور بود. ايران را خداى تبارك و تعالى آن طور متحول كرد كه اگر الان رئيس جمهور هر جا بيايد در اين جا، يك نفر آدم عادى به او اعتنا نمى‏كند، اين تحول معنوى است كه پيدا شده است. اگر اعتنا بكند، براى اين كه يك آدم است، اگر آدم باشد.

    آنها كه مى‏گويند ايران منزوى است، خوب! بيايند تجربه كنند

    اينها مى‏گويند كه ما، ايران منزوى است، الان هم مى‏گويند، مقصودشان اين كه پيش ملت‏ها منزوى است يا مقصود اين است كه پيش دولت‏ها منزوى است؟ اگر مقصود اين است كه پيش ملت منزوى است، خوب! بيايند تجربه كنند، چند تا اتومبيل بياورند، يكى رئيس جمهور آمريكا را تويش بنشانند، يكى هم رئيس صدر كذاى شوروى را

    صحيفه نور ج 19 صفحه 272

    بنشانند، يكى هم رئيس جمهور فرانسه را بنشانند، يكى هم ملكه انگلستان را بنشانند، يكى هم آقاى رئيس جمهور ما را، بروند توى جمعيت. اينها، اين چند تا اتومبيل راه بيفتند توى جمعيت‏ها در دنيا، ما نمى‏گوييم ايران، مى‏رويم در آمريكاى لاتين، مى‏رويم در خود انگلستان، مى‏رويم در بلاد ديگر حتى بلاد غير مسلمين، بينيم كه معامله مردم با اين چند نفر سركرده فرض كنيد كه هست چه جورى است. آيا معامله همان معامله‏اى نيست كه پاكستان با رئيس جمهور كردند؟ با آنها چى؟ با تخم مرغ و با چه تنفر از آنها پذيرايى مى‏كنند. اگر مقصود اين است كه پيش ملت‏ها ما منزوى هستيم، خوب! بيايند ببينند قضيه را. و اگر مقصود اين است كه پيش دولت‏ها منزوى هستيم، امروز هيچ دولتى نيست كه انتظار نداشته باشد كه ايران به او يك نرمش نشان بدهد، آمريكا اين طور است، شوروى اين طور است، فرانسه اين طور است، آنها منزوى هستند. اين تبليغات زياد هى گفته مى‏شود، گفته مى‏شود و يك عده هم باور مى‏كنند. قبلاً البته باور زياد بود، حالا در ايران باور كم شده است و يك عده‏اى خودشان را به باور مى‏زنند وليكن توده مردم ديگر اين حرف‏هاى تبليغاتى را باور نمى‏كنند.

    شما نرويد ساكت بنشينيد، برويد مردم را متحول كنيد و وضع ايران را به اينها بگوييد

    آن كه مى‏خواهم به آقايانى كه از خارج آمده‏اند اين جا عرض كنم اين است كه نياييد ببينيد و برويد ساكت بنشينيد تا آخر. بياييد ببينيد اين جا را، برويد وضع زندان‏هاى اين جا را ببينيد، برويد وضع اسراى عراقى اين جا را ببينيد، برويد وضع توده‏هاى مردم را ببينيد، برويد وضع كشاورزى‏ما را در دهات دور افتاده ببينيد، زمان سابق چه جور بوده، حالا چه جور هست، در صورتى كه ما الان مبتلا هستيم به آن همه مخالفت‏ها از همه دولت‏ها، الا مستثنايش كم است. معذلك در طول اين چند سال كه انقلاب پيروز شده و جنگ هم از طرف آمريكا شروع شده است، شما ببينيد كه اين ملت براى اين كه دولتش مردمى است، از خود همين مردم است، يكى بازارى بوده آمده نخست وزير شده است، يكى / فرض كنيد / كشاورز بوده آمده چيز شده، در دنيا كجايك همچو مسائلى شما پيدا مى‏كنيد؟ كجا پيدا مى‏كنيد طلبه‏اى بيايد رئيس جمهور بشود، يك بازارى هم بيايد نخست وزير بشود، يك كشاورز هم بيايد / نمى‏دانم / چه بشود؟ اين يك نمونه است. دنيا اين نمونه را ندارد. اين براى اين است كه مردم متحول شدند، اينها هم جزء مردمند. شما نرويد ساكت بنشينيد، مردم را برويد متحول كنيد، برويد وضع اينها را، ايران را به آنها بگوييد، به اين رسانه‏هاى گروهى اعتراض كنيد. آنها مى‏خواهند اسلام را كنار بگذارند، آنها به ما كارى ندارند، به اسلام كار دارند و اين قدرت مال ما نيست، اگر ما بوديم يك روز هم نمى‏توانستيم ادامه بدهيم حياتمان را. اين قدرت اسلام است، برويد به آنها بگوييد كه اين قدرت اسلام را شما نمى‏توانيد بشكنيد. اعتراض كنيد به اينهايى كه تبليغات سوء مى‏كنند ايران چه مى‏كند. شما حالا در بين مردم كه مى‏رويد، آيا بين مردم كه مى‏رويد در خيابان‏ها

