صفحه 153 از 208 نخستنخست ... 53103143149150151152153154155156157163203 ... آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1,521 تا 1,530 , از مجموع 2079

موضوع: صحيفه نور

  1. #1521
    afsanah82
    مهمان

    پیش فرض

    
    previos page menu page next page
    

    صحيفه نور ج 17 صفحه 156

    تاريخ: 27/10/61

    فرمان امام خمينى به آيت‏الله ربانى املشى

    بسم الله الرحمن الرحيم‏

    جناب حجت‏الاسلام آقاى حاج شيخ محمد مهدى ربانى املشى دامت افاضاته

    با تقدير و تشكر از زحمات بسيار شما در مقام دادستانى كل كشور و همچنين در شورايعالى قضايى و از آنجا كه جنابعالى مورد وثوق و اطمينان مى‏باشيد، طبق اصل 91 قانون اساسى جمهورى اسلامى كه به منظور پاسدارى از احكام اسلام و قانون اساسى از نظر عدم مغايرت مصوبات مجلس شوراى اسلامى با آنها شورايى تشكيل مى‏شود و انتخاب اعضاى فقهاى آن شورا بر طبق شرائط تعيين شده به عهده اينجانب مى‏باشد، بدين وسيله جنابعالى را به عنوان يكى از فقهاى شوراى نگهبان منصوب مى‏نمايم. و از خداوند تعالى توفيق بيشتر شما را اميدوارم.

    روح الله الموسوى الخمينى

    
    previos page menu page next page
    

  2. #1522
    afsanah82
    مهمان

    پیش فرض

    
    previos page menu page next page
    

    صحيفه نور ج 17 صفحه 157

    تاريخ: 3/11/61

    بيانات امام خمينى در جمع مديران، معاونان سياسى و برون مرزى و امور شهرستان‏هاى صدا و سيماى جمهورى اسلامى و گروهى از برادران كارآموز تركمن

    با تبليغ فرهنگ اسلامى، به دروغ پراكنى‏هاى صداهاى خارجى پاسخ دهيد

    بسم الله الرحمن الرحيم‏

    تبليغات مسأله‏اى است پر اهميت و حساس، يعنى دنيا با تبليغات حركت مى‏كند. آنقدرى كه دشمنان ما از حربه تبليغات استفاده كنند از طريق ديگرى نمى‏كنند. و ما هم بايد به مسأله تبليغات بسيار اهميت دهيم و از همه چيزهائى كه هست، بيشتر به آن توجه كنيم. بايد تبليغات فرهنگى ما مخصوصاً در راديو و تلويزيون بيشتر باشد. چرا كه الان وضع طورى شده است كه آن روستائى كه در صحرا مشغول امر كشاورزى مى‏باشد هم به راديو گوش مى‏كند و در بعضى نقاط تلويزيون هم هست. آنقدرى كه راديو و تلويزيون مى‏تواند به مردم خدمت كند، روزنامه‏ها و دستگاه‏هايى ديگر نمى‏توانند خدمت كنند. شما مى‏دانيد كه تبليغات خارجى عليه ما زياد است. شما بايد با تبليغ فرهنگ اسلامى، به دروغ پراكنى‏هاى صداهاى خارجى پاسخ دهيد. امروز ابرقدرت‏ها از انقلاب اسلامى ما سيلى خورده‏اند و مى‏ترسند كه مبادا در نقطه‏اى ديگر، انقلابى ديگر مانند انقلاب ما صورت گيرد. به همين دليل اين روزها شاهد رفت و آمدهاى سياسى در منطقه هستيم. آنها به دست و پا افتاده‏اند و هر روز توطئه‏اى جديد مى‏كنند، ما هم بايد در مقابل آنها مهيا باشيم. همانطور كه امريكا براى توطئه آماده است، ما هم بايد براى مبارزه و مقابله آماده باشيم. مادامى كه بخواهيم مستقل باشيم و زير بار وابستگى نرويم، بايد تحمل اين مشكلات و قدرت مبارزه با آن را پيدا كنيم. امروز ما وارث كشورى هستيم كه وابسته به شرق و غرب بود، و شرق زده و غربزده هم در رأس امور بودند. بنابر اين، بايد محكم بايستيم و اين جمهورى را كه در مقابل همه انحرافات ايستاده است حفظ كنيم. برادران و خواهران مذاهب گوناگون، همه دست در دست يكديگر بگذارند و از حيثيت و كيان اسلام و جمهورى اسلامى دفاع كنند و از اين هياهوها نترسند، كه ما شكست نمى‏خوريم. شما كه مسؤوليت بسيار سنگينى به عهده‏تان مى‏باشد، مطمئن و استوار به كار خودتان ادامه دهيد، هر روز برنامه‏هايتان را بيشتر و بهتر توسعه دهيد و كوشش نمائيد تا برنامه‏هاى اصولى و منطبق با موازين اسلام، ارائه نمائيد و حيثيت ملت و مذهب خودتان را حفظ كنيد. بايد برنامه براساس بينش و فرهنگ اسلام تنظيم شود. اميدوارم با دلى محكم و گرم در كارى كه داريد، موفق شويد. امروز كشور مال خودتان است. امروز همه مى‏دانند و مى‏فهمند

    صحيفه نور ج 17 صفحه 158

    كه براى خودشان كار مى‏كنند، براى آتيه كشور خودشان. به خدا اعتماد كنيد كه هر چه داريم از اوست و براى بندگان اوست، پس براى او و بندگان او خدمت كنيد. خداوند همه شما را حفظ فرمايد.

