صفحه 171 از 208 نخستنخست ... 71121161167168169170171172173174175181 ... آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1,701 تا 1,710 , از مجموع 2079

موضوع: صحيفه نور

  1. #1701
    afsanah82
    مهمان

    پیش فرض

    
    previos page menu page next page
    

    صحيفه نور ج 19 صفحه 191

    تاريخ: 28/4/64

    فرمان امام خمينى به حجت الاسلام كروبى

    جناب حجت الاسلام آقاى شيخ مهدى كروبى دامت افاضاته

    بسم الله الرحمن الرحيم‏

    نظر به اين كه جناب حجت الاسلام آقاى موسوى خوئينى‏ها منصوب به دادستانى كل كشور شدند و از تصدى امر حجاج در اين سال معذورباشند، جناب عالى را به سمت نمايندگى خود و سرپرست حجاج محترم ايران منصوب مى‏نمايم تا با توجه به اين كه فريضه حج يكى از بزرگترين فريضه‏هاى عبادى سياسى اسلام و كنگره عظيم حج در مواقف معظمه از بزرگترين كنگره‏هاى جهان اسلام است، حجاج محترم جهان را دور هم گرد آورده و در مصالح اسلام و مشكلات مسلمين تبادل آرا نموده و در حل مشكلات و راه رسيدن به آرمان مقدس اسلام، تصميمات لازم را اتخاذ نماييد و راه‏هاى اتحاد بين همه طوايف و مذاهب اسلامى را بررسى كنيد و در امور سياسى مشترك بين همه طوايف، مشكلاتى را كه براى مسلمين جهان به دست دشمنان سرسخت اسلام پيش آمده است كه اهم آن اختلاف انگيزى بين صفوف مسلمانان است - را چاره انديشى بنماييد.

    همان طور كه همه مى‏دانيم، در سده‏هاى اخير، آتش افروز اين معركه خطرناك، قدرت جهانخوار شرق و غرب مى‏باشند كه از وحدت بيش از يك ميليارد مسلمان وحشت دارند و با تمام قوا، مستقيماً و يا به دست عمال منحرف خود، به اين اختلافات دامن مى‏زنند تا بر مقدرات مسلمانان جهان مسلط و بر آنها حكومت نموده و ذخاير بى‏پايان آنان را چپاول نمايند. انشاء الله در مقابله با تبليغات دروغين رسانه‏هاى گروهى و از آن بدتر آخوندهاى دربارى كه با قلم و بيان، عليه جمهورى اسلامى بپا خاسته‏اند، پيروز شويد. در ضمن جناب عالى مكلف مى‏باشيد تا به تمامى درخواست‏هاى اين جانب در متن حكم جناب آقاى موسوى خوئينى‏ها مثل تظاهرات بزرگ مكه و مدينه، عمل نماييد. اميدوارم با قاطعيتى كه از جناب عالى سراغ دارم اين امور به بهترين وجه انجام گردد. از تمامى حجاج محترم و روحانيون عزيز مى‏خواهم تا با جناب عالى همكارى لازم را بنمايند و از هر حيث به دستورات جناب عالى، عمل نمايند.

    والسلام عليكم و رحمه الله و بركاته

    روح الله الموسوى الخمينى

    
    previos page menu page next page
    

  2. #1702
    afsanah82
    مهمان

    پیش فرض

    
    previos page menu page next page
    

    صحيفه نور ج 19 صفحه 192

    تاريخ: 8/5/64

    بيانات امام خمينى در جمع اعضاى شوراى عالى قضايى، كاركنان قوه قضائيه، وزير امور خارجه و نمايندگان جمهورى اسلامى در كشورهاى اروپائى و آمريكائى و مناسبت ميلاد پر بركت حضرت امام رضا(ع)

    مسأله قضا يك مسأله مهمى است كه سروكارش با همه حيثيت كشور و مسلمانان است

    بسم الله الرحمن الرحيم‏

    من اين روز مبارك را به همه مسلمين جهان و به همه مستضعفان خصوصاً به ملت شيعه و بالاخص به شما آقايان كه اين جا تشريف آورديد تبريك عرض مى‏كنم. اميد است خداى تبارك و تعالى به بركت مرقد مطهر حضرت رضا سلام الله عليه به ما تؤفيق بدهد كه ما تابع تعاليم عاليه اسلام باشيم و تابع تربيت‏هايى كه ائمه هدى متكفل شدند باشيم. اميدوارم كه خداوند همه ملت‏هارا و خصوصاً ملت ايران را مؤفق كند كه به طور صحيح به احكام اسلام عمل كنند و متكى به الطاف عاليه حق تعالى باشند و در اين راهى كه پيش گرفته‏اند پيش بروند و انشاء الله مؤفقيت‏هايى حاصل بشود. آنچه كه من در اين محضر محترم بايد عرض كنم، يك مطلب راجع به قوه قضائيه است و يك مطلب راجع به كسانى است كه در خارج كشور مشغول خدمت هستند كه عده‏شان اين جا امروز تشريف دارند. مطلبى كه راجع به قضاوت عرض مى‏كنم، يك صحبت راجع به اين است كه بايد پرسنل اين قوه تقويت بشود و اين يك جهتش به عهده حوزه‏هاى علميه سرتاسر كشور است و خصوصاً حوزه علميه قم. مسأله قضا يك مسأله مهمى است كه سروكارش با همه حيثيت كشور است و مسلمانان است و آن قدرى كه اسلام درباره قضا سفارش كرده است شايد كمتر در چيزهاى ديگر سفارش كرده باشد. بنابراين يك تكليف است بر همه كسانى كه توانند قضاوت كنند و در حوزه‏ها معطل مانده‏اند. خيلى اشخاص هستند كه اگر توجه به اين مسأله داشته باشند كه يك تكليفى است، بر همه هست تا آن جايى كه به مقدار كفايت تحقق پيدا بكند، والا واجبات كفاييه هم بر همه آحاد واجب است، وقتى وجوب برداشته مى‏شود كه به مقدار كفايت، اين امر تحقق پيدا كرده باشد. بنابراين به عهده همه حوزه‏هاى علميه سرتاسرى است كه در اين امر اهتمام كنند، افرادى كه در آن جا قدرت اين معنا را دارند كه قضاوت كنند بيايند مشغول كار بشوند. اين يك خدمتى به اسلام است، يك خدمتى به كشور است و يك تكليفى است كه خداى تبارك و تعالى بر همه كرده است و اميدوارم كه اين كار را انجام بدهند.

    صحيفه نور ج 19 صفحه 193

    علم بدون عمل مفيد كه نيست بلكه مضر است

    و اميدوارم كه دانشجويانى كه براى اين خدمت مشغول هستند، هم در رشته قضاوت و هم در تهذيب اخلاق، مهم اين است كه اين دو جناح هر دو، هم علم و هم عمل باشد. علم بدون عمل مفيد كه نيست بلكه مضر است. شايد بسيارى از مصيبت‏هايى كه بر بشر واقع شده باشد، از علم واقع شده است، تمام اين خرابى‏هايى كه الان در دنيا به وجود آمده است، اينها براى اين است كه علمى بوده است كه توام با تهذيب نبوده است. علم را دارند لكن مهذب نيستند. شما اگر بخواهيد خدمت بكنيد به اسلام، خدمت بكنيد به كشور خودتان، استقلال كشور خودتان را حفظ كنيد، وابسته به هيچ جا نباشيد، بايد هم رشته علم را تقويت كنيد و هم تهذيب اخلاق را و هم عمل را.

    و من اميدوارم كه همين طور باشد و شماها مؤفق بشويد به اين كه اين تكليف بزرگ را به طور شايسته به اتمام برسانيد.

    اجراء حدود به آن طورى كه خداى تبارك و تعالى فرموده است بايد بشود

    و به قوه قضائيه عرض مى‏كنم كه مسأله قضا يك مسأله بسيار مهمى است كه اگر انسان در آن قصور بكند، تقصير بكند، ضرر وارد مى‏شود. اگر تقصير باشد، پيش خداى تبارك و تعالى مسؤول است و اگر چنانچه زياده روى بكند، اين هم همين طور. ميزان، احكام اسلام است. در اجراى حدود، نبايد از آن حدودى كه حق تعالى فرموده است پايين‏تر عمل بشود و نبايد زيادتر. حتى آن كسى را كه الان محكوم به قتل شده است و دارند مى‏برندش در جايى كه او را بكشند، هيچ كس حق ندارد حتى يك كلمه درشت به او بگويد، اجراء حكم خداست. اگر كسى يك سيلى به او زد، او حق دارد در همان جا يك سيلى برگرداند و بايد هم ديگران كمك كنند تا او قصاص بكند. اگر يك درشتى كرد، آن كسى كه درشتى كرده است تعزيز لازم دارد، بايد قوه قضائيه تعزيز كند او را. از آن طرف هم اگر كسى تقصير بكند در اين، يك كسى كه مستحق هفتاد مثلاً شلاق است، شصت تا بزند، اين هم تقصيرى است كه در حكم خدا شده است و خيال نكند كه اين يك رحمتى است، بلكه اين يك امرى است كه معصيت خداست. اجراء حدود به آن طورى كه خداى تبارك و تعالى فرموده است بايد بشود. اين كه انسان ترحم كند به يك كسى كه بايد حد به او جارى بشود، حد را جارى نكند يا كم جارى كند، اين عصيان است، بلكه به خود آن آدم هم لطمه وارد مى‏شود، به خود ملت هم لطمه وارد مى‏شود. اين حدود همان طورى كه تربيت كند اشخاص را، ملت را هم مى‏رساند به جايى كه اين طور فسادها در او كم بشود. اگر چنانچه يك حدى جارى بشود، اين حدى كه جارى شود، هم تربيت مى‏كند آن كسى كه حد خورده است و هم براى ملت خوب است؛ فى القصاص حياة: زنده وقتى هستيم كه همه موازين الهيه را عمل بكنيم و وقتى مى‏توانيم با قدرت‏هاى بزرگ مقابله كنيم و آسيب پذير نباشيم كه متعهد به اسلام، متعهد به احكام اسلام باشيم، قضات وقتى مى‏توانند قاضى باشند كه در قضاوت، هم در جهت حكم و هم در جهت دستور به اين كه بايد چه بشود هيچ تقصير و قصورى نكنند، نه غلو كنند، نه تقصير

    صحيفه نور ج 19 صفحه 194

    بكنند. بنابراين يكى از مهمات است كه بايد ملاحظه بشود و انشاء الله كه ملاحظه مى‏شود. و من اميدوارم كه همه مؤفق بشويد به اين كه كارها را مطابق اين طورى كه خدا گفته است عمل بكنيد و نه زياده روى كنيد، يك وقت خداى نخواسته تجاوز از حد بكنيد كه آن تقصير است و نه ناقص عمل كنيد، يعنى اين كه خدا گفته است، شما زيادتر از رحمت خدا خيال كنيد رحمت داريد كه آن هم تقصير است. آن چيزى كه صراط مستقيم است، آنى است كه بر روشى كه خداى تبارك و تعالى فرموده است به آن روش عمل بشود. همين طور پليس قضايى بايد توجه بكند كه اين پليس اسلام است، اين پليس قوه قضائيه اسلام است. اين پليس بايد روى موازين عمل بكند، خداى نخواسته يك وقت قدرت دارد تجاوز نكند. به همان طورى كه دستور داده مى‏شود و دستور مطابق با موازين شرعيه است، به همان طور بايد انشاء الله عمل بكنند.

    در هر جا هستيد خودتان را مقيد و متعهد به اسلام بدانيد

    و آن چيزى كه راجع به برادرهايى كه از خارج اين جا هستند و همه برادرهايى كه در خارج كشور خدمت مى‏كنند عرض مى‏كنم اين است كه بايد همه شماها در هر جا هستيد خودتان را مقيد و متعهد به اسلام بدانيد، تحت تأثير محيط آن جا واقع نشويد. خوب! كسى كه وارد مى‏شود در يك سفارتخانه‏اى در خارج، ببيند كه وارد شد در يك محيط اسلامى، در يك محيط انسانى، اين طور نباشد كه خداى نخواسته در آن جا از آن چيزهايى كه در سابق بود چيزى باقى مانده باشد. اگر آن چيزهايى كه در دوران سابق بود، در دوران طاغوت بود، در آن جا هست، جديت كنيد كه بكلى پاكسازى بشود و اميدوارم شده باشد تاكنون. بنابراين وقتى ما مى‏توانيم در مقابل همه دنيا بايستيم بگوييم ما نه طرف مغضوب عليهم مى‏رويم، نه طرف ضالين ؛ نه طرف غرب رويم، نه طرف شرق مى‏رويم، وقتى ما مى‏توانيم اين طور باشيم و به صراط مستقيم عمل بكنيم كه همه‏مان با هم باشيم، همه يد واحده باشيم، همان طورى كه اسلام دستور داده، همه يك صدا باشيم كانه يك حلقوم است كه صدا مى‏كند، همه با هم مجتمع باشيم، سستى نكنيم.

    انسان خوب آن كسى است كه مأموريت خودش را خوب عمل بكند

    هر چه پيش مى‏رود اسلام، ما قوه بدهيم به اسلام، ما بيشتر فعاليت بكنيم، اين طور نباشد كه حالايى اسلام كه در ايران / حالا / آمده است، پس ما ديگر كار نداشته باشيم. نخير، حالا اول كار است، ما بايد كار داشته باشيم. در همه امور ما بايد قوى باشيم و بهترين مأمور آن است كه به آن چيزى كه به خودش محول شده است خوب عمل بكند. شما اگر چنانچه فرض كنيد در يك سفارتخانه‏اى هستيد مى‏خواهيد عمل بكنيد، بايد خودتان آن كارى كه به شما محول شده خوب عمل كنيد، به ديگران كار نداشته باشيد. بله، اگر كه آنها خلاف كردند شما نهى‏شان كنيد، اما اين طور نباشد كه نظرتان اين باشد كه او چه جور دارد عمل مى‏كند، شما بايد عملى كه خودتان انجام مى‏دهيد، مطابق

    صحيفه نور ج 19 صفحه 195

    با موازين و قوانينى باشد كه در اسلام است و در جمهورى اسلامى هست. بنائا عليه مأمور خوب، انسان خوب آن كسى است كه مأموريت خودش را خوب عمل بكند و تكاليف خودش را خوب از عهده برآيد و من اميدوارم كه همه شما اين طور باشيد و ملت ايران هم اين طور باشد.