    صحيفه نور ج 19 صفحه 273

    مى‏ريزند مردم را مى‏كشند؟ آيا زن‏ها در ايران ديگر كنار رفتند بكلى يا همدوش مردها در كارهاى سازنده داخلند؟ شما مى‏خواهيد كه زن‏هاى اين جا هم بى‏بند و بار باشند، هر جور مى‏خواهند باشند؟ اين بر خلاف آن تحولى است كه در خود زن‏ها پيدا شده، بر خلاف آن تحولى است كه در كشور ما بر ملت ما پيدا شده است، شما تماشاچى نباشيد كه بياييد ببينيد و برويد سراغ كارتان، ديگر كار نداريم تا سال ديگر دوباره دعوت كنند بياييد اين جا. صد سال هم اگر اين طور بشود يك پول سياه ارزش ندارد. اين جا كه مى‏آييد، برويد هم به مردمتان، هم به چه، خيال نكنيد نمى‏شود، ما ديديم شد.

    مردم را با خدا آشنا كنيد، با اسلام و اخلاق اسلامى آشنا كنيد تا نتيجه بگيريد

    ايران خيال كرديد اول اين طورى بوده است؟ نخير، اول اين جور نبود. چقدر اين ملت رنج كشيد، چقدر اين ملت جوان داد، چقدر اين ملت همه چيز خودش را فدا كرد و حالا هم دارد مى‏كند، اين براى اين است كه اين ملت بيدار شد، يك قدم برداشت براى خدا، خداى تبارك و تعالى عنايت كرد. برويد ملت‏تان را بيدار كنيد، هر كدام هر جا هستيد بگوييد مسائل را، خيال نكنيد كه اگر مسائل را بگوييد دولتتان چه مى‏كند، وقتى بكند بهتر است، بيشتر احترام پيدا مى‏كنيد. تبعيدتان كند بالاتر مى‏شويد، حبستان كند بالاتر مى‏شويد، اگر دنيا را مى‏خواهيد، اگر براى خدا هم هست كه كسى نبايد از اين چيزها بترسد. مردم را با خدا آشنا كنيد، با اسلام آشنا كنيد، با اخلاق اسلامى آشنا كنيد تا نتيجه بگيريد. ملت ما هم مادامى كه همين حال را دارد، همين حال راهيان كربلا را دارد، اين روبه رشد مى‏رود. اگر خداى نخواسته يك وقت يك لغزش پيدا بكند اين حال از او برود، همان مسائل سابق است و همان اعليحضرت‏هاى سابق يا بدتر از آنها، يك رئيس جمهور بدتر از آنها مى‏آيد.

    اگر بخواهيد كه كارهايتان براى خدا باشد به نتيجه برسد، بايد دست از هواهاى نفسانى برداريد

    شما هم اگر بخواهيد انسان باشيد، ارزش انسانى داشته باشيد، براى شكم نباشد، براى شرف باشد كارهايتان، براى انسانيت باشد، براى خدا باشد، اگر بخواهيد كه كارهايتان كه براى خدا باشد به نتيجه برسد، بايد دست از هواهاى نفسانى برداريد. شيطان از انسان دست بردار نيست، قسم خورده است براى خدا، من در ذهنم اين است كه به خدا تشر رفته است، كه قسم خورده‏است كه نمى‏گذارم اينها چيزى بشوند، الا عبادك منهم المخلصين . شما با يك همچو دشمن قسم خورده‏اى مواجه هستيد، به جنگ او برويد، در شهرهايتان كه مى‏رويد به جنگ او برويد، مردم را آگاه كنيد به اين كه يك همچو دشمنى در باطن است كه موجب شده است اين دشمن باطنى كه دشمن‏هاى جبار ظاهرى هم به ما غلبه كنند. اگر آن دشمن را شما از بين ببريد يك انسجام بين‏تان حاصل مى‏شود، يك وحدت بين‏تان حاصل مى‏شود، يك اخوت و برادرى بين‏تان حاصل مى‏شود، قلب شما از خوف خالى مى‏شود، قلب شما از حب دنيا خالى مى‏شود، مى‏توانيد همه كارى را بكنيد، آن وقت يك همچو

    صحيفه نور ج 19 صفحه 274

    اعجازى مى‏شود.

