صفحه 169 از 208 نخستنخست ... 69119159165166167168169170171172173179 ... آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1,681 تا 1,690 , از مجموع 2079

موضوع: صحيفه نور

  1. #1681
    afsanah82
    مهمان

    پیش فرض

    
    previos page menu page next page
    

    صحيفه نور ج 19 صفحه 135

    تاريخ: 15/1/64

    بيانات امام خمينى در جمع ائمه جماعات قم، گروهى از پرسنل ارتش و سپاه به همراه آقاى محلاتى و برادران بسيج گروهى از اهالى جنوب تهران و عده‏اى از ايتام به مناسبت ميلاد اميرالمؤمنين‏

    حضرت امير (ع) سه جنگى را كه كرده است با اصحاب پيغمبر، با مقدس‏هاى حقه باز براى مصلحت اسلام بوده است

    بسم الله الرحمن الرحيم‏

    اين روز مبارك را به همه آقايان حضار و به ملت بزرگوار ايران و به همه‏ء مسلمين جهان تبريك عرض مى‏كنم. اميدوارم خداوند به بركت اين روز مبارك، بركاتش را بر همه مسلمين، خصوصاً به ملت شريف ايران نازل بفرمايد.

    مولود امروز، وصف كردنى نيست، آنچه كه وصف كرده‏اند از او، دون شان اوست و آنچه شعرا و عرفا و فلاسفه و ديگران درباره او گفته‏اند شمه‏اى از آن چيزى است كه او هست. غالبا مسائلى كه درك مى‏كرده‏اند و مى‏كنند راجع به مولا على بن ابى طالب، عرضه مى‏داريم. آن چيزهايى را كه ما نمى‏توانيم درك كنيم و دست عرفا و فلاسفه و ديگران از آن كوتاه هست، آن چيز قابل ذكر نيست. انسان تا نشناسد، نمى‏تواند بگويد و آن مقدارى هم كه در دسترس ماست، آن قدر زياد است كه گفتن او محتاج به زمان‏هاى طولانى است. ولهذا ما بايد در پيشگاه مبارك ايشان عذرخواهى كنيم و عذر تقصير بخواهيم كه ما قاصريم و نمى‏توانيم بيان كمال شما را بكنيم.

    آن چيزى كه موجب تأسف است اين است كه نگذاشتند حضرت امير سلام الله عليه آن طور كه بايد و دلخواه اسلام است، جلوه پيدا كند. در مدت كوتاه /ولايت/ خلافت ظاهرى ايشان، سه تا جنگ پيش آمد كه از خود مسلمين بود. اين منحرفين كه ايران را متهم مى‏كنند به اين كه چرا با مسلمين شما جنگ مى‏كنيد، علاوه بر اين كه ما حزب بعث را مسلم نمى‏دانيم بلكه ضد اسلام مى‏دانيم و مردم عراق مبتلاى به او هستند و مردم ايران هم همين طور، و جنگ با مسلم نيست گرچه از مسلمين او سپر قرار مى‏دهد و مى‏آورد در جبهه‏ها، لكن جنگ با مسلم نيست. علاوه بر اين ما فرض مى‏كنيم كه مسلم باشد، شماها صدام را از اصحاب رسول الله مسلم‏تر مى‏دانيد؟ اين معممين اهل سنت بعضى‏شان (دربارى اينها) صدام را و امثال صدام را از مقدس‏هاى نهروان بالاتر مى‏دانند؟ آنهايى كه جبين‏شان پينه داشت و نماز شب هم مى‏خواندند. حضرت امير سه جنگى را كه كرده است با اصحاب پيغمبر، با نزديكان پيغمبر، با مقدس‏هاى حقه باز كرده است و اين براى مصلحت اسلام بوده است. گرچه من

    صحيفه نور ج 19 صفحه 136

    مى‏دانم كه در بعضى دل‏ها اشكال به حضرت امير هم هست، بعضى اشخاص به حضرت امير هم اشكال دارند، ولو جرأت نمى‏كنند بگويند كه چرا با مسلمان جنگ كرده است! لكن حضرت امير تابع اسلام است، اسلام بگويد با مسلمين جنگ كن، جنگ مى‏كند! بگويد با كفار جنگ كن، جنگ مى‏كند، وقتى بنا شد يك طايفه‏اى از مسلمين، اينها توطئه كردند براى اين كه اسلامى كه مى‏خواهد متولد بشود، اين را از بين ببرند و يك دسته ديگر هم اغفال كردند دنبال اين معنا، تكليف حضرت امير سلام الله عليه است كه شمشير را بكشد و در سه جنگ با مسلمين /جنگ/ كسانى كه اظهار اسلام مى‏كردند و فرياد اسلام مى‏كشيدند و همه‏شان هم از صدام مسلمان تر بودند، شمشير را بكشد و در سه جنگ با مسلمان‏ها جنگ بكند براى اطاعت امر خدا و براى حفظ اساس اسلام.

    آن روزى كه اساس اسلام و اساس ديانت اسلام بستگى دارد به جنگ كردن با كسانى كه اظهار اسلام مى‏كنند يا واقعا هم مسلمان هستند، وقتى بنابراين شد، شمشير را بايد بكشند مسلمين و با اينها جنگ بكنند. اين كوردل‏هايى كه براى طرفدارى از قدرت‏هاى بزرگ و براى طرفدارى از سلطنت طلب‏ها و منافقين و امثال اينها به ايران و رزمندگان ايران و علماى اسلام در ايران اشكال مى‏كنند، اينها اشكالشان را ببرند در صدر اسلام طرح كنند، ببينند كه بايد چه بگويند! اميرالمؤمنين را قبول ندارند؟ قبول دارند در آنجا ببينند چه واقعه‏اى اتفاق افتاده و براى چه اتفاق افتاد، انگيزه چى بود؟ آنها مى‏خواستند برگردانند اسلام را به همين مسائل زمان جاهليت، ولو در صورت اسلام. تكليف اميرالمؤمنين در اين وقت چى بود؟ جز اين بود كه عمل كرد؟

    ولو اين كه علما هم نگويند، مردم مكلف شرعى هستند كه دفاع كنند

    ما اعتقادمان اين است كه صدام مى‏خواهد اسلام را برگرداند به كفر و الحاد. ما اعتقادمان اين است كه آمريكا از اسلام ترسيده است و مى‏خواهد اسلام را به هم بزند، تصريح هم مى‏كند. ما اين كسانى كه با دولت اسلامى ايران معارضه مى‏كنند، اعتقادمان اين است كه اينها با اسلام دارند معارضه مى‏كنند. ما روى اين اعتقاد با اينها تا آخر بايد مبارزه كنيم براى اين كه اسلام همچو تكليفى براى ما معين كرده است كسى كه همه موافقينش عبارتند از اشخاصى كه منحرف هستند از اسلام، آمريكايش منحرف، ديگرانش منحرف، كسى كه اين طور است و در مملكت خودش با مسلمين اين طور عمل مى‏كند و با مسلمين ما هم اين طور عمل مى‏كند، اين كس را جز اين كه با او به مبارزه برخيزيم، راهى نداريم. و ما تا آخر دنبال اين مطلب هستيم و خواهيم بود و به حرف‏هاى مفت آنهايى كه انحراف دارند، انحراف عقلى دارند، انحراف فكرى دارند، به حرف‏هاى اينها اعتنايى نمى‏كنيم، ما تكليف را ملاحظه مى‏كنيم. علماى اسلام الان در ايران (علماى بزرگ ايران) همه‏شان مؤافق با اين مسأله هستند و مطمئنا هم همين طور است و بازارى‏ها و كشاورزها و ديگران، اهل ادارات، همه اينها، اينها خلص از مؤمنين هستند كه با اين امر مؤافق هستند. و از آن طرف اگر خداى نخواسته در اين جنگ آمريكا پيروز بشود و صدام را پيروز بكند، اسلام يك سيلى‏اى مى‏خورد كه تا آخر تا زمان‏هاى طولانى

    صحيفه نور ج 19 صفحه 137

    نمى‏تواند سرش را بلند كند. وقتى ما در يك همچو مقامى واقع هستيم و يك همچو تكليفى را احراز كرديم، بر همه ما لازم است و واجب شرعى است كه از اسلام دفاع كنيم. علاوه بر همه اينها مساله، مسأله اين نيست كه ما جنگ مى‏كنيم، ما دفاع مى‏كنيم. /ما/ كسى كه به ما حمله كرده و اين طور ويرانگرى كرده است در كشورمان، ما لازم است دفاع كنيم. دفاع را احدى از مسلمين نيست كه، احدى از علماى اسلام نيست كه /از دفاع/ بگويد دفاع در اسلام نيست. دفاع هيچ احتياج به يك ولى ندارد، هيچ احتياج به يك امامى ندارد. تمام مسلمين اگر يك وفت بنا شد برشان هجمه بشود، خودشان بايد دفاع كنند، مستقلند در اين امر. و كشور ايران مستقلا، ولو اين كه ولى فقيه هم نگويد، ولو اين كه علما هم نگويند با اين كه مى‏گويند آنها هم مردم مكلف شرعى هستند به اين كه دفاع كنند و حكم عقلشان اين است كه از كشور خودشان از ناموس خودشان، از مال خودشان دفاع كنند و شما مى‏دانيد كه اگر خداى نخواسته اين حزب بعث مهلت پيدا بكند و مهلت به او داده بشود، اين با كشور عراق چه مى‏كند و به كشور ما چه مى‏كند. و ما تا آخر ايستاده‏ايم، ما دنبال اسلام هستيم، دنبال احكام اسلام، و حكم اسلام اين است امروز.

    يك كشورى كه همه بيدار و همه مستعد براى شهادت هستند، اينها را از چه مى‏ترسانند؟!

    ما از خداى تبارك و تعالى تؤفيق همه مسلمين را خواستاريم، كه در مقابل اين علم كفر قيام كنند و يك كسى كه با تمام قواعد بين المللى مخالفت مى‏كند، صاف مى‏گويد كه ما ساعت چند حمله مى‏كنيم، حمله موشكى مى‏كنيم به شهرهاى ايران، به شهرهاى مسكونى ايران صريح مى‏گويد، لكن هيچ كشورى او را محكوم نمى‏كند. و ما صريح مى‏گوييم كه ما ابدا نظر نداريم به اين كه به يك كشورى تعدى بكنيم. ما از خودمان دفاع داريم مى‏كنيم و همه تبليغات بر ضد ماست. اين براى اين است كه قضيه، قضيه اسلام و كفر است، نه قضيه ايران و عراق است. قضيه اين است كه از اسلام اينها بد مى‏بيند، اسلام نمى‏گذارد كه آنها به منافع نامشروع خودشان برسند و آنها كه اسلام نمى‏گذارد به منافع نامشروعشان برسند، اينها قيام بر ضد اسلام مى‏كنند و وادار مى‏كنند. قيام بر ضد اسلام است، لكن بايد بدانند كه با يك كشورى كه وضعش اين طور است، يك كشورى كه وضع روحى مسلمانانش، جوانانش، مشايخش، بچه‏هايش اين طور است، با اين كشور نمى‏توانند معارضه بكنند. آنهايى كه در رأس واقع هستند و در راس جنايات واقع هستند، آنها عاقل‏ترند از اين كه خودشان را مبتلا كنند به يك امرى. بعضى وقتها مبتلا كردند و سيلى خوردند، حالا ديگر مبتلا نمى‏كنند خودشان را به اين امر. اينها وادار مى‏كنند مردم را به اين كه شيطنت بكنند و اين شيطان‏ها هم بدانند كه ديگر نمى‏توانند كارى انجام بدهند! يك كشورى كه همه بيدار و همه مستعد براى شهادت هستند، اينها را از چه مى‏ترسانند؟ كسى كه مى‏گويد من شهادت را خواهم، دعا كنيد كه من شهيد بشوم شما او را از قتل مى‏ترسانيد؟ شما او را از موشك مى‏ترسانيد؟ يك كسى كه بعد از موشك

    صحيفه نور ج 19 صفحه 138

    خوردن مى‏ايستد و مى‏گويد جنگ، جنگ تا پيروزى شما او را از جنگ مى‏ترسانيد؟ اين وضع، وضعى است كه خدا پيش آورده است، چيزى را كه خدا پيش آورده، با او معارضه نمى‏شود كرد. و من از خداى تبارك و تعالى خواستارم كه همه ما را با استقامت و با پشتكار حفظ كند تا اين كه ما با اين مقابله كنيم و با هركس كه بخواهد با ما مقابله كند، قدرت مقابله داشته باشيم.