    اگر بخواهيد در مقابل دنيا اظهار حيات بكنيد، بايد در انتخابات مشاركت كنيد

    از مسائلى كه ما در پيش داريم الان قضيه انتخابات رئيس جمهور است. من كار ندارم كى رئيس جمهور مى‏شود، به من مربوط نيست، من خودم يك رأى دارم به هر كه دلم مى‏خواهد مى‏دهم، شما هم همين طور. اما اگر بخواهيد در مقابل دنيا اظهار حيات بكنيد كه بگوييد ما بعد از گذشتن چندين سال زنده هستيم، بايد مشاركت كنيد. اگر خداى نخواسته از عدم مشاركت شما يك لطمه‏اى بر جمهورى اسلامى وارد بشود، بدانيد كه آحاد ما كه اين خلاف را كرده باشيم خداى نخواسته، مسؤول هستيم. مسؤول پيش خدا هستيم. مسأله، مسأله رياست جمهور نيست، مسأله، مسأله اسلام است، مسأله مسأله قواعد اسلام است، مسأله، مسأله حيثيت اسلام است و مسأله‏اى است كه بايد ما همه به آن اهميت بدهيم و بيشتر از هر وقت و بيشتر از هر سال و هر دوره بايد انشاء الله شركت بكنيم و اميدوارم كه همه شركت بكنند. و شما بدانيد كه از مركز ايران، اسلام پرتوش در تمام دنيا رفته است، همه جا هست. شما نمى‏دانم شنيديد آن طور كه من شنيدم كه در آمريكا هم بانك اسلامى مى‏خواهند درست كنند؟ البته آن اسلامى كه آنها مى‏گويند با اين اسلامى كه ما مى‏گوييم دوتاست، اما شنيدم من كه مى‏خواهند بانك اسلامى درست كنند. اين دولت‏هايى كه بعض از اين دولت‏ها مثل مصر و نمى‏دانم سودان و امثال ذلك كه دارند احكام اسلام را صدا از آن مى‏كنند، اين را خيال مى‏كنيد كه يك مسأله‏اى است كه همين طورى واقع شده است؟ يك مسأله است كه موج اسلام پرتوش را انداخته رفته است به همه جا و همه جا اين صدا در آمده است. الان در آمريكا هم اين مسائل هست، در جاهاى ديگر هم اين مسائل هست. خواهى نخواهى منفعل شده‏اند از اين حركت، اين حركت اسلامى اسباب اين شده است كه ساير كشورها منفعل بشوند از آن، خود مسلمين كشورها كه همه همراه هستند، اين كه گاهى وقت‏ها مى‏گويند كه اى! ايران منزوى شده است، مقصودشان چى است؟ مقصود اين است كه آمريكا به ما چيز ندارد، آمريكا هر آنى كه ما دست به طرفش دراز كنيم، صد مقابل او به ما بيشتر جواب مى‏دهد ولى ما اعتنا به او نداريم، و همين طور سايرين. اگر مقصود اين است كه پيش ملت‏ها ما منزوى هستيم، خوب! همه مى‏دانند كه ملت‏ها همه توجه دارند. الان هر جا كه اجتماع اسلامى هست برادران اهل سنت ما، برادران اهل تشيع ما مجتمع هستند راجع به اسلام و راجع به اين كه بايد همه چيز اسلامى بشود و كشور خودشان اسلامى بشود، همه اين مسائل هست و اين پرتوى است كه خداى تبارك و تعالى مرحمت فرموده است به همه جا، نورافكن كرده است و شما دنبال اين باشيد كه انشاء الله اين مسأله به طور شايسته عمل بشود و عمده اجتماع شماست. باز هم عرض مى‏كنم اجتماع شما، وحدت شما، آنهايى كه حتى با ماها بد هستند. خوب ما بد، اسلام كه بدنيست. اگر ديدند كه رأى دادن به رئيس

    صحيفه نور ج 19 صفحه 196

    جمهور، هر كه مى‏خواهد باشد، اجتماع در جمعيت مسلمين كه هست، اين اسباب تقويت اسلام است، آنهايى كه به اسلام عقيده دارند بايد خودشان هم بيايند در ميدان و بيايند رأى بدهند. اين طور نباشد كه حالايى كه مطابق ميل من نشده، من كنار بروم. نخير، انسان بايد مطابق ميلش هم كه نباشد معذلك در ميدان باشد. مرحوم مدرس رحمه الله گفته بود كه من با جمهورى مخالفم - آن وقت مخالفت با جمهورى يك چيزى بود كه واضح بود بايد بشود براى اين كه آنها مى‏خواستند بساط درست كنند - /گفت من با/ گفته بود من با جمهورى مخالفم، لكن اگر جمهورى شد كنار نمى‏روم، من در ميدان هستم، من مى‏روم سراغش، يك انسانى كه مى‏خواهد خدمت بكند، با هر رنگى كه دارد بايد برود خدمت بكند. مؤافق ميل من است، خوب! خدمت مى‏كند، مؤافق ميل من هم نيست، خدمت به اسلام است، خدمت به جمهورى اسلامى است. كسانى كه جمهورى اسلامى را صحيح مى‏دانند ولو با افراد مخالف هستند، اينها هم بايد شركت بكنند. اگر شركت نكنند دليل بر اين است كه جمهورى اسلامى را قبول ندارند. من از خداى تبارك و تعالى تقاضا دارم كه ما را مؤفق كند كه همه ما به خدمت به اسلام مؤفق بشويم و اميدوارم كه رزمندگان ما را هم در جبهه‏ها تقويت كند، همان طورى كه قوى هستند بيشتر تقويت كند و خداوند همه ما را تابع احكام اسلام قرار بدهد.

    والسلام عليكم و رحمه الله‏

    
    previos page menu page next page
    

  3. #1703
    afsanah82
    مهمان

    پیش فرض

    
    previos page menu page next page
    

    صحيفه نور ج 19 صفحه 197

    تاريخ: 25/5/64

    پيام امام خمينى به حجاج بيت الله الحرام

    بسم الله الرحمن الرحيم‏

    با سپاس فراوان از الطاف عاليه حضرت بارى تعالى و ادعيه حضرت بقيه الله ارواحنا لمقدمه الفداء، در حالى ملت عظيم الشان ايران به سر مى‏برند و زائران بيت الله الحرام به ميعادگاه الهى مى‏روند تا دعوت خداوند را كه با نداى حضرت ابراهيم ابوالانبيا و حضرت محمد مصطفى خاتم الرسل صلى الله عليهما و على الهما به آنان ابلاغ شده، اجابت نموده، لبيك گويان و پايكوبان به حضور دوست در آن مكان مقدس مشرف شوند. گرچه همه جا محضر و حضور است، چه، خورشيد تابان اسلام بزرگ در شرق و غرب عالم نور افشانى مى‏نمايد و نداى ابراهيمى و محمدى در گوشه و كنار گيتى طنين افكنده و جان و دل مسلمانان جهان را روح بخشيده و فرياد وحدت بين طوايف مسلمين از هر فرقه و مستضعفان و مظلومان از هر ملت در سراسر جهان، زلزله افكنده و كاخ آمال ستمگران و جهانخواران در شرف انهدام و فروريختن است، گويى دولت مستضعفين نزديك و وعده حق تعالى قريب الوقوع است. زائران بيت الله و عاشقان لقاءالله در سالى از خانه‏هاى خود و خودى به سوى خداوند و رسول گرامى او هجرت كنند كه كعبه معظمه براى پذيرايى مسلمانان عاشق حق و عدالت و فريادهاى كوبنده آنان بر سر ابر ظالمان دهر و ابر چپاولگران جهان آغوش باز نموده و انتظار پذيرايى آنان را مى‏كشد و بيت الله الحرام و كعبه معظمه، زائران عزيزى را در آغوش مى‏كشد كه حج را از انزواى سياسى و انحراف اساسى، به سوى حج ابراهيمى - محمدى سوق داده و حيات آن را تجديد مى‏نمايند و بت‏هاى شرق و غرب را در هم شكنند و معناى قيام ناس و حقيقت برائت از مشركان را عرضه مى‏دارند و دل ميقات در هواى زائرانى مى‏تپد كه از كشور لاشرقيه و لاغربيه آمده‏اند تا با تلبيه و لبيك لبيك، دعوت خداوند را به سوى صراط مستقيم انسانيت اجابت كنند و با پشت پا زدن بر مكتب شرقى و غربى و انحرافات ملى گرايى، فرقه زدايى نموده، با همه ملت‏ها بدون در نظر گرفتن رنگ و مليت و محيط و منطقه، برادر و برابر، غمخوار يكديگر باشند و تحكيم وحدت كنند و با يد واحده بر دشمنان بشريت و زورگويان جهانخوار بتازند.

    و جمرات، انتظار فداكارانى را مى‏كشد كه از كشورى آمده‏اند كه ملت شجاع آن، شياطين بزرگ و كوچك و متوسط را بى‏باكانه از كشور خود رانده‏اند و دست ناپاكشان را از ذخاير ميهن خود قطع نموده و در اين مكان مقدس نيز با سنگريزه‏هاو شعارهاى كوبنده گروه شياطين را از ام القرى

    صحيفه نور ج 19 صفحه 198

    و ما حولها كه جهان است، رمى و طرد كنند. و عرفات و مشعر و منا، ميهماندار كسانى هستند كه ملت مسلمانشان با عرفان و شعور سياسى قيام نموده‏اند تا آرمان‏ها و امانى (4) اسلام را در كشور خود و ساير كشورهاى مظلوم تحت ستم تحقق بخشند و سياست بازان قلابى را كه با فريب و دغل بر مظلومان جهان تاخته و هستى همه را غارت نموده‏اند، رسوا كنند.

    و ديديد و ديديم كه يك ملت كوچك در يك محيط محدود و جمعيت معدود، با عزمى بزرگ و اراده‏اى قوى و مشتى آهنين، با اعتماد به خداى قادر متعال، چسان رژيم طاغوتى را با آن همه ساز و برگ جنگى و آن همه پشتيبانى قدرت‏هاى بزرگ، از صحنه روزگار محو كرد و چسان دست ابرقدرت‏ها را از كشور خود كوتاه كرد. و مى‏بينيم كه با آن رسانه‏هاى گروهى وابسته به قدرت‏هاى شيطانى، كه بسيارى از اوقات خود را در شب و روز صرف دروغپردازى و تبليغات بى‏اساس و فتنه انگيزى مى‏كنند، چگونه برخورد نمود، برخوردى كه اين رسانه‏هابراى خود و اربابانشان رسوايى هديه آورده‏اند و همه تهمت‏هايشان موجب تقويت جمهورى اسلامى گرديد و توجه هر چه بيشتر مظلومان و مستضعفان جهان را به جمهورى اسلامى جلب نمود. و مى‏بينيم كه تهمت‏هاى تروريستى و تروريست پرورى كه به خيال سردمداران كاخ سفيد و ايادى آنان و دستگاه‏هاى تبليغاتى وابسته به ابرجنايتكاران كه براى تضعيف جمهورى اسلامى به طور چشمگير و فزاينده‏اى در كار است، به خواست خداوند متعال نتيجه معكوس داده و موجب تضعيف روحيه دشمنان اسلام و جمهورى اسلامى و تقويت روحيه ملت ما، بويژه رزمندگان و ساير ملت‏هاى مظلوم و مستضعف گرديده است؛ و مكروا و مكر الله والله خيرالماكرين . و از جمله، دفاع حق تعالى و معكوس كردن مكر كاخ سفيد، اين است كه تروريست پرورى سردمداران كاخ سياه آمريكا بر سر زبان‏ها - حتى روشنفكران آمريكا افتاده است. كاخ سياه با اخراج رژيم عراق از ليست تروريست‏ها، به صورتى واضح ثابت كرد كه تروريست پرور و طرفدار آن است. كاخ سفيد ميزان تروريست و ضد آن را، مخالفت با جناياتش در سراسر جهان و موافقت با آن مى‏داند. رژيم عراق تا مخالف بود، در ليست تروريست پرورها بود و آن روز كه سر اطاعت به آستان كاخ سياه نهاد، از ليست خارج شد، هر چند توطئه‏هاى تروريستى آن در منطقه، خصوصاً خليج فارس بر ملا شده باشد.

    بحمدالله والمنه، امروز ايران و ساير ملت‏هاى مسلمان، راه خود را يافته و انبوه زائران بيت الله الحرام از ايران و ساير كشورهاى اسلامى براى احياى مراسم عبادى - سياسى حج در حول مسجدالحرام، مركز ثقل اسلام و مهبط (5) ملائكة الله و محل نزول وحى گرد آمده‏اند تا به وظيفه الهى و قرآنى خود كه همانا اعلام و فرياد برائت از مشركان است كه رسول ختمى صلى الله عليه و آله وسلم به وسيله مولانا على بن ابى طالب سلام الله عليه در حج اكبر اجرا فرمود، عمل خواهند كرد.

    صحيفه نور ج 19 صفحه 199

    و اگر انشاء الله عموم زائران، از هر طايفه و مذهب كه از سراسر جهان در آن مكان شريف مجتمع شده‏اند، نداى خداوند را اجابت كنند و با فرياد واحد، ستمگران و ظالمان را محكوم نمايند، كاخ هاى ستم فرو خواهد ريخت.

