صفحه 167 از 208 نخستنخست ... 67117157163164165166167168169170171177 ... آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1,661 تا 1,670 , از مجموع 2079

موضوع: صحيفه نور

  1. #1661
    afsanah82
    مهمان

    پیش فرض

    
    previos page menu page next page
    

    صحيفه نور ج 19 صفحه 75

    تاريخ: 8/8/63

    بيانات امام خمينى در ديدار با وزير راه و ترابرى و چند تن از معاونان اين وزارتخانه، كاركنان امور تربيتى خمينى شهر، كاركنان صنعت حمل و نقل و خدمات هواپيمايى و خلبانان و مهندسين پرواز سازمان هواپيمايى‏

    امروز كه مى‏بينيد كشور اين طور پيشرفت كرده، براى اين است كه خودتان كار مى‏كنيد

    بسم الله الرحمن الرحيم‏

    از برادران و خواهرانى كه زحمت كشيدند و تشريف آوردند در اين جا تشكر مى‏كنم و من دعاگوى همه شماها هستم. انشاء الله خداوند همه شما را مؤفق كند كه به اين كشورى كه در طول تاريخ تقريباً مورد ظلم بود، شما حالا به دست خودتان افتاده است و خدمت مى‏كنيد. مسائلى را كه آقاى وزير گفتند، من جمله قضيه وابستگى هواپيما به خارج، يك مسأله اختصاصى به هواپيما نبوده است. مى‏دانيد كه تمام گرفتارى ما و عدم پيشرفت كشورهاى اسلامى براى همين وابستگى‏هاى به خارج بوده است. هر جا و در هر عنوانى كه ملاحظه مى‏كنيد، آنها دست داشتند و به واسطه مأمورين بد، مجلس بد، سران بد همه اينها به واسطه اين كه آنها مخالف بودند با ملت‏هاى ما و مؤافق بودند با وابستگى همه اينها وابسته به خارج شدند. در حقيقت ايران يك مستعمره‏اى بود كه به حسب ظاهر مستقل، ولى به حسب واقع همه چيزش وابسته به غير بود و امروز كه بحمدالله با همت همه قشرهاى كشور، اين كشور به روى پاى خود ايستاده است و فعاليت در همه قشرها شروع شده است، شما مى‏بينيد كه در هر جا، چه تفاوت حاصل شده است. تمام اينها براى اين است كه كشور به دست خود شما افتاده است، استقلال فكرى داريد، استقلال عمل داريد، يا خودتان براى خودتان و براى كشور خودتان خدمت مى‏كنيد. اين مسائلى را كه آقاى وزير راه گفتند، موجب بسيار تشكر است از پرسنل هواپيمايى و شما آقايان، و مهم اين است كه شماها وابسته نيستيد الان. اين كه اين قدر پيشرفت كرديد و آن طور كه گفتند در زمان سابق براى چهل هزار حاجى، نمى‏توانستند همه را حمل كنند و محتاج بودند به اين كه لااقل نصف او را يا بيشتر او را ديگران ببرند، براى همين بود كه خود فكرهاى ملت به كار نيفتاده بود. ديگران مى‏خواستند براى ما راهنمايى كنند و آنها هم بنايشان بر اين بود كه ما عقب باشيم، بنايشان اين بود كه نگذارند ما ترقى بكنيم. مستشارهايى كه از آمريكا يا از جاهاى ديگر اين جا مى‏آمد، به صورت براى اين بود كه راهنمايى كنند و هدايت كنند، در واقع براى اين بود كه نگذارند خود شما كار كنيد، نگذارند فكر شما به كار بيفتد. امروز كه مى‏بينيد اين طور پيشرفت كرده است كه صد و پنجاه هزار

    صحيفه نور ج 19 صفحه 76

    بيشتر يا بيشتر، حجاج را شما در ظرف چند روز مى‏بريد و برمى‏گردانيد و ركورد را كه شكستيد در دنيا راجع به اين معنا، براى اين است كه خودتان كار مى‏كنيد، احساس مى‏كنيد كه كشور مال شماست. وقتى كه انسان ببيند كه يك آقا بالا سر دارد، يك كس ديگرى دارد كه مى‏خواهد او را بهش آقايى بفروشد، به اسم اين كه آمدم خدمت كنم مى‏خواهد به خدمت بكشد ملت را، دلسرد مى‏شود ملت. آنها از يك طرف نمى‏گذارند كه شما به يك مسائل اساسى برسيد، خود شما هم از آن طرف مى‏بينيد كه خدمت براى تقريباً بيگانه است. ما بايد شكر خدا را بكنيم كه خداوند به ما عنايت كرد، مرحمت فرمود كه يك كشورى كه به تمام معنا وابسته بود به خارج و نمى‏گذاشتند افكار اينها به كار بيفتد، نمى‏گذاشتند صنعتگرهاى اينها به كار خودشان ادامه بدهند، امروز خداى تبارك و تعالى كشور را به دست خود شما سپرده است و خود شما بحمدالله مشغول خدمت هستيد و اين خدمت را اميدوارم كه صدچندان كنيد. بايد همين معنا را در نظر داشته باشيد، امروز شماييد تنها تقريباً، كشور شما امروز در بين همه كشورها تنهاست. همه كشورها به ضد ما هستند، الا معدودى. لكن در عين حال كه همه بر ضد هستند، چون خود كشور و خود اهالى مؤمن هستند، معتقد هستند به اين كه بايد با عنايات خدا مسائل را حل كنند، فكرها به كار افتاد و فعاليت‏ها شروع شد و الان ايران با آن زمانى كه آن همه هياهو مى‏كردند براى تمدن بزرگ، امروز، حالاى ايران بسيار پيشرفته‏تر از آن وقت است. و مهم اين است كه ما الان مستقل هستيم، يعنى هيچ كشورى در دنيا نيست كه بتواند به يك سپور ما جسارت كند. شما الان مستقليد و آقاى خودتان هستيد و اسلام هم اين طور نيست كه طبقاتى باشد و بخواهد يك طبقه‏اى را حاكم كند، يك طبقه‏اى را محكوم. اسلام خدمتگزار دارد و كسانى كه به آنها خدمت مى‏كنند، ملت بايد با اين خدمتگزارها همراهى كند و دولت ما يك دولت خدمتگزارى است، مجلس ما يك مجلس خدمتگزارى است، رئيس جمهور ما يك خدمتگزارى است نسبت به همه كشور. و همان طورى كه اسلام مقرر فرموده است كه طبقات در كار نباشد. وان اكرمكم عندالله اتقيكم، آنى كه تقوايش بيشتر است آنى كه ترسش از خدا بيشتر است، آنى كه خدمت براى خدا مى‏كند، او مقدم است. من اميدوارم كه شما كوشش كنيد كه وارد بشويد در اين جمعيت متقين كه خداى تبارك و تعالى بفرمايد: اكرمكم عندالله اتقيكم و شما هم از آنها باشيد.

    هواپيماربايى يك اهانتى است به اصل هواپيمايى

    و يك نكته‏اى را كه مى‏خواهم عرض بكنم اين است كه شما مى‏بينيد كه دست‏هاى مختلفى در همه جا هست كه به شما و به كشور ما صدمه برند. مى‏بينيد كه جايى كه دعوى مى‏كند كه محل تمدن بشر است و تمدن از آن جا به جاهاى ديگر رسيده است، فرانسه، امروز محل تروريست‏ها شده است. تروريست‏هايى كه خودشان اعتراف مى‏كنند كه ما كشتيم و ما منفجر كرديم. يك كشورى كه ملتش آن طور بايد باشد، دولتش آن طور است و پناهگاه شده است از براى كسانى كه فاسد هستند، تروريست هستند و اشخاصى هستند كه جنايتكارند و مع ذلك ادعاى چه مى‏كنند، هواپيما دزدى را محكوم مى‏كنند

    صحيفه نور ج 19 صفحه‏77

    و هواپيما دزدها اگر از ايران شد، تشويق مى‏كنند آنها را. شما بايد توجه كنيد كه خود شما بايد به طورى باشيد و طورى حركت كنيد كه مورد تجاوز اينها واقع نشويد و اگر چنانچه ملاحظه كرديد كه پاسدارها و دولت قرارداد كردند كه در هواپيما اشخاصى باشند يا از اشخاص تفتيش بشود، اين موجب نگرانى نباشد. اين بايد موجب سرافرازى باشد براى اين كه ما نه از باب اين كه مى‏خواهيم به اشخاص اهانت كنيم، ما خواهيم نگذاريم كه به شما اهانت بشود، دولت مى‏خواهد نگذارد به شما اهانت بشود. هواپيما را از شما وقتى ربودند، اين يك اهانتى است به اصل هواپيمايى. از اين جهت اگر فرض كنيد كه اشخاصى آمدند و تفتيش خواستند بكنند، هيچ ناراحت نباشيد و آنها را تشويق كنيد به اين معنا كه مبادا خداى نخواسته باز يك اشخاص ناسالمى پيدا بشود و باز هم يك همچو اميدى پيدا بشود كه موجب نگرانى خود شما آقايان باشد و موجب اهانت به شما باشد. من از خداى تبارك و تعالى خواستارم كه همه شما را حفظ كند و تشكر مى‏كنم از شما كه اين طور فعاليت مى‏كنيد و اين طور به پيش برديد، قضيه‏ى هواپيمايى را اين طور با خوبى و با عظمت داريد به پيش مى‏بريد و اميدوارم كه بيش از اين باشد.

