صفحه 162 از 208 نخستنخست ... 62112152158159160161162163164165166172 ... آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1,611 تا 1,620 , از مجموع 2079

موضوع: صحيفه نور

  1. #1611
    afsanah82
    مهمان

    پیش فرض

    
    previos page menu page next page
    

    صحيفه نور ج 18 صفحه 190

    تاريخ: 1/10/62

    بيانات امام خمينى در ديدار با رئيس جمهور و رؤساى مجلس و ديوانعالى كشور و ستاد مشترك ارتش؛ نخست وزير و اعضاى هيأت دولت جمهورى اسلامى و اعضاى شوراى نگهبان‏

    كمال تاسف است براى انسان‏ها كه در راه معرفت خدا قدم بر نداشته‏

    بسم الله الرحمن الرحيم‏

    متقابلا اين عيد بزرگ را، عيد مبارك ميلاد رسول اكرم و فرزند بزرگ امام صادق سلام الله عليه را به همه حضار و همه مسلمين جهان و مستضعفان سرتاسر عالم تبريك عرض مى‏كنم. من بايد عرض كنم كه اين ولادت كه دنبالش بركات پى در پى بود و منتهى شد به بعثت و نزول وحى از جانب خداى تبارك و تعالى بر قلب مبارك آن سرور، ابعادش براى بشر تاكنون معلوم نشده است. آنكه قرآن كريم دنبالش بوده است حتى براى متعمقان آخر الزمان هم به آنطورى كه بايد كشف نشده است و همين مقدارى كه معلوم شده است و كشف شده است، وقتى كه ملاحظه كنيد با قبل از اسلام و معارف قبل از اسلام و فلسفه قبل از اسلام و عدالت‏هاى اجتماعى قبل از اسلام مى‏بينيد كه همين مقدار هم يك تحول عظيمى در دنيا پيش آورده است كه سابقه نداشته است و لاحقه هم ندارد.

    در سير عرفانى، شما ملاحظه بفرماييد كه قبل از اسلام چى بوده است و بعد از اسلام و با تعليمات اسلام مقدس و قرآن كريم چه شده است. اشخاصى كه قبل از اسلام بودند در عين حالى كه اشخاص بزرگى بودند مثل ارسطو و امثال او، معذلك وقتى كتاب‏هاى آنها را ما ملاحظه مى‏كنيم بوئى از آن چيزى كه در قرآن كريم است در آنها نيست.

    همين آياتى كه در روايات ما وارد شده است كه براى متعمقين آخرالزمان وارد شده است مثل سوره توحيد و شش آيه از آيه سوره حديد، گمان ندارم كه واقعيتش براى بشر تا الان و تا بعدها بشود آنطورى كه بايد باشد، كشف بشود. البته مسائل در اين باب خيلى گفته شده است، تحقيقات، تحقيقات بسيار ارزنده هم بسيار شده است، لكن افق قرآن بالاتر از اين مسائل است. همين آيه شريفه هوالاول والاخر والظاهر والباطن انسان خيال مى‏كند كه خوب، اول خلق‏الله است و آخر هم همان است و عرض مى‏كنم كه ظاهر هم به حسب آثارش است و باطن هم به حسب اسمائش. لكن اصلاً اين مساله اين نيست كه ما مى‏فهميم و فهميده‏اند، مسائل بيش از اين مسائل است. هوالظاهر اصل ظهور را به غير خودش مى‏خواهد نفى كند از غير خودش، مال اوست. واقع مطلب همين است، منتها فهم اين معنا كه ظهور، ظهور اوست و عالم و تمام هستى ظهور اوست، فهم اين مشكل است. و هو معكم كه

    صحيفه نور ج 18 صفحه 191

    در همين آيات وارد شده است، معكم يعنى همراه ماست، او اينجاست و ما اينجا. اين معيت، مثلاً فلاسفه معيت قيومه مى‏گويند قيومه ولى مساله را حل مى‏كند؟ مثل معيت علت و معلول است؟ مثل معيت جلوه و ذى جلوه است؟ مسائل اين نيست، متعمقين آخرالزمان هم به اندازه عمق ادراكشان بهتر از ديگران فهميده‏اند والا حد قرآن آن است كه انما يعرف القرآن من خوطب به اين يعرف القرآن من خوطب به اين نحو آيات است والا بعضى آياتى كه مربوط به احكام ظاهريه است و مربوط به نصايح است كه همه مى‏فهمند، آنى كه لايعرفه الامن خوطب به يعنى خود رسول اكرم، يعنى واسطه هم نمى‏تواند بفهمد، جبرئيل هم نتوانسته است. جبرئيل امين هم يك واسطه‏اى بوده است كه خوانده است بر حضرت، اين آياتى كه از غيب بر او وارد شده است و مامور شده است كه برساند، اما آن هم من خوطب به نيست. من خوطب به فقط خود رسول اكرم است و ديگران هم كه به واسطه آن نورى كه از حضرت رسول صلى الله عليه وآله در قلب آن تعليم نورانى‏اى كه از قلب او به قلب خواص او بوده است، به واسطه او فهميده‏اند. و اما دست امثال ما و بشر عادى كوتاه است از اينكه واقعاً بداند كه هومعكم يعنى چه، چه معيتى است اين؟ و هوالنورالسموات والارض الله نورالسموات والارض اين چى است؟ نوالسموات چى است؟ چطور نور سموات است؟ ولهذا منورالسموات گفته‏اند و هيچ ربطى به آيه ندارد. تحول معنوى و تحول عرفانى كه به واسطه قرآن پيدا شده است فوق همه مسائل است. و بشر، هر كس از يك بعد به قرآن نگاه كرده است و بعضى بعد ظاهرش را، بعد مسائل اجتماعى را، بعد مسائل سياسى را، بعد مسائل فلسفى، بعد مسائل عرفانى، لكن آن بعد حقيقى كه بين عاشق و معشوق است، آن سرى كه بين خدا و پيغمبر اكرم است، آن يك مطلبى نيست كه ماها بتوانيم بفهميم چى است اين سر. اينكه از حضرت باقرسلام الله عليه نقل شده است كه فرموده است كه من از صمد، تمام احكام و شرايع را، تمام حقايق را از صمد مى‏توانم نشر كنم، مساله هست اين. البته ما هم از صمد مى‏توانيم اصول معارف را بفهميم لكن او زائد بر اين مسائل مى‏گويد.

    در هر صورت كمال تاسف است براى انسان‏ها كه نمى‏خواهند بدانند، در راه دانستن نيفتاده‏اند، در راه معرفت كتاب خدا قدم برنداشته‏اند، ارتباط با مبدا وحى برقرار نكردند كه از مبدا وحى تفسير بشود برايشان.

    اين ارتباط فقط بين رسول خدا و خدا بود و به تبع او هم بين خواصى كه بوده‏اند. مسائل فلسفى هم همين طور، مسائل فلسفى هم وقتى شما فلسفه ارسطو كه شايد بهترين فلسفه‏ها قبل از اسلام باشد، ملاحظه كنيد مى‏بينيد كه فلسفه ارسطو با فلسفه‏اى كه بعد از اسلام پيدا شده است فاصله‏اش زمين تا آسمان است در عين حالى كه بسيار ارزشمند است در عين حالى كه شيخ الرئيس راجع به منطق ارسطو مى‏گويد كه تاكنون كسى نتوانسته در او خدشه‏اى بكند يا اضافه بكند، در عين حال فلسفه را وقتى كه ملاحظه مى‏كنيم فلسفه اسلامى با آن فلسفه قبل از اسلام زمين تا آسمان فرق دارد.

    صحيفه نور ج 18 صفحه 192

    قرآن وارد شده است براى تربيت انسان به جميع ابعادى كه دارد

    و راجع به امور اخلاقى، راجع به امور تربيتى و بالاخره قرآن وارد شده است براى انسان به جميع شوونى كه انسان دارد، براى تربيت انسان به جميع ابعادى كه انسان دارد، و ابعاد انسان، ابعاد غيرمتناهى است. براى همه وارد شده است، براى همه چيز و يك سفره‏اى است كه پهن شده است براى بشر كه هر كس مى‏تواند از آن سفره به مقدار استعداد خودش استفاده كند. و مع الاسف استفاده كم شده است و بايد عرض كنم كه انبيا از آدم تا خاتم به آن مقصدى كه داشتند نرسيدند، در عين حالى كه هر چه كمال در دنيا هست از آنهاست، معذلك به آن مقصدى كه آنها داشتند نرسيدند.

    و نكته‏اى كه بايد عرض كنم اين است كه اين شرايع معروفى كه الان بين بشر معروف است، حالا ما شريعت حضرت موسى، شريعت عيسى و شريعت اسلام، وقتى كه ملاحظه مى‏كنيم حال مشرع را، حضرت موسى سلام الله عليه را، وضع زندگى حضرت موسى و كيفيت تبليغ او و مبارزه‏اى كه او كرده است با طاغوت، او را وقتى كه ملاحظه مى‏كنيم، بعد مى‏رويم سراغ امت موسى، آنهايى كه مى‏گويند ما امت حضرت موسى هستيم و ما پيرو حضرت موسى هستيم. موسى معارضه مى‏كرد با طاغوت و اينها كه مى‏گويند ما پيرو حضرت موسى هستيم خودشان طاغوتند، در عين حال مى‏گويند ما پيرو حضرت موسى هستيم. راديو اسرائيل بسيار نصايح حضرت موسى را هم نقل مى‏كند اما اسرائيل چه جور است؟ وضع او چى است؟ آنهائى كه خودشان را انتساب مى‏دهند به حضرت موسى و موسى وضع زندگى‏اش آن بود كه يك شبان بود و يك عصا داشت و وضع شبانى‏اش هم آن وضع بود كه تاريخ مى‏گويد، آنوقت هم پاشد رفت سراغ بزرگترين قدرتى كه در آنوقت بود و با او معارضه كرد و از دنيا و توجه به دنيا به هيچ وجه نداشت. آنوقت ببينم كه اينهائى كه خودشان را از حضرت موسى مى‏دانند چقدر به دنيا چسبيده‏اند. سرمايه بزرگ آمريكا در دست آنهاست، قدرت مادى آمريكا در دست آنهاست و مى‏گويند ما هم به شريعت موسى معتقديم. از آن بدتر پيروان حضرت عيسى است. حضرت عيسى را خوب، همه مى‏گويند كه يك شخص، (همين طور هم بوده است) يك شخص روحانى الهى بوده است كه هيچ توجه به اين مسائل مادى نداشته است و به حسب قول آنهائى كه پيروانش مى‏گويند هستيم، اين است كه ايشان به هيچ وجه توجه به اينطور موارد مسائل مادى نداشته است، يك شخص روحانى به تمام معنا، روح الله به تمام معنا، آنوقت مى‏آئيم سراغ پيروانش. پيروانش كى هستند الان؟ تمام مفاسدى كه الان، يعنى نصف كنيد، نصف مفاسدى كه الان در دنيا هست از پيروان حضرت عيسى سلام الله عليه هست؟ يعنى پيروان ادعائى. الان دارند خودشان را مهيا مى‏كنند براى عيد ميلاد حضرت عيسى، چه اشخاصى؟ اشخاصى كه با عيسى مخالفت دارند، با خداى عيسى مخالفت دارند، اعتقاد به عيسى ندارند، لكن خودشان را مى‏چسبانند به او. آن نصف ديگر عالم مال آنهائى است كه ادعا مى‏كنند كه ما براى توده‏هاى مردم، براى ضعفا، براى چى داريم زى مى‏كنيم، نمى‏خواهيم ديگر آن جهات قلدرى در عالم باشد، مى‏خواهيم همه مردم يك جور باشند. آنها هم آن طايفه اكثراً وقتى سراغ سران‏اش مى‏رويم مى‏بينم كه كرملين از آمريكا بدتر است. لنين بامردم آن

    صحيفه نور ج 18 صفحه 193

    كرد، استالين آن كرد، اينها هم دارند اين را مى‏كنند. آن ادعا و آن عمل. وقتى مى‏آئيم سراغ خودمان، خودمان هم همين. مسلمين هم در عين حالى كه همه سران دول اسلامى ادعاى اسلاميت مى‏كنند، ادعاى پيروى از پيغمبر اسلام مى‏كنند، در عين حال مى‏بينيد كه هيچ شباهتى ما بين سران آنها با اسلام، هيچ شباهتى نيست، هيچ ارتباطى نيست. ادعا زياد است، ادعاها هست ما پيرويم ولى پيروى در مقام عمل. سيره پيغمبر چى بوده است، سيره شماها چى است؟ پيغمبر در بين بشر چه جور زندگى كرده است، شما در بين بشر چه جور زندگى مى‏كنيد؟ پيغمبر با مردم مظلوم چه جور بوده، شما با مردم مظلوم چه هستيد؟ پيغمبر با طاغوت‏ها چه جور بوده و شما علاوه بر اينكه خودتان طاغوتچه هستيد با طاغوت‏ها چطور هستيد؟ پيغمبر با مستضعفين عالم چه وضع داشته و شما چه وضع داريد؟ پيغمبر وضع زندگى ظاهريش چى بوده و شما چه هستيد و چه داريد؟ مجرد اينكه من بگويم من تابعم كه درست نمى‏شود مطلب. سران دولت‏هاى اسلام همه اينطور هستند.

    پيغمبر مى‏گويد مسلمين با هم مجتمع باشيد، شما متفرق مى‏كنيد. قرآن مى‏گويد واعتصموا بحبل الله جميعا شما چسبيديد به حبل آمريكا و شوروى. ادعاها زياد است. من نمى‏گويم كه ماها كه حالا در ايران هستيم ما هم تابع هستيم به آن معنا، ما ادعامان اين است كه ميل داريم تابع بشويم، در خط اين هستيم كه تبعيت بكنيم. شما كه مى‏گوييد تابع هستيد، كه، قرآن خدا مى‏گويد كه با اينها يك طور نباشيد والذين كفروا اوليائهم الطاغوت خوب، شما اولياءتان كى هست الان؟ با كى ارتباط داريد الان؟ خوب، يك دسته با آن طرف ارتباط داريد، يك دسته با آن طرف، ايران هم كه مى‏خواهد با هيچ كس نباشد، شما به فشارش مى‏گذاريد، فشار به اينكه چرا آن طرف نيست يا چرا آن طرف نيستى.

    ما نمى‏خواهيم بيائيم ممالك شما را بگيريم، لكن مدافع از حق خودمان هستيم

    آن روزى كه خداى نخواسته ايران هم بغلطد در يك طرفى، مسائل حل است، تمام است. ايران گناهش چى هست كه از آن ور صدام هجوم مى‏كند آنطورى و آنطور جنايات را بر او وارد مى‏كند و او تودهنى مى‏خورد، بعدها مى‏خواهد يك راه ديگرى پيدا بشود. تا آنوقتى كه هجوم مى‏كرد و مى‏گفت كه اين مجوسى‏ها را ما مى‏خواهيم چه بكنيم، ما همه مجوسى بوديم، همه ايران جزو مجوس بودند، همه فارس زبان‏ها يعنى مجوس. تا آنوقتى كه قدرت داشت اينطور بود، آن روزى كه برگشت و تودهنى خورد از مسلمين ايران، از آن روز شروع كرد به اينكه ما همه مسلمانيم، چرا با هم دعوا بكنيم؟ آخر شما آن صفحه صحبت هايشان را پهلوى هم بگذاريد، آن روز مى‏گويد ما مى‏خواهيم، مجوس است اينها مجوس هستند، چه، ما مى‏خواهيم برويم چه بكنيم، بگيريم اينجاها را چه بكنيم اين عربستان، عربستان است بايد ما بيائيم چه بكنيم، براى عربستان اسم مى‏گذارند و نمى‏دانم اهواز را با حاى حطى مى‏نويسند و اينها. آن روزى كه هجوم مى‏كنند آن حرف را مى‏زنند امروزى كه تودهنى خورده‏اند براى اينكه فرصت پيدا بكنند دوباره هجوم كنند، ادعا مى‏كنند كه آقا ما صلح طلبيم، هى صلح، صلح، صلح. و اين مجامع عمومى نمى‏آيند بنشينند بگويند كه آقا توئى كه مى‏گوئى كه صلح، چرا

    صحيفه نور ج 18 صفحه 194

    آنطور كردى؟ چرا حمله كردى كه حالا بگوئى صلح بكنم؟ اينهائى كه ادعا مى‏كنند كه ما چه و چه هستيم، در يك محلى يك انفجارى واقع مى‏شود همه مردم، مستضعفين دنيا با شما مخالفند. انفجار همه دنيا هست. در يك محلى يك انفجار واقع‏شود بعدش صدام ايلام را و اينها را بمباران مى‏كند، آنوقت در آنجا مى گويند خوب، تلافى درآورده، انتقام گرفته. همين طرفدارهاى حقوق بشر از اين حرف‏ها مى‏زنند

    اين دنيا چه وضعى الان پيدا كرده است؟ اين مسلمان‏ها كه ادعا مى‏كنند كه ما تابع پيغمبر اكرم هستيم، ما تابع قرآن كريم هستيم، خوب، اين قرآن، بياييد ببينيد اين قرآن چه مى‏گويد و شما چه مى‏كنيد. آنها مى‏بينيد كه براى خاطر امريكا تمام اين گرفتارى ها را براى ما دارند پيش مى‏آورند و مى‏گويند ما مسلمان هستيم، خوب، اين اسلام شد كه شما بگوييد كه مسلم هستيم، لكن چون آمريكا چطور است شما بايد چه بكنيد؟ نفت‏شان را به امريكا مى‏دهند، تمام چيزهائى كه مال خود ملت‏شان است تقديم مى‏كنند. ملتشان به آن ضعيفى و به آن بيچارگى دارد زير ستم خود آنها پايمال مى‏شود و باز ادعا مى‏كنند كه ما مسلمان هستيم، مگر با ادعا انسان مسلمان مى‏شود؟ مى‏گويند ما مسلمان هستيم و مى‏خواهيم كه اتحاد باشد، ايران هفته وحدت درست مى‏كند آنها مى‏گويند ايران دارد تفرقه مى‏اندازد. در بعضى راديوهايشان بود كه ايران دارد تفرقه مى‏اندازد. ايران هفته وحدت درست كرده، مى‏گويند تفرقه مى‏اندازد. ايران مى‏گويد كه آقا! اى يك ميليارد مسلم! جمع بشويد با هم اين قدرت‏هاى بزرگ را نگذاريد اينطور چى بكنند تعدى بكنند به دنيا. اينها هر گوشه مى‏گويند ايران چه، ايران چه، كه نگذارند اصلاً اين حرف از حلقوم ايران بيرون بيايد. بالاخره نه آنهائى كه ادعا مى‏كنند ما تابع حضرت موسى هستيم ادعايشان صحيح است نه آنهائى كه ادعا مى‏كنند ما تابع حضرت عيسى هستيم ادعايشان صحيح است، نه اينهايى كه ادعا مى‏كنند ما تابع پيغمبر اسلام هستيم. ادعاست، همه‏اش ادعاست. اعمال را بايد ديد چى هست. آن كه طرفدار حضرت موسى است ببينيم چطورى حضرت موسى عملش آن بود؟ تاريخ ثبت شده است، قرآن هست، تاريخ هست، تورات هست، همه هست، ثبت شده است. اعمال شما هم حالا بيائيد ببينيد چى هست، اعمال هم مشاهد. آن هم كه تابع حضرت عيسى است، تاريخ حضرت عيسى مضبوط است و خود آنها هم مى‏دانند البته با يك انحرافاتى اعمالشان را كه همه مردم دارند مى‏بينند. آن هم كه‏ادعا مى‏كند من طرف، آن كه الحاد است، در طرف الحاد واقع شده و هيچ چيز را درست نمى‏داد، آن هم كه ادعا مى‏كند كه ما طرفدار ملت هستيم و توده‏ها هستيم و چه، آن هم هر جا دستش برسد مى‏كوبد و مى‏زند و مى‏كشد و از بين مى‏برد و افغانستان را اينطور كرده الان. اينها هم كه مسلمانند، خوب، همين طور. تاريخ اسلام را مى‏بينند، دست‏شان است، قرآن كريم دست‏شان هست، سيره پيغمبر دست‏شان هست، همه را دارند مى‏بينند معذلك عمل‏شان بر ضد است، نه اينكه مثل ساير متعارف مردم باشد. عمل سران دولت دولت‏هاى اسلامى به ضد اسلام است و فرق دارد با عمل‏هاى اشخاصى كه يك قدرى فرض كنيد كه خلاف مى‏كنند. آنها در راس واقع شدند و آنها اعمالشان بر خلاف حكومت اسلامى است، بر خلاف سيره پيغمبر اسلام است، بر خلاف

    صحيفه نور ج 18 صفحه 195

    عمل‏هاى اهل بيت اسلام است، بر خلاف اينهاست الان. و ما دنيايمان يك همچو دنيايى است. مدعى‏ها خيلى زياد وليكن واقعيت همين است كه همه مى‏بينيم و مى‏بينيد و تا چه وقت بشود كه يك همچو مطلبى منعكس بشود و منقلب بشود. البته انقلاب كلى‏اش با ظهور امام زمان سلام الله عليه است ولى خوب، ما تكليف داريم، اين درست است، اما ما تكليف داريم