    اگر نمايندگان يك ميليارد مسلمان با اسم و رسم از متجاوزان به حقوق مظلومان و بلاد مسلمين برائت جويند و خواستار قطع يد ظالمين شوند، هيچ قدرتى تاب مقاومت با آنان را نخواهد داشت. اگر ملت‏هاى اسلامى و دولت‏هاى كشورهاى اسلامى با اين همه امكانات انسانى و ذخاير مورد احتياج حياتى قدرتمندان، از روى قدرت با آنان برخورد كنند و از جار و جنجال و هياهوهاى كاخ نشينان نترسند و تحت تأثير تبليغات دروغين رسانه‏هاى طرفدار و جيره خوار ابرجنايتكاران واقع نشوند و با اتكال به قدرت لايزال ايزدى و به شكر نعمت‏هايى كه به آنها داده است، بر سر آنها فرياد كشند و آنان را تهديد به بستن مرزهاى خود به روى آنان و قطع كمك‏هاى خود از نفت و غير آن نمايند، شكى نيست كه آنها در مقابل اين - قدرت كه ما قدر آن را نمى‏دانيم - تسليم خواهند شد.

    هان اى مسلمانان قدرتمند! به خود آييد و خود را بشناسيد و به عالم بشناسانيد و اختلافات فرقه‏اى و منطقه‏اى را كه به دست قدرت‏هاى جهانخوار و عمال فاسد آنها براى غارت شما و پايمال كردن شرف انسانى و اسلامى شما بار آمده، به حكم خداى تعالى و قرآن مجيد به دور افكنيد و تفرقه افكنان از قبيل آخوندهاى جيره خوار و ملى گرايان بى‏خبر از اسلام و مصالح مسلمين را از خود برانيد كه ضرر اينان بر اسلام از ضرر جهانخواران كمتر نيست. اينان اسلام را وارونه نشان مى‏دهند و راه را براى غارتگران باز مى‏كنند. خداوند تعالى، اسلام و ممالك مسلمين را از شر جهانخواران و پيوستگان و وابستگان به آنان نجات دهد.

    اينك تذكراتى - هر چند گفته شده - داده مى‏شود، اميد است نافع واقع شود:

    1 - به خواهران و برادران محترم كشورهاى اسلامى، قبل از هر چيز اين نكته را بايد عرض كنم كه صورت حج، اين عبادت بزرگ را كه براى انجام آن مشرف مى‏شويد، به صورتى شايسته و مؤافق دستور الهى انجام دهيد و مسائل آن را نزد علماى اعلام با دقت فرا گيريد. مبادا خداى ناخواسته پس از انجام حج و گذشت وقت، معلوم شود كه خللى در آنها وارد شده و موجب بطلان حج گرديده و زحمت‏هاى شما هدر رفته است. حضرات آقايان علماى محترم، كوشش فرمايند كه زائران محترم را به وظايف خود آشنا نمايند تا صورت حج، مطابق شرع مطهر انجام گيرد. و از مهمات در همه عبادات، اخلاص در عمل است كه اگر خداى نخواسته كسى عملى را براى خود نمايى و عرضه به ديگران انجام دهد و خوبى عملش را به رخ ديگران بكشد، عمل او باطل است. و حجاج محترم مواظب باشند كه رضاى غير خداوند را در اعمال خود شركت ندهند و جهات معنوى حج بسيار است و مهم آن است كه حاج بداند كه كجا مى‏رود و دعوت كى را اجابت مى‏كند و ميهمان كيست و آداب اين ميهمانى چيست و بداند هر خودخواهى و خودبينى، با خداخواهى مخالف است و با هجرت الى الله مباين و موجب نقص معنويت حج است و اگر همين يك جهت عرفانى و معنوى براى انسان دست دهد و لبيك

    صحيفه نور ج 19 صفحه 200

    به راستى مقرون به نداى حق تعالى تحقق حقيقى يابد، انسان در همه ميدان‏هاى سياسى و اجتماعى و فرهنگى و حتى نظامى پيروز مى‏شود و براى چنين انسانى، شكست مفهومى ندارد. خداوند تعالى شمه‏اى از اين سير معنوى و هجرت الهى را نصيب همه ما فرمايد.

    2 - شما زائران عزيز از كشورى به سوى حق رويد كه در سايه الطاف خداوند و بركت دعاى ولى الله اعظم روحى لمقدمه الفداء، سختى‏هاو دشوارى‏هاو ستمكشى‏هارا پشت سرگذاشته و بحمدالله تعالى در تمام ميدان‏ها پيروز شده‏ايد و هنوز اول كار است. شما امروز از جهت فرهنگى بر فرهنگ‏هاى پوسيده شرق و غرب و فرهنگ منحط عصر شاهنشاهى كه جوانان عزيز ما را فوج فوج به فساد مى‏كشيد و دانشگاه‏هاى ما را در خدمت غرب و احياناً شرق به پيش مى‏برد، پشت پا زده‏ايد. شما امروز فرهنگ‏هايى را كه ملت ما را يك ملت وابسته مصرفى و خدمتگزار قدرت‏ها بار آورده بود و فحشا و فساد و اعتياد را گسترشى روز افزون داده بود و از انسانيت و اخلاق رفت كناره‏گيرى كند، در زيرپاى خود خرد كرده و شرافت انسانى و تقوا و شهامت و شجاعت و صبر و سلحشورى و مروت و تعاون در بر (6) و تقوا و توجه به مصالح ملت و كشور را جايگزين آن نموده‏ايد.

    و شما امروز سرافراز براى پيشرفت فرهنگ الهى به پيش مى‏رويد و از جهت اجتماعى با صفوف فشرده خود، وحدت بين قشرهاى مختلف را تحكيم نموده و همه را به يك سو و يك جهت سوق داده و تفرقه اندازان و گروه گرايان و خدمتگزاران چشم و گوش بسته به شرق و غرب را مطرود كرده و به انزوا كشيده‏ايد و اقشار مختلف را، قشر واحد كرده و همه را در خدمت كشور و ملت و دين جاويد حق در آورده‏ايد و از جهت سياسى، ايران امروز را زبانزد همه كشورهاى دوست و دشمن كرده ايد. دوستان چشم خود را به نهضت اسلامى - كه تجديد حيات اسلام را نموده - دوخته‏اند، براى وحدت اسلامى در زير پرچم توحيد كه نداى آن از اين گوشه دنيا بلند و به سراسر جهان طنين افكنده است، به كوشش و جهاد برخاسته‏اند و دشمنان، از خوف اين بارقه الهى كه رود دست جنايت آنان را از بلاد و عباد خداوند كوتاه كند، به دست و پا افتاده‏اند، ولى قدرت اسلام، آرام را از آنان گرفته و از يكپارچگى ملت‏هاى اسلامى و به دنبال آن مستضعفان جهان، لرزه به اندامشان افتاده است و دولت‏هاى كوچك و بزرگ و شرق و غرب در هواى رابطه با ايران و جمهورى اسلامى در تلاشند و همه اين امور از عنايات خاص خداوند متعال و بركات اسلام بزرگ است، ولا حول ولا قوه الا بالله العلى العظيم .

    و از نظر نظامى با تأييدات خداوند قادر، امروز رژيم عراق مفلوك و شكست خورده و در شرف انهدام است و آن همه ساز و برگ جنگى شرق و غرب و تاييدات جهانخواران، نتوانسته است اين مزدور را نجات دهد. و ضربات كوبنده سپاهيان اسلام مجال تفكر را از آنان گرفته و اميد است با عنايات الهى به زودى اين خار با خوارى از سر راه مسلمانان و خصوصاً ملت شريف عراق برداشته

    صحيفه نور ج 19 صفحه 201

    شود و ملت مسلمان عراق سرنوشت خود را به دست گرفته و با ساير مسلمين، با برادرى و برابرى به سر برند.

    منظور اين جانب از اين تذكرات به حجاج محترم آن است كه توجه آنان را به وظايف خطيرى كه در اين سفر بسيار مهم از طرف شرع مطهر و ملت شهيد داغده ايران بر عهده آنان گذاشته شده است، جلب نمايم. شما امروز در اين سفر در بوته امتحان قرار داريد، چون نمونه و الگويى از ملت ايران هستيد و بايد بدانيد كه چشمان كنجكاو صدها هزار و زائر كه از اطراف جهان حول مركز وحى گرد آمده‏اند، با دقت حركات و اعمال شما را تحت نظر دارند. دوستان شما - كه زائران بيت الله هستيد - باكمال اشتياق مى‏خواهند ببينند اين تحول عظيمى كه در ملت ايران در ابعاد مختلف، بويژه بعد اخلاقى و معنوى تحقق پيدا كرده است، چگونه است و تا چه مقدار است. و مخالفان شما كه براى وقايعنگارى و خبر چينى و نفاق افكنى خود را به آن مكان مقدس رسانده‏اند، در صدد پيدا كردن نقاط ضعف هستند كه از كاهى كوهى بسازند و غلغه‏اى در رسانه‏هاى گروهى و مطبوعات و مجالس سخنرانى به راه اندازند و نه تنها جمهورى اسلامى، كه اسلام را محكوم كنند.

    شما زائران محترم با آنچه گفته شد، بر سر دو راه هستيد: راه سعادت كه حفظ آبروى جمهورى اسلامى و اسلام عزيز و ملت بزرگوار و رزمندگان عظيم الشأن و شهداى پيوسته به لقاءالله هست كه در مراعات موازين اسلامى و اخلاقى و مواظبت از اعمال و افعال و گفتار خود در همه مواقع و در تمام مشاعر حج مى‏باشد و نيز مراعات آداب اسلامى - اخلاقى با همه بندگان خداست و راه شقاوت و مردود بودن از ساحت قدس الهى با عدم مراعات آنچه ذكر شد و آنچه با حيثيت جمهورى اسلامى منافات دارد. از خداوند تعالى تؤفيق همه را در حفظ شوون اسلام و جمهورى اسلامى خواستارم.

    3 - از جمله مطالبى كه بايد سفارش كرد هر چند سفارش شده است آن است كه در راهپيمايى‏ها، در عين حال كه بايد فرياد برائت از مشركان و ستمكاران به طور كوبنده و با شركت همگانى باشد كه صداى مظلوميت مسلمانان و ملت‏هاى تحت سلطه ابر جنايتكاران را به گوش جهانيان برساند و خفتگان را بيدار و ساكنان در مقابل جباران را هشدار و ناهيان از معروف و آمران به منكر را كه بر خلاف فرمان خداوند و دستور قرآن مجيد و سنت رسول الله صلى الله عليه وآله وسلم به طرفدارى از مشركان و خونخواران بين المللى، جانفشانى و يقه درانى مى‏كنند، بويژه آخوندهاى دربارى جيره خوار كه با قلم و بيان خود نور خدا و شعله‏اى كه در جهان براى رهاندن مظلومان از تحت ستم ستمگران افروخته شده، مى‏خواهند خاموش نمايند، به جاى خود بنشانند، لازم است نظم و ترتيب و آداب اسلامى را به طور شايسته و دقيق مراعات نمايند و از شعارهاى خود ساخته كه ممكن است با القاى منحرفان براى ايجاد اغتشاش و صدمه زدن به آبروى زائران شركت كننده از تمامى كشورهاى اسلامى و خصوصاً جمهورى اسلامى باشد، جدا خوددارى كنند و از شعارهايى كه متصديان امور راهپيمايى با دستور مستقيم نماينده اين جانب جناب حجت الاسلام آقاى كروبى ايده الله تعالى مقرر مى‏دارد، پيروى نموده و از آنها تجاوز نكنند و از كسانى كه احياناً بر خلاف دستور مى‏خواهند شعارى

    صحيفه نور ج 19 صفحه 202

    بدهند، پيروى نكنند و آنان را نصيحت كنند و اگر اصرار ورزيدند، از خود برانند و تنها راهپيمايى‏هايى را كه مقرر شده است، انجام دهند و راهپيمايى ديگرى خودسرانه نكنند و بدانند كه اگر از تخلفات آنان و تجاوز از حدود تعيين شده، لطمه‏اى به آبروى حجاج تمامى كشورها و يا جمهورى اسلامى بخورد، پيش خداوند تعالى مسؤول هستند و مورد مواخذه خواهند شد. و بايد بدانند كه يكى از فلسفه‏هاى مهم اجتماع عظيم از سراسر جهان در اين مقام مقدس و مهبط وحى، به هم پيوستن مسلمانان جهان و تحكيم وحدت بين پيروان پيامبر اسلام و پيروان قرآن كريم در مقابل طاغوت‏هاى جهان است و اگر خداى نخواسته از اعمال بعض زائران، در اين وحدت خللى واقع شود و تفرقه‏اى ايجاد گردد، موجب سخط رسول الله صلى الله عليه وآله و عذاب خداوند قادر خواهد شد. زائران محترم كه در جوار خانه خدا و محل رحمت او هستند، با همه بندگان خدا با رفق و مروت و اخوت اسلامى رفتار نمايند و همه را بدون در نظر گرفتن رنگ و زبان و منطقه و محيط، از خود بدانند و همه با هم‏يد واحده و ملت واحد قرآنى باشند تا بر دشمنان اسلام و انسانيت چيره شوند. خداوند به همه تؤفيق سلامت در رفتار و گفتار بدهد.