    والسلام عليكم و رحمه الله و بركاته‏

    
    previos page menu page next page
    

  2. #1662
    afsanah82
    مهمان

    پیش فرض

    
    previos page menu page next page
    

    صحيفه نور ج 19 صفحه 78

    تاريخ: 24/8/63

    فرمان امام خمينى به حجت الاسلام حاج سيد محمد مدنى بروجنى‏

    بسم الله الرحمن الرحيم‏

    جناب حجت الاسلام آقاى حاج سيد محمد مدنى بروجنى دامت افاضاته‏

    بدين وسيله جناب عالى را به سمت نمايندگى خودر در استان بوشهر منصوب مى‏نمايم. انشاء الله تعالى در رفع مشكلات دينى اهالى محترم سعى كافى را مبذول داريد. از خداى متعال ادامه تؤفيقات جناب عالى را مسألت دارم.

    والسلام عليكم و رحمه الله

    روح الله الموسوى الخمينى

    
    previos page menu page next page
    

  3. #1663
    afsanah82
    مهمان

    پیش فرض

    
    previos page menu page next page
    

    صحيفه نور ج 19 صفحه 79

    تاريخ: 30/8/63

    پيام امام خمينى به بسيجيان كشور

    بسم الله الرحمن الرحيم‏

    با تشكر و تقدير از اقدامات خدا پسندانه بسيج مستضعفين در راه هدف مقدس اسلام و استقلال كشور، و آزادى ملت‏هاى دربند و با تشكر از كوشش‏هاى آنان در كوتاه كردن دست چپاولگران، اميد است با تحصيل اخلاص در همه امور، چه تعليم و تعلم و تقويت فرهنگ اسلامى و آموزش كافى فنون مختلف نظامى و چه در راه بسيج توده‏هاى مظلوم و مستضعف جهان بر ضد استكبار جهانخوار، تا قطع طمع آنان نه تنها از كشورهاى اسلامى، كه از همه ممالك تحت ستم جهان و چه در راه تقويت هر چه بيشتر بسيج براى حراست از اسلام بزرگ و ايران عزيز و با صبر و شكيبايى در اين مقاصد بزرگ اين خدمت گرانقدر را رنگ الهى داده و از عبادت بزرگ قرار دهند. از خداوند تعالى تؤفيق شما عزيزان را در اين مقصد بزرگ خواستارم. خدا پشت و پناهتان باد.

    روح الله الموسوى الخمينى

    
    previos page menu page next page
    

  4. #1664
    afsanah82
    مهمان

    پیش فرض

    
    previos page menu page next page
    

    صحيفه نور ج 19 صفحه 80

    تاريخ: 19/9/63

    امام خمينى در رابطه با تقويت و ادامه كار ستاد انقلاب فرهنگى‏

    بسم الله الرحمن الرحيم‏

    اكنون كه با تأييدات خداوند متعال و عنايت و دعاى حضرت بقيه الله روحى لمقدمه الفداء دانشگاه‏هاو مدارس عالى كشور كار خود را در سطح وسيعى شروع كرده‏اند و حركت سازندگى با تمام ابعادش در كشور اسلامى رو به گسترش است و مغزهاى متعهد و متخصص به فعاليت‏هاى پر ارج خود ادامه مى‏دهند، با اخراج كارشناسان خائن اجنبى و فراركارشناسان غرب و شرق زده كه كشور را وابسته به خارج در تمام ابعاد نموده بودند، نياز مبرم به متخصصان متعهد و اسلام شناسان متخصص و مغزهاى متفكر وطن خواه و نيروهاى فعال ماهر و اساتيد و مربيان و معلمان معتقد به اسلام و استقلال كشور در تمام كشور محسوس و در علوم دانشگاهى و فرهنگ مترقى محسوس‏تر مى‏باشد و ضرورت توسعه و اصلاح مراكز آموزشى و انقلاب فرهنگى به معناى واقعى هر روز روشن تر مى‏گردد. و بحمدالله ستاد انقلاب فرهنگى در مدت كوتاهى كه از عمرش گذشته خدمت‏هاى ارزنده و گام‏هاى مفيد و مؤثرى در اين امر حياتى برداشته و مورد تقدير و تشكر است. ولى خروج از فرهنگ بدآموز غربى و نفوذ و جايگزين شدن فرهنگ آموزنده اسلامى ملى و انقلاب فرهنگى كه در تمام زمينه‏ها در سطح كشور آنچنان محتاج تلاش و كوشش است كه براى تحقق آن ساليان دراز بايد زحمت كشيد و با نفوذ عميق ريشه‏دار غرب مبارزه كرد. و ما مى‏دانيم كه اگر با دقت ريشه‏يابى كنيم آنچه بر ملت ما گذشته و اكنون مى‏گذرد حتى جنگ تحميلى سرچشمه از دانشگاه غربزده و متخصصان غيرمتعهد و وابسته گرفته است. معهذا قشر متدين انقلابى اعم از اساتيد متعهد و معلمان وطن خواه اسلامى و دانشجويان انقلابى مؤظفند با هوشيارى بدون غفلت از اين مسأله مهم به دانشگاه‏ها و مدارس و آنان كه هنوز خواب رژيم سابق را مى‏بينند و رويه‏هاى فرهنگ شرق و غرب را در سر مى‏پرورانند، اجازه ندهند كه خارج از دروس مؤظف خود به صحبت‏هاى انحرافى بپردازند. و در صورتى كه نصيحت بر آنان اثر نداشت به شوراى عالى انقلاب فرهنگى كه شكل گرفته است و انجام وظيفه مى‏كند اطلاع دهند و بايد بدانند با مسامحه در اين امر به تدريج در دانشگاه‏هاو دبيرستان‏ها خط انحرافى نفوذ خواهد كرد و در پيشگاه خداوند متعال مسؤول هستند.

    اينك با تشكر از زحمات ستاد انقلاب فرهنگى براى هرچه بارورتر شدن انقلاب در سطح كشور تقويت اين نهاد را لازم ديدم. بدين جهت علاوه بر كليه افراد ستاد فرهنگى و روساى محترم سه‏

    صحيفه نور ج 19 صفحه 81

    قوه سه گانه، حجج اسلام آقاى خامنه‏اى، آقاى اردبيلى و آقاى رفسنجانى و همچنين جناب حجت الاسلام آقاى مهدوى كنى و آقايان سيد رضا اكرمى وزير آموزش و پرورش و سيد رضا داورى و نصرالله پورجوادى و محمدرضاها شمى را به آنان اضافه نمودم.

    اميد است با فضل تؤفيق الهى مؤفق شوند اين امر خطير را با كوشش و جديت به ثمر برسانند. از تمامى دانشگاهيان و دانشجويان انتظار دارم حفظ حرمت اساتيد و مربيان دانشگاه‏ها و دانشسراها و مدارس عالى را به بهترين وجه بنمايند، چنانچه موظفند حفظ مقررات و قوانين را بنمايند. از خداوند تعالى تؤفيق همگان را خواستارم.

    والسلام عليكم

    روح الله الموسوى الخمينى

    
    previos page menu page next page
    

  5. #1665
    afsanah82
    مهمان

    پیش فرض

    
    previos page menu page next page
    

    صحيفه نور ج 19 صفحه 82

    تاريخ: 20/9/63

    بيانات امام خمينى در ديدار با رئيس جمهور، نخست‏وزير، رئيس مجلس شوراى اسلامى، رئيس ديوان عالى كشور و جمعى از مسؤولين مملكتى به مناسبت ولادت رسول اكرم (ص) و امام جعفر صادق (ع)

    قرآن يك رحمتى است براى همه بشر و پيغمبر اسلام يك رحمتى است براى عالمين

    بسم الله الرحمن الرحيم‏

    من متقابلاً اين عيد بزرگ را كه بايد گفت هم عيد بزرگترين عيد اسلامى و هم بزرگترين عيد مذهبى است به همه آقايان و به همه ملت و به همه‏ء ملل اسلامى و مستضعفين جهان تبريك عرض مى‏كنم. پيغمبر اكرم صلى الله عليه و آله و سلم كه ختم همه پيامبران است و كامل‏ترين دين را عرضه كرده است بر بشر، قرآن را كه به وسيله وحى بر او نازل شده است، عرضه كرده است. قرآن يك كتابى است كه نمى‏شود در اطراف او با اين زبان‏هاى الكن صحبت كرد. قرآن يك سفره گسترده‏اى است از ازل تا ابد كه از او همه قشرهاى بشر استفاده مى‏كنند و مى‏توانند استفاده كنند. منتها هر قشرى كه يك مسلك خاصى دارد، روى آن مسلك خاص تكيه مى‏كند، فلاسفه روى مسائل فلسفى اسلام، عرفا روى مسائل عرفانى اسلام، فقها روى مسائل فقهى اسلام، سياسيون روى مسائل سياسى و اجتماعى اسلام تكيه مى‏كنند، لكن اسلام همه چيز است و قرآن همه چيز. قرآن يك رحمتى است براى همه بشر و پيغمبر اسلام يك رحمتى است براى عالمين كه در همه امور رحمت است.