    والسلام عليكم و رحمه الله‏

    
    previos page menu page next page
    

  2. #1682
    afsanah82
    مهمان

    پیش فرض

    
    previos page menu page next page
    

    صحيفه نور ج 19 صفحه 139

    تاريخ: 25/1/64

    بيانات امام خمينى در ديدار با سرپرست و اعضاى شوراى بسيج مستضعفين‏

    چون مقصد ما اسلام است، بايد هر جوانى يك نيرو باشد براى دفاع از اسلام‏

    بسم الله الرحمن الرحيم‏

    آن چيزى كه وظيفه من است اين كه به شما دعا كنم و خصوصاً از جناب عالى كه اين زحمت را قبول كرده‏ايد، تشكر كنم.

    قضيه بسيج همان مسأله‏اى است كه در صدر اسلام بوده است. وقتى جنگ مى‏شد، طوايف مختلف مى‏آمدند و به جنگ مى‏رفتند و اين مسأله جديدى نيست و در اسلام سابقه داشته است. و چون مقصد ما اسلام است، بايد هر جوانى يك نيرو باشد براى دفاع از اسلام. و همه مردم و هركس در هر شغلى كه هست مهيا باشد براى جلوگيرى از كفر و الحاد و هجوم بيگانگان.

    من در اين مدتى كه از بسيج مسائلى شنيده‏ام، به خوبى شنيده‏ام و فعاليت شما بسيار خوب بوده است و اميدوارم بهتر شود. البته مشكلات در هر امرى هست كه بايد رفع شود و آن چيزى كه براى ما بسيار مهم است اين كه جوان‏هاى ما در سراسر كشور احساس كرده‏اند كه خودشان بايد از هر خطرى كه پيش مى‏آيد جلوگيرى كنند و دنبال اين نباشند كه از خارج يا جاى ديگر به آنها خدمت شود. و امتياز ايران از جاهاى ديگر در همين است كه تاكنون نه از جهت مادى دستش را پيش ديگران دراز كرده و نه از جهات ديگر و خودش روى پاى خودش ايستاده و با تكيه بر خدا و خود، دفاع مى‏كند و حق هم همين است. چون كسى كه از خارج مى‏آيد، نمى‏آيد كه بجنگد، چنان كه مى‏بينيم براى صدام از اردن و كجا و كجا افراد مى‏آيند ولى آن افراد بى‏عرضه‏ترند از آنهايى كه در داخل عراق هستند و حاضر نيستند براى صدام جانشان را بدهند. اما در كشور ما وقتى اين مساله، مسأله اسلام و فداكارى در راه اسلام است، مردم همه حاضرند، چون مردم مادانند در صدر اسلام خود پيغمبر و ائمه آن طور فداكارى كردند و مسلمين صدر اسلام با آن كه عددشان كم بود آن گونه فعاليت كرده و جنگ كردند و كشور ما بحمدالله به حسب نوع و اكثريت غالب افراد اين احساس را دارند كه براى اسلام و كشورشان خدمت كنند.

    اگر كارها با خودخواهى و غرور همراه شد، مبدا شكست انسان است‏

    و شما آقايان مخصوصاً روحانيون، هرچه مى‏توانيد مردم و جوانان را تحريك كنيد و متوجه سازيد كه وقتى براى اسلام كار مى‏كنيم بايد به طور مهذب باشد كه اگر خداى نخواسته كارها با

    صحيفه نور ج 19 صفحه 140

    خودخواهى و غرور همراه شد، مبدا شكست انسان است. بايد اتكال به خدا باشد و خدمت براى خدا، خدمتى كه در هر جا انجام شد عبادت باشد كما اين كه افرادى كه در بسيج و ساير جاها براى خدا خدمت مى‏كنند، همه در حال عبادت هستند و بسيج يك امر بسيار مهم و خوب.

    اميدوارم با جديت شما و كسانى كه در اين مراكز هستند، اين امر به پيش رود و ايران كشورى شود كه در عين حال كه هركس مشغول كار خودش مى‏باشد، مستعد براى اين باشد كه هر روزى اعلام شد، همه براى دفاع حاضر بشوند و يك چنين كشورى آسيب نخواهد ديد. انشاء الله خداوند شما را مؤفق و مويد بدارد و من به شما دعا مى‏كنم.

    
    previos page menu page next page
    

  3. #1683
    afsanah82
    مهمان

    پیش فرض

    
    previos page menu page next page
    

    صحيفه نور ج 19 صفحه 141

    تاريخ: 27/1/64

    بيانات امام خمينى در جمع وزير و معاونين وزارت فرهنگ و آموزش عالى‏

    اسلام است كه مى‏تواند دانشگاه را اصلاح كند

    بسم الله الرحمن الرحيم‏

    از شما آقايان كه قدم‏هاى مثبتى برداشته‏ايد تشكر مى‏كنم. اميدوارم احساس كرده باشيد كه همه دردهاى ايران از دانشگاه شروع شده است. دانشگاه، تلخى داشت كه به اين زودى‏ها رفع نمى‏شود. جديت و فداكارى لازم دارد تا دانشگاه، دانشگاه بشود. دانشگاهى كه حق نداشت از مصالح ايران و اسلام صحبت كند، دانشگاهى كه نماز خواندن در آن عيب بود، دانشگاهى كه تمام گرفتارى‏هاى ما منشاش در آن بود، دانشگاه نبود. شما بايد كوشش كنيد و دانشگاه را اصلاح كنيد و احساس كنيد كه اسلام است كه تواند دانشگاه را اصلاح كند و اصلاح دانشگاه زمانى آسان است كه فرزندانمان را از دوره دانش آموزى زير نظر بگيريم كه اگر فرزندانمان در كودكى درست تربيت شدند، دانشگاه زحمتش كمتر مى‏شود.

    بايد دانشگاهى پيدا كنيم كه دانشگاه مردم باشد، نه دانشگاه خارج‏

    اميدوارم با كوشش اساتيد و معلمين، وضع به صورتى درآيد كه فردى كه دوره درسى‏اش تمام شد، فردى متعهد بار آمده باشد، فردى كه بداند بايد براى كشورش خدمت كند و كارى به رضايت كشورهاى بيگانه نداشته باشد. شما مى‏دانيد بيشتر كسانى كه در دانشگاه بزرگ شده‏اند در عين حال كه بعضى از آنان نماز هم مى‏خوانند ولى معتقدند ايران بايد زير نظر كشورهاى بيگانه باشد. مى‏گويند ايران نمى‏تواند خودش را اداره كند. آيا ايرانى كه با تمام فشارها خودش را حفظ كرده و انقلابش را به كشورهاى ديگر صادر و ملت‏هاى ديگر را بيدار نموده است، نمى‏تواند خودش را اداره كند؟ چرا! بايد كارى كنيد كه دانشگاه‏هايمان روش توده‏هاى مردم را داشته باشد كه اگر ملتى چيزى را خواست، خلافش را نمى‏توان بر آن تحميل كرد. شما ملاحظه كنيد توده‏هاى ميليونى ما چگونه منقلب شده‏اند و به اين معنا توجه كرده‏اند كه بايد در مقابل قدرت‏ها بايستند. دانشگاه بايد مركز رشد چنين امرى باشد كه متأسفانه نبوده است.

    اميدوارم با زحمت شما آقايان و شوراى عالى انقلاب فرهنگى، دانشگاهى پيدا كنيم كه دانشگاه مردم باشد، نه دانشگاه خارج. ما بايد طورى جوانانمان را تربيت كنيم كه مسلمانان ديگر

    صحيفه نور ج 19 صفحه 142

    كشورها بفهمند كه تربيت در اين جا مفيد است و اين را بدانيد كه اگر دانشگاه درست كار كرد و خود را به دنيا عرضه نمود و مردم دنيا فهميدند كه دانشگاه ايران براى خودش كار مى‏كند، نه براى خارج، قهراً مسلمانان ديگر كشورها به اين جا خواهند آمد.

    اگر دانشگاه اصلاح شد، كشور اصلاح مى‏شود

    دانش تنها فايده ندارد، بلكه دانش و تعهد باهمند كه مى‏توانند انسان را به جايى برسانند كه محتاج ديگران نباشد و پيش خدا آبرومند باشد. البته اين كار مشكلات و ناگوارى‏هايى دارد، هر كس بخواهد كار مثبتى انجام دهد، اين طور نيست كه همه از آن كار خوششان بيايد و آن را بپسندند. ممكن است كار حقى هم در ذايقه دسته‏اى تلخ بيايد ولى كسى كه دنبال حق مى‏رود و براى رضاى خدا كار كند نبايد به فكر اين باشد كه به او چه گفته‏اند، يا چه مى‏گويند، بايد خدا را در نظر بگيرد و براى خدا كار كند. هر كس هر چى مى‏خواهد بگويد، كار خوب هم مخالف دارد. شما فكر اين باشيد كه كارتان خوب و پيش خدا آبرومند باشد، وقتى در اين فكر بوديد خدا هم شما را همراهى مى‏كند و مشكلاتتان را اصلاح مى‏نمايد، كه اگر دانشگاه اصلاح شد، كشور اصلاح مى‏شود. من به شما دعا مى‏كنم كه خدا شما را تأييد و مؤفق كند.