    4 - به حجاج محترم و زائران بيت الله الحرام، از هر كشور و هر طايفه و تابع هر مذهب هستند، متواضعانه عرض مى‏كنم. شما همه ملت اسلام و تابع پيامبر و پيرو دستورات قرآن مجيد هستيد و همه دشمنان غدار مشترك داريد كه با ايجاد اختلاف به واسطه عمال بدبخت خود و رسانه‏هاى گروهى و تبليغات تفرقه افكن در طول تاريخ، بويژه در سده‏هاى اخير و بالاخص در عصر حاضر، همه دولت‏هاو ملت‏هاى اسلامى را در اسارت كشيده‏اند و ذخاير غنى بلاد شما و دسترنج مظلومان كشورهاى شما را به غارت برده و مى‏برند و در صدد هستند كه حكومت‏هارا گوش و چشم بسته و دربست به خدمت خود گمارند و ملت‏ها را به دست آنان مصرفى بار بياورند و از رشد انسانى و ابتكار صنعتى كشورهاى مظلوم با حيله و توطئه‏هاى شيطانى جلوگيرى كنند و وابستگى هر چه بيشتر و اتكا به غرب و شرق را روزافزون كنند و مجال تفكر براى استقلال و ابتكار را به هيچ كس ندهند و نفس‏هايى كه براى بيدارى ملت‏ها آماده‏اند، در سينه‏ها خفه كنند. و وضع نكبت بارى كه در كشورهاى اسلامى و ساير كشورهاى مظلوم مشاهده مى‏كنيد، زاييده همين توطئه‏هاى دشمنان مشترك مسلمانان و مظلومان است. پس اكنون كه در مركز اسلام حياتبخش به امر خدا و نداى رسولش گرد آمده‏ايد و از هر ملت و مذهب در اين مكان عظيم اجتماع كرده‏ايد، براى اين درد مهلك و سرطان كشنده چاره انديشى كنيد. و بايد بدانيد كه چاره اساسى در سايه وحدت همه مسلمين و اجتماع همگانى در قطع يد ابرقدرت‏ها از كشورهاى اسلامى است و عملى كردن شعائر مواقف كريمه و مشاهد مشرفه در كشورهاى خويش است و قدم اول زدودن ياس از دل‏هاست، كه عمال خبيث آنان با كوشش غرب و شرق در جان‏هاى مسلمين جايگزين كردند و به آنها باور انده‏اند كه بدون وابستگى به يك ابرقدرت، نمى‏شود به زندگانى خود ادامه داد. و

    صحيفه نور ج 19 صفحه 203

    ملت و دولت ايران در اين انقلاب عظيم ثابت نموده‏اند كه اين اعتقادى پوچ و بى‏اساس است، و با آن كه قدرت بزرگ به هر حيله و توطئه‏اى دست زدند تا آتش شعله ور سوزنده‏اى كه در اين كشور براى خاكستر كردن آمال شرق و غرب فروزنده شده به خاموشى كشند، مؤفق نشدند.

    و امروز ايران اسلامى به بركت ايمان قوى و تعهد به اسلام و تحول عظيمى كه در اقشار مختلفه حاصل شده است، دست شرق و غرب و انگل‏هاى منحرف را از كشور خود كوتاه و به هيچ قدرتى اجازه نمى‏دهد كوچكترين دخالتى در كشور اسلامى ايران نمايد و اين خود حجت قاطعى است براى مسلمانان و مظلومان جهان كه با خواست ملت‏هاكسى نمى‏تواند دست تجاوز دراز كند و با آن مخالفت نمايد. و ملتى كه بين ذلت و شهادت، دومى را انتخاب نموده است، شكست پذير نيست و ملت‏هاى مظلوم جهان چاره‏اى جز اين ندارند و دولت‏هاى ملت‏هاى اسلامى نيز اگر با توده‏هاى محروم همگام و همراه شوند، از اين پيوستگى و وابستگى ذلت بار كه هزار بار مرگ بهتر از آن است نجات پيدا مى‏كنند و با عزت و ارزش‏هاى انسانى هماغوش شوند از خداوند تعالى مسألت مى‏نمايم كه همه ما را به تكاليف الهيه و وظايف انسانيه آشنا فرمايد.

    و بايد تذكر دهم به دولت‏هاى وابسته مرتجع، كه با اين كنفرانس‏هاى بى‏محتوا و اعلاميه‏هاى توخالى و حمايت‏هاى بى‏اساس، رژيم كافر و جنايتكار عراق را نمى‏توانند نجات دهند و ممكن است خود به منجلابى كه حزب بعث عفلقى در آن غرق شده است، غرق شوند. پس صلاح دين و دنياى آنان اين است كه دست از اين رفت و آمدها بردارند و بيش از اين، اين مفلوك را به رسوايى و خذلان نكشند و خود را به مهلكه دنيا و عذاب آخرت دچار نكنند.

    5 - در خاتمه بايد به يك امر حياتى كه راهگشا براى رفع همه گرفتارى‏هاى مسلمين و مستضعفين جهان است، اشاره كنم و آن اين است كه كسانى كه اندك تفكرى در اوضاع كشورهاى اسلامى بنمايند، به وضوح خواهند دانست كه آنچه دو ابرقدرت جهان و قدرت‏هاى تابع اين قدرت‏هابا هم اتفاق دارند. و هيچ گاه از اين اتفاق دست بردار نيستند - عقب نگه داشتن كشورهاى جهان سوم، خصوصاكشورهاى پهناور و غنى اسلامى در ابعاد فرهنگى و اجتماعى و اقتصادى و سياسى و نظامى است و تحميل جهات استعمارى در تمامى امور مذكوره بر جهان سوم مى‏باشد و براى اين مقصد كه در نظر آنان بسيار داراى اهميت است، زحمت‏هامتحمل شدند و وقت‏هاو پول بسيارى صرف نموده‏اند و مى‏نمايند. در سابق، سردمداران اين توطئه‏ها، بريتانيا و فرانسه بودند و پس از آن آمريكا و شوروى، اينان براى مقاصد شوم خود، كودتاها به راه انداختند و رژيم‏هايى را برچيده و رژيم وابسته به خود را به روى كار آوردند و بعيد به نظر مى‏رسد كه اين دو ابرقدرت در صدد براندازى رقيب باشند - چه، كه از آن مأيوسند. اختلاف بر سر تقسيم طعمه‏هاو كشورهاى جهان سوم است و براى به دست آوردن سلطه استعمارى نو، بهترين راه را در حمله به فرهنگ ملت‏ها دانسته و دانشگاه‏ها را به خدمت گرفتند و با به دست آوردن اين مراكز، از ره آوردهاى آنها مجلس‏هاى فرمايشى ساخته و حكومت‏هاى دلخواه به دست آوردند و نظام‏ها را، سر تا قدم، غربى يا شرقى كردند و آنان كه‏

    صحيفه نور ج 19 صفحه 204

    در اين كشمكش‏هااز همه بيشتر صدمه ديدند و رنج كشيدند، كشورهاى اسلامى بوده و هستند، چرا كه اسلام داراى فرهنگ غنى انسان ساز است كه ملت‏هارا بى‏گرايش به راست و چپ و بدون در نظر گرفتن رنگ و زبان و منطقه به پيش مى‏برد و انسان‏هارا در بعد اعتقادى و اخلاقى و عملى هدايت مى‏كند و از گهواره تا گور به تحصيل و جستجوى دانش سوق مى‏دهد. اسلام در بعد سياسى، كشورها را در همه زمينه‏ها، بدون تشبث به دروغ و خدعه و توطئه فريبنده، به اداره و تمشيت حكومت سالم هدايت مى‏كند و روابط را با كشورهاى ديگرى كه به زيست مسالمت آميز و خارج از ظلم و ستمكارى متعهد هستند، محكم و برادرانه مى‏كند، اقتصاد را به صورتى سالم و بدون وابستگى به نفع همگان، در رفاه همه مردم، با اهميت به مستمندان و ضعيفان بارور مى‏كند و براى رشد بيشتر كشاورزى و صنعت و تجارت كوشش مى‏نمايد. و دربعد نظامى، به همه كسانى كه صلاحيت دفاع از كشور را دارند براى مواقع اضطرارى تعليم نظامى مى‏دهد و در اين مواقع بسيج عمومى اختيارى و احياناً اجبارى مى‏كند و در حال عادى براى دفاع از مرزها و تنظيم شهرها و ايمنى جاده‏هاو حفظ نظم و انتظام، نيروى مؤمن ورزيده تربيت مى‏كند.

    با آنچه گفته شد - كه در اين زمينه‏ها گفتنى بسيار است - با توطئه ابرقدرت‏ها، نه تنها نگذاشتند فرهنگ اصيل اسلام رشد كند و پا بگيرد كه از طرف دانشگاه‏هاى غيرمهذب و فرنگ رفته‏هاى غير متعهد و ملى گراهاى متعصب، شديداً مورد هجوم قرار دادند و از هجوم هم اينان بود كه كشورهاى اسلامى زخم‏هاى اساسى برداشتند. و اگر امروز قشرهاى مختلف ملت‏ها، از علماى دينى تا گويندگان و نويسندگان و روشن بينان متعهد، قيام همه جانبه نكنند و با بيدار كردن توده‏هاى عظيم انسانى اسلامى به داد كشورها و ملت‏هاى تحت ستم نرسند، كشورهايشان بى‏شك به نابودى و وابستگى همه جانبى بيشتر و بيشتر خواهد كشيد و غارتگران ملحد شرقى و بدتر از آنان ملحد غربى، ريشه حيات آنان را مى‏مكند و شرافت و ارزش‏هاى انسانى آنان را به باد فنا سپارند. اكنون بازارهاى كشورهاى اسلامى، مراكز رقابت كالاهاى غرب و شرق شده است و سيل كالاهاى تزيينى مبتذل و اسباب بازى و اجناس مصرفى به سوى آنها سرازير است و همه ملت‏هارا آن چنان مصرفى بار آورده‏اند كه گمان مى‏كنند بدون اين اجناس آمريكايى و اروپايى و ژاپنى و ديگر كشورها، زندگى نمى‏توان كرد. و مع‏الاسف مكه معظمه وجده و مشاهد مشرفه حجاز، مركز وحى و مهبط جبرائيل و ملائكه الله كه بايد به حكم اسلام بت‏هاى جنايتكار را در آن جا شكست و فرياد بر سر آنها زد و از آنها برائت جست، مملو از كالاهاى بيگانگان و بازار براى دشمنان اسلام و پيامبر بزرگ صلى الله عليه وآله وسلم شده. كثيرى از حجاج بيت الله الحرام كه براى فريضه حج روند و بايد در آن مكان مقدس از توطئه بيگانگان به فرياد يا للمسلمين برخيزند، غافلانه در بازارها به جستجوى كالاهاى آمريكايى، اروپايى و ژاپنى پرسه مى‏زنند و دل صاحب شريعت را با اين عمل كه با حيثيت حج و حجاج بازى مى‏كند، به درد آورند. حجاج محترم خانه خدا! به خود آييد و اى مسلمانان در همه بلاد و اقطار عالم! بپاخيزيد و اى علماى اعلام جهان اسلام به داد اسلام و بلاد مسلمين و

    صحيفه نور ج 19 صفحه 205

    مسلمانان برسيد و در هر گوشه و كنار همچون ملت ايران و دولت آن و علما و بزرگان اين سامان، دست رد به سينه ستمكاران غرب و شرق زنيد و عمال و كارشناسان دروغين و مستشاران نفتخوار آنان را از بلاد خود بيرون بريزيد و همچون سلحشوران ايران، شهادت را بر ذلت، و شرف اسلام و انسانى را بر رفاه و عيش چند روزه توام با خوارى و شرمسارى ترجيح داده و در ميدان نبرد سياسى و نظامى بر آنان چيره شويد و از هياهوى تبليغاتى آنان باك نداشته باشيد كه خداوند تعالى با شماست، ان تنصروا الله ينصركم و يثبت اقدامكم.

    بارالها! بنده ناچيز تو از كشورى مظلوم با جمعيتى ناچيز از حيث عدد و همه چيز، و زنده به عنايات تو، ناله مظلومانه خود را به مقدار ظرفيت ناچيز خود به ملت‏هاى مسلمان و مظلومان جهان رساندم و فرياد يا للمسلمين! به داد اسلام برسيد را ابلاغ نمودم و تا الطاف و عنايات تو نباشد، هيچ گره‏اى باز نشود و هيچ دردى دوا نشود. تو خود با رحمت واسعه خود به مسلمين نظر فرما و همه ما و آنان را از قيد خود و خوديت و عبوديت بت‏ها، خصوصاً بت نفس نجات ده! و شر ستمكاران را از سر مظلومان جهان بويژه مسلمان بركن! و مسلمانان را به خود آور! و دولت‏هاى كشورهاى اسلامى را جرأت و شجاعت عنايت فرما! كه با داشتن آن مقدار عده و عده و در دست داشتن شريان حياتى غرب و شرق، تن به ذلت و اسارت اجانب ندهند و با ملت خود همصدا شوند. به اميد پيروزى رزمندگان و مبارزان اسلام در سراسر گيتى بر كفر جهانى.

    والسلام على عباد الله الصالحين

    روح الله الموسوى الخمينى

    
    previos page menu page next page
    

  4. #1704
    afsanah82
    مهمان

    پیش فرض

    
    previos page menu page next page
    

    صحيفه نور ج 19 صفحه 206

    تاريخ: 27/5/64

    بيانات امام خمينى درديدار با آقاى محمد هاشمى مدير عامل ومعاونين صدا و سيماى جمهورى اسلامى

    ما بايد به مردم ارزش بدهيم و خودمان كنار بايستيم و روى خير و شر كارها نظارت كنيم

    بسم الله الرحمن الرحيم‏

    من نظرى به ديگران ندارم، راجع به خودم مى‏گويم از اين وضع راديو تلويزيون خوشم نمى‏آيد. واقع آن است كه آن قدر كه پابرهنه‏هابه راديو تلويزيون حق دارند، ما نداريم. اين يك واقعيت است و تعارف نيست؛ واقع اين است كه آنها اين نظام را درست كرده‏اند و اين نهضت را به وجود آوردند، همين جمعيت هستند كه پيروزى‏ها را به دست آوردند، از قشر بالا كسى در اين مسأله حقى ندارد. البته ما هم در اصل مطلب شركت داشته‏ايم، اما حق با آنهاست. من مدت‏هاست كه وقتى مى‏بينم راديو تلويزيون را هر وقتى بازش مى‏كنم از من اسم برد، خوشم نمى‏آيد. ما بايد به مردم ارزش بدهيم، استقلال دهيم و خودمان كنار بايستيم و روى خير و شر كارها نظارت كنيم. ولى اين كه تمام كارها دست ما باشد، راديو تلويزيون دست ماها باشد اما آن بيچاره‏ها كه كار مى كنند هيچ چيز دستشان نباشد، ولى ما كه هيچ كاره هستيم دست ما باشد، به نظر من اين صحيح نيست. من گفته‏ام كه آن چيزهايى كه مربوط به من است گفته نشود، من با آقايان كارى ندارم. البته در بعضى مواردى كه لازم مى‏شود چيزى گفته شود - كه آن هم با تشخيص خود من است - در راديو گفته و يا در تلويزيون اين شود مضايقه ندارم؛ مثلاً عيد فطر، عيد قربان، تنفيذ رئيس جمهور، اينها مسائلى است، اما ما بقى، مثل ملاقات امروز من با شما كه با هم صحبت مى‏كنيم، ازن كارها مردم را خسته مى‏كند، هيچ محتوا هم ندارد. من و شما صحبت مى‏كنيم و همين طور ديگران؛ يعنى ديگران با من صحبت مى‏كنند، آنها را من قطع مى‏كنم. و همين طور آن چيزهايى كه الان در تلويزيون موجود است، مثلاً اول خبر كه مى‏خواهد شروع كند عكس مرا مى‏گذارند، آن را برداريد و اگر كسى از شما سؤال كرد بگوييد فلانى گفته است.