    والسلام عيكم و رحمةالله

    
    previos page menu page next page
    

  3. #1523
    afsanah82
    مهمان

    پیش فرض

    
    previos page menu page next page
    

    صحيفه نور ج 17 صفحه 159

    تاريخ: 14/11/61

    فرمان امام خمينى به حجت‏الاسلام محمد على صدوقى

    بسم الله الرحمن الرحيم‏

    جناب حجت‏الاسلام آقاى محمد على صدوقى دامت افاضاته‏

    جنابعالى به نمايندگى اينجانب در ستاد نظارت انتخاب دو نفر عضو شورايعالى قضائى تعيين مى‏شويد تا بر جريان اين انتخابات بر طبق مقررات نظارت نمائيد. انشاءالله تعالى موفق باشيد.

    روح الله الموسوى الخمينى

    
    previos page menu page next page
    

  4. #1524
    afsanah82
    مهمان

    پیش فرض

    
    previos page menu page next page
    

    صحيفه نور ج 17 صفحه 160

    تاريخ: 4/11/61

    بيانات امام خمينى در جمع كليه نمايندگان مجلس شوراى اسلامى

    اين مجلس بهترين مجالسى است كه از صدر مشروطيت تا حالا بوده است

    بسم الله الرحمن الرحيم‏

    از آقايان تشكر مى‏كنم كه در اين هواى سرد و با اين برف تشريف آوردند و از نزديك ما خدمت‏شان مى‏رسيم.

    من در اين مسأله هيچ شكى ندارم كه اين مجلس بهترين مجالسى است كه در همه دنيا هست و بهترين مجالسى است كه از صدر مشروطيت تا حالا بوده است. من از همه شما بيشتر زمان‏هاى سابق را ادراك كرده‏ام. من از زمان قاجار و تا حالا مجالس را ديده‏ام و كيفيت اينكه مردم چه جور انتخاب كردند و چقدر دخالت داشتند مردم و افرادى كه در مجلس آمدند چطور بودند و اين سنوات آخر را كه همه آقايان مى‏بينند و ديده‏اند. در تمام طول مشروطيت، اين مجلس به اين ترتيب كه تمام افرادش تقريباً متدين و معتقد به اينكه بايد اسلام حكومت كند، در تمام دوره‏ها نبوده است اين. و در انتخاباتى كه من از بچگى انتخابات را در حدود خودمان و بعد هم كه از جاهاى ديگر هى شنيده شده است، انتخابات هيچ‏گاه به طور كلى در دست مردم نبوده است. يك مدت زيادى به دست متنفذين منطقه، مناطق، خان‏ها و مالكين بزرگ و اينها بوده است و در آنوقتى كه ديگر آن بساط آنها، قدرت‏هايشان از بين رفت، دربست در دست حكومت وقت بوده. اگر در تهران مثلاً يكى دو نفر، چند نفر كه انتخاب مى‏شدند، انتخاب مردم بود و باقى‏اش نبود (براى اينكه تهران - فرض كنيد - جايى بود كه خيلى نمى‏شد فشار بياورند) اما جاهاى ديگر مسأله، مسأله مردم در كار نبود، يعنى شوراى ملى ما در هيچ وقت نداشتيم. اگر چند نفر هم ملى در آنها بوده است، لكن مجلس همچو مجلسى نبود كه يك شوراى ملى باشد، و ما امروز داريم يك شوراى اسلامى و ملى به حسب آن بعد صحيحش مشاهده مى‏كنيم.

    مجلس در رأس همه ارگان‏ها واقع شده است

    من در اين شك ندارم، در اينكه آقايان وكلا همه به حسب نوع (و اگر استثنا بشود يك استثناى بسيار نادر است) حسن نيت دارند، در اين هم من هيچ ترديدى ندارم و در اين معنا هم كه مجلس در رأس همه ارگان‏ها واقع است و مجلس، ملت است كه متبلور شده است و تحقق پيدا كرده در يك جاى محدود، اين هم بى‏اشكال است. بنائاً عليه ما تا اينجايش با همه آقايان موافقيم و اعتقاد هم همانطورى‏

    صحيفه نور ج 17 صفحه 161

    كه داريد، داريم. لكن هيچ كس و هيچ دستگاهى و هيچ فردى نمى‏تواند ادعا كند كه من نقص هيچ ندارم. اگر كسى ادعا كرد اين را، اين بزرگترين نقصش همين ادعاست. كسى نيست كه بتواند بگويد كه من ديگر بى‏عيب هستم. اگر بعضى اشخاص پيدا بشوند كه خوب، بسيارى از عيوب را ندارند، لكن بى‏عيب ما نداريم در دنيا و ما بايد هميشه توجه‏مان به آن عيوب خودمان باشد. عيوب احتمالى، نمى‏گويم عيوب دارند، عيوب احتمالى و انسان كه بخواهد براى خدا كار بكند و به مقام انسانيت برسد، بايد هميشه دنبال اين باشد كه ببيند چه عيبى دارد، دنبال اين نباشد كه ببيند چه حسنى دارد، براى اينكه دنبال اينكه چه عيبى دارد، مى‏شود كه انسان در صدد رفع آن برآيد و دنبال اينكه چه حسنى دارد، پرده مى‏شود در چشم انسان و نمى‏تواند عيوب خودش را ببيند.

