صفحه 161 از 208 نخستنخست ... 61111151157158159160161162163164165171 ... آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1,601 تا 1,610 , از مجموع 2079

موضوع: صحيفه نور

  1. #1601
    afsanah82
    مهمان

    پیش فرض

    
    previos page menu page next page
    

    صحيفه نور ج 18 صفحه 155

    تاريخ: 15/8/62

    بيانات امام خمينى در ديدار با وزير و گروهى از پرسنل وزارت سپاه پاسداران و سر پرست و مسؤولين مراكز بنياد شهيد انقلاب اسلامى سراسر كشور

    قدرت اگر چنانچه به دست اشخاص غير مهذب بيفتد خطر دارد

    بسم الله الرحمن الرحيم‏

    انالله و انااليه راجعون

    مصيبت‏هايى كه پى در پى بر اسلام و امت اسلامى و دوستان اسلام و اهل بيت پيغمبر اكرم وارد مى‏شود به همين ملت مسلمان و به ملت عزيز خوزستان و به شهرهايى كه اخيراً مورد تجاوز ستمگران واقع شد، تسليت عرض مى‏كنم. و من اميدوارم كه خداى تبارك و تعالى اين شهدا را با اولياء خودش و شهداى صدر اسلام محشور بفرمايد و به بازماندگان آنها صبر و اجر عنايت بفرمايد و به ملت ايران مقاومت.

    ابتدائاً من از شما آقايان تشكر كنم كه تشريف آورديد و زحمت كشيديد تا در اينجا در خدمت شما بعضى مسائل را عرض كنم

    شما دو قشر كه يكى مجاهدان هستيد در جبهه‏ها و در پشت جبهه‏ها و يك قشر ديگرى هم كه بنياد شهيد است از مجاهدين است و مجاهدت شما را خداوند تبارك و تعالى اجر عنايت مى‏فرمايد و ما بايد تشكر از هر دو قشر بكنيم. از پاسداران و سپاه پاسداران و آنچه متعلق به پاسداران است و همين طور از قواى مسلحه ديگر و از كسانى كه به اين عزيزان كمك مى‏كنند در پشت جبهه و به مظلومانى كه عزيزان خودشان را از دست داده‏اند، كمك مى‏كنند، ما از آنها تشكر مى‏كنيم و ملت ايران هم البته تشكر مى‏كند.

    ما بايد هر چه از مصيبت‏ها بر ما وارد مى‏شود قدرت دفاعى‏مان بيشتر بشود. آنها گمان مى‏كنند كه با اين وضع توانند كه در جبهه‏ها يا در پشت جبهه‏ها يك نقصى وارد كنند، در صورتى كه به اشتباه خودشان تاكنون بايد پى برده باشند. يك نكته‏اى كه هست كه هم براى عزيزان سپاه ما و هم براى ساير قواى مسلحه ما و هم براى همه كس مفيد است و وضع دنيا را هم با اين نكته مى‏شود سنجيد، اين است كه قدرت اگر چنانچه به دست اشخاص غير مهذب برسد خطر دارد. قدرت خودش يك كمال است. خداى تبارك و تعالى قادر است، لكن اگر چنانچه قدرت به دست اشخاص فاسد برسد همين كمال را به فساد مى‏كشانند. دنيا امروز گرفتار اين است كه قدرت در دست اشخاصى است

    صحيفه نور ج 18 صفحه 156

    كه از انسانيت بهره ندارند. ابرقدرت‏ها،قدرت‏هاى بزرگ جز به فكر اضافه كردن قدرت خودشان و پايمال كردن مظلومان هيچ فكرى ندارند. آنهائى هم كه پيوسته به آنها هستند، آنها هم چون سنخ ذاتشان همان است نظير آنها عمل مى‏كنند. قدرت اگر در دست انسان كامل باشد، كمال براى ملت‏ها ايجاد مى‏كند. اگر قدرت در دست انبيا باشد، اوليا باشد باعث مى‏شود كه سلامت در جهان تحقق پيدا كند، كمال در جهان تحقق پيدا بكند. و اگر چنانچه در دست زورمندانى باشد كه عاقل نيستند، مهذب نيستند مصيبت بار مى‏آورد. امروز كه مشاهده مى‏كنيد كه اين دو قدرت بزرگ يا چند قدرت بزرگ در عالم حكمفرمايى مى‏كنند و براى خودشان حق اين امر را قائل هستند كه ملت‏هاى ديگر بايد در تحت سلطه ما باشند، اين فكر اگر همراهش قدرت باشد مصيبت بار مى‏آورد. قدرت در دست ظالم دنيا را به فساد مى‏كشاند و اگر چنانچه در رتبه‏هاى پائين هم بياييم قدرت در دست يك نفر انسانى كه از آن قدرت‏هاى بزرگ بهره ندارد، در همان محيطى كه قدرت دارد آنجا را به فساد مى‏كشاند. آنها عالم را به فساد مى‏كشانند، اينها يك كشور را يا دو كشور را. و پائين‏تر بياييم، اگر قدرت در دست يك آدمى باشد كه در يك محله هست، آن محله را به فساد مى‏كشد، در يك خانواده هست آن خانواده را به فساد مى‏كشد. قدرت در وقتى كمال است و مى‏تواند كه كمال خودش را بروز بدهد كه در دست دانشمند باشد، در دست عاقل باشد. مرحوم مدرس رحمت الله عليه آنطورى كه من شنيدم كه ايشان گفتند. ايشان گفتند كه شيخ الرئيس مى‏گفته است كه من از گاو مى‏ترسم براى اينكه شاخ دارد و عقل ندارد. اين يك مسأله است. حالا فرضاً هم شيخ نگفته باشد اما مسأله است. گاو شاخ دارد و عقل ندارد، قدرت دارد عقل ندارد. اينهائى هم كه در دنيا الان فساد راه مى‏اندازند از همان سنخ هستند كه شاخ دارند عقل ندارند، قدرت دارند انسانيت ندارند. شما ملاحظه بكنيد كه آمريكا در جهان چه دارد مى‏كند و شوروى هم از آن طرف و خدا خواسته است كه اين دو قدرت مزاحم هم هستند، مقابل هم هستند، اگر يكى‏شان بود دنيا را مى‏بلعيد. اين دوتا قدرتمندند و در مقابل هم ايستاده‏اند، آن از او مى‏ترسد و از او مى‏ترسد. اگر اينها از هم نترسند دنيا را از بين مى‏برند. نه اين است كه ادعاهاى آنها كه ما براى صلح مى‏خواهيم چه بكنيم. اينها راه افتاده‏اند آمده‏اند به بيروت، به لبنان براى اينكه ما مى‏خواهيم صلح در لبنان باشد. شما صلح طلب نيستيد، بر فرض اينكه باشيد، آمدن شما به چه مناسبت در كشورهاى ديگر؟ حكومت‏هايى كه در بعضى از اين كشورها هستند، حكومت‏هاى ملى نيستند، به ملت مربوط نيستند. اگر شما انسان بوديد و انسانيت را و امور اخلاقى‏اى كه در انسان و ارزشمندهايى كه در انسان معتبر است پيش شما هم مقدارى از آن بود، ملاحظه حال مستمندان و ملت‏هاى ضعيف را مى‏كرديد. نه اينكه يك دولتى را كه بر خلاف ميل يك ملتى است، سركار آمده است شما او را به عنوان اينكه مى‏خواهيم دولت را تقويت كنيم، در كشورشان به طور غصب وارد بشويد. اين براى اين است كه مهذب نيستند، انسانيت را در كار نيست، قدرت هست. شاخ دارند عقل ندارند. شما ملاحظه بكنيد در هر جاى دنيا كه يك فسادى وارد مى‏شود براى همين معنا است كه آن

    صحيفه نور ج 18 صفحه 157

    كسى كه در آنجا، در آن نقطه قدرت دارد، اين قدرت دارد عقل ندارد، قدرت دارد انسانيت ندارد. اين عقلى كه من عرض مى‏كنم آن عقلى است كه ما عبد به الرحمن والا تدبير شيطنت و تدبير را اينها هم دارند. اما آن عقلى كه عقل سالم باشد و بتواند انسان را به ارزش‏هاى انسانى برساند ندارند. مجرد دانشمند بودن به يك معنا، اين فايده ندارد. ممكن است يك كسى دانشمند بسيار بزرگى باشد لكن آن عقل را نداشته باشد، دانش خودش را صرف فساد بكند، صرف تباه كردن ملت‏ها بكند. اينها دارند قدرت خودشان را صرف مى‏كنند در اينكه ملت‏ها را تباه بكنند، تحت ستم بكشند. از آن قدرت‏هاى بالا هم كه پائين بياييم شما ملاحظه مى‏كنيد كه در محيط اين منطقه صدام چه مى‏كند و اسرائيل چه مى‏كند. كارهايشان شبيه به هم است. صدام در جنگ شكست مى‏خورد، در جنگ هر وقت شكست خورد يك صدمه‏اى به مردم عادى و به مظلومين و به زن و بچه مردم وارد مى‏كند. من همين دو روز منتظر بودم كه اين به واسطه اين صدمه‏اى كه خورده و اين صدمه هم بزرگترين صدمه‏اى بوده است كه تقريباً در طراز بزرگترين صدمه بوده است كه خورده است، اين تلافى اش را سر مظلومين در آورد، سر بهبهانى‏ها و عرض مى‏كنم كه ديگر جاهائى كه هست، اين چند شهرى كه اخيرا در آنها موشك انداختند اين مورد انتظار ما بود براى اينكه امثال اين ما از او ديده بوديم. اسرائيل هم يك نفر كه معلوم نيست الان كه اين عده كى بودند، البته عده‏اى بودند كه مى‏خواستند انتقام از اسرائيل بكشند، آن محل كثافتكارى آنها را منفجر كرده‏اند دنبالش شروع كرده است مظلومين را كوبيدن، عده كثيرى از مظلومين را به قتل رسانده است. اين اينجا شكست مى‏خورد مظلومين را از دور مى‏زند، آن آنجا انفجار حاصل مى‏شود و سيلى خورد از همان مظلومين، كه معلوم نيست الان از چه طايفه هستند، چه اشخاصى هستند، در عين حالى كه خودشان هم مى‏گويند باز معلوم نشده است كى است وليكن طياره‏ها را مى‏فرستند و هر جا را كه اين مظلومين هستند مى‏كوبند. اين وضع روحيه اشخاصى است كه عقل ندارند و قدرت دارند.

    وقتى رئيس يك گروهى شديد بيشتر مواظب باشيد كه متواضع باشيد

    من مى‏خواهم عرض بكنم كه توجه بكنند آقايان، ما نبايد هميشه انتقاد از بالاترها بكنيم. بايد بياييم تا اين پائين بياييم پيش خودمان. توجه بكنيد به اينكه پاسداران ما كه بسيار عزيزند پيش ما، قواى مسلحه كه بسيار عزيزند توجه كنند تفنگ وقتى دست‏شان آمد غرور نيايد دنبالش. ممكن است كه يك جوانى خيلى مهذب هم باشد، خيلى هم خوب باشد، لكن به تدريج برسد به اينكه يك وقت ظالم بشود. وقتى قدرت دست‏تان آمد بيشتر مواظب باشيد كه متواضع بشويد. وقتى رئيس يك گروهى شديد بيشتر مواظب باشيد كه متواضع باشيد. براى اينكه اگر سستى كنيد، در اين قدرت روحى از شيطان زمين مى‏خوريد. شمايى كه امروز داريد براى اسلام زحمت كشيد، چه شمايى كه در جنگ‏ها و در پشت جنگ‏ها و در زحمت‏هايى كه در صنعت مى‏كشيد و چه آن آقايانى كه براى مظلومين دارند خدمت مى‏كنند و براى بنياد شهيد دارند خدمت مى‏كنند، خدمت‏هاى شما بسيار ارزش دارد. اين ارزش را

    صحيفه نور ج 18 صفحه 158

    حفظ بكنيد. صورت عمل ميزان نيست، آن چيزى كه ميزان است انگيزه عمل است، معناى عمل است، دوتاست عمل، در صورت مثل هم هستند. شمشيرى كه در دست حضرت امير سلام الله عليه است فرود مى‏آيد و فرض كنيد كه عمروبن عبدود را مى‏كشد. اين صورت عمل با صورت عمل ديگرى كه شمشير دستش هست و يك كس ديگر را مى‏كشد، صورت، يك صورت است، هر دو شمشيرى است و در دستى است و فرود مى‏آيد و يك كسى را مى‏كشد، لكن آنى كه او را با عبادت ثقلين افضل دانسته‏اند براى آن انگيزه عمل است، براى آن معنايى است كه در آن عمل است نه براى اين صورت عمل است. انگيزه عمل كه اين عمل را به آنجا مى‏رساند كه لايوازى عباده ثقلين انگيزه عمل است كه چند تا قرص نان جو را كه اهل بيت عليهم السلام به فقير و اسير و چه مى‏دهند در قرآن چند آيه براى او مى‏آيد. آن چيزى كه هست اين است كه انگيزه عمل الهى است وقتى الهى شد جبرانش الهى است. شما جوان عزيزى كه الان براى اسلام داريد خدمت مى‏كنيد و مطمئن باشيد كه ارزش بسيار زياد داريد شما، توجه به روحيات خودتان بكنيد كه نبادا در اين امر شيطان دخالت بكند. قدرت دست‏تان هست نبادا كه اين قدرت را اعمال بكنيد در يك جايى برخلاف. مراقبت كنيد از خودتان. مواظبت كنيد از خودتان. اينكه من عرض مى‏كنم، مخصوص به شما نيست، همه ما بايد اين مطلب را در نظر داشته باشيم.

    همه ملت ما، همه انسان‏ها بايد توجه به اين معنا داشته باشند كه قدرت را به جاى خودش اعمال كنند. انبيا قدرت‏شان را به محل خودش انجام مى‏دادند. حضرت موسى عصايش را مى‏برد با فرعون مقابله مى‏كرد، با ديگران با آن محبت بود. پيغمبر اكرم قدرت خودشان را براى سركوبى اشخاصى كه از جهات آدميت خارج شده‏اند، از مرز انسانيت خارج شده‏اند و مردم را دارند به تباهى مى‏كشند اعمال مى‏كرد. قدرت‏ها بايد اعمال اگر شد براى جلوگيرى از فساد باشد نه خودش فساد بياورد. فرق ما بين شما عزيزان و آن اشخاصى كه در جبهه‏ها جنگ مى‏كنند با آنهايى كه در مقابل شما هستند، صورت عمل كه يك صورت است، آنها مى‏كشند شما هم مى‏كشيد، اما كشتن شما يك عمل عبادى است و كشتن آنها يك عمل جنايى است. اين روى انگيزه‏اى است كه هست، روى معنايى است كه اين دو عمل دارند، نه روى صورت عمل است. شما براى خدا جهاد مى‏كنيد، آنها براى شيطان جهاد مى‏كنند. آنها تبع شيطان هستند و شما تبع خدا هستيد. اين فاصله ما بين اين دو امر است. توجه كنيد كه اين محفوظ بماند.