    آنچه كه قرآن مى‏گويد، تنها جنگ جنگ تا پيروزى نيست بلكه جنگ جنگ تا رفع فتنه در عالم است

    جنگ‏هاى رسول اكرم، رحمتش كمتر از نصايح ايشان نبوده است. اينهايى كه گمان مى‏كنند كه اسلام نگفته است‏جنگ جنگ تا پيروزى، اگر مقصودشان اين است كه در قرآن اين عبارت نيست، درست مى‏گويند و اگر مقصودشان اين است كه در اين بالاتر از اين با زبان خدا نيست، اشتباه مى‏كنند. قرآن فرمايد: قاتلوهم حتى لاتكون فتنه، همه بشر را دعوت مى‏كند به مقاتله براى رفع فتنه، يعنى، جنگ جنگ تا رفع فتنه در عالم، اين غير از آنى است كه ما مى‏گوييم، ما يك جزء كوچكش را گرفته‏ايم، براى اين كه خوب! ما يك دايره خيلى كوچكى از اين دايره عظيم واقع هستيم و مى‏گوييم كه: جنگ تا پيروزى. مقصودمان هم پيروزى بر كفر صدامى است يا پيروزى بر، فرض كنيد بالاتر از آنها. آنچه قرآن مى‏گويد، اين نيست، او مى‏گويد: جنگ جنگ تا رفع فتنه از عالم،

    صحيفه نور ج 19 صفحه 83

    يعنى، بايد كسانى كه تبعيت از قرآن مى‏كنند، در نظر داشته باشند كه بايد تا آن جايى كه قدرت دارند ادامه به نبردشان بدهند تا اين كه فتنه از عالم برداشته بشود. اين، يك رحمتى است براى عالم و يك رحمتى است براى هر ملتى، در آن محيطى كه هست. جنگ‏هاى پيغمبر، رحمت بوده است بر عالم و رحمت بوده است حتى بر كفارى كه با آنها جنگ مى‏كرده است. رحمت بر عالم است، براى اين كه فتنه در عالم اگر نباشد، همه عالم در آسايش‏اند. اگر چنانچه آنهايى كه مستكبر هستند، با جنگ سرجاى خودشان بنشينند، اين رحمت است بر آن امتى كه آن مستكبر بر او غلبه كرده است. برخورد مستكبر رحمت است، براى اين كه اساس عذاب الهى بر اعمال ماست. هر عملى كه از ما صادر مى‏شود، در آن عالم يك صورت دارد، رد بر انسان مى‏شود. اين طور نيست كه عذاب آخرت شبيه عذاب‏هاى دنيايى باشد كه مأمورين بيايند، بكشندش و ببرندش و از باطن خود ذات انسان آتش طلوع مى‏كند. اساس جهنم، انسان است و هر عملى كه از انسان صادر مى‏شود، بر شدت و مدت عمل، بر شدت و مدت عذاب مى‏افزايد. اگر چنانچه يك كافرى را سر خود بگذارند تا آخر عمر فساد بكند، آن شدت آن عذابى كه براى او پيدا مى‏كند، بسيار بالاتر است از آن كسى كه جلويش را بگيرند و همين حال بكشندش. اگر يك نفر فاسد كه مشغول فساد است بگيرند و بكشند، به صلاح خودش است، براى اين كه اين اگر زنده بماند فساد زيادتر مى‏كند و فساد كه زيادتر كرد، عمل چون ريشه عذاب است، عذابش در آن جا زيادتر شود. اين يك جراحى است براى اصلاح. حتى اصلاح آن كسى كه كشته شود، يك كسى كه دارد يك زهر كشنده را به خيال اين كه يك شربت است، مى‏خواهد بخورد. اگر چنانچه جلويش را شما بگيريد و با فشار و زور و كتك از دستش بگيريد، يك رحمتى بر او كرديد ولو او خيال مى‏كند كه طعمه او را از دستش گرفتيد و يك زحمتى برايش ايجاد كرديد. لكن خير، اين جور نيست. اگر امروز، اين سران استكبارى بميرند، براى خودشان بهتر است از اين كه ده سال ديگر بميرند. اگر امروز، يك كسى كه فساد در ارض مى‏كند كشته بشود، براى خودش رحمتى است، به خيال اين كه به صورت يك تاديب، نه اين است كه اين يك چيزى باشد كه برخلاف رحمت باشد. پيغمبر، رحمه للعالمين است و تمام جنگ‏هايى كه او كرده است، دعوت‏هايى كه او كرده است، همه‏اش رحمت است. اين كه مى‏فرمايد كه: قاتلوهم حتى لاتكون فتنه بزرگترين رحمت است بر بشر. آنهايى كه خيال مى‏كنند كه اين آسايش دنيايى رحمت است و بودن در دنيا و خوردن و خوابيدن حيوانى رحمت است، آنها مى‏گويند كه اسلام چون رحمت است، نبايد حدود داشته باشد، نبايد قصاص داشته باشد، نبايد آدمكشى بكند. آنهايى كه ريشه عذاب را مى‏دانند، آنهايى كه معرفت دارند كه مسائل عذاب آخرت وضعش چى است، آنها مى‏دانند كه حتى براى اين آدمى كه دستش را مى‏برند براى اين كارى كه كرده است، اين يك رحمتى است. رحمتش در آن طرف ظاهر مى‏شود. براى آن كسى كه فساد كن است، اگر او را از بين ببرند يك رحمتى است بر او. اين طور نيست كه اين جنگ‏هاى پيغمبر مخالف با رحمه للعالمين داشته باشد، موكد رحمه للعالمين است. الجنه تحت ظلال السيوف، ممكن است يك معنايش هم اين باشد كه اشخاصى كه در اين جنگ‏ها هم كشته مى‏شوند، باز هم به آن مرتبه از عذابى كه بايد

    صحيفه نور ج 19 صفحه 84

    برسند، نمى‏رسند و ممكن است كه يك مرتبه رحمتى براى آنها باشد.

    بنابراين، قرآن و كتاب الهى يك سفره گسترده‏اى است كه همه از آن استفاده مى‏كنند، منتها هركس به وضعى استفاده مى‏كند و عمده نظر كتاب الهى و انبياى عظام بر توسعه معرفت است. تمام كارهايى كه آنها مى‏كردند، براى اين كه معرفت الله را به معناى واقعى توسعه بدهند. جنگ‏ها براى اين است، صلح‏ها براى اين است و عدالت اجتماعى، غايتش براى اين است. اين طور نيست كه دنيا تحت نظر آنها بوده است كه مى‏خواستند فقط دنيا اصلاح بشود. همه را خواهند اصلاح بكنند. آن مذهبى كه جنگ درش نيست، ناقص است اگر باشد. و من گمانم اين است كه حضرت عيسى سلام الله عليه، اگر به او مهلت مى‏دادند، همين ترتيبى كه حضرت موسى سلام الله عليه عمل مى‏كرد، همان طورى كه حضرت نوح سلام الله عليه عمل مى‏كرد، آن هم با كفار آن طور عمل مى‏كرد. اين اشخاصى كه گمان مى‏كنند كه حضرت عيسى اصلاً سر اين كارها را نداشته است و فقط يك ناصح بوده، اينها به نبوت حضرت عيسى (ع) لطمه وارد مى‏كنند. معلوم‏شود -. اگر اين طور باشد، معلوم مى‏شود كه يك واعظى بوده، نه يك نبى‏اى بوده است. واعظ غيرنبى است. نبى، همه چيز دارد، شمشير دارد، نبى جنگ دارد، نبى صلح دارد، يعنى، جنگ اساسش نيست، براى اين كه اصلاح را در دنيا توسعه بدهد، براى اين كه مردم را نجات بدهد جنگ مى‏كند. براى اين كه مردم را از شرخودشان نجات بدهد، حدود را، تعزيرات را وضع كرده است، براى اين كه هم تربيت بشود اين آدم و هم راحت بشود امت اگر امروز ما جنگ مى‏كنيم و جوان‏هاى ما گويند: جنگ تا پيروزى، اين طور نيست كه اينها يك امرى برخلاف قرآن مى‏گويند. اين يك ذره‏اى است، يك رشحه‏اى است از آنچه قرآن مى‏گويد. آنى كه قرآن مى‏گويد، بيشتر از اين حرف‏هاست. اين كه ما گوييم، به اندازه حدود خودمان مى‏گوييم. ما چون امروز با فرض كنيد كه صدام يا با كسانى كه مؤيد صدام هستند جنگ داريم، در اين محيط ناقص مى‏گوييم كه جنگ جنگ تا پيروزى.