    من ميل دارم كه اين مجلس، يعنى همه ميل داريد كه اين مجلس كه از همين ملت تشكيل شده است و با رأى همين ملت تشكيل شده است و همه مى‏دانيد كه اين ملت جز اسلام انگيزه نداشت، حتى مذاهبى كه رسمى هستند، آنها هم ديانت را مى‏خواهند، خدا را مى‏خواهند، رضاى خدا را مى‏خواهند، ما بايد فكر اين معنا باشيم كه اين معنا كه رضاى خداست و آرمان اسلام است، اين معنا را به تمام معنا در صدد باشيم كه متحقق كنيم. انسان گاهى ديدش، مجلس هم همين طور است، ديدها مختلف است، هر دو و همه جمعيت اسلام را مى‏خواهند، لكن ديد از اسلام اختلاف دارد و مى‏دانيد كه تقريباً بسيارى از روشنفكرهاى ما هستند، افراد تحصيلكرده ما هستند كه اينها ادعاى اسلام شناسى مى‏كنند، لكن از اسلام بى‏اطلاعند. اينطور نيست كه اسلام را به آن معنايى كه دارد، به آن معنا بتوانند بفهمند. يك جنبه يا يك جنبه‏هايى را در آن مطالعه مى‏كنند و مسائلى در آنجا مثلاً فهمند، لكن جنبه‏هاى زياد ديگرى كه در اسلام هست توجه نمى‏كنند و اين اسباب اين مى‏شود كه يك اختلاف نظرهايى پيش بيايد. من ميل دارم كه، شما هم ميل داريد كه اين مجلس طورى باشد كه اگر قانونى را گذراند وقتى كه در شوراى نگهبان برود بى‏چون چرا قبول كنند. شما مى‏دانيد كه مردم اسلام را مى‏خواهند، ديانت را مى‏خواهند، رضاى خدا را مى‏خواهند. اينهمه مردمى كه در ايران در اين طول مدت مبارزه كردند و حالا هم دارند در جبهه‏ها مبارزه مى‏كنند و در پشت جبهه‏ها هم مبارزه مى‏كنند، اينها همه براى اسلام است و براى خداست. اينها را ما بايد فكر اين باشيم كه اين نظرى كه به مجلس دارند و نظر اسلامى دارند، اين نظر محفوظ بماند. اين نه مخصوص مجلس است، دولت هم همين طور است. همه كسانى كه مشغول يك شغلى در دولت هستند اين معنا را بايد توجه كنند كه مردم توجه به اسلام دارند، انحراف مختصرى اگر پيدا بشود در يكى از اينها، اين انحراف را مردم نمى‏پذيرند. و ما بايد براى خدا در صدد رضايت اين مردم باشيم، يعنى اين مردمى كه آن مجلس‏هاى طاغوتى را به هم زدند و يك مجلس اسلامى درست كردند، دست بسيارى را از توى حبس‏ها گرفتند و بيرون آوردند، از تبعيدها، تبعيد شده‏ها را برگرداندند. اينها همه چيزهائى بود كه مردم كردند، ما ادعا نمى‏توانيم بكنيم كه من كردم، شما كردى، جامعه كرد منتها به توفيق خداى تبارك و تعالى. خداوند اين جامعه را طورى قرار داد و عنايت به طورى شد كه اين جامعه با ديد اسلامى جلو افتادند. جوان‏هايشان