    اينهائى كه قدرت دارند بايد حفظ جهات انسانيت و اسلاميت را بيشتر از ديگران بكنند

    من به آن قدرتمندانى كه در جبهه ايستاده‏اند و الان مستاصل كرده‏اند صدام و صدامى‏ها را عرض مى‏كنم كه مبادا اين قدرت اسباب اين بشود كه يك انتقامى بر خلاف موازين الهى گرفته بشود. شما تاكنون بنايتان بر همين بوده است و انشاءالله از حالا به بعد هم باشد كه شهرهاى عراق را كه ما

    صحيفه نور ج 18 صفحه 159

    آنها را عزيز مى‏دانيم مثل شهرهاى خودمان و بعضى‏شان را بسيار بالاتر، بايد توجه كنيد اهالى آن شهرها به همانطور كه اهالى شهرهاى ما مبتلاى به شر صدام هستند، آنها بيشتر مبتلا هستند. آنها فشارهايشان، فشار صدام بر آنها خيلى زياد است، بر خانواده‏هاى آنها، برخورد آنها اشخاصى كه از آنجا آمده‏اند همين دو روز پيش از اين، دو سه روز پيش از اين يك كسى از آقايان كه پيش من بود نقل كرد كه اشخاصى كه از آنجا تازه آمده‏اند گويند اگر اشخاص عادى اگر ريش داشته باشند مى‏گيرندشان، اگر تسبيح دست‏شان باشد مى‏گيرندشان به ترس اينكه اين حزب الله شايد باشد، خانواده‏هاى اين اشخاصى كه در جبهه هستند اگر چنانچه يك وقت آنها كوتاهى بكنند آنها را سركوب مى‏كنند. وضع روحى كسى كه قدرت دارد، شاخ دارد و عقل ندارد اين است، يك كس ديگر او را اذيت مى‏كند او كس ديگر را صدمه مى‏زند. شما بايد توجه بكنيد كه مبادا يك وقتى به واسطه بمباران‏هاى شهرهاى شما و كشتن عزيزان شما، مبادا يك وقتى شما عصبانى بشويد و جبران بكنيد اينطورى، اين انتقام از او نيست. شما انتقام‏تان را از صدام بايد بگيريد و از حزب بعث و الان داريدگيريد. توجه كنيد كه نبادا حتى يك گلوله به طرف شهرهاى آنها بيندازيد. آنها شهرهايى هستند كه همانطورى كه اين بهبهان ما مظلوم است، بصره هم مظلوم است، مندلى هم مظلوم است، همه اينها مظلومند. اينها تحت ستم هستند. ما بايد جهات انسانى را تا آخر حفظ كنيم. ما جهات انسانى را تا مرز شهادت و فوت بايد حفظ بكنيم و هيچ وقت عصبانى از اين نشويم كه او دارد اين كار را مى‏كند، پس ما هم خوب است يكى از شهرهاى آنها را بزنيم نه، هيچ همچو نيست. موازين موازين اسلامى است. اينجا جمهورى اسلامى است. اينجا اسلام حكومت مى‏كند. بنابراين بايد مواظب باشيد از خودتان كسانى كه قدرت دارند، دولت قدرت دارد، سپاه قدرت دارد، ارتش قدرت دارد، بسيج قدرت دارد، اينهايى كه قدرت دارند بايد حفظ جهات انسانيت را، جهات اسلاميت را بيشتر از ديگران بكنند. اين قدرت را در محلش خرج بكنند تجاوز از محلش نشود.

    و من اميدوارم كه با حفظ اين جهات انسانى و اسلامى شما الگو بشويد از براى همه كشورهايى كه آن مسائل ما به آنها رسيده است و مى‏رسد. و اين مرده ديگر از بين رفته است، ديگر شما خيال نكنيد، اينها دست و پايى است كه در حال احتضار دارد مى‏زند. اين قدرتمندها آن آخر عمرشان اينطور جنون پيدا مى‏كنند. اينهائى كه در حالى كه قدرت دارند آن شارت و شورت را مى‏كنند، وقتى شكست‏خورند بسيار هم ضعيف مى‏شوند. اين ضعف روحى است كه انسان به يك طايفه‏اى كه هيچ كارى به او ندارند، توى خانه هايشان نشسته اند، يك بچه كوچكى كه كارى به او ندارد، اين ضعف انسانيت و ضعف قدرت است كه او بپرد براى اينكه در جبهه او را سيلى به او زده‏اند. اين آن مايه آخرش را هم كه عبارت از آن گردان‏هايى بوده است كه براى حفظ او بوده فرستاده به جبهه و اينجا هم بسيارى از آنها را به درك فرستاده‏اند. خوب اين صدمه مى‏بيند، صدمه روحى مى‏بيند عقل هم ندارد كه حساب بكند كه خوب ما در جبهه مغلوب شده ايم بايد در جبهه كارى بكنيم، آنجا كه نمى‏تواند كارى بكند، به بهبهان و - نمى‏دانم - مسجد سليمان و جاهاى ديگر تعدى مى‏كند اينها به‏

    صحيفه نور ج 18 صفحه 160

    واسطه ضعف روح است و همه اينها براى اين است كه ايمان در كار نيست. آنهايى كه ايمان دارند نه آن طرف ضعف دارند، نه قدرت وقتى كه هست دست‏شان ضعف روحى پيدا مى‏كنند و مردم را اذيت مى‏كنند، نه وقتى مغلوب شدند ضعف پيدا مى‏كنند و ديگران را مى‏زنند كه چرا ديگرى من را زده است. ين مال ضعفى است كه آنها دارند و ضعف داشتن‏دنبال اين است كه ايمان ندارند، خدا را نمى‏شناسند، توجه به مسائل الهى ندارند، توجه به مبدا و معاد ندارند. آنها مثل زندگانى حيوانى كه ديگر حيوانات مى‏كنند بدتر از آن، جرايم‏شان بيشتر از آنهاست. همان است كه شيخ الرئيس، از آن نقل كرد مرحوم مدرس كه شاخ دارد و عقل ندارد.

    انشاءالله خدا اين شاخدارها را عقل بدهد و اين قدرتمندان را انسان بكند و يا اينكه قدرت آنها را سلب بكند. و خداوند شما را انشاءالله عزيزيد، عزيزتر بكند. شما ملت اسلام را احيا كرديد، شما قدرتمندان، شما عزيزان، كشور خودتان را از حلقوم اجانب بيرون كشيديد و اينها البته دنبال همين است كه چون شما ايستاده‏ايد در مقابل آنها و نمى‏خواهيد كه اسير آنها باشيد و آنها هم خيال مى‏كنند همه بايد اسير آنها باشند، حالا كه نشديد بايد شهرهاى شما را هم بزنند.

    والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته

    
    previos page menu page next page
    

  2. #1602
    afsanah82
    مهمان

    پیش فرض

    
    previos page menu page next page
    

    صحيفه نور ج 18 صفحه 161

    تاريخ: 17/8/62

    بيانات امام خمينى د رديدار با وزير، قائم مقام، معاونين و مسؤولان بخش‏هاى مختلف وزارت ارشاد اسلامى

    عمده اين است كه ما ذهن جوان‏ها و پيرها و روشنفكر نماها را آماده كنيم كه ما خودمان آدم هستيم

    بسم الله الرحمن الرحيم‏

    كارهايى كه نقل كرديد مورد تقدير و تأييد است. هر چيزى كه در جا بايد از صفر شروع شود در اينجا بايد آن را از زير صفر شروع كرد. اصولاً چيزهايى كه مربوط به فرهنگ و وزارت ارشاد است. و اينكه عرض مى‏كنم ما بايد از زير صفر شروع كنيم و زحمت زياد بكشيم تا به صفر برسد، به خاطر اين است كه در طول مدت شاهنشاهى و خصوصاً در دو زمان اخير همه چيز و خصوصا افكار جوان‏ها را به عقب برده‏اند به طورى كه آنها كه تحصيلكرده بودند و خواستند بگويند ما متجدد هستيم، حتما تجدد را به اين معنا دانستند كه بى‏بند و بار باشند و اين معنا به واسطه تبليغات داخلى و خارجى و روزنامه‏ها چنان در ذهن‏شان متمركز شده بود كه تجدد يعنى همه چيز شكلش خارجى باشد و مثل اينكه غير از اين شكل زندگى كردن امكان ندارد، كه اگر شما بخواهيد اين وضع را عوض كنيد و افكار را به جائى برسانيد كه به راه صحيح بيفتد مدت طولانى لازم دارد.

    البته با اين تحولى كه در ايران واقع شد، خيلى از قدم‏ها بدون دخالت كسى برداشته شد و جوان‏هاى ما يكمرتبه و به خواست خداوند تبارك و تعالى از اين منجلاب فساد بيرون آمدند و مهيا هستند كه روى آنها كار كنيد.

    در رژيم سابق تمام چيزها خصوصاً فرهنگ و هنر محتوايش عوض شده بود. يعنى كسى كه نام سينما را مى‏شنيد خيال مى‏كرد كه آنجا بايد مركز فساد و سوء اخلاق و مركز مخالفت با همه چيز باشد و يا كلمه تئاتر در ذهن انسان چيز مبتذلى بود كه از آن بهره فساد برده شود، هكذا همه چيز ديگر. و عمده اين است كه ما ذهن اين جوان‏ها و حتى پيرها و روشنفكر نماها را آماده كنيم كه ما خودمان آدم هستيم و اينطور نيست كه در همه چيز دست مان را پيش ديگران دراز كنيم و حتى اخلاق و زبانمان را نيز از آنها ياد بگيريم. در حالى كه عده‏اى زبان خودشان را كنار گذاشته و ارزش را به چند كلمه انگليسى در كتابى دانند، با اينكه با زبان خودشان همان مطلب را مى‏شود فهماند. اگر در كتابى چند كلمه خارجى نباشد، آن كتاب را بدون ارزش مى‏دانند. آنها مى‏خواستند كه تمام وجود ما در اختيارشان باشد كه هر طورى خواهند عمل كنند و شما تابلوها را ديده بوديد كه اكثراً از دوافروشى گرفته تا

    صحيفه نور ج 18 صفحه 162

    كتاب فروشى و غيره داراى اسم‏هاى خارجى بودند و اينهمه به خاطر اين بود كه ما فرهنگ خودمان را فراموش كنيم و عده‏اى هم به نام فرهنگ ايران باستان از اسلام فرار مى‏كردند، كه چندى پيش عده‏اى از اينها كه در خارج اجتماع كرده بودند يكى از حرف هايشان اين بود: تعجب است كه ما بايد روزانه هفده مرتبه رو به كعبه عرب‏ها دولا راست بشويم و نماز بخوانيم و اگر ما از عرب‏ها فرهنگ ايران را بگيريم جز شتر چيزى نمى‏ماند در صورتى كه اروپائى‏ها و دانشمندان اروپا هم قائل به اين مطلب‏اند كه تمدن اسلام مقدم بر ساير تمدن هاست. و در سابق به هر يك از ايرانيان از كودكى تزريق مى‏شد كه بايد همه چيز از اروپا گرفته شود و ارزش‏هاى انسانى به هر چه بيشتر فرنگى شدن است و بايد از سر تا پا فرنگى شويم. و اين آقايان نمى‏نشينند مقايسه كنند كه در تمام مسائل بين فرهنگ اسلام و فرهنگ ديگر چه تفاوت‏هايى است. و آيا به صرف اينكه اسلام از عرب آمده ما بايد با آن مخالفت كنيم و آيا اين همان نژاد پرستى نيست كه اروپائى مى‏خواهند به وسيله آن ما را به استعمار بكشند و بين طوايف عرب و عجم و ترك جدائى بيندازند؟

    بنابر اين مدت‏ها بايد زحمت بكشيم و باور كنيم كه خودمان داراى يك فرهنگ بزرگ انسانى با ارزش‏هاى اسلامى هستيم و اگر امروز كمبود نيروى انسانى هست به خاطر همين است كه افكار به آن طرز تفكر عادت كرده بود. لذا ساختن تئاترى كه مطابق با اخلاق انسانى اسلامى باشد زحمت دارد و سينما هم اگر بخواهد چنين باشد نيازمند به صرف مدت‏ها وقت است و هرگز در متن سينما و تئاتر نوشته نشده است كه بايد مركز فساد باشند و هنر آنها هم كه عبارت بود از چيزهاى مبتذل جز اين نبود كه افراد و جوانان ما را در دانشگاه و خارج و داخل طورى تربيت كنند كه همه را منحرف سازد.

    كسى كه با خدا باشد، خدا با اوست و پيروزى با اوست

    خداوند تبارك و تعالى بر اين ملت منت گذاشت و سايه شوم رژيم پهلوى از بين رفت. كه اميدوارم به بركت و زحمت اين جوان‏ها خصوصاً در فرهنگ و وزارت ارشاد برگرديم به حال خودمان كه انشاءالله مى‏توانيم و نبايد مأيوس باشيم.

    بحمدالله همه چيز ايران جا افتاده است و ما وابستگى نداريم و بايد در اين راه طورى زحمت بكشيم كه نسل آتيه بدانند راهشان چيست و اميدوارم شما در همه امور موفق باشيد خصوصاراجع به تبليغات خارج از كشور كه واقعاً تأسف آور است. اصلاً در دنيا چه خبر است و آنها چه مى‏گويند؟ راديوهاى خارجى محامد و خوبى‏هاى ايران را كنار گذاشته و يا به چيز ديگر بر مى‏گردانند و اگر مطلب كوچكى پيدا كنند صد تا روى آن مى‏گذارند و بر عليه انقلاب تبليغ مى‏كنند. در حالى كه ما متكى به خداى تبارك و تعالى هستيم و اميد است خداوند به ما محبت نموده و قصد ما را الهى كند كه كسى كه با خدا باشد خدا با اوست و پيروزى با اوست.