    والسلام عليكم و رحمه الله‏

    
    previos page menu page next page
    

  4. #1684
    afsanah82
    مهمان

    پیش فرض

    
    previos page menu page next page
    

    صحيفه نور ج 19 صفحه 143

    تاريخ: 29/1/63

    بيانات امام خمينى در ديدار با رئيس جمهور و نخست‏وزير به مناسبت بعثت پيامبر اكرم (ص)

    آرمان اصلى وحى اين بوده است كه براى بشر معرفت ايجاد كند

    بسم الله الرحمن الرحيم‏

    اين عيد بزرگ را به همه آقايان حضار و ملتمان و به همه مسلمين جهان و مستضعفان تبريك عرض مى‏كنم. و از خداوند تبارك و تعالى خواستارم كه ما را قدردان اين روز مبارك قرار بدهد. البته اين عيد در اين عيد روز ارتش هم قرار داده شده است كه آقاى خامنه‏اى از حقش بيرون آمدند. مسأله بعثت بعض از ابعادش براى احدى غيراز خود رسول اكرم حقيقتش حاصل نشده است. مسأله چه بوده است؟ اين فشارى كه به از روح بزرگ به ايشان وارد شده، اين چه صنف‏فشارى بوده‏است و چه حالى دست داده است در اين باب؟ و كيفيت نزول وحى و آمدن نازل شدن روح اعظم براى رسول خدا وضعيتش چه بوده است، دست ما كوتاه از آن است. و ما يك چيزى از دور، از خيلى دور مى‏شنويم و ادراكش را نمى‏توانيم بكنيم و اعتراف به عجز هم خودش يك مسأله‏اى است. ما بايد بعد از اين كه دستمان از آن قله حقيقت وحى كوتاه است، بايد كوشش كنيم كه تا اندازه‏اى كه وسع ما هست، ما ضعفا هست، به اين مطلب نزديك بشويم. و آن مقصدى كه انبيا عموماً داشتند و رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم خصوصاً داشتند، به آن مقصد نزديك بشويم. اين وظيفه‏اى است از براى بشر كه نزديك بشود به آرمان‏هاى وحى، حالا كه نمى‏تواند ماهيت وحى را ادراك كند، به آرمان‏هاى وحى نزديك بشود و اين هم كمال بسيار زيادى است، اگر بتوانيم. آرمان اصلى وحى اين بوده است كه براى بشر معرفت ايجاد كند، معرفت به حق تعالى، در رأس همه امور اين معناست. اگر تزكيه گفته شده است و دنبالش تعليم گفته شده است، براى اين است كه نفوس تا تزكيه نشوند نمى‏توانند برسند. گوش انسان يك چيزى شنود، گاهى هم عقل انسان ادراك مى‏كند، برهان هم بر آن اقامه مى‏كند، مسائل عرفانى را هم در كنارش مى‏گنجاند. لكن آنى كه دل بايد بيايد، آن كار مشكل است كه چطور بيايد. ما چطور آرمان‏هاى توحيدى را، آرمان‏هاى عرفانى را كه انبيا براى آن بعثت مبعوث شده بودند، ما چطور آنها را بيابيم و در قلب ما وارد بشود، بعد هم در شهود ما وارد بشود، اين مسأله‏اى است كه محتاج به رياضات است بعد از تعليم و تعلم، محتاج به تزكيه است و همدوش تزكيه، تعلم و حكمت. و دنبال او، آن مسائلى كه براى نفوس مستعده پيش مى‏آيد و اين يك تحولى در نفوس ايجاد مى‏كند كه اشياء را آن طور كه هستند، اگر برسد به آن مقام ادراك مى‏كند. اللهم ارنى الاشياء كماهى . اين

    صحيفه نور ج 19 صفحه 144

    چيزى است كه بزرگان و انبيا خواستند. ما نمى‏توانيم اشيا راكماهى بشناسيم، معنى‏اش اين نيست كه ما ماهيت اشيا را نمى‏توانيم بشناسيم، اين امر سهلى است. معنايش اين است كه موجودات را آن طور كه هستند، آن طور كه موجودات در ربط با مبدا دارند، آن كه خواستند ارائه اين معناست كه اشيا چطور نسبت اشيا به حق چى است؟ ربط حادث به قديم چى است؟ كلياتش را فلسفه مى‏گويد، بعضى مراتبش را هم اهل عرفان بيان مى‏كنند. لكن رسيدن به اين كه اين چه ربطى است، چه رابطه‏اى است؟ اين كه هو معكم اينماكنتم، نحن اقرب اليه منكم اين يعنى چه؟ چه جورى است اين وضع؟ يعنى پهلوى هميم؟ نزديك به ما، به اين معناست كه ما دو نفر نزديك به هميم يا مسأله ديگرى است؟ اينها مسائلى است كه دست ما از آنها تقريباً كوتاه است، لكن ما بايد توجه به وظايف داشته باشيم. وقتى ما دستمان به قله نرسيد، لااقل رو به قله آن برويم، راه را شروع كنيم ، بيراهه نرويم، كنار نرويم. و راه را اگر شروع كرديم و اخلاص همراه او بود، تزكيه همراه او بود، دستگيرى مى‏شود، خداى تبارك و تعالى دستگيرى مى‏كند و با عنايت او ممكن است كه بعضى مراتب حاصل بشود. و ما اميدواريم كه خداى تبارك و تعالى در اين روز عنايت كند به ما و به ملت و همان طورى كه جوان‏هاى ما را متحول كرد و آن نحو متحول كرد كه همه مى‏بينيد و ما آرزوى آن تحول را داريم، همه ما را متحول كند. و همه آنهايى كه راهرو اين راه هستند، عنايت بهشان بكند.

    با اين اراجيف، ملت تغيير نمى‏كند!

    من قاصرم از اين كه راجع به تحولاتى كه حاصل شده براى جوان‏هاى ما، حاصل شده است براى ملت ما، بتوانم بگويم كه چه جور حاصل شده است، چه تحول بزرگى است، اين چه روحى است كه اينها پيدا كرده چطور شده است كه يكدفعه اين جهش پيدا شد. سال‏ها زحمت مى‏خواهد تا به آستانه اين امر برسد، چه شد كه اينها اين طور سريع راه را طى كردند؟ اين جز اين كه انسان بگويد يك عنايت خاصى است از خداى تبارك و تعالى كه خدا اين عنايت را به اينها كرده است، آنها فداكارى مى‏كنند و او عنايت مى‏كند. و من اميدوارم كه انشاء الله اين تحول براى همه و همه حاصل بشود.

    آن چيزى كه من امروز مى‏خواستم عرض كنم، اين است كه تحولاتى كه در دنيا شده است بسيارش را شما يعنى اين كه در ايران شده است ديديد، بعض تحولات ديگرى هم شده است. اخيراً انسان مى‏بيند كه قبلاً هم گاهى بود، اما حالا زيادتر شده است يك تحولى شده است كه تحول انسان‏شناسى و اسلام‏شناسى! پيشترها اگر يادتان باشد كارتر ادعا مى‏كرد كه ايران اسلام را نمى‏داند! حالا دارند همه ادعا مى‏كنند! مقامات امريكايى هم همين مطلب را مى‏گويند كه اينها اسلام را درست نمى‏دانند! قبلاً بگين هم اين حرف را مى‏زد! حالا داخل و خارج هم اين حرف‏ها را مى‏زنند! من نمى‏دانم كى اينها خواهند عروه الوثقى را حاشيه كنند؟ و نكته اين كه اين اخيراً يك حركت خاصى پيدا شده است، سابق بود اما به اين شدت نبود، سابق حركاتى بود اما اخيرا در داخل و خارج يك حركت خاصى پيدا شده و همه حركت به اين كه بياييم ما صلح كنيم. اين نكته چى است؟ اين

    صحيفه نور ج 19 صفحه 145

    طرفدارهاى آمريكا در هر جا كه هستند يكدفعه همصدا، از مصر گرفته تا سودان گرفته تا همه جا يكصدا دارند مى‏گويند كه بياييد صلح كنيم، ديگر نمى‏شود. مگر ما خواستيم چى بشود كه نمى‏شود؟ يك دسته‏شان از راه اين كه ديگر نبايد اين چيزها پيش بيايد چه و فلان و يك دسته‏شان هم مى‏ترسانند ما را از اين كه حالا ديگر صدام تانك‏هايش زياد شده است، اسلحه‏هايش زياد شده است، راست است اينها، زياد شده و من قبلاً گفتم كه اين يك خوشحالى است براى ما، براى اين كه جوان‏هاى ما آنها را از آنها گيرند براى خودشان، يك دسته زيادى اين طورند كه ما راهى مى‏ترسانند كه ديگر حالا چه شده، ديگر حالا ول كنيد. آنهايى كه از اول مى‏گفتند اين حرف‏هارا كم بودند اين اخيراً يكدفعه انسان مى‏بيند كه از داخل و خارج يكصدا، اين از كجا پيدا شده كه يكصدا در داخل و خارج مى‏كنند كه يا به صورت خيرخواهى يا به صورت ارعاب يا با طرح نفاق، كه با نفاق كار را انجام بدهند. اين نفاق اين طور نيست كه منحصر به اين ملاهاى دربارى باشد كه رساله مى‏نويسند و كتاب مى‏نويسند، اين نفاق و ايجاد نفاق راجع به آنهايى هم كه در خارج و داخل مردم را مأيوس خواهند بكنند، اين نفاق آن هم هست، ايجاد نفاق مى‏كنند ديگر. مأيوس كردن معنايش اين است كه اين جوان‏هايى كه الان دارند جانفشانى مى‏كنند و با قدرت پيش مى‏روند و قدرتشان عالمگير شده است الان، انعكاسش در عالم پيدا شده است، اينها حالا به ياد اين افتاده اند كه بترسانند اينها را. اينها چى مى‏خواهند كه اين جوان‏هاى ما چى مى‏خواهند كه اينها آنها را مى‏خواهند از او بترسانند كه بهش نمى‏رسيد؟ اين جوان‏هايى كه مى‏آيند دعا مى‏كنند كه التماس كنند كه دعا كن من شهيد بشوم، اين چه مى‏خواهد از خدا كه شما الان ترسانيد كه حالا ول كنيد براى اين كه چه مى‏شود؟ مگر غير از اين است كه اينها شهادت مى‏خواهند؟

    اصلاح كنند خودشان را اشخاص. اين شيوخ اطراف خليج و نمى‏دانم آنهايى كه در مصر هستند و آن‏هايى كه در سودان هستند و آنهايى كه در جاهاى ديگر هستند و آنهايى كه در پاريس هستند و هر جا و داخل و همه جا يك قدرى فكر بكنند، اصلاح كنند خودشان را. بفهمند به اين كه يك ملت اين طورى را نمى‏شود ترساندش، يك ملت اين طورى را نمى‏شود مأيوسش كرد. ممكن است يك عده‏اى را مأيوس كنند، آنها آن عده‏اى هستند كه مرفه هستند، از اول وارد كارى هم نبودند. اگر براى آنها مى‏گوييد آنها از اول وارد كار نبودند، خوب! يك عده‏اى هستند، در همه جا يك عده بى‏تفاوت، يك عده مخالف هميشه هست. اما آنهايى كه انقلاب مال آنهاست، با دست آنها انقلاب پيدا شده است، و هيچ يك از اينها دخالت در اين امر نداشتند. بله، يك دسته‏اى كارشكنى از اول كارشكنى مى‏كردند، دخالت در انقلاب هيچ يك از اينها نداشتند، من وارد بودم، مى‏ديدم كه اشخاصى چى هستند. اينها مى‏خواهند كى را بترسانند؟ مى‏خواهند كى را مأيوس كنند؟ مى‏خواهند آن اشخاصى كه از اول مخالف با ما بودند مأيوس كنند؟ آنها از اول مخالف بودند و حالا هم هستند و خواهند بود. خواهند اين جوانى كه براى شهادت دارد مى‏رود توى ميدان، اين را مأيوسش كنند؟ اين نمى‏شود. اين يك تحولى درش پيدا شده‏است كه نمى‏شود. مى‏خواهند ارتش ما را مأيوس كنند؟ ارتش ما الان

    صحيفه نور ج 19 صفحه 146

    يك تحولى پيدا كرده است كه به اين حرف‏ها مأيوس نمى‏شود. ملت و عموم ملت به استثناى اين يك عده بدبخت كه در خارج و داخل نشسته‏اند و نغمه‏سرايى مى‏كنند يا عزادارى مى‏كنند، اينها مى‏خواهند كى را مأيوس كنند؟ اينها چه كارى مى‏خواهند بكنند؟ يكدفعه انسان مى‏بيند كه يك صدا از مصر بلند مى‏شود، از سودان بلند مى‏شود، نمى‏دانم از اردن بلند مى‏شود، از عراق بلند مى‏شود، از آمريكا بلند مى‏شود، از فرانسه بلند مى‏شود، از ايران هم بلند مى‏شود، يك صداست، انسان مى‏فهمد يك حلقوم است دارد اين حرف‏ها را مى‏زند. اينهايى كه اهل خود ايران هستند و رفتند بيرون، اينها با ملت خوب هستند؟ مى‏خواهند صلاح ملت رابينند؟ آن كه با عراق مى‏سازد، صلاح ملت را مى‏بيند؟ آن كه با آمريكا دوست است، صلاح ملت ما را مى‏خواهد؟ خوب! ما مى‏دانيم اين جورى نيست اينها اصلاح كنند خودشان را، آن كه مى‏تواند خودش را اصلاح كند، اين قدر خباثت به خرج ندهد، اصلاح كند خودش را، يك قدر توجه كند به مسائل، توجه كند به حقايق اسلام، ببيند كه پيغمبر در وقتى كه مبعوث شد يك نفر آدم، مخالفش همه با پافشارى و استقامت كارش را راه انداخت. ملت ما كه نمى‏ترسند. شما چند نفر نشسته‏ايد آن جاترسيد، هى القاء ترس مى‏كنيد، القاء رعب مى‏كنيد. كسانى كه هيچ دخالت در هيچ چيز نداشتند، كسانى كه آن روزى كه انقلاب پيروز شد دنبال اين بودند كه براى خلاف انقلاب اسلحه جمع كنند، براى شكست انقلاب، آنهايى كه نشسته‏اند و روابطشان را با آمريكا محكم كرده‏اند و از اول بود و حالا هم هست و خواهد بود اينها توجه به اين ندارند كه با اين اراجيفى كه اينها دارند اين ملت تغيير نمى‏كند.