    تكليف اين است كه ما جديت كنيم در اينكه هر چه مى‏توانيم قوه هايمان را سر هم بگذاريم كه جلو بگيريم از اين مسائل. و ما نصيحت مان هميشه، ملت ايران و گويندگان ايران نصيحت‏شان هميشه بر دولت‏هاى اسلامى اين بوده است كه آقا! بياييد با هم مجتمع بشويم، بياييد با هم باشيم، ما نمى‏خواهيم بياييم ممالك شما را بگيريم، ما مملكت گير نيستيم، لكن مدافع از حق خودمان هستيم. خوب، ما به اين حرف مان هميشه پايبند بوده‏ايم، از اول حرف ما يك كلمه بوده تا حالا، نه آنوقت مى‏گفتيم كه عرب مقابل عجم، مجوس‏اند اينها يا آنها چه هستند، نه آنوقت ما اين حرف را زديم، نه حالا، نه بعدها. حرف ما يكى است كه مسلمان‏ها با هم مجتمع بشوند و اين گرگ‏هائى كه ريخته‏اند به جان مسلمين، اينها را از بين ببرند، كنارشان بزنند، دستشان را كوتاه كنند. مى‏گويند نمى‏شود، خوب، ما ديديم ايران كرد و شد. ايران با يك جمعيت كمى و با نداشتن هيچ نيروى صحيحى، خوب، ريختند در خيابان‏ها كار خودشان را كردند و طاغوت را از بين بردند و دست امريكا و شوروى و همه را هم كوتاه كردند. چرا نمى‏شود؟ وقتى ملت‏ها بخواهند چرا نمى‏شود؟ ما حرف مان اين است كه دولت‏ها بيايند قبل از اينكه خود ملت‏ها قيام بكنند خود دولت بيايند خاضع بشوند با هم، دوست بشوند با هم، يك جلسه‏اى درست كنند همه رئيس جمهورها بنشينند پيش هم و حل كنند مسائل‏شان را. هر كس سر جاى خودش باشد، لكن در مصالح كلى اسلامى، در آن چيزى كه همه هجوم آورده‏اند به اسلام، در او با هم اجتماع كنند، جلويشان را بگيرند و آسان هم هست. يك چيزى نيست كه نشود، اگر همه با هم مجتمع بشويد آنها اصلاً كنار مى‏روند، كار ندارند ديگر. آنها از ضعف شما از نفهمى شما، از جهالت شما استفاده مى‏كنند. زمان محمدرضا از ضعف اين بدبخت استفاده مى‏كردند. يك كلمه مى‏گفتند اين خاضع بود. نمى‏خواستند بيايند بريزند چى بكنند اما همچو ترسانده بود نشان كه اگر ما يك كلمه راجع به امريكا بگوئيم، كذا و كذا مى‏شود، ايران گفت و نشد. من نمى‏گويم به ما خسارت وارد نشد، اما ارزش ندارد كه انسان ارزش انسانى خودش را، ارزش اسلام را حفظ بكند ولو اينكه شهيد هم مى‏داد البته پيغمبر هم شهيد داد، انبيا هم همين طور. سيره انبيا بر اين معنا بوده است، سيره بزرگان بر اين معنا بوده است كه معارضه مى‏كردند با طاغوت ولو اينكه زمين بخورند، ولو اينكه كشته بشوند و يا كشته بدهند. ارزش دارد كه انسان در مقابل ظلم بايستد، در مقابل ظالم بايستد و مشتش را گره كند و توى ذهنش بزند و نگذارد كه اينقدر ظلم زياد بشود، اين ارزش دارد. ما تكليف داريم آقا! اينطور نيست كه حالا كه ما منتظر ظهور امام زمان سلام الله عليه هستيم پس ديگر بنشينيم در خانه هايمان، تسبيح را دست بگيريم و بگوييم عجل على فرجه. عجل، با كار شما بايد تعجيل بشود، شما بايد زمينه را فراهم كنيد براى آمدن او. و فراهم كردن اينكه مسلمين را با هم مجتمع كنيد، همه با هم بشويد، انشاءالله ظهور

    صحيفه نور ج 18 صفحه 196

    مى‏كند ايشان. و من اميدوارم خداى تبارك و تعالى قلب‏هاى همه ما را متوجه به خودش بكند و از معارف قرآن به ما يك نسيمى عنايت بفرمايد و مسلمين را به تكاليف خودشان آشنا كند و سران مسلمين را انشاءالله به تكليف الهى خودشان آشنا كند و آنهائى كه با اسلام و مسلمين مخالفند انشاءالله قلع و قمع كند.

    والسلام عليكم و رحمة الله

    
    previos page menu page next page
    

  2. #1612
    afsanah82
    مهمان

    پیش فرض

    
    previos page menu page next page
    

    صحيفه نور ج 18 صفحه 197

    تاريخ: 12/10/62

    بيانات امام خمينى در ديدار با آقايان: حبيب الله عسكر اولادى، سعيد امانى، محسن لبانى، رخ صفت، ابوالفضل حيدرى و شفيق

    امروز بايد همه با هم باشيم، اگر چنين نباشيم ما را از بين خواهند برد

    بسم الله الرحمن الرحيم‏

    آنچه كه بايد همه به آن توجه داشته باشيم اين است كه امروز اكثر حكومت‏ها با ما بد مى‏باشند، پس ما هم بايد همه با هم خوب باشيم. اگر بنا باشد كه بازارها همراه جمهورى اسلامى نباشند، جمهورى شكست مى‏خورد. امروز ما احتياج به اتحاد داريم امروز بايد همه با هم باشيم، اگر چنين نباشيم ما را از بين خواهند برد. همه قدرت‏ها احساس كرده‏اند كه اسلام برايشان ضرر دارد و بعضى از آنها صراحتا مى‏گويند كه با اين اسلامى كه در دنيا ما مطرح كرده‏ايم مخالفند. آنها اسلامى مانند اسلام سعودى‏ها را مى‏خواهند. منافقين هم مى‏گويند كه اسلامى كه دست ببرد اسلام نيست، با اينكه در قرآن صراحتا آمده است. البته گرانى هست، كمبود هست، و بيشترين صدمه‏اش به كارمندان دولت مى خورد، ولى بايد تحمل كرد. اگر امروز گله‏هايمان به بازار، مجلس و دولت كشيده شود و اين گله‏ها به اختلاف تبديل گردد، همه مان مسوول هستيم. اگر امروز اسلام سيلى بخورد ديگر سربلند نمى‏كند. به خاطر اسلام بايد مقدارى از ناراحتى هايمان را كنار بگذاريم.

    نبايد از دروغ و حرف زشتى كه به ما نسبت مى‏دهند از ميدان به در برويم

    من كه قريب هشتادوپنج ساله هستم، با ضعف بسيار آنقدر كه براى من ناراحتى و خستگى هست براى شماها نيست، اگر بنا باشد كنار رويم من بايد كنار روم. ولى همه وارد در ميدانى شده‏ايم كه اگر يك قدم عقب بنشينيم شكست مى‏خوريم. البته اينطور نيست كه كسى بتواند به شما و امثال شما توهين كند. اگر در روزنامه‏اى يا در مجلس به شما توهين شد نبايد از ميدان به در برويد. اصلاً براى خاطر از ميدان در كردن عده‏اى متعهد، ناگوارى‏هايى برايشان پيش مى‏آورند، بايد محكم در ميدان بود. به‏اندازه‏اى كه براى پيغمبر اكرم گرفتارى پيش آمد براى هيچ كس پيش نيامد، ولى ايشان تا آخر ايستادند و به تكليف‏شان عمل كردند، همين طور براى ائمه عليهم السلام، ولى آنها هم ايستادند. بيخود نبود كه حبس مى‏شدند، براى اين زندان مى‏شدند كه جلوى آنهائى كه بر ضد اسلام قيام كرده بودند مى‏ايستادند. ما هم كه انشاءالله متعهد به اسلام مى‏باشيم و رشد اسلام را مى‏خواهيم، تصميم داريم جهان

    صحيفه نور ج 18 صفحه 198

    را برگردانيم و اميدواريم كه ملت‏ها انجام دهند. نبايد از دروغ و بدنامى و حرف زشتى كه به ما نسبت مى‏دهند از ميدان به در برويم. البته معارضه كار را بدتر خواهد كرد، همه وقتتان صرف نوشتن و جواب دادن به روزنامه و مجلس مى‏شود، با لحن برادرى و ملايمت، كارها به خوبى تمام مى‏شود. اگر كسى به ما بد كرد به بهترين وجه با او رفتار كنيم، كار به دعوا كشيده نمى‏شود.

    شما در انقلاب سهم زيادى داريد، بازار هم همين طور. اگر بازارها همراهى نمى‏كردند انقلاب پيروز نمى‏شد، پس پيه اين مسائل را به خودتان بماليد. انسان كه يك قدم اصلاحى و زندگى ساز بر مى‏دارد نبايد توقع داشته باشد كه مورد پذيرش همه قرار گيرد، اين نخواهد شد، اميرالمومنين را هم تا آخر عمر عده‏اى قبول نداشتند. اگر انسان بخواهد براى اسلام خدمت كند نبايد توقع اين را داشته باشد كه همه او را بپذيرند. كسى كه مى‏خواهد براى خدا كار كند بايد پيه حبس، تبعيد، بدنامى و ساير چيزها را به خود بمالد. اگر به شما فحشى مى‏دهند، شما براى خاطر خدا بپذيريد و ثواب كنيد. اين را نبايد فراموش كنيم كه ما همه يك چنين كار بزرگى را انجام داده‏ايم، حالا از شرق و غرب فحاشى نشنويم يا در داخل با فساد كسانى مواجه نگرديم؟! عده‏اى فاسد مى‏خواهند بازار را بر ضد دولت و دولت را بر ضد بازار بشورانند. من همين حرف‏هايى را كه به شما مى‏زنم هر كسى كه اينجا بيايد به او هم مى‏گويم. انشاءالله همه با هم خوب بوده و موفق باشيد.

    اگر در انتخابات مسامحه كنيم مطمئن باشيد كه از راه مجلس به ما لطمه مى‏زنند

    امروز مساله مهم، مساله انتخابات است، به انتخابات توجه داشته باشيد. در اول مشروطه اصناف بازار هم وكلائى داشتند، انتخابات تا اندازه‏اى دست مردم بود بعد كم كم آنهائى كه فاسد بودند كار را طورى كردند تا متدينين را از مجلس كنار گذاردند، آنها هم مقاومت نكردند و كنار رفتند. بعد ديديد كه مجلس را چه كردند، هر كارى كه خواستند انجام دادند. اگر در مجلس آينده يك قدم عقب نشينى كنيم، در آينده نزديك ما را كنار خواهند گذاشت. بايد قهر نكنيم و كوشش كنيم تا بازار هم خودش براى انتخابات اشخاصى را معرفى كند. ما نبايد مقلد كسى باشيم كه هر چه را عده‏اى تشخيص دادند همان را عمل كنيم، بلكه بايد كاملا توجه كنيم كه مثلاً در تهران چه كسانى لياقت دارند كه هم مسائل روز را بفهمند و هم متدين باشند و هم براى اسلام كار كنند، اشخاصى را انتخاب كنيم كه از هر جهت صالح باشند. اگر كسان ديگرى هم اشخاص صالحى داشتند به آنها راى دهيد و الا نه. بازار اختيارش دست خودش است، آنچه بينى و بين الله تشخيص مى‏دهد آن را انتخاب كند. اگر در انتخابات مسامحه كنيم مطمئن باشيد كه از راه مجلس به ما لطمه مى‏زنند. بايد دانست مسلمان بودن تنها فايده ندارد، بايد جمهورى اسلامى را قبول داشته باشد و از مسائل روز اطلاع داشته باشد. سعى كنيد مثل مرحوم مدرس را انتخاب كنيد، البته مثل مدرس كه به اين زودى‏ها پيدا نمى‏شود، شايد آحادى مثل مدرس باشند. كسانى را كه انتخاب مى‏كنيد بايد مسائل را تشخيص دهند، نه از افرادى باشند كه اگر روس يا امريكا يا قدرت ديگرى تشرى زد بترسند، بايد بايستند و مقابله كنند. شما بازارها را بيدار كنيد

    صحيفه نور ج 18 صفحه 199

    تا در تهران و ساير جاها اشخاص خوبى را به مجلس بياورند تا مجلس آينده ما از مجلس فعلى بهتر باشد، البته مجلس فعلى هم خوب است. انشاءالله موفق باشيد. اميدوارم سربازى براى اسلام باشيد. والسلام عليكم و رحمة الله

    
    previos page menu page next page
    

  3. کاربر مقابل از afsanah82 عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده است:


  4. #1613
    afsanah82
    مهمان

    پیش فرض

    
    previos page menu page next page
    

    صحيفه نور ج 18 صفحه 206

    تاريخ: 20/10/62

    بيانات امام خمينى در ديدار با رئيس دادگاه عالى انتظامى قضات شرع (حجت الاسلام سيد جعفر كريمى)

    بسم الله الرحمن الرحيم‏

    امام امت در اين ديدار ضمن تاكيد بر لزوم ادامه كار اين دادگاه فرمودند:

    قضات محترم دادگاه‏هاى كشور بايد با جديت به كار خودشان ادامه دهند و دقت نمايند برخوردها و احكام صادره بر وفق ضوابط شرعى و مقررات قانونى باشد. و در حفظ حقوق شرعى و قانونى مراجعين كمال احتياط مراعات شود.

    
    previos page menu page next page
    

  5. کاربر مقابل از afsanah82 عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده است:


  6. #1614
    afsanah82
    مهمان

    پیش فرض

    
    previos page menu page next page
    

    صحيفه نور ج 18 صفحه 200

    تاريخ: 13/10/62

    بيانات امام خمينى در جمع استانداران، فرماندهان و بخشداران سراسر كشور

    شما همه در محضر خدا هستيد هر جا كه باشيد

    بسم الله الرحمن الرحيم‏

    به همه آقايانى كه در اينجا تشريف دارند خوشامد عرض مى‏كنم و توفيق همه آقايان را از خداى تبارك و تعالى براى خدمت به اسلام و مسلمين و خدمت به كشور خودشان خواهانم. شايد ميان شماها كسى نباشد كه زمان قاجار را درك كرده باشد، اگر هم باشد بسيار كم است. و همين طور اوايل سلطنت پهلوى، اواخرش را كه بسيار تغيير كرده بود با آن اوايل ملاحظه كرديد. بافت حكومت در آنوقت و بافت كسانى كه در دستگاه دولتى كارى به دست‏شان بود چه استانداران و چه فرمانداران و چه بخشداران و چه ديگران يك بافت خاصى بود كه مناسب بود با دستگاه شاهنشاهى. ممكن نبود كه يك نفر بخشدار حتى در يك مجمعى كه مردم عادى هستند، كشاورزان هستند، بازارى‏ها هستند آن هم حاضر بشود، با آنها در صف واحد بنشيند. يك بافت خاصى بود كه هر يك از آنهايى كه در آنوقت حتى فرماندار يك جاى كوچكى بودند اگر مقايسه كنيم با رئيس جمهور امروز ما و نخست وزير نمى‏توانيد بدانيد كه آنها چه وضعى داشتند و اينها چه وضعى. در رفت و آمدهايشان، در نشست و برخاست هايشان، در معاشرتشان يك وضع عجيبى بود. وقتى كه يك حكومتى ولو جاى كوچكى وارد مى‏شد فراش‏ها و آنهائى كه اطراف او بودند را كنار مى‏زدند كه اين آقا مى‏خواهد عبور كند از اينجا، چه برسد به اينكه يك وزير باشد كه ديگر او بالاتر از همه، يا يك نخست وزير باشد و آنها همه در پيش خودشان آنطور يال و كوپال داشتند لكن در مقابل كشورهاى ديگر ضعيف و ناتوان بودند. با رعيت آن رفتار غيرانسانى را مى‏كردند و رعيت را از هر طرف تحقير مى‏كردند، توهين مى‏كردند، اذيت و آزار مى‏كردند، از آنها استفاده‏هاى مادى مى‏كردند ولى در مقابل يك سفير همه‏شان خاضع بودند. امروز ما مى‏بينيم كه فرماندارهاى سرتاسر كشور به طورى كه آقا گفتند و بخشدارها و بعضى از كشاورزها و بعضى از مردم عادى در يك جا نشستند اگر نخست وزير و وزير كشور هم كه اينجا تشريف دارند و رئيس جمهور و اينها هم بودند آنها هم در بين اينها همانطور نشسته بودند كه اگر كسى از خارج بيايد تشخيص نمى‏دهد كه كدام وزيرند و كدام فرماندارند و كدام بخشدارند و كدام از مردم عادى كشاورز است. اين همان بود كه در روايات ما هست كه اگر كسى وارد مى‏شد در مسجد رسول الله و ايشان با اصحاب نشسته بودند تميز نمى‏داد، مى‏گفت كدام يكى‏تان هستيد. سابق معلوم بود هر كه مى‏آمد در

    صحيفه نور ج 18 صفحه 201

    مجلسى، در يك جائى وارد مى‏شد معلوم بود كه حكومت كى هست براى اينكه آن در آن بالا نشسته بود با يك يال و كوپال و يك طور وضع خاص، مردم مى‏فهميدند كه اين است كه بايد چه باشد اما رسول خدا در مدينه كه مركز حكومت ايشان بود وسعه حكومتش هم آنوقت زياد بود عرب مى‏آمد مى‏ديد كه چند نفر نشستند دور هم با هم صحبت مى‏كنند، او نمى‏توانست بفهمد كه كدام يكى اينها در راس واقع است و حاكم است و كدام يكى از اينها پائين تر هستند. وضع زندگى اين بود كه تعليم بدهد به ما كه بايد اينجور باشيد كه ما بفهميم تكليف مان چى است.

    من اميدوارم كه همين طورى كه وضع ظاهرى شما آقايان فرمانداران و بخشداران و ديگران و همين طور همه اجزاء حكومت اسلامى امروز همانطور كه وضع ظاهرى‏شان يك وضع بى آلايشى است، وضع روحى و معنويتان هم همانطور باشد، همانطورى كه حضرت امير سلام الله عليه مى‏فرمايد كه وقتى به او اطلاع داده بودند كه يك خلخالى را از پاى يك زن (حالا يا يهودى بوده يا نصارى) كشيدند، مى‏فرمايد كه (به حسب نقل) كه انسان اگر از غصه بميرد عيب نيست. اينطور در مقابل ظلم ناراحت مى‏شدند. شما همه در محضر خدا هستيد، هر جا باشيد، قلب‏هاى شما در محضر خداست، بازوهاى شما، چشم‏هاى شما، همه چيز شما در محضر خداست و خدا حاضر است در همه جا. كوشش كنيد كه با بندگان خدا جورى رفتار كنيد كه امامان شما رفتار مى‏كردند، پيغمبر شما رفتار مى‏كرد و ساير انبيا رفتار مى‏كردند. گمان نكنيد كه حالا فلان نخست وزير است، فلان وزير كشور است، فلان رئيس جمهور است، فلان استاندار است، فلان بخشدار است، فرماندار است گمان نكنيد كه اينها يك چيزى است. آن كه همه چيز است به دست آوردن رضاى خداست و آن به اين است كه رضاى مخلوق خدا را به دست بياوريد. با مردم كه شما سرو كار داريد اين مردم را بايد رضايشان را به دست بياوريد. همين مردم كوچه و بازار و كشاورزهاى بسيار عزيز و كارمندان و كسانى كه در كارخانه‏ها زحمت مى‏كشند اينها هستند كه مايه افتخار يك ملت و مايه پيروزى يك ملت است. پيروزى را براى ما و شما اينها به دست آوردند و اينها ولينعمت ما هستند و ما بايد اين معنا را در قلب مان احساس كنيم كه با اين ولينعمت‏هاى خودمان رفتارى بكنيم كه خدا از آن رفتار راضى باشد. گمان نكند آن كسى كه فرماندار يك جايى است بايد به رعيت آنجا، به مردم عادى آنجا، به بازارى آنجا يك وقت خداى نخواسته يك بالاترى بفروشد آنطورى كه ساخت فرمانداران زمان سابق بود. فرق ما بين جمهورى اسلامى و شاهنشاهى اين است كه جمهورى اسلامى از مردم است و جمهورى اسلامى رهين همين مردم عادى كشور است و شاهنشاهى مى‏گفت نه، من اينطور نيست كه به مردم كار داشته باشم، ما خودمان بايد كارها را، مردم بايد تحت سلطه ما باشند و با مردم آنطور مى كردند. با بندگان خدا رفتار خوب بكنيد و پيروزى از آنها به دست ما آمده است.