    والسلام عليكم و رحمة الله

    
    previos page menu page next page
    

  3. #1603
    afsanah82
    مهمان

    پیش فرض

    
    previos page menu page next page
    

    صحيفه نور ج 18 صفحه 163

    تاريخ: 24/8/62

    بيانات امام خمينى در ديدار با سرپرست دانشگاه آزاد، مسؤولين و رؤساى شعبه‏هاى اين دانشگاه در شهرستان‏ها

    اين را از گوش‏مان بيرون كنيم كه همه چيزمان بايد از خارج باشد

    من از شما آقايانى كه زحمت كشيده و به اينجا تشريف آورده‏ايد تا از نزديك در خدمت‏تان باشيم تشكر مى‏كنم. همه بايد اين معنا را احساس كنيم كه كارها را خودمان انجام دهيم و اين مسأله خلافى كه به ذهن دانش آموزان و دانشجويان ما تلقين كرده بودند كه به غير از رفتن به آمريكا و فرانسه و انگلستان در جاى ديگرى امكان ندارد به جايى رسيد و همين امر موجب شد كه جوان‏هاى ما را دسته دسته بردند و فاسد كردند از فكرمان دور كنيم. ما مى‏دانيم كه شرقى‏ها و غربى‏ها با ما خوب نيستند و نخواهند بود و خير و صلاح ما را نمى‏خواهند و دليلش هم وضعى است كه شما مى‏بينيد كه اكثر جناح‏هائى كه در دنيا هستند بر ضد ما تبليغ مى‏كنند و اين به خاطر آن است كه آنها اسلام را نمى‏خواهند و هر كشورى كه بخواهد به اسلام عمل كند، مورد تهاجم آنها قرار مى‏گيرد. لذا ما بايد فكرى بكنيم كه جوان‏هاى ما در همين جا خوب تحصيل بكنند و بر فرض احتياجى به خارج رفتن باشد به كشورهائى بروند كه استعمارى نباشد و طمع اينكه ما تحت سلطه آنان باشيم، نداشته باشند. و من اميدوارم كه به زودى وضعى پيش بيايد كه نيازى به خارج رفتن نباشد و اين بسته به فعاليت شما آقايان و ساير دوستان در اين امر حياتى است كه از وجود اين جوان‏هاى خوبى كه داريم چقدر استفاده شود كه در همين جا تربيت گرديده ومشغول خدمت به خدا و خلق باشند. و از گوش خودمان بيرون بكنيم كه همه چيزمان بايد از خارج بيايد و بر فرض كه به خاطر احتياج چيزى را وارد مى‏كنيم، فرهنگ و ادبمان چرا از خارج باشد؟ ما داراى ادب و فرهنگ غنى هستيم و آيا صحيح است كه چون آنها موشك درست مى‏كنند ما بايد تابع آنها باشيم، در حالى كه آنها با اين صنعت‏ها دنيا را تخريب مى‏كنند و ما مى‏خواهيم صنعتى داشته باشيم كه تخريبگر نباشد، بلكه مفيد و سازنده باشد.

    دانشگاه‏ها و حوزه‏ها بايد روابط داشته باشند و مسائل‏شان را با يكديگر مبادله كنند

    شما با روابطى كه اكنون با حوزه‏هاى علميه داريد، خدمات زيادى‏توانيد انجام دهيد. شايد شما توجه نداشته باشيد كه در مدت سلطنت رضاخان و پسرش كه من از اول تا آخر شاهد آن بودم چقدر بر حوزه‏هاى علميه فشار وارد مى‏كردند تا حوزه‏اى در كار نباشد. از يك طرف درب‏ها را باز

    صحيفه نور ج 18 صفحه 164

    كردند و گفتند هركس به طرف ما بيايد چه مى‏كنيم و چه خواهيم كرد و از طرف ديگر به قدرى روى طلبه‏فشار بود كه نمى‏توانستند روز در حجره هايشان بمانند و مى‏بايست قبل از طلوع آفتاب بيرون رفته و بعد از غروب آفتاب برگردند كه الحمدالله موفق نشدند و حوزه‏هاى علميه باقى ماند و با همان وضع اول حفظ گرديد كه الان نيز بايد به همان گونه حفظ گردد و دانشگاه‏ها با حوزه بايد روابط داشته باشند و مسائل‏شان را با يكديگر مبادله كنند. ما الان در فرهنگ و اكثر علوم احتياجى به خارج نداريم و اگر در صنعت هم مانند آنها نيستيم نبايد خودمان را ببازيم و بگوئيم كه آنها پيشرفته هستند و ما همه چيزمان بايد خارجى باشد. نه، مساله اينجور نيست. نبايد اگر صنعتى از آنها مى‏گيريم انگليسى يا روسى يا آمريكائى بشويم، بلكه بايد مسلمان بود. البته استفاده از علوم و گرفتن آن از ديگران مانعى ندارد ولى بايد توجه داشت كه از جائى علوم را بگيريم كه نخواهند ما را منحرف كنند كه در سابق اگر مقدارى از علوم و تخصص‏ها را به ما دادند، مى‏خواستند ما را از همه چيزمان منحرف نموده و مصرفى بار بياورند. و من اميدوارم كه انشاءالله شما آقايان و سايرين كمك كنيد تا اين دانشگاهى كه به پيشنهاد آقاى هاشمى تأسيس گرديد و پيشنهاد بسيار خوبى بود، فعاليتش زياد گرديده و در همه جا توسعه پيدا كند. خداوند به همه شما توفيق عنايت كند و سالم و رستگار باشيد

    والسلام عليكم و رحمة الله‏

    
    previos page menu page next page
    

  4. #1604
    afsanah82
    مهمان

    پیش فرض

    
    previos page menu page next page
    

    صحيفه نور ج 18 صفحه 165

    تاريخ: 29/8/62

    بيانات امام خمينى در جمع اعضاى شوارايعالى قضائى، رؤسا، مستشاران و دادياران ديوانعالى كشور، قضاوت بازرسى كل كشور، حقوقدانان شوراى نگهبان و اعضاى دادگاه عالى قم

    كشور امروز مال خود شماست و خود شما بايد اداره‏اش كنيد

    بسم الله الرحمن الرحيم‏

    من تشكر مى كنم از آقايان علما و فضلا و قضات كه تشريف آوردند و ما را مفتخر كردند به اين تشريف فرمائى. و من اميدوارم كه خداوند همه را حفظ كند و در پناه خودش توفيق بدهد كه خدمت كنند. ما در هر قضيه‏اى كه فكر مى‏كنيم كه در سابق، در اين رژيم بوده است دست روى هر كدام كه مى‏گذاريم، مى‏گوييم اين بدتر ازديگران بوده. وقتى مى‏رويم سراغ آن يكى، آنجا مى‏گوييم اين بدتر از ديگران بوده و هكذا. وقتى قوه دادگسترى‏اش را و قوه قضائيه‏اش را شما نگاه كنيد مى‏بينيد كه آن چيزى كه در آن نبوده است اسلام بوده و عدالت اسلامى و وقتى كه به مجلس‏اش نگاه مى‏كرديم مى‏بينيم آنكه نبوده است ارتباطش با مردم. وقتى به ارتش‏اش نگاه مى‏كرديم مى‏بينيم كه آنكه نبوده است فعاليت در راه كشور خودشان. لابد آقايان اطلاع دارند كه آنوقت متفقين آمدند و حمله كردند به ايران، زمان رضاخان با آن هياهوئى كه رضاخان در آورده بود كه ما ديگر چه هستيم و چه هستيم، سه ساعت گفته بودند كه اينها مقاومت كردند در مقابل آنها و بعد كه رضاخان از يكى از اينها (سركردگان آنوقت) پرسيده بود كه چرا سه ساعت؟ گفته بود كه قربان سه ساعت حرف است، آنها آمدند و ما رفتيم. مسأله اين بود. ارتش آنطور بود، دولت آن بود كه ديديد. شما بسيارتان، خوب، اين اواخر ديگر يادتان است فرمانداران و فرماندهان و استانداران و اينه آنها بوده است كه ملاحظه كرديد و دادگسترى‏اش هم آن بود كه اطلاع داريد، مجلس‏اش هم آن بود، دانشگاهش هم آن بود. عرض كردم وقتى سراغ دانشگاه مى‏رويم و مى‏بينيم كه بدتر از همه جا دانشگاه بوده است. وقتى سراغ قضات مى‏رويم و مى‏بينيم بدتر از همه اين بود و زحمت دارد كه اينها اصلاح بشود. و خداوند تأييد كرده است اين جمهورى اسلامى را كه در ظرف اين مدت كم در صورتى كه انقلاب بوده، در صورتى كه همه كشورهاى بزرگ مخالف بودند با ايران به همه معنا و فشارهايشان را بر اين كشور به همه طرف وارد كردند، تبليغات سرتاسرى آنطور كرده است، معذلك در اين مدت كم در همه جا يك پيشرفت‏هاى چشمگير شده است. دانشگاه بحمدالله و اميدوارم كه به زودى همه جهاتش درست بشود و روى موازين باشد و دادگسترى و قوه قضائيه بحمدالله كار زياد كردند. و موجب سرافرازى يك ملت است

    صحيفه نور ج 18 صفحه 166

    كه در مدت بسيار كم با همه مشكلات و يا اينكه مهيا نبودند علماى ما براى قضاوت و امر قضاوت، ارتباط با آنها نداشته است، معذلك موفق شده‏اند و تاكنون خدمت‏هاى فراوان كرده‏اند و من اميدوارم كه همه علماى بلادى كه در سرتاسر ايران هستند و تمام حوزه‏هايى كه در سرتاسر ايران هستند، اينها اين جمهورى را كه از خودشان مى‏دانند، آن چيزهايى كه نقص وارد مى‏شود در اينها و احساس مى‏كنند و كه ناقص است، جديت كنند، كامل بشود. كشور امروز مال خود شماست و خود شما بايد اداره كنيد. قوه قضائيه امروز قوه قضائيه اسلامى است و رو به اسلام دارد مى‏رود و بايد خود علماى اسلام اين را تقويت كنند و افراد را بفرستند، علمائى كه در بلاد هستند يا خودشان يا كسانى كه مربوط به آنهاست و مى‏توانند قضاوت كنند، پيشنهاد كنند كه وارد بشوند در اين قوه قضائيه تا انشاءالله رفع نقيصه به همه معنا بشود. نبايد ما حالا بنشينيم اميد اين پيدا كنيم كه خير، خودش مى‏شود. نه، هيچ امرى خودش نمى‏شود، با كوشش امرها تحقق پيدا مى‏كند. و در واقع قضا هم از باب اينكه يك واجب شرعى است بر همه مگر اينكه به مقدار كفايت داشته باشيم، از اين جهت اين عمل به يك وظيفه شرعى و اسلامى است و عذرى نيست از براى ما امروز كه بگوييم ما نتوانستيم، يا ما داخل كار نبوديم. نخير، همه شما، هر يك از آقايان در هر جا هستند اينها پيشنهاد كنند و وارد بشوند قوه قضائيه را تقويت بكنند. كسانى كه در حوزه‏ها هستند و آنهايى كه درس خوانده هستند و در حوزه‏ها ديگر سمت مدرسى و اينطور چيزها را ندارند، آنها هم تشريف بياوند و اين قوه قضائيه را تقويت بكنند تا انشاءالله درست بشود اين قوه. اگر اين قوه قضائيه درست بشود، بسيارى از مشكلات كشور درست مى‏شود. مردم سروكار دارند با اين قوه، با دادگسترى سروكار دارند و به شما آقايان قضات هم عرض مى‏كنم كه خدا را در نظر داشته باشيد در باب قضا. قوه قضائيه سروكارش با جان مردم است، با مال مردم است، با نواميس مردم است و بايد هميشه خدا را ناظر و حاضر ببينيد كه خداى نخواسته نبادا يك اشتباهى در كار بشود، يك وقت خطائى بشود. خطاى شماها بزرگ است و ممكن است يك خطا موجب قتل يك كسى بشود، يك خطا موجب به باد رفتن آبروى كسى بشود. اينها را بايد بسيار نظر بكنيد و بسيار دقت بكنيد كه اين شغل در عين حالى كه واجب است و لازم است همه ما در صورتى كه به مقدار كفايت نباشد همه شركت بكنند و بسيار شريف است، در عين حال، خوب، مسؤوليتش هم بسيار زياد است و بايد انشاءالله همه آقايان جديت بكنند كه اين قوه قضائيه به آنطورى كه شارع مقدس مى‏خواهد، به آنطور عمل بشود و البته از باب اينكه حوزه ها مهيا نبودند و دست‏شان از قضا كوتاه بوده و مهيا براى اين كار نبودند، حالا كه مهيا شدند، حوزه‏ها هم به راه افتادند براى اينكه اين كار را تتميم كنند. و دروسى راجع به قضا - راجع به مربوط به قضا در حوزه‏ها درست عمل بشود و درس‏هائى گفته بشود تا اينكه انشاءالله به زودى اين پرسنلى كه ايشان مى‏گويند كه باز به قدر پانصدنفر ناقص داريم انشاءالله درست بشود. اين پانصد نفر در حوزه اصفهان و مشهد و تبريز و ساير جاها چيزى نيست. خوب از آنجا بيايند و قم هم كه خوب كمك مى‏كند و ميداوارم كه انشاءالله همه موفق بشود و خداوند

    صحيفه نور ج 18 صفحه 167

    همه را تأييد كند كه خودمان كارهاى خودمان را انجام بدهيم.

    دولت فرانسه آبروى ملت فرانسه را از بين برد

    و من عرض مى‏كنم كه ما كه امروز گرفتار اين بليات هستيم، گرفتار اين دولت‏ها هستيم، گرفتار اين قدرت‏هاى بزرگ هستيم، بايد خودمان همه جهات خودمان را خودمان حفظ كنيم. شما مى‏بينيد كه در هر جا براى اسلام يك گرفتارى پيش مى‏آورند با يك اسمى روى آن مى‏گذارند و يك بساطى درست مى‏كردند. ما آنوقت خيال مى‏كرديم كه صدام اين است كه تلافى مى‏كند، بيخودى، درجنگ شكست مى‏خورد آنوقت تلافى‏اش را سر خوزستان در مى‏آورد و كردستان. خيال كرديم كه اين كار، كار صدامى است. معلوم شد كه همه هستند. چند نفر به واسطه اينكه آنقدر صدمه ديدند از اين قدرت‏هاى بزرگ و از آمريكا و از اسرائيل و از فرانسه و از امثال اينها، اينقدر صدمه ديدند، چند نفرخودشان را فدا مى‏كنند براى ملت خودشان و مى‏روند يك جائى را منفجر مى‏كنند. بعد اسرائيل تلافى مى‏كند. خوب، از اسرائيل همه متوقع‏اند. اسرائيل ذاتش همين است ذات است كه بايد عمل بكند اينطورى كه مى‏كند. اما فرانسه كه خودش را يك ملت چه مى‏داند و آنقدر در طول تاريخ ادعا كرده است، چرا اينطور تروريست از كار در آمد؟

    ملت فرانسه بايد اين مطلب را احساس بكند كه در طول تاريخ آنقدر كه از فرانسه تعريف كرديد و كتاب نوشتيد و چه كرديد، در اين برهه زمان آبروى فرانسه را اين دولت از بين برد. دولت فرانسه آبروى ملت فرانسه را از بين برد، صورت ملت فرانسه را يك صورت مشوه جلوه داد در بين ملت‏ها. اكثر ملت‏ها و مردم‏ها تميز نمى‏دهند كه، جدا نمى‏كنند دولت را از ملت، خصوصاً آنجاهايى كه جمهورى است. آنجاهايى كه جمهورى است، ملت است كه بايد اساس را در دست بگيرد. نمى‏پذيرند از ملت فرانسه كه او بگويد دولت ما اينطورى است دولت فرانسه ملت فرانسه به فكر بيفتد كه آبروى خودش را كه دارد از بين مى‏رود حفظ بكند و اين دولت را سر جاى خودش بنشاند، اين دولت را كنار بگذارد. اين دولتى كه تروريست اعظم بايد اسمش را گذاشت براى اينكه هر چه تروريست است جمع مى‏شود در فرانسه، بعد هم خودش تروريستى مى‏كند يك كسى او را مى‏زند به واسطه اينكه جنايتكار است، او مى‏زند يك كس ديگرى را مى‏كشد، تلافى مى‏كند سر كس ديگرى. خوب، اين ملت فرانسه بايد فكر اين كار باشد و همين طور ملت‏هاى ديگر. ملت‏ها كه تقصيرى ندارند. تقصير ملت‏هايى كه جمهورى هستند اين است كه راى مى‏دهند به اينها و بعد كه راى دادند اختيار را به دست اينها مى‏دهند، بايد بعد كه چيز كردند، با تظاهرات، با چيزها اين كار را كنار بگذارند. الان هم مى‏توانند اين كار را بكنند. حفظ كنند آبروئى را كه در طول تاريخ شما براى فرانسه درست كرديد، اين را حفظش كنيد، اينها دارند از بين مى‏برند اينها تروريست شده‏اند.