    صحيفه نور ج 17 صفحه 162

    را فدا كردند و همه چيزشان را دادند و آن رژيم را و آن كسانى كه آن رژيم را تقويت مى‏كردند رفتند و يك جمهورى اسلامى پيدا شد و از اين جهت مردم دنبال اسلام هستند. اگر خداى نخواسته در مجلس شورا (نه به واسطه سوء نيت، به واسطه اينكه شناخت كم است) يك دسته‏اى گمان مى‏كنند كه مكتب سرمايه‏دارى بهتر از مكتب كمونيست است مثلاً، يك دسته هم آن طرفش را خيال مى‏كنند. آن كه خيال مى‏كند او بهتر است، مى‏رود سراغ اينكه ببيند در اسلام كجاها اسمى از اين مسأله برده شده، بدون اينكه توجه به اطراف مسأله بكند ببيند كه آنجائى كه گفتند، پهلويش چه گفتند. يك دسته مى‏روند آن چيزى را كه باز خودشان به نظرشان رسيده، مى‏روند دنبال آنكه او را پيدا بكنند. من در نجف كه مشرف بودم، مى‏ديدم كه در اين ديوارهاى نجف، كربلا، يك چيزهائى را همين بعثى‏ها كه اساس اديان را منكرند و قبول ندارند، در آنجا نوشتند از نهج‏البلاغه، آنهائى كه در نهج‏البلاغه راجع به - فرض كنيد كه - انتقاد از اينكه سرمايه‏دارى اگر چنانچه بزرگ بشود در پهلويش مظلوم پيدا مى‏شود، اينطور شعارها را مى‏نوشتند، منتها آنها نيت سوء داشتند. آنها اشخاصى نبودند كه بروند براى اينكه نهج‏البلاغه چه مى‏گويد، اطاعت كنند. و اما همان اشخاصى هم كه حسن نيت دارند، خدمت مى‏خواهند بكنند به اين كشور، خدمت به اسلام بكنند، گاهى به واسطه بى‏توجهى به همه اطراف مسأله، مى‏بينيد كه يك راهى را پيش گرفتند كه اين راه، راه به خيال خودشان اسلام است، لكن جهات ديگرش را توجه نكردند. از اين جهت آنى كه من آرزو دارم اين است كه ما، شماها كه در مركز قانونگذارى هستيد و از همه مهمتر محل شماست و ديگران هم كه در ما بعد اين واقع هستند، ما تحت تأثير هيچ مكتبى واقع نشويم. نمى‏خواهم بگويم همه شما تحت تأثير واقع شديد، لكن يك عده‏اى ممكن است تحت تأثير تبليغات آن طرف يا تبليغات آن طرف. ما بايد راه مستقيم اسلام را بگيريم و مطالعات اسلامى داشته باشيم، يا از كسانى كه مطالعات اسلامى دارند ياد بگيريم كه آيا سرمايه‏دارى تا چه حدود در اسلام قبول شده است و اسلام درباره او چه مى‏گويد و كمونيسم را اصل اسلام قبول دارد يا قبول ندارد اگر يك مكتب انحرافى ما را در تحت تأثير خودش قرار بدهد، ما از اسلام غافل شده‏ايم، حسن نيت داريم، خيلى هم ميل داريم كه ملت چه باشد، صلاح اين است كه امروز چه جور بشود، صلاح براى اينكه اسلام تقويت بشود اين است كه امروز چه جور بشود. همه اطراف مساله مطالعه نمى‏شود كه ببينند آن صلاح آخرى، آنكه اسلام گفته است، اين يك مطلبى است كه از خداست. خدا اينطور نيست كه در نظر نگرفته باشد كه مصلحت چى است براى يك ملت يا براى يك جمعيت مصلحت چى است و مصلحت حالا بايد اين باشد، آنوقت آن باشد. آنجاهايش هم كه مصلحتى در تغييرات بوده است خدا گفته است آنها را. احكام ثانويه براى همين معناست كه گاهى يك مسائلى در جامعه‏ها پيش مى‏آيد كه بايد يك احكام ثانويه‏اى در كار باشد، آن هم احكام الهى است، منتها احكام ثانويه الهى است. ما بايد در صدد اين معنا باشيم كه اگر رأى به يك پيشنهادى مى‏دهيم، توجه بكنيم كه ما تحت تأثير يك مكتبى از مكتب‏هاى دنيا واقع نشويم ما تحت تأثير قرآن باشيم، تحت تأثير احاديث از ناحيه پيغمبر صلى الله عليه و آله. اگر اينطور بشود كارها زودتر مى‏گذرد و كارها بهتر مى‏گذرد و نظر مردم به شما، همان نظرى‏