    بدانيد كه حفظ يك پيروزى مشكل‏تر است از بدست آوردن آن

    و بدانيد كه حفظ يك پيروزى مشكل تر است از پيروزى به دست آوردن، كشور گشائى از حفظ

    صحيفه نور ج 18 صفحه 202

    كشور آسانتر است. الان ما در مشكل حفظ نظام جمهورى اسلامى هستيم يعنى آن مرحله اول كه پيروزى ابتدائى بود گذشت و پيروز شديد بحمدالله، لكن بقاى اين پيروزى و بقاى اين دستاوردهائى كه شما به دست‏تان آمد امروز مشكل تر از خود آن پيروزى است كه به دست‏تان آمد، نگهداريش مشكل است. بايد همه كوشش كنيد كه اين چيزى كه به دست آورديد نگه داريد. اين ارزان به دست شما نيامده است، بسيار سنگين به دست شما آمده است و كم چيزى هم نيست كه به دست شما آمده است. از جهات معنوى من و امثال من نمى‏توانيم حسابش را بكنيم كه آن جهات معنوى‏اى كه به دست اين ملت آمده است چى هست، آن حسابش با خداى تبارك و تعالى است. از حيث ظاهرى وقتى كه ملاحظه مى‏كنيد آن چيزى كه امروز به دست كشور اسلام و ملت ايران آمده است آن چيزى است كه در طول تاريخ براى ايران پيش نيامده بود. ايران قلدرهاى زياد داشت لكن آنها از ضعفائى بودند كه در مقابل دولت‏هاى ديگر تعظيم مى‏كردند خصوصا در اين قرن‏هاى آخر، هرچه بر اين زمان شاهنشاهى گذشت ضعف شاهنشاهى زياد شد، تا آنجائى كه يك سفير از انگلستان در آنوقت، از امريكا در حالا وقتى كه در يك جائى بود مقدرات يك كشور دست او بود، مقدرات كشور ما دست ديگران بود. آن چيزى كه شما به دست آورديد اين است كه شما مقدراتتان را به دست خودتان آورديد. دست آمريكا و شوروى و انگلستان و ساير كشورهاى ديگر را قطع كرديد، بيرونشان كرديد. اين يك چيز كمى نيست كه دست شما آمده است، اين يك چيز بزرگ است و حفظش بالاتر از خودش است. آنهائى كه از شما شكست خوردند آرام نمى‏نشينند. آنها در صدد اين هستند كه جبران كنند شكست خودشان را و شكست خودشان را بخواهند جبران كنند به حسب آنطورى كه وضع آنها و سيره آنهاست به دست خود شما مى خواهند جبران كنند، مى‏خواهند شكست شما به دست خودتان باشد و اين امر بسيار مهم است و بايد بسيار رويش دقت بشود. اگر چنانچه مردم را در كارخانه‏ها، در كشاورزى وادار كنند به اينكه با ايادى خودشان، وادار كنند به اينكه سستى كنند در امر كشاورزى كه در راس امور يك كشور امثال كشور ماست و آنهائى كه در كارخانه‏ها كار مى‏كنند وادار كنند به كم كارى و كارهاى ديگر، از آنجا نقطه شكست ما شروع مى شود.

    مجلس خوب همه چيز را خوب مى‏كند و مجلس بد همه چيز را بد مى‏كند

    و چون امروز روزى است كه بايد راجع به تكليف خودمان در انتخابات عرض كنم بايد عرض كنم كه يكى از امورى كه مطمح نظر آنهائى است كه مى‏خواهند اين انقلاب را به شكست برسانند قضيه مجلس است. مجلس يك چيز سهلى نيست كارش. مجلس يك چيزى است كه در راس همه امورى كه در كشور است واقع است. يعنى مجلس خوب همه چيز را خوب مى‏كند و مجلس بد همه چيز را بد مى‏كند. ولهذا آنهائى كه قبلا در اين كشور حكومت داشتند سعى‏شان اين بود كه مجلس را نگه دارند. آنوقتى كه ديگر مجلس تحقق پيدا كرده بود و مشروطه شده بود و مجلس پيدا شده بود، سعى مى‏كردند كه مجلس را به دست بياورند. آنوقت كه نمى‏توانستند با فشار مردم را الزام كنند بايد كيك را

    صحيفه نور ج 18 صفحه 203

    چيز بكنيد، آنوقت با حيله‏ها مى‏كردند، با ايادى خودشان، در بلاد و مردم بيچاره را يا اغفال مى‏كردند يا خان‏وادار مى‏كردند و وقتى كه رضاخان آمد دركار، ديگر قضيه، قضيه اين بود كه دست شاهنشاه بود، همه چيز دست او بود. البته اين آخر هم همين جور بود. فرماندارها هر جا بودند مامور بودند كه در آنجا اين آدم را از صندوق بيرون بياورند، بتوانند مردم را وادار كنند به اين كار. نتوانستند صندوق ها را عوض بكنند. نتوانستند صندوق‏ها را بد بخوانند و آن چيزهائى كه دست همه چيز هم دست خودشان بود. مردم هم چون مايوس شده بودند كنار رفته بودند، راه ديگر باز بود.

    يكى از امور بسيار مهم كه آنها كارهاى خودشان را با آن انجام مى‏دهند مايوس كردن قشرهاى مختلف كشور است. مايوسشان بكنند از اينكه ما كارى ازمان مى‏آيد. كوشش داشتند در رژيم سابق به اينكه مردم را از همه چيز مايوس كنند ما نمى‏توانيم، بايد از غرب درست بشود، ما همسايه كذا داريم. كوشش مى‏كردند در اين معنا كسانى كه در مجلس پيدا مى‏شد احيانا كه مقابل بايستد، آنها يا همان ايادى خود آنها در مجلس كوبيدند آنها را و يا اگر نمى‏شد آنها را از بين مى‏بردند. مايوس مى‏كردند مردم را از اينكه بتوانند خودشان يك كارى انجام بدهند، طبيب بتواند آپانديس را معالجه كند. اين دردآور بود كه اين هر وقت من فكرش را مى‏كنم متاثر مى شوم از اينكه در زمان محمدرضا براى آپانديس از خارج طبيب آوردند و اين سركوبى اطباء محترم ما بود. كارشناس از خارج مى‏آوردند، ارتش حتما بايد كارشناس‏اش از آمريكا بيايد يا اگر آنوقت بود از جاى ديگر بيايد. براى ما كارشناس مى‏آوردند، براى كارخانه‏هاى ما كارشناس مى‏آمد، مى‏آمد كه نگذارد خود شما بفهميد. كارشناس ارتشى مى‏آمد كه نگذارد ارتش چيز بفهمند. اين كه مى‏آمد به آنها تعليم كند، مى‏آمد كه جلوى تعلم را بگيرد.

    مقدرات كشورتان را به‏دست كسانى بدهيد كه براى كشور شما مفيدند

    امروز كه كشور دست خود شما افتاده است و ديگر يك آقا بالا سر نداريد كه بيايد بگويد اين كار را بكن، آن كار را بكن. از خارج ما هيچ كس را الحمدلله نداريم ديگر. هيچ قدرتى الان در ايران نمى‏تواند يك كارى را تحميل كند به ما. امروز بايد خود شما بنشينيد كارتان را انجام بدهيد. انتخابات مثل سابق نباشد كه از مركز دستور داده مى‏شد كه اين بايد وكيل بشود ديگر كسى هم حق ندارد حرفى بزند. انتخابات دست مردم است، رئيس جمهور و نخست وزير با آن رعيتى كه در كشاورزى كار مى‏كند و آن بازارى‏اى كه در بازار كار مى‏كند، راجع به انتخابات يك جور هستند، على السواء هستند. يعنى رئيس جمهور يك راى دارد، نخست وزيرهم يك راى دارد و آن كشاورزى كه در دوردست افتاده‏ترين اين كشور است آن هم يك راى دارد. رايشان فرقى با هم ندارد و همه هم مسوول هستند. در تشخيص خوب و بد اتكال به قول غير نكنيد مگر اشخاص باشند كه مورد اعتماد خودتان باشد صددرصد. اين را به مردم دارم مى‏گويم و به شما آقايانى كه در آتيه متصدى اجراى انتخابات هستيد توجه مى‏دهم كه اگر يك انحرافى در يكى از شما پيدا بشود و اين بعد موجب اين بشود كه در اين جمهورى يك لطمه‏اى وارد باشد به گردن شماست. به اسلام لطمه‏اى وارد بشود به گردن شماست

    صحيفه نور ج 18 صفحه 204

    و اگر در اينجا هم كشف بشود معذور نيستيد و مورد تعقيب وارد مى‏شويد. بايد شماها بدون توجه به اينكه دستور كسى داده، دستور كسى حق ندارد راجع به انتخابات بدهد، دستور در اجرا، در خوبى اجرا بله، وزير كشور دستور مى‏دهد كه اجرا خوب بشود، اجرا اسلامى باشد. اما يك بالائى بخواهد به‏شما دستور بدهد كه كيك بايد وكيل بشود، كيك مى‏خواهد وكيل بشود اين امر نيست در اسلام، در ايران هم نيست. اينكه من عرض مى‏كنم براى اين است كه بعدها كسانى كه در ايران بعدها و نسل‏هاى بعد مى‏آيند بدانند كه بايد اينطور باشند والا امروز ما كسى را نداريم كه دستور بدهد، پيشنهاد مى‏كند و مردم مختارند. فرض بكنيد كه اگر همه كسانى كه در راس بروند پيشنهاد بكنند كه فلان آدم را شما وكيل كنيد لكن شما به نظرتان درست نباشد جايز نيست برشما تبعيت كنيد. بايد خودتان تشخيص بدهيد كه آدم صحيحى است تا اينكه بتوانيد راى بدهيد. و مجرد اينكه اين آدم خوبى است خيلى، اول وقت نمازش را مى‏خواند و نماز شب مى‏خواند اين براى مجلس كفايت نمى‏كند. مجلس اشخاص سياسى لازم دارد، اشخاص اقتصاددان لازم دارد، اشخاص سياستمدار لازم دارد، اشخاص مطلع بر اوضاع جهان لازم دارد. بايد تعهد به اسلام باشد و موافقت با جمهورى اسلامى باشد لكن اين مسائل هم باشد. در يك مجلس بايد همه چيز باشد در اين كميسيون‏هاى مجلس از امور ارتشى و كشاورزى و اقتصاد و همه چيز بحث مى‏شود بايد مطلع باشند اينها. آنهائى كه در اين كميسيون‏ها هستند بايد اشخاصى باشد در بين‏شان كه عالم به اقتصاد باشد، عالم به امور كشاورزى باشد، عالم به امورادارى چيز باشد، عالم به مسائل جهانى باشد. مجلس مى‏خواهد ايران را در مقابل جهان اداره كند، مجلس يك چيزى نيست كه بخواهد ايران را در مقابل خودش درست بكند. ايران در مقابل جهان است امروز، آن هم يك جهان امروزى و يك ايران امروزى. ايران امروزى كه تك است در دنيا و جهان امروزى كه همه مهاجم‏اند همه مهاجم به شما هستند. شما مى خواهيد كه يك مجلسى داشته باشيد كه در مقابل اين مهاجماتى كه از خارج مى‏شود پايدار باشد، يك دولتى را او تعيين كند كه در مقابل تهاجماتى كه در دنيا واقع مى‏شود، فشارهائى كه واقع مى‏شود در دنيا اين بتواند دفاع كند و اين از مجلس سرچشمه مى‏گيرد، از مجلس دولت درست مى‏شود و شما يك همچو مجلسى لازم داريد. شما براى حفظ كشور خودتان، براى حفظ اسلام عزيز كه اينهمه خون در راهش ريختيد بايد پايدارى كنيد و توجه بكنيد كه حفظ كنيد اين را و حفظش نسبت به شماها كه مامورين هستيد به اين است كه اجرائش را خوب و موافق شرع و موافق اسلام و موافق مصالح كشور اجرا كنيد. و مردم هم همه آزادند. عرض كردم از رئيس جمهور و نخست وزير و وزيركشور و همه اينها گرفته تا آن كسى كه در آخر اين كشور مشغول كشاورزى است فرقى ندارند در اينكه مكلف‏اند آدمى را كه بايد به درد مملكت بخورد انتخاب كنند و خودشان تشخيص بدهند. بازار بايد خودش تشخيص بدهد، كارخانه‏ها بايد خودشان تشخيص بدهند، هيچ كس تحت تاثير ديگرى نيست. بله اگر چنانچه اشخاص مطمئنى باشند كه آنها تشخيص بدهند، شهادت بدهند كه فلان آدم جهات مختلفش همه خوب است، آنوقت مانعى ندارد كه كسى به واسطه تشخيص آنها و اطمينان به اينكه اين صحيح است راى هم به

    صحيفه نور ج 18 صفحه 205

    آنها بدهد. اما اينطور نيست كه كوركورانه انسان دنبال اين باشد كه ببيند كيك چه گفته، اين صحيح نيست، اين در اسلام نيست و در جمهورى اسلامى هم نبايد باشد. شما فرمانداران و بخشداران و همين طور اشخاص محترمى كه اين انجمن‏هاى اسلامى را در سرتاسر كشور دارند، همه‏تان موظفيد به اينكه در اين امر دقت كنيد كه خوب انجام بگيرد، نبادا يك وقت خداى نخواسته يك تقلبى در كار بيايد، نبادا خداى نخواسته يك اشخاص نابابى خودشان را عوضى بجا بزنند كه از اين معانى بسيار خواهد بود. اينها تكليف شماست كه بكنيد. مردم هم خودشان مكلفند به اينكه هم شركت كنند در انتخابات، نروند كنار، تكليف است، حفظ اسلام است، رفتن كنار خلاف تكليف است، خلاف مصالح اسلام است. آن مقدسى كه خيال مى‏كند كنار نشسته و دخالت در امور اسلامى نمى‏كند، او بر خلاف اسلام دارد رفتار مى‏كند، اگر خداى نخواسته يك همچو آدمى باشد. آن آدمى كه به واسطه اينكه مثلاً يك چيز اعوجاجى از يك نفر مى‏بيند يا از يك گروهى مى‏بيند كنار برود، اين برخلاف مصالح اسلام عمل مى‏كند. اين معانى در صدر اسلام هم بوده است، در زمان ائمه ما هم بوده است. خوب، همه اينها بوده لكن آنها كنار نمى‏گرفتند، آنها مشغول فعاليت خودشان بودند. به مردم عرض مى‏كنم شركت كنيد در اين انتخابات و تميز بدهيد اشخاصى را كه لايق‏اند براى اين مقام، مقدرات كشورتان را به دست كسانى بدهيد كه براى كشور شما مفيدند از حيث سياست، از حيث اقتصاد، از حيث همه چيز. اگر مسامحه بكنيد و امروز هم كسى نفهمد، خدا هست، خدا مى‏داند و مى‏بيند. شما در محضر خدا هستيد هر جا هستيد، همه خلق الله در محضر خدا هستند هر جا هستند. بر فرض اينكه من يك كار خلاف كردم اسلام كه خلاف نكرده است، شما براى اسلام كار بكنيد، چكار داريد كه فلان آدم بد كرده. خوب، بد كرد بد بكند شما خوب بكنيد براى اسلام تا آن بد هم به تبع شما انشاءالله خوب بشود. كنار نرويد، آقايان علما كنار نروند. و البته بايد از هر طايفه اى باشد اطلاعاتش داشته باشد و اشخاصى باشند كه همه جهاتشان چيز باشد. و در هر صورت من دعا مى‏كنم كه انشاءالله موفق باشيد و مويد باشيد و اين مطلبى كه جزء فرايض بايد حسابش كرد به طور شايسته شما عمل بكنيد و به طور شايسته اجرا بكنيد و مردم هم به طور شايسته حضور داشته باشند. مردم اگر حضور نداشته باشند و خداى نخواسته لطمه‏اى به اسلام وارد بشود، مسوول هستند. انشاءالله خداوند همه شما را موفق كند. والسلام عليكم و رحمة الله

    
    previos page menu page next page
    

  7. کاربر مقابل از afsanah82 عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده است:


  8. #1615
    afsanah82
    مهمان

    پیش فرض

    
    previos page menu page next page
    

    صحيفه نور ج 18 صفحه 207

    تاريخ: 27/10/62

    بيانات امام خمينى در جمع وزير و معاونين وزارت امور خارجه و سفرا و كارداران جمهورى اسلامى در كشورهاى عربى و آفريقايى

    امروز بحمدالله نخست وزير و رئيس جمهور و ساير وزرا از خود اين مردم هستند

    بسم الله الرحمن الرحيم‏

    من وقتى كه متصديان امور ايران را، همه، چه آنهايى كه در خارج هستند، چه اينهايى كه در داخل هستند، مى‏بينم و مقايسه مى‏كنم با متصديان امور در سابق، زمان قاجار، من آنوقت هم يادم هست و زمان رضاشاه و زمان شاه و اينها، احساس مى‏كنم كه واقعاً يك تحول عظيمى پيدا شده است در ايران يعنى كار از دست قلدرها به دست ملت افتاده است، آنهايى كه از خود ملت‏اند. در سابق در هيچ امرى از امور ملت دخالت يا نمى‏گذاشتند بكند يا از باب اينكه مى‏ديد از بس فساد هست در كار، نمى‏كردند. فرض كنيد كه در انتخابات كه حق ملت است، انتخابات يا مردم اصلاً متوجه نبودند كه مساله انتخابات چى هست، اصلاً توجه به اين معانى خيلى نداشتند از باب اينكه مردم را به بازى نمى‏گرفتند، در زمان قاجار يك عده از خان‏هايى كه در اطراف بودند از مالكين و از متنفذين، آنها بودند كه قبضه مى‏كردند. در زمان رضاشاه كه ديگر شاه و هرچه بود اينها بودند، مجالى براى مردم اصلش نبود. اين در انتخاباتى كه حق مردم بود، در ساير امور كه ديگر مردم آنقدرها خودشان حق قائل نبودند با اينكه آن هم حق آنها بود اصلاً دخالت نداشتند. مثلاً يك حكومتى مى‏رفت در يك جايى هر كارى دلش خواست مى‏كرد، هر فسادى مى‏كرد صداى مردم به جايى نمى‏رسيد و در بعضى از اوقات اينطور بود كه آن مثلاً صدراعظمى كه آنجا بود يا آن نخست وزيرى كه آنوقت بود، آن زمان هم خصوصا زمان قاجار كه بيشتر اين مسائل بود اصلاً هر جايى را در تيول يك كسى قرار مى دادند يك كسى را در خراسان مى‏فرستند، خراسان مال تو، البته او يك چيزى مى‏داد خراسان مال او بود يعنى معنايش اين بود كه تو اين رشوه را به من بده، خراسان هر كارى مى‏خواهى بكنى، هر چه مردم فرياد كنند كسى نيست كه گوش كند به حرفش.

    و من امروز مى‏بينم كه بحمدالله مساله اصلش از آن وضعى كه آنوقت داشته است بكلى دگرگون شده است. الان نخست وزير و رئيس جمهور و عرض مى‏كنم كه ساير روسا، ساير وزرا اينها از خود اين مردم هستند، اينجور نيست كه اينها از يك طبقه مثلاً ديگرى باشند و طبقات مختلفى باشد و آن گردن كلفت‏هاى آنوقت باشند. نه، از خود همين‏ها هستند كه يك طلبه بوده است حالا آمده رئيس

    صحيفه نور ج 18 صفحه 208

    جمهور شده است، يكى بازارى بوده آمده است چه شده، كاسب بوده يكى، همين است. شما هم همين طور هستيد، اين اصلاً از وضع‏تان معلوم است. آنوقت معلوم بود كه چه خبر است، حالا هم از وضع معلوم است، بعضى از آقايان طلبه هستند و اهل علم هستند و سفيرند، بعضى آقايان هم اهل همين ملت هستند حالا يا بازارى بودند يا محصل بودند يا دانشگاهى بودند، همين مسائل است. و ما بايد اين را غنيمت بشماريم كه حالا كه كار دست خود ملت افتاده و خود ملت است كه دارد زمام امور را به دست گرفته است ما غنيمت بشماريم و كار كنيم براى اسلام، براى ملت مان كار كنيم. كار براى شما اين است كه شما نمى‏دانم حالا آنوقت، وضع سفارتخانه‏هاى آنوقت را اصلاً نه، لابد نديديد، نرفتيد آنجا، سفارتخانه كسى نمى‏رفت، اما خوب وضع را اطلاع دارند. مثلاً ايشان اطلاع دارند كه وضع آنوقت چى بوده بايد وضع بكلى تغيير كند، تغيير هم كرده است، اما تغيير اساسى باشد كه يك سنتى بشود به واسطه شما براى آينده‏ها، كسى كه يك سنت خوبى را بگذارد، در اجرش تا آخر شريك است به حسب روايات ما. يك وضعى در آنجا درست كنيد كه كسانى كه مى‏آيند و سفارتخانه را مى‏بينند متوجه بشوند كه اين سفارتخانه با ساير سفارتخانه‏ها فرق دارد حتى باسفارتخانه‏هاى دول اسلامى فرق دارد. اين سفارتخانه با سفارت سابق اصلاً طرف نسبت نيست، يك جور ديگرى است. اگر شما موفق بشويد به اين معنا كه وضع را جورى كنيد كه به ارث برده بشود براى آتيه، ما مسوول حالا كه نيستيم، ما مسوول هميشه هستيم. ما الان كه مجال دست مان آمده است مسووليت مان براى دوره‏هاى بعد است، نه اينكه فقط ما حالا هر چه شد بعد، بعدها هر چه شد بشود، ما تا زنده‏ايم بشود، هر چه مى‏خواهد بعد بشود. اينجور نيست. ما مسووليم كه اين سفارت، شماها آقايان اين سفارتخانه‏ها را به جورى درست بكنيد كه وقتى دست يك سفارت ديگرى افتاد نتواند اصلاً تغييرش بدهد به اين زودى‏ها و همه جهاتش، هر جهتى كه در آنوقت بوده عكسش را بكنيد، آنوقت من مى‏دانم جهت صحيح نبوده در كار، جهت سالم نبوده يا بست و بندهايى بوده است كه سياسى‏ها مى‏كنند غالبا براى استفاده‏هاى شخصى يا استفاده‏هاى ديگرى، غيرمشروع حالا بايد وقتى كه مى‏آيند مى‏بينند ببينند كه در يك محيطى وارد شده‏اند كه اين محيط اسلام است، اين محيط ملت اسلام است و نمى‏توانند در اينجا يك كارى بكنند بر خلاف اينكه در سابق يك سفارت سفيرى وارد مى‏شد ايران و اين اشخاصى كه براى ملت مثل گرگ به جان ملت افتاده بودند در مقابل آنها مثل روباه بودند، اين براى اين بود كه به مردم اتكا نداشتند. اينها اتكائشان به يك نقطه بود كه مثلاً يا شاه بود كه شاه هم دست نشانده آنها بود يا نخست وزير بود كه همين طور بود يا صدراعظم بود كه اينطور بود. اينها اتكائشان به آنها بود. از اين جهت وقتى يك سفيرى وارد مى‏شد به ايران سفير انگليس آنوقت‏ها و حتى خوب، اين را در چيز نقل مى‏كنند كه وقتى پاشد صدراعظم را زد به ديوار و مشت تو كله‏اش زد كه تو اين كار را چرا نمى‏كنى اين يك سفير اين كار را كرد. خوب، حالا مى‏دانيد كه سفيرش كه نمى‏تواند، رئيس جمهورى يك كشور ديگرى هم كه بيايد، از انگلستان هم بيايد نمى‏تواند، سلطان انگلستان هم بيايد نمى‏تواند اينجا يعنى نمى‏تواند با يك نفر اشخاص عادى اينجا اينطور رفتار

    صحيفه نور ج 18 صفحه 209

    بكند. اين براى اين است كه اتكاء شما به يك شخص نيست، شما ملت‏ايد، خودتان ملت‏ايد، اتكاء به ملت است. وقتى اتكاء به ملت شد ديگر انسان نمى‏ترسد از اينكه حالا اين اگر من اين كار را بكنم اين فرض كنيد سفير به وزارتخانه مى‏گويد كه من را تاديب كنند. اين خودش هم كه نمى‏تواند. اين حالا اينطورى شده است.