    دولت فرانسه از آنجا كه مى‏بيند كه از عراق طلب دارد و طلبش را نمى‏تواند بدهد، تلافى‏اش را سر ايرانى‏ها در مى‏آورد. تلافى سر ايرانى براى چه در مى‏آورد، خوب عراق نمى‏تواند طلب شما را

    صحيفه نور ج 18 صفحه 168

    بدهد از خودش وصول كنيد چرا به او طياره، نمى‏دانم چه مى‏دهيد كه ايران را بزند؟

    ايران مى‏خواهد همه را اصلاح كند، مى‏خواهد همه كشورها برادر باشند

    وضع الان اينطور شده است كه اصلاً گرفتار شده‏ايم ما بين قوه‏هاى مقتدرى كه برخلاف نظر حتى ملت خودشان عمل مى‏كنند. گمان نمى‏كنم كه ملت آمريكا راضى باشد كه از كه دولت آمريكا از هر سوراخى سرش را بيرون بياورد و جوان‏هاى خودشان را به كشتن بدهد و همين طور فرانسه و ساير جاها. حالا كه انگليس هم آمده است، فرانسه هم سرش را تو سرها آورده، جزو خياطها شده است. آن پالان دوز را مى‏گفتند كه همراه خياطها مى‏رفت، گفتند تو كجا مى‏روى؟ گفت: ما هم اهل بخيه هستيم. حالا اين قدرتمندهاى بزرگ كه در دنيا جمع شده‏اند و مردم را دارند اذيت مى‏كنند، از آن طرف فرانسه هم آمده و انگلستان هم تازه آمده و خودشان را سرشان را داخل در سرها كرده‏اند كه بگويند ما هم جزو بخيه زن‏ها هستيم. چرا وضع اينطور شده؟ مگر آنها چه بردند در اين كار؟ مگر آنها در اين جنايات چه شرافتى تهيه كرده‏اند؟ الان امريكا، دولت امريكا، دولت شوروى كه اين جنايات را مى‏كنند و با هم مسابقه مى‏كنند در جنايتكارى، در ظلم به مردم، در جنايت به مردم، مگر آنها چه بردند كه شما مى‏خواهيد - شما هم - همراه آنها باشيد؟ شما هم برويد چه بكنيد؟ بالاخره مسلمين بايد فكر بكنند، اين مسلمان‏ها و اين اعراب كه تقريباً اكثر بسيارى از مسلمين را تشكيل مى‏دهند و گرفتار دست اينها هستند، اينها فكر بكنند كه نبايد اينطور خودشان را دست آنها بدهند كه هر جا الان لبنان را آنطور كرده‏اند، لبنانى ديگر براى كسى نمانده است. خوب، چرا اين اختلافات را شما دست بر نمى‏داريد تا اينكه اينها نتوانند بيايند سراغ شما و چرا بايد آنها بيايند و مردم را آنطور اذيت بدهند به اسم اينكه ما مى‏خواهيم اصلاح بكنيم؟ اين اصلاح كه نيست. شما اگر مصلح بوديد، اگر صلح طلب بوديد كه اينطور وضع نبود. شما صلح طلبيد و مى‏آييد در لبنان به اسم اينكه ما صلح طلب هستيم و مردم را ناراحت مى‏كنيد. شما برويد كنار، مردم خودشان كار خودشان را درست مى‏كنند نمى‏گذاريد كه مردم اصلاح كنند كار خودشان را. هر كدامتان به يك اسمى وارد مى‏شويد در يك كشورى مثلاً فرض كنيد كه روسيه وارد مى‏شود در افغانستان به اسم اينكه مى‏خواهيم اصلاح كنيم. آنجا را، آمريكا و فرانسه و انگلستان و اينها هم وارد مى‏شوند در لبنان مى‏خواهيم اصلاح كنيم. اين براى اين است كه مسلمان‏ها بيدار نيستند، دولت‏هاى مسلمين نمى‏دانند چه قوه‏دست شان هست و چه جور اينها را مى‏توانند از بين ببرند. اگر - يك - ده روز اين مسلمين منافع خودشان را قطع كنند از شرق و غرب، آنها سرجاى خودشان مى‏نشينند، ولى - چه - افسوس اين است كه نمى‏توانند، نمى‏فهمند چه بايد بكنند. آنها را ترسانده‏اند به طورى كه اگر چنانچه بكنيد چه خواهد شد. خوب، اين اگر در ايران هم بود، لكن ايران كار خودش را كرد و هيچ كارى هم نتوانستند بكنند. حالا هم نمى‏توانند بكنند، بعدها هم نمى‏توانند بكنند. يعنى مادامى كه ايران اين ايران است، مادامى كه بين همه روابط اسلامى و انسانى هست، مادامى كه يك ملت هست اينها، مادامى كه زن و مرد و بچه و بزرگ

    صحيفه نور ج 18 صفحه 169

    ايران اين وضع را دارند، هيچ قدرتى در عالم نمى‏تواند كارى بكند. چرا مسلمان‏ها اينطور نشوند؟ چرا حجاز اينطور نشود؟ و چرا عراق اينطور نشود؟ و مع‏الاسف به واسطه حماقت بعض - راس - رئوس، به جان هم مى‏اندازند همه را. اين را وادار مى‏كنند، حمله كند به ايران، آنقدر ضرر ببرد، آنقدر رنج ببرد، آنقدر چه بكند ملت عراق را، آنطور صدمه وارد به آن بكند براى يك حماقتى كه آنها گفتند برو سردار قادسيه بشو، از آن طرف هم فلسطينى‏ها را به جان هم انداخته‏اند، جنگ بين خودشان آنطور مى‏بينيد كه واقع شده از آن ور هم اختلاف ما بين خود ما، دولت‏هاى مسلمين. آخر چرا بايد اينطور باشد؟ اينها اگر واقعاً بيدار بشوند و بفهمند چه قدرتى در دست‏شان هست و چه منابعى در دست اينها هست كه منابع، رگ حيات آنها در دست اينهاست، خوب، با هم روابط پيدا مى‏كنند، روابط دوستى پيدا مى‏كنند. خوب، ماهى فرياد مى‏زنيم كه آقا بياييد با هم دوست باشيم، چه هى آنها مى‏گويند نه، ايران مى‏خواهد همه كشورهاى دنيا را ازبين ببرد. ايران چرا مى‏خواهد ببرد، ايران مى‏خواهد همه را اصلاح كند مى‏خواهد كه با هم باشند همه‏شان، برادر باشند همه‏شان. معذلك نمى‏فهمند و بايد چه كرد اين را. و من اميدوارم كه كم كم درست بشود و كم كم ملت‏ها بيدار بشوند و از راه ملت‏ها اين كارها اصلاح بشود و انشاءالله خداوند تأييد مى‏كند و خداوند شما را و همه كسانى كه در اين كشور خدمت مى‏كنند، به اين كشور خدمت مى‏كنند، به اسلام، تأييد كند و مادامى كه قصد خالص باشد، توجه به خدا باشد و خالص باشد، تا اينطور باشد بلا اشكال پيروز است اين كشور و از اينجا هم موجش مى‏رسد به همه جا و رسيده است و انقلاب شما بحمدالله صادر شده است، نه اينكه صادر مى‏شود، صادر شده و تقويت مى‏شود در خارج.

    قوه قضائيه مستقل است و هيچ كس نبايد درش دخالت كند

    و از نكاتى كه تذكر بدهم اين است كه قوه قضائيه همانطورى كه آقا فرمودند يك قوه مستقل بايد باشد، يعنى در همه جاى دنيا اين اسم هست كه قوه قضائيه مستقل است. حالا مادر كشور خودمان كه استقلال داده است اسلام به قوه قضائيه و قاضى و قوه قضائيه مستقل است و هيچ كس نبايد در آن دخالت بكند. قضات نبايد گوش به هيچ كس بدهند جز آنكه براى خدا كار خودشان را انجام بدهند، حق را ملاحظه بكنند. اگر فرض كنيد كه يك جائى را ديدند حق است، اگر تمام كشورايران به آنها چيز بكنند كه به آن طرف حكم بدهيد، نكنند. خدا اينطور مقرر فرموده است، بايد شما به حق برسيد. كار به اينكه اين رفيق فلان است، اين دوست فلان است، اين پسر فلان است، اين خود فلان است، خير، كارى به اين كارها نداشته باشيد بايد شما به همانطورى كه شرع مقدس امر فرموده است قضاوت كنيدو مستقل در قضاوت باشيد و محتاط در قضاوت. احتياط در قضاوت كنيد، توجه بكنيد كه نبادا يك مظلومى حقش ضايع بشود يا يك نفرى زايد بر آن مقدارى كه بايد جريمه بشود يا براى تعزيز بشود، يا به چه بشود، زايد بر او نباشد. گرفتارى دارد اين مسائل، بايد اين را خيلى توجه بكنيد. و من اميدوارم كه آقايان علمائى كه الان مشغول هستند و بعدها هم انشاءالله مى‏آيند و مشغول

    صحيفه نور ج 18 صفحه 170

    مى‏شوند، توجه بكنند كه مستقل هستند و كسى حق اينكه هيچ نقشه‏اى، هيچ دخالتى در كار آنها بكند ندارد. و البته روى موازين شرعى اگر چنانچه اشتباه ثابت شد، آنوقت روى همان موازين شرعى عمل مى‏شود. و خداوند همه شما را موفق بدارد و من دعاگوى همه شما هستم.

    
    previos page menu page next page
    

  5. #1605
    afsanah82
    مهمان

    پیش فرض

    
    previos page menu page next page
    

    والسلام عليكم و رحمة الله‏

    صحيفه نور ج 18 صفحه 171

    نامه رئيس شواريعالى دفاع به محضر امام خمينى در مورد معرفى و پيشنهاد مقام فرماندهى جديد نيروى هوايى ارتش جمهورى اسلامى

    بسم الله الرحمن الرحيم

    مقام معظم رهبر انقلاب و فرمانده كل نيروهاى مسلح حضرت امام خمينى

    با اظهار قدردانى از خدمات ارجمند و صادقانه سرهنگ معينى پور در طول تصدى فرماندهى نيروى هوايى، شورايعالى دفاع در اجراى مفاد اصل 110 قانون اساسى، قبول استعفاى وى و انتصاب سركار سرهنگ هوشنگ صديق به فرماندهى نيروى هوائى جمهورى اسلامى ايران را به آن حضرت پيشنهاد مى‏كند.

    سيد على خامنه‏اى رئيس جمهورى و رئيس شورايعالى دفاع

    تاريخ: 4/9/62

    پاسخ امام خمينى به نامه رئيس شورايعالى دفاع

    بسمه تعالى

    با قدردانى از زحمات ايشان و دعا براى توفيق به خدمت اسلام و ملت، موافقت مى‏شود.

    روح الله الموسوى الخمينى

    
    previos page menu page next page
    

  6. #1606
    afsanah82
    مهمان

    پیش فرض

    
    previos page menu page next page
    

    صحيفه نور ج 18 صفحه 172

    تاريخ: 16/9/62

    بيانات امام خمينى در ديدار با وزير بهدارى و گروهى از كاركنان اين وزارتخانه

    دادن اميد و وعده سلامتى به بيمار، كمك مى‏كند به صحت بيمار

    بسم الله الرحمن الرحيم‏

    من اميدوارم كه شما آقايان كه در يك وزارتخانه‏اى هستيد كه براى مستمندان، براى مريضان، براى بيماران و عليلان و مجروحان خدمت مى‏كنيد، خداوند توفيق زيادتر به شما عنايت كند، و براى شما خداوند اخلاص نصيب كند كه كارهاى شما براى خدا باشد و براى خدا اين زحمت ارزنده را بكشيد و اجر را از خداى تبارك و تعالى اميد داشته باشيد. مساله بهدارى يكى از امور بسيار مهم است، هم پزشك مهم است، هم پرستار مهم است، هم كارمندان اين دستگاه، و چيزى كه بسيار اهميت دارد براى پزشكان و پرستاران و آنهائى كه تماس با مريض‏ها و بيمارها و مجروح‏ها دارند اين است كه روح عطوفت در آنها باشد. يكى از امورى كه كمك مى‏كند به خوب شدن مريض‏ها و اعاده صحت براى آنها، اين است كه پزشك آنها، پرستار آنها، به آنها تقويت روانى بدهد. اگر انسان اعتقادش شد كه خوب مى‏شود از اين مرض، اين كمك مى‏كند به اعاده صحت و اگر نظرش اينطور شد كه در اين مرض ديگر خوب نمى‏شود، اين او را رو به هلاكت زودتر مى‏برد. و اين به عهده پزشكان است و پرستارهاست، چه پرستارها از خانم‏ها و براى خانم باشند و چه از آقايان و براى آقايان باشند، اين نكته را بايد در نظر داشته باشند كه عطوفت به آنها و اميد دادن به آنها و وعده سلامت به اذن الله براى آنها، كمك مى‏كند به صحت آنها، كمك شماست براى كارهايى كه انجام مى‏دهيد. هر چه خوب رفتار كنيد با آنها براى شما پيش خداى تبارك و تعالى اجر است. فرضاً يك مريضى به نظر شما حتما از اين مرض نجات پيدا نمى‏كند، لكن اولاً اينكه دست غيب هم در كار هست كه آن ماوراى نظر امثال ماست و شما هم مايوس نباشيد و ثانيا اينكه چه بهتر كه يك مريضى كه از اين دنيا مى‏خواهد برود با دل خوش از شما برود، با اميد باشد. اينطور نباشد كه به او گفته بشود تو خوب نمى‏شوى، همين در زود مردن او و در طولانى شدن مرض او كمك مى‏كند و با دل افسرده از اين دنيا مى‏رود، لكن اگر به او اميد داديد، محبت كرديد، نوازش كرديد، خدمت صادقانه كرديد، با روى خوش خدمت كرديد به اين مريض‏ها كه افسرده‏اند اكثراً، اگر اينطور باشد، بر فرض اينكه از اين دنيا هم برود با يك روح اميدوار و شيرين از اين دنيا مى‏رود و اين براى شما ارزشمند است خيلى.