    صحيفه نور ج 17 صفحه 163

    است كه حالا هست. اگر ده مرتبه اينطور اتفاق بيفتد كه يك عده‏اى كه اكثريت - فرض كنيد - هستند، اينها يك چيزى بگويند، يك عده‏اى هم در اقليت باشند چيز ديگر بگويند، برود در شوراى نگهبان و رد كند، اكثريت را رد كند، نقص كند، اگر چندين دفعه اينطور بشود مردم آزرده مى‏شوند. يعنى آن شناخت مردم از شما ممكن است يك وقت خداى نخواسته تغيير بكند و اين از بزرگترين خطرهائى است كه براى مجلس اسلامى است و براى اسلام است. خطر بزرگ اين است كه امروز ما را آن خطر احتمال مى‏رود كه آن خطر براى ما باشد، اين است كه يك وقت ملت از حكومت برگردد. ملت را ديگران نمى‏توانند برگردانند. آمريكا هر چه به حكومت ما فحش بدهد و به مجلس ما فحش بدهد يا به افراد فحش بدهد، پيش مردم، آنها معتبرتر مى‏شوند و از آن طرف ديگران، منحرفين هر چه شما را بدگوئى كنند برايتان بهتر است. مصيبت آنوقت بود كه از شما تعريف كنند. اگر چهار مرتبه آمريكا، من آن اوايل مى‏گفتم اين را كه اينها نمى‏فهمند چطور اشخاص را زمين بزنند، چهار دفعه تعريف كنند از يك كسى، تعريف كنند از يك چيزى، وقتى تعريف كردند، مردم مى‏فهمند اين عيبى دارد كه اينها تعريف مى‏كنند از او، لكن خدا خواسته است كه اينها نفهمند. اگر چند مرتبه مردم ببينند كه در مجلس آنهايى كه فرستادند در مجلس و همه را به ديانت مى‏شناسند، اينها رأى‏هائى دهند كه فقهاى شوراى نگهبان براى خاطر مخالفتش با اسلام رد مى‏كند، خوب، درشان شبهه پيدا مى‏شود. شما كارى بكنيد كه تحت تأثير هيچ كس، خودتان را از تمام مكاتب دنيا، خودتان را تبرئه كنيد و نصب‏العين شما اسلام و قرآن و احاديث اسلامى باشد، منتها چه احكام اوليه، چه گاهى احكام ثانويه. اگر اينطور بشود، شوراى نگهبان رد نمى‏كند ديگر. و من خوف اين را دارم كه يك مدتى كه شما گفتيد و آنها نپذيرفتند، مردم درشان شبهه بشود، چنانچه اين خوف براى دولت هست. اگر دولت همان مسير مردم را سير كند، اگر دولت با اين مردمى كه در صحنه بودند، چه از بازرگانانشان و چه از عرض بكنم كه ديگر مردمشان و چه از كاسب‏هاى جزئشان، همه اينها (الا نادرى كه هيچ وقت نبودند) اگر دولت كارى بكند كه اينها را يك وقتى همه را ناراضى كند، از حيث اينكه ماليات‏ها را زياد كند بدون وجه، از حيث اينكه جرم براى تأخير ماليات بدون وجه، از اينكه جريمه براى يك مسائل قرار بدهد بدون وجه، و همين طور قضاتى كه در اطراف هستند، اگر خداى نخواسته طريق‏شان را يك نحوى قرار بدهند كه مردم كم كم شك در اينها بكنند، آن روز است كه براى ما مصيبت پيش مى‏آيد، آن روز است كه نه جنگ مى‏تواند پيروز بشود ونه مجلس مى‏تواند موفق باشد و نه دولت، آن روز است كه بايد فاتحه را بخوانيم شما آقايان بايد توجه به اين معنا بكنيد كه مسائل را طورى طرح كنيد، مسائل را طورى رأى به آن بدهيد كه در شوراى نگهبان رد نشود، يا اگر رد مى‏شود در هر سالى يكى دوتايش رد بشود. اما شما از اين ور يك ماه زحمت بكشيد و صحبت بكنيد و رد و ايراد بكنيد و يك مسأله‏اى را تمام كنيد، آنها بعد از چند روز بگويند اينها خلاف شرع است، با اسلام نمى‏سازد، يا با قانون اساسى مخالف است كه آن هم از روى اسلام است، اين وهن براى مجلس آورد و اين خوف براى ما ايجاد مى‏كند كه مبادا يك وقتى مردم خيال كنند كه اينها تدين ندارند، توجه ندارند كه، نه تدين دارند، ديدشان‏

    صحيفه نور ج 17 صفحه 164

    آن ديدى كه بايد باشد بعضى‏شان نيست و الا نه اينكه بى‏تدين باشند، خير خواهند، حسن نيت دارند، تدين دارند، اما اينطور نيست كه همه اينها در ديدها يك طور باشند و همه اينها در مسائل يك طور باشند. بايد طورى بشود كه اگر شما با هم اختلاف كرديد، مثل اختلاف دو تا مجتهد باشد در مسائل، اختلافى باشد كه دو مجتهد با هم دارند. آن اختلاف اگر باشد، پيش مردم هم مقبول است، پيش شوراى نگهبان هم مقبول مى‏شود. و اما اگر بنا باشد كه يكى‏اش از يك طرفى بيفتد كه شوراى نگهبان بگويد اين خلاف اسلام است، شوراى نگهبان نمى‏گويد كه اين خلاف فتواى من است يا خلاف فتواى زيد است، او مى‏گويد خلاف اسلام است، اگر اينطور بشود و تكرار بشود، اين خطرى است براى شما و براى همه و اگر دولت هم بخواهد اينطور مشى كه گاهى وقت‏ها مى‏شود، اين را ادامه بدهد و مردم را در فشار قرار بدهد، بازار را در فشار قرار بدهد، بداند كه فاتحه آن دولت هم خوانده خواهد شد. جلب نظر مردم از امورى است كه لازم است. پيغمبر اكرم جلب نظر مردم را مى‏كرد، دنبال اين بود كه مردم را جلب كند، دنبال اين بود كه مردم را توجه بدهد به حق. شما هم بايد دنبال همين معنا باشيد، دولت بايد دنبال همين معنا باشد، ارتش بايد همين معنا را داشته باشد، پاسدارها بايد همين طور باشند. اگر خداى نخواسته بعضى از پاسدارها جوانى بكنند و يك كارى كه بر خلاف موازين است انجام بدهند، اگر اين تكرار بشود خداى نخواسته چشم مردم از آنها، رأى مردم از آنها بر مى‏گردد و مورد سوأل واقع مى‏شوند و اين مصيبت است. شما گمان نكنيد كه قدرت نظامى شما را نگه داشته است، قدرت ايمان شما را نگه داشته است و پشتيبانى ملت‏ها، ملت. اين را بايد، اين پشتوانه را بايد حفظش بكنيد. اگر اين پشتوانه خداى نخواسته يك وقتى از دست ما برود، همه از بين خواهيم رفت و اسلام هم دستخوش باز يك مسائل ديگر مى‏شود.