    در خارج كه هستيد وضع‏تان را جورى قرار بدهيد تحت تاثير آنها واقع نشويد

    شما اين را بايد غنيمت بداريد و ما هم غنيمت، براى اينكه حفظ كنيم اين سنت الهى را كه به دست ما دادند ما براى آتيه درست بكنيم. حالايش را من خاطر جمعم كه خوب است انشاءالله البته همچو نيست كه صددرصد، اما شماها در صدد برآييد كه صددرصد خوب باشد، لكن مهم آتيه است. مهم اين است كه حكومت در ايران جورى باشد كه وقتى منتقل شد به چيز، نتوانند به اين زودى تغييرش بدهند. ملت آنطور حاضر است، حكومت بايد خودش طورى درست بكند كه وقتى كه منتقل شد به نسل آتيه نتواند بر خلاف رفتار بكند. رئيس جمهور جورى رفتار كند كه وقتى يك كس ديگر رئيس جمهورشان شد نتواند كه خلاف بكند، و همين طور سايرين. مجلس يك كارى بكند كه وقتى مجلس ديگرى تحقق پيدا كرد نتواند رويه‏اش را تغيير بدهد. اين يك تكليفى است الان براى ما. شماها الان مكلف هستيد به اينكه در هر جا هستيد تمام جهات اخلاقى و اعتقادى و عرض بكنم سياسى و همه جهات اجتماعى را و همه اين چيزهايى كه محول به شما هست اينها را جورى درست بكنيد كه وقتى منتقل شد به يك نفر ديگرى ولو بد باشد خودش را مجبور باشد كه خوب نمايش بدهد. همانطورى كه سابق اگر يك كسى خوب هم بود نمى‏توانست خوبى‏اش را نشان بدهد براى اينكه محيط يك محيط، جو را جورى درست كرده بودند كه يك نفر آدم هم كه مى‏خواست متدين باشد نمى‏توانست عرضه كند تدينش را. شما محيط را بايد جورى بكنيد كه اگر خداى نخواسته يك كس بدى هم سفير شد، كاردار شد، نمى‏دانم چه شد، نتواند به اين زودى‏ها اظهار كند كه من آنجور نيستم. وضعش را وضعى قرار بدهد كه مثل شماها باشد و اين مساله‏اى است كه ما بايد دنبال اين باشيم كه آتيه را در نظر بگيريم، نه حالا را. ما آتيه داريم، اسلام آتيه دارد، مملكت شما آتيه دارد و همه گرگ‏ها هم در اطراف هستند كه يك چيزى بشود بلكه دوباره از سر بگيرند و اين الان به عهده همه ماست كه نگذاريم اين پيش بيايد، كه يك قضيه‏اى پيش بيايد كه به هم بخورد اوضاع. نه، همه چيز سر جاى خودش باشد، هر كه هم بميرد، هر كه هم از بين برود، هر چى هم سر جاى خودش باشد. اين را بايد حفظش بكنيد و اين مطلبى است كه به نظر من مهم است براى هم براى وزارتخانه‏ها، هم براى سفرا، هم براى همه و شما هم كه در خارج هستيد البته يك قدرى تكليف مشكل تر از اينجاست. خوب، شما هر كدام هستيد، در خارج كه هستيد، در بلاد اسلامى كه هستيد خوب، وضع آنها يك وضعى است كه با ما خيلى چيز نيست، اميدواريم كه درست بشود آنها هم. بايد آنجاها شما وضع‏تان را جورى قرار بدهيد كه تحت تاثير آنها واقع نشويد، هر كه مى‏آيد آنها تحت تاثير شما واقع بشوند، نه شما

    صحيفه نور ج 18 صفحه 210

    تحت تاثير آنها يعنى كسى كه وارد اينجا مى‏شود وقتى يك چيزى توى ذهنش بيايد كه تاثير كند در قلبش اينكه وضع خوب است اينطورى باشد، نه آنطورى باشد. خوب است كه نويسنده‏هاى اينجا اينجورى باشند، محررين اينجا اينجورى باشند عرض مى‏كنم مستخدمين اينطورى باشند و روسا اينطورى باشند، اينطور به نظرشان بيايد كه اين وضع بهتر از آن وضع است كه آنها دارند. اگر اينطور شد كم كم انشاءالله نفوذ هم مى‏كنيد به آنها و انقلاب‏تان هم صادر مى‏شود. ما هم مى‏خواهيم صادر به همين معنا بشود. ما مى‏خواهيم سفر ايمان در آنجا جورى عمل بكنند كه سفراى آنجا، دولت آنجاست تحت تاثير واقع بشود و دولت مان كارى بكند كه دولت‏هاى ديگر تحت تاثير واقع بشوند و ملت مان كارى بكند كه ملت‏هاى ديگر تحت تاثير واقع بشوند. و من اميدوارم كه چون براى خدا شما، اميدوارم كه براى خدا كار بكنيد، اين كار به دست شماها واقع بشود و به دست شما يك سنتى قرار داده بشود كه شما شريك باشيد در حسنات اشخاصى كه بعدها مى‏آيند و اين مساله مهمى است كه ما خودمان زير خاك باشيم و كسان ديگر كار بكنند، حسناتش را پاى ما بنويسند. اين اگر شما يك سنت صحيحى بجا بگذاريد وضع اينطورى خواهد شد. انشاءالله اميدوارم كه همه موفق و مويد و منصور باشيد و به كارهاى خودتان ادامه بدهيد.

    والسلام عليكم و رحمة الله

    
    previos page menu page next page
    

  9. کاربر مقابل از afsanah82 عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده است:


  10. #1616
    afsanah82
    مهمان

    پیش فرض

    
    previos page menu page next page
    

    صحيفه نور ج 18 صفحه 211

    تاريخ: 8/11/62

    بيانات امام خمينى در ديدار با دادستان كل سابق انقلاب اسلامى و دادستان كل كشور

    بسم الله الرحمن الرحيم‏

    آقاى موسوى تبريزى خدمات بسيار زيادى به انقلاب و جمهورى اسلامى نمودند، چه خدمات ايشان در آذربايجان و چه در تهران در مقابله با منافقين و ساير ضد انقلابيون كه مورد تشكر و قدردانى است. حال كه بر طبق قانون اساسى بايد يك دادستان داشته باشيم، اميدواريم ايشان در نقطه ديگرى به اين جمهورى خدمت كنند.

    
    previos page menu page next page
    

  11. کاربر مقابل از afsanah82 عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده است:


  12. #1617
    afsanah82
    مهمان

    پیش فرض

    
    previos page menu page next page
    

    صحيفه نور ج 18 صفحه 212

    تاريخ: 11/11/62

    بيانات امام خمينى در جمع اعضاى شوراهاى محلى اسلامى توزيع كالا در سراسر تهران و گروهى از كاركنان مركز تحقيقات مخابرات

    هر كس در مقامى كه هست و هر مسووليتى كه دارد، همان مقام و مسووليت امتحان اوست

    بسم الله الرحمن الرحيم‏

    بايد تشكر كنم از آقايانى كه امروز تشريف دارند و دعا كنم به توفيق آنها براى خدمت به بندگان خدا. و من اميدوارم كه خداوند به همه شماها و ساير برادران شما توفيق خدمت به اين كشورى كه در طول تاريخ محروم بوده است، خداوند توفيق به شما بدهد كه هر كس در هر محلى هست خدمت بكند. بايد عرض كنم كه ما و شما و همه اهل دنيا همه برادران ايرانى ما در معرض امتحان هستيم. يعنى مكلفى نيست در عالم كه تحت آزمايش خدا و امتحان او نباشد. ما امروز درباره خودمان و مسوولين كشور خودمان و ملت محترم خودمان عرض مى‏كنيم، هر كس در هر مقامى كه هست و هر مسووليتى كه دارد همان مقام و همان مسووليت امتحان اوست. امتحان مثلا رئيس محترم جمهور، همان رياست جمهورى‏اش است كه آيا در اين مقامى كه هست چه مى‏كند، افكار او چيست، اخلاق او در اين زمينه چيست و اعمال او چيست و حتى خطرات قلب چيست، چيزهايى كه در قلبش عبور مى‏كند و مى‏گذرد اينها چيست و همين طور تمام مسوولين، مجلسى‏ها، آنهايى كه در مجلس هستند، آنها هم همان كرسى مجلس محل امتحان آنهاست كه اينها در اين كرسى كه نشسته افكارشان چى هست و احوالشان چى هست و آرائشان چى هست و آيا اين كرسى، كرسى اسلامى است و براى اسلام است يا اينكه اينطور نيست. در همان جا محل آزمايش است. و همين طور دولت محل آزمايش‏اش در همان وزارتخانه‏اى است كه هست، در همان جايى كه نخست وزير هست و اهل ادارات در همان ادارات خودشان مركز امتحان آنهاست و ارتشى‏ها در مقام قدرت ارتشى‏شان امتحان مى‏شوند، محل امتحانشان همان محلى است كه به فعاليت ارتشى مشغولند و سپاه پاسدارانمان در همان محلى كه هستند، قدرت در دست‏شان آزمايش است، تفنگ در دست آزمايش است. و همه كسانى كه داراى يك ابزارى هستند براى خدمت، همان ابزار آزمايش آنهاست. و همين‏ها هستند كه در آن عالم منعكس مى‏كنند اعمال ما را. همان تفنگ منعكس مى‏كند اعمال تفنگدار را و همان مجلس منعكس مى‏كند در آن عالم اعمال مجلسى را و همان كارهايى كه شما عزيزان انجام مى‏دهيد و موجب تشكر است و اميدوارم

    صحيفه نور ج 18 صفحه 213

    كه مورد نظر خداى تبارك و تعالى و تأييد او باشد، در همين جا كه هستيد در تحت آزمايش هستيد و اعمالتان منعكس مى‏شود. بايد توجه كنيد كه اين چيزهايى كه منعكس مى‏شود يك وقت خداى نخواسته چيزى نباشد كه آن روز كه منعكس شد در آنجا و شما او را ديديد موجب سرافكندگى باشد. الان ايران از همه جا به نظر مى‏رسد كه اهالى ايران از همه جا بيشتر مورد آزمايش‏اند. اهالى ايران از يك رژيمى كه همه جا مى‏دانيد چكاره بود، با قدرت ملت و دست‏هاى گره كرده مشت‏گره كرده، در حالى كه ابزارى در دست نداشت آنوقت، با فرياد، آن رژيم را از بين برد و با همان فريادها دست امريكا را و ساير قدرت‏ها را از كشور خودش قطع كرد كه امروز كشور شما دست خودتان است. نه يك كسى بالاى سر شماست كه بخواهد به شما حكومت كند، نه مستشارى از كشورهاى ديگر داريد و نه كارشناسان. همه چيز دست خود شماست و مسوول خود شماييد. در رژيم سابق ملت مى‏گفت خوب، من چه كنم، به دست من چيزى نيست، اگر سوال مى‏شد. امروز كه همه چيز در دست خود شماهاست ديگر اين عذر پذيرفته نيست كه من چه كنم. هر كس در هر محلى كه هست آن كسى كه در يك اداره ايستاده است و براى رفت و آمد مردم راه مى‏دهد يا كارهاى ديگر انجام مى‏دهد، با آن كسى كه در اداره روى صندلى نشسته است و مردم به او مراجعه مى‏كنند و آن كسى كه در جبهه دارد جنگ مى‏كند و آن كسى كه در پشت جبهه هست و خدمت مى‏كند و آن بازارى كه در بازار مشغول كسب و تجارت هست و آن كارمند كه در ادارات مشغول فعاليت هستند و آن دهقان‏ها كه در محل كشاورزى مشغول خدمت هستند و آنهايى كه در كارخانه‏ها مشغول فعاليت هستند و تمام قشرهايى كه در اين كشور تصور بكنيد، تمام اينها، از مقدرات اين مملكت سوال مى‏كنند از شما. كسى گمان نكند كه خوب من بازارى هستم، نمى‏توانم. من يك ادارى جزء هستم، من يك كارمند ضعيف هستم. فرق ما بين هيچ يك از شماها نيست در اين معنا. هر كس آن محلى كه هست همان محل، محل آزمايش‏اش است. آن كارمند جزئى كه يك كار جزئى انجام مى‏دهد آن كار جزئى آزمايش اوست. آيا اين كارى كه دست اوست انجام چطور مى‏دهد، با كسانى كه به او در همين جزئى مراجعت مى‏كنند چه رفتار مى‏كند، آيا قصدش از اين شيطان است يا قصدش خداست؟ اين مساله استثنا ندارد. انبيا هم مورد آزمايش‏اند. يعنى هر كس در اين دنيا پا گذاشت و مكلف بود به تكليفى، اين آزمايش مى‏شود و گمان نكند كه من اين كار را كه مى‏كنم كسى نمى‏بيند. اين كارى كه مى‏كنيد خود اين كار منعكس مى‏شود. خداى تبارك و تعالى در محضرش واقع مى‏شود. ملائكه الله موكل هستند بر اين فرد. بايد ما فكر كنيم چه بايد بكنيم كه از زير بار مسووليت خارج بشويم. مائى كه امروز مقدرات مملكت مان به دست خودمان افتاده است همه مان مسووليم، كسى نيست كه مسوول نباشد، همه هستيم. ببينيم كه بايد چه كار بكنيم كه اين مسووليتى كه به عهده ماست به طورى انجام بدهيم كه فردا پيش خداى تبارك و تعالى و پيش انبياى خدا خجلت زده نباشيم و آبرومند باشيم. آن اين است كه هركس در هر كارى مشغول است او را خوب انجام بدهد. فرض كنيد همه خداى نخواسته همه افراد كشور خلاف مى‏كنند، شما يك نفر كار خوب بكن. هر كسى فكر خودش باشد. هر كس خودش مسوول كارهاى خودش است، هيچ كس

    صحيفه نور ج 18 صفحه 214

    مسوول كار ديگرى نيست. او كار را مى‏گويد و مواظبت هم مى‏كند اما هيچ كس نمى‏تواند كه عمق كارهاى شما را بفهمد چه جورى است، لكن در محضر خداست. آنهايى كه در هر جا خدمت مى‏كنند توجه كنند كه خداى تبارك و تعالى و ملائكه‏اى كه از طرف خدا موكل هستند مواظب هستند. همين موج هايى كه در دنيا از حرف شما، از عمل شما منعكس مى‏شود، همين فردا پيش شما شهادت مى‏دهند. بايد توجه بكنيد به اينكه مسووليت بزرگ است. مثلاً در كسانى كه در جبهه هستند و جبهه خدمت مى‏كنند اينها گروه‏هاى مختلف هستند، ارتشى هست، ژاندارمرى هست، پاسدار هست، بسيجى هست، عشايرى هست، شهربانى هست از همه قشرها در آنجا خدمت مى‏كنند، مردم عادى هم مى‏روند خدمت مى‏كنند، اينها مواظب باشند كه همين جا محل امتحان آنهاست كه آيا اينهايى كه دارند فعاليت مى‏كنند و مى‏خواهند كشور خودشان را نجات بدهند و دفاع كنند از كشور خودشان، آيا اينها باهم هماهنگ هستند يا هر كه مى‏خواهد براى خودش كار بكند؟ آيا براى خدا كار مى‏كنند يابراى خودشان؟ اگر ملاحظه كردند كه ميل دارند كه اين گروه خودشان قدرت داشته باشد قدرت در دست بگيرد نه گروه ديگر، بدانند كه عمل شيطانى است، شهادت‏شان هم اجر ندارد. و اگر ديدند كه براى خدا دارند كار مى‏كنند، براى خدا كار كردن اينجا معلوم مى‏شود كه آن كسى كه سپاهى است نكشد طرف سپاه همه چيز را و آن كسى كه ارتشى است نكشد طرف ارتش همه چيز را هكذا ديگران. همه با هم براى خدا و براى نجات ملت و براى نجات كشور به پيش بروند. فرق نكند كه اين طايفه باشد يا آن طايفه باشد، مقصد عمده است. انبيا اينطور بودند. اولياى خدا اينطور بودند. كار براى خداست به دست شما انجام بگيرد، گرفته است، به دست من انجام بگيرد، گرفته است، در دست ديگرى، گرفته است.

    اگر ارتش و سپاه و بسيج و ساير قواى مسلح اينطور افكارشان باشد پيروزند يعنى هم در جبهه‏ها پيروزند و هم پيش خداى تبارك و تعالى افتخارمندند و شما از آنجا كه بياييد پايين هر جا برويد همين است مساله. آن كسى كه مى‏خواهد در انتخابات شركت كند و كانديد مى‏شود، آن كسى كه كانديد مى‏كند كسى را، آن كسى را كه فعاليت انتخاباتى مى‏كند، آن كسى كه تبليغ مى‏كند براى خودش يا براى غير، اين آزمايش‏اش همانجاست. توئى كه خودت را كانديد انتخابات كردى، قدرت اين را دارى كه براى كشورت درست خدمت بكنى و قدرت خودت را بالاتر از ديگران مى‏دانى؟ توئى كه ديگرى را كانديد مى‏كنى، ديگران كه غير از اين هستند لايق نمى‏دانى؟ اين را لايق تر و احسن مى‏دانى؟ توئى كه فعاليت مى‏كنى و تبليغ مى‏كنى براى انتخابات، تبليغ خودت را مى‏كنى يا تبليغ براى اسلام مى‏كنى؟ اگر براى رسيدن به مجلس است، مى‏خواهى دلت مى‏خواهد مجلس بروى و مى‏گويى مجلس يك مقامى است، شما تبليغ براى خودت كنى كه همان تبليغ براى شيطان است. و اگر تبليغ مى‏كنى كه بروى خدمت بكنى، من چون مى‏توانم خدمت بكنم چرا كنار باشم، بروم خدمت بكنم، اين شخص چون لايق است چرا كنار باشد، بيايد خدمت بكند، اگر اينطور باشد اين براى خداست. و اين گاهى وقت‏ها به خود آدم اشتباه مى‏شود، بسيارى از اوقات هست كه انسان خودش در كارهاى خودش اشتباه مى‏كند.