    صحيفه نور ج 18 صفحه 173

    پزشك‏هايى كه در خارج هستند توجه بكنند كه كشور خودشان احتياج به وجود آنها دارد

    پزشك‏ها بايد خيلى توجه بكنند به اينكه كارشان بسيار اهميت دارد، سر و كارتان با جان مردم است و اهميت بسيار دارد و بايد همه دقت‏هائى كه داريد بكنيد و مع‏الاسف بسيارى از پزشك‏هاى ما خارج كشور هستند، يا از ايران رفته‏اند، يا بوده‏اند در آنجا و مراجعت نكردند به وطن خودشان و اين يكى از مسائلى است كه بايد اين پزشك‏هايى كه در خارج هستند يك قدرى توجه بكنند كه كشور خودشان احتياج به وجود آنها دارد. آنها در اين كشور پرورش پيدا كرده‏اند، با بودجه اين كشور تحصيل كرده‏اند، خارج رفته‏اند و اهل اينجا هستند و مردم به شما حق دارند، اسلام به شما نظر دارد. اين ملت اسلام است كه الان در اينجا با آنهمه رنج‏هايى كه به آنها مى‏دهند و با آنهمه مصيبت‏هايى كه ابرقدرت‏ها براى اينها پيش مى‏آورد، اينها در رنج هستند. و شما پزشكانى كه در خارج هستيد ما فرض مى‏كنيم كه شما يك عمر زيادى هم بكنيد و در رفاه هم باشيد، آخر چه؟ بهتر نيست كه در خدمت مستمندان باشيد، در خدمت مريض‏هاى كشور خودتان باشيد، در خدمت اين كشورى كه مظلوم است و تحت ستم بوده است در سال‏هاى طولانى و امروز كه مى‏خواهد از زير بار ستم شرق و غرب خارج بشود، همه به او فشار آوردند، از همه طرف فشار آوردند، اين فشارها كافى نيست كه شما پزشكان در خارج نگاه كنيد و ببينيد كه اينجا از حيث پزشك كمبود هست. همه جا ما كمبود داريم از حيث پزشك متخصص، و شماها متخصص باشيد و از اين آب و خاك هم باشيد و از اين آب و خاك هم پدران شما ارتزاق كردند و خود شما و حالا بى‏تفاوت باشيد و در خارج بنشينيد و نگاه كنيد تا مريض‏هاى اينجا و آنهائى كه در جبهه‏ها معلول شدند، در جبهه‏ها آسيب ديدند، در رنج باشند و شما وجدانتان آرام باشد؟ گمان ندارم كه اگر يك ساعت فكر كنيد وجدان شما حاضر بشود كه آنجا باشيد، ولو با رفاه زياد. مردم در اينجا بحمدالله، بهدارى در اينجا مشغول خدمت هست و راجع به جبهه‏ها از قرارى كه گفته مى‏شود بسيار خدمت كرده‏اند و مورد تقدير هستند.

    بايد توجه زياد به بيمارستان‏ها بشود

    و همين طور اميدوارم كه وضع بيمارستان‏ها هم بهتر از حالا بشود و توجه زياد به بيمارستان‏ها بشود. آنطور نباشد كه يك بيمارى در يك بيمارستان وارد بشود و او را نپذيرند. اينها از امورى است كه با وجدان انسان مخالف است، با انصاف مخالف است، با رضاى خدا مخالف است، بايد خيلى توجه به اين مسائل بكنند. يك مريضى كه مى‏آيد در يك بيمارستانى، اين احتياج دارد كه مى‏آيد در اين بيمارستان، اگر از همان دم در يك وقت خداى نخواسته گفته بشود كه اينجا نمى‏شود، از اينجا برود جاى ديگر، آنجا هم بگويند اينجا نمى‏شود و خداى نخواسته در همين رفت و آمدها تلف بشود، به عهده آن اشخاصى است كه اين كارها را مى‏كنند. خيلى بايد شما مواظب باشيد، در عين حالى كه خيلى خدمت شما ارزنده است، خيلى خدمت شما پيش خدا ارزش دارد، در عين حال مسؤوليت هم زياد

    صحيفه نور ج 18 صفحه 174

    داريد.بايد شما اين مسووليت را با كمال دقت، توجه به آن بكنيد و اميدوارم كه موفق بشويد كه بتوانيد خدمت بكنيد به اين مظلومين و خصوصا اينهايى كه از جبهه‏ها مى‏آيند و سلامت خودشان را براى شماها از دست داده‏اند و مى‏بينيد كه اين ابرقدرت‏ها با مسلمين دارند چه مى‏كنند. ما بايد خودمان به فكر خودمان باشيم، در هر چيز بايد خودمان به فكر خودمان باشيم و مى‏توانيم، در امور بهداشتى و بهزيستى و اينها بايد خودمان در فكر خودمان باشيم، منتظر نباشيم مثل سابق هى به خارج برويم و از خارج بياوريم. بايد توجه بكنيم و زحمت بكشيم، با زحمت خودمان، با رنج خودمان، اين بار را تحمل كنيم و به منزل برسانيم. و اميدوار به فضل خدا باشيد كه خداوند با شماست و خداوند توفيق به شما خواهد داد كه كار را به نحو شايسته پيش ببريد.

    و خصوصا باز عرض مى‏كنم كه با مرضى بسيار با عطوفت يعنى از آن كسى كه خادم دم در است تا آنجايى كه پزشك است و پرستار، رفتار، رفتار خوب باشد، رفتار عطوفت باشد. گمان بكنيد كه خودتان مريض هستيد و در يك مريضخانه رفتيد، در آنجا چه توقعى داريد از كارمندان آنجا، از پزشكان آنجا، از پرستار آنجا، همان توقعى كه خود شما از آنها داريد، ساير مرضى هم از شماها دارند بنابراين لازم است كه توجه به اين مسائل معنوى بشود و اميدوارم كه موفق و مؤيد و منصور در اين امر باشيد.

    و از امور لازم قضيه جلوگيرى از بيمارى است، آن اهميتش بيشتر از خود معالجه است. ما بتوانيم، شماها بتوانيد كه طورى بكنيد كه مرض كم بشود، يك طورى بشود در كشور كه آبها از آلودگى بيرون بيايد، غذاها آلوده نباشد، آنطورى كه پزشكان دستور مى‏دهند كارى بشود كه مرض نيايد، نه ما منتظر باشيم كه مرض بيايد بعد رفعش بكنيم. جلو بگيريم كه اصلاً نيايد مرض و اين يكى از امور مهمه‏اى است كه بايد به آن توجه كامل بشود و اميدوارم كه در اين امر هم متصديان امور موفق باشند. و در همه امور اتكال به خدا بكنيم. شما ببينيد كه اين اتكال به خدا بود كه يك قدرت به آن عظمت را از دست از بين برديد، با اينكه قدرت شما در مقابل قدرت‏هاى شيطانى چيزى نبود، لكن ايمان شما بود، اتكال شما به خداى تبارك و تعالى بود كه پيش برديد و از حالا به بعد هم پيش خواهيد برد.

    قدرت‏هاى بزرگ به عنوان صلح آمدند در منطقه و ببينيد كه چقدر فساد وارد كردند

    و اين قدرت‏هاى بزرگ هيچ وقت در فكر اين نيستند كه يك آسايشى براى ملت‏ها باشد. شما الان ملاحظه مى‏كنيد كه در لبنان چه مى‏گذرد بر اهالى لبنان از دست همين‏هايى كه براى صلح آمده‏اند. آمريكا و فرانسه و انگلستان و ايتاليا براى اينكه صلح را در آنجا پايدار كنند آمده‏اند و جنگ راه انداخته‏اند. جنگ راه انداختند در محلى كه اگر اينها نباشند خود آنجا آرامش بهتر پيدا مى‏كند، تا اينها باشند. اگر آمريكا نبود و فشار به مردم نمى‏آورد آن بيچاره‏هايى كه تحت آنهمه فشار هستند بالاخره يك كارى انجام مى‏دهند. منتظر نباشند كه شما همه فشارها را بر ملت‏ها تحميل كنيد و آنها همين طور

    صحيفه نور ج 18 صفحه 175

    بنشينند و به شما مبارك بگويند. البته اين انفجارات هست، تابع همان، دنبال همان است. دنبال اين هم آن بمباران‏هايى كه ديديد كردند در لبنان، و آمريكا آنقدر در آنجا فساد كرد و عمال آمريكا كه صهيونيسم هم از آنهاست و فرانسه هم بايد كه از آنها حساب بكنيم، اينها به عنوان اينكه ما مى‏خواهيم صلح را در منطقه نگه داريم، آمدند و ببينيد چقدر - به فساد وارد كرده‏اند - فساد وارد كرده‏اند بر اين منطقه. از آن طرف شوروى به عنوان اينكه صلح در افغانستان درست كند، آمده است چندين سال است، قريب 5 سال است كه الان دارد در افغانستان آتش بپا مى‏كند، از آن طرف هم آمريكا در هر نقطه‏اى كه دستش برسد مى‏گويد ما براى صلح مى‏خواهيم برويم، لكن فساد ايجاد مى‏كند. نمى‏دانم اين مثل را شما شنيديد يك بچه، پسر كوچكى بود كه يك نفر آدم كريه‏المنظر كه صورتش جورى بود كه بچه‏ها از او مى‏ترسيدند، او بغلش گرفته بود و او از ترس همين آدم گريه مى‏كرد، اين مى‏گفت نترس من اينجا هستم، يك كسى به او گفت كه آقا اين از تو مى‏ترسد، تو اين را بگذار زمين، اين آرام مى‏شود. حالا اينها، قدرت‏هاى بزرگ، آمده در افغانستان مى‏گويد نترسيد ما اينجائيم، در لبنان هم نترسيد، ما اينجا هستيم. خوب، اين مردم از شما مى‏ترسند، خوب، شما برويد كنار مردم آرام مى‏گيرند. وضع اينطورى است و خدا نكند كه سياستمدارها چاقوكش از كار در آيند. وقتى سياستمدارى بر طريقه اخلاق انسانى نباشد، او چاقوكش از كار درآيد، اما نه چاقوكش سر محله، چاقوكش در يك منطقه وسيعى، در دنيا. اينكه در روايت هست كه اذا فسدالعالم فسد العالم مصداق بالاترش همين‏ها هستند كه علماى سياست هستند، فاسد هستند، عالم را به فساد كشاندند. الان عالم براى خاطر دانشمندان به فساد كشيده شده، آن دانشمندانى كه سلاح‏هاى كوبنده درست مى‏كنند، آن دانشمندان سياستى كه اعوجاج دارند و اين سلاح‏ها را به كار مى‏برند. الان دنيا به واسطه خاطر اين علما هست و اين دانشمندان هست كه ناآرامى دارد. اگر اينها حذف بشوند از دنيا، مردم آرامش بهتر پيدا مى‏كنند.

    بنابراين ما بايد توجه به اين بكنيم كه اين قدرت‏هايى كه مى‏گويند ما براى صلح آمديم و مع‏الاسف در خانه عرب‏ها، عرب‏ها را دارند مى‏كوبند و عرب‏ها نشسته‏اند تماشا مى‏كنند. اين ننگ را عرب‏ها كجا مى‏برند كه اجانب، كفار - اجانب - آمده‏اند در خانه اعراب، به اعراب تعدى مى‏كنند و اينها نشسته‏اند تماشا مى‏كنند، در صورتى كه اينها اگر ده روز راه را بر آنها ببندند، همه‏شان تسليم مى‏شوند؟ اگر اين كشورهاى اسلامى، همين كشورهاى منطقه، اگر همين كشورهاى خليج و منطقه ده روز جلوى نفت‏شان را بگيرند، دنيا به صدا در مى‏آيد، دنيا تسليم‏شان مى‏شود، لكن اينها نفت‏شان را تقديم مى‏كنند، آبرويشان را تقديم مى‏كنند، كشورشان را تقديم مى‏كنند، ملت‏شان را تقديم مى‏كنند، براى چه؟ براى يك هواى نفس باطل. دنيا را اين هواى نفس دارد از بين مى‏برد. هواى نفس است كه وادار مى‏كند كه اينها براى خاطر اينكه چهار روز زندگى مرفه به خيال خودشان بكنند، ملت‏هاى خودشان را اينطور تحت ستم قرار مى‏دهند. هواى نفس است كه شوروى را بر مى‏دارد مى‏آورد در افغانستان و آن كارها را انجام مى‏دهد. هواى نفس است كه آمريكا را مى‏آورد در لبنان اين كار را مى‏كند و عمالش را در ايران مامور مى‏كند براى اينكه اين فسادها را بكنند. همه فسادهاى دنيا زير سر

    صحيفه نور ج 18 صفحه 176

    اين قدرت‏هاى بزرگ است والا اين كوچك‏ها اهميتى ندارند.