    در اين جا آقاى هاشمى مدير عامل راديو تلويزيون اظهار داشت: شما در قلب مردم جا داريد.

    و امام فرمودند: قلب مردم در غير از اينهاست. مسأله اينها نيست، ما سابقاً با مردم تماس داشتيم و به آنها ارادت داشتيم و مردم به ما لطف داشتند، ولى اين طور نبود كه ما راديو تلويزيون داشته باشيم، آن باب ديگرى است. در هر صورت بعضى مواردى كه لازم است مانعى ندارد، در غير آن موارد، من ميل ندارم، ديگران خودشان مى‏دانند.

    
    previos page menu page next page
    

  5. #1705
    afsanah82
    مهمان

    پیش فرض

    
    previos page menu page next page
    

    صحيفه نور ج 19 صفحه 214

    تاريخ: 10/6/64

    پيام امام خمينى به ايثارگران جبهه‏هاى نور به مناسبت پنجمين سالگرد جنگ تحميلى

    بسم الله الرحمن الرحيم‏

    اكنون كه با عنايات حضرت رب الارباب و ادعيه حضرت بقيه الله ارواحنا لمقدمه الفداء و با فداكارى و جانبازى ملت بزرگ ايران و قدرت ايمان و ايثار سلحشوران عزيز در راه اهداف مقدس اسلام بزرگ و قرآن مجيد، نظام جمهورى اسلامى ايران با سرفرازى و قدرت راه خود را يافته و با استوارى به پيش مى‏رود، بر ماست كه با اعتراف به عجز خويش، از رزمندگان عزيزى كه با شهادت طلبى‏ها و رشادت‏هاشان از ميهن اسلامى خود دفاع نموده و با خون پاك خود چراغ فرا راه آزادى تمام ملت‏هاى دربند بر افروختند، قدردانى نماييم. و نيز از مادران و پدران و خواهران و همسران و برادران بزرگوارى كه در پشت جبهه‏هابا جديت تمام در دفاع مقدس از اسلام و كشور اسلامى به پشتيبانى از مجاهدان عزيز برخاسته‏اند و از هيچ چيز كوتاهى نمى‏كنند، و از تمام ملت بزرگ و متعهد كه در تمامى صحنه‏ها حاضرند تشكر نماييم.

    قلم و بيان من كوچكتر از آن است كه از عهده تشكر اين همه فداكارى برآيد، خداوند تبارك و تعالى به همه آنان جزاى خير خواهد داد. و همان گونه كه آنان روى اسلام را سفيد كردند، آنان را در بارگاه قدسش رو سفيد خواهد گرداند. بارالها! اينان بندگان صالح تواند كه در مجاهده راه تو از خود و عزيزان خود گذشتند و به آن افتخار مى‏كنند، تو خود شهداى ما را در جوار رحمت خود جايگزين و معلولانمان را شفا و مفقودان و اسيرانمان را به دامان خانواده‏هاشان برگردان. و به همه ما صبر و تؤفيق عنايت فرما انك قريب مجيب .

    روح الله الموسوى الخمينى

    
    previos page menu page next page
    

  6. #1706
    afsanah82
    مهمان

    پیش فرض

    
    previos page menu page next page
    

    صحيفه نور ج 19 صفحه 207

    تاريخ: 5/6/64

    بيانات امام خمينى در جمع رؤساى مجلس شوارى اسلامى و ديوان عالى كشور، عده‏اى از روحانيون، استادان دانشگاه‏ها و سفراى كشورهاى اسلامى به مناسبت عيد سعيد قربان

    در سابق تبليغات به طورى دامنه دار بود كه سوءظن در همه ايجاد كرده بود

    بسم الله الرحمن الرحيم‏

    اين عيد سعيدى كه داراى ابعاد مختلفه است، بعد عرفانى، بعد سياسى، بعد ايثار و ابعاد ديگر است، به همه مسلمين جهان و مستضعفان و آقايانى كه در اين جا تشريف دارند، تبريك عرض مى‏كنم. ما امروز يك مقايسه‏اى بكنيم بين سابق و حالا در بعضى جهات. اين مقايسه از خود اين مجلس بايد شروع بشود. اين، از بركات اين جمهورى است كه در يك مجلس، مجتمع هستند كسانى كه در دوره‏هاى سابق در يك همچو مجالسى امكان اجتماعشان نبود. اما توجه داريد به اين كه در سابق بين علماى اسلام، حوزه علميه قم و علماى تهران با دانشگاه‏ها هيچ وقت اجتماع اين طور نداشتند كه در يك محيط با يك دل، با يك ايده، و همين طور سفراى ممالك دوست و اساتيد دانشگاه‏هاو اركان دولتى، در يك اجتماعى هيچ وقت نبودند كه با هم بنشينند و ببينند كه ما محتاج به چه هستيم و بايد چه بكنيم. دامن زده بودند به اختلاف در داخل كشور ما /به طورى كه/ تبليغات به طورى بود كه وحشت مى‏كرد يك اهل علمى در محيط دانشگاه برود و حرف‏هايش را بزند و همين طور دانشگاهى در محيط علم بيايد و در محيط مدارس علمى بيايد و مسائلش را بگويد و همين طور اساتيد دانشگاه، دولتى‏ها، مجلسى‏ها، هيچ يك از اينها با هم نمى‏نشستند كه ببينند كه كشور خودشان لااقل چه احتياجاتى دارد و بايد چه بكنند براى رفع آن احتياجات، اين براى اين بود كه به طورى تبليغات دامنه‏دار بود كه سوءظن در همه ايجاد كرده بود، از هم وحشت مى‏كردند، به هم سوءظن داشتند، بايد بگوييم دشمنى داشتند با هم، ايجاد كرده بودند اين را. از سفراى خارجى يكى‏شان در محضر علما، در جايى كه علما جمع بودند، حاضر نمى‏شدند، حاضر نبودند كه حاضر بشوند. براى اين كه اينها را اين طور معرفى كرده بودند كه يك جمعيتى هستند كه ارتجاعى و نمى‏دانم به عقب برگشته و عقب مانده و كهنه فكر كن! و از اين مسائلى كه ديديد كه در دوره سابق، خصوصاً در اين عهد اخير القا شده بود. معلوم مى‏شود كه كارشناس‏هاى خارجى، كارشناس اروپا و آمريكا توجه به اين معنا داشتند كه اين قشرها اگر با هم باشند خطرنا كند، يعنى خطرناك براى آنها! و راست هم مى‏گفتند. روى همين زمينه، خود آنها به دست اشخاصى كه در داخل داشتند، به دست كاركنان خودشان، به دست اشخاصى كه در محيط آنها تربيت

    صحيفه نور ج 19 صفحه 208

    شده بودند، به دست اينها كارى كرده بودند كه كانه امكان نداشت يك همچو اجتماعى.

    امروز ما همه در تحت يك سقف كوچك جمع شديم و همه ما يك فكر داريم. فكر جلوگيرى از آن چيزهايى كه سابق بود، فكر اين كه نبادا دوباره دانشگاه‏هاى ما به دست آن اشخاص بيفتد، فكر اين كه نبادا روحانيين ما گرفتار آن مسائل بشوند و فكر اين كه نبادا كشور ما باز برگردد به يك حالى كه همه ديديد چه خبر بود، چه مصيبت‏هايى در اين كشور واقع مى‏شد. ما امروز اين جا هستيم كه ببينيم كه چه بكنيم كه يك وقت خداى نخواسته مسأله برگردد، چه كنيم جلويش را بگيريم.

    اگر مقايسه كنيد ما بين دوره‏هاى سابق و حالا، معلوم مى‏شود كه چه تحولى در ايران واقع شده است

    است آن چيزى كه مى‏تواند جلوگيرى كند، يك قدرى تفكر در عيد قربان و مسائل قربانگاهى حضرت ابراهيم است ايثارى كه او كرد و از خود گذشتگى‏اى كه او كرد تدبر در او و تدبر در مسائلى كه در حج هست، مسائل حج و همه مسائل اسلام، به طورى بين ابعاد مختلفه جمع كرده است، بين عرفان و تعبد، بين سياست و عبادت، بين مسائل اجتماعى و ساير مسائل. اين اساس را درست كردند براى اين كه ما از آن اساس چيز بفهميم. آنها كه در آن جا هستند، تكاليفى دارند و انشاء الله اميدوارم كه به آن تكاليف عمل كنند و كردند. ما هم و آنها هم بعد از اين كه برگشتند، تكاليفى داريم كه اين تكاليف هم دنبال همان مطالعه عيد قربان است و قربانگاه‏ها. آنها بايد سوغات بياورند آن ايثار را، آن وحدت را، و ما هم بايد اين معنا را در بين ملت خودمان پخش كنيم. آقايان روحانيون در سرتاسر كشور و آقايان دانشگاهى‏هادر سرتاسر كشور، اينها موظفند، وظيفه دارند!

    ما بحمدالله تاكنون بسيار قدم‏هاى موثرى برداشتيم، وقتى شما مقايسه يك قدرى بكنيد ما بين دوره‏هاى سابق و حالا، مى‏توانيم خوب بفهميم كه فرق چيست. مثلاً شما بسيارى‏تان يا اكثرتان يادتان است كه در قضيه راى گيرى براى انقلاب سفيد به اصطلاح، با چه هياهويى، با چه فشارى، با چه دغل بازى‏هايى بيش از اين نتوانستند ادعا كنند كه شش ميليون بودند، با اين كه مطمئن باشيد نبودند! آن همه فشار و آن دولت جائر و آن همه تبليغاتى كه آنها داشتند، نتوانست عده‏اى را جمع كند كه اينها ادعا كنند ده ميليون‏اند، نتوانستند دروغش را هم بگويند، مبالغه‏اش هم بكنند. شما در يك كشورى كه تحت فشار است از همه اطراف، تحريم‏هاى انتخاباتى از اطراف بر سرشان مى‏بارد، تبليغات همه جانبه بر سرشان مى‏بارد، اين مقدار اجتماعى كه اينها كرده‏اند (كه بيش از چهارده ميليون بود)، اگر مقايسه بشود با هر كشور ديگرى در عالم، معلوم مى‏شود كه فرق ما بين اين جا و آن جا چيست و چه تحولى در ايران واقع شده است. اين تحول يك تحول عجيب است كه در يك رژيمى كه همه قدرت‏ها در دستش بود و همه فشارها در دستش بود و مضايقه از هيچ فشارى هم نداشت، در ادعاى كاذب خودش نتوانست ادعا كند كه ما هشت ميليون داشتيم، شش ميليون! مبالغه‏اش و دروغش و همه بساط كه روى هم ريخته شد، گفت: شش ميليون، و آن وقت هم راجع به شش ميليون هياهو مى‏كردند

    صحيفه نور ج 19 صفحه 209

    كه اى ...! شش ميليون رأى دادند، با اين كه دروغ مى‏گفتند. شما بدون اين - كه يك فشارى باشد كه بياييد حتماً شما رأى بدهيد، وارد بشويد رأى بدهيد و بدون تبليغات قبلى - امسال اصلاً تبليغاتى در كار نبود. اين جمعيت كه اين طور اجتماع كرد كه نظيرش / در / به حسب مقايسه در دنيا نيست، اين دليل بر يك تحول بزرگى است كه در كشور ما واقع شده. از اين جا برويد در جبهه‏ها.