    صحيفه نور ج 18 صفحه 215

    يعنى انسان چون حب نفس دارد خودش را مى‏خواهد و همه چيز را هم براى خودش مى‏خواهد مگر اينكه به رياضات اينطور نباشد. اين چون حب نفس دارد بسيارى از امور كه از خودش صادر مى‏شود يا از كسانى كه از خودش هستند، اولاد خودش، برادر خودش، عيال خودش، اينها به نظرش خوب مى‏آيد و گاهى همين اگر صادر بشود از يك كس ديگرى به نظرش بد مى‏آيد. اين براى همين است كه حب نفس اينجا پرده پوشيده است روى واقعيت و نمى‏تواند انسان تشخيص بدهد. بايد انسان توجه كند به اينكه آيا من كه مى‏خواهم يك كسى را انتخاب كنم، اگر اين كس يك نفر ديگرى از او بهتر بود لكن ارتباطى با من نداشت بلكه با من هم دلخورى داشت آيا او را كانديد مى‏كردم؟ اگر او را هم كانديد مى‏كرد معلوم مى‏شود كه اين براى خدا دارد كار مى‏كند، كار به خودش ندارد و اگر اينطور نشد بداند كه مساله، مساله شيطانى است نه مساله خدائى و اين دقيق است و اين از آن امورى است كه بر انسان پوشيده مى‏ماند. و دوستان و برادران كه همه مسوول هستند بايد در كارهاى خودشان دقت كنند كه براى چى من اين كار را مى‏كنم؟ من كه متكفل توزيع شدم يا در شوراها رفتم براى چى رفتم آنجا؟ مى‏خواهم چه بكنم؟ منى كه متكفل مخابرات هستم براى چى آنجا رفتم؟ چه نظرى دارم؟ منى كه در مجلس مى‏روم براى چى مى‏روم و چه نظر دارم؟ منى كه در ارتش خدمت مى‏كنم براى چى‏كنم؟

    اگر بخواهيد كشور شما يك كشور مستقل باشد از خودتان بايد شروع كنيد!

    اگر بخواهيد كشور شما يك كشور مستقلى باشد كه ديگران نتوانند در آن دخالت بكنند از خودتان بايد شروع كنيد. تمام خوف و ترس‏هائى كه انسان دارد از دشمن براى اين است كه خودش را مى‏بيند. اگر چنانچه ديد كه خدا هست در كار، براى خدا دارد كار مى‏كند نمى‏ترسد، براى اينكه مقدرات دست اوست. گمان نكنيد كه شما خودتان مى‏توانيد يك كارى انجام بدهيد، شما آن هستيد كه اگر يك مگس بيايد آزارتان بدهد شب نمى‏توانيد بخوابيد و روز نمى‏توانيد آرام بگيرد، اگر يك پشه در شب بيايد نمى‏گذارد شما آرام بگيريد. شما آن كس هستيد كه اگر يك عنكبوت بياد حمله به شما بكند مى‏ترسيد، شما آن كس هستيد كه اگر يك گنجشك از شما يك چيزى بردارد برود قدرت نداريد از او پس بگيريد. همه عجز است، همه فقر است هر چى هست از اوست، از خداست.

    اين استقلالى كه خدا داده به ما اگر عنايت او نبود كى توانستيم ما اين كار را بكنيم؟ چطور ما مى‏توانستيم در مقابل اين آشوب دنيا و اين قدرت‏هاى شيطانى دنيا يك همچو رژيمى را كه همه دنبال اين بودند كه حفظش بكنند اگر عنايت خدا نبود شما با كدام قدرت مى‏توانستيد اين كار را بكنيد؟ اگر عنايات خدا و توفيق خدا نبود شما هم چطور مى‏توانستيد دست امريكايى كه دنيا را دارد مى‏بلعد از كشورتان بيرونش كنيد؟ و امريكا از قرارى كه شنيدم رئيس جمهور امريكا گفته است كه ايران ما را تحقير كرد. اين اول كار است، ايران تا آخر شما را تحقير خواهد كرد. اگر عنايات خدا نبود شما چطور مى‏توانستيد يك قدرتى را كه امروز آنطور وضعيت را دارد و آنطور جهازات را دارد و در همه دنيا ريشه كرده است چطور مى‏توانستيد او را دستش را كوتاه كنيد؟ اين قدرت خداست، اين عنايات

    صحيفه نور ج 18 صفحه 216

    خداست، غافل از اين نباشيد.اگر عنايات خدا نبود چطور شما يك نمونه در دنيا بوديد كه فقط شما الان در دنيا هستيد كه مى‏گوئيد نه شرقى، نه غربى و واقعاً هم اينطورى است. ادعا ممكن است كسى بكند اما همه مى‏دانند نيست اينطور. اگر عنايت خدا نبود كى مى‏توانست كه يك همچو كارى را بكند كه در دنيا نظير ندارد و نشده است؟ اينها عنايت خداست. اين عنايت خدا را حفظ كنيد و حفظش به اين است كه اين كشورى را كه به شما داده به آن خدمت كنيد.

    شما كه مى‏خواهيد آدم بشويد، زحمت دارد آدم شدن

    امروز كشور ما احتياج به خيلى مسائل دارد و ديگران مسائل شما را ابدا حل نمى‏كنند، بلكه برخلافش مى‏كنند. مسائل خودتان را خودتان بايد حل بكنيد. اين نعمتى كه براى شما پيش آمده است، نعمت آزادى كه پيش آمده است، نعمتى كه نمى‏تواند يك قدرتى الان به شما بگويد كه بالاى چشمت ابرو است، اين را حفظش كنيد، اين يك نعمت الهى است، ديگران ندارند اين را. ديگران يا تحت سلطه شرق‏اند يا تحت سلطه غرب‏اند. شما اينطور نيست برايتان الان. اين را بايد حفظش بكنيد، حفظش به دست خود شما بايد بشود يك كشورى كه انقلاب كرده است و تازه متولد شده است، انقلاب وضعش اين است كه هم خوردگى باشد به هم خوردگى باشد. انقلاب وضعش اين است كه كمبود داشته باشد، انقلاب وضعش اين است كه مثلاً قحطى باشد. انقلابات دنيا اينجور نبودند كه مثل ايران باشند كه به مجردى كه انقلاب كردند درها را باز كردند هر كه بيايد هر كه برود. به مجردى كه انقلاب كردند رفتند دنبال اينكه يك دولتى تشكيل بدهند و مجلسى و چه و چه و چه، به فوريت، كجا مى‏توانستند اين كارها را بكنند؟ اينها روى عنايات خداست كه به شما عنايت كرده است. يك كشورى كه الان مبتلاى به جنگ است آن هم نه جنگ با يك دولت پوسيده‏اى مثل صدام، جنگ با همه، همه قدرت‏ها دنبال اين‏اند كه او را دستش را بگيرند و نجات بدهند و نمى‏توانند هم. يك همچو جنگى، الان شما جنگ با دنيا داريد، همه تبليغات بر ضد شما هست، همه سلاح‏ها را به او مى‏دهند، همه پول را به او مى‏دهند و او را تجهيز مى‏كنند و شما خودتانيد. خودتان هستيد و اتكال به خدا. اين خداست كه شما را حفظ كرده است و شماييد كه الان مسووليت‏تان زياد است. اينكه مى‏گويم ايران از همه جا بيشتر مسووليت دارد براى همين است كه ايران از همه جا بيشتر مورد عنايت خدا واقع شده است. كجاست كه بگويد من مستقلم نه شرق و نه غرب، هر دو را كنار بگذارد؟ و اين شما هستيد، وقتى شما هستيد و مى‏دانيد كه انقلاب‏ها كمبود دارد، انقلاب‏ها زحمت دارد، بخواهيد آدم باشيد بايد زحمت بكشيد، بخواهيد ارزش انسانى خودتان را حفظ كنيد زحمت دارد. نمى‏شود كه انسان در خانه‏اش بنشيند و ارزش‏هاى انسانى محفوظ باشد. هر كه در خانه مى‏نشيند و اعتزال مى‏كند توسرى هم مى‏خورد لكن نمى‏فهمد كه ديگر آدم نيست.

    شمائى كه مى‏خواهيد آدم بشويد زحمت دارد آدم شدن. مى‏خواهيد سرفراز در دنيا باشيد اين زحمت دارد، بيخود نمى‏شود، اگر نوكرى آنها را بكنيد ديگر ارزش نداريد، يك پول هم ارزش نداريد.

    صحيفه نور ج 18 صفحه 217

    اگر بخواهيد از تحت سلطه همه بيرون برويد و خودتان باشيد اين ارزش دارد، يك ارزش انسانى است، يك شرافت انسانى است، اين زحمت دارد، اين گرانى دارد، اين كمبود دارد، اين جهاد دارد، اين دفاع دارد، اين شهادت دارد، اين براى ارزش انسانى است همين است كه انبيا براى او كار كردند. همين است كه امام حسين براى او كشته شد. اگر آن هم فكر مى‏كرد كه زحمت دارد، اصحاب او هم با آن كمى فكر مى‏كردند زحمت دارد، كه نمى‏توانستند يك همچو انقلابى را بجا بياورند كه تا حالا هم اثرش باقى مانده است. ولى وقتى براى خدا شد، زحمت كم مى‏شود.

    بايد توجه كنيم كه سر و كارمان با يك جنگى است كه سرنوشت يك ملت را تعيين مى‏كند

    الان انسان مى‏بيند كه جوان‏هائى هستند، من زياد به اينها بر مى‏خورم، جوان‏هائى هستند كه مى‏آيند گريه مى‏كنند كه ما مى‏خواهيم برويم به جبهه نمى‏گذارند برويم. همين پريروز يا ديروز بود كه يك جوانى آمده بود، گفت دوتا برادرم كشته شده، خودم مى‏خواهم بروم. گفتم جوان! تو كافى است، آنها رفتند ديگر بس است شروع كرد گريه كردن. خوب يك همچو، اين جز به عنايت خدا نمى‏شود، يك معنويتى است كه غير از عنايت خدا نمى‏تواند اين معنويت را براى كسى ايجاد كند. آنهائى كه نشسته‏اند كنار و مى‏خوابند و مى‏خورند و زندگى حيوانى دارند و نق مى‏زنند به اين كشور، آنها يك قدرى توجه بكنند، از خواب بيدار بشوند. آنهائى كه هى نق مى‏زنند كه اينجاش چه جورى است، آنجاش چه جورى است، آنجاش چه جورى، اينها نمى‏فهمند كه ما در چه حالى هستيم. آنها مى‏خواهند كه شب بخوابيم صبح كه پا شديم همه اداراتمان درست باشد و همه مملكت مان درست باشد و كشاورزى مان درست باشد و نمى‏دانم چى، و نمى‏دانند ما در چه حالى هستيم الان. ما در حال جنگيم. ما در حال محاصره اقتصادى هستيم، ما در حالى هستيم كه امريكا علنا دارد مخالفت مى‏كند و جنگ افروزى دارد مى‏كند با ما، و ما اعتنا هم به او نداريم. بايد بفهميد كه وضعيت ما امروز اين است كه اين وضعيت مشكلات دارد. اين وضعيت به زودى درست نمى‏شود. لكن مى‏شود، صبر مى‏خواهد. آنى كه تا حالا شده است يك اعجازى است كه در دنيا نظير نداشته است. شما در طول تاريخ اگر ملاحظه كنيد، نظير نداشته است اين وضعى كه الان ايران دارد. اين حالى كه در جوان‏هاى ما پيدا شده است، در طول تاريخ نظير نداشته، الا اولياء خدا. و ما امروز ابتلاء به اين قدرت‏ها داريم و اين جنگ را ما بايد با پيروزى به زودى تمام كنيم. و اين به اين است كه جوان‏هاى ما بروند دنبال جنگ. جوان‏هاى ما اينطور نباشد كه بگويند تمام شد و رفت سراغ كارش. خير، تمام نشده، امريكا دنبال كار است، الان امريكا به ميدان آمده. البته ميدانى كه او مى‏آيد، آن ميدان صحيحى نيست، آن براى انتخاباتى كه حالا مى‏خواهد بشود، از اين حرف‏ها زياد مى‏زند. لكن ما بايد توجه بكنيم كه سر و كارمان با يك جنگى است كه سرنوشت يك ملت را اين درست مى‏كند و بايد هر چه زودتر اين را تمام كنيم. و اين، به اين است كه جوان‏هاى ما بروند به جبهه‏ها، ننشينند كه، اينطور نباشد كه بنشينند كه

    صحيفه نور ج 18 صفحه 218

    ديگران برايشان كار كنند. همه‏مان مسوول هستيم. و من اميدوارم كه خداوند به همه شما توفيق بدهد و همه شما را در راه خدا، در راه خودش هدايت كند و همه را توفيق اين بدهد كه به اين ملتى كه در طول تاريخ در زحمت بوده و در طول تاريخ در محنت بوده و زير بار ديگران بوده، نجات بدهيم و خدمت كنيم به اين ملت.

    والسلام عليكم و رحمة الله

    
    previos page menu page next page
    

  13. #1618
    afsanah82
    مهمان

    پیش فرض

    
    previos page menu page next page
    

    صحيفه نور ج 18 صفحه 219

    تاريخ: 18/11/62

    بيانات امام خمينى در جمع كليه سفراء كارداران و نمايندگان سياسى كشورهاى خارجى مقيم جمهورى اسلامى ايران

    ما در طول پنجاه سال سلطنت سياه پهلوى مصيبت‏ها ديديم

    بسم الله الرحمن الرحيم‏

    متقابلا از آقايانى كه تشريف آورده‏اند و اظهار لطف كرده‏اند تشكر عرض مى‏كنم و سلامت و سعادت همه مسلمين دنيا و همه مستضعفين دنيا را از خداى تبارك و تعالى مسئلت مى‏كنم. ما در طول 50 سال سلطنت سياه پهلوى مصيبت‏هايى ديديم، ما ديديم و شما بعضى‏تان شنيديد. از اول كه رضاشاه رضاخان به ايران آمد با يك صورت رياكارانه وارد شد و بعد هم تسلط پيدا كرد بر اين ملت و شما اگر بخواهيد عمق جناياتى كه رضاخان به اين ملت كرد بخواهيد توجه كنيد محتاج به اين است كه يك كتاب بزرگى را بعضى از دانشمندهاى ما بنويسند و عرضه كنند. در يك جلسه و دو جلسه نمى‏شود كه ما كارهايى كه رضاخان با ما كرد بگوييم. با روحانيت آن كرد كه مغول با هيچ ملتى نكرده است، با بانوان‏مان آن ظلم‏ها را كرد كه شما نمى‏توانيد بشنويد، با دانشگاه ما آنطور عمل كردند كه آنجا را به عقب كشاندند، با ارتش ما آنطور عمل كردند در اين طول 50 سال و بيشتر از 50 سال كه ارتش ما را وابسته به غير كردند، استقلال ما را از بين بردند. آزادى ما در اين مملكت هيچ يك نداشتيم. هيچ قشرى از اقشار ملت ما آزاد نبود. روحانيون كه براى ارشاد مردم مى‏خواستند به منبر بروند، آنها را هم همين قدر هم ممنوع كردند. مجالس ارشاد روحانيون را تعطيل كردند و فجايعى بجا آورد، زحمت‏هايى براى اين ملت بجا آورد، به كار گذاشت كه قابل بيان نيست. بعد از اينكه او را انگليس‏ها آوردند و به ما مسلط كردند و بعد از اينكه خود آنها او را بردند، محمدرضا را دولت‏هاى مجتمع‏شان آوردند به ما مسلط كردند. محمدرضا بدتر از پدرش عمل كرد با ما. تمام حيثيت اين ملت را محمدرضا به باد داد. حيثيت اسلامى ما را به باد داد. تمام جهاتى كه ما داشتيم، شرافتى كه ما داشتيم اين به باد داد. اين دانشگاه ما را آنطور كرد كه هر يك از دانشگاه بيرون آمدند دشمن بودند با اين ملت و وابسته بودند به كشورهاى ديگرى، به غرب. اگر چنانچه استثناء داشت، استثناء بسيار كم داشت. و با كارهايى كه اين انجام داد از روى حيله بيشتر و عميق‏تر بود تا كارهايى كه رضاخان كرد. رضاخان همه را قلدرى كرد و اين با حيله بازى و با سالوسى عمل كرد و همه حيثيت، حيثيات اين ملت ما را او به باد فنا داد. ذخائر تحت الارضى ما را به رايگان به ارباب‏هاى خودش خصوصا امريكا داد، جوان‏هاى ما را فاسد كرد، مراكز فحشا در اين كشور اينقدر زياد بود كه

    صحيفه نور ج 18 صفحه 220

    احصاء نداشت، مراكز فساد اينقدر بود كه جوان‏هاى ما را به فساد كشاند. خود آنها عامل فروش هروئين و ترياك و مواد مخدر بودند و تمام جوان‏هاى ما را به فساد كشاندند. كارى كردند كه ملت ما به جان آمد. ملت ما توانش از بين رفت و خداى تبارك و تعالى بر اين ملت منت گذاشت و قيام كردند، نهضت كردند، انقلاب كردند و در مقابل همه قدرت‏هايى كه پشتيبانى مى‏كردند از محمدرضا خصوصا امريكا، در مقابل همه ايستاد ملت و با اينكه چيزى در دست نداشت جز ايمان، محمدرضا را كنار زد و يك كشورى را كه در تحت سلطه آمريكا بود از تحت سلطه او بيرون آورد. ارتشى كه با مستشارهاى آمريكا اداره مى‏شدند و هيچ ارتباطى با ملت نداشتند، برگرداندند به حال اول و آن مستشارها را بيرون كردند. لانه‏اى را كه به اسم سفارت در اينجا بود و محل جاسوسى بود و اسنادش الان در جلدهاى زيادى از كتب پخش شده است، آنجا را بستند و خواستند يك ملتى باشند مستقل، آزاد. نه وابسته به شرق باشند، نه وابسته به غرب. الان جرم اين ملت اين است كه مى‏خواهد سرنوشت خودش به دست خودش باشد الان جرم اين ملت اين است كه مى‏خواهد آزاد باشد، مى‏خواهد انسان باشد، مى‏خواهد سرنوشت خودش به دست خودش باشد. الان تمام كشورها به استثناى كمى، بر ضد يك همچو كشورى كه ملتش قيام كرده است و مى‏خواهد آزاد باشد و مى‏خواهد احكام اسلام در اين كشور باشد، مذهبش در اين كشور باشد، تمام كشورها به استثناى كمى، بر ضد او قيام كرده‏اند. تبليغات، همه مى‏دانيد كه چه اندازه است. شما در داخل ايران هستيد و تبليغات خارجى را مى‏شنويد. تبليغات خارجى آنطور هست كه شايد شماها هر كدام وجدانتان بيدار باشد ناراحت بشويد. آنها مى‏گويند كه در خيابان‏ها بچه‏ها را به توپ و تفنگ مى‏بندند، تبليغات مى‏گويند كه مردم هيچ آزادى در ايران ندارند. تبليغات خارجى مى‏گويند هيچ انتخاب آزادى در ايران تحقق پيدا نكرده است. مى‏گويند كه اختناقى كه در ايران هست در هيچ جاى دنيا نيست. هر جا هر فسادى واقع مى‏شود به ايران نسبت مى‏دهند. هر جا مردمش به جان آمده‏اند و مثل ايران مى‏خواهند قيام كنند بر ضد آنها، آنها را به ايران نسبت مى‏دهند و آنها مى‏خواهند ايران را از صفحه روزگار براندازند، مى‏خواهند جمهورى اسلامى را براندازند. نمى‏دانند كه با يك ملتى كه به تمام معنا قيام كرده است و خون خودش را دارد نثار مى‏كند، نمى‏شود اينطور عمل كرد. قدرت‏هاى بزرگ بايد طرز تفكرشان را عوض كنند. بايد بدانند كه دنيا عوض شده است دنيا، دنياى سابق نيست. دنياى سابق نيست كه يا انگلستان بايد بر همه جا حكومت كند يا اروپا يا امريكا و يا شوروى. دنيا امروز نمى‏پذيرد اين را، بايد آنها تعديل كنند كارهاى خودشان را. دنيا نمى‏پذيرد كه دو قدرت تمام دنيا را از بين ببرند. دنيا نمى‏پذيرد كه يك اقليت تمام كشورها را ببلعد. بايد اينها در كارهاى خودشان يك تجديدنظر بكنند. جرم ما كه مى‏خواستيم آزاد باشيم، مى‏خواهيم خودمان زندگى خودمان را اداره كنيم و مى‏خواهيم كه در تحت قيمومت هيچ دولتى نباشيم. براى اين همه كارها را دارند انجام مى‏دهند. از آن طرف آنهمه تبليغات، از آن طرف اين جنگى را (كه الان ايشان