    ما اگر چنانچه دستمان برسد با همه جبارهاى دنيا معارضه مى‏كنيم

    من اميدوارم كه خداى تبارك و تعالى به همه ملت‏هاى اسلامى و به همه مظلومان در جهان، به همه محرومان در جهان يك قدرت معنوى عنايت بفرمايد كه با آن قدرت معنوى بتوانند بر جباران و بر شياطين تسلط پيدا بكنند. و من اميدوارم كه اين آقايانى كه از شهرهاى مختلف آمدند و قدم رنجه فرمودند به / اين / ايران آمدند، توجه كنند به مسائل ايران و براى ملت‏هاى خودشان نقل كنند، حامل پيام اين ملت باشند بر كشورهاى خودشان، حامل اين شورش و جوشى كه در اين ملت هست، حامل‏اين وضعى كه در اين ملت الان هست باشند براى كشور خودشان. ما كشور را، كشور ايران نمى‏دانيم، ما همه ممالك اسلامى را از خودمان مى‏دانيم، مسلم بايد اين طور باشد. ما دفاع از همه مسلمين را لازم مى‏دانيم. ما اگر چنانچه دستمان برسد با همه جبارهاى دنيا معارضه مى‏كنيم. ما / اگر بتوانيم فرق / ما بين آن مسلمى كه در حبشه است، با آن مسلمى كه در اين جاست نمى‏توانيم فرق بگذاريم، اسلام نگذاشته اينها را فرق بگذاريم، همه مثل هم هستند، تفاوت تقواست. شما هم به ملت‏هاى خودتان سفارش كنيد، بگوييد گوش به اين حرف‏هايى كه در اين رسانه‏هاى گروهى دنيا زده مى‏شود، گوش ندهيد به اين حرف‏ها، اينها مى‏خواهند شما را دور كنند از اسلام، اينها مى‏خواهند به شما بگويند كه ببينيد در ايران وقتى كه مى‏خواهند به اسم اسلام عمل كنند، الان بدترين جاهاست از حيث ظلم، از حيث ستم، مردم در خيابانشان كه مى‏روند جانشان خطر است، مى‏ترسند يك وقت پاسدارها بريزند بكشندشان. به مردم بفهمانيد كه اين براى انزواى اسلام است اين تبليغات، نه براى من و امثال من، براى اسلام است. شما ببينيد دنبال آن چيزى كه آقاى رئيس جمهور رفتند در پاكستان و آن طور با ايشان ملت پاكستان عمل كرد، دنبال او يك ورقه، يك كتابى آمد، يك رساله‏اى آمد، دنبال او تبليغات بر ضد. فتواى كى است؟ اين است فتوايش اين است، فتوايش اين است، فتوايش اين است، و لعن به خواجه نصير. اين براى چى است؟ براى اين كه اين آخوند اگر هست اين آخوند يك آخوندى است كه امريكايى است / در اين چيز / نشسته در پاكستان. اين يك همچو آدمى است براى اين كه ديده است كه يك همچو قصه‏اى واقع شده، ترسيده نبادا يك وقتى اسلام در آن جا هم بيايد، همان طورى كه در ايران آمده، به آن جا هم آن طور سرايت كند، پشت سر او برداشت يك همچو كتابى منتشر كرد.

    آحاد مردم يكى يكى‏شان تكليف دارند براى حفظ جمهورى اسلامى

    در هر صورت تكليف زياد است، بزرگ است براى همه‏مان، ما براى ادامه اين انقلابى كه هست و ادامه اين، تكليف زياد داريم، دولت تكليف دارد، رئيس جمهور تكليف دارد، رئيس مجلس تكليف دارد، كشاورز تكليف دارد، كارگر تكليف دارد، هر كس در هر گوشه‏اى از اين كشور واقع شده

    صحيفه نور ج 19 صفحه 275

    است تكليف دارد، تكليف مال يك نفر دو نفر نيست، آحاد مردم يكى يكى‏شان تكليف دارند براى حفظ جمهورى اسلامى، يك واجب عينى، اهم مسائل واجبات دنيا، اهم است، از نماز اهميتش بيشتر است، براى اين كه اين حفظ اسلام است، نماز فرع اسلام است. اين تكليف براى همه‏ماست، هيچ فرقى ما بين ترك و فارس و / عرض مى‏كنم كه / كجا و كجايى ندارد، سيستانى و بلوچستانى و اينها. و اين تكليف براى همه دنياست. حفظ دين حق، يك حكمى است براى همه دنيا، در رأس واجبات براى همه دنيا واقع شده، منتها غير مسلمين چون اعتقاد به اسلام ندارند مى‏گويند خوب اسلام واجب كرده، به ما چه! اما مسلمين كه اعتقاد دارند. آن مسلمى كه در افريقاست، حفظ جمهورى اسلامى برايش واجب است، براى اين كه از اين جا ممكن است كه، يعنى انشاءالله خواهد شد، انعكاسش در همه جا خواهد شد و شده است الان.