    خداى تبارك و تعالى چون نظرش به اول و آخر است تا آخر نظر دارد مى‏گويد كه جنگ تا رفع فتنه. غايت، رفع فتنه است، يعنى، اگر ما پيروز هم بشويم يك كمى فتنه را كم كرديم، اگر ما به جاى ديگر هم پيروز بشويم، باز يك جاى كمى را پيروزى حاصل شده است. اگر همه دنيا را هم ما فرض كنيد كه جنگ بكنيم و پيروز بشويم، باز همه دنياى عصر خودمان را پيروزى درست كرديم. و قرآن اين را نمى‏گويد، قرآن مى‏گويد: جنگ تا رفع فتنه، بايد رفع فتنه از عالم بشود. بنابراين غلط فهمى است از قرآن كه كسى خيال كند كه قرآن نگفته است جنگ تا پيروزى. قرآن گفته است، بالاتر از اين را گفته، اسلام هم گفته است و بالاتر از اين را گفته است. و رحمت است اين، نه اين است كه نقمتى بر مردم است، يك رحمتى است بر تمام بشر، كه خداى تبارك و تعالى مردم را دعوت به مقاتله كرده است، نه اين كه خداى تبارك و تعالى مى‏خواهد زحمتى براى مردم ايجاد كند، مى‏خواهد رحمت درست كند، توسعه رحمت مى‏خواهد عنايت كند. بنابراين نبايد از قرآن سوء استفاده كرد و آنهايى كه با ما مخالف هستند، بگويند: اين مخالف قرآن است، يا آخوندهاى دربارى بگويند: اين

    صحيفه نور ج 19 صفحه 85

    مخالف قرآن است، يا آخوندهاى بدتر از آخوندهاى دربارى بگويند: اين مخالف قرآن است. خير! اين مؤافق قرآن است، و اگر كسى بگويد كه: با فاسد جنگ نكنيد، مخالف قرآن است، اگر كسى بگويد: فتنه را با جنگ رفع نكنيد، مخالف قرآن است. و ما بحمدالله، جوان‏هايمان الان مشغول هستند و همان دستورى كه خداى تبارك و تعالى در قرآن داده است به اندازه محيط خودشان، به اندازه سعه وجود خودشان را دارند انجام مى‏دهند و اميدواريم كه خداى تبارك و تعالى به آنها تؤفيق بدهد كه هر چه بيشتر اين امور را انجام بدهند.

    آنهايى كه بشر را پايمال مى‏كنند، دم از حقوق بشر مى‏زنند!

    و ديروز يا پريروز (كه مثل اين كه ديروز بوده است، يا پريروز بوده است) كه روز حقوق بشر بوده، حرف‏هايى زده‏اند. آنهايى كه بشر را پايمال مى‏كنند، دم از حقوق بشر مى‏زنند! آنهايى كه از آن‏ور دنيا آمده‏اند و اين‏ور دنيا را به آتش كشيده‏اند، صحبت از حقوق بشر كنند. آنهايى كه قضيه اختلاف نژادى مبداء امرشان است، حتى نژاد سفيد را هم قبول ندارند، فقط يك نژاد و آن نژاد خودشان را قبول دارند، آنها از وحدت نژاد صحبت مى‏كنند، آنها از اين كه نبايد نژاد مختلف باشد. دنيا، وضعش اين طور شده است كه ظالم بيشتر كانه داد رحمت مى‏دهد از مظلوم. آن كسى كه مردم را پايمال دارد مى‏كند، بيشتر از حقوق بشر صحبت مى‏كند. شما ببينيد كه در اين هواپيماربايى كه همه دست‏اندركاران ايران محكوم كردند اين را، و بعد هم به اين وضع خوب حل قضيه را كردند، باز هم مى‏گويند كه خود اينها دخالت داشتند. اين دليل بر اين است كه اضطراب درشان پيدا شده، مضطربند. كسانى كه مضطرب مى‏شوند در يك امرى، دست و پايشان را گم كنند، نمى‏دانند چى چى بگويند. اگر چنانچه اين هواپيماربايى از ايران شده بود و در يك جاى ديگر بود و اين طورى حل شده بود، حالا مى‏ديديد كه چه بساطى در دنيا درآمده بود و در تبليغات درآمد كه چه جور خوب درست شد، چه جور خوب عمل شد، چه جور شد، چه جور شد. لكن وقتى كه ايران اين كار را كرده است، اصلاً سكوت كردند در آن. گاهى يك چيزى مى‏گويند، لكن رئيس آمريكا مى‏گويد كه باز ما شواهدى بر اين كه احتمال اين را بدهيم ايران كرده است، نمى‏دهيم. لكن از آن ور مى‏گويند كه همين آمريكايى‏ها مى‏گويند خود ايران دخالت داشتند در اين امر، شواهد واضح است كه خود ايران دخالت داشته! اين، براى اين است كه مضطربند. جمهورى اسلامى و اين نهضت همگانى اسلامى، اينها را مضطرب كرده كه نمى‏دانند چى چى بگويند، هر وقتى يك چيزى مى‏گويند. و اين براى اين است كه اين يك قدرت اسلامى است كه يك جلوه كمى كرده است و اينها را اين طور مضطرب كرده است، والا چرا بايد اين طور فتنه بكنند و اين طور افترا بزنند؟ دائما مشغول افترا زدنند به جمهورى اسلامى. دائماً راجع به اين كه در جمهورى اسلامى حقوق بشر دارد از بين مى‏رود و جاهاى ديگر نه! حقوق بشر سر جاى خودش سرجاى خودش هست. آمريكا سرجاى خودش هست و رؤساى استكبار حفظ مى‏كنند حقوق بشر را! فقط در ايران است كه حقوق بشر از بين مى‏رود! اين براى اين است كه‏

    صحيفه نور ج 19 صفحه 86

    مضطربند اينها. از اسلام اضطراب دارند، از اين كه اسلام پيشبرد بكند، اينها مى‏ترسند. از اين جهت اين طور مى‏گويند و اين موجب تقويت شما بشود. هر چه آنها در بوق‏هايشان بر ضد شما صحبت كنند، دليل بر قوت شماست و دليل بر عظمت اسلام و عظمت جمهورى اسلامى است و اين بايد باعث تقويت ما بشود. آنها براى تضعيف ما اين طور بوق‏ها را به بار مى‏آورند و ما از اثر اين معنا چون ريشه را مى‏دانيم كه چى هست تقويت مى‏شويم. اگر ايران، يك جايى بود كه سستى داشت و جمهورى اسلامى ديگر از بين مى‏خواست برود، اين قدر سر و صدا نمى‏شد. چون مى‏بينند كه استقرار پيدا كرده است، همه چيزش مستقر شده است و دارد پيش مى‏رود، اينها دست و پايشان را گم كرده‏اند و شروع كرده‏اند به اين حرف‏ها زدن و اين موجب تقويت روحى شما و ملت ما بايد بشود و جنگنده‏هاى ما بشود.

    انشاء الله خداوند تبارك و تعالى به بركت اين روز شريف كه هم ولادت مؤسس اسلام و مؤسس توحيد است (و توحيد به معناى اعلا) و هم ولادت ناشر احكام اسلام است، به همه مسلمين و به همه مظلومان مبارك كند و خداوند همه شما را مؤيد كند.

    والسلام عليكم و رحمه الله‏

    
    previos page menu page next page
    

  6. #1666
    afsanah82
    مهمان

    پیش فرض

    
    previos page menu page next page
    

    صحيفه نور ج 19 صفحه 88

    تاريخ: 29/10/63

    انتصاب حاج آقا امام جمارانى به نمايندگى اما خمينى در سازمان اوقاف‏

    بسمه تعالى‏

    جناب حجت الاسلام آقاى حاج مهدى امام جمارانى دامت افاضاته را، با حفظ نمايندگى از طرف اين جانب، اجازه تصدى امورى كه مربوط به ولى فقيه هست را در آن سازمان دادم.

    روح الله الموسوى الخمينى

    
    previos page menu page next page
    

  7. #1667
    afsanah82
    مهمان

    پیش فرض

    
    previos page menu page next page
    

    صحيفه نور ج 19 صفحه 87

    تاريخ: 2/10/63

    بيانات امام خمينى در ديدار با اعضاى شوراى عالى قضايى‏

    احدى حق دخالت در امر قضا را ندارد و دخالت كردن، خلاف شرع است

    بسم الله الرحمن الرحيم‏

    مطلبى كه من بايد به عموم مردم و بخصوص آنهايى كه در كارهاى كشور و مملكت دست دارند تذكر دهم، اين است كه قوه قضائيه قوه‏است مستقل و معناى استقلالش اين است كه در صورتى كه حكمى از قضات صادر شد، هيچ كس حتى مجتهد، ديگر حق ندارد آن را نقض و يا در آن دخالت نمايد. و احدى حق دخالت در امر قضا را ندارد و دخالت كردن، خلاف شرع و جلوگيرى از حكم قضات هم برخلاف شرع است.