    صحيفه نور ج 18 صفحه 221

    گفتند كه جنگ را به پايان برسانيد) به ما تحميل كردند. هر يك از شما آقايان كه در اينجا آنوقتى كه اول جنگ بود شما بوديد اينجا، ديديد كه عراق حمله كرد به ايران از هوا، از دريا، از زمين و عراق گرفت مقدار زيادى از خوزستان را و عراق به واسطه تحريكاتى كه از طرف آمريكا شد به او، اين عمل جنايتكار را انجام داد و بعد هم كه ايران برخاست از جا و جوان‏هاى ما با قدرت ايمان او را از مملكت خودشان بيرون كردند، مگر يك مقدار كمى كه الان در دست آنها هست، الان هم قدرت‏ها جمع شده‏اند كه اين را نگه دارند. مى‏خواهند اين غيرانسانى كه با ملت خودش و با علماى ملت خودش و با ملت ما اين جنايات را كرده، مى‏خواهند حفظش بكنند. آقا مى‏گويند كه صلح بكنيم. ما از اول، جنگ با هيچ كس نداشتيم، لكن با صدام صلح نمى‏توانيم بكنيم. صدام يك جانى است كه به هيچ يك از تعهداتى كه مى‏كند اعتبار نيست. او با دولت سابق با اينكه غيرقانونى بود، تعهد كرده بود و او را به هم زد. او هر روز عوض مى‏كند افكارش را، يك انسانى نيست كه بشود با او صلح كرد. شما گمان مى‏كنيد كه اگر ما با صدام صلح كنيم به اين صلح ادامه مى‏دهد؟ يا خير، مى‏خواهد تجهيز كند خودش را و تقويت كند و دوباره حمله كند. اين آدمى است كه از اول تا حالا به شهرهاى بيچاره عرب‏نشين، كردنشين، فارس‏نشين با موشك‏ها حمله كرده و مع‏الاسف موشك از شوروى است، از امريكاست و از آن اسفناكتر اينكه دولت‏هاى منطقه بر او كمك مى‏كنند. الان مردم امريكا هم عاصى شده‏اند از دست اينها، دنيا اصلاً به عصيان كشيده شده ما كراراً به دولت‏هاى منطقه گفته‏ايم كه آقا بياييد با هم دست بدهيم و خودمان را از چنگال ابرقدرت‏ها بيرون كنيم. مظلوم‏ها ديگر نمى‏توانند تحت ظلم ابرقدرت‏ها باشند. الان در امريكا هم خود ملت قبول ندارد اين كارهايى را كه دارد رئيسشان مى‏كند. الان مردم امريكا هم عاصى شده‏اند از دست اينها. دنيا اصلاً به عصيان كشيده شده است. شما دنياى امروز را مثل سابق حساب نكنيد. دنيا نمى‏پذيرد از شما كه شما در قصرهاى خودتان بنشينيد و همه را زير بار اذيت قرار بدهيد و زير سلطه خودتان قرار بدهيد. بايد فكرى بكنيد براى خودتان و دولت‏هاى اسلامى بايد فكرى براى خودشان بكنند. شما اشخاصى كه از طرف دولت‏هاى اسلامى در اين كشور هستيد به كشورهاى خودتان بگوييد كه يك فكرى براى خودتان بكنيد. صدام رفتنى است. صدام را ما هم كارش نداشته باشيم، ملت خودش بيرون مى‏كند. او رفتنى هست. فكر بعد از او را براى خودتان بكنيد. اسلام را نگه داريد تا از همه شرهاى شرق و غرب نجات پيدا كنيد ما صلح مى‏خواهيم. ما با همه مردم دنيا صلح مى‏خواهيم باشيم. ما مى‏خواهيم مسالمت با همه دنيا داشته باشيم. ما مى‏خواهيم در بين مردم دنيا زندگى بكنيم، لكن آنها نمى‏گذارند ما را. اگر صدام به ما حمله نكرده بود، ما كارى به عراق نداشتيم. عراق برادر ماست. امروز هم ملت عراق برادر ما هستند. با ملت عراق ما مخالفتى نداريم. اوست كه دارد ما را مى‏ترساند كه به شهرهاى شما، خوب،

    صحيفه نور ج 18 صفحه 222

    شما ديديد همين دو روز كه او آنقدر قلدرى كرد و گفت شهرهاى شما را چه مى‏كنيم و بنا بود ديروز بكند، نكرد. بنا بود امشب بكند، نكرد. معلوم نيست كه حالا كى بكند. البته تو دهنى خورد. لكن بايد اين كشورهاى اسلامى به خود بيايند، توجه كنند به مطلب، خيال نكنند كه صدام را نگه مى‏دارند و ما را از دست مى‏دهند براى آنها خوب است. آنها اسلام را نگه دارند. ما اسلام را مى‏خواهيم. اسلام را نگه داريد تا از همه شرهاى شرق و غرب نجات پيدا بكنيد من از خداى تبارك و تعالى مى‏خواهم كه تمام مظلومين دنيا را از دست ظالم‏ها نجات بدهد. من از خداى تبارك و تعالى مى‏خواهم كه دولت‏هاى اسلامى را به خود بياورد. ملت‏هاى اسلامى را از تحت اين فشارها بيرون بياورد. مظلومين دنيا را از دست ظالم‏ها نجات بدهد. و من از شما آقايان مى‏خواهم كه شما به ممالك خودتان، به دولت‏هاى خودتان اطلاع بدهيد كه ايران اينطور نيست كه اينها مى‏گويند. ايران اختناق ندارد. ما در قصرها ننشسته‏ايم و ديگران را تحت فشار قرار داده باشيم. ايران همين است كه مى‏بينيد. نخست وزيرش، وزيرخارجه‏اش، رئيس جمهورش، رئيس مجلس‏اش، همه يك مردم عادى هستند و با مردم رفيق‏اند. بايد با مردم آشنا شد. دولت‏ها بايد با مردم آشنا بشوند. مردم را زير فشار قرار ندهند. دنيا قبول نمى‏كند ديگر اين را. يك روز يك انفجار حاصل مى‏شود كه همه از بين خواهيد رفت، آنوقت اشخاص بيچاره هم كه اينها مظلوم هستند، آنها هم از بين خواهد رفت. و من از خدا مى‏خواهم كه به همه دنيا سلامت و به همه دنيا، به كسانى كه مظلوم هستند قدرت و سلامت عنايت كند كه همه همزيستى داشته باشند، همزيستى مسالمت آميز با هم داشته باشند.

    والسلام عليكم و رحمة الله

    
    previos page menu page next page
    

  14. #1619
    afsanah82
    مهمان

    پیش فرض

    
    previos page menu page next page
    

    صحيفه نور ج 18 صفحه 223

    تاريخ: 20/11/62

    پيام امام خمينى به اعضاى خانواده‏هاى معظم شهدا، اسرا، مفقودين و جانبازان انقلاب اسلامى‏

    بسم الله الرحمن الرحيم‏

    ولا تحسبن الذين قتلوا فى سبيل الله امواتا بل احياء عند ربهم يرزقون

    اگر نبود براى شهداء در راه خداوند مگر اين آيه كريمه، در معرفى مقام بلند پايه شهدا، كافى بود، كه عزيزانى كه در راه حفظ اسلام و كشور اسلامى بزرگترين سرمايه خود را از دست داده‏اند، شهدائى كه در حفظ شرف اسلام و دفاع از جمهورى اسلامى همه چيز خود را طبق اخلاص تقديم خداوند متعال كردند. در اين آيه كريمه بحث در زندگى پس از حيات دنيا نيست كه در آن عالم همه مخلوقات داراى نفس انسانى به اختلاف مراتب از زندگى حيوانى و مادون حيوانى تا زندگى انسانى و مافوق آن زنده هستند، بلكه شرف بزرگ شهداء در راه حق، حيات عندالرب و ورود در ضيافت الله است. اين حيات و اين ضيافت را با قلم‏هاى شكسته‏اى مثل قلم من نمى‏توان توصيف و تحليل كرد، اين حيات و اين روزى غير از زندگى در بهشت و روزى در آن است، اين لقاءالله و ضيافت‏الله مى‏باشد. آيا اين همان نيست كه براى صاحبان نفس مطمئنه وارد است فادخلى فى عبادى و ادخلى جنتى كه فرد بارز آن سيد شهيدان سلام الله عليه است. اگر آن است چه مژده‏اى براى شهيدان در راه مرام حسين عليه السلام الله كه همان سبيل الله است، از اين بالاتر كه در جنتى كه آن بزرگوار شهيد فى سبيل الله وارد مى‏شود و در ضيافتى كه آن حضرت حاضرند، به اين شهيدان اجازه دخول دهند كه آن غير از ضيافت‏هاى بهشتى است و آنچه در وهم من و تو و شما نيايد، آن بود.

    بحمدالله شهيدان ما كه پيرو شهيد عظيم‏الشأن اسلام عليه السلام هستند جمهورى اسلامى را بيمه كردند و پيروزى بر دشمنان اسلام و ايران و ملت بزرگوار ايران و ساير ملت‏هاى مسلمان بلكه مستضعفان جهان را تحفه آوردند. بى‏جهت نيست كه مستكبران جهان با تمام توطئه‏ها و شيطنت‏ها بر ضد يك ملت كوچك چهل ميليونى كه به حسب معنويت و ارزش‏هاى انسانى بر قله بلند و والاى سعادت ارتقاء يافته است، قيام نموده‏اند. خود اين توطئه‏ها و بوق و كرناهاى ابرقدرت‏هاى عالم و پيوستگان و وابستگان به آنان از بزرگترين ارزش‏ها و والاترين مقام‏ها براى يك ملت است كه تاكنون براى هيچ ملتى رخ نداده است و اين ارزش را شهداى والامقام و جانبازان، اين شهداى زنده و به دنبال آنان ملت عظيم‏الشأن ايران در پشت جبهه‏ها آفريده‏اند. آفرين بر اين قدرت ايمان و قوت بازوى عزيزان و صدها آفرين بر امتى كه خود را و جوانان خود را از لجنزار و كانون فساد و تيره روزى كه‏

    صحيفه نور ج 18 صفحه 224

    رژيم ستمشاهى براى آنان فراهم كرده بودند، رها ساخته و به اوج عظمت و معنويت رساندند.

    رحمت خداوند منان بر شهداى عظيم‏الشأن و درود بر شهداى زنده كه پشتوانه اسلام بوده و هستند و سلام بر رزمندگان سلحشور از ارتشى، سپاهى و بسيجى تا ژاندارمرى و شهربانى، كميته‏اى و عشايرى و تمامى نيروهاى مردمى كه انعكاس قدرتشان كاخ‏هاى ابرقدرت‏ها را به لرزه در آورده است و اين همان قدرت الهى و نورى است كه لاشرقيه و لاغربيه مى‏باشد و خداوند اين نور را مستدام فرمايد و درود بر مادران و پدران و همسران و فرزندان و بستگان شهدا و جانبازان و جوانان برومند جبهه‏ها و سلام بر معلولين و مفقودين و اسراى عزيزى كه افتخار اسلام و ميهن اسلامى خويش مى‏باشند و رحمت خداوند بر اين دامن‏هاى پاكى كه پروراننده اين جوانان شيردل مى‏باشند. و صلوات و سلام خداوند تعالى بر انبياء عظام، بويژه سيد و خاتم آنها كه با انوار وحى الهى عالم را روشن نمودند و بر اوصياء بزرگ آنان كه با نور هدايت، غافلان را هشيار و مردگان را زنده و بيدار كردند و سلام و تحيت همه انبياء و اولياء عليهم السلام بر خاتم اوصيا حضرت بقية الله المنتظر ارواحنا لمقدمه الفداء.

    و لا حول و لا قوة الا بالله العلى العظيم

    روح الله الموسوى الخمينى

    
    previos page menu page next page
    

  15. #1620
    afsanah82
    مهمان

    پیش فرض

    
    previos page menu page next page
    

    صحيفه نور ج 18 صفحه 227

    تاريخ: 22/11/62

    پيام امام خمينى به مناسبت پنجمين سالگرد پيروزى انقلاب اسلامى

    بسم الله الرحمن الرحيم‏

    بار الها! از عنايات بى‏پايان و مراحم بى‏نهايتت خاضعانه تشكر مى‏كنيم كه ما را در آغاز ششمين سال پيروزى با سرافرازى قرين فرمودى. پنج سال از قطع يد ستمشاهى و ستمكاران جهان بر ملت مظلوم ايران گذشت. محاسبات حسابگران شرق و غرب و ايادى غربزده و شرقزده آنان غلط از آب در آمد. اينان كه چشم‏هايشان جز ظواهر و بند و بست‏هاى مادى را نمى‏بيند و از قدرت مافوق الطبيعه بيخبرند، محال مى‏پنداشتند كه يك ملت با دست خالى و بدون هيچ يك از ابزارهاى جنگ‏هاى امروزى بر يك رژيم 2500 ساله كه تا بن دندان مسلح به سلاح‏هاى آمريكايى و غربى و شرقى بود، چيره شود و پس از آن در محاسبات ديگرشان اين پندار كه هر انقلابى بايد يا متكى به غرب باشد يا به شرق و يا اين انقلاب اسلامى تازه و بى‏سابقه بيش از چند ماهى نمى‏پايد، غلط از آب در آمد. ماه‏ها پس از ماه‏ها و نيز سال‏ها گذشت و ايران آرامش خود را باز يافت و انقلاب و رژيم اسلامى چون كوهى خلل ناپذير بر جاى ماند و جهان شرق و غرب را با قدرت الهى مواجه نمود و به خواست خداوند متعال، ملت‏هاى اسلامى و مظلومان جهان در سراسر گيتى با پرخاش بر قدرت‏هاى اتمى و هسته‏اى رو به انقلاب و قيام عليه باطل و ديكتاتورى در شكل دموكراسى و جلادى در پوشش انساندوستى و غارتگرى در لباس سوسياليستى، آورده‏اند و جلوى اين سيل عالمگير را با سلاح و زور نمى‏توان گرفت و با عنايات خاصه خداوند متعال و نظر كريمانه ولى امر و صاحب عصر ارواحنا فداه قدرت اسلام در ايران كه پرتوش در شرق و غرب جهان گسترده شده است، زبانزد همه قدرت‏هاى شيطانى است تا آن حد كه در هر گوشه جهان كه به دست مظلومان و غارت شدگان، قيام و انقلاب يا انفجارى رخ مى‏دهد، مقامات بلندپايه قدرت‏هاى جهنمى مى‏گويند ايران در آن دست داشته است يا جوان‏هاى ايرانى اين كار را كرده‏اند. و كاخ‏هاى ابرقدرت‏ها چون كاخ سفيد به دور خود ديوارهاى امنيتى مى‏كشند و بر فراز كشتى‏ها و ناوهاى آنان هواپيماهاى جنگنده در حركت هستند و خداوند تعالى آرامش را از آنان سلب نموده و نصر به رعب را نصيب مجاهدان در راه خود نموده است و شايعه‏سازان كه به خيال خود با دروغ و نسبت‏هاى ناروا مى‏خواهند انقلاب اسلامى را تضعيف كنند با همين شايعه‏ها ايران و مجاهدان ايرانى را تقويت مى‏كنند و به دنبال آن ملت‏هاى زير ستم و مظلومان جهان، روحيه‏اى قوى پيدا مى‏نمايند و خداوند دين خود را با دست بدخواهان تقويت مى‏فرمايد. بايد

    صحيفه نور ج 18 صفحه 228

    قدرت‏هاى جهان بدانند امروز مثل ديروز نيست كه با يك تشر، ملت‏ها چون دولت‏ها از ميدان عقب‏نشينى كنند. امروز اين قدرت شيطانى امريكا و همداستان و دستان اوست كه با يك انفجار در گوشه‏اى از جهان كاخ‏هايشان بسته مى‏شود و اطراف آنها ديوارهاى بتونى كشيده مى‏شود.

    جمهورى اسلامى ايران در عين حال كه در هيچ يك از انفجارها دست نداشته است، لكن اين هنر را كرده كه بت‏هاى عظيم تخيلى را شكسته و رعب و وحشت را از دل مظلومان برداشته و در دل ستمگران گذاشته است و اين خود از يك ملت بى‏عده و عده كافى، معجزه‏اى است كه به يد قدرت الهى تحقق يافته است.

    آمريكا بايد بداند كه تصميمات عجولانه و دست و پا كردن‏هاى بدون سنجش كه اخيرا اعلام نمود كه ايران را در ليست كشورهاى موافق يا دخيل در اعمال تروريستى قرار داده است گرهى را براى او باز نخواهد كرد و راه مفرى پيش رويش نخواهد گذاشت، چرا كه اكنون جهان مستضعفان براى قطع يد ستمكاران چه به صورت قيام و انقلاب و چه به صورت‏هاى ديگر بسيج شده‏اند و براى ايران نيز مشكلى پيش نخواهد آورد، چرا كه امريكا پس از شكست در ايران با استفاده از هم‏پيمانان غربى خود در اروپا دست به محاصره اقتصادى ما زد و هر چه توانست انجام داد و ما با گرمى تمام از آن استقبال كرديم. اداره‏كنندگان كاخ سفيد بايد بدانند كه دنيا عوض شده است و قدرت‏هاى شيطانى از حربه استعمارى كهنه و نو خلع سلاح شده‏اند. كارگزاران سياست امريكا بايد طرز تفكر و سياست‏هاى خود را تغيير دهند و گمان نكنند اداره كل جهان در دست آنهاست و همه كشورها چشم و گوش بسته در اختيار آنان هستند. بايد توجه كنند كه قطع رابطه و تحريم اقتصادى و ليست‏هاى دروغين آنها، دنيا را بر كشورى تنگ نخواهد كرد. چنانچه وارد نمودن مصر را در سازمان كنفرانس به اصطلاح اسلامى با آن مقدمات و موخرات و بست و بند نمودن با حسين و حسن و حسنى، عقده‏هائى را كه از بيدارى ملت‏ها و پرخاشگرى آنها براى اينان حاصل شده است حل نخواهد نمود. عجب نيست كه آمريكا و سرسپردگان او براى برگشتن مصر به جرگه اعراب به هر درى مى‏زنند. تأسف‏آور و عجيب، وضعيت سران اعراب است كه پس از مقدمات طولانى و تبليغات و رفت و آمدهاى پشت پرده و روى پرده و هياهوهاى عجيب و غريب و صحبت از طرح‏هايى كه در اجتماع ملوك و روساى جمهور و سران بلند پايه كشورهاى عربى و غيرعربى مى‏شد، شايد كسانى كه آنان را نمى‏شناختند منتظر بودند كه در اين گردهمايى از مشكلاتى كه براى اسلام و مسلمانان و ملت‏هاى مظلوم جهان از دست ابرقدرت‏ها پيش آمده بحث و گفتگو شود و طرح‏هايى براى اصلاح حال ملت‏هاى در بند ريخته شود و راه حل مشكلات جهانى آنها را پيدا كنند. با آنهمه تشريفات نشستند و برخاستند و تمام مشكلات اسلام و مسلمين را خلاصه كردند در برگشت مصر معاهد با اسرائيل، به حوزه اعراب. آن روز مصر را براى قرارداد با صهيونيست خارج كردند و امروز به خاطر تثبيت و شناسايى اسرائيل برگرداندند. آن روز مصر را براى پشت كردن به خواست اعراب خارج كردند و امروز آن را به خاطر بوسيدن دست آمريكا برگرداندند. آن روز مصر را براى خيانت به آرمان فلسطين خارج كردند و امروز

    صحيفه نور ج 18 صفحه 229

    براى امضاى دستجمعى آن خيانت آن را برگرداندند و تاسف‏آورتر و ننگين‏تر آنكه مصر با كمال بى‏اعتنايى هيچ شرطى را قبول نكرد. و يكى از مقامات بالاى قاهره گفت: سران عرب بايد به اشتباه خود اقرار كنند. مساله لبنان، مساله افغانستان و مسائل ديگر ملت‏هاى عرب مشكلى نبود كه به اصطلاح سران كشورهاى اسلامى، وقت عزيز خود را صرف امثال آن كنند. ملت‏هاى مظلوم و محترم غيرعرب و عرب و مسلمانان اين ننگ را چگونه تحمل كنند كه اينان فرمانروايان آنها هستند. آيا وقت آن نرسيده است كه ملت‏هاى اسلامى از جاى خود برخيزند و سردمداران خود را يا در مقابل شرف اسلام خاضع كنند و يا با آنان همچون ايران عمل كنند؟ آيا حكومت‏هاى به اصطلاح اسلامى در خوابند و نمى‏بينند كه امروز وضع ملت‏ها غير از سابق است؟ نمى‏خواهند بفهمند كه چشم و گوش‏ها باز شده است و فريبكارى‏هاى از قماش شرقى يا غربى توان خود را از دست داده است؟ نمى‏دانند و نمى‏بينند كه انقلاب اسلامى صادر يا در شرف صدور است و با تأييدات خداوند متعال پرچم اسلام در آتيه‏اى نه چندان دور به دست ملت‏هاى اسلامى بلكه مظلومان تشنه عدالت اسلامى در سراسر عالم به اهتزاز در خواهد آمد؟ پس بهتر نيست كه حكومت‏ها به خود آيند و از گناه بزرگى كه در كازابلانكا مرتكب شدند و به شرف اسلام و مسلمانان خصوصا اعراب تجاوز كردند و براى خود ننگ تاريخى بجاى گذاشتند، توبه كنند و بازگشت به خداى قادر قاهر نمايند كه مبادا آتش قهر او تر و خشك را بسوزاند؟

    اكنون در آغاز سال ششم پيروزى لازم است تذكراتى را كه كراراً عرض كرده‏ام بازگو كنم فان الذكرى تنفع المؤمنين .

    1 - اكنون كه بحمدالله در سايه عنايات خداوند متعال و ادعيه حضرت بقية الله الاعظم روحى لمقدمه الفداء، جمهورى اسلامى با سعى و كوشش قشرهاى مختلف ملت با استقرار و پايدارى به جلو مى‏رود، از ملت عظيم‏الشأن خواهانم كه به طور فعال در صحنه حاضر و از كمك به دولت خدمتگزار و جبهه‏ها و پشت جبهه دريغ ننمايند. مساله دفاع از اسلام و كشور اسلامى و اموال و نواميس مسلمين از واجبات كفائى است و همه ما به حسب امكاناتى كه در اختيار داريم لازم است احتياجات جبهه‏ها و پشت جبهه‏ها را كه آن نيز كمك به دفاع است برآورده نماييم و اينجانب با تشكر از ملت بزرگوار ايران كه انقلاب را با حضور خود و فداكارى‏هاى بى‏دريغ به ثمر رسانده و به پيش مى‏برند، مى‏خواهم كه به حضور فعال خود ادامه دهند و در اين حضور، رضاى خداوند تعالى را جلب نمايند و اميدوارم كه حق تعالى با عنايات خود نسبت به اين ملت معظم، همه را از مجاهدين فى سبيل الله محسوب و در اجر مجاهدان صدر اسلام در ركاب پيامبر صلى الله عليه وآله و سلم شريك فرمايد.