    آنها معنويات اسلام را نمى‏توانند بفهمند

    الان وضع دنيا منقلب شده است، الان دنبال اين هستند (در آمريكا هم همين طور است) دنبال اين هستند كه يك چيزى پيدا كنند، يك اسلام شناسى ببينند چه خبر است قضيه، اينها خيال مى‏كنند با اين كه چند تا قصه از اسلام بشنوند مطلب حل است، آنها معنويات اسلام را كه نمى‏توانند بفهمند. آنها دنبال اين هستند، خيال كردند كه با اين كه فلان جنگ واقع شده در اسلام، فلان چيز واقع شده كار درست مى‏شود. حالا دنبال اين هستند كه اين قضيه چى است كه در ايران واقع شده است، برويم ببينيم چه خبر است قضيه. نمى‏دانند كه اينها نمى‏توانند اصل بفهمند اين مسائل را، اصل نمى‏توانند معنويات را بفهمند، آنها چشمشان جز به اين زرق و برق دنيا به هيچ نيست و اگر ما هم خداى نخواسته يك همچو مردمى باشيم كه نظرمان به اين باشد كه من بالا باشم و تو پايين باشى، ما هم از آنها منحطتر هستيم براى اين كه ما در كشور اسلامى واقع شديم، در يك همچو زمانى اگر يك همچو اخلاقى داشته باشيم، از آنها هم منحطتر هستيم. خداوند انشاءالله به همه ما توفيق بدهد كه به آداب اسلام عمل كنيم. خداوند انشاءالله پيروزى عنايت كند به رزمندگان ما و همه مسلمين را بر كسانى كه ظالم هستند غلبه دهد.

    والسلام عليكم و رحمةالله‏

    
    previos page menu page next page
    

  9. #1729
    afsanah82
    مهمان

    پیش فرض

    
    previos page menu page next page
    

    صحيفه نور ج 19 صفحه 276

    تاريخ: 3/12/64

    پيام امام خمينى به مناسبت شهادت حجت‏الاسلام محلاتى

    بسم الله الرحمن الرحيم‏

    انالله و انا اليه راجعون

    جنايتكاران عفلقى كه در جنگ جبهه‏ها و بويژه جبهه فاو خود را عاجز مى‏بينند و سراسيمه به هر درى مى‏زنند و براى نجات خود به هر حشيشى متوسل مى‏شوند، به جنايت مفتضحانه ديگرى دست زدند كه آبروى نداشته آنان را در مجامع جهان آزاد برباد داد و آن فاجعه هوايى اخير بود كه جمع كثيرى از هموطنان عزيز ما را به شهادت رساندند.

    اسلام عزيز و بويژه، جهان تشيع در طول تاريخ از صدر اسلام تاكنون، سوابق درخشانى در ميدان‏هاى خون و شمشير داشته و به حكم قرآن كريم و سنت رسول‏الله صلى‏الله عليه و آله وسلم و سيره ائمه معصومين عليهم صلوات‏الله، براى اهداف مقدسه اسلامى و قطع فساد با شمشير و خون دست به گريبان بوده و فداكارى‏هاى عظيمى در اين راه مقدس نموده است. و ملت بزرگ ايران به پيروى از اولياى عظيم‏الشان اسلام، اين دفاع مقدس را آغاز نموده و در انجام آن و رسيدن به هدف‏هاى اعلاى قرآنى جان و مال را داوطلبانه فدا كرده و آنچه وظيفه الهى بوده به طور شايسته انجام داده است و بحمدالله تعالى قدم‏هاى بزرگى در راه شناساندن اسلام الهى و محمدى صلى‏الله عليه وآله وسلم برداشته است. گر چه وجودهاى عزيز و ارزشمندى را از دست داده است، لكن ارزش‏هاى بالاتر و والاترى به دست آورده و آن رضاى خداوند متعال است و چه چيزى مى‏تواند از آن بالاتر باشد.