    وقتى كه متفقين وارد شدند به كشور ما، با آن همه بساطى كه اينها ادعايش را مى‏كردند، به ادعاى خودشان گفتند: سه ساعت ما توانستيم مقابله كنيم! بعد هم وقتى كه پرسيده بود ازشان آن مردكه نامرد، كه چطور شد سه ساعت؟ گفتند: ما اين را مبالغه مى‏كنيم، آنها از آن ور آمدند، ما از اين ور رفتيم! با حالا مقايسه كنيد كه جوان‏ما، اقشار ملت ما ايستاده‏اند، و در مقابل همه قدرت ها، همه هم دارند توطئه مى‏كنند. همه دستشان را به هم دادند كه رژيم سابق را نگه دارند، جوان‏هاى ما به همش زدند، همه هم دست به هم دادند كه در اين جنگ پيروزى ايجاد كنند، هر روز هم دروغش را مى‏گويند، لكن جوان‏هاى ما ايستاده‏اند و جلو مى‏روند. در طايفه نسوان شما ملاحظه كنيد آن وقت چه خبر بود، حالا چه خبر است. زن‏هاى ما حالا مكتبى شده سرتاسر كشور ما جورى هستند كه همان طور كه آن جوان‏هادر جبهه دارند، خدمت مى‏كنند، اينها پشت جبهه‏شان محكم است و دارند خدمت مى‏كنند، علاوه بر اين كه مجالس درس دارند، مجالس قرائت دارند، مجالس تدريس دارند حتى تدريس خارج من شنيدم بعضى از زن‏ها در جايى مى‏گويند. خوب! اين چه تحولى است؟ پيشتر چه بود؟ مسأله زن چه بود در ايران؟ انسان حيا مى‏كند كه بگويد، آن اسمش آزادى بود! اين اسمش اختناق است! آن آزادى بود كه هر چه دلشان مى‏خواهد، هر چه انجام بدهند، به هر نحوه‏اى باشد! و اين اختناق است براى اين كه زن‏ها خودشان آزادند كه خدمت كنند، آزادند كه پشت جبهه باشند، آزادند كه درس بخوانند، آزادند كه چه بكنند، اين اسمش اختناق است! آنها اختناق را مى‏گويند، يعنى نمى‏گذاريد كه زن‏هابه طورى عمل كنند كه ملت را فلج كنند. يك قشر جوان ملت را به واسطه آن بى‏بند و بارى كه داشتند، فلج مى‏كردند، يعنى از كار مى‏انداختند. هيچ كس دنبال اين نبود كه يك فعاليت چشمگيرى بكند، يك فعاليت اجتماعى بكند. همه دنبال اين بودند كه صبح كه پا مى‏شدند، كجا بروند تفريح بكنند، كجا بروند فرض كنيد چه بكنند. بازارتان را نگاه كنيد! خيابان‏هاتان را نگاه بكنيد! حالا وقتى كه مى‏خواهند تكذيب كنند از ايران، مى‏گويند كه در آن جا محل تفريح پيدا نمى‏شود (آن تفريحى كه آنها مى‏خواهند، والا محل تفريح هست) يا زن‏ها حالا ديگر چادر سرشان است. آن وقت به طورى تبليغ شده بود كه زن جرأت نمى‏كرد كه به اين صورتى كه بايد در آيد، در آيد مخفى در مى‏آمدند. آنهايى كه مى‏خواستند حفظ كنند خودشان را، يا از خانه در نمى‏آمدند، يا شبى، يك وقتى مخفيانه از اين ور به جاى ديگر مى‏رفتند و هكذا همه جهاتى كه ما ملاحظه مى‏كنيم.

    از معجزات اسلام اين است كه عرفانش آميخته است با عبادتش

    اين حج اين چند سال كه امسال هم بحمدالله بهتر بوده است اين بايد در دنيا انعكاس پيدا

    صحيفه نور ج 19 صفحه 210

    بكند! كه حج اين است. آن كه ابراهيم خليل الله و رسول خدا مى‏خواستند اين معنا بوده است. آنى كه سوره برائت را مى‏فرستد در آن جمع مى‏خواند، براى همين بوده است كه به ما بفهماند كه آن جا بايد سوره برائت خواند. در عينى كه آن وقت كه زمان رسول خدا بوده است، اين طور گرفتارى‏اى كه الان مسلمين دارند، اين طور گرفتارى نداشتند، يك جور ديگرى بود. در عين حال قرآن شريف و حديث به ما تعليم مى‏كند كه در حج بايد اين كارها را كرد. آميخته است حج و همه عبادات اسلامى، آميخته به همه ابعاد مختلفه است، و از معجزات انبيا و خصوصاً اسلام اين است كه عرفانش آميخته است با عبادتش. اگر انسان، يك نفر آدم كه اهل آن مسائل است همين نماز را - آن بعد عرفانى نماز را در اذكار و در كارهاى ديگرش دنبالش برود، مى‏بيند كه چه درياى خروشانى است، معراج است، معراج مؤمن است، يعنى، تا آن ما فوق عالم طبيعت و ما فوق عالم وجود، انسان را مى‏كشاند. گاهى در يك كلمه‏اش اين طور است. يك جمله گاهى آن قدر بعد معنوى دارد و بعد عرفانى دارد كه اگر تحقق پيدا كند براى يك انسان سالك، از همه حجاب‏هامى گذرد. و كانه سوره حمد كه در قرآن هست و اولين سوره است و براى نماز قرار دادند و نماز بدون حمد، گفتند نماز نيست، همين سوره حمد تمام معارف درش هست. منتها آن كسى كه نكته سنج باشد، بايد درش تامل كند. خوب! ما اهلش نيستيم. ما مى‏گوييم كه الحمدلله، يعنى شايسته است.الحمدلله رب العالمين يعنى شايسته است خدا كه همه حمدها براى او باشد. اما قران اين را نمى‏گويد. قرآن مى‏گويد كه اصلاً حمدى واقع نمى‏شود در جايى، الا براى خدا. آن هم كه بت پرست است حمد است، آن هم براى خداست، خودش نمى‏داند. اشكال، ندانستن و جهالت ماهاست. آن كه مى‏گويد كه اياك نستعين نه معنايش اين است كه ما همه استعانت از تو انشاء الله مى‏خواهيم و اينها، نخير! بالفعل اين طورى است كه به غير خدا، استعانت اصلاً نيست، اصلاً قدرت ديگرى نيست. چه قدرت ديگرى ما داريم غير قدرت خدا؟ آن كه تو دارى غير از قدرت خداست؟ نه اين است كه ما انشاء الله عبادت مى‏كنيم براى خدا، انشاء الله استعانت مى‏كنيم از خدا. اصلاً واقعيت اين طورى است واقعيت اين است كه عبادت به غير خدا، مدح، اصلاً در دنيا به غير خدا واقع نمى‏شود، هيچ مدحى. اينهايى كه مدح مى‏كنند از مثلاً شياطين و سلاطين و امثال اينها، اينها نمى‏فهمند كه اينها مدح خداست، اينها غفلت از اين دارند، لكن مدح به كمال است، مدح براى نقصان نيست، مدح براى كمال است. و آنهايى كه، هر كس از هر كس استعانت بكند، استعانت از خداست. اين سوره، اين را مى‏گويد. و اگر براى اهلش آنهايى كه اهل مسائل هستند همين يك سوره قرآن تحقق پيدا بكند، تمام مشكلات حل مى‏شود، براى اين كه وقتى انسان ديد كه همه چيز از اوست، ديگر از هيچ قدرتى نمى‏ترسد. ما كه از قدرت‏ها مى‏ترسيم براى اين است كه خيال مى‏كنيم قدرت اين است. وقتى انسان قدرت را قدرت او دانست، وقتى انسان همه چيز را از او دانست، اين ديگر نمى‏تواند كه از ديگرى بترسد. همه خوف‏هاى ما از باب اين است كه نفهميديم كه قدرت، يك قدرت است و آن قدرت هم براى نفع همه است. آن قدرت هم براى نفع همه افراد و جامعه و تمام بشر / آن قدرت / به كار گرفته شده، براى نفع آنهاست. ما اگر همين معنا را ادراك كنيم كه هر چى هست از اوست و هر چى

    صحيفه نور ج 19 صفحه 211

    هست براى نفع ماست و براى تربيت ماست، اگر همين معنا را واقعاً انسان ادراك كند و مشاهده كند و ذوب كند، اين مسائل حل مى‏شود.

    دانشگاه بايد متحول باشد و البته شده است، لكن بيشتر مواظبت مى‏خواهد

    ما بايد مردم را با توحيد آشنا كنيم، علماى اعلام بايد مردم را با توحيد آشنا كنند، با معارف الهى آشنا كنند. الغيرك الظهور ماليس لك دعاى عرفه حضرت سيدالشهدا سلام الله عليه متى غبت حتى تحتاج الى چه. قرآن هم همين است، هر كدام يك زبانى دارد. قرآن نازل شده تا اين جا رسيده است و ادعيه‏ء ائمه ما عليهم السلام به حسب تعبير بعض مشايخ، قرآن صاعد است و هر چه مسائل بخواهيد، در ادعيه هست. زبان ادعيه با زبان عادى‏اى كه احكام مى‏خواهند بگويند دوتاست. زبان ادعيه با زبان فلسفه هم دوتاست، با زبان عرفان علمى هم دوتاست، يك زبان ديگرى است مافوق اينها، منتها زبان فهم مى‏خواهد، بايد كسانى كه آن زبان را مى‏فهمند توجه كنند. البته براى همه، هست چيز درش، قرآن يك نعمتى است كه همه ازش استفاده مى‏كنند، اما استفاده‏اى كه پيغمبر اكرم مى‏كرده است از قرآن، غير استفاده‏اى است كه ديگران مى‏كردند. انما يعرف القرآن من خوطب به ديگران نمى‏دانند، ماها يك ذره‏اى، يك چيزى، يك خيالاتى پيش خودمان داريم، آن كه قرآن برش نازل شده مى‏داند چيست، چه جور نازل شده، كيفيت نزول چيست، چه مقصد در اين نزول است و محتوا چيست و غايت اين كار چيست، او مى‏داند. آنهايى هم كه به تعليم او تربيت شده‏اند، آنها هم براى خاطر تربيت او مى‏دانند. هنر انبيا اين بوده است كه مسائل را، مسائل دقيق عرفانى را با يك لفظى مى‏گفتند كه هر كسى يك جورى ازش، خودش مى‏فهميده، ولى واقعش مال آنهايى است كه بالاتر از اين افقشان است و اين هنر در قرآن از همه جا بالاتر است و در ادعيه هم هست ما، روحانيون، دانشگاهى‏ها اگر واقعاً علاقه دارند به اين كه اين كشور محفوظ بماند، خصوصاً دانشگاهى‏ها، اساتيد دانشگاه، اگر واقعاً علاقه مندند كه اين كشور دوباره برنگردد به اوضاع سابق، بايد مواظب باشند، دانشگاهى‏ها، اساتيد مواظب خودشان باشند در تربيت و مواظب بچه‏هاو جوان‏ها باشند در كارهايى كه مى‏كنند. بايد نگه دارند دانشگاه را به يك صورتى كه، به يك واقعيتى كه آن واقعيت همين تحولى است كه در ايران پيدا شده است. دانشگاه بايد متحول باشد و البته شده است، لكن بيشتر مواظبت مى‏خواهد. علماى بلاد هم هر جا هستند و خصوصاً در حوزه‏هاى علميه بايد همه جهاتى كه اهل علم را، آنهايى كه تازه آمدند و مشغول درس خواندن هستند، آنها را به خداى تبارك و تعالى نزديك مى‏كند و علاقه‏مند مى‏كند، همه آن جهات را بايد حوزه‏ها داشته باشند. حوزه‏هابايد / جهات اخلاقى را / درس اخلاق داشته باشند نه يكى، نه دوتا، ده تا، بيست تا، درس اخلاق داشته باشند. اگر بخواهيد كه آينده كشور شما يك آينده نورانى باشد، تربيت كنيد اينهايى كه وارد در حوزه‏ها هستند، يا در آن جايى كه درس مى‏گوييد وارد مى‏شوند، تربيتشان كنيد به يك تربيتى كه از اين عالم هجرت كنند، توجه به ماوراى اين جا بكنند، روحانى باشند، يعنى روح باشند، يعنى توجه به ماوراى طبيعت داشته

    صحيفه نور ج 19 صفحه 212

    باشند. از اول قدم‏ها كه برداشته مى‏شود، براى آن طرف برداشته بشود، وقتى اين طور شد، اين جا هم درست مى‏شود. آن كسى كه جهات معنوى خودش را تقويت كرد، آن كس در جهات طبيعى هم قوى مى‏شود. مثل، مثل انبياست و اوليا، با همه آن معنويات، با همه آن معارف الهيه كشوردارى هم مى‏كردند، حكومت هم تأسيس مى‏كردند، حدود را هم جارى مى‏كردند، كسانى هم كه مضر به جامعه بودند از دم شمشير مى‏گذراندند، در عين حالى كه در آن پايه از معارف بودند.

    اگر مردم را تربيت كنيد به يك تربيت سالم، كشور شما سالم مى‏ماند

    اگر مردم را تربيت كنيد به يك تربيتى سالم و دعوت كنيد به اين كه با خدا آشنا بشوند، با معارف الهى آشنا بشوند، با قرآن آشنا بشوند، اگر اين طور شد، كشور شما سالم مى‏ماند و به ساير جاها هم سرايت مى‏كند. قهرى است اين. الان هم ملاحظه مى‏كنيد كه اين مقدارى كه الان در دنيا سرو صدا بلند است، منتها يك دسته سرو صدا مى‏كنند براى بازى دادن مردم و اظهار اسلام مى‏كنند، اظهار اين كه بايد قوانين اسلامى بشود بكنند، يك دسته هم واقعاً مسلمان و دنبال اين كه اسلام بايد باشد، اين براى همين موجى است كه از اين جا بلند شده است و شما ملت اسلام اين موج را راه انداختيد.

    و اميدوار باشيد به اين كه خدا با شماست و شما مادامى كه قدر بدانيد از نعمت الهى، نعمت‏هايى كه خدا به شما داده است، اين نعمت وحدتى كه به شما داده است، اين نعمت انقلابى كه به شما داده است، اين جوان‏هايى كه به شما داده است، انقلابى كه / الان / در جبهه‏ها، الان هم مشغول به خدمت هستند، اين اساتيدى كه به شما داده است، همه اينها قدردانى مى‏خواهد. ما بايد همه را قدر بدانيم و از همه تشكر كنيم. و من از ملت ايران در همه مواردى كه دارند عمل مى‏كنند و در صحنه هستند، تشكر مى‏كنم و به همه دعا مى‏كنم. خداوند همه ملت‏هاى اسلامى را حفظ كند و به وظايف خودشان آشنا كند و ما را هم به وظايف خودمان آشنا كند كه در اين چند روزى كه داريم آن طرف مى‏رويم، لااقل توجه به آن جا باشد، اخلاد الى الارض نباشد.