    و من به مردم عرض مى‏كنم كه افراد اين شورا را از سال قبل مى‏شناسم و براى اين مقام صلاحيت دارند و اگر دستور و حكمى از آنها صادر شد، هيچ فردى حق جوسازى، نه در روزنامه‏ها و نه در نطق و نه در بين مردم را ندارد. تضعيف قوه‏ى قضائيه صلاح نيست و بايد قوه‏ى قضائيه را تقويت نمود.

    من باز عرض مى‏كنم كه استقلال قضايى معنايش اين است كه اگر قاضى حكمى كرد، احياناً رسيدگى به آن حكم مرجع دارد و غير از آن، هيچ كس حق دخالت ندارد. من اميدوارم كه آقايان در قوه ى قضائيه مؤفق باشند كه به طور شايسته و با قدرت عمل كنند و اميدوارم ملت، مجلس و دولت هم پشتيبان آنان باشند كه خداى نخواسته صدمه‏اى به آن وارد نشود.

    والسلام عليكم و رحمه الله و بركاته‏

    
    previos page menu page next page
    

  8. #1668
    afsanah82
    مهمان

    پیش فرض

    
    previos page menu page next page
    

    صحيفه نور ج 19 صفحه 89

    تاريخ: 29/10/63

    پيام تسليت امام خمينى به مناسبت رحلت آيت الله خوانسارى‏

    بسم الله الرحمن الرحيم‏

    انا لله و انا اليه راجعون‏

    خبر رحلت مرحوم مغفور آيت الله خوانسارى رحمه الله عليه موجب تأسف و تأثر گرديد. اين عالم جليل بزرگوار و مرجع معظم كه پيوسته در حوزه‏هاى علميه و مجامع متدينين مقام رفيع و بلندى داشت و عمر شريف خود را در راه تدريس و تربيت و علم و عمل به پايان رساند، حق بزرگى بر حوزه دارد، چه كه با رفتار و اعمال خود و تقوا و سيره خويش پيوسته در نفوس مستعده مؤثر و موجب تربيت بود. از خداوند تعالى براى ايشان رحمت و مغفرت و براى علماى اعلام و حوزه‏هاى علميه صبر و اجر خواستارم.

    والسلام على عبادالله الصالحين

    روح الله الموسوى الخمينى

    
    previos page menu page next page
    

  9. #1669
    afsanah82
    مهمان

    پیش فرض

    
    previos page menu page next page
    

    صحيفه نور ج 19 صفحه 90

    تاريخ: 14/11/63

    بيانات امام خمينى در ديدار با رئيس جمهور، اعضاى مجلس خبرگان و ائمه جمعه سراسر كشور به همراه مهمانان خارجى شركت كننده در سومين كنفرانس انديشه اسلامى به مناسبت دهه فجر

    آنها از اسلام مى‏ترسند و حقيقتاً حمله‏شان به اسلام است

    بسم الله الرحمن الرحيم‏

    من از آقايانى كه زحمت كشيدند و تشريف آوردند در اين جا، چه آقايانى كه مربوط به مجلس خبرگان است و چه آقايانى كه از ائمه جمعه كشور ما هستند و چه مهمانان عزيزى كه در اين دهه داريم، من اميدوارم كه خداوند تبارك و تعالى همه ما را هدايت كند به آن راهى كه خود مى‏خواهد. دردها را همه مى‏دانيد. مى‏دانيد كه امروز اسلام مبتلاى به چه چيزهايى هست كه قدرت‏هاى بزرگ و دستگاه‏هاى مربوط به آنها و وابستگان به آنها فراهم مى‏آورند. آقايانى كه از خارج آمده‏اند، بايد توجه كنند به اين كه آيا تطبيق مى‏دهد آن تبليغاتى كه در خارج به ضد جمهورى اسلامى و در حقيقت به ضد اسلام دارد انجام مى‏گيرد نسبت به ايران و نسبت به مردم ايران و حكومت ايران و روحانيون ايران؟ آيا تطبيق مى‏كند يا نه؟ اگر تطبيق مى‏كند ما را نصيحت كنند و اگر تطبيق نمى‏كند كه نمى‏كند آقايان تكليف شرعى دارند به اين كه هر يك در كشورهاى خودشان، در حضور جمعيت‏هايى كه هستند، مسائل را به آن طورى كه مشاهده كردند، منعكس كنند. آنهايى كه اين مسائل را پيش آوردند، ايران مورد نظرشان نيست، آنها خوف اين را دارند كه اسلام به آن طورى كه هست گسترش پيدا كند و همه كشورهاى اسلامى را بگيرد و به همه مستضعفين جهان پرتو بيفكند، آنها خوف اين را دارند، ولهذا از اسلام مى‏ترسند و حقيقتاً حمله‏شان به اسلام است، منتها به صورت اين كه ايران چطور است، نمى‏توانند بگويند كه اسلام چطور است، مى‏گويند ايران چطور است لكن واقع مطلب اين است كه اينها اسلام را نمى‏خواهند. اگر جمهورى اسلامى يك جمهورى دموكراتيك بود، آنها حرفى نداشتند، لكن جمهورى اسلامى است، كه دستورات اسلام براى آنها در غارتگرى‏ها و در زورگويى‏ها، مجال نمى‏خواهد بدهد.

    تمام مفسده‏هايى كه در عالم پيدا مى‏شود از اين بيمارى خودبينى است‏

    ما آن طورى را كه خيال مى‏كنيم، قرآن كريم در قصه آدم كه بايد گفت يك قصه رمزى است، لكن بسيار آموزنده به ما يك دستوراتى داده است كه اگر به آن دستورات بشر عمل بكند، حل همه‏

    صحيفه نور ج 19 صفحه 91

    مشكلات مى‏شود. قبل از اين كه آدم را خلق بكند به ملايكه مى‏فرمايد كه مى‏خواهم يك همچو كارى بكنم. ملايكه جنبه تقدس خودشان را نظر مى‏كنند و جنبه فساد آدم را. از اين جهت مى‏گويند كه شما چرا خلق مى‏كنى يك جمعيتى را كه در زمين فساد كنند و سفك دماء كنند؟ ما تقديس تو را مى‏كنيم. خودشان را مى‏بينند در صورت تقدس و آدم را مى‏بينند در صورت فساد. جنبه خوبى خودشان را و جنبه بدى آدم را ملاحظه مى‏كنند. خداى تبارك و تعالى هم بهشان مى‏فرمايد كه: شما نمى‏دانيد، شما همان خودتان را مى‏بينيد، خودبين هستيد و از آدم، كمالات را نمى‏دانيد و بعد هم قصه را تمام مى‏كند كه به آدم اسماء را كه واقعش اسماء الله است همه چيز اسماءالله است تعليم مى‏كند و بعد مى‏گويد: عرضه كنيد! آنها مى‏بينند كه عاجزند. آنها، خوب! عقب نشينى مى‏كنند. بعد از اين كه خلق مى‏كند آدم را، امر مى‏كند كه سجده كنند، ملائكه الله همه سجده مى‏كنند، لكن ابليس نمى‏كند. نكته‏اى كه ابليس نمى‏كند، اين است كه خودبين است. مى‏گويد: خلقتنى من نار و خلقته من طين، من از آتش خلق شدم، او از خاك خلق شده است، او پست‏تر از من است، من بالاتر از او هستم. اين هم جنبه خودبينى دارد و روى اين زمينه سجده نمى‏كند و مطرود مى‏شود. بعد هم به خدا خدا را تهديد مى كند به اين كه، بعد از اين كه انذار مى‏كند و مى‏گويد: به من مهلت بدهيد. بعد از آن كه مهلت را مى‏گيرد و خاطر جمع مى‏شود، آن وقت خدا را تهديد مى‏كند به اين كه: به آن عزتت قسم به آن كه به آن اسمى كه من را اغوا كردى قسم كه اينها را نمى‏گذارم كه اكثرشان به تو توجه كنند. از بين يدشان مى‏آيم، از خلفشان مى‏آيم، از يمين‏شان مى‏آيم، از شمال شان مى‏آيم. و لا تجد اكثرهم شاكرين خدا هم جواب را مى‏دهد. ما از اين جا مى‏فهميم كه قضيه خودبينى، ارث شيطان است، از صدر عالم اين قضيه بوده است. وقتى هم كه وسوسه مى‏كند به آدم، باز آدم را اغوا

    مى‏كند به اين كه تو را مى‏خواهند اين جا كانه حبس كنند. تو اگر حرف من را بشنوى، بيشتر از اينها دارى. آدم هم به آن جنبه ديگرى از او قبول مى كند. اين يك تعليم عمومى است كه از قبل از خلقت آدم تا حالا بايد براى ما عبرت باشد، بدانيم كه ارث شيطان، خودبينى است. تمام فسادهايى كه درعالم واقع مى‏شود چه فسادها از افراد و چه فسادها از حكومت‏ها و چه در اجتماع، تمام فسادها زير سر همين ارث شيطان است و تمام مفسده‏هايى كه در عالم پيدا مى‏شود، از اين بيمارى خودبينى است. چه در كنج خانه كسى نشسته باشد و به عبادت مشغول باشد، اگر خودبينى بكند، ارث شيطان را دارد و چه در جامعه باشد و با مردم تماس داشته باشد، اين هم اگر فسادى از آن حاصل بشود، از خودخواهى و خودبينى خودش است و چه حكومت‏هايى كه در عالم حكومت مى‏كنند، از اولى كه حكومت در دنيا تأسيس شده است تا حالا، هر فسادى واقع شده از اين خصيصه است.