    ملتى كه براى رضاى حق تعالى انقلاب كرد و براى ارزش‏هاى معنوى و انسانى به پا خاسته است، چه باك دارد از شهادت عزيزان و آسيب ديدن نور چشمانش و تحمل سختى‏ها و مكاره (8)، كه جنت لقاءالله كه فوق تصور عارفان است، محفوف (9)به مكاره است. چه مى‏گويم! اين جنت اوليا، مكاره را در كام ملت ما شيرين‏تر از عسل كرده. مگر ما و شما هر روز شاهد اين كاروان‏هاى كربلا نيستيم كه با شور و شوق و عشق و عطش به پيشباز شهادت مى‏روند. مگر شما هر روز شاهد ميدان‏هاى

    صحيفه نور ج 19 صفحه 277

    با عظمت قتال با متجاوزين نيستيد كه به مرگ لبخند مى‏زنند و معجزه مى‏آفرينند. راستى اين چه تحولى است كه بر سراسر اين كشور صاحب‏الزمان روحى فداه نور افشانى مى‏كند و چه آتشفشانى است كه منحرفان و كج انديشان و بدخواهان را در خود فرو برده و ذوب مى‏كند؟ اين جز اراده خدا و جلوه اوست كه خفاشان از آن مى‏گريزند و اولياى خدا و عارفان به آن دل بسته‏اند؟ من با اين قلم شكسته و اين چشم بسته در حق اين ملت و اين عزمش و اين سلحشوران و اين رزمش چه مى‏توانم بگويم؟ پس بهتر آن است، قلم بشكنم و دم فروبندم و اجر و مزد رزمندگان و وابستگان به آنان و آسيب ديدگان و دلبستگان آنان را از خداى بزرگ بخواهم. اميد آن است كه ولى نعم، اين ميهمانان را كه به سوى او مى‏روند از محضر خود كامياب فرمايد و به اين رزمندگان غرورآفرين قدرت بيشتر و قوت والاتر عنايت نمايد و به همه ملت عزيز بويژه آنان كه در اين جهاد فى سبيل‏الله فعاليت و دخالت داشته‏اند، عزت و عظمت مرحمت كند و به اين عزيزانى كه در اين جنايت هوايى به سوى او پرواز كرده‏اند، اجازه ورود به محفل خاص خود دهد. و حجت‏الاسلام حاج شيخ فضل‏الله محلاتى شهيد عزيز را كه من و شما او را مى‏شناختيم كه عمر خود را در راه انقلاب صرف كرد و بايد گفت يكى از چهره‏هاى درخشان انقلاب اسلامى بود و در اين راه - كه راه خداوند است - تحمل سختى‏ها نمود و رنج‏ها كشيد و با قامت استوار ايستادگى كرد، اجازه ورود به محضر شهداى صدر اسلام مرحمت نمايد. و به بازماندگان محترم تمامى شهدا صبر و اجر مرحمت فرمايد و به روحانيون عزيز و قضات محترم و وكلاى ارجمند و محافظين عزيز و خدمه محترم هواپيما و سايرين كه در اين جنايت عظيم عفلقيان و با جاسوسى منافقين ملحد به شهادت رسيده‏اند، جزا و اجر فوق تصور ما عنايت فرمايد. و به رزمندگان در جبهه‏هاو بسيجيان اين راهيان كربلا پيروزى نهايى عنايت فرمايد و قلب حضرت بقيه‏الله ارواحنا فداه را از همه ما راضى فرمايد و به دعاى آن بزرگوار، به همه ما استقامت مرحمت كند.

    والسلام عليكم و رحمةالله

    روح الله الموسوى الخمينى

    
    previos page menu page next page
    

  10. #1730
    afsanah82
    مهمان

    پیش فرض

    
    previos page menu page next page
    

    صحيفه نور ج 19 صفحه 278

    تاريخ: 11/12/64

    بيانات امام خمينى در ديدار با گروهى از خواهران به مناسبت ولادت با سعادت حضرت زهرا سلام‏الله عليه و روز زن

    اگر شما زن‏ها پذيرفتيد كه روز تولد حضرت زهرا روز زن است، اين به عهده شما مسؤوليت بزرگى مى‏آورد

    بسم الله الرحمن الرحيم‏

    من عيد سعيد مولود اعظم حضرت زهرا سلام‏الله عليها را به همه شما خانم‏هاو زن‏هاى تمام كشورهاى اسلامى تبريك عرض مى‏كنم و از خداوند تعالى مسألت دارم كه همه زن‏هاى محترمه را در راهى كه خداى تبارك و تعالى مقرر فرموده است، همان راه را بروند و به مقاصد عاليه اسلامى برسند. براى زن‏ها كمال افتخار است كه روز تولد حضرت صديقه را روز زن قرار داده‏اند، افتخار است و مسووليت.