    ما عالمگيرى نمى‏خواهيم بكنيم كه شما ما را مى‏ترسانيد كه نمى‏شود عالم را گرفت. ما مى‏خواهيم به درد مسلمان‏ها برسيم، توانستيم به دردشان برسيم، توانستيم نتوانستيم، اجرش را داريم. ما مى‏خواهيم به درد ملت عراق برسيم. اين ملت عراق مظلوم كه دارد خرد مى‏شود زيرپاى اين ظالم و ظالم‏ها، ما مى‏خواهيم به درد اينها برسيم، مسلمان نبايد به درد مسلمان برسد؟ اسلام حدود دارد؟ ما درد اينها را خواهيم ببينيم چى است. اينها فرياديا للمسلمين دارند مى‏زنند، ما جواب بايد بدهيم. ملت عراق دارد خرد مى‏شود زير پاى اين خبيث. ما پيش خدا جواب بايد بدهيم. ما دفاع داريم مى‏كنيم از حق اسلام، ما دفاع داريم مى‏كنيم از حق مسلمين. ما جنگ نمى‏خواهيم بكنيم، از اول هم جنگ نداشتيم، ما بادى جنگ نبوديم، ما بعد از اين كه بهمان حمله كردند، دفاع كرديم، حالا هم در حال دفاع هستيم. دفاع معنايش اين نيست كه تا آن گفت كه يا الله! دستت را بده من با هم صلح بكنيم، ما رها كنيم، اين حرف غلطى است. مايى كه مى‏دانيم ماهيت حيوان درنده چى است، ما به واسطه اين كه او مى‏گويد كه بيايد صلح كنيم، بياييم صلح كنيم، چه جور، با چى صلح كنيم؟ با كى صلح كنيم؟ ملت عراق صلح كنند، ما صلح مى‏كنيم ملت عراق بگويند كه ما كارى نداريد با ماما كارى ديگر صدام را مى‏خواهيم. اما واقعيت ملت عراق را ببينيد، چه خبر است در عراق.

    صحيفه نور ج 19 صفحه 147

    صدام پا بر روى اسلام گذاشته و ما دفاع از اسلام مى‏كنيم‏

    عراقى كه بيند كه عايله يك انسان بزرگ را، يك روحانى بزرگ را آن طور مى‏كشند و هر روز دارند مردم شريف عراق را آن طور مى‏كشند، اين عراق فريادش به يا للمسلمين بلند نيست؟ شما مسلمان‏ها نبايد از اين مردم بى‏دفاع، دفاع بكنيد؟ شما اسلام شناسان نبايد از دفاع از حق مسلمين بكنيد؟ ديوار دور اسلام مى‏كشيد؟ ما در اقصى بلاد دنيا اگر يك كسى بهمان بگويد كه‏يا للمسلمين، ما مؤظفيم كه به درد آنها برسيم، هر قدرى توانيم. ما نمى‏گوييم كه ما مى‏توانيم همه جا چه بكنيم، ما آن قدرى كه‏توانيم دفاع از حق مسلمين مى‏كنيم. مسلمين معنايش نيست ايرانى، مسلمين. كسى كه يك مسلمى فرياد زد كه به داد ما برسيد و نرود سراغش، فكر او نباشد، اين مسلم نيست، اين انحراف است، ملتفت نيستيد شماها، اين انحراف است از اسلام، اين بى‏توجهى است به مقاصد اسلام. اسلام براى ايران نيامده، اسلام براى عالم آمده. بعثت، براى همه است و همه بايد تابع باشند.

    و من اميدوارم كه خداى تبارك و تعالى ما را بيدار كند و افراد ملت ما را بيدار كند. آنهايى كه در خواب هستند، آنهايى كه باز هم خواب مى‏بينند، آنهايى كه خواب آمريكا را مى‏بينند خدا بيدارشان كند، توجه بهشان بدهد كه يك ملت ضعيف را، يك ملتى كه حالا خواهد بيرون بيايد از اين ضعف، حالا مى‏خواهد قدرت خودش را به عالم نشان بدهد كه ما زير بار نمى‏رويم، همين قدر، ما نمى‏خواهيم كه برويم جايى را بگيريم، ما زير بار نمى‏رويم. ما دفاع از اسلام مى‏كنيم. صدام پا روى اسلام گذاشته، ما از او دفاع مى‏خواهيم بكنيم، دفاع از اسلام مى‏خواهيم بكنيم! صدام يك حكم از احكام اسلام را قبول ندارد، يك حكم از احكام اسلام را قبول ندارد. ما دفاع مى‏خواهيم بكنيم از اين. صدام دارد ظلم مى‏كند به ملت خودش، به ملتى كه مسلمان هستند و از ما مى‏خواهند كه ما هم از آنها دفاع بكنيم، دفاع خواهيم بكنيم از آنها. ما هجمه نداريم، ما الان هم در حال دفاع هستيم. شما مى‏گوييد كه ما با يك كسى كه خرد كرده است مسلمين را و به اسلام هيچ اعتقاد ندارد و هر روز زورش برسد اسلام را زيرپا مى‏مالد و منهدم مى‏كند، ما با او بنشينيم و دست دوستى بدهيم و بعد هم بگوييم كه سلمكم الله! اين چه منطقى است؟ منطق اسلام اين است؟! شما اسلام‏شناس‏ها اين را منطق اسلام مى‏دانيد؟! خداوند اصلاحتان كند انشاءالله.

    من اميدوارم كه ملت ما توجه پيدا بكند كه امروز شياطين با صورت‏هاى مختلف از خارج و داخل، با صورت‏هاى مختلف افتاده‏اند براى تضعيف روحيه شما. و خدا با شماست، خدا قدرت دارد كه همه چيز را اصلاح كند و درست كند و او با شماست. و ما پافشارى تا آخر داريم و جوان‏هاى ما و ارتش ما و سپاه و بسيج ما و همه و همه ايران به استثناى يك عده معدودى كه خداوند اصلاحشان كند همه در اين متفقند كه بايد ما در صحنه باشيم، دفاع كنيم از حقوق مسلمين. خداوند همه شما را انشاء الله از فيض اين روز مبارك بهره‏مند كند و همه ما را تابع اين وجود مقدس كند.

    والسلام عليكم و رحمةالله‏

    
    previos page menu page next page
    

  5. #1685
    afsanah82
    مهمان

    پیش فرض

    
    previos page menu page next page
    

    صحيفه نور ج 19 صفحه 149

    تاريخ: 1/2/64

    متن سؤال امام جمعه خمين‏

    بسمه تعالى

    محضر مكرم حضرت آيت الله العظمى، رهبر كبير انقلاب اسلامى،: حضرت امام خمينى مدظله العالى.

    پپس از سلام، زمين‏هايى كه در خمين متعالق به حضرت عالى مى‏باشد، خانه در او ساخته نشده، چنانچه رهنمود و دستورى هست بيان فرماييد.

    الاحقر جلالى خمينى

    پاسخ امام خمينى به سؤال امام جمعه خمين در مورد زمين‏هاى متعلق به ايشان

    بسمه تعالى‏

    جناب حجت الاسلام آقاى جلالى دامت افاضاته‏

    جناب عالى وكيل هستيد زمين‏هاى متعلق به اينجانب را هر چند ناقابل است هر طور صلاح مى‏دانيد تقسيم كنيد بين فقرا و تمليك آنان نماييد، چه ساختمان شده باشد يا نشده باشد.

    روح الله الموسوى الخمينى

    
    previos page menu page next page
    

  6. #1686
    afsanah82
    مهمان

    پیش فرض

    
    previos page menu page next page
    

    صحيفه نور ج 19 صفحه 150

    تاريخ: 4/2/64

    بيانات امام خمينى به مناسبت تولد حضرت حسين بن على (ع) و روز پاسدار

    انبيا و اوليا از اول تاريخ تا آخر همه پاسدار اسلام بودند

    بسم الله الرحمن الرحيم‏

    اميدوارم كه اين عيد بزرگ به همه ى شما و به همه‏ى ملت و به همه‏ى مسلمين و مستضعفان جهان مبارك باشد. خداوند اين مولود شريف را كه منشاء همه‏ى خيرات در طول تاريخ است، از ما راضى كند. البته من مختصرى با آقايان صحبت دارم و او اين است كه انبيا از اول تا به آخر و اوليا و اوصيا از اول تاريخ تا آخر، اينها همه پاسدار اسلام بودند و پاسدار دين حق. در همه‏ى دوره‏ها، دين حق همان اسلام و تسليم در بارگاه حق تعالى است. آنها نه اين كه فقط تبليغات لفظى كردند براى پاسدارى، بلكه مهم، تبليغات عملى آنها بوده است، يعنى اعمال آنها در طول تاريخ سرمشق ما و همه‏ى اهل تاريخ تا ابد بايد باشد. وقتى كه سيره انبيا را ملاحظه مى‏كنيم، مى‏بينيم كه در راه اين پاسدارى همه چيز را دادند. در طول تاريخ، زحمت‏ها را متحمل شده‏اند و اگر چنانچه در يك وقتى همان وضعى كه براى حضرت سيدالشهدا پيش مى‏آمد، براى هريك از اولياى خدا پيش مى‏آمد، همين فداكارى را مى‏كردند، منتها دوره مختلف بود و وضعيت‏ها مختلف. مقصد، حفظ اسلام و حفظ احكام خدا و نشر معرفت و توحيد و به عبارت ديگر آدم‏سازى، اصلاً انبيا براى آدم ساختن آمده‏اند. انبيا آمده‏اند كه آدمى كه شيطان قسم خورده است كه او را اغوا كند، اينها از كيد اين شيطان او را نجات بدهند و به صراط مستقيم انسانيت او را دعوت كنند و خودشان هم عملاً نشان بدهند كه راه چى هست، چطور بايد در مقابل شيطان‏ها ايستاد، چه شيطان‏هاى انسى و چه شيطان‏هاى غيرانسى. با رياضات در مقابل شيطان‏هاى غيرانسى و با اعمال صالحه و جديت در راه پيشبرد مقاصد در مقابل انسان‏هاى شيطانى.