    تزكيه مقدم است بر همه چيز

    دردها دوا نمى‏شود، الا با اين كه اين خصيصه شيطانى از بين برود. كسى بخواهد درد خودش را شخصاً دوا كند، بايد اين خصيصه را از بين ببرد. بايد رياضت بكشد و خودش را بزرگ حساب

    صحيفه نور ج 19 صفحه 92

    نكند. نگويد من عالمم، نگويد من خودم مقدس هستم چنانچه ملايكه گفتند نگويد من ثروتمندم، نگويد من زاهدم، نگويد من عارفم، نگويد من موحدم. در هريك از اينها، ولو اين علم اعلايى كه علم فلسفه يا عرفان است، اگر اين خصيصه شيطانى باشد، حجاب است، العلم حجاب الاكبر و اگر كسى بخواهد معالجه كند خودش را، بايد اين خصيصه را به آن توجه بكند و بسيار مشكل است معارضه با اين خصيصه. اگر بخواهد كسى تهذيب بشود، با علم تهذيب نمى‏شود، علم انسان را تهذيب نمى‏كند. گاهى علم انسان را به جهنم مى‏فرستد، گاهى علم توحيد انسان را به جهنم مى‏فرستد، گاهى علم عرفان انسان را به جهنم رساند، گاهى علم فقه انسان را به جهنم مى‏فرستد، گاهى علم اخلاق انسان را به جهنم مى‏فرستد. با علم درست نمى‏شود. تزكيه مى‏خواهد يزكيهم تزكيه مقدم است بر همه چيز. طلبه‏اى كه در مدرسه درس مى‏خواند، همدوش با درس، همقدم با درس تزكيه لازم دارد. امام جمعه‏اى كه براى مردم مى‏خواهد هدايت كند مردم را، بايد تزكيه خودش را كند تا بتواند هدايت كند. دولتى كه بخواهد مردم را وادار به كار خوب بكند بايد تزكيه بكند خودش را. عارفى كه بخواهد مردم را به معارف الهيه دعوت كند تا خودش را تزكيه نكند اين قدرت را ندارد. فيلسوفى كه بخواهد توحيد را به مردم بياموزد، تا اين خصيصه شيطانى در او هست، اين عمل را نمى‏تواند انجام بدهد، يعنى، زبان، زبان شيطان است و توحيد مى‏گويد و دل، دل شيطان است كه توحيد را دريافت كرده است و قلب، قلب شيطان است كه فقه را آموخته و فقه را تعليم مى‏كند. تا اين خصيصه هست، تمام امور لنگ است در اشخاصى كه بخواهند خودشان را تهذيب كنند، يا اشخاصى كه بخواهند جامعه را تهذيب كنند. بر عهده كى است كه جامعه را تهذيب كند؟ بر عهده علما، بر عهده دانشمندان، بر عهده انديشمندان، بر عهده ائمه جمعه، بر عهده مدرسين، بر عهده علماى بلاد. همه بايد بكنند، اما آن كه خودش را به اين زى درآورده و خودش را به صورت معلم، استاد، مدرس، فقيه، دانشمند و امثال اينها نمايش مى‏دهد، اين اگر بخواهد تهذيب كند جامعه را، اول از خودش بايد شروع كند و بعداً تكليف دارد كه جامعه خودش را تهذيب كند. اگر خودش تهذيب نشود، نمى‏تواند جامعه را تهذيب كند. كسى كه خودش فاسد است، نمى‏تواند كلامش را يك طورى ادا كند كه مردم صحيح بشوند، تأثير ندارد. آن وقتى كلام تأثير دارد كه از قلب مهذب و پاك بيرون بيايد، اگر چنانچه از قلب ناپاك بيرون بيايد و از قلب شيطانى بيرون بيايد، به زبان شيطانى گفته بشود، اين تأثير نمى‏تواند بكند در قلب اشخاص. و اگر چنانچه قلب، قلب رحمانى شد، الهى شد، توجه به خدا كرد، از خدا همه چيز را خواست، همه چيز را به دست او دانست، او مى‏تواند كه مردم را تهذيب كند. و اين به عهده علماى بلاد است در هر جا هستند، انديشمندان بلاد است در هر جا هستند، مدرسين است، خبرگان است، هر جا هر كس هست. اين تكليف، ابتدائاً متوجه به اينهاست و همه مردم تكليف دارند، لكن اينها خودشان را در اين معرض قرار دادند. اگر بخواهيد جامعه را تهذيب كنيد كه اين جامعه، يك جاى دنيا اگر اسمى از اسلام برد، مخالفت با آن نكند بايد تهذيب‏شان كنيد، بايد آشنايشان كنيد به مسائل.

    صحيفه نور ج 19 صفحه 93

    شما خير و شر را با مردم بگوييد تا مردم به فطرت خودشان از شر گريزان شده به خير توجه كنند

    آقايانى كه از خارج آمدند و در ايران مدتى ماندند، اى كاش در اين جبهه‏ها مى‏رفتند، جوان‏هاى ما را ديدند و جنايت‏هايى كه بر اين امت اسلامى شده است، مى‏ديدند. كاش رفتند در اين زندان‏ها، زندانى‏ها را مى‏ديدند و مى‏رفتند زندانى‏هاى آن جا را هم مى‏ديدند كه قضيه چى است. آن وقت مى‏رفتند به بلاد خودشان و مسائل را آن طورى كه هست، ما هيچ توقع نداريم كه يك كلمه‏اى خلاف گفته بشود، ما توقعمان اين است كه اين آقايانى كه آمده‏اند اين جا اين طور نباشد كه يك اجتماعى باشد و يك صحبت‏هايى باشد و يك قطعنامه‏هايى باشد و تمام شد و رفت. هر كس وقتى رفت سرجاى خودش، مشغول كارهاى خودش بشود اگر ائمه جمعه اجتماع كردند در يك مركزى، يا ائمه جمعه خارج را خواستند و اجتماع كردند، اين جور نباشد كه چند تا نطق باشد و چند تا صحبت باشد و حرف‏هاى خوب هم خيلى بزنند و قطعنامه هم بعد درست كنند و يك جايى را محكوم كنند و يك جايى را هدايت كنند و درش را ببندند و بروند منزلشان بنشينند. اين، انسان را ناكام مى‏كند. بايد آن كسى كه بخواهد يك جامعه را تهذيب كند، يك ملت را تهذيب كند، يك جمعيت كوچك را تهذيب كند، دنبال كند مسائل را، وقتى كه در اين جا يك اجتماعى شد براى انديشمندان، يك اجتماعى شد براى مهمانان، اجتماعى شد براى ائمه محترم جمعه بلاد و ساير بلاد خارج، اينها بعد نقشه اين را داشته باشند كه وقتى رفتيم به محل خودمان، چه بكنيم؟ اگر شما صد تا اعلاميه صادر كنيد و صد تا نطق بكنيد و صد تا محكوم بكنيد، بعدش دنبالش را نگيريد، اين تمام مى‏شود. يك صحبتى كرديد، يك زحمتى كشيديد، نتيجه‏اى هم نبرديد. اما اگر بنا باشد كه هر كدام در هر محلى هستيد، دنبال كنيد مسأله را، مفاسدى را كه ديديد واقع شده است بگوييد به مردم، مفاسدى را كه قدرت‏هاى بزرگ بر بشريت دارند مى‏كنند، بگوييد به مردم، مسائلى را كه انگل‏هاى قدرت‏هاى بزرگ دارند به مسلمين مى‏كنند، بگوييد به مردم، آنچه كه در ايران ديديد، از بد و خوب هر دو را بگوييد به مردم تا آنها بيدار بشوند. ملت ايران همين طور نخوابيد شب و صبح پا شود، بيدار شده باشد. ملت ايران علمايش سال‏هاى طولانى زحمت كشيدند، در همان اختناق زحمت كشيدند، در همان كتك خوردن‏ها زحمت كشيدند، در همان حبس‏ها كه رفتند زحمت كشيدند. زحمت كشيدند، به مردم گفتند، جنايات را گفتند هر جا رفتند گفتند، مردم هم دلشان آگاه شد و وقتى آگاه شد، البته خوب را مى‏خواهند مردم. مردم وقتى فطرت اين است كه وقتى خيرى را ديد، بخواهد. شما خير و شر را به مردم بگوييد تا مردم به فطرت خودشان از شر گريزان بشوند و به خير توجه كنند. اين طور نباشد كه تشريف آورديد و صحبت كرديد و احسنت هم شنيديد و درش را ببنديد و برويد در ولايتتان بخوابيد. نه! اين درست نمى‏شود، اين بدتر مى‏كند مطلب را، براى اين كه دشمن‏هاى شما مى‏فهمند كه خبرى نيست، حرف است، عملى نيست، صحبت است، قطعنامه است نه عمل. دنبال قطعنامه عمل مى‏خواهد همان طور كه در ايران بود. در ايران عمل كردند، جوان‏هاى ما كشته دادند، فداكارى كردند و الان دارند مى‏كنند. شما برويد ببينيد اين سنگرها