    من راجع به حضرت صديقه سلام‏الله عليها خودم را قاصر مى‏دانم ذكرى بكنم، فقط اكتفا مى‏كنم به يك روايت كه در كافى شريفه است و با سند معتبر نقل شده است و آن روايت اين است كه حضرت صادق سلام‏الله عليه مى‏فرمايد: فاطمه سلام‏الله عليها بعد از پدرش 75 روز زنده بودند، در اين دنيا بودند و حزن و شدت برايشان غلبه داشت و جبرئيل امين مى‏آمد خدمت ايشان و به ايشان تعزيت عرض مى‏كرد و مسائلى از آينده نقل مى‏كرد. ظاهر روايت اين است كه در اين 75 روز مراوده‏اى بوده است يعنى رفت و آمد جبرئيل زياد بوده است و گمان ندارم كه غير از طبقه اول از انبياء عظام درباره كسى اين طور وارد شده باشد كه در ظرف 75 روز جبرئيل امين رفت و آمد داشته است و مسائل را در آتيه‏اى كه واقع مى‏شده است، مسائل را ذكر كرده است و آنچه كه به ذريه او مى‏رسيده است در آتيه، ذكر كرده است و حضرت امير هم آنها را نوشته است، كاتب وحى بوده است حضرت امير، همان طورى كه كاتب وحى رسول خدا بوده است و البته آن وحى به معناى آوردن احكام، تمام شد به رفتن رسول اكرم كاتب وحى حضرت صديقه در اين 75 روز بوده است. مسأله آمدن جبرئيل براى كسى يك مسأله ساده نيست، خيال نشود كه جبرئيل براى هر كسى مى‏آيد و امكان دارد بيايد، اين يك تناسب لازم است بين روح آن كسى كه جبرئيل مى‏خواهد بيايد و مقام جبرئيل كه روح اعظم است. چه ما قائل بشويم به اين كه قضيه تنزيل، تنزل جبرئيل، به واسطه روح اعظم خود اين ولى است يا پيغمبر است، او تنزيل مى‏دهد او را و وارد مى‏كند تا مرتبه پايين يا بگوييم كه خير، حق تعالى او را مأمور مى‏كند كه برو و اين مسائل را بگو. چه آن قسم

    صحيفه نور ج 19 صفحه 279

    بگوييم كه بعض اهل نظر مى‏گويند و چه اين قسم بگوييم كه بعض اهل ظاهر مى‏گويند، تا تناسب ما بين روح اين كسى كه جبرئيل مى‏آيد پيش او و بين جبرئيل كه روح اعظم است نباشد، امكان ندارد اين معنا و اين تناسب بين جبرئيل كه روح اعظم است و انبياء درجه اول بوده است مثل رسول خدا و موسى و عيسى و ابراهيم و امثال اينها، بين همه كس نبوده است بعد از اين هم بين كسى ديگر نشده است، حتى درباره ائمه هم من نديده‏ام كه وارد شده باشد اين طور كه جبرئيل بر آنها نازل شده باشد، فقط اين است كه براى حضرت زهرا سلام‏الله عليهاست كه آن كه من ديده‏ام كه جبرئيل به طور مكرر در اين 75 روز وارد مى‏شده و مسائل آتيه‏اى كه بر ذريه او مى‏گذشته است، اين مسائل را مى‏گفته است و حضرت امير هم ثبت مى‏كرده است و شايد يكى از مسائلى كه گفته است، راجع به مسائلى است كه در عهد ذريه بلند پايه او حضرت صاحب سلام‏الله عليه است براى او ذكر كرده است كه مسائل ايران جزو آن مسائل باشد، ما نمى‏دانيم، ممكن است. در هر صورت من اين شرافت و فضيلت را از همه فضايلى كه براى حضرت زهرا ذكر كرده‏اند - با اين كه آنها هم فضايل بزرگى است - اين فضيلت را من بالاتر از همه مى‏دانم كه براى غير انبيا عليهم‏السلام، آن هم نه همه انبيا، براى طبقه بالاى انبيا عليهم‏السلام و بعض از اوليايى كه در رتبه آنها هست، براى كسى ديگر حاصل نشده. و با اين تعبيرى كه مراوده داشته است جبرئيل در اين هفتاد و چند روز، براى هيچ كس تاكنون واقع نشده و اين از فضايلى است كه از مختصات حضرت صديقه سلام‏الله عليهاست.