    والسلام عليكم و رحمه الله‏

    
    previos page menu page next page
    

  7. #1707
    afsanah82
    مهمان

    پیش فرض

    
    previos page menu page next page
    

    صحيفه نور ج 19 صفحه 215

    تاريخ: 10/6/64

    بيانات امام خمينى در جمع مسؤولين روزنامه‏هاى كيهان، اطلاعات و جمهورى اسلامى

    بايد اساس، تشويق اشخاصى باشد كه در اين كشور فعاليت مى‏كنند

    بسم الله الرحمن الرحيم‏

    البته، من نسبت به همه مسائل مربوط به مطبوعات نمى‏توانم نظر بدهم. الان آنچه مربوط به مسائل آخر است، اين است كه راديو تلويزيون و مطبوعات مال عموم است چنانچه شما هم همين اعتقاد را داريد كه عموم بر آنها حق دارند از اين جهت من به سهم خود خيال دارم كه راجع به من كم باشد، مگر در مواقع حساسى كه لازم است كه آن هم بايد از ما سؤال شود كه آيا مطلبى را بايد نقل بكنند يا خير. والا آنچه خوب است در راديو تلويزيون و مطبوعات باشد، آن است كه براى كشور اثرى داشته باشد. مثلاً اگر زارعى خوب زراعت كرد و زراعتش خوب بود، شما اين شخص را به جاى مقامات كشور در صحفه‏ء اول بگذاريد و زيرش بنويسيد اين زارع چگونه بوده است، اين منتشر بشود. و يا كارمندى خوب كار كرد، و يا اگر طبيبى عمل خوبى انجام داد، عكس او را در صفحه اول چاپ كنيد و بنويسيد كه اين عملش چطور بوده است. اين باعث تشويق اطبا مى‏شود و بيشتر دنبال كار مى‏روند. يا مثلاً اگر كسى كشفى كرد، بايد مفصل با عكس و مطلب باشد يا اگر كسى سارقى را دستگير نمود، و يا يك كشاورز و يا هنرمند و يا جراح كه متأسفانه نه اسمشان است و نه عكسشان! در حالى كه اينها لايقند تا در روزنامه مطرح شوند، خلاصه بايد اساس تشويق اشخاص باشد كه در اين كشور فعاليت مى‏كنند، اينها به اين كشور حق دارند، به اين روزنامه‏ها حق دارند، به راديو تلويزيون حق دارند، ولى ماها نسبت به آنها حقمان كم است. البته، آنچه من مى‏گويم راجع به خودم است، به ديگران هيچ كارى ندارم، آنها اختيارش با شما و با خود آنهاست. من ميل ندارم راديو هر وقت باز مى‏شود اسم من باشد، مدت‏هاست كه از اين جهت متنفرم، اين كار غلطى است، به اندازه متعارف نسبت به همه خوب است، زيادى‏اش مضر است، اين به ضرر مطبوعات است و مطبوعات را سبك مى‏كند. اشخاص، شخصيت‏هايشان با خودشان است، اين طور نيست كه اگر اسمشان زياد يا كم مطرح گردد، شخصيتشان زياد يا كم شود. در ايران هر كس معلوم است چه جورى است. بنابر اين، آنچه راجع به خودم مى‏گويم اين است كه اگر قرار است عكس مرا بگذاريد، به جاى آن، عكس يك رعيت را بگذاريد و زيرش بنويسيد اين رعيت چه كار مهمى كرده است.

    مسأله ديگر، عمده اين است كه تكرار نباشد. به عقيده من اين سه روزنامه با هم تفاهم كنند و

    صحيفه نور ج 19 صفحه 216

    مسائل را مختصرتر بنويسند، مفيدتر و كمتر بنويسند، طولانى و تكرارى نباشد. مردم وقتى مى‏خوانند استفاده كنند، احساس كنند مطلبى است، اين كه بگويند من هر روز به كى، چى گفتم! اين تكرارى است آخر هر روز من يك مسأله‏اى را مى‏گويم، و هى تكرار مى‏كنند كه فلانى چه گفت! اين چه فايده‏اى دارد. اما در هر گوشه كشور اگر اتفاقى افتاده باشد، اين خبر است و اخبار را براى مردم گفتن مفيد است.

    مسأله ديگر راجع به انتقاد، البته روزنامه‏ها بايد مسائلى كه پيش مى‏آيد را نظر كنند، يك وقت انتقاد است، يعنى انتقاد سالم است، اين مفيد است. يك وقت انتقام است، نه انتقاد، اين نبايد باشد، اين با موازين جور در نمى‏آيد. انسان چون با يكى خوب نيست، در مطبوعات او را بكوبد، كار درستى نيست. اما اگر كسى خلاف كرده است، بايد او را نصيحت كرد، پرده درى نباشد، ولى انتقاد خوب است، بايد در اين امور خيلى ملاحظه بفرماييد تا مطبوعات مركزى باشد براى استفاده عموم و اين كه مردم بفهمند بايد چه بكنند و بايد چه بشود.

    در مورد اخبار، اخبار روزنامه‏ها /نبايد/ تكرارى نباشد، آخر كى با كى ملاقات كرده، اين چه خبر مهمى است؟ اين اصلا قابل نيست بگوييم خبر، تا بگوييم مهم! اين كه بگوييد من هر روز با كى ملاقات و به او چه گفتم، اين تكرارى است. آخر هر روز من يك مسأله را مى‏گويم، و هى تكرار مى‏كنند كه، فلانى چه گفت! اين چه فايده دارد؟ من راجع به خودم مى‏گويم كه عكس من مطلقا در صفحه اول نباشد، همان طور كه گفتم. گاهى لازم است كه گفته شود، مثلاً فرض كنيد بناست رياست جمهورى معرفى شود، خوب! اين مسأله مهمى است و يا مثلاً هيات دولت آمده است، خود اين مسأله‏اى است، ولى هر چند وقت يك بار از اين مسائل پيدا مى‏شود. اما هر روز كى آمد اين جا و من چى گفتم و چى شد و يا كى با كى ملاقات كرد! اين چه اثر و فايده دارد؟

    بايد با اخبار مردم را تعليم كرد و بايد اخبار به صورتى باشد كه مفيد باشد، بايد كارى شده باشد تا اخبار باشد. آن اشخاصى كه در اطراف ايران زحمت مى‏كشند، وقتى خبرشان را داديد تشويق مى‏شوند. اين طور نيست كه همه لله كار كنند و چه بنويسيد و چه ننويسيد، فرقى نكند. ما مكلفيم تا افراد را در هر رشته تشويق كنيم تا امثالشان زياد شود. اگر مطلبى از اين طبقه‏هادر روزنامه‏ها آمد، روزنامه‏ها آبروى خوبى پيداكنند. روزنامه‏ها مال طبقه سوم است، مال طبقه اول نيست و اين هم نيست كه همه‏اش مال حكومت باشد و از چيزهاى حكومتى بنويسيد، اين صحيح نيست. به نظر من روزنامه‏هابراى همه مردم است و همه مردم در آن حق دارند و مى‏شود گفت كه گاهى جاى ديگران غصب شود، - البته بدان معناى غصب نه! ولى نظير آن اين عرض من است.

    البته از آقايان هم تشكر مى‏كنم كه مشغول كار ارزنده‏اى هستند و اميدوارم كه مؤفق باشند و كارها را با شايستگى عمل كنند و اغراض را كنار بگذارند و روى مصالح مملكت صحبت كنند. يك وقت اين است كه انسان مى‏بيند افرادى خلاف مى‏كنند، به او تنبه مى‏دهد، آن هم با ملايمت و بدون اين كه آبروريزى باشد. انتقاد صحيح از دولت مانع ندارد، ولى انتقام و تضعيف نبايد باشد انشاءالله.

    
    previos page menu page next page
    

  8. #1708
    afsanah82
    مهمان

    پیش فرض

    
    previos page menu page next page
    

    صحيفه نور ج 19 صفحه 217

    تاريخ: 12/6/64

    بيانات اما خمينى در ديدار با رئيس جمهور و هيأت دولت

    پست و مقام ميزان نيست، آنى كه هست خدمت است

    بسم الله الرحمن الرحيم‏

    من رويهمرفته آن جمعيت‏هايى كه در جمهورى اسلامى كار كردند و مشغولند (رويهمرفته را مى‏خواهم عرض كنم)، از رئيس جمهور تا قواى اجرائيه و قوه قضائيه و مجلس و ديگركسانى كه، جمعيت‏هايى كه در خدمت اين انقلاب بودند، من رويهمرفته مؤفق مى‏دانم آنها را. ادعاها زياد است، ممكن است كه يك كسى ادعا كند كه من اگر رئيس جمهور بودم، مثلاً، زمين را به آسمان مى‏دوختم، يا من اگر نخست وزير بودم، چه‏هاو چه‏ها مى‏كردم، يا اگر رئيس مجلس بودم، چه مى‏كردم، يا اگر وزير بودم، چه مى‏كردم، وكيل بودم، چه مى‏كردم! هميشه ادعاها زياد است، وليكن در مقام عمل وقتى كه وارد بشوند اين مدعى‏ها، كمى‏شان توانند كار بكنند، اكثراً ادعاست. حالا اين ادعا يا اين است كه واقعاً اشتباه دارند، يا اين كه اشخاصى هستند كه مى‏خواهند به واسطه اين ادعاها كار شكنى بكنند. ما اكثر الضجيج واقل الحجيج ، از اين قبيل است، آنها هم كه حج مى‏روند / زياد / ناله و فريادشان زياد است، اما حاج صحيح، كم است خيلى. از اين جهت من لازم مى‏دانم كه از مجموعه اين هيات‏ها و اين جمعيت‏هاتشكر كنم، و اگر تشكر نكنم ظلم كردم، قدردانى كنم كه اينها خدمت كردند / و / از روى حقيقت و واقعيت. البته من افراد، مجموع افراد را نه مى‏شناسم، نه مى‏توانم برايشان حكمى بكنم. اما رويهمرفته (البته عده‏اى‏شان را هم مى‏شناسم)، رويهمرفته من عرض مى‏كنم كه يك هيات‏هاى مؤفقى بودند و خدمت‏هاى خوبى / كردند / و بزرگى كردند. و اميدوارم كه خداى تبارك و تعالى به آنها اجر عنايت كند و آنها را مؤفق كند به اين كه باز خدمت كنند به اين جمهورى.

    بايد افراد متوجه اين معنا باشند، كسانى كه واقعاً دلشان براى اسلام تپد و براى كشورشان، متوجه اين باشند كه پست، ميزان نيست، مقام ميزان نيست، مقام رياست جمهورى، اين ميزان نيست، مقام نخست وزيرى يا رئيس دولت بودن يا رئيس مجلس بودن، اينها چيزى نيستند، اين مقامات تمام مى‏شود، آنى كه هست خدمت است. آدم متعهد در هر جا باشد، اگر ديد خدمتش خوب است آن جا، بيشتر دلگرم است. ممكن است كه يك نفر، مثلاً، فرض كنيد كه نخست وزير بوده است، لكن اگر اين نخست وزير ببيند كه در يك جايى كار بهتر مى‏كند، آدم متعهدى است مى‏رود آن جا. يك نفر در دادستانى مقامى داشته است، وقتى ديد كه يك كسى از خودش بهتر مى‏تواند كار كند برود آن جا،

    صحيفه نور ج 19 صفحه 218

    برايش فرق نكند، يعنى هدفش اين باشد كه خدمت بكند، نه هدفش اين باشد كه مقام داشته باشد. انسان هم خودش مى‏تواند خودش را بشناسد، هيچ كس بهتر از خود انسان، البته بسيارى از اوقات هم انسان از خودش هم غفلت مى‏كند، اما بسيارى از اوقات هم هست كه انسان خودش درك مى‏كند كه چى دارد مى‏كند و در دلش چى مى‏گذرد. ماها نمى‏دانيم، اما خدا مى‏داند. انسان مى‏فهمد كه اگر انتقاد بكند، آيا اين انتقاد سازنده است يا انتقام است. خودش مى‏فهمد يعنى، غالبامى فهمد خودش مى‏فهمد كه (آنى كه در اين پست هست) پست را دوست دارد يا خدمت را دوست دارد. اين چون خدمتگزار است، دلبسته به اين پست هست، يا خير. دلبسته به اين پست است، خدمتگزارى پيشش خيلى مهم نيست.

    خوب! ادعاش را مى‏كند و مى‏كند هم حتماً عمده آن جهت است كه انسان واقعاً بداند كه يك روزى جواب بايد بدهد. هيچ، هيچ شبهه در اين نيست كه ما يك روزى بايد جواب بدهيم. هر كداممان، هر كارى انجام بدهيم، يك روز جواب مى‏خواهد، انتقاد بكنيم، يك روز جواب مى‏خواهد، انتقام‏گيرى باشد، يك روز جواب مى‏خواهد، و بدرفتارى باشد، يك روز جواب مى‏خواهند از ما. اين را ما بايد حتماً توجه بهش داشته باشيم و داريد توجه، يعنى هركس مسلمان است، اعتقاد به اين كه معاد است و همه چيز دست او، در آن جا رسيدگى مى‏شود، و حاضر است، اين جزو اعتقادات اسلام است. بنابراين، نبايد اگر فرض بفرماييد كه رئيس جمهور رفت و / يكى / ديگرى آمد، رئيس جمهور برود كنار و مأيوس بشود. نه! بايد او برود يك كارى كه ازش مى‏آيد بكند و دلبستگى هم به او داشته باشد، به عنوان اين كه يك كارى است دارد مى‏كند، نه به عنوان اين كه يك مقامى است دارد. اگر انسان در خودش ادراك كرد كه من بروم آن بالا را بگيرم، بداند كه اين كار، يك كار شيطانى است، اين كار ازش نمى‏آيد. اگر در ذهنش اين است كه برويم يك كارى انجام بدهيم براى جمهورى اسلام، اين كار الهى است و ازش هم كار مى‏آيد. اين محكى است كه انسان خودش غالباً مى‏تواند تشخيص بدهد. گاهى هم البته اشتباه دارد، يعنى، گاهى هم بر خود انسان / گاهى / مخفى است يك مسائلى. بنابراين، اگر چنانچه همين دولت شد و همين اشخاص شدند، كه / به / كارشان انجام مى‏دهند، اگر اين نشد و يك كس ديگرى شد و يك جمعيت ديگرى شدند، شما نبايد از اين جهت چيز باشيد كه ما رفتيم، يك كس ديگر آمد. بايد ببينيد كه آن جا مى‏توانيد كار بكنيد يا نه! آنها هم كه مى‏آيند، اگر واقعاً مى‏خواهند خدمت بكنند، براى اسلام خدمت بكنند، آنها هم پيش خدا ماجورند، بعد هم معلوم مى‏شود چكاره‏اند. و اگر اينها مى‏خواهند يك مقامى را اخذ بكنند، يك كارى را انجام بدهند به واسطه اين كه مقام داشته باشند، آنها هم پيش خدا معلوم است و بعد هم مواخذه خواهد شد. بايد / فكر / كسانى كه مى‏خواهند يك كارى بكنند، بايد فكر اين باشند كه شايسته اين كار هستند يا نه! مسائل مهم است. مسأله دولت، مسأله رياست جمهور، مسأله رياست مجلس، مسأله قوه قضائيه، وزارت، همه اينها اهميت دارد. اگر چنانچه انسان دنبال اين باشد كه حالايى كه من رئيس دولت هستم، بروم دنبال رفقايى كه همراه من هستند كار آمد باشند يا نباشند، به اين كار نداشته باشد بداند كه اين كار، كار

    صحيفه نور ج 19 صفحه 219

    شيطانى است. رئيس جمهور هم اگر دنبال اين باشد كه وزرايى‏

    تعيين بكند، معرفى بكند كه آن وزرا فرمانبردار خودش باشند، نه فرمانبردار اسلام، آن هم بداند كه اين كار، كار شيطان است، كار انسان متعهد نيست (و هر يك از ما). اين يك مسأله معيارى است براى همه، كه اگر چنانچه واقعاً متعهد است، فرقى نكند كه حالا من وزيرم، يا اين كه وكيل هستم، يا اين كه كار ديگر از من مى‏آيد يك كار ديگر، هر چه شد. من كار براى اسلام مى‏خواهم كار بكنم و مى‏دانيد كه الان ما احتياج داريم، مملكت ما احتياج به خدمتگزار دارد، احتياج دارد كه اشخاص فهيم، اشخاص فعال در اين كشور خدمت بكنند.