    صحيفه نور ج 19 صفحه 94

    را، ببينيد مساجد است اين سنگرها. اين سنگرها مراكز عرفان است، مراكز توحيد است و در اين مراكز كه شب آن طور مشغول هستند، روز هم اين طور فداكارى مى‏كنند. اين، براى اين است كه روى اين جمعيت، مدت‏هاى زياد چندين سال بيست سال تقريباً كار شده است، علماى بلاد كار كرده‏اند، فضلا كار كرده‏اند، اينها را بيدار كرده متحول كردند. اگر نبودند اينها، اين جوان‏هايى كه از دست ما گرفته بودند، از دست اسلام گرفته بودند و در مراكز فحشا برده بودند آنها را، اگر نبود اين نهضتى كه در ايران شد، اين نهضت اسلامى و انقلاب اسلامى كه در ايران شد، خدا مى‏داند كه آنها بنا داشتند چه بكنند. و اين امرى كه در ايران هست، همه جا هست، ما در ايران شاهدش هستيم، شما هم در بلاد خودتان الان شاهدش هستيد، ببينيد كه الان از احكام اسلام آن جا چه خبر است و اين جا چى است؟ اينهايى كه هميشه تكذيب از ايران، و هر راديويى را شما باز كنيد از ايران تكذيب مى‏كند، از اختناق ايران، از جنايات ايران، از زندان‏هاى ايران، از شكنجه ايران، از كشتار بدون محاكمه، از اينها صحبت مى‏كنند. خوب! شما ببينيد در خارج تحقيق كنيد الان اين مطلب را، شما آمديد، درها باز است. براى تحقيق برويد، ببينيد. شما كوچه و بازار را داريد مى‏بينيد، در كوچه و بازار مردم را دارند با چه تهديد مى‏كنند و اذيت مى‏كنند؟ در نماز جمعه اى كه شما رفتيد، كسى ايستاده بود با تفنگ مردم را تهديد مى‏كرد كه برويد نماز جمعه؟ خوب! اينهاست كه به ما مى‏گويند. اگر شما در خارج ايران، در بلاد خودتان، ديديد كه مفاسد زياد است، بدانيد كه اينها از اين مى‏ترسند كه آن جا برگردد حال مفسده به حال مصلحت، به حال اسلام. اينها مى‏خواهند جلوى اين را بگيرند، يك سدى درست كنند، جلوى اين موجى كه پيدا شده است بگيرند و نگذارند كه صداى ايران برسد به كشورهاى ديگر. و اين هم يك اشتباهى است كه آنها مى‏كنند. هرچه اين بوق‏ها بلندتر بشود ايران قوى‏تر مى‏شود. هر چه اينها ايران را متهم كنند به اين كه فساد دارد مى‏كند، نمى‏دانم استبداد هست! فاشيستى است (امثال اين عبارات) و هر ترورى در عالم واقع مى‏شود دست ايران در كار است! اينها تقويت مى‏كند ايران را. وقتى ملت‏ها ديدند كه آمريكا دور قصر خودش و دور كاخ سفيد، سد ايجاد مى‏كند كه مبادا از ايران بروند آن جا را منفجر كنند، مردم قدرت ايران را مى‏فهمند، مى‏فهمند كه اسلام همچو قدرتى دارد. يك دروغى آنها گويند به خيال اين كه ما را تضعيف كنند، آنها دروغ مى‏گويند. ايران مخالف با همه اين مسائل است. ايران حجت دارد، دليل دارد. ما با قرآن داريم پيش مى‏رويم. با نهج البلاغه داريم پيش مى‏رويم. ما محتاج نيستيم به اين كه ترور كنيم، آنهايى كه مخالف ما هستند الان دارند ترور مى‏كنند، الان هم در ايران مشغولند، منتها نمى‏توانند فرض كنيد يك بقالى را مى‏زنند. خوب! اين ترور كور.

    قتال هم رحمت است براى اين كه مى‏خواهد آدم درست كند

    اينهايى كه مخالف با ترور هستند، مركز ترور هستند. آمريكايى كه اين قدر از انسان دوستى صحبت مى‏كند و رئيس جمهورش آن طور از انسان دوستى، انسان دوست است آمريكا! آمريكايى كه دنيا را به آتش كشيده است، آمريكايى كه بشر را دارد به فنا مى‏رساند اينها انسان دوست‏اند؟ و اسلام اين

    صحيفه نور ج 19 صفحه 95

    طور نيست؟! و ايران اسلامى اين طور نيست؟ برادران! وقتى كه مى‏رويد بيرون، مسائل را بگوييد. ننشينيد ديگر در خانه تا اين كه آنها براى شما هجوم كنند، شما هجمه كنيد آنها عقب مى‏نشينند. شما ننشينيد در خانه و هى ترس اين كه مبادا چه بشود. خوب! همين چيزى بود كه در ايران بود و قدرت ايران از اكثر اين بلادى كه هستند زيادتر بود، لكن ايران علمايش رويش كار كردند، مردم را بيدار كردند، به مردم مصلحت را گفتند، اسلام را گفتند به مردم، مردم هم اسلام را به ذات مى‏خواهند، مسلمانند. شما اسلام را به مردم بگوييد، شما احكام اسلام را نرويد سراغ احكام فقط نماز و روزه، آنها را هم بايد بگوييد، اما احكام اسلام كه منحصر در اين نيست. شما سوره برائت را براى مردم چرا نمى‏خوانيد؟ و شما آيات قتال را چرا نمى‏خوانيد؟ هى آيات رحمت را مى‏خوانيد! آن قتال هم رحمت است براى اين كه مى‏خواهد آدم درست كند. آدم گاهى درست نمى‏شود مگر اين كه مرض گاهى صحيح نمى‏شود، الا بالكى، بايد ببرند، داغ كنند تا درست شود. جامعه، بايد آنهايى كه فاسد هستند، از آن بيرون ريخته بشوند. جنبه رحمت است همه اش. منتها آقايان، بعضى‏هاخيال مى‏كنند كه همان رحمت اين است كه به آن مهلت بدهند تا بكشد آدم‏ها را. اين رحمت است؟ از حبس‏ها بيرونشان كنيد تا بريزند مردم را بكشند، اين رحمت است؟ شما روى قرآن عمل كنيد. قرآن با اشخاصى كه مسلمند و معتقدند و ايمان به خدا دارند، به برادرى رفتار مى‏كند. با اشخاصى كه بر خلاف اين هستند آنها را مى‏گويد بكشيد، بزنيد، حبس كنيد، اشداء على الكفار. شما همان طرفش را گرفتيد، زمين هم مى‏خوريد. ما، اگر بنا باشد اسلام را به يك طرفش قبول داشته باشيم، همين جنبه به اصطلاح شما رحمت، من همه جنبه‏هايش را رحمت مى‏دانم، اما آنى كه شما خيال مى‏كنيد كه آن جنبه‏اش رحمت است كه دزدها را بيرونشان كنيم، مفسدها را بيرون كنيم، آدمكش‏ها را بيرون كنيم، دست برداريد از اين طور رحمت‏هايى كه شما توهم مى‏كنيد. اينها رحمت نيست، اينها مخالف خداست، مخالفت با خداست. شما آقايان، بايد بگوييد مسائل را، براى در بلاد خودتان كه رفتيد، مسائلى كه خدا فرموده است، بگوييد. اشداء على الكفار رحماء بينهم، اين را بايد به مردم حالى كنيد كه معنى‏اش چى است. ما بايد چه بكنيم با آنها؟ آنهايى كه هجمه كردند به همه بلاد اسلامى و دارند همه چيز بلاد اسلامى را از بين مى‏برند. از آن ور آخوندهاى درباريشان تبليغ مى‏كنند و افساد مى‏كنند و بر ضد اسلام حرف‏ها مى‏زنند، تفرقه مى‏اندازند بين مسلمين، از آن طرف هم، آنها به جان مردم افتاده‏اند و همه چيزشان را دارند مى‏برند. و ما هم كنار بنشينيم، تماشا كنيم، ما تماشاچى هستيم! ما چه كارى به اين كارها داريم! ما مى‏رويم نمازمان را مى‏خوانيم و روزه‏مان را مى‏گيريم و تمام شد! تكليف همين است؟! اميرالمؤمنين همين بود؟ سيدالشهدا، اگر اين فكر را مى‏كرد كه نمى‏رفت به كربلا با يك عدد معدودى. اين فكر را نمى‏كرد، اين فكر غلط ما، در ذهن او نبود. اميرالمومنين، اگر بنا بود كه خير، هى مسامحه كند خوب، اين خلاف كرد، چه شمشير نمى‏كشيد هفتصد نفر را يكدفعه بكشد، تا آخر آن اشخاصى كه قيام كرده بودند به ضدش، تا آخر ضد اسلام بود ديگر، تا آخرشان را كشت و چند نفر ديگر فرار كردند، بعد هم آمدند آن فساد را كردند، فرارى‏هايشان آن فساد را كردند. شما بدانيد كه از