    و شما افتخار كنيد كه و همه ما كه اين روز را روز زن قرار داده‏اند و بايد كه مسووليتش هم به عهده بگيريد. اگر شما پذيرفتيد كه روز بيستم جمادى الثانيه كه روز تولد حضرت زهراست، پذيرفتيد كه روز زن باشد، اين روز را پذيرفتيد، اين به عهده شما خيلى مسائل را مى‏آورد. اگر يك ملتى پذيرفت كه فلان روز، روز جهاد است، اين بايد در آن روز مشغول مجاهده بشود، اگر كسى مشغول مجاهده نشد، اين نپذيرفته است كه آن روز، روز جهاد است. اگر چنانچه يك وقت يك ملتى پذيرفت كه امروز روز جنگ است، اگر كسى پذيرفت كه روز جنگ است و تخلف كند، بر خلاف وظيفه انسانى خودش عمل كرده. اگر شما زن‏ها هم و زن ما هم همه، كشور ما همه، پذيرفتند كه امروز روز زن است، يعنى روز تولد حضرت زهرا كه آن وقت و آن كمال و آن وضعيت را دارد، پذيرفتيد كه روز زن است، به عهده شما مسائل بزرگى از قبيل مجاهده، كه حضرت مجاهده داشته است، حضرت به اندازه خودش كه در اين ظرف كوتاه مجاهده داشته است، مخاطبه داشته است با حكومت‏هاى وقت، محاكمه مى‏كرده است حكومت‏هاى وقت را، شما بايد اقتداء به او بكنيد تا پذيرفته باشيد كه اين روز، روز زن است، يعنى روز تولد اين حضرت روز زن است، زهد و تقوا و همه چيزهايى كه داشته است و عفافى كه او داشته است و همه چيز، شما بايد اگر پذيرا شديد، آنها را تبعيت كنيد و اگر تبعيت نكرديد، بدانيد كه شما داخل در روز زن نيستيد. شما، هر كس نپذيرفت، اين در روز زن وارد نشده است و در اين شرافت وارد نشده است.

    صحيفه نور ج 19 صفحه 280

    هم در ميدان تحصيل كه يكى از امور مهمه است مجاهده كنيد و هم در ميدان دفاع از اسلام

    و من اميدوارم كه شما بپذيريد و شما هم به آن وظايفى كه بايد عمل كنيد، كه هم در ميدان تحصيل كه يكى از امور مهمه است مجاهده كنيد و هم در ميدان دفاع از اسلام، اين از مهماتى است كه بر هر مردى، بر هر زنى، بر هر كوچك و بزرگى جزء واجبات است. دفاع از اسلام، دفاع از كشور اسلامى، احدى از علماى اسلام، احدى از اشخاصى كه در اسلام زندگى كرده‏اند و مسلم هستند، در اين جهت خلاف ندارند كه اين واجب است. آن چيزى كه محل حرف است / قضيه / محل صحبت است، قضيه جهاد اولى است، آن بر زن واجب نيست. اما دفاع از حريم خودش، از كشور خودش. از زندگى خودش، از مال خودش و از اسلام، دفاع بر همه واجب است. اگر دفاع بر همه واجب شد، مقدمات دفاع هم بايد عمل بشود، از آن جمله قضيه اين كه ترتيب نظامى بودن ياد گرفتن انواع نظامى بودن را براى آنهايى كه ممكن است، اين طور نيست كه / ما / واجب باشد بر ما كه دفاع كنيم و ندانيم چه جور دفاع كنيم، بايد بدانيم چه جور دفاع مى‏كنيم / اين را نبايد هيچ كس / البته در آن محيطى كه شما تعليم نظامى مى‏بينيد بايد محيط صحيح باشد، محيط اسلامى باشد، همه جهات عفاف محفوظ باشد، همه جهات اسلامى محفوظ باشد.

    پيشقدم شدن شما در همه مسائل اسباب اين مى‏شود كه مردها هم بيشتر وارد شوند بحمدالله زن‏ها در اين جمهورى اسلامى چنانچه در همه مسائلى كه عمومى پيش آمده است براى ايران پيشقدم بوده‏اند، در مسأله تنباكو پيشقدم بوده‏اند، در مسأله مشروطيت پيشقدم بوده‏اند، در مسائلى هم كه ما الان مبتلا به آن هستيم حظ وافر دارند، بلكه بايد بگوييم كه دو چندان حظ دارند. اگر چنانچه يك عده از زن وارد بشوند در فرض كنيد يك محلى كه محل جنگ است، علاوه بر اين كه خودشان جنگ مى‏كنند، مردها را كه يك احساسى دارند نسبت به زن‏ها، حساسيت دارند نسبت به زن‏ها، مردها را قوه‏شان را دو چندان مى‏كنند. اين طور نيست كه اينها اگر فرض كنيد بروند دفاع كنند، فقط خودشان دفاع كرده‏اند، خير، دفاع كرده خودشان دفاع كرده‏اند و ديگران هم به دفاع وارد كرده‏اند. مرد حساس است نسبت به زن، مرد اگر صد نفر مرد را ببيند كه مى‏كشند، ممكن است خيلى چيز نشود، اما اگر يك زن را ببيند كه بى‏احترامى مى‏كنند حساسيت دارد ولو اجنبى باشند آن زن، هيچ كار هم به او نداشته باشد، اين يك حساسيتى است كه مردها دارند. بنابراين پيشقدم شدن شما در همه مسائل منجمله مسائل دفاع، مسائل جهاد، مسائل كمك كردن به جبهه‏ها، مسائل ورد شدن در هر طريقه‏اى / اين / اسباب اين مى‏شود كه مردها هم بيشتر وارد بشوند، مردها هم قوى‏تر بشوند. و ما امروزى كه در يك همچو مرحله‏اى واقع شديم كه در مقابل اين طور تبليغات بزرگ دنيا واقع شديم و آن طور جنگ‏هايى كه به ما تحميل كردند و الان هم ما بحمدالله در هر دو جبهه، در هر دو جبهه پيروز هستيم و خداوند تأييد كند اين جوان‏هاى ما را كه در آن جا اين طور دارند جانفشانى‏