    2 - قلم و بيان اينجانب عاجز است از قدردانى و شكرگزارى از مجاهدين فداكار اسلام كه با مجاهدت و جانبازى در راه هدف و حفظ آرمان‏هاى اسلامى و پيروزى‏هاى عظيم در تمام جبهه‏ها موجب افتخار و سرافرازى جمهورى اسلام و اولياء خدا عليهم الصلوة والسلام شدند. با چه بيان و قلم از جوانانى كه به عشق خداوند و شوق لقاء الله در سبقت در دفاع از حق و اسلام عزيز سر از پاى نمى‏شناسند و تنها سرمايه بزرگ خود را كه جان است فداى هدف مقدسى مى‏كنند كه انبيا و اولياء

    صحيفه نور ج 18 صفحه 230

    بزرگ خدا همچون سيد مظلومان و سرور فداكاران نمودند و نداى هيهات مناالذله آن بزرگمرد تاريخ را با قول و عمل خود در سراسر كشور بلكه جهان سر مى‏دهند مى‏توان تجليل نمود و با كدام قلم و بيان مى‏توان از عزيزانى كه سنگرهاى جنگ را به محراب مسجد و معراج الى الله تبديل كردند، ثنا كرد. گيرم كه قلمفرسايان هنرمند بتوانند ميدان‏هاى شجاعت و دلاورى آنان و قدرت و جسارت فوق‏العاده آنها را در زير آتش مسلسل‏ها و توپ‏ها و تانك‏ها ترسيم نمايند و نقاشان و هنرپيشگان بتوانند پيروزى‏هاى هنرمندانه آنان را در آن شب‏هاى تار در مقابل موشك‏ها و بمب‏افكن‏هاى دشمن غدار و عبور از پيچ و خم‏هاى سيم‏هاى خاردار و كوه‏هاى سر به فلك كشيده و بيرون كشيدن دشمنان خدا از سنگرهاى بتونى و مجهز به جهازهاى پيشرفته را مجسم نمايند، لكن آن بعد الهى عرفانى و آن جلوه معنوى ربانى كه جان‏ها را به سوى خود پرواز مى‏دهد و آن قلب‏هاى ذوب شده در تجليات الهى را با چه قلم و چه هنر و چه بيانى مى‏توان ترسيم كرد. راستى اين غربيان و شرقيان و غربزدگان و شرقزدگان و ملى‏گرايان، اين فداكارى‏ها را با اين بعد معنوى و روح عرفانى و عشق الهى با چه چيزى توجيه و تحليل مى‏كنند؟ اينجا عمل و جسارت مطرح نيست، انگيزه و روح و جهت لدى الربى آن مطرح است. عشق به محبوب حقيقى كه همه چيز را محو مى‏كند و هر انگيزه‏اى غير از عشق به او را مى‏سوزاند مطرح است در كدام جنگ و نهضت و انقلاب و شورش در طول زمان و سراسر خلقت، سربازانى چنين و فداكارانى مانند ايران را سراغ داريد، جز در طبقه اولياء الهى و تربيت‏شدگان در مكتب آنان كه فرزندان اين ديار به نور آنان استضائه كرده و از خود رسته‏اند؟ و در كجا در لابلاى تاريخ چون مادران و پدران و همسران و خواهران و برادران و ساير بستگان اينان را سراغ داريد كه پس از چند قربانى باز براى قربانى ديگر فرزندان خود پيشقدم مى‏شوند؟ اين مكتب قرآن و اسلام راستين است و اينان فرزندان اين قرآن و اسلام. اين مكتب ماست و اينان صاحبان مكتب‏مان، كه سلام و تحيات خدا و رسولانش بر اين مادران و پدران و اين فرزندان عاليمقام و درود بر اين جانبازان و از هر چيز در راه هدف گذشتگان باد.

    3 - اى عزيزان اسلام و سرمايه‏هاى ملت! مجاهده كنيد كه خوديت را از سر قلب خود بزداييد و بايد بدانيد و بدانيم كه هر چه هست اوست و جلوه جمال او، جسم و جان و روح و روان همه از اوست. بكوشيد تا حجاب خوديت را برداريد و جمال جميل او، جل و علا را ببينيد، آنگاه است كه هر مشكلى آسان و هر رنج و زحمتى گواراست و فدا شدن در راه او احلى از عسل بلكه بالاتر از هر چيز به گمان آيد. مبادا غرور شجاعت و جوانى و پيروزى در دل شما راه يابد كه با آمدن آن، همه چيز فرو ريزد و طاق و رواق آمال در هم شكند. بكوشيد تا همه قشرهاى سلحشور از ارتش و سپاهى و بسيجى و ژاندارمرى و كميته‏اى و شهربانى و عشاير همه در هم ذوب شويد و تو و من را از ميان برداريد و چون يد واحده و قدرت واحده بر دشمن بتازيد و مقصد همه دفاع از اسلام و ميهن اسلامى باشد، تا پيروزى هر قشر، پيروزى قشرهاى ديگر باشد و هدف مطرح باشد، نه سپاه و ارتش و ساير سلحشوران.

    صحيفه نور ج 18 صفحه 231

    اينجانب به همه قواى مسلح هشدار مى‏دهم كه اگر خداى نخواسته با دست شياطين و دشمنان انقلاب چنين مسائلى ولو در آينده پيش بيايد مطمئن باشيد كه عنايت حق تعالى از شما سلب مى‏گردد و در جنگ با دشمنان اسلام شكست نصيب‏تان خواهد شد و در پيشگاه ملت اسلام، رسوا شده و ننگ ابدى را بايد تحمل كنيد از آن بالاتر در بارگاه قدس قادر متعال، ساقط و با خذلان آخرت خداى نخواسته مواجه مى‏شويد.

    عزيزان من! مطلب مهم است، ننگ و شرافت و شقاوت و سعادت مى‏باشد، پس لازم است جدا از هواهاى نفسانى كه ريشه شيطانى دارد برحذر باشيد و دست برادرى و دست برادرى و برابرى يكديگر را كه تاكنون به توفيق خدا با هم فشرده‏ايد بيشتر بفشاريد و اسلام و مصالح كشور خود را در نظر بگيريد و به چيز ديگرى جز آن فكر نكنيد. خداوند يار و ياورتان باد.

    4 - از مسائل بسيار مهمى كه در آينده نزديك با آن مواجه هستيم مساله انتخابات دوره دوم مجلس شوراى اسلامى است. اين مساله از جهات مختلف آنقدر حساس و حياتى است كه هر چه درباره آن گفته شود بجاست. گويندگان محترم در هر موقع مناسبى و در هر اجتماعى در سراسر كشور خصوصا در نماز جمعه‏ها چه ائمه جمعه محترم و چه سخنرانان قبل از خطبه‏ها، جهات مختلف اهميت آن را به ملت گوشزد نموده و خطرات ناشى از سوء جريان آن را كه به سرنوشت ملت و اسلام بستگى دارد، با آنان در ميان گذارند. مجلس محلى است كه اكثريت قاطع مسائل مهم كشور بى‏واسطه يا با واسطه به آن وابسته است. هر چه به سر اين ملت مظلوم در طول زمان پس از مشروطيت تا دوره آخر انتصابات ستمشاهى آمد به طور قاطع از مجلس‏هاى فاسد بود كه ملت در انتخاب نمايندگانش يا هيچ دخالت نداشت يا دخالت بسيار ناچيزى داشت. روحانيون را يكسره از دخالت بر كنار كردند و با توطئه موذيانه و تبليغات مسموم ملهم از غرب كه توسط روشنفكران و غرب و شرقزدگان خائن يا نفهم صورت مى‏گرفت، مجلس را در نظر روحانيون و متدينين به گونه‏اى ساخته بودند كه دخالت در انتخابات از معاصى بزرگ و اعانت به ظلم و كفر بود و روحانيت بكلى از صحنه خارج شد و به انزوا كشيده شد و دست قلدران و شرق و غربزدگان باز شد و كشور را به آنجا كشاندند كه ديديد و ديديم. مع‏الاسف امروز هم آن افكار پوسيده در نادرى از معممين بيخبر از دنيا، ديده مى‏شود. در حالى كه اگر در هر شهرى و استانى چند نفر مؤثر، افكار مثل مرحوم مدرس شهيد را داشتند، مشروطه به طور مشروع و صحيح پيش مى‏رفت و قانون اساسى با متمم آن كه مرحوم حاج شيخ فضل الله در راه آن شهيد شد، دستخوش افكار غربى و دستخوش تصرفاتى كه در آن شد نمى‏گرديد و اسلام عزيز و مسلمانان مظلوم ايران آن رنج‏هاى طاقت فرسا را نمى‏كشيدند. به دنبال خروج روحانيون يا به عبارت ديگر اخراج آنان از صحنه، عموم متدينين از هر قشرى از اقشار، چه فرهنگى، چه كارگرى، چه ادارى و بازارى و چه غير اينها نيز از دخالت كناره گرفتند يا بر كنارشان كردند و آن شد كه شد. اكنون ما بايد از آن توطئه‏ها و مفاسدى كه از انزواى متدينين پيش آمد و سيلى‏اى كه اسلام و مسلمين خوردند عبرت بگيريم و بدانيم و بفهميم كه نظام اسلام و اجراى احكام آسمانى آن و مصالح ملت و كشور اسلامى و

    صحيفه نور ج 18 صفحه 232

    حفظ آن از دستبرد اجانب بستگى به دخالت اقشار ملت و بويژه روحانيون محترم و مراجع معظم دارد و اگر خداى نخواسته بر اسلام يا كشور اسلامى از ناحيه عدم دخالت در سرنوشت جامعه لطمه و صدمه‏اى وارد شود، يك يك تمام ملت در پيشگاه خداى قهار توانا مسوول خواهيم بود و نسل‏هاى آينده كه ممكن است از كناره‏گيرى‏هاى كنونى مورد هزار گونه تجاوز واقع شوند ما را نبخشند. پس يكى از وظايف مهم شرعى و عقلى ما براى حفظ اسلام و مصالح كشور، حضور در حوزه‏هاى انتخابيه و راى دادن به نمايندگان صالح كاردان و مطلع بر اوضاع سياسى جهان و ساير چيزهايى كه كشور به آنها احتياج دارد مى‏باشد، چه از روحانيون باشند، چه نباشند، و مجلس چنانچه محتاج به علما و روحانيون مطلع از احكام شرعى و سياسى اسلام است، محتاج به متخصصين رشته‏هاى مختلفى است كه كشور احتياج به آنها دارد. مجلس امروز مواجه است با دنياى پرآشوب صنعتى و سياسى پيچيده و فرهنگ‏هاى غرب و شرقى و صحنه تنازع بقاء بين‏المللى و چنين مجلسى بايد انباشته از مطلعين و دانشمندان و متخصصان در هر رشته باشد و لازم است كسانى كه كانديداهايى به ملت معرفى مى‏كنند، در نظر داشته باشند كه از مطلعين هر رشته تخصصى چند نفرى در بين كانديداهاى آنها باشد و اگر كسى يا كسانى را در غير گروه يا صنف خود يافتند كه از افراد گروهشان لايق‏تر است، او را كانديد كنند. مساله انتخابات يك امتحان الهى است كه گروه‏گرايان را از ضوابطگرايان ممتاز مى‏كند و مومنين و متعهدين را از مدعيان جدا مى‏نمايد و كسانى كه خود را كانديد مى‏كنند يا كانديد گروه‏هايى هستند، اگر خود را صالح براى وكالت در يك چنين مجلسى نمى‏دانند و وجود آنها در اين مكان نفعى براى كشورشان ندارد، خداى متعال را در نظر بگيرند و رضاى او را بر رضاى خود مقدم دارند و چنين خلاف ناشايسته‏اى را مرتكب نشوند. و حضرات روحانيون از ائمه جمعه و جماعات يا ساير آقايان محترم توجه كنند كه شهرهاى خود را از خدمتگزاران به ملت و بندگان صالح خدا خالى نكنند كه خدمت به مردم و رفع حاجات آنان و تربيت علمى و اخلاقى بندگان خدا كه شغل شريف روحانيت است بر هر چيز مقدم است مگر آنكه بدانند وجود آنها در مجلس براى خدمت به اسلام مفيدتر است. ميزان در نظر همه ارزش خدمت باشد نه خداى نخواسته تحصيل مقام. و شما مى‏دانيد در جمهورى اسلامى مقاماتى كه در رژيم‏هاى ديگر مطرح است و براى تحصيل آن دست به همه نوع فعاليت مشروع يا غيرمشروع مى‏زنند مطرح نيست و اساسا اين مقامات ارزشى ندارد مگر آنكه خدمت به خدا و خلق خدا باشد. شماها تابع آن بزرگمرد تاريخ صلوات الله عليه هستيد كه درباره حكومت آن كلام را فرمود. و اما مردم در سراسر كشور، در انتخاب فرد مورد نظر خود آزادند و احدى حق تحميل خود يا كانديداهاى گروه يا گروه‏ها را ندارد، هيچ مقامى و حزبى و گروهى و شخصى حق ندارد به ديگران كه مخالف نظرشان هستند توهين كنند، يا خداى نخواسته افشاگرى نمايند. گر چه همه حق تبليغات صحيح براى خود يا كانديدهاى خود يا ديگران را دارند و هيچ كس نمى‏تواند جلوگيرى از اين حق نمايد. و البته لازم است تبليغات موافق مقررات دولت باشد و احدى شرعا نمى‏تواند به كسى كوركورانه و بدون تحقيق راى بدهد و اگر در صلاحيت شخص يا اشخاصى تمام افراد و گروه‏ها نظر موافق داشتند

    صحيفه نور ج 18 صفحه 233

    ولى راى دهنده تشخيص‏اش بر خلاف همه آنها بود، تبعيت از آنها صحيح نيست و نزد خداوند مسووليت دارد و اگر گروه يا اشخاص، صلاحيت فرد يا افرادى را تشخيص دادند و از اين تأييد براى راى دهنده اطمينان حاصل شد مى‏تواند به آنها رأى دهد.

    و بالجمله حكومت، حكومت اسلام و مردم است و راى نيز از آن مردم است و احدى تحت فرمان مقام يا مقاماتى نيست. لازم به تذكر است كه اهالى محترم هر حوزه انتخابيه، فرد يا افرادى را كانديد نموده و براى آنان فعاليت صحيح قانونى و شرعى انتخاباتى نمايند و براى هر چه بهتر و پرشورتر شدن انتخابات هيچ حوزه‏اى براى حوزه ديگر كانديدا تعيين ننمايد و همچنين صلاحيت و عدم صلاحيت شخص و يا اشخاص كانديدا را تأييد و تصديق ننمايد.

    دخالت در انتخابات هر حوزه به عهده خود آن حوزه مى‏باشد و بهتر است كه نمايندگان تمامى اقشار حوزه‏ها براى تعيين فرد يا افراد مورد نظرشان تبادل نظر نمايند. با تمام اين اوصاف تمامى افراد در صورت دارا بودن شرايط لازم در تعيين كانديدا و يا كانديد شدن آزاد و مختارند.

    5 - مسأله حوزه‏هاى علميه فقاهتى و مسأله دانشگاه‏ها از اهميت ويژه‏اى برخوردارند زيرا به منزله مواد خام مقدرات يك ملت و كشور هستند. اين دو مقام، مرجع نشر حقايق اسلام و مسائل سياسى، اجتماعى، اقتصادى، فرهنگى و ديگر مسائل مورد اطلاع كشور مى‏باشند. با وجود اين قشر، موتور حيات يك نظام به كار مى‏افتد اينان هستند كه اصلاح و صلاح آنها كشور را به صلاح مى‏كشاند و خداى نخواسته فسادشان منشا فساد يك ملت است. مدرسه و دانشگاه اگر فعال و صالح بودند، مجالس گذشته و دولت‏هاى گذشته و قضاء گذشته به آن مصيبت بارى نبودند و آنهمه مصيبت براى كشور و ملت مظلوم ما پيش نمى‏آمد. اگر ملت ما بخواهد گرفتار چنگال قدرتهاى متجاوز و دنباله‏هاى آنان و همچنين گرفتار حكومت‏هايى مثل دوره قاجار و صدمرتبه بدتر از آن، رژيم پهلوى، نشود بايد براى اصلاح اين دو قطب همت گمارد و اگر طلاب و فضلا و علما و مراجع عظام و قشر دانشگاهى از اساتيد محترم و دانشجويان و همچنين كليه دانشمندان بخواهند. كشورشان مبتلا به استعمار و استثمار جهانخواران نشود بايد در تربيت صحيح اسلامى، ملى، انقلابى ملت كوشش كنند و نيز دانشجويان و طلاب با كوشش فراوان به راهنمايى‏هاى اساتيد و معلمان و مربيان در ساختن خويش تلاش نمايند و نيز در تحكيم وحدت به صورتى جدى بين دانشگاه‏ها و مدارس علوم اسلامى كوشش نمايند، چرا كه دشمنان ملت و ميهن از تفرقه بين اينان سودها بردند و كشور و اسلام ضررهاى جانكاه كردند.

    امروز فضلا و مدرسين علوم اسلامى طريقه سلف صالح را حفظ و افكار خود را براى هر چه پربارتر كردن فقه و تفسير و فلسفه و ساير علوم اسلامى به كار برند و شاگردان خود را براى همين مقصد الهى هدايت كنند و اساتيد و دانشمندان دانشگاه‏ها، هم خود را در مسائل علمى مختلفى كه يك امت بدان‏ها احتياج دارد صرف نموده و استقلال علمى و فرهنگى را پى ريزى نمايند تا پس از مدتى به خواست خداوند تعالى در سايه كوشش و به كار انداختن افكار عاليه خود و اعتماد به نفس، احتياج علمى دانشجويان عزيز را آنگونه برآورند كه از رفتن به خارج مستغنى شوند و اين امرى است شدنى.

    صحيفه نور ج 18 صفحه 234

    و اگر تبليغات خارجى و داخلى عمال غرب و دلباختگان به غربى‏ها نبود تاكنون تحقق يافته بود. لكن روشنفكران غربزده، اين سرسپردگان به انگلستان و فرانسه در سابق و پس از آن به آمريكا، نگذاشتند ما به خود آييم و جوانان ما را مايوس نمودند و به سر دانشگاه‏ها آن آوردند كه ديديم، فساد، مجلس و دولت و همه جاى كشور را فرا گرفت. اكنون وقت آن است كه به خود آييم و توطئه‏هاى استعمارى را خنثى كنيم. و جوانان عزيز ما كه سرمايه‏هاى ميهن هستند بايد بدانند كه رفتن به غرب و شرق براى آموختن علوم مختلف آنان را از رسيدن به مقصود كه استقلال و آزادى است باز مى‏دارد و وابسته‏ترشان خواهد نمود. دشمنان ما كه به كشورمان چشم طمع دوخته‏اند هرگز نخواهند گذاشت ما استقلال پيدا كنيم و از وابستگى رها شويم. بايد به خود تلقين كنيم كه در غرب هيچ خبرى جز عقب نگه داشتن ما از قافله تمدن و تعالى نيست. و بايد همه بدانيم كه دشمنان غارتگر ما چشم طمع به دانشگاه‏ها دوخته‏اند كه ولو در آينده‏اى دور به دانشگاه‏ها رخنه كنند و جوانان پاكدل را با افسانه‏ها و دروغپردازى‏ها منحرف نمايند و راه را براى خود و چپاولگرى‏ها و استثمارها باز نمايند. اساتيد متعهد به مصالح كشور و جوانان پرشور وطنخواه، ناظر باشند كه مبادا در صفوف آنها از غربزدگان فرصت‏طلب رخنه كنند و مقاصد شوم جهانخواران را به تدريج تحميل نمايند. اگر كوچكترين انحراف را در اقوال و اعمال شخصى ديديد آن را كوچك نشماريد و بلافاصله در نطفه خفه كنيد. خداوند پناهتان باد.