    صدام ديگر يك مرده‏اى است افتاده آنجا، اين اهميتى ندارد ديگر، لكن اينها دارند فساد مى‏كنند. اين هم يكى از فسادهاى آنها بود كه اين را بازى‏اش دادند و احمقش كردند حمله كرد به ايران و تجاوز كرد به ايران، حالا هم تويش مانده است و نمى‏داند چه بكند. هى فرياد مى‏زند بياييد ديگر صلح كنيم، مى‏خواهد مهلت بگيرد كه بعدها شرارت بكند، ما اين را بهتر مى‏شناسيم از ديگران، اينطور نيست كه اين صلح بخواهد، اين مى‏خواهد كه به اسم صلح مهلت پيدا بكند، دوباره تشكيلاتى درست كند زيادتر و قدرتى پيدا كند زيادتر و دوباره حمله بكند. خوب، با يك همچو چيزى نمى‏شود صلح كرد. كدام انسان است كه مى‏تواند با يك دشمنى كه با اسلام دشمن است، با خدا دشمن است، با ملت خودش دشمن است، با ملت ما دشمن است، اين را مهلت بدهد تا اينكه دوباره تجهيز كند خودش را، قدرت‏ها هم به او كمك بكنند و باز هم افراد پيدا كند و دوباره حمله بكند به اينجا، اين را كسى نمى‏تواند مهلتش بدهد. اين بايد شرش كنده شود تا اين منطقه درست بشود و عمده شر آن ابرقدرت‏هاست و دولت‏هاى منطقه مى‏توانند شر اين را از منطقه خودشان بكنند. اگر اين دولت‏ها با ملت‏هاشان دست به هم بدهند، ملت‏ها كه حاضرند، دولت‏ها هم تسليم ملت‏هاشان بشوند، نمى‏توانند آنها در اين منطقه اين فسادها را بكنند. اسرائيل نمى‏تواند بيايد اينجا شرارت بكند، لكن مع‏الاسف خود اينها هستند كه راه را باز مى‏كنند براى قدرت‏هاى بزرگ. شما ملاحظه مى‏كنيد كه در همين منطقه چقدر ثروت هست كه دارند ابرقدرت‏ها از اينها مى‏برند، همان نفت چقدر هست كه دارند روزى بيست ميليون تقريباً، كشورها از اينجا مى‏برند و مى‏خورند، معذلك اينها نشسته‏اند. آنها ريخته‏اند در خانه خودشان، لبنان خانه عرب است، در خانه عرب ريخته‏اند و دارند به خود عرب اينطور جنايت مى‏كنند و ملت عرب نشسته‏اند آنجا و هيچ حرف نمى‏زنند.

    وقتى پاى ايران پيش مى‏آيد مى‏گويند اينها فارس‏اند اينها خوب، آنها هم كه عربند ديگر، شما نه فارس سرتان مى‏شود نه عرب سرتان مى‏شود، دنبال اين هستيد كه چند روز عياشى بكنيد. خوب، اين عياشى تا كى؟ چقدر انسان آبرويش را، حيثيتش را، همه چيزش را بدهد سر عياشى؟

    مظلومين جهان بايد خودشان به فكر خودشان باشند

    آن قدرت‏هاى بزرگ هم كه شما را عمال خودشان قرار داده‏اند و الان در لبنان دارند به سر مردم لبنان بيچاره آن كار را مى‏كنند، معذلك بايد همه‏شان بدانند كه مردم نمى‏نشينند گوش كنند تا اين كارها بشود، بالاخره همان معنائى كه در ايران پيدا شد در جاى ديگر هم پيدا مى‏شود. بايد از حالا فكر بكنند اينها، امريكا خيال نكند كه ظلمش را دارد به مردم مى‏كند و آنها هم نشسته‏اند. آمريكا ديد كه - كاخ سفيد منفجر شد - آن محل خودشان منفجر شد، همين چيزها حالا هست باز، هر چند شماها جلوگيرى بخواهيد بكنيد مردم جانشان به لبشان رسيده است، مردم لبنان جانشان به لبشان رسيده است، مردم فلسطين جانشان به لبشان رسيده و لهذا انتحار مى‏كنند. اگر يك كسى جانش به لبش

    صحيفه نور ج 18 صفحه 177

    نرسيده باشد كه انتحار نمى‏كند براى اينكه شما را از كار بيرون كند. مردم نمى‏توانند تحمل بكنند، شما يك فكرى بكنيد. با زدن و با كشتن و با يغما كردن و با بمباران كردن كار درست نمى‏شود، بايد كنار برويد تا مردم كار خودشان را بكنند، راحت بگذاريد مردم را. بالاخره مسلمين بايد خودشان فكرى بكنند، بيدار بشوند و الا اينها چاقوكش بين‏المللى هستند و نمى‏گذارند دنيا آرام باشد مگر اينكه مردم خودشان، مظلومين خودشان به فكر خودشان باشند، مظلومين جهان خودشان به فكر خودشان باشند. اگر مظلومين به فكر بيفتند، دست اينها را قطع مى‏كنند و اميدوارم خداى تبارك و تعالى ملت‏هاى اسلامى را بيدار كند، ملت‏هاى مستضعف را بيدار كند و خودشان زندگى خودشان را اداره كنند و ممالك خودشان را اداره كنند و دست قدرت‏هاى بزرگ را قطع كنند.

    والسلام عليكم و رحمة الله‏

    
    previos page menu page next page
    

  7. #1607
    afsanah82
    مهمان

    پیش فرض

    
    previos page menu page next page
    

    صحيفه نور ج 18 صفحه 178

    تاريخ: 20/9/62

    بيانات امام خمينى در جمع فقها و حقوقدانان شوراى نگهبان

    مهم اين است كه ما مى‏خواهيم مطابق شرع اسلام مسائل را پياده كنيم‏

    بسم الله الرحمن الرحيم‏

    آنچه مهم است اين است كه ما مى‏خواهيم مطابق شرع اسلام مسائل را پياده كنيم. پس اگر قبلا اشتباه كرده باشيم بايد صريحا بگوئيم اشتباه نموده‏ايم و عدول در بين فقها از فتوائى به فتواى ديگر درست همين معنا را دارد وقتى فقيهى از فتواى خود بر مى‏گردد يعنى من در اين مساله اشتباه نموده‏ام و به اشتباهم اقرار مى‏كنم. فقهاى شوراى نگهبان و اعضاى شورايعالى قضائى هم بايد اينطور باشند كه اگر در مساله‏اى اشتباه كردند صريحا بگويند اشتباه كرديم و حرف خود را پس بگيرند، ما كه معصوم نيستيم. پيش از انقلاب من خيال مى‏كردم وقتى انقلاب پيروز شد افراد صالحى هستند كه كارها را طبق اسلام عمل كنند، لذا بارها گفتم روحانيون مى‏روند كارهاى خودشان را انجام مى‏دهند. بعد ديدم خير، اكثر آنها افراد ناصالحى بودند و ديدم حرفى كه زده‏ام درست نبوده است، آمدم صريحا اعلام كردم من اشتباه كرده‏ام. اين براى اين است كه ما مى‏خواهيم اسلام را پياده كنيم. پس در اين رابطه ممكن است من ديروز حرفى را زده باشم و امروز حرف ديگرى را و فردا حرف ديگرى را، اين معنا ندارد كه من بگويم چون ديروز حرفى زده‏ام بايد روى همان حرف باقى بمانم امروز مى‏گويم مادام كه احكام اسلام پياده نشده است و افراد صالحى نداشتيم تا طبق اسلام عمل كنند، علما بايد مشغول به كارهايشان باشند. اين شأنى براى علما نيست كه رياست جمهورى و يا پست ديگرى را داشته باشند. چون وظيفه است به اين كارها مى‏پردازند. خلاصه يك چيز را نبايد فراموش كنيم كه همه مى‏خواهيم اسلام پياده شود.

    مبادا از حرف‏هاى خارجى‏ها بترسيم و در پياده كردن احكام خدا سستى كنيم‏

    من حالا هيچ نگرانى ندارم چون اكثر افراد را مى‏شناسم و مى‏دانم كه اكثراً متعهد و متدين هستند، بلكه نگرانى من از اين است كه نكند سستى كنيم و در پياده كردن اسلام دقت لازم را ننمائيم بعدا اشكالى پيش بيايد. نكند مثل مشروطه شود كه آقايان تلاش كردند و مشروطه را بنا گذاشتند، آنوقت چند نفر از سياسيون مستبد، مشروطه‏خواه شدند و حكومت را گرفتند و هر دوره مجلس را بدتر از دوره قبل تشكيل دادند. امروز من هيچ ترسى ندارم، ولى ترسم از آن است كه مبادا ما مسائل را به

    صحيفه نور ج 18 صفحه 179

    صورتى محكم تحويل دسته بعد ندهيم، ترسم از آن است كه مبادا از حرف‏هاى خارجى‏ها بترسيم و در پياده كردن احكام خدا سستى كنيم. ما بايد همه چيز را به همان قوتى كه امروز دارد، تحويل دسته بعد دهيم و آنها هم كوشش كنند كه به همان قوت تحويل دسته بعد دهند. ما بايد بنيان را محكم كنيم و به دسته بعد دهيم تا پيش خدا مقصر نباشيم.

    بايد هيچ سستى نكنيم و از اين ترس نداشته باشيم كه فلان راديو يا دولت خارجى چه مى‏گويد، راديوها بايد به ما فحش بدهند. آن روزى را كه آمريكا از ما تعريف كند بايد عزا گرفت. آن روز كه كارتر و ريگان از ما تعريف كنند معلوم مى‏شود در ما اشكالى پيدا شده است، آنها بايد فحش دهند و ما هم بايد محكم كارمان را انجام دهيم. شوراى نگهبان بدون ملاحظه از هيچ كس فقط و فقط خدا را در نظر بگيرند. احكام اوليه بايد جارى شود و آن روز هم كه اضطرارى پيش آمد، احكام ثانويه كه آن هم حكم خداست را بايد جارى نمايند. بايد بنيان از امروز محكم شود.

    همه در انتخابات شركت كنند و در صحنه حاضر باشند

    شوراى نگهبان و شورايعالى قضايى و مجلس و دولت بايد به گونه‏اى عمل كنند كه بنيان محكمى را پايه گذارى نمايند. اگر بخواهيم به اسلام پايبند باشيم، بايد آينده را در نظر گرفته و درست نماييم. سعى كنيد مثل مشروطه سستى نشود. الحمدلله امروز مثل زمان مشروطه نيست كه خوب‏ها در اقليت بودند بلكه شما در اكثريت هستيد و قليلى هستند كه انحراف دارند. و من قبلا در مورد انتخابات گفتم كه همه چيز ما بايد روى موازين اسلامى باشد. افرادى كه تعيين مى‏شوند بايد كسانى باشند كه به درد اسلام و جمهورى اسلامى بخورند و عقيده‏شان هم اين باشد كه اسلام خوب است، نه فقط اظهار كنند ولى عقيده نداشته باشند، كما اينكه در اول انقلاب خيلى‏ها اظهار اسلام مى‏كردند. البته اقليت‏هاى رسمى غير مسلمان قانونا انتخاب مى‏شوند پس مردم، افرادى را كه تعيين مى‏كنند بايد سعى در شناسائى آنها نموده و قبل و بعد از انقلابشان را در نظر بگيرند و بعد راى دهند. پس مساله خوب بودن خود شخص است نه اينكه از يك دسته خاصى باشد، نه اينكه اهل علم باشد، حزبى باشد، بازارى باشد، اينها ديگر شرط نيست، عمده موازينى است كه قانون و اسلام تعيين كرده است. ما بايد مجلس را نگه داريم.

    دوره اول مجلس در مشروطه بد نبود و شايد هم خوب بود، ولى بعدها كم‏كم رسيد به جائى كه خودشان افرادى را انتخاب مى‏كردند. پس ما بايد سعى كنيم مرتبه دوم بهتر از اول باشد، مردم بهتر شركت كنند، مردم در صحنه حاضر باشند و تحت تاثير كسى واقع نشوند. مردم با علما و اشخاص مورد اعتمادشان مشورت كنند، بعد به هر كس كه خواستند راى دهند. مردم نبايد كنار بروند اگر مردم كنار بروند همه شكست مى‏خوريم. خود مردم نگذارند قلدرها دخالت كنند، افراد نالايق دخالت كنند. اگر عده‏اى جمع شدند و افراد نالايق را انتخاب كردند، مردم به آنها راى ندهند، اگر مردم هم متوجه نشدند. مجلس آنها را قبول نكند. تمام مردم موظفند كه در انتخابات حاضر باشند و تحت تاثير هيچ كس قرار

    صحيفه نور ج 18 صفحه 180

    نگيرند. بعد از اينكه مشورت كردند كه براى اسلام مفيد است راى دهند. اگر كسى مورد شك بود و يا اگر كسانى منحرف، خودشان را معرفى كردند به آنها راى ندهند. ما بايد مجلسمان را نگه داريم و كارى كنيم كه براى دولتى خوب اساس باشد.

    مردم اگر از من گله دارند، از اسلام سرد نشوند. من خلاف كرده‏ام، به اسلام چه. مردم اگر اسلام را، استقلال و آزادى را، نبودن تحت اسارت شرق و غرب را مى‏خواهند، همه در انتخابات شركت كنند و در صحنه حاضر باشند. اگر يك ظالم خلاف كرد، اسلام كه نكرده است پس بايد كارى كنيم كه ظلم نباشد و ظالم از بين برود. اگر ديديم در اين دوره خلاف شده و به افرادى ظلم شده بايد تلاشمان را بيشتر كنيم تا خلاف و ظلم را از بين ببريم نه اينكه كنار برويم و از صحنه خارج شويم زيرا اگر از صحنه خارج شويم ظلم بيشتر مى‏شود پس بايد اجتماعمان را بيشتر كنيم و بيشتر در صحنه حاضر باشيم. خداوند به شما قدرت و سعادت عنايت بفرمايد.

    والسلام عليكم و رحمة الله

    
    previos page menu page next page
    

  8. #1608
    afsanah82
    مهمان

    پیش فرض

    
    previos page menu page next page
    

    صحيفه نور ج 18 صفحه 188

    تاريخ: 26/9/62

    فرمان امام خمينى به حجت الاسلام محلاتى

    بسم الله الرحمن الرحيم‏

    جناب حجت الاسلام آقاى حاج شيخ فضل الله محلاتى نماينده اينجانب در سپاه پاسداران انقلاب اسلامى، چون جناب حجت الاسلام آقاى طاهرى قصد مسافرت دارند، جنابعالى علاوه بر مسؤوليت‏هاى گذشته خود در سپاه پاسداران، كليه مسووليتهاى ايشان را در سپاه پاسداران انقلاب اسلامى به عهده گيريد. بديهى است كه اعضا و فرماندهان سپاه و بسيج موظف به همكارى و پشتيبانى از جنابعالى مى‏باشند. از خداوند تعالى توفيق شما را در خدمت به اسلام و جمهورى اسلامى خواستار است.