    ما امروز مسؤول اسلام، قرآن شريف و همه انبيا هستيم، بايد بر وفق آراء آنها عمل كنيم

    و ما امروز مسؤول اسلام، مسؤول قرآن شريف، مسؤول همه انبيا هستيم، بايد ما بر وفق آراء آنها عمل بكنيم.

    و يك كلمه ديگر هم بايد عرض كنم و آن اينكه گاهى وقت‏ها يك كلمه‏اى فرض كنيد كه من مى‏گويم، يك چيزى من مى‏گويم، به نظر شما هم خوب مى‏آيد، مثلاً، آنوقت مى‏بينى كه در جاهايى، از اين يك برداشت‏هائى كرده‏اند كه مشمول معصيت شده‏اند. به من اطلاع داده‏اند (من كه بيرون نيستم، اما اشخاصى به من اطلاع داده‏اند) كه بعضى نوارهاى بسيار مفتضح در بعضى از جاها هست به عذر اينكه فلانى گفته است كه كسى حق ندارد به كسى، من همچو چيزى گويم كه كسى حق ندارد نهى از منكر كند؟! من اگر بفهمم كه واقعاً اين صحت دارد، اذن مى‏دهم به آن كسى كه مى‏خواهد اينها را از اطراف خيابان‏ها بيرون كند، اين دكان‏هايى كه اين كارها را مى‏كنند دكانشان را برچينند. خودشان توجه كنند كه اين مسائل، يك مسائلى است كه آبروى اسلام در خطر است برايش. در جمهورى

    صحيفه نور ج 17 صفحه 165

    اسلامى علناً يك همچو مسائلى در خيابانش بشود، اين را نمى‏شود، تحمل بكنند، مردم تحمل نمى‏كنند. و به من نسبت مى‏دهيد، دروغ نسبت مى‏دهيد، من همچو كارى نمى‏توانم بكنم كه يك مسأله خلاف شرع را من بگويم بله بايد بشود. ما چيزهائى كه بر خلاف است مى‏گوييم نبايد باشد، نه چيزهائى كه بر خلاف است بايد باشد.

    بنابر اين پاسدارها كه عزيزترين افراد هستند در اين كشور بايد فكر كنند كه اين عزت خودشان را و اين محبوبيت خودشان را حفظ كنند. اگر اين حفظ نشود پوسيده مى‏شوند، از بين مى‏روند و اين به اين است كه مشى‏شان را مشى اسلامى قرار بدهند. دادگاه‏ها مشى‏شان را مشى اسلامى قرار بدهند. مى‏دهند اما خيلى توجه كنند، اگر يك جا ديدند كه يكى اشتباه كرده، اشتباه را به او بگويند، اگر ديدند تعمد كرده، اطلاع بدهند تا با او رفتار اسلامى بشود و بالاخره همه ما، همه اين دولت و همه اين اشخاصى كه در كارهاى دولتى، يا در كارهايى كه در جمهورى اسلامى بايد بشود دست به كار هستند، بايد اين حيثيت خودشان را پيش مردم حفظ كنند و اين حيثيت حفظ مى‏شود به اينكه به مر اسلام عمل بشود، اعم از احكام اوليه و اگر چنانچه نشد و تشخيص داده شد به اينكه الان مصلحت در حكم ثانوى است، احكام ثانويه و اما اين هم بايد روى تشخيص صحيح باشد. خوب، يك نفر مى‏نشيند مى‏گويد كه الان حكم اضطرارى است بايد فلان چيز بشود، يك عده‏اى مى‏گويند نيست اضطرارى. اينكه نمى‏شود گفت كه حالا كه يك عده‏اى گفتند اضطرارى است، ما او را گيريم، فرض كنيد چند نفر هم او اكثريت دارد. شما بايد يك كارى بكنيد كه اضطرارى را قبول كند، شوراى نگهبان قبول كند، مجلس لااقل دو ثلث‏اش رأى بدهد به اينكه اين امر اضطرارى است، مشورت كنند با اشخاص مطلع. ما بايد به مر اسلام عمل كنيم. آقايان، شما بايد به مر اسلام، هم تكليف شرعى‏تان است، هم حكم عقل است كه ما بايد حفظ كنيم مردم را. اگر يك وقتى مردم تو خيابان ريختند و شعار بر ضد ما دادند، شعار بر ضد كسانى دادند، خوب، آنوقت چه مصيبتى است. ما بس‏مان است آن شعارهايى كه در خارج برايمان مى‏دهند و آن شعارهايى كه منافقين مى‏دهند و امثال آنها. ما وقتى مردم را داريم، اسلام را داريم و رضاى خدا را داريم، همه چيز داريم و هيچ يك از آن تبليغات سوء تأثيرى نمى‏كند، اما اگر خداى نخواسته مردم يك وقتى لغزش پيدا كردند ديدند شما خداى نخواسته داريد يك كار خلافى كنيد و خيال كنند عمد است، خوب، آنها كه نمى‏دانند اين مسائل را، توده مردم كه نمى‏توانند مسائل را تحليل كنند به طورى كه بفهمند كه كجا عمد بوده، كجا نبوده، فلان آقا چه بوده است، او چه بوده، اين مصيبت مى‏شود برايتان. و من اميدوارم كه انشاءالله جديت زياد در اين مسأله بكنيد و انشاءالله رأى‏هايى كه شما مى‏دهيد، مشورت‏ها زياد باشد، بلكه گاهى وقت‏ها با بعض افراد شوراى نگهبان مشورت كنيد و بعد از اينكه مشورت شد و اين امور آنطور شد، ديگر نه شوراى نگهبان رد كند و نه مردم ناراضى مى‏شوند. مردم وقتى ديدند يك حكمى را حكم خداست، مجلس گفته است، شوراى نگهبان هم كه دنبال اين است كه احكام اگر خلاف اسلام باشد ردش كنند، حالا كه قبول كردند اسلامى است، مردم با اسلام كه دعوا ندارند. مردم، اسلام هر چه بفرمايد قبول مى‏كنند. كسى كه جوانش را براى اسلام مى‏دهد