    همه‏ء ستمديده‏هاى تاريخ بايد قد علم كنند و جلوى اين شياطين بايستند

    و من گمان نمى‏كنم كه دنيا تاكنون به مثل اين دوره‏اى كه ما در آن زندگى مى‏كنيم، شيطان داشته است بوده است البته شيطان در همه وقت، شيطان‏هاى انسى در همه طول تاريخ بوده است، اما هر چه دنيا پيشرفت كرده است، شيطان‏ها هم در كارهاى شيطانى‏شان پيشرفت كرده‏اند. امروز كه به اصطلاح عصر تمدن و ترقى و عصر پيشرفت است، عصر شيطان‏هاست. شما در سرتاسر دنيا اگر چنانچه ملاحظه كنيد، دنيا در دست شياطين است، استثنايش بسيار كم است. همه جا را اينها با آن حيله‏هاى

    صحيفه نور ج 19 صفحه 151

    شيطانى و با آن ابزار شيطانى كه دارند، همه جا را قبضه كرده‏اند و در مقام پيشرفت هم هستند و هر روز يك توطئه‏هايى انجام مى‏دهند. در مقابل يك همچو توطئه عظيم و يك همچو شيطان‏هاى تعليم ديده و شيطان‏هاى عصر تمدن، بايد انسان‏ها قيام كنند، بايد انسان ما همان طورى كه انبياى اعظام و اولياى خدا قيام كردند و جانفشانى كردند، بايد در اين عصر هم همه‏ء شما، همه‏ء ما، همه‏ء روحانيون، همه‏ء ملت ها، همه‏ء ستمديده تاريخ بايد قد علم كنند و جلوى اين شياطين بايستند. اگر سستى بشود، شياطين همه عالم را مى‏بلعند. آنها با اسم صلح دوستى، جنگ افروز اول جهانند، آنها با اسم حقوق بشر، بالاترين كسانى هستند كه حقوق بشر را پايمال مى‏كنند آنها در عين ادعاى خيرخواهى، آنچه را براى ديگران مى‏خواهند جز شر نيست، براى خودشان هر چه هست خواهند و ديگران را پايمال مى‏كنند.

    شما قدر اين را بدانيد كه با قدرت خدا داريد سير مى‏كنيد

    در يك همچو عصرى كه دنيا پر است از اشرار و دنيا پر است از ستمكاران، در ايران يك همچو تحولى پيدا شد به عنايت خداى تبارك و تعالى. يك همچو عنايتى از جانب خداى تبارك و تعالى شد كه اين ملت را متحولش كرد از آن وضعى كه سابق داشت به اين وضعى كه حالا دارد. شما بدانيد! هرچه تبليغات دنيا و شياطين دنيا بر ضد شما مى‏گويند، دليل بر قدرت شماست. اگر شما يك ملت قدرتمند نبوديد به تبع اسلام و به تبع پاسداران حقيقى اسلام، اينها با شما كار نداشتند. اين همه تبليغاتى كه شما الان در دنيا مى‏بينيد كه هر وقت يك راديوى خارجى را باز بكنيد مى‏بينيد كه راجع به ايران يك تبليغ سويى دارد ولو با صورت‏هاى مختلف اين براى اين است كه فهميدند اين جا قدرت است، احساس خطر كردند از شما جوان‏ها، احساس خطر كردند از شما قواى مسلحه. اين احساس خطر است كه راه افتادند اين ور، آن ور همه جا دنبال اينند كه يك فكرى بكنند كه اين را خاموشش كنند. اين آتشى كه به نظر آنها آتش است و رحمت است و آنها به نظرشان آتش است، اين آتش را مى‏خواهند خاموش كنند با هر حيله. شما مى‏بينيد كه امروز از كشورهاى مختلف قريب چهارصد يا از سيصد تا چهارصد آخوند جمع شده است در بغداد، اينها همه براى اين است كه اينها جمع شدند براى اين كه اين آخوندها چون جيره‏خوار مستكبرين هستند نبادا اين استكبار بشكند و آنها به تبع آنها بشكنند. اين همه تبليغاتى كه بر ضد شما جوان‏هامى شود، بر ضد اسلام حقيقتاً شود، اينها همه براى اين است كه احساس يك قدرت كردند اين جا و اين قدرت از من و شما نيست. اين را بايد ما احساس كنيم، اين قدرت از منشاء قدرت است، آن قدرتى هم كه انبيا داشتند، از انبيا نبود. بشر از اول تا آخرش هيچ است، آنچه هست قدرت خداست، هر حركتى كه شما مى‏كنيد با قدرت خدا مى‏كنيد، هر تفنگى كه مى‏اندازيد با قدرت خداست، دست شما به قدرت خداست كه به ماشه مى‏رود و فكر شما با قدرت خداست كه مى‏رود و كارها را انجام مى‏دهد و كارهاى نظامى و غيرنظامى را قدرت مال اوست و همه بايد از او باشيم، انالله، همه چيز از او، الحمدالله، هر حمدى مال اوست. شما يا ما خيال مى‏كنيم كه الان ايران يك قدرتى دارد، لكن اين قدرت خداست در اين جا ظاهر

    صحيفه نور ج 19 صفحه 152

    شده است. شما قدر اين را بدانيد كه بفهميد كه با قدرت خدا داريد سير مى‏كنيد، با قدرت خدا و به تبع خاصان خدا كه در راسش انبيا هستند، با اين مرام سير مى‏كنيد و با ايده تحكيم احكام اسلام و رفع ظلم از مظلومين، شما با همين وضع، با همين ايده حركت كرديد، آن وقتى كه هيچ نداشتيد، آن وقتى كه همه قوا دست رژيم بود، آن وقتى كه همه قدرت‏هامى خواستند او را نگهش دارند، شما جوان‏ها ريختيد در خيابان‏ها و كارى كرديد كه نتوانست حتى قدرت آمريكا اين رژيم را نگه دارد. با همه‏ء قوا دنبال اين بودند كه نگهش دارند، به همه‏ء حيله متشبث شدند براى نگهدارى او، لكن قدرت شما نگذاشت اين كار بشود و اين قدرت براى اين است كه از اول شما دنبال اين نبوديد كه من، دنبال اين بوديد كه اسلام، دنبال اين بوديد كه كشور اسلامى.

    اين ملت اگر با هم شد، هيچ قدرتى نمى‏تواند او را بشكند

    اگر بنا باشد كه يك وقت خداى نخواسته ارتش بگويد من، سپاه هم بگويد من، بسيج هم بگويد من، آن روز است كه فاتحه‏ء همه‏تان خوانده شده است. آن روز است كه شما دست از خداى نخواسته، دست از اين انسجامتان كه همه يكى هستيد، يد واحد هستيد براى حفظ كشورتان و حفظ اسلام، تا آن وقت كه يك هستيد، اين يك را كسى نمى‏تواند بشكند. آن وقتى كه متفرق شديد، صدها ميليون آدمى كه هر كدام عليحده فكر مى‏كنند، هر كدام براى خودشان مى‏خواهند يك كارى بكنند، اينها به يك شاهى نمى‏ارزند. وقتى يك عده‏ء كمى باشند كه اينها با هم باشند و براى خودشان نه، براى مقصدشان، براى كشورشان، براى اسلامشان، اگر بنا شد همه ولو جمعيت كم به اين مقصد حركت كردند، اينها به مقصد رسند، جمعيت ايران نسبت به دنيا چيزى نيست (چهل و پنج ميليون، چهل ميليون يك همچو چيزى است) در مقابل جمعيت‏هاى دنيا كه چين‏اش يك ميليارد جمعيت دارد، هندوستانش هفتصد ميليون جمعيت دارد يا بيشتر، ما چيزى نيستيم، اما، براى اين كه شما از من دست برداشتيد و مى‏گوييد ما براى خدا، شما نمى‏گوييد كه ارتش بايد نشان بگيرد، نمى‏گوييد كه بايد سپاه نشان بگيرد، نمى‏گوييد بايد بسيج يا كميته يا شهربانى يا شهردارى از اينها بگيرد، شما مى‏گوييد كه ما نشان از خدا مى‏خواهيم و ما همه يك هستيم. اگر اين معنا در بين شما حفظ شد، شما تا آخر محفوظيد، هيچ كس نمى‏تواند به شما صدمه وارد كند. اين قدرت‏هاى بزرگ هم اين معنا را مى‏دانند كه الان ايران وضعش طورى است كه نمى‏شود آنها به هيچ وسيله‏اى او را شكست بدهند، نه به وسيله‏ء كودتا، نه به وسيله چيزهاى ديگر، نه به وسيله‏ء حمله‏ء نظامى. آنها از اين راه پيش آمدند كه رخنه كنند در بين شما و شما را از هم جدا كنند ولو اين كه طولانى باشد، مدتش طولانى باشد. آنها سرشان صبر است و صبر زياد دارند و از حالا يك بذرى مى‏كارند، پنجاه سال ديگر بردارند. شما از حالا اگر يك وقت متوجه شديد كه يك بذرى اينها كشتند كه ولو در پنجاه سال ديگر مى‏خواهند از آن استفاده كنند، بايد اين را، اين بذر را فاسدش كنيد و زير پا بماليدش. اگر شما ديديد كه يك وقت زمزمه‏ء اين معنا پيدا شد كه: ارتش بايد ارتشى‏اش را حفظ كند، آن هم بگويد سپاه بايد سپاهى‏اش را

    صحيفه نور ج 19 صفحه 153

    حفظ كند، آن هم بايد بگويد چه، اگر بخواهيد جدا از هم باشيد، دو فكر، دو مقصد، اگر يك وقت خداى نخواسته زمزمه‏ء اين پيدا شد در بين شما، از اول خفه كنيد اين را، نگذاريد. شماهايى كه سران سپاه هستيد توجه به اين معنا بكنيد و آنهايى كه سران ارتش هستند و همين طور ساير جاها، اين معنا را بايد نصب العين خودتان قرار بدهيد كه ما تا با هم هستيم، مسلمين تا يد واحده هستند و همين مسلمين كم جمعيت و پشتوانه‏ء بزرگ الهى، اينها اگر با هم شدند، اين ملت اگر با هم شد، هيچ قدرتى نمى‏تواند او را بشكند. همه فكر اين معنا باشيد، دنبال اين باشيد كه دايماً درصدد اين باشيد كه‏اخوت خودتان را حفظ كنيد، بين خودتان اخوت ايجاد كنيد، روحانيون در فكر اين باشند كه همه با هم اخوت داشته باشند و ملت را داشته باشند و حفظ كنند. ملت هم بايد فكر اين معنا باشند كه همه با هم با روحانيون و غير آن، همه با هم باشند. مادامى كه اين وضع از براى شما باشد، شما پيروزيد. اگر يك روزى خداى نخواسته اين رمز پيروزى را از شما گرفتند، ديگر براى شما چيزى باقى نمى‏ماند. محتاج به اين كه خيلى قدرت اعمال بشود ندارد، يك كودتاى كوچكى از يك منافقى، از يك چيزى، كار را تمام مى‏كند. بايد شما در فكر اين باشيد كه اسلام را شما در دنيا نيرومند كرديد و اين همه صدايى كه در دنيا حالا بلند شده است دنبال اين كه ما اسلام را مى‏خواهيم، اين يك اشعه‏اى است كه از ايران به آن جا افتاده است، سابقاً يك همچو حرف‏هايى نبود. از اين جا اين شعاع در همه جا افتاده است و اين شعاع كار خودش را در همه جا خواهد كرد. شما اين مبدأ را نگه داريد، اين مركز را حفظ كنيد و خودتان را حفظ كنيد و اين شياطينى كه از جن و انس بر همه‏ء ما مى‏خواهند سلطه پيدا كنند، دست رد بهشان بزنيد تا خداى تبارك و تعالى عناياتش را بر شما دو چندان كند بلكه صدچندان كند و شما پيروز باشيد و مظلومين را هم به پيروزى برسانيد.

    من از همه شما جوان عزيزم و از همه كسانى كه در راه اسلام دارند فداكارى مى‏كنند، در راه اسلام دارند جانبازى مى‏كنند، همه چيز خودشان را گذاشتند براى اسلام، من تشكر مى‏كنم و تشكر من چيزى نيست، خداى تبارك و تعالى تشكركند.