    روح الله الموسوى الخمينى

    
    previos page menu page next page
    

  9. #1609
    afsanah82
    مهمان

    پیش فرض

    
    previos page menu page next page
    

    صحيفه نور ج 18 صفحه 181

    تاريخ: 26/9/62

    بيانات امام خمينى در جمع اعضاى كميسيون‏هاى امور بازرگانى و رسيدگى به سؤالات مجلس شوراى اسلامى و اعضاى سازمان‏هاى وابسته به نخست وزيرى

    شما متوجه باشيد اينها شروع كردند از اول جوى بسازند كه اين حكومت را بشكنند

    بسم الله الرحمن الرحيم‏

    من توفيق آقايان را در خدمت به جمهورى اسلامى و اسلام از خداى تبارك و تعالى خواستارم و اميدوارم كه همه آقايان موفق باشند كه به اين ملتى كه اينهمه در تحت ظلم و فشار بوده است خدمت بكنند و همه با هم همصدا و هم عمل منظورشان همين باشد كه نجات بدهند اين كشور را از مسائلى كه برايش پيش مى‏آيد.

    من امروز مغتنم است كه در حضور آقايان يك مطلبى را عرض كنم و اين مطلب مال همه است.

    نه مال شماها، مال همه. هم مسوولين كشور است و هم مردم. ما تجربه‏هايى كه برايمان نقل شده است يا از تجربه‏هايى كه خودمان در جريانش بوديم بايد يك مطالبى را در نظر داشته باشيم. در دوران مشروطه را كه همه آقايان شنيده‏اند يك عده‏اى كه نمى‏خواستند كه در اين كشور اسلام قوه داشته باشند و آنها دنبال اين بودند كه اينجا را يا به نحوى طرف خودشان بكشانند، آنها جوسازى كردند به طورى كه مثل مرحوم آقا شيخ فضل الله كه آنوقت يك آدم شاخصى در ايران بود و مورد قبول بود همچو جوسازى كردند كه در ميدان علنى ايشان را به دار زدند و پاى آن هم كف زدند. و اين نقشه‏اى بود براى اينكه اسلام را منعزل كنند و كردند. و از آن به بعد ديگر نتوانست مشروطه يك مشروطه‏اى باشد كه علماى نجف مى‏خواستند، حتى قضيه مرحوم آقا شيخ فضل الله را در نجف هم يك جور بدى منعكس كردند، كه آنجا هم صدائى از آن در نيامد. اين جوى كه ساختند در ايران و در ساير جاها، اين جو اسباب اين شد كه آقا شيخ فضل الله را با دست بعضى از روحانيون خود ايران محكوم كردند و بعد او را آوردند در وسط ميدان و به دار كشيدند و پاى آن هم ايستادند كف زدند و شكست دادند اسلام را در آنوقت. و مردم غفلت داشتند از اين عمل، حتى علما هم غفلت داشتند. اين كه آنجا بود. ما در زمان خودمان هم آقاى كاشانى را ديديم. آقاى كاشانى از جوانى در نجف بودند و يك روحانى مبارز بودند. مبارزه با استعمار، آنوقت البته انگلستان بود مبارزه با او. در ايران هم كه آمدند تمام زندگى‏شان صرف همين معنا شد و من از نزديك ايشان را مى‏شناختم. در يك وقت وضع ايشان طورى شد كه وقتى كه از منزل مى‏خواست حركت كند فرض كنيد بيايند به مسجد شاه، مسجد شاه مطلع مى‏شد، در نظر داشتند،

    صحيفه نور ج 18 صفحه 182

    اعلام مى‏شد، اينطور بود وضع ايشان، بعدش ديدند كه اگر چنانچه يك روحانى در ميدان باشد لابد اسلام را در كار مى‏آورد، اين حتمى است و همين طور هم بود. از اين جهت شروع كردند به جوسازى. آنطور جوسازى كردند كه يك سگى را عينك به آن زدند و آنطور كه من شنيدم عينك زدند و از طرف مجلس آوردند اين طرف و به اسم آيت الله. و من خودم در يك مجلسى بودم كه مرحوم آقاى كاشانى وارد شد در آن مجلس، مجلس روضه بود، هيچ كس پا نشد، من پا شدم و يكى از علماى تهران كه الان هم هستند و من جا دادم به ايشان (جا هم ندادند). اين جو را درست كرده بودند براى آقاى كاشانى كه ديگر از منزلش نمى‏توانست بيرون بيايد، در يك اطاقى محبوس بود در منزلش طورى كه نمى‏توانست بيرون بيايد. چند دفعه هم گرفتند چه كردند. آنجا هم شكست دادند، مسلمين را شكست دادند.

    من حالا مى‏خواهم يك هشدارى به آقايان بدهم. مساله الان به يك وضعى در آمده است كه انسان مى‏بيند كه مشغول جوسازى هستند، مى‏شنود كه مشغول جوسازى هستند و به تدريج مى‏خواهند اين كار را عملى‏اش كنند. يعنى ديدند كه ايران با اين مسائلى كه در دنيا مى‏خواهند حل كنند نتوانسته‏اند كاريش بكنند، حمله كردند، حمله نظامى كردند - عرض مى‏كنم كه - اقتصادش را چه كردند، محصور كردند و همه كارى كردند، نشد آن كارى را كه آنها مى‏خواهند، يعنى منعزل كردن اسلام را مى‏خواهند. الان آنها آنقدرى كه از اسلام خوف دارند، نه شوروى از آمريكا آنقدر خوف دارد، نه امريكا از شوروى براى اينكه تمام اين مصالحى كه آنها به خيال خودشان مى‏خواهند - از مصالحى كه براى خودشان تهيه كنند و تمام سوء استفاده‏هايى كه از تمام دنيا مى‏خواهند بكنند، مى‏بينند كه اگر چنانچه اين ترتيبى كه ايران روى كار آمده است و مشغول است، اين عملى بشود همه جا لنگ خواهد شد، مساله، مساله ايران نيست حالا، آنوقت‏ها صحبت، صحبت ايران بود. الان وضع جورى شده است كه هر جا مى‏بينى كه الان فرض كنيد كه در پاكستان دارند مى‏گويند كه اسلام، خوب، دولتش هم ملغى مى‏شود، اين را مى‏گويند. در جاهاى ديگر هم همين طور دارند مى‏گويند، در سياهپوستان امريكا هم صدا در آمده است. اينها الان خودشان هم مى‏بينند كه در شوروى هم كه... صدا در آمده، خوب، مسلمين هم آنجا زيادند، آنها مى‏بينند كه اگر مهلت به اين كشور بدهند ممكن است كه منافع آنها را در تمام دنيا به خطر بيندازد. جنگ عمومى هم كه نمى‏توانند راه بيندازند بخواهند جنگ راه بيندازند دنيا به هم مى‏خورد، نمى‏كنند. آنها عاقل‏تر از آن هستند كه جنگ عمومى راه بيندازند. اينها مى‏خواهند با وسيله‏هايى با حيله‏هايى از اينجا شروع كنند، از ايران شروع كنند. از ايران شروع كردن هم يكدفعه نمى‏شود بروند سراغ روحانيون. مى‏دانند كه نمى‏شود كه از اول بروند سراغ روحانيون، روحانيون را شكست بدهند. مى‏آيند هى از پايين‏تر شروع مى‏كنند، از پائين‏تر جوسازى مى‏كنند. مثلاً حالا براى دولت جوسازى مى‏كنند، براى دولت جوسازى مى‏كنند. انسان هر جا كه الان اطلاع پيدا مى‏كند مى‏بيند كه با دولت دارند ور مى‏روند. اين مساله اين نيست كه ما نظرمان به اين است كه دولت، دولت خيلى مثلاً اعلائى هست، هيچ.

    الان شما ملاحظه بفرمائيد با اين وضعى كه ايران دارد كه در جنگ است چند سال، انقلاب

    صحيفه نور ج 18 صفحه 183

    است، آن انقلاب و هجوم طوايف مختلف از همه جا به اينجا، افغانستان نمى‏دانم بيشتر از يك ميليون و يك ميليون و نيم - عرض مى‏كنم كه - از عراق آنهمه اسير، آنوقت خود ما در داخل كشورمان اينهمه فرارى وارد شده و اينهمه مردم آمده‏اند ريخته‏اند از جاهاى ديگر. اينها يك چيزهايى است كه اگر در يك كشورى غير از كشور ايران بود، به هم خورده بود، يعنى شيرازه‏اش به هم ريخته بود. لكن ايران از باب اينكه مردم در صحنه هستند اينطور نشده، اما مى‏خواهند اين كار را شروع كنند.

    من الان به شما آقايان و به ملت ايران اين گزارش را مى‏دهم كه سن من ديگر مقتضى اين نيست كه ببينم اين چيزها را، من مى‏روم، اما شما توجه بكنيد، شما متوجه باشيد. اينها شروع كردند كه از اول يك جوى بسازند كه اين حكومت را بشكنند و بعد بروند سراغ رئيس جمهورتان و مجلس‏تان و بعد بروند سراغ روحانيون و مساله را از حالا - از - اينجورى شروع كردند و شما از حالا بايد بيدار اين مطلب باشيد. بيخود نيست كه انسان يكدفعه مى‏بيند كه در قم حرف در مى‏آيد، در بازارها حرف در مى‏آيد، در مساجد حرف در مى‏آيد، در منابر حرف در مى‏آيد، در منزل‏هاى علما حرف در مى‏آيد، همه‏اش هم شبيه هم. اگر شما ديديد كه يك مطلبى شبيه به هم در همه جا شد بدانيد كه اين دست ديگرى در كار است، همين طور من باب اتفاق نشده است.

    الان وضع اين شده است كه انسان مى‏نشيند در اينجا مى‏بيند كه همه چيز يادشان رفته، الا اينكه كمبود، گرانى. مگر كسى منكر اين است كه گرانى است. اما شما يادتان رفته است و شايد بعضى‏هايتان يادتان است قضيه زمانى كه متفقين ريختند اينجا، شما ديديد كه نان چه وضعى داشت، برنج چه وضعى داشت، گرانى‏ها چه وضعى داشتند. آنوقت به پول آنوقت كه يك قرانش به قدر صد تومان حالا گاهى ارزش داشت، آنوقت برنج نمى‏دانم شده بود 12 تومان، قند شده بود 40 تومان، نمى‏دانم چى از اين بساطى بود كه بعضى آقايان مطلع‏اند. الان شما با اين وضعى كه داريد، كه همه دنيا با شما دشمن هستند بلا استثناء، مگر بعضى‏ها كه خيلى كم است، همه با شما مخالفند، همه دنيا دست‏شان به اين دراز است كه يك بساطى اينجا درآورند. شما راديوها را ملاحظه كنيد. در كويت يك قصه‏اى واقع شده است، الان هم عراق اعلام كرده است به اينكه اين عراقى بوده و اين ... بوده، معذلك دست بر نمى‏دارند مى‏گويند عراقى‏ها طرفدار ايرانند، چون طرفدار ايرانند، پس ايران كرده. ايران همه مردم دنيا طرفدارش هستند، ايران كارى كرده است كه مظلوم‏هاى دنيا همه طرفدارش هستند. پس مظلوم‏هاى دنيا هر جا كارى مى‏كنند ايران كار مى‏كند؟ وضع اينجور شده است كه الان براى شما همه راديوها دست مى‏گيرند. يك قضيه‏اى - در چيز واقع مى‏شود - در فرض كنيد كه كويت واقع مى‏شود، يكى در لبنان واقع مى‏شود، يكى در جاى ديگر واقع مى‏شود، هى ايران. الان شروع كردند در خود ايران اين كار را دارند مى‏كنند.

    اسلام اگر اينجا سيلى بخورد بدانيد كه ديگر تا آخر سرش بلند نمى‏شود

    من به شما عرض مى‏كنم نه دولت با من - عرض مى‏كنم كه - قوم و خويش است و نه من

    صحيفه نور ج 18 صفحه 184

    افرادش را اكثرش را مى‏شناسم، اما من كلى قضيه را دارم مى‏گويم. دولت با اينهمه كارى كه مى‏بينيد كرده است، يعنى اين مملكتى كه به هم خورده است و اينطورى است، نگذاشته به هم بخورد. نگذاشته كه اينهمه جرح‏هائى كه، اينهمه، اين مصايبى كه و مجروحينى كه هر روز دارند مى‏آورند، اينها زمين بمانند. نگذاشته است كه مردم گرسنه بمانند. نگذاشته چه بشود. البته همه قبول دارند، خود دولت هم قبول دارد، گرانى هست. گرانى اولاً همه جا هست، اينجاى تنها نيست، ثانيا وضع انقلابى همچو اقتضا مى‏كند، وضع جنگ اينطورى است. نبايد ما وقتى كه وضع جنگ را مى‏بينيم داريم، ما وضع انقلاب را مى‏بينيم داريم، وضع دشمنى همه دنيا را داريم، همه‏مان بريزيم سر دولت. الان مى‏بينيم در مجلس به دولت حمله مى‏شود، در محضر علما به دولت دارد حمله مى‏شود، در بازار به دولت حمله مى‏شود، مصاحبه‏هاى تلويزيونى - با - به دولت ور مى‏روند، عرض مى‏كنم كه بساط وقتى درست مى‏كنند به دولت ور مى‏روند، اين بى‏جهت نيست. خود آقايان ملتفت نيستند. آقا خودش خيلى خيلى آدم خوبى است مى‏رود ده نفر آدم از همين اشخاصى كه مى‏خواهند اين كارها را بكنند، ايران فراوانند از اين اشخاص، الان در ايران سلطنت‏طلب ما داريم، در ايران مخالف با جمهورى اسلامى در اين طبقات بالائى كه مى‏خواستند عياشى بكنند، حالا نمى‏گذارند عياشى بكنند داريم، از منافقين موجودند، از اقليت موجود است، از احزاب موجود است، هستند همه، زيادند. آقايان عرض مى‏كنم كه با ظاهر خيلى خوب مى‏روند پيش فلان آقا مى‏نشينند مى‏گويند هى اسلام دارد از بين مى‏رود، ديديد چى شد، چه شد، اينها مى‏خواهند اينجا را چيزش بكنند مثل شوروى بكنند. آقا فورا باور مى‏كند، مى‏رود مى‏گويد نخير آقا، چه واقع شد، ادارات چه شده، چه شده در ادارات الان همچو ادارات صد در صد مورد مطلوبيت نيست، اما ما اساس را بايد حفظش بكنيم. اگر اساس را ما حفظ نكنيم، نه اداره براى ما باقى مى‏ماند، نه مجلس باقى مى‏ماند، نه مدرسه باقى مى‏ماند، هيچى. ايندفعه اگر اينها تسلط پيدا بكنند بر ما، هيچى نمى‏گذارند. مثل زمان آقاى كاشانى نيست حالا، مثل زمان مرحوم - عرض مى‏كنم كه - آقا شيخ فضل الله نيست حالا. حالا يك زمانى است كه ادراك كردند كه اگر اين جمهورى رشد پيدا بكند نخواهد گذاشت كه اينها منافع خودشان را ببرند و اين را با همه جديت مى‏خواهند ببرند. و اسلام اگر اينجا سيلى بخورد، بدانيد كه ديگر تا آخر سرش بلند نمى‏شود، مگر اينكه باز يك وضع ديگرى در دنيا پيش بيايد.