    ميزان خدمت كردن به يك كشورى است كه در طول تاريخ مظلوم بوده است

    و ما مورد هجوم همه آن جاها هستيم، همه كسانى كه بدخواه اسلام هستند، هستيم. بنابراين، فكر ما اين معنا باشد كه افرادى باشند كه براى اسلام خدمت مى‏كنند، نه افرادى باشند كه براى من خدمت مى‏كنند. اين در دولت هست و در رئيس جمهور هست و در قوه قضائيه هست و همه جا هست. آنهايى كه انتخاب مى‏خواهند بكنند، توجه به اين، بايد هميشه نصب‏العين اين باشد، والا انسان به خطا وارد مى‏شود. و امروز هم اگر معلوم نشود كه اين چه شده است، يا يك روزى در همين دنيا معلوم مى‏شود، اين جا هم نشد، جاى ديگر بلااشكال معلوم مى‏شود. اين يك مسأله‏اى است كه، اين طور نيست كه، اين يك معنايى است كه مخفى نمى‏ماند. منتها يك روزى به انسان مى‏گويند كه ديگر دستش كوتاه است. اگر در اين عالم معلوم بشود، خوب! دستش باز باز است، مى‏تواند كارى بكند، مى‏تواند جبران بكند. اگر از اين جا گذشت و پرده ديگرى در كار آمد، ديگر دست انسان كوتاه است، نمى‏تواند كارى بكند. عذر هم در آن جا بعد از گذشتن، ديگر فايده ندارد.

    الان وقد عصيت قبل به فرعون مى‏گويد، فرعون آن آخر كه مى‏خواست غرق بشود، همچو كه تو مرگ رفت، گفت من همانى كه آنها مى‏گويند من هم مى‏گويم. در صورتى كه نبود اين طور، وقتى بر مى‏گشت هم همان بود.

    در هر صورت، ميزان خدمت كردن به يك كشورى است كه در طول تاريخ تقريباً اين كشور مظلوم بوده است و خصوصاً در اين سده آخر، اين آخر، واقعاً مظلوم بوده است، الان هم مظلوم است. خدمت به اين كشور الان ارزش دارد و خدمتگزارهايش هم ارزش دارند. همه فكر اين باشيد كه خدمتگزار پيدا كنيد، خدمتگزار به كشور و اسلام پيدا كنيد، نه خدمتگزار به خودتان. اين يك مسأله‏اى است كه خود شما هم تصديق داريد كه مطلب همين طور است. لكن گاهى گاهى وقت انسان خودش غفلت مى‏كند، از روحيات خودش هم غفلت مى‏كند، گاهى وقت‏هاهم اگر يك آدم ناجورى باشد، هى تعمد مى‏كند، و هر طور پيش آمد، من چه كار دارم به اين مسائل! ما امروز را بگذرانيم تا ببينيم چه خواهد شد. من هم دعاگوى شما هستم و اميدوارم كه همه مؤفق باشيد، در هرجا كه باشيد. مؤفق باشيد به‏

    صحيفه نور ج 19 صفحه 220

    اين كه براى خدا خدمت كنيد، براى اسلام خدمت كنيد، براى پيشرفت مقاصد اسلام و براى كشور خودتان - كه آن هم از مقاصد اسلام است خدمت بكنيد. و من اميدوارم كه در اين خدمت مؤفق باشيد و همه شما سالم و مؤيد و موفق، چه در دولت ديگرى باشيد يا نباشيد، آنش فرق خيلى ندارد و عمده خدمت است. و من اميدوارم همه سالم و خدمتگزار و متعهد باشيد.

    والسلام عليكم و رحمه الله‏

    
    previos page menu page next page
    

  9. #1709
    afsanah82
    مهمان

    پیش فرض

    
    previos page menu page next page
    

    صحيفه نور ج 19 صفحه 221

    تاريخ: 13/6/64

    حكم تنفيذ رياست جمهورى حجت الاسلام سيد على خامنه‏اى

    بسم الله الرحمن الرحيم‏

    بحمدالله تعالى با تأييدات خداوند متعال جل و علا و دعاى خير حضرت ولى الله الاعظم روحى لمقدمه الفداء، چهار سال رياست جمهورى اسلام با خير و سلامت و قدرت و عظمت سپرى شد و ملت بزرگ و شجاع ايران با همه توطئه‏ها و تبليغات دشمنان اسلام كه براى اطفاى نور خدا و اسلام بزرگ و از صحنه خارج نمودن ملت شريف و مجاهد، دست در دست يكديگر نهاده بودند، به مبارزه برخاست و نيز توطئه‏هايى را كه براى جلوگيرى از سيل خروشان و اراده آهنين مؤمنين مظلوم در طول تاريخ كه مى‏رود كاخ‏هاى ستم سياه و سرخ را فرو ريزد و فرياد حق طلبانه اين ملت مظلوم، محرومان و غارت‏زدگان پهناور زمين را به خروش درآورد، با قدرت خنثى نمود. ملت متعهد، با عزمى والا و قدمى ثابت، از پير نود ساله تا نوجوان تازه بالغ، براى چهارمين بار براى تعيين سرنوشت خويش به سوى صندوق‏هاى رأى هجوم آورد و ياوه‏گويان و خيال‏بافان را بر خود لرزاند و فردى شريف از سلاله پيامبران را براى خدمت به اسلام و ايران و مسلمانان و ملت برگزيد و اين مسؤوليت سنگين را برعهده كسى گذاشت كه چهار سال در اين مقام، صادقانه و با تعهد و روشن بينى به ملت و اسلام و ايران خدمت نمود، و اين، پس از خدماتى بود كه قبل و بعد از انقلاب انجام داده بود. جزاه الله خيرا .

    رئيس جمهور محترم بايد توجه داشته باشند كه در پيشگاه مقدس جل و علا واقع است و آنچه بر او از خطرات قلبى و تمايلات سرى تا اعمال معلن و مخفى مى‏گذرد، در حضور حق است و چيزى را نتوان از او جل و علا پنهان كرد، هر چند از خلق خدا پنهان باشد. و بايد توجه نمايند كه در مقامى هستند كه يك جمله او گاهى مومنى را ساقط كرده و متعهدى را از بين مى‏برد، و يا غير صالحى را به مقامى كه شايسته آن نيست مى‏رساند، گاهى يك سخنرانى او، جمهورى اسلامى و كشور را نور مى‏بخشد و گاهى بعكس. مقام خطير است و خطر بزرگ، به خدا بايد پناه برد و از او استمداد كرد. همه دست اندركاران به ويژه رئيس جمهور بايد از چاپلوسان دغلباز و زبان‏بازان حيله گر برحذر باشند و مشاوران خود را از اشخاص سابقه‏دار كه تعهدشان قبل از انقلاب مشهود بوده است،

    صحيفه نور ج 19 صفحه 222

    انتخاب كنند. بسا كه منحرفان و منافقان، خود را با ظاهرى آراسته به تقوا جا بزنند و با دست ما به اسلام و كشور اسلامى صدمه زنند.

    شما اى رئيس جمهور محترم و ديگر متصديان امور كشور! مى‏دانيد كه قدرتمندان شرق و غرب خصوصاً امريكاى بازيگر، مارهاى زخم برداشته از جمهورى اسلامى هستند كه از اول انقلاب به هر حيله ممكن دست زدند، از حمله نظامى گرفته تا طرح كودتا، و از ترور شخصيت‏ها تا به آتش كشيدن مزرعه‏ها و مغازه‏ها، و از انفجارات كور در كوچه‏ها و خيابان‏ها تا دزدى و تجاوز. و از همه بدتر و بالاتر تبليغات دامنه‏دار از اول انقلاب تا امروز است، كه براى تضعيف روحيه ملت مقاوم و رزمندگان عزيز به هر نوع دروغ و تهمتى متشبث شدند، ولى بحمدالله نه تنها هيچ يك از تيرهاى آنان به هدف نرسيد، كه نتيجه معكوس داد. اكنون از چنين مارهاى زخم خورده‏اى نبايد غافل بود. چه بسا، با نفوذ عمال سرسپرده داخلى در ارگان‏هاى دولتى و مقامات مؤثر، به تدريج قدم به قدم كار خود را انجام دهند و انسان مستقيم را منحرف كنند و متعهدان را وابسته نمايند. غفلت از اين امر، فاجعه‏انگيز است و همه مقامات، خصوصاً مقامات بالا چون رؤساى قواى سه گانه، بيشتر مورد نظر و هدف هستند، زيرا انحراف آنان خداى نخواسته - ممكن است انحراف رژيم را در پى داشته باشد. همه ما و شما بايد بدانيم كه شيطان خارج و داخل و نفس اماره به تدريج انسان را از خلاف‏هاى كوچك به بزرگ و بزرگتركشاند كه يك وقت از كفر سر در مى‏آورد. پس خلاف كوچك را بزرگ شماريد و شماريم، و فساد را از سرچشمه جلوگيريم. از خداوند متعال مدد خواهيم كه همه ما را حفظ نمايد، خصوصاً از شيطان نفس كه مادر بت‏هاست.

    اينك به پيروى از آراى محترم ملت عظيم الشان و آشنايى به مقام تعهد و خدمتگزارى دانشمند محترم، جناب حجت الاسلام آقاى سيدعلى خامنه‏اى ايده الله تعالى، آراى ملت را براى پس از پايان دوره كنونى، تنفيذ و ايشان را به سمت رياست جمهورى اسلامى ايران منصوب مى‏نمايم و از خداوند تعالى تؤفيق ايشان را در خدمت به اسلام و ملت و كشور اسلامى خواستارم. البته رأى ملت و تنفيذ اين جانب، تا وقتى است كه ايشان به تعهد خود و راه مستقيمى كه در پيش داشته‏اند، باقى باشند و به اسلام و احكام نورانى آن پاى بند و طرفدار مظلومان و مستضعفان و محرومان و مخالف ظالمان و ستمگران و مستكبران باشند و با هيچ ظالم مستكبرى راه سازش باز نكنند كه نمى‏كنند.

    خداوند، همه ما را به طريق مستقيم انسانيت هدايت فرمايد! ما و همه مقامات جمهورى اسلامى مرهون ملت فداكار، خصوصاً قشر ضعيف و مظلوم هستيم كه با جانبازى و فداكارى آنان دست جباران كوتاه و به جاى طاغوتيان، حكومت مستضعفان پايه گذارى شد. اين حقيقت هميشه بايد در پيش چشم همه باشد، كه همه خدمتگزار اين قشر باشيم و هر چه در راه اين ملت عزيز در طبق اخلاص بگذاريم، از عهده شكر آنان برنخواهيم آمد.

    والسلام على عبادالله الصالحين

    روح الله الموسوى الخمينى

    
    previos page menu page next page
    

  10. #1710
    afsanah82
    مهمان

    پیش فرض

    
    previos page menu page next page
    

    صحيفه نور ج 19 صفحه 228

    تاريخ: 26/6/64

    فرمان امام خمينى درباره تجهيز سپاه پاسداران انقلاب اسلامى

    بسم الله الرحمن الرحيم‏

    جناب آقاى محسن رضايى فرمانده سپاه پاسداران انقلاب اسلامى ايران‏

    با توجه به اين كه در اصل 150 قانون اساسى ادامه نقش سپاه در نگهبانى از انقلاب و دستاوردهاى آن تصريح شده است و نظر به اين كه انجام اين نقش بدون آمادگى كامل سپاه از جهت تجهيزات و آرايش جنگى و فنون دريايى، زمينى، هوايى امكان پذير نيست، شما مأموريت داريد هر چه سريعتر سپاه پاسداران را مجهز به نيروهاى زمينى، هوايى و دريايى قوى نماييد تا در موارد لازم با همكارى و هماهنگى با ارتش جمهورى اسلامى ايران از مرزهاى زمينى، دريايى و هوايى كشور حفاظت نمائيد.

    روح الله الموسوى الخمينى

    
    previos page menu page next page
    

صفحه 171 از 208 نخستنخست ... 71121161167168169170171172173174175181 ... آخرینآخرین

برچسب ها برای این تاپیک

علاقه مندی ها (بوک مارک ها)

علاقه مندی ها (بوک مارک ها)

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  

http://www.worldup.ir/