    والسلام عليكم و رحمه الله‏

    
    previos page menu page next page
    

  7. #1687
    afsanah82
    مهمان

    پیش فرض

    
    previos page menu page next page
    

    صحيفه نور ج 19 صفحه 163

    تاريخ: 25/2/64

    فرمان امام خمينى به حجت الاسلام حاج شيخ محمد عبائى‏

    بسم الله الرحمن الرحيم‏

    جناب حجت الاسلام آقاى حاج شيخ محمد عبائى دامت افاضاته

    از آن جا كه از اين جانب خواسته شد نماينده‏اى در دفتر تبليغات اسلامى نصب نمايم، جناب عالى را به سمت نماينده خويش در آن دفتر انتخاب نمودم. لازم است يادآور شوم به طورى كه گزارش رسيده است تاكنون دفتر مذكور خدمت‏هاى شايان تقديرى به اسلام و جمهورى اسلامى و حوزه‏هاى محترم علميه نموده است كه بايد از آن تشكر نمود.

    اميد است با عنايات بارى تعالى و ادعيه حضرت ولى الله الاعظم ارواحنا فداه، تؤفيق هرچه بيشتر در اين امر ارزشمند پيدا نموده و در ادامه خدمت كوشا باشيد. اميد است مدرسين و فضلاى محترم و طلاب عزيز با همكارى و هميارى بيشتر و بهتر با آن دفتر محترم، ملت عزيز كشور را به وظايف دينى و سياسى و اسلامى خود آشناتر فرمايند.

    والسلام عليكم و على عباد الله الصالحين

    روح الله الموسوى الخمينى

    
    previos page menu page next page
    

  8. #1688
    afsanah82
    مهمان

    پیش فرض

    
    previos page menu page next page
    

    صحيفه نور ج 19 صفحه 154

    تاريخ: 16/2/64

    بيانات امام خمينى در جمع روحانيون و طلاب حوزه علميه قم، تهران، آذربايجان شرقى و غربى، خراسان و روحانيون تركمن صحرا و سيستان و بلوچستان نيمه شعبان)

    كار انبيا هم مورد قبول همه نبوده، لكن انبيا به وظايفشان عمل كردند

    بسم الله الرحمن الرحيم‏

    تبريك اين عيد بزرگ و اين روز عزيز را به خدمت همه‏ء آقايان، به همه‏ى ملت و ملت‏هاى اسلامى و مستضعفان جهان عرض مى‏كنم. و من اميدوارم كه انشاء الله برسد روزى كه آن وعده‏ء مسلم خدا تحقق پيدا كند و مستضعفان مالك ارض بشوند. اين مطلب وعده‏ء خداست و تخلف ندارد، منتها آيا ما درك كنيم يا نكنيم، آن به دست خداست. ممكن است در يك برهه كمى وسايل فراهم بشود و چشم ما روشن بشود به جمال ايشان. اين چيزى كه ما در اين وقت، در اين عصر وظيفه داريم، اين مهم است. همه انتظار داريم وجود مبارك ايشان را، لكن با انتظار تنها نمى‏شود، بلكه با وضعى كه بسيارى دارند، انتظار نيست. ما بايد ملاحظه وظيفه‏ء فعلى شرعى الهى خودمان را بكنيم و باكى از هيچ امرى از امور نداشته باشيم. كسى كه براى رضاى خدا انشاء الله مشغول انجام وظيفه است، توقع اين را نداشته باشد كه مورد قبول همه است، هيچ امرى مورد قبول همه نيست. كار انبيا هم مورد قبول همه نبوده است، لكن انبيا به وظايفشان عمل كردند و قصور در آن كارى كه به آنها محول شده بود نكردند، گرچه مردم بسيارى اكثراً گوش ندادند به حرف انبيا. ما هم آن چيزى كه وظيفه‏مان هست عمل مى‏كنيم و بايد بكنيم گرچه بسيارى از اين عمل ناراضى باشند يا بسيارى هم كارشكنى بكنند.

    اين قشرى كه بيشتر از همه تكليف بر او متوجه است روحانيونند

    عمده روحانيونند، اين قشرى كه بيشتر از همه تكليف بر او متوجه هست روحانيون هستند و امروز بحمدالله علماى محترم از بسيارى از بلاد و خطباى محترم و ساير قشرهاى اهل علم در اين جا تشريف دارند و يك مجلس نورانى است كه بايد ما با هم در اين مجلس نورانى صحبتى كه مفيد است و براى جامعه‏ء اسلامى و براى مسلمين مفيد باشد عرض كنيم، گرچه مكرر عرض شده است، شايد از همه‏ء قشرها، قشر روحانى مسؤوليتش بيشتر باشد براى اين كه هركس بيشتر نزديك به اسلام است بيشتر مورد مسؤوليت است. انبيا از همه كس مسؤوليت شان زيادتر بوده است. آنها در عين حالى كه مسؤوليت‏شان از همه بيشتر بود، به آن امرى كه وظيفه داشتند عمل كردند و هيچ قصورى نكردند.

    صحيفه نور ج 19 صفحه 155

    علماى هر ناحيه مسؤوليت‏شان از ساير طوايف بيشتر است. اينها عذر ندارند، ممكن است كه بسيارى از مردم عذر داشته باشند، يا عذر اين كه نمى‏دانستيم يا عذر اين كه نمى‏توانستيم كه هيچ كارى بكنيم. روحانيون الان در ايران هيچ عذرى ندارند براى اين كه راه را مى‏دانند و مى‏توانند هم كار بكنند. اگر خداى نخواسته در بين روحانيون كسى از اشخاصى پيدا بشود كه بر خلاف عمل بكند، اين يا از باب اين است كه با اصل مبناى اسلامى مخالف است يا نمى‏فهمد كه اين اسلام در اين جا وضعش چطور است.

    يك دسته‏اى هستند كه مى‏گويند كه زمان رژيم سابق بهتر از حالا بود، لابد عقيده‏شان اين است كه اين همه مشروب فروشى‏ها كه در سرتاسر ايران بود، بهتر بود باشد و جمهورى اسلامى نباشد! اين همه مراكز فساد، فحشا در سرتاسر ايران باشد، لكن جمهورى اسلامى نباشد! اين نمى‏شود الا اين كه يا بكلى از همه‏ء مسائل عارى و برى هستند، يا يك عقده‏هايى دارند كه در عين حالى كه مى‏دانند مسأله اين نيست، لكن اين طور اظهار مى‏كنند اينها يك اقليتى هستند كه نبايد ملت به آنها گوش بكند. اكثريت قاطع روحانيت و اهل علم، اينها متعهد به جمهورى اسلامى هستند و مى‏فهمند جمهورى اسلامى در ايران چه كرده است، مى فهمند كه مقايسه‏ء اين با زمان شاه چه جور است و تعهد دارند به اين كه كار را پيش ببرند و قدم‏هاى بلندترى بردارند و اين نمى‏شود الا اين كه يك جهاتى ملاحظه بشود. يكى اين كه بين خود روحانيون هر چه بيشتر اخوت بيشتر بشود، هر چه بيشتر وحدت بيشتر بشود. آن چيزى كه شما را پيروز كرد و آن رژيم سابق را كنار زد و يك رژيم اسلامى را به جاى او نشاند، آن اين بود كه همه با هم بودند، در آن وقت خلافى توى كار نبود براى اين كه همه مى‏دانستند كه رژيم بد است، همه از او درد كشيده بودند، رنج كشيده بودند. و اگر چنانچه بعد از پيروزى، خداى نخواسته كسانى بخواهند اخلال بكنند و در بين شما يك خلافى ايجاد بكنند، بدانيد كه اين يك دستى است كه از آمريكا دراز شده است، تا اين جا هم آمده است. بايد بيدار باشيد! بايد هشيار باشيد! كه نبايد ما دشمن را خوار و ضعيف بشماريم. ما بايد هر روز هشيار و بيدار باشيم كه اين دشمنانى كه هستند، يا براى اصل اسلام و يا براى جمهورى اسلامى اينها مشغول كارند و اخيراً هم فعاليتشان بيشتر شده است. شما بايد اجتماعتان را حفظ كنيد، روحانيون بايد اخوت روحانيتى‏شان را حفظ بكنند علاوه بر اين كه اخوت اسلامى بين همه‏ء قشرها بايد باشد، روحانيون يك تكليف فوق اينها دارند. اگر يك روحانى‏اى پايش را كج بگذارد مى‏گويند روحانيون اين طورند، نمى‏گويند فلان آدم. اگر يك بقالى كم فروشى كند مى‏گويندآن بقال كم فروشى كرده نمى‏گويند بقال‏ها كم فروشند. اين از تبليغاتى است كه شده است. اگر يك روحانى خداى نخواسته يك خطايى بكند، اين طور الان وضع شده است كه گويند روحانيون اين جورى‏اند. مسؤوليت يك مسؤوليت بزرگى است كه يكى اگر پايش را غلط بگذارد اين طور نيست كه پاى خودش حساب بشود، پاى روحانيت اسلام حساب مى‏شود، شكست روحانيت اسلام است. اين فرق دارد با آن كه اگر خطايى بكند مى‏گويند كه اين آدم خطا كرده است، نمى‏گويند كه اين صنف خطاكار است. از اين جهت هر خطايى كه از ما و شما

    صحيفه نور ج 19 صفحه 156

    آقايان خداى نخواسته تحقق پيدا بكند علاوه بر آن مسؤوليت شخصى كه داريد، مسؤوليت انسانى، مسؤوليت اجتماعى، مسؤوليت صنفى اين را هم داريد براى اين كه پاى همه حساب مى‏شود. بنابراين، حساب نكنيد خودتان را يك آدم عادى. حتى طلبه در مدرسه، خودش را حساب نكند كه‏خوب! من مثل ساير مردم يك طلبه عادى هستم، اگر يك خلافى بكنم پاى خودم حساب مى‏شود. حتى آن طلبه‏اى كه در مدرسه دارد درس مى‏خواند، آن هم وقتى كه يك خطايى بكند پاى خودش حساب نمى‏شود، پاى ديگران هم حساب مى‏كنند. مسؤوليت بسيار بزرگ است و اين نمى‏شود الا اين كه تهذيب در خود انسان و وحدت با همه رفقا، با همه دوستان با همه اشخاص، همه قشرها. در بين روحانيون، ائمه جمعه بيشتر از ديگران مسؤولند. سروكارشان الان ائمه جمعه با مردم بيشتر است تا سروكار ساير روحانيون. ائمه جمعه بايد خيلى مواظب باشند كه خداى نخواسته اگر در يك جايى يك چيزى اتفاق افتاد و چه شد، با جهت روحانى، جهت پدرى حل كنند. اگر خداى نخواسته يك وقت بنا باشد كه يك اعمال قدرت بخواهد بكندبراى اين كه امام جمعه است اين پاى خودش حساب نمى‏شود، پاى روحانيت حساب مى‏شود، پاى اسلام حساب مى‏شود. از اين جهت اينها وظيفه‏شان خيلى خطير است و بايد خيلى ملاحظه بكنند.