    صحيفه نور ج 17 صفحه 166

    ديگر دنبال اين نيست كه مثلاً فلان چيز را ندارد، چطور باشد، يا فلان چيز را دارد، چه بشود. ما بايد اين اسلام عزيز را نگهدارى بكنيم. مجلس اسلامى ما نگهبان اسلام باشد و همه ارگان‏ها و دولت، نگهبان اسلام، خدمتگزار اسلام باشد، وقتى خدمتگزار اسلام شد همه مسلمان‏ها با آن موافق هستند. چه در ايران و چه در خارج ايران، همه با آن موافق هستند، آن عده‏اى هم كه مخالف هستند، مخالف اسلام اصلش هستند، آنها هم تأثيرى ديگر حرف‏هاشان ندارد. و من اميدوارم انشاءالله كه اين جنگ به زودى تمام بشود و به نفع شما تمام بشود، به نفع اسلام تمام بشود و اشخاص اگر چنانچه يك وقت احتياج به آنها شد باز بروند به جبهه‏ها، اگر احتياج باشد واجب است بروند، اگر احتياج نباشد، نه، لازم نيست. گاهى وقت‏ها هم آنها مى‏گويند نبايد بيايند. و كمك كنند و انشاءالله با دولت هم كمك كنند راجع به شاهراه سازى‏ها، راجع به اين مسائل، بايد دنبال اين باشند كه كمك بكنند. و الان ما كارمان آنى است كه در رأس امور است همه مى‏دانيد كه الان جنگ است، اگر اين حل شود مسائل ديگر چيزى نيستند، حل مى‏شوند انشاءالله. خداوند همه شما را حفظ كند و موفق كند و سلامت بدارد و براى اسلام همه ما خدمت كنيم و انشاءالله هواهاى نفسانى را كنار بگذاريم و آن چيزى را كه به حسب حديث پيغمبر اكرم است كه: ان اخوف ما اخاف عليكم اثنان يكى اتباع هواست، يكى هم طول امل است. هواها از بين برود، طول امل‏ها از بين برود. اينطور نيست كه ما هميشه باشيم، دير و زود دارد، زود و دير دارد، چند روز آن، چند روز آن، هر كسى پنچ روز نوبت اوست و بعدش وارد مى‏شود به يك دنيائى كه دنياى هميشگى است، ابدى است، يا ابدى در نعمت انشاءالله شماها باشيد يا خداى نخواسته طور ديگر. بنابر اين ما بايد رضاى خدا را به دست بياوريم و دنبال اين باشيم كه رضاى او به دست بيايد. حالا او روشنفكرى كه يك خيال ديگر مى‏كند، هر چه مى‏خواهد بگويد. آن دولت ديگرى هم كه يك چيزى مى‏گويد، نقى مى‏زند، آن هم هر چه خواهد بگويد، آن منافقى هم يك چيزى مى‏گويد، آن هم هر چه خواهد بگويد. ما رضاى خدا را به دست بياوريم، چيزهاى ديگر سهل است. والسلام عليكم و رحمةالله‏

    
    previos page menu page next page
    

  5. #1525
    afsanah82
    مهمان

    پیش فرض

    
    previos page menu page next page
    

    صحيفه نور ج 17 صفحه 167

    تاريخ: 17/11/61

    بيانات امام خمينى در ديدار با نماينده امام در شهربانى، رئيس شهربانى كل كشور و رؤساى شهربانى‏هاى مراكز استان‏ها

    بايد رفتارتان با مردم طورى باشد كه هنگام مشكلات، همين مردم مشكلاتتان را رفع كنند

    بسم الله الرحمن الرحيم‏

    بحمدالله انقلاب اين جدايى را از ميان برداشت. ايران امروز يك گروه و يك حزب الهى شده است و دولت و قواى نظامى و انتظامى و روحانيون و همه اقشار مردم در يك صف واحد و طولانى قرار گرفته و مى‏خواهند به اسلام و مردم خدمت كنند. و شما هم بايد كارى بكنيد كه آن ذائقه تلخى كه مردم در گذشته از ديگران داشته‏اند به ذائقه شيرينى مبدل سازيد، كه اگر چنانچه خداى نخواسته مشكلى برايتان پيدا شد، همين مردم كوچه و بازار بيايند و مشكل شما را رفع كنند، كه الان هم بحمدالله وضع همين طور است. چون مردم احساس‏شان اين است كه همه چيز از خودشان است و هيچ چيز را غريبه نمى‏دانند و شما را فرزندان خودشان مى‏شناسند پس شما بايد به وظيفه فرزندى خود و آنها هم به وظيفه پشتيبانى و پدرى عمل كنند. و مطمئن باشيد تا اين نعمت هست شما قوى و قدرتمند هستيد و هيچ قدرتى نمى‏تواند شما را از بين ببرد، خدا هم شما را تأييد مى‏كند.