    6 - قوه قضائيه كه ملجأ و پناهگاه مردم ستمديده است، قوه‏اى است مستقل و هيچ مقامى حق دخالت در آن ندارد. و اگر كسانى پيدا شوند كه ندانسته در امور قضايى دخالت مى‏كنند، بايد بدانند كه برخلاف دستورات شرعيه و نظام جمهورى اسلامى عمل كرده‏اند و اگر دانسته تخلف مى‏كنند مستحق عقاب و تعقيب‏اند. و بر دولت و قواى اجرايى است كه از تجاوز و تخلف هر كس در هر جا جلوگيرى كنند و كسانى كه پس از احضار در محاكم قضائى، از حضور در آن سرپيچى مى‏كنند، بايد مورد تعقيب واقع و تعزيز شرعى شوند. و كسانى كه از حكم قضات شرعى تخلف مى‏كنند و در مقابل آن مقاومت مى‏كنند، بر خلاف اسلام و امر خداوند عمل كرده‏اند و بايد مورد تعقيب واقع شوند. و كسانى كه از قاضى شكايت دارند، يا به حكم قاضى اعتراض دارند بايد به مقامات صالحه رجوع نمايند و به هيچ وجه خودسرانه عملى را انجام ندهند و بايد بدانند كه احكام صادره از قضات شرعى، مادامى كه خلاف شرعى بودن آن در محاكم و مراجع صالحه ثابت نشده، واجب‏العمل است. مجلات و روزنامه‏ها و رسانه‏هاى گروهى توجه داشته باشند كه تضعيف قوه قضائيه بر خلاف موازين اسلامى است و از پخش چيزهايى كه موجب تضعيف يا توهين مقام قضاست، احتراز كنند. اين كشور اسلامى است و بايد هر امرى موافق با موازين اسلامى باشد. شكايت از قاضى يا دادگاه بايد به حسب مقررات شرعى باشد و شاكى هر كس هست حق ندارد در مطبوعات يا رسانه‏هاى گروهى يا در مجامع عمومى طرح دعوى كند و عليه قوه قضائيه جوسازى نمايد، و روزنامه‏ها و مجلات و راديو تلويزيون توجه به اين مسائل و اشتباه آن را داشته باشند. و بالجمله مسأله قضا و احترام از قضات محترم و اطاعت از

    صحيفه نور ج 18 صفحه 235

    احكام صادره آنها امرى است كه مورد اهتمام اسلام است. خداوند همه را موفق فرمايد. از طرف ديگر دستگاه قضائى و قضات محترم توجه داشته باشند كه در حساس‏ترين مكان نظام خدمت مى‏كنند، خيلى سعى كنند تا حتى اشتباهى انجام ندهند. و در صورتى كه متوجه اشتباه شدند به هيچ وجه از برگشت از حكم‏شان خجالت نكشند، كه خجالت در پيشگاه خداوند متعال بسيار سنگين‏تر از خجالت از مردم است. سعى كنند با كمال دقت و مهربانى و قاطعيت با تمام افراد مواجه گردند، تا مردم از آنان راضى گردند كه رضايت مردم رضايت خداوند را به دنبال دارد. قضات محترم سعى كنند مردم را به بى‏جهت معطل ننمايند و هر چه زودتر به كار آنان رسيدگى نمايند.

    7 - امروز كشور ايران به جرم آنكه مى‏خواهد احكام مترقى اسلام را اجرا كند و قدرت‏هاى بزرگ از آن هراس دارند و حكومت‏هاى منطقه نيز به توهم غير صحيح از آن خوفناكند، مورد هجوم همه زورگويان شده است و از هر تبليغات و تسليحاتى بر ضد آن فروگذار نمى‏كنند. در اين جو جهانى ملت و دولت بايد با تمام توان از هم پشتيبانى كنند و هر چه گله‏هاى برادرانه از هم داشته باشند دست برادرى و برابرى به هم دهند. دولت با تمام توان در خدمت ملت است و اگر نقيصه‏اى در كار باشد اجتناب از آن نظامى كه تازه مولود است و هنوز دوران انقلاب را پشت سر نگذاشته است و در حال جنگ است آن هم جنگ با جهانخواران شرق و غرب كه در تمام ابعاد با هم به ستيز برخاسته‏اند، غيرممكن است و استقامتى كه دولت در اين جو جهنمى نموده قابل تقدير و تشكر است.

    بايد ملت با تمام توان از آن پشتيبانى كند و نقيصه‏ها را به خود دولت گوشزد كند و با آن در رفع آنها همدست شود و دولت نيز لازم است در رفع نقيصه‏ها اهتمام داشته باشد و بالجمله اگر تمام اقشار ملت و تمام اعضاى دولت و قواى مسلح و عشاير همدست و همداستان از كشور خود و اسلام دفاع كنند و خداى نخواسته شكستى پيش آيد، همه در مقابل خداوند تعالى مسوول و در مقابل نسل‏هاى آينده و مظلومان جهان مردود خواهيم بود. و آنچه ذكر شد به آن معنا نيست كه انتقاد سازنده و هشدارهاى پدرانه و برادرانه از طرف مجلس كه حق آن است اشكال داشته باشد، بلكه آن مطلوب است و هرگاه كه خداى نخواسته انحرافى ديدند اعتراض كنند و حتى در حد استيضاح پيش روند.

    8 - ملت و دولت ايران، بلكه تمام مسلمانان متعهد و متوجه به مصالح اسلام و جهان و مستضعفان آگاه از مسائل جهان، اين ستمديدگان تاريخ، از بعض اعمال دولتمردان منطقه و ساير كشورهاى اسلامى ناراضى و ناراحت هستند و اعمال آنان را بر خلاف شوون اسلام و كشورهاى اسلامى مى‏دانند. و تلاش سران اين كشورها در قالب كنفرانس‏ها را در راهى كه جز شناسايى اسرائيل غاصب و باز كردن هر چه بيشتر دست آمريكا در منطقه و كشورهاى اسلامى و كمك به چپاولگرى ذخاير عظيم مسلمين و كمك و دامن زدن به جنگى كه عليه مسلمين لبنان مظلوم بپا كردند و كمك به تجاوز صداميان در جنگى كه به ايران تحميل كردند كه آن هم به استحكام پايه حكومت غاصبانه اسرائيل كمك مى‏كند، همه را محكوم مى‏كنند.

    ما كنفرانس مراكش را چه از جهت محل و چه از محل محتواى آن محكوم مى‏نماييم.

    صحيفه نور ج 18 صفحه 236

    شما محلى را انتخاب كرديد و شخصى را به رياست كنفرانس قبول نموديد كه در همان هنگام كه كوشش در قبول طرح كمپ ديويد يا فهد مى‏شد، ملت مراكش را به خاك و خون كشيد و موج اعتراض ملت مراكش همه شهرها را فرا گرفت و ميزبان شما بار ديگر دستش تا مرفق به خون مظلومان مظلوم مسلمانان آغشته گشت. با همه اين مصايب و مسائل كه اعراب و ساير مسلمانان جهان دارند باز از آنجا كه مقدراتشان به حسب اسلام بزرگ به هم پيوند خورده است پيشنهاد مى‏كنم كه علما و روشنفكران همه كشورهاى اسلامى به انگيزه پيدا كردن راهى براى نجات كشورهاى اسلامى از چنگال ابرقدرت غرب و شرق و براى بيرون كردن سران كشورهاى اسلامى از تحت سلطه جهانخواران و براى ايستادگى در مقابل استعمار و استثمار طرحى بريزند كه هر چه بيشتر با يكديگر در تماس باشند و اساس طرح را بر بيدارى خلق‏هاى محروم بگذارند و به يقين باور كنند كه راه را خواهند يافت و پيروز خواهند شد.

    اميدوارم خداى متعال و بندگان او از آنها راضى شوند و در دو جهان روسفيد شوند و نامشان به نيكى در جهان و نسل‏هاى آينده زبانزد شود و مطمئن باشند كه وضع دنيا به طور اساسى در شرف تغيير است و دنياى امروز اجازه نمى‏دهد كه در جهان، دو قدرت هر كارى مى‏خواهند بكنند و در كشورها يك عده سرنوشت ملت‏ها را در دست گيرند. پس بهتر است علما و روشنفكران متعهد قبل از تحول عمومى خودشان را به ملت‏ها نزديك كنند و آنان را به حساب آورند و تحت فرمان قرآن كريم و سنت رسول اكرم صلى الله عليه و آله و سلم با آنها رفتار نمايند و با اين ترتيب نظر ملت‏ها را به خودشان جلب تا اين جدائى‏اى كه بين روشنفكران هر جامعه و توده‏هاى زحمتكش و فقير جوامع پيدا شده است يا بكلى رفع و يا كم گردد. امروز مردم ما صحبت‏هاى روشنفكر مابانه را نمى‏فهمند، بايد با زبان مردم درد مردم را بيان كرد. تنها در اين موقع است كه مردم پشتيبان شما مى‏شوند و از تحت سلطه ذلت بار ابرقدرت‏ها و وابستگان آنان بيرون مى‏آيند و در حصن حصين كلمه لا اله الا الله در خواهند آمد و درست در اين صورت است كه همه ملت‏هاى اسلامى با يكديگر دست برادرى داده و به زندگى شرافتمندانه‏اى كه لذتش صد بار از اين زندگانى پر تشويش و متزلزل بالاتر و بالاتر است، به سوى تعالى و ترقى در دين و دنيا پيشرفت مى‏نمايند. و آن دسته از مردمى كه فريب تبليغات شرق و يا غرب را خورده و شرق و يا غربزده شده‏اند از فرهنگ اسلام آگاهى كامل ندارند والا همه با روى گشاده به آغوش اسلام مى‏آيند. اميد است روشنفكران ما و تمام كشورهاى اسلامى حس اتكاء به نفس و استقامت در مقابل تمامى ابرقدرت‏ها را با بيانى ساده براى مردم كشورهاى اسلامى بيان كنند و مطمئن باشند كه هيچ كس ذاتا مايل نيست كه وابسته باشد. ما بايد با تمام توان كوشش كنيم تا مردم متوجه گردند كه مى‏شود روى پاى خودمان بايستيم، مى‏شود در مقابل شرق و غرب از فرهنگ و حيثيت ملى - اسلامى‏مان دفاع كنيم و مى‏توانيم دنياى مادى را شكست دهيم و پرچم لا اله الا الله و محمداً رسول الله را در تمامى دنيا به اهتزاز در آوريم.

    9 - از امورى كه هر چه بيشتر بايد به آن توجه شود رفاه حال زندانيان است. چه گروه‏هايى كه

    صحيفه نور ج 18 صفحه 237

    بر ضد جمهورى اسلامى قيام مسلحانه نموده و مردم بيگناه كوچه و بازار را به خاك و خون كشيده‏اند و چه كسانى كه با فروش و توزيع مواد مخدره، فرزندان كشور را به فساد كشانده‏اند و چه ساير گناهكاران. اينان اكنون اسيران شما هستند و به دست خود به اسارت كشيده شده‏اند. با اسراى خود، چه اينان و چه اسراى جنگى رئوف و مهربان باشيد و برادرانه رفتار كنيد و زندان‏ها را به يك مدرسه آموزش و تربيت اخلاقى مبدل كنيد، چنانچه تاكنون عمل كرده‏ايد تا منحرفان و گناهكاران شيرينى عدالت اسلامى را بچشند و به اسلام و نظام اسلامى رو آورند و از روى حقيقت توبه كنند و بازگشت به اسلام و خداى متعال نمايند كه باب رحمت، گنهكاران را بهتر جذب مى‏كند. حتى آن كس كه مستحق حدود الهى است از قتل و ديگر جزاها، بايد از عطوفت ماموران تا پاى دار و محل مجازات برخوردار باشند. و شورايعالى قضائى و ستاد پيگيرى در بررسى وضع زندانيان تسريع نمايند و هر كس استحقاق عفو را دارد به فوريت معرفى نمايند تا عفو شوند و به زندگى آزاد خود ادامه دهند و انشاءالله عضو فايده بخش و فعال براى ميهن خود گردند.

    10 - از هموطنانى كه خارج كشور هستند و مى‏توانند براى كشور خود خدمت و به ملت مظلوم خود كمك كنند، چه اطباء محترم و چه متخصصان در رشته‏هاى مختلف و چه ديگران تقاضا دارم كه قدرى به حال ملتى كه در طول تاريخ گرفتار رنج و زحمت بوده‏اند و زير بار ظلم ستمكاران كمرشان خميده شده است، بينديشيد و ببينيد كه آيا وجدان بيدار و شرافتمند ايرانى به آنها اجازه مى‏دهد كه با خيال‏هاى باطل و تبليغات دروغين راديوها و مطبوعات خارجى كه همه دشمن ميهن و ملت شمايند و با شايعه افكنى‏هاى منافقين و سلطنت‏طلبان كه جز سود خود و امريكا را در نظر ندارند و مى‏خواهند كشور را چون رژيم ستمشاهى به دامن آمريكا بيفكنند، در خارج وطن خود بنشينيد و به كشورهاى دشمن خود و وطنشان و دينشان خدمت كنند و صداى مظلوميت همكيشان و هموطنان‏شان را بشنوند و بى‏تفاوت باشند و در غم و رنج آنها شركت نكنند؟ آنچه در خارج از رسانه‏هاى گروهى مى‏شنويد چيزى جز تبليغات بى‏اساس نيست، بياييد و از نزديك ببينيد كه ملت و كشور شما آزادى و استقلال خود را يافته و دست غارتگران را كوتاه كرده و مقدرات خود را خود به دست گرفته است و از وابستگى سياسى و نظامى و فرهنگى بكلى خارج و در بعد اقتصادى نيز به سوى خودكفايى پيش مى‏روند.

    بياييد و تحولى را كه در تمام قشرها پيدا شده است، ببينيد. بياييد و خدمت‏هايى كه در اين چند سال به محرومان تاريخ شده است را ببينيد و توجه كنيد كه با همه گرفتارى‏اى كه دولت و ملت به آن مبتلا بود همچون نفس انقلاب و پيامدهاى آن و جنگ افروخته شده از جانب قدرت‏هاى بزرگ و كوچك و شرارت‏ها و خيانت‏هاى گروه‏ها و گروهك‏هاى داخلى و فشارهاى كمرشكن از قبيل محاصره اقتصادى و تحريم‏ها و تبليغات رسانه‏هاى گروهى جهان و هجوم آوارگان جنگ و تبعيدهاى حزب بعث و آوارگان افغانى توانستند اين كشور را از انحراف به چپ و راست نجات دهند. بنابراين شما هم بياييد و به ميهن خود خدمت كنيد و دين خود را به كشور خود ادا كنيد. اگر به اسلام معتقد هستيد ببينيد مظاهر اسلام امروز چيست و در رژيم پهلوى چه بود. اگر ملى

    صحيفه نور ج 18 صفحه 238

    هستيد ببينيد كه امروز ايران در جهان به عنوان تنها كشورى كه در مقابل امريكا و شوروى ايستاده است داراى چه قدرتى است و داراى چه شهرتى است و به همين دليل است كه تمام هم دولت‏ها و قدرت‏ها و رسانه‏ها براى جلوگيرى از اين شهرت و نفوذ است بياييد و ببينيد كه ايران در چه وضعى است. در حالى كه در رژيم سابق كه شاهش در رديف نوكرهاى آمريكا و ملتش را آنطور وابسته كرده بودند كه در چنگال امريكا بود، چه بدبختى و ذلتى گريبانگير همه بود. البته روى سخن با آنان نيست كه خوردند و دزديدند و بردند و هم اكنون هم در لجنزار شهوات و فسادها دست و پا مى‏زنند بلكه روى سخن با اشخاص شريفى است كه وجدان انسانى خود را از دست نداده‏اند.

    11 - عرض من به روحانيت محترم و ائمه جمعه و جماعات آن است كه هميشه آقايان محور وحدت كلمه در مردم بوديد و چنانچه مى‏دانيد امروز بيشتر از هر وقت محتاج به وحدت كلمه هستيم. امروز كه دست‏هاى ناپاك براى تفرقه افكنى در فعاليت هستند و از وحدت كلمه ملت خوف دارند و ممكن است ساده دلان را كه از انقلاب‏هاى جهان بيخبرند تحت تاثير قرار دهند، بهترين قشرى كه با اين طبقه تماس دارد شما هستيد كه مى‏توانيد با روشنگرى خود آنان را از دست بدخواهان و توطئه‏گران نجات دهيد و به آنان گوشزد نماييد كه انقلاب را شماها كرديد و خود را از قيد و بند اسارت امريكا و ديگر جهانخواران و از ستم‏هاى رژيم پهلوى رها كرديد. اكنون اگر به سمپاشى‏هاى بدخواهان و وسوسه‏هاى وابسته و پيوسته به امريكا و ديگران گوش فرا دهيد و خداى نخواسته در صفوف فشرده شما تفرقه پيدا شود، تمام زحمات طاقت فرسايتان و خون‏هاى پاك شهدايتان به هدر مى‏رود و باز اسلام و كشورهاى اسلامى و نسل‏هاى آينده‏تان در دست اجانب و دشمنان اسلام و ميهن اسير خواهد شد و اسلام كه به دست تواناى شما تجديد حيات كرد، با دست شما سال‏ها و قرن‏ها شكستى جبران‏ناپذير خواهد خورد و در نزد خدا و نسل‏هاى آينده مسوول و محكوم خواهيد شد. و به ملت عزيز و توده‏هاى ميليونى ايران عرض مى‏كنم كه هيچ انقلابى بدون شهادت خواهى و فداكارى و سختى و گرانى و فشارهاى مادى موقت تحقق نيافته و پس از اين نيز تحقق پيدا نخواهد كرد، ولى با مقايسه با انقلاب‏هاى ديگر، هيچ يك از انقلاب‏ها چون انقلاب اسلامى ايران براى محتواى اسلامى خود كه توده‏هاى اسلامى را به دنبال خود كشيد و به دنبال آن ساير هم ميهنان همچون اقليت‏هاى مذهبى به ميدان آمدند و ملت بحمدالله تعالى با يكپارچگى به پيروزى رسيد، پيروزى آنچنانى‏اى كه جهان را تكان داده است و موج آن سراسر جهان را فرا گرفته است، كم ضايعه‏تر و پرثمرتر نبوده است و اگر هيچ نبود جز مطرح شدن اسلام در جهان و به عزا نشاندن ابرقدرت‏ها و ستم پيشگان، براى ملت عزيز افتخارى بزرگ كسب گرديده بود و اكنون براى حفظ اين افتخار بزرگ صبر و بردبارى و كوشش و مجاهده لازم است و شما بحمدالله تعالى تاكنون به تكليف اسلامى و ملى و ميهنى خود به طور شايسته عمل نموده‏ايد و انشاءالله تعالى از اين پس نيز عمل خواهيد كرد. و به آن دسته از تحصيلكردگان و روشنفكران و دانشمندان كه به مرض غرب و شرقزدگى مبتلا نيستند و حاضر نيستند شرف اسلامى،

    صحيفه نور ج 18 صفحه 239

    ملى و ميهنى خود را فداى اميال قدرتمندان كنند يا در راه لذات و شهوات زودگذر فدا نمايند، عرض مى‏كنم همت بگماريد كه قلم و بيان خويش را براى تعالى اسلام و كشور و ملت خود به كار گيريد و با توده‏هاى محروم همصدا و همدست شويد كه آزادى از چنگال شرق و غرب را كه امروز نصيب‏تان شده حفظ كنيد و در اين خدمت از هيچ كوششى و مجاهده‏اى دريغ ننماييد كه براى هيچ يك از ملت‏هاى جهان اين فرصت نبوده است و يا براى كمتر ملتى اين فرصت پيش آمده است. خداوند همه ما را توفيق شناخت وظيفه عنايت فرمايد.

    12 - دست گناهكارمان را به سوى خداوند بخشنده بلند مى‏كنيم و از درگاه مقدسش عاجزانه استدعا مى‏كنيم كه ما را لحظه‏اى به خود وامگذارد و سايه عنايت خود را بر سر مسلمين جهان بويژه ملت ايران مستدام بدارد. ما مى‏دانيم كه بى‏نظر رحمت آن وجود مقدس، ما را توان مقاومت با تبهكارانى كه عالم را تحت سلطه شيطانى خود قرار داده‏اند نيست و اين حفظ توست كه اين كشور را با آنهمه فشارهاى سياسى و نظامى و اقتصادى و تبليغاتى حفظ كرده است. تو خود، ما را توفيق عنايت فرما كه به راه تو، براى تو و بندگان مظلوم تو ادامه دهيم، و تو خود، ما را از لغزش‏ها حفظ فرما.

    بار الها! شهيدان ما را كه دلباخته تو بوده‏اند به جوار خود بپذير و در صف اولياى خود قرار ده و به شهداى زنده ما كه تا مرز شهادت پيش رفتند و سلامت خود را در راه دفاع از اسلام و بندگان مظلوم تو از دست داده‏اند اجر شهداى صدر اسلام را عنايت فرما و سلامت‏شان را به آنها بازگردان.

    خداوندا! تمام مفقودين عزيز ما را هر چه زودتر به دامن پر مهر و عطوفت اين ملت و خانواده‏هاى عزيزشان برگردان.

    بار الها! اسراى ما اسير جانى‏ترين دژخيم زمان مى‏باشند، مقاومت آنها دنيا را شگفت زده كرده است، هر چه زودتر آنها را براى خدمت به تو و بندگانت آزاد فرما. و به خاندان محترم همه صبر و اجر و سلامت و مغفرت عنايت فرما. و به ملت شريف و بزرگوار ايران سعادت و سلامت و بركت مرحمت كن و به رزمندگان عزيز پيروزى نهايى را به اسرع وقت عطا فرما و به همه ما قصد خالص لطف كن و از شر شيطان و نفس اماره نجات ده.

    و صلوات و سلام بى‏پايان خداوند بر انبياء عظام خصوصا اشرفهم و خاتمهم و بر اولياى عظام سيما ولى عصر و امام زمان ارواحنا لمقدمه الفداء باد.

    والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته‏

    روح الله الموسوى الخمينى

    
    previos page menu page next page
    

صفحه 162 از 208 نخستنخست ... 62112152158159160161162163164165166172 ... آخرینآخرین

برچسب ها برای این تاپیک

علاقه مندی ها (بوک مارک ها)

علاقه مندی ها (بوک مارک ها)

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  

http://www.worldup.ir/