    قدرت طلبى از هر كه باشد از شيطان است‏

    قدرت‏طلبى در هر كه باشد، اين اسباب اين مى‏شود كه زمين بخورد. قدرت‏طلبى از هر كه باشد از شيطان است، مى‏خواهد رئيس جمهور آمريكا قدرت‏طلبى كند يا يك طلبه‏اى در مدرسه بخواهد قدرت‏طلبى بكند يا يك امام جمعه‏اى در مركزى كه دارد. اگر وضع اين باشد كه قدرت‏طلبى در كار بيايد و كار اين كه: من اين طور بايد باشم، بشود، بداند كه اين از شيطان است، شيطان اين تزريق را از ابتدا كرده است و ما را هم از اين راه بيشتر از جاهاى ديگر مى‏تواند بازى بدهد، كه تو فلانى هستى! تو چه هستى! ديگران چى اند! از اين معانى هيچ فرقى مابين آن آدمى كه به حسب ظاهر قدرتمند دنياست و دارد باز هم دنبال قدرت مى‏گردد، با آن آدم زاهدى كه توى يك صومعه نشسته است، در اين جهت فرق نيست كه اگر هر دوشان بگويند: من اين طور! اين زاهد بگويد: من اين زاهد هستم! من چه! يا آن بگويد: من قدرتمند هستم! هر دويش از شيطان است، بلكه اين فسادش بيشتر از آن است، خودخواهى هميشه اسباب اين است كه انسان را به فساد بكشد. تمام فسادهايى كه در عالم پيدا مى‏شود، از خودخواهى پيدا مى‏شود، از حب جاه، از حب قدرت، از حب مال، از امثال اينهاست و همه‏اش برمى گردد به حب نفس و اين بت از همه بزرگتر است و شكستنش هم از همه مشكل‏تر است. تعقيب كنيد كه اگر نمى‏توانيد به تمام معنا بشكنيد كه مى‏توانيد انشاء الله مشغول باشيد به شكستن دست و پاى يك همچو بتى. اگر رهايش كنيد شما را به هلاكت مى‏كشاند. اين طور نيست كه ما را رها كند، ما يك معصيتى بكنيم ما را رها كند، يك كار ديگرى بكنيم زيادتر ما را رها كند. درجه به درجه پيش مى‏برد تا آن جايى كه دين انسان را از دست انسان مى‏گيرد. اين يك مسأله طبيعى است كه

    صحيفه نور ج 19 صفحه 157

    شغل شيطان هم همين است، هم شيطان باطنى انسان، هم آن شيطانى كه اينها هم به او بستگى دارند.

    يكى از امور مهم اين است كه روحانيون بايد ساده زندگى كنند

    ائمه جمعه، ائمه جماعت، روحانيون محترم، اينها بايد توجه به اين معنا داشته باشند كه اينها پدر هستند از براى ملت. اينها با مردم بايد سمت پدرى داشته باشند، اينها با مردم بايد رفتارشان رفتار پدرانه باشد. بين خودشان برادر باشند، رفتار، رفتار برادرى باشد. اجتماع داشته باشند، در هر شهرى با هم در هر هفته يك روز، دو روز با هم مجتمع باشند، مسائل خودشان را بگويند. اگر يك خيالى دارند، اگر يك كارى دارند او را بگويند، حل كنند بين خودشان و هيچ وقت يك مسأله‏اى را به خطبه‏هاى نماز جمعه نكشانند، چه اشكال داشته باشند به فلان استاندار، فلان حاكم يا فلان وزارتخانه و چه اشكال داشته باشند به فلان آدم يا فلان شخص. اين جاى خطبه نماز جمعه، جاى دعوت به حق است و دعوت به تقوا و مصالح مسلمين را در او گفتن، و تعرض به اين خرده ريزى‏ها، اينها ازشان ائمه جمعه خارج است پرهيز كنند از اين معنا.

    و يكى از امور مهم هم اين است كه روحانيون بايد ساده زندگى كنند. آن چيزى كه روحانيت را پيش برده تا حالا و حفظ كرده است، اين است كه ساده زندگى كردند. آنهايى كه منشا آثار بزرگ بودند، در زندگى ساده زندگى كردند. اينهايى كه در بين مردم موجه بودند كه حرف آنها را شنيدند، اينها ساده زندگى كردند. شايد آقايان كمى‏شان يادشان باشد، در آن وقتى كه ما اوايلى كه آمديم قم، كه در آن جا چه اشخاصى بودند، شخص اول قم در جهت زهد و تقوا و اينها مرحوم آشيخ ابوالقاسم قمى، مرحوم آشيخ مهدى و عده ديگرى، و شخص نافذ آن جا و متقى، مرحوم آميرزا سيد محمد برقعى و مرحوم آميرزا محمد ارباب. همه اينها را من منزل‏هايشن رفتم. اين كه رياست صورى مردم را داشت و رياست معنوى هم داشت، با آن كه زاهد بود، در زندگى مشابه بودند. مرحوم آشيخ ابوالقاسم، من گمان ندارم هيچ طلبه‏اى مثل او بود، زندگى‏اش يك زندگى‏اى بود كه مثل ساير طلبه‏ها، اگر كمتر نبود، بهتر نبود، كمتر هم بود. مرحوم آميرزامحمدارباب كه من رفتم مكرر منزلشان، يك منزلى داشت دوسه تا اتاق داشت خيلى ساده، بسيار ساده. مرحوم آشيخ مهدى همين طور، سايرين هم همين طور، عده هم زياد بودند آن وقت. وقتى انسان در آن محيط واقع مى‏شد كه اينها را مى‏ديد، همين ديدن اينها براى انسان يك درسى بود، وضع زندگى آنها براى انسان يك، وضعى بود، درس بود براى انسان عبرت بود. هر چه برويد سراغ اين كه يك قدم برداريد براى اين كه خانه‏تان بهتر باشد، از معنويت‏تان به همين مقدار، از ارزش‏تان به همين مقدار كاسته مى‏شود. ارزش انسان به خانه نيست، به باغ نيست، به اتومبيل نيست. اگر ارزش انسان به اينها بود، انبيا بايد همين كار را بكنند. انبيا سيره‏شان را ديديد چه جور بوده. ارزش انسان به اين نيست كه انسان يك هياهو داشته باشد، يك اتومبيل كذا داشته باشد، يك رفت و آمد زياد داشته باشد. ارزش روحانيت به اين نيست كه يك بساطى داشته باشد و يك دفترى و يك دستكى داشته باشد. فكر كنيد ارزش انسان را به دست

    صحيفه نور ج 19 صفحه 158

    بياوريد، ارزش روحانيت را از دست ندهيد. در كيفيت تحصيل آن علوم هم هرچه برويد سراغ تجملات - و انشاء الله نمى‏رويد از علوم‏تان كاسته مى‏شود. آنهايى كه اين كتاب‏هاى قطور را نوشتند و پر ارزش را، زندگى شان يك زندگى طلبگى بوده مثل شيخ انصارى و مثل امثال اينها. يك زندگى طلبگى بوده. آنها توانستند اسلام را در همه‏ى جهات حفظ كنند و فقه را به پيش ببرند و مسائل دينى را افزايش بدهند (يعنى فروع را) و آن كتاب‏هاى ارزشمند را عرضه كنند به مردم. براى اين كه آنها ارزش را به اين نمى‏دانستند كه من خانه‏ام بايد چه جور باشد، حالا سه تا اتاق داريم كم است، چهار تا! شما خيال مى‏كنيد كه اگر ده تا اتاق هم باشد كافى براى شما هست؟ خير! اگر همه‏ء اين دنيا را به يك كسى بدهند، كافى نيست، مى‏گويد: بايد برويم جاى ديگر. اين فطرت انسان است، فطرت خداخواهى است، اين يكى از فطرت‏هايى است كه هر كس هرچه بيابد، آن گم شده‏ء خودش را نيافته، آن گم شده يك چيز ديگرى است و لهذا آن كه دنبال قدرت مى‏رود، قدرت مطلق مى‏خواهد، قدرت مطلق خداست، آن كه دنبال علم مى‏رود، علم مطلق مى‏خواهد، علم مطلق علم خداست. هر كه دنبال هر كمالى برود يا هر چيزى برود، او كمال مطلقش را مى‏خواهد و همه خدا را مى‏خواهند، خودشان نمى‏دانند. عذاب‏هايى كه به ما مى‏شود براى حجاب‏هايى كه در ما هست. آن كه حجاب‏ها را پاره كرده‏است، ارزش‏ها را مى‏فهمد و رسيده به آن جايى كه بايد بفهمد.

    شما كه مى‏خواهيد مردم را دعوت كنيد به آخرت، بايد قدم اول را خودتان برداريد

    مناجات شعبانيه را خوانديد؟ بخوانيد آقا! مناجات شعبانيه از مناجات‏هايى است كه اگر انسان دنبالش برود و فكر در او بكند، انسان را به يك جايى مى‏رساند. آن كسى كه اين مناجات را گفته و همه ائمه هم به حسب روايت مى‏خواندند، اينها، آنهايى بودند كه وارسته از همه چيز بودند، مع ذلك آن طور مناجات مى‏كردند، براى اين كه خودبين نبودند. هر چه بودند اين طور نبوده كه خودش را ببيند، كه حالا من امام صادق‏ام ديگر، نه! امام صادق مثل يك آدمى كه در معصيت غرق است مناجات مى‏كند براى اين كه مى‏بيند خودش هيچ نيست و هر چه هست نقص است و هر چه هست از اوست. هر چه كمال است از اوست، خودش چيزى ندارد. هيچ كس چيزى ندارد، انبيا هم هيچى نداشتند، همه هيچ‏اند و اوست فقط، همه هم دنبال او هستند، همه‏ء فطرت‏ها دنبال او هستند، منتها چون ما محجوبيم، نمى‏فهميم كه ما دنبال او هستيم آنهايى كه فهمند، آنها وارسته مى‏شوند و مى‏روند سراغ همان معنا. اين كمال انقطاعى كه خواستند، اين كمال انقطاع همين است كه از همه‏ء اين چيزهايى كه هستش، اصلش به كنار باشند.انه كان ظلوماً جهولا را كه در آيه‏ء شريفه وارد شده است كه عرضنا الامانه على السموات والارض والجبال فابين كذا ، بعد مى‏گويد: ان كان ظلوماً حهولا ، بعضى مى‏گويند كه ظلوماً جهولا بالاترين وصفى است كه خدا براى انسان كرده، ظلوماً كه همه بت‏ها را شكسته و همه چيز را شكسته، جهولا براى اين كه به هيچ چيز توجه ندارد و هيچ چيز را متوجه به آن نيست، غافل از همه است. ما نمى‏توانيم اين طور باشيم، ما امانت دار هم نمى‏توانيم باشيم،

    صحيفه نور ج 19 صفحه 159

    لكن مى‏توانيم در آن راه باشيم. شما آقايانى كه مى‏خواهيد مردم را دعوت كنيد به آخرت، دعوت كنيد به صفات كذا، بايد قدم اول را خودتان برداريد تا دعوت‏تان دعوت حق باشد، والا دعوت حق است، دعوت كن شيطان است، از زبان شيطان دعوت مى‏كند انسان. آن هم كه درس توحيد مى‏گويد، آن هم همين طور است كه اگر چنانچه در او آن منيت باشد، زبان، زبان شيطان است و درس توحيد را به زبان شيطان مى‏گويد. شما آقايانى كه مى‏خواهيد برويد در جاهاى ديگر و تربيت كنيد مردم را، ملتفت باشيد كه يك وقت خداى نخواسته خودتان آلوده نباشيد و آنها را دعوت كنيد.