    صحيفه نور ج 19 صفحه 96

    حبس‏هاى ما همين اشخاصى هستند كه مفسدند. ما اشخاصى كه مفسد نيستند، يك آن هم ميل نداريم باشند. اگر از اينها هر چه بيرون برود هر يكشان بيرون بروند آدم مى‏كشند، آدم نشده‏اند اينها. ما تا كى بايد خواب باشيم؟ ما تا كى ساده‏انديش باشيم؟ شما آقايان چرا ساده‏انديشى مى‏كنيد؟ در بلاد خودتان كه مى‏رويد، بگوييد به مردم، بگوييد به دنيا، كه با دنيا دارند چه مى‏كنند اين قدرتمندها، اينها با ضعفا دارند چه مى‏كنند. اينها، اتيوپى كه‏آن همه بيچاره‏ها دارند رنج مى‏برند، ميرند از گرسنگى، گندم‏هايشان را مى‏ريزند در دريا خرج سلاح مى‏كنند كه همه عالم را از بين ببرند. اينها انساندوستند! اينها با اين صورت انسان دوستى مى‏خواهند همه ما را پايمال كنند، اينها با اين مجامع حقوق بشر مى‏خواهند حقوق بشر را از بين ببرند.

    منطق انبياء اين است كه اشداء بايد باشند بر كفار و بين خودشان رحيم باشند

    من اميدوارم كه خداوند به ما مرحمت كند و ما را بيدار كند. ما را بر احكام اسلام به همه جوامعش، به همه مطالبش، به همه اطرافش بيدار كند و متوجه كند. خيال نكنيد كه اسلام فقط اين تكه است، نماز و روزه است فقط، نيست اين طور! اگر اين طور بود پيغمبر هم مى‏نشست توى مسجدش و نماز مى‏خواند، چرا از اول عمرش تا آخر زحمت كشيد، جنگ كرد، زد و خورد كرد، شكست خورد، شكست داد تا مسائل را آن قدرى كه توانست عمل كرد. اميرالمؤمنين هم همين طور، ديگران هم همين طور، صلحا هم همين طورند، اشخاص بيدار اين طورند. اين طور نيست كه بنشينند توى مسجد و كار به اين كارها نداشته باشند. بنشينند توى خانه‏هايشان و كار به كسى نداشته باشند. بى‏طرف باشند. كارى ما به اين كارها نداريم! اگر اين منطق انبيا بود كه فرعون نمى‏رفت سراغ موسى، موسى نمى‏رفت سراغ فرعون. اگر منطق انبيا اين بود كه ابراهيم نمى‏رفت هجمه كند بر آنها، پيغمبر اين كار را نمى‏كرد. منطق انبيا اين نيست. منطق انبيا اين است كه اشداء بايد باشند بر كفار و بر كسانى كه بر ضد بشريت هستند، بين خودشان هم رحيم باشند. و آن شدت هم رحمت است بر آنها. خداوند همه ما را بيدار كند و به همه شما انشاء الله سلامتى و نصرت عنايت كند. اين بشر مظلوم را از گرفتارى‏هايى كه از دست اين قدرت‏هاى بزرگ دارند مى‏كشند، نجات بدهد و دين و دنياى همه ما را حفظ كند.

    والسلام عليكم و رحمه الله‏

    
    previos page menu page next page
    

  10. #1670
    afsanah82
    مهمان

    پیش فرض

    
    previos page menu page next page
    

    صحيفه نور ج 19 صفحه 97

    تاريخ: 18/11/63

    پيام امام خمينى در تجليل از شهداى انقلاب اسلامى‏

    بسم الله الرحمن الرحيم‏

    درود و رحمت خداوند متعال بر شهداى ارجمند و جانبازان عزيز، اين مهاجران الى الله و رسوله كه بالاترين سرمايه‏اى كه خداوند به آنها امانت داده در راه پر ارزش والاترين ايده در طبق اخلاص گذاشته و تقديم محضر مقدسش كردند و ارزشمندترين نظام را تا سرحد جان و توان پاسدارى كردند و دشمنان خدا را از ميهن اسلامى بيرون راندند. كدام هجرت به سوى خدا و رسول بالاتر و والاتر از اين هجرت و كدام فداكارى ارزشمندتر از اين فداكارى و جانبازى است. و چه كسى و چه شخصيت مى‏تواند ارزش اين سرمايه آميخته با معنويت و اخلاص را ارزيابى كند و عوض و اجر دهد، جز صاحب اصلى آن و مشترى والاى آن كه فرموده: فقد وقع اجره على الله‏اى شهداى بزرگ واى شهداى زنده عزيز! اگر نبود مجاهدات شما و برادران و خواهران بزرگوار شما در جبهه‏ها و پشت جبهه‏ها كه با اخلاص خاص خود عنايات خاص خداوند قادر را جلب نموديد، كدام قدرت و كدام ابزار جنگى توانست جمهورى اسلامى و كشور عزيز شما را از اين درياى مواج متلاطم كه شرق و غرب و وابستگان به آنان دست به دست هم و بازو به بازوى يكديگر داده و در پى غرق آن كوشيدند و مى‏كوشند، نجات دهد. اين كوردلان از خدا بى‏خبر و عارى از معنويات نمى‏دانستند كه اين كشتى نوح است كه خدايش كشتيبان و پشتيبان است. اينان با ابزار و ساز و برگ مادى به جنگ ايمان و معنويت و كشور صاحب الزمان ارواحنالمقدمه الفداء آمده‏اند و اكنون نيز پس از سال‏ها تجربه به خود نيامده‏اند و به حركات مذبوحانه ادامه مى‏دهند، ولى چه باك از موج بحر آن را كه باشد نوح كشتيبان. خداوندا! ما هيچيم، هيچ و هر چه هست از تو و به سوى توست، ما به قدرت مطلق تو اميدواريم و از تو استمداد مى‏كنيم، اگر تو با مايى شكست و پيروزى را به پشيزى نمى‏شناسيم. تو خود يار اين ملت و اين جوانان مخلص باش و رحمت خود را بر اين شهيدان جاويد نثار فرما. و جانبازان، اين شهيدان زنده را شفا و اخلاص و اجر عنايت نما و به بازماندگان آنان و خاندان و پرستاران اينان صبر و جزاى خير مرحمت فرما و اسرا و مفقودين ما را صحت و استقامت و نجات بده و رزمندگان عظيم‏الشان، اين پشتوانه‏هاى جمهورى اسلامى را پيروزى و قدرت و شجاعت بيشتر لطف فرما و به ملت شريف ايران هرچه بيشتر استقامت و مقاومت و صبر و بردبارى در راه پيشبرد مقاصد اسلام عنايت فرما و بين ملت اسلامى توحيد كلمه ايجاد فرما و دولت‏هاى اسلامى را از خواب گران بيدارنما و عظمت

    صحيفه نور ج 19 صفحه‏98

    اسلام را به اوج خود برسان و دست ستمكاران و مفسدان و ماجراجويان را از اسلام و جمهورى اسلامى ايران قطع فرما و طمع طمعكاران را به ناكامى برسان و كيد آنان را به خودشان برگردان و صلوات بى‏پايان خود را به انبياء معظم بويژه اشرف و خاتم آنان صلى الله عليه و اله و عليهم نثار فرما و درود بى‏پايان به ائمه معصومين سيما خاتمهم و غائبهم بقيه الله عليهم السلام بفرست و ما را از شر شيطان و نفس اماره نجات مرحمت فرما.

    روح الله الموسوى الخمينى

    
    previos page menu page next page
    

صفحه 167 از 208 نخستنخست ... 67117157163164165166167168169170171177 ... آخرینآخرین

برچسب ها برای این تاپیک

علاقه مندی ها (بوک مارک ها)

علاقه مندی ها (بوک مارک ها)

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  

http://www.worldup.ir/