    صحيفه نور ج 19 صفحه 281

    مى‏كنند. و من بايد تشكر كنم از آنها كه همه با هم هستند، يك دست شدند همه با هم، اين طور نيست كه الان در آن جا صحبت از ارتشى باشد، صحبت از سپاهى باشد، صحبت از بسيجى باشد، صحبت از شهربانى باشد، صحبت از ديگران باشد، اين طور نيست. الان همه آنها با هم مشغول به عقب راندن اين قواى فاسد هستند و تمام اينها بحمدالله در همه اين جبهه‏هايى كه بودند تاكنون همان طورى كه شنيديد همه‏تان تاكنون در همه اينها پيروز بودند و از آن طرف سرشكستگى صدام از اين جا ظاهر مى‏شود كه مدال مى‏دهد به اينها، مدال شجاعت مى‏دهد. در خرمشهر اگر يادتان باشد با اين كه عقب زدند آنها را، بيرون كردند آنها را، معذلك مدال داد. حالا هم از قرارى كه گفتند در همين قضيه فاو، با اين كه اينها همه‏شان، الان دنيا قبول دارد كه فاو اين طور شده ولو مبلغين‏شان يك قدرى خلاف مى‏گويند، اما معذلك در اين جا هم من شنيدم كه نشانه شجاعت دادند. بنابراين در اين روزها بايد خيلى ايشان نشانه شجاعت بدهد! براى اين كه در هر روز اينها شكست مى‏خورند، در هر روز او بايد نشان شجاعت بدهد!

    شما خانم‏ها همان طورى كه مردها در جبهه‏هاى علمى و فرهنگى مشغول هستند، بايد مشغول باشيد

    شما خانم‏ها، شما زن‏ها توجه به اين معنا داشته باشيد كه همان طورى كه بر مردها در جبهه لازم است كه جلو بروند و پيشقدم باشند، شما هم در خارج، در پشت جبهه بايد كمك كنيد و مهيا بشويد كه اگر چنانچه خداى نخواسته يك وقت دفاع عمومى واجب شد بر همه، يعنى همه ما بى‏استثناء، هر كس قدرت دارد بى‏استثناء، دفاع بر او واجب شد، مهيا باشيد از براى دفاع. و البته سنگر علم هم يك سنگر دفاعى است، دفاع از همه فرهنگ اسلام. شما مى‏دانيد كه فرهنگ اسلام در اين مدت مظلوم بود، در اين مدت چند صد سال، بلكه از اول بعد از پيغمبر سلام‏الله عليه تا برسد به حالا فرهنگ اسلام مظلوم بود، احكام اسلام مظلوم بودند، و اين فرهنگ را بايد زنده كرد و شما خانم‏ها همان طورى كه آقايان مشغول هستند، همان طورى كه مردها در جبهه علمى و فرهنگى مشغول هستند، شما هم بايد مشغول باشيد. و من اميدوارم كه خداوند به همه شما توفيق عنايت كند و در اين سنگر هم پيشروى كنيد و دعا كنيد كه آنهايى كه در جبهه مشغول به دفاع از كشور خودشان و از اسلام هستند، آنها هم انشاءالله پيروز باشند. و همه شما انشاءالله مويد و موفق و سالم و سلامت باشيد.

    والسلام عليكم و رحمةالله‏

    
    previos page menu page next page
    

صفحه 173 از 208 نخستنخست ... 73123163169170171172173174175176177183 ... آخرینآخرین

برچسب ها برای این تاپیک

علاقه مندی ها (بوک مارک ها)

علاقه مندی ها (بوک مارک ها)

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  

http://www.worldup.ir/