    الان ماييم كه بايد اين را حفظ بكنيم. ايران است كه بايد حفظ كند خودش را، مجلس بايد همراهى بكند. مى‏دانم شكايت هست، مى‏دانم كه همه چيز هست، لكن همه همراهى بكنيد آقا، دست به دست هم بدهيد كه هيچ ارگانى به زمين نخورد. زمين خوردن دولت امروز براى روحانيت هم مضر است، براى مجلس هم مضر است. همين طورى كه مجلس زمين بخورد براى همه مضر است. همين طور كه مجلس زمين بخورد براى همه مضر است همين طور كه عرض مى‏كنم كه اين دستگاه قضائى به زمين بخورد. من هم مى‏دانم شكايت زياد هست. مگر كجا شكايت نيست؟ در امريكا شما خيال مى‏كنيد شكايت نيست؟ در امريكا بيشتر از اينجا هست، در هر چند دقيقه‏اى يكى كشته مى‏شود، در هر چند دقيقه فحشا واقع مى‏شود، در هر چند ثانيه حتى چه

    صحيفه نور ج 18 صفحه 185

    مى‏شود.شما مى‏خواهيد بعد از انقلاب، بعد از دشمنى همه كشورهاى عالم همين طور به طور رفاه بنشينيد كار بكنيد و به طور رفاه زندگى بكنيد؟ نمى‏شود بازار مى‏بيند كه دولت نمى‏رسد، خوب خودش همراهى بكند. الان دولت در اطراف، در جاهايى كه بايد باشد برنج دارد، گندم دارد، همه چيز دارد، كاميون نيست. خوب همه علماى بلاد بنشينند با هم فكر بكنند كاميون درست كنند. اگر در هر شهرى چهار تا كاميون برود به اينجاها، تمام حل مى‏شود مساله اگر همه بلاد دست به هم بدهند. بدانند كه مى‏خواهند ريشه اين اسلام را بكنند، همه مردم اين توجه را داشته باشند، علماى بلاد اين توجه را داشته باشند، وكلا اين توجه را داشته باشند، دولت اين توجه را داشته باشد، اين اسباب اين مى‏شود كه اگر شكايت بشود بدانند كه اينطورى است، حل كنند خودشان، با هم بنشينند صحبت بكنند. نمى‏شود، اين شكايت حل نشدن اسباب اين نمى‏شود كه ما به دولت فشار بياوريم، دولت را تضعيفش كنيم كه دولت ناتوان بشود. دولتى كه الان بايد همه كارها را انجام بدهد، ناتوانش نبايد بكنيم. مجلسى كه بايد همه كارها را تسهيل بكند، نبايد ناتوانش بكنيم و همين طور قوه قضائيه هم همين طور.

    دشمن، دشمن ايران نيست، دشمن اسلام است

    و مساله، مساله مجلس نيست، مساله دولت نيست، مساله قوه قضائيه نيست، مساله روحانيت نيست، مساله اسلام است، مساله اين است آنهائى كه دشمن‏اند، با اسلام دشمن‏اند. با قوه قضائيه دشمن نيستند، با مجلس كار ندارند، با روحانى هم كار ندارند، همه اينها براى اينكه اينها دارند براى اسلام سينه مى‏زنند، با شما مخالفند. نه براى اينكه خودشان، مجلس يك چيزى است، نه، براى اينكه اگر مجلس مطابق ميل آنها بود، خيلى هم خوب بود، چنانكه بود و ديديد. اگر دولت هم مطابق ميل آنها بود خيلى هم تأييدش مى‏كردند، اما آنها دولتى كه بخواهد مخالف با آنها باشد، مجلسى كه بخواهد مخالف با آنها باشد، از ارتشى كه بخواهد مخالف آنها، با همه اينها مخالفند و شما بدانيد كه اگر ما دست به دست هم ندهيم، همه‏مان با هم نباشيم، زمين‏مان خواهند زد. مجلس را زمين مى‏زنند، دولت را زمين مى‏زنند، روحانيت را زمين مى‏زنند، همه زمين مى‏خورند. پس عقل اقتضا مى‏كند كه ما الان مشكلات را تحمل كنيم، مردم مشكلات را تحمل كنند. مشكلات كمتر است از مشكلات ما تا زمان رسول الله. و آن مشكلات زمان رسول الله، آن مسووليت رسول الله بدتر از اين مسووليتى است كه ما داشتيم. مشك را مجبور بودند بخورند براى رفع حاجت‏شان، آنجا آنطور بود اميرالمؤمنين بدتر از ما زندگى كرد و از بين بردندش. الان اينطورى است كه ما بايد تحمل بكنيم، مملكت ما دشمن دارد، يعنى دشمن، دشمن ايران نيست. دشمن دشمن اسلام است.

    الان دشمن‏هاى ما از ايرانى‏اش گرفته كه در خارج نشسته‏اند دارند بر ضد اسلام صحبت مى‏كنند، منتها شما، اين را من گفتم ساير جاها، در مجالس اينها ضد اسلام اصلاً صحبت مى‏شود، اينهائى كه در خارج رفتند، اينها همه اينطورى هستند. خوب، ما يك عده اينجا مانديم، خودمان هم بريزيم به جان خودمان چه خواهد شد؟ مجلس با دولت مخالف، دولت با مجلس مخالف، اينها چه

    صحيفه نور ج 18 صفحه 186

    خواهد شد؟ اينها البته انشاءالله مخالف هم نيستند. اما بايد بيشتر توجه بكنيم، علماى بلاد بايد توجه بكنند كه هر كه آمد يك نقى زد فورا باور نكنند و صحبت بكنند و به راديو برسد و به نمى‏دانم چه برسد. اينطور صحبت نكنند، به مجالس نبرند، - به - ائمه جمعه نبرند به مجالس صحبت‏ها را، مى‏توانند حلش بكنند، نتوانستند حزم كنند. ما بايد امروز تحمل كنيم، صبر بايد بكنيم. فاستقم كما امرت و من تاب معك اين چيزى بود كه پيغمبر اكرم گفت: من شيبتنى سورة هود من به واسطه اين، آن هم به خاطر اينكه و من تاب معك بود براى اينكه مى‏ديد نمى‏تواند استقامت كند، ما بايد استقامت كنيم، بايد حفظ كنيم، بايد صبر كنيم.

    ملت بايد چشمش را باز كند تا اين جمهورى اسلامى را حفظ كند

    خداوند انشاءالله همه را توفيق مى‏دهد. و اين مسائلى كه مى‏فرماييد، من هم اطلاع دارم كه اين مسائل سوال مى‏خواهد وليكن اينطور نباشد كه هر روز يك وزير را بياوريد اينجا بنشانيد، دعوا بكنيد با او و تضعيف كنيد دولت را. كارى بكنيد تضعيف نشود. همه‏تان را دارند تضعيف مى‏كنند، شما نيستيد، همه است. خيال نكنيد كه شما دولت را تضعيف مى‏كنيد، نخير. شما هم دولت را تضعيف كنيد، تضعيف شماست. اين مقدمه است براى او و الان يك خطى در اين كار هست، مشغولند الان. و شما بايد خيلى توجه كنيد، چشم‏هايتان را باز بكنيد. ملت بايد چشمش را باز كند، اين دولت را، اين مجلس را، اين جمهورى اسلامى را حفظ كنند، مردم بايد حفظ كنند، بازار بايد حفظ كند اينها را.

    آقا مى‏نويسد ماليات نبايد داد. آخر شما ببينيد بى‏اطلاعى چقدر. آقا، ما امروز روزى نمى‏دانم چند صد ميليون ما الان خرج اين - چيزمان است - جنگ‏مان است. روزى چند صد ميليون خرج جنگ با سهم امام مى‏شود درستش كرد حالا؟ حالا ما مى‏توانيم مردم را همه را بنشانيم اينجا و به زور از سهم امام بگيريم؟ سهم امام حالا به اندازه‏اى است كه همين حوزه‏ها را بگردانيم، بيشتر از اين هم نيست، يك كمى اگر بيشتر باشد مى‏دهند به دولت. يكدفعه آدم بگويد كه نخير، ما مى‏گوييم كه دولت ماليات نگيرد، سهم امام بگيرد. چه جور؟ از كجا بياوريم سهم امام اينقدر؟ ما از كجا سهم امام و سهم سادات پيدا كنيم كه دولت را اداره بكنيم، مملكت را اداره بكنيم، اينهمه اشخاصى كه ريخته‏اند به جان دولت و خرج دارند و چى دارند اداره بكنيم.

    خوب، بى‏فكر حرف مى‏زنند آقايان، يك كسى مى‏رود يك چيزى به آنها مى‏گويد آنها هم باورشان مى‏آيد. آقايان ديگر هم همين طورند، با سلامت نفسى كه دارند باورشان مى‏آيد. بايد آقايان فكر بكنند كه هر كس آمد هر چى زد، بايد از اول حمل بر فساد بكنند كه او مى‏خوهد يك كارى بكند. امروز كه فساد زياد است، حمل به صحت صحيح نيست، كه هر كه آمد فكر كنيم راست مى‏گويد... خوب، من يك ماه، بيست و چند روز يكى از همين منافقين با صورت صالح، با ژ- 3، با همه چيز آمد آنجا نشست در نجف، من بودم. براى من گفت، هر روز گفت، هر روز گوش كردم، از مرحوم آقاى طالقانى سفارش آورده بود، از يكى از علماى ديگر سفارش آورده بود، آنها را هم بازى داده بود آمد

    صحيفه نور ج 18 صفحه 187

    گفت، من ديدم خيلى اين مسلمان است، خوب ما كه اينقدر مسلمان نيستيم. من به او سوءظن پيدا كردم، من هيچ جوابش را ندادم. فقط گفت ما مى‏خواهيم قيام مسلحانه بكنيم، گفتم نمى‏توانيد، خودتان را به كشتن ندهيد و ولو ديگر جوابى به او ندادم. اينها از آن وقت نقشه مى‏كشيدند براى اين كار، حالا هم هستند در ميدان، نرفته‏اند. حالا آن جهانى كه رفته است البته كارى نمى‏توانند بكنند، اما اين شيطنت را مى‏توانند بكنند كه بيايند بروند در قم پيش آقايى، بروند در فرض كنيد كه اصفهان پيش آقايى، بروند در شيراز پيش آقايى، يك كارى بكنند كه صدا در بيايد. حالا از اول - از - كى از همه ضعيف‏تر است براى اين كار، به روحانيت حمله كنيم، نه. به مجلس، نه به دولت بايد حمله كنيم، حالا به دولت. مجلس را وادار مى‏كنند به دولت - عرض مى‏كنم - روحانيون را وادار مى‏كنند به دولت، بازار را وادار مى‏كنند به دولت، همه جا به دولت، خوب دولت از بين رفت. فردا مى‏آيند سراغ شماها. فردا مى‏روند سراغ رئيس جمهور و يا - نمى‏دانم - مجلس. همه اينها مسائل، مساله دولت نيست. مساله، مساله اسلام است. من اين را براى خاطر اينكه آقايان توجه بكنند و براى خاطر اينكه تكليفى را ادا كرده باشم عرض كردم و اميدوارم كه خداوند به همه ما توفيق بدهد كه همه‏مان با هم در رفع اين گرفتارى‏ها بكوشيم. خوب، اگر آمدند شكايت كردند، برويد سراغ رفعش، نرويم سراغ اينكه دولت را تضعيف كنيم يا برويم مجلس تضعيف بكنيم يا برويم اشخاص را چه بكنيم. اين مساله‏اى است كه من عرض كردم و من اميدوارم كه موثر واقع بشود در اين امور.

    والسلام عليكم و رحمة الله

    
    previos page menu page next page
    

  10. #1610
    afsanah82
    مهمان

    پیش فرض

    
    previos page menu page next page
    

    صحيفه نور ج 18 صفحه 189

    تاريخ: 28/9/62

    بيانات امام خمينى در جمع اعضاى شوراى مركزى جهاد سازندگى و نماينده امام در اين نهاد

    زحمات جهاد در سراسر ايران چشمگير و مورد تصديق همه ما بوده است‏

    بسم الله الرحمن الرحيم‏

    از زحمات جهاد در روستاها و جبهه‏ها تشكر و تقدير مى‏نمايم. كراراً درباره زحمات جهاد در جبهه‏ها گفته‏ام. زحمات جهاد در سراسر ايران چشمگير و مورد تصديق همه ما بوده است. توجه كنيد كه كارهايتان براى خدا باشد. شما از خدا پاداش بخواهيد نه از دولت و ملت، بايد كارى كنيم كه او راضى باشد.

    اما راجع به بودجه جهاد، انشاءالله وقتى وزير تعيين شد، تجديد نظر لازم را مى‏نمايد. من هم سفارش مى‏كنم كه انشاءالله دولت به محرومين نظر مهمترى بنمايد. كار در روستاها بسيار ارزشمند است. در سابق به روستاها هيچ نمى‏رسيدند و كار اساسى براى روستاها نشده بود. امروز هم اگر پشتوانه مردم نبود، دولت توان رسيدگى به تمام روستاها را پيدا نمى‏كرد. امروز بحمدالله با همت جوان‏ها وضع روستاها رو به بهبود است.

    ايران كشورى است كه بايد كشاورزى آن اساس همه كارها باشد. آن عده‏اى كه مى‏گويند از نظر كشاورزى نمى‏شود خودكفا شد، اطلاع دقيق ندارند. روستائيان هم سعى كنند به شهرها نيايند و در روستاهاى خود بمانند، چون آنها كه نمى‏خواهند مثل بالا شهرى‏هاى ما زندگى كنند، پس در روستاها بمانند. انشاءالله دولت به وضع آنها رسيدگى مى‏نمايد. انشاءالله جهاد سازندگى بتواند محروميت‏هايى را كه روستائيان دارند به تدريج دفع نمايد. جهاد هم خوب عمل كرده است. وقتى دست در دست يكديگر دهيد انشاءالله تمامى كارها به صورت خوبى انجام مى‏گيرد. اگر با هم باشيد مطمئن باشيد مشكلات رفع مى‏شود. كوشش كنيد كارهاى بسيار خوب و عالى براى اسلام و مسلمين داشته باشيد و مظلومين را از ظلم و گرفتارى نجات دهيد. نماينده من در جهاد مى‏ماند و به كارهايش ادامه مى‏دهد.

    
    previos page menu page next page
    

صفحه 161 از 208 نخستنخست ... 61111151157158159160161162163164165171 ... آخرینآخرین

برچسب ها برای این تاپیک

علاقه مندی ها (بوک مارک ها)

علاقه مندی ها (بوک مارک ها)

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  

http://www.worldup.ir/