    ما امروز مبتلا هستيم به دنيا و قدرت دنيا

    ما امروز مبتلا هستيم به دنيا و قدرت‏هاى دنيا، در هيچ وقت ايران اين قدر ابتلا نداشته است، براى اين كه ايران يك گاو شيرده بوده است و پستان‏هايش را هم رها كرده بوده است كه از او مى‏دوشيدند، اين آرامش بوده! آن آرامشى كه در زمان سابق بود، اين آرامش بود كه يك گاو شيردهى پستان‏هايش را در دست ديگران قرار بدهد و هيچ حرف نزند. وقتى ايران همه‏ء مخازنشان را تحويل مى‏دهد به غير، ديگر چرا او را نگهش ندارند؟ چرا آرام نگهش ندارند؟ آرامش است، اما چه آرامشى، آرامشى كه يك حيوانى دارد در مقابل يك انسان! امروز، آن نيست ديگر. امروز براى اين كه اين انسان مى‏خواهد ارزش انسانى‏اش را به دست بياورد، همه با او مخالفند. شرق با او مخالف است، غرب هم با او مخالف است و منطقه هم مخالف، داخل هم آنهايى كه توجه ندارند يا آنهايى كه عناد دارند آنها هم مخالف. شما راه خودتان را به پيش بگيريد، وحدت خودتان را حفظ بكنيد، خودتان را با جامعه، با مردم تطبيق بدهيد، به اين معنا كه آنها را هم هدايت كنيد و آنها را داشته باشيد. اين ملت است كه شما را از آن قيد و بندها آزاد كرد و امروز هيچ قيد و بندى از هيچ كشورى در گردن شما نيست، هيچ تعهدى نداريد به ديگران. امروز كشورى كه غيرمتعهد است، ايران است. يك كشور ديگر پيدا نمى‏كنيد كه غيرمتعهد به معناى واقعى‏اش باشد و اين به بركت اين زاغه‏نشينان، اين قشر محروم توده بوده است. آن كه اين همه جوان را داد اين قشر محروم است. بيايند بشمرند، چند نفر از آن مرفه‏ها، چند نفر از آنهايى كه الان نشستند و بدگويى مى‏كنند براى جمهورى اسلام، از آنها چند نفر رفتند به جبهه؟ آنها چند تا شهيد دادند؟ اگر يكى پيدا كرديد! مگر آن يكى از آنها منفصل شده باشد، ممكن است، ممكن است كه يك نفر از آن خانه‏ء مرفه منفصل شده باشد و حزب الله شده باشد او برود، اما اين كم است. هر چه شهيد است مى‏بينيد كه مال اين قشر محروم است. محروم هم اين طور نيست كه فقط زاغه‏نشين محروم باشد، بازارى‏اش محروم است، كارگرش محروم است كشاورزش محروم است و همه‏ء اين قشرها محرومند و از همين‏هاست. آنى كه الان در جبهه دارد خدمت مى‏كند، از همين قشر است. آنى كه آن قدر زحمت دارد مى‏كشد براى حفظ كشورش و براى حفظ اسلام، همين قشر هستند، اينها آقاى ما هستند، اينها به ما منت دارند، با اينها با كمال تواضع رفتار كنيد!

    صحيفه نور ج 19 صفحه 160

    تبليغات در سرتاسر دنيا راه افتاده است براى اين كه اسلام را زمين بزنند

    امروز ايران از همه وقت‏ها مبتلاتر است، يعنى همه با او مخالفند. تبليغات دنيا، سرتاسر تبليغات راه افتاده است براى اين كه اسلام را زمين بزنند،صلح بكنيد. اين برخلاف نظام انسانى است، برخلاف نظام اسلامى است، برخلاف ايده‏ء انبياست كه با مفسد، با كسى كه فساد به راه مى‏اندازد و هر روز مفسده‏اش را داريد مى‏بينيد و به طبع مفسد است و مخالف همه‏ء چيزهاى انبيا هست، صلح بكنيد. اين مخالف قرآن است، مخالف عقل است، مخالف اسلام است، مخالف ارزش انسانى است. اينهايى كه از اطراف دارند مى‏آيند ايران و مى‏آيند به تهران و كفن پوش و غيركفن پوش و فرياد مى‏كنند ما جنگ مى‏خواهيم، اينها از اين ملت نيستند؟ ملت همين است كه مى‏گويد ما بايد صلح بكنيم؟ كدام ملت مى‏گويد ما صلح بكنيم، جز آن مرفه‏ها و آنهايى كه اسباب عيش‏شان فراهم نيست، يا آنهايى كه متوجه نيستند. حمل به صحتش، اين است كه يك دسته‏اى متوجه نيستند. بنابراين، امروزى كه همه با ما مخالفند، ما خودمان بايد با هم باشيم. نمى‏گويم نيستيم كه الان، اول شب گوش كنيم، ببينيم مى‏گويد: خوب، كى گفته است كه مردم با هم مخالفند! چه، معلوم شد يك قضيه‏اى در كار است. خوب! مى‏گويند اينها را. من در عين حالى كه مى‏گويم شما با هم هستيد، مى‏گويم بيشتر باشيد، مى‏گويم اين را نگهش داريد. امروز همه با ما مخالفند، ما خودمان بايد حفظ كنيم وحدتمان را، هر چه آنها خلاف كنند ما وحدتمان بايد قوى تر باشد، هرچه تبليغات آنها زياد بشود ما بايد وحدتمان زيادتر بشود. آنها همه تبليغات را براى اين مى‏كنند كه اختلاف ايجاد كنند. آنها ايادى‏شان در همه جا راه افتاده است براى اين كه در ايران خلاف ايجاد كنند، از غير ايران هم از هيچ جا نمى‏ترسند، براى غير ايران هم از هيچ جا تبليغ نمى‏كنند. شما ديديد كه در انگلستان چندين ماه (قريب يك سال) اعتصاب بود، حرفى نبود، انگلستان است ديگر، اعتصاب است. اگر چهار نفر آدم در يك جايى فرض كنيد فرض كنيد اعتصاب بكند، اين تا آخر هر روز گفته مى‏شود كه در ايران اعتصاب است! چه شده! چند نفر آن جاست! اين چند نفر هم نمى‏گويند، مى‏گويند كارخانه‏ها از كار افتاد. براى اين كه اينها اينها تمام دلخوشى‏شان به روز كارگر بود، من مواظب بودم. اينها روز كارگر را خيال مى‏كردند كه الان اين كارگرها براى آنها سينه مى‏زنند. روز كارگر آمد و گذشت و كارگرهاى عزيز ما بيشتر از سابق در صحنه بودند و فرياد هم مى‏زدند كه ما مى‏خواهيم خدمت كنيم. مگر براى من خدمت كنند كه اگر من بد شدم خدمت نكنند؟ براى خدا دارند كار مى‏كنند، براى كشور خودشان دارند كار مى‏كنند اين كشورى كه همه چيزش را ديگران مى‏دادند، حالا مشغولند خودشان دارند اصلاح مى‏كنند، دارند كاركنند، همه چيز را دارند دنبالش هستند كه بسازند و مى‏توانند. وقتى بنا شد كه همه براى يك مقصد و آن مقصد، مقصد الهى است، نه مقصد دنيايى كه چون من حالا به آن نرسيدم پس ول كنم. مقصد الهى است، خدا هست، قيامت هست و ما مسؤوليم. مقصد الهى است، يك مقصد الهى را كه با اين چيزها نمى‏شود به همش زد. فرض كنيد كه چهار نفر هم يك جايى بنشينند با هم يك صحبتى بكنند و بگويند مردم هم اين جور مى‏گويند، اما اين مسأله اين طور

    صحيفه نور ج 19 صفحه 161

    نيست، خوب است همه‏ء ما بيدار بشويم و خدا همه را بيدار كند.

    خدمت‏هايى كه جمهورى اسلامى در طول اين چند سال به اسلام كرده، كسى در طول تاريخ غير از زمان انبيا نكرده است

    و من اميدوارم كه دراين ماه مبارك رمضان كه ماه خداست، همه مؤفق بشويد به اين كه دعا كنيد براى اسلام. در ادعيه‏تان دعاى براى اسلام باشد، در رأس ادعيه‏تان دعاى براى جمهورى اسلامى و بقاى جمهورى اسلامى باشد. خدمت‏هايى كه جمهورى اسلامى در اين چهار پنج سال به اسلام كرده است، در طول تاريخ غير از زمان انبيا نكرده كسى، آن قدر خدمتى كه اين كرده. هر كس ببيند، هر كه، مخالفين، هركس بيايد صورت شمارى كند، ريز بدهد. زمان اين جا چه خبر بود، زمان قاجار چه خبر بود؟ تازه آرامترين‏شان بودند. زمان قاجار چه خبر بود، حالا چه خبر است؟ ديگر زمان پهلوى را كه همه مى‏دانيد چه خبر بود! اين كمال بى‏انصافى است كه يك كسى بگويد آن وقت هم مثل حالا و حالا بدتر از او. يا كمال بى‏اطلاعى، لجاجت، انسان لجاج، وقتى لجاجت پيدا مى‏كند نمى‏داند خودش هم چه مى‏كند. مى‏گويند كه يك دسته‏اى از اهل جهنم كه در عذاب بودند يك وقت ديدند آرام شد (در روايت است ظاهراً) گفتند چه شد؟ گفتند پيغمبر عبور مى‏كند گفتند درها را ببنديد نبينيم. آن كسى كه جهنمى هست اين جورى است، درها را ببنديد با اين كه آرام شده است، با اين كه عذاب را برداشتند. عذاب باشد، لكن پيغمبر نباشد! فساد باشد، لكن جمهورى اسلامى نباشد! در خيابان‏ها آن مفسده علنى باشد، لكن جمهورى اسلامى نباشد! اينها يك دردى است كه دواى او پيش حضرت عزرائيل سلام الله عليه است.

    و خداوند همه اين دردها را شفا بدهد و اميدوارم كه همه‏ء ما مؤفق بشويم به عمل كردن به رضاى خدا، و خداوند اين اسلام را، جمهورى اسلامى را نگه دارد و ما را مؤفق كند كه به لقاى جمال مبارك امام زمان سلام الله عليه مؤفق بشويم.

    والسلام عليكم و رحمه الله‏

    
    previos page menu page next page
    

  9. #1689
    afsanah82
    مهمان

    پیش فرض

    
    previos page menu page next page
    

    صحيفه نور ج 19 صفحه 165

    تاريخ: 1/3/64

    پيام امام خمينى به مناسبت سالگرد قيام 15 خرداد

    بسم الله الرحمن الرحيم‏

    قيام 15 خرداد اسطوره قدرت ستمشاهى را در هم شكست و افسانه‏ها، و افسون‏ها را باطل كرد. شهادت جوانان رشيد و زنان و مردان در آن روز، سد عظيم قدرت شيطانى را از بنيان سست نمود. خون سلحشوران كوخ نشين، كاخ‏هاى ستم را در هم كوبيد. ملت عظيم‏الشان ايران با قيام و نثار خون فرزندان عزيز خويش، راه قيام را براى نسل‏هاى آينده گشود و ناشدنى‏ها را شدنى كرد.

    خداوند تعالى، اين ملت را پايدار و شهيدانشان را خصوصاً شهيدان 15 خرداد، اين بنيانگذاران انقلاب اسلامى ايران را در جوار رحمت خود قرار دهد و به بازماندگان آنان صبر و اجر عنايت فرمايد و به معلولان عزيز ما قدرت مقاومت بيشتر عطا فرمايد.

    روح الله الموسوى الخمينى

    
    previos page menu page next page
    

  10. #1690
    afsanah82
    مهمان

    پیش فرض

    
    previos page menu page next page
    

    صحيفه نور ج 19 صفحه 166

    تاريخ: 5/3/64

    انتصاب حجت الاسلام شيخ محمد على صدوقى‏

    بسم الله الرحمن الرحيم‏

    جناب حجت الاسلام آقاى شيخ محمد على صدوقى دامت افاضاته‏

    جناب عالى به نمايندگى از طرف اين جانب در ستاد نظارت بر انتخاب سه نفر عضو شوراى عالى قضايى انتخاب مى‏شويد تا بر جريان اين انتخاب بر طبق مقررات نظارت نماييد. انشاء الله مؤفق باشيد.

    روح الله الموسوى الخمينى

    
    previos page menu page next page
    

صفحه 169 از 208 نخستنخست ... 69119159165166167168169170171172173179 ... آخرینآخرین

برچسب ها برای این تاپیک

علاقه مندی ها (بوک مارک ها)

علاقه مندی ها (بوک مارک ها)

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  

http://www.worldup.ir/