    از وظائف شهربانى است كه جلوگيرى از منكرات كند

    من مسائل كلى را قبلاً نوشته‏ام كه بايد ايران يك مملكت اسلامى و همه چيزش اسلامى باشد. اگر كسى در احوال شخص‏اش مرتكب معصيت و فساد هم بشود و بر فرض اثبات هم، روى موازين شرعى بايد امر به معروف و نهى از منكر نمود. نبايد كسى از اين معنا سوء استفاده كند و در خيابان‏ها كار خلاف شرع انجام دهد. يكى از وظايف شهربانى جلوگيرى از منكرات است و ما هم شهربانى را به خاطر عمل به وظايفش مى‏خواهيم. اگر كسى در خيابان از دستورات شهربانى و رانندگى تخلف كرد، بايد تعقيب بشود و اصولاً هر چه در حفظ نظام مملكت و شهر دخالت دارد بايد با جديت عمل گردد. اگر شما مراكزى را مى‏بينيد كه در آن توطئه بر عليه انقلاب و نظام جمهورى اسلامى در كار است براى خنثى كردن آن زود عمل كنيد. و ابداً اين صحبت نيست كه دل شما بلرزد كه مبادا مسأله‏اى پيش آيد، مثلاً در منزلى كه گروهى اجتماع كرده‏اند و خواهند انفجار و يا خرابكارى انجام دهند و يا يك‏

    صحيفه نور ج 17 صفحه 168

    دسته و اشخاصى را از بين ببرند، اين وظيفه مأمورين است كه جلوى آن را بگيرند، و مراكزى كه اشخاص فاسدى مى‏خواهند در آن هروئين و ترياك تقسيم كنند و يا فساد و فحشا و منكرات و مشروبات را رواج داده و عشرتكده داير كنند، كنترل نمايند. من اميدوارم كه شما در كارهايتان موفق باشيد و وظايف خود را به طور شايسته انجام دهيد. خداوند همه شما را تأييد كند.

    والسلام عليكم و رحمةالله و بركاته

    
    previos page menu page next page
    

  6. #1526
    afsanah82
    مهمان

    پیش فرض

    
    previos page menu page next page
    

    صحيفه نور ج 17 صفحه 169

    تاريخ: 10/11/61

    بيانات امام خمينى در جمع نمايندگان اصناف و بازاريان تهران و سراسر كشور

    يكى از قشرهاى عظيم متعهد به اسلام بازار است

    بسم الله الرحمن الرحيم‏

    متشكرم از اينكه امروز مواجه هستم با قشر متعهد اسلامى نمايندگان سراسر كشور از اصناف و بازرگانان و من امروز بايد يك مقدار راجع به بازار صحبت كنم، يك مقدار هم راجع به دولت. آنكه راجع به بازار است، همه مى‏دانيم، مى‏دانيد كه بازار يكى از قشرهاى عظيم متعهد به اسلام و در هر غائله‏اى كه براى اسلام پيش آمده است، اين بازار است كه پيشقدم است. در قضيه تنباكو و حكم مرحوم ميرزاى شيرازى اعلى الله مقامه اين بازار بود كه همراهى كرد و منتهى به قيام شد. بعضى از بازرگانان اصفهان، از قرارى كه نقل شده است يكى از بازرگان‏هاى معتبر بوده است، تمام تنباكوهائى كه داشته است و آنوقت تاجر تنباكو هم گفته شود بوده است - پس از حكم ميرزا، آورد در ميدان شاه و آتش زد و مشابه او بازارهاى ديگر در تائيد حكم ميرزا در آنوقت قيام كردند، حتى شهيد هم دادند و پس از آن، در طول مشروطيت و استبداد به صورت مشروطيت، باز در هر زمينه، اين بازار است كه پيشقدم است و همراه با ساير قشرهاى ملت از كارگران و كشاورزان و امثال اينها، مجاهده كرده است و مشكلات را تحمل كرده است و در پيشبرد مقاصد اسلام آنچه كه توان داشته است، عمل كرده است و در اين پنجاه سال سياه كه تاريخ ايران را سياه كرد، سياه‏تر از رژيم‏هاى سابق كرد، فشار بر بازار بسيار بود و بيشتر بود و از بازار آنها خيلى وحشت داشتند و لهذا يك وقت هم بناى بر اين گذاشتند كه اين سقف‏ها را خراب كنند، از زير اين سقف‏ها خوف داشتند، لكن موفق نشدند. و در اين نهضت، بازار يك حظ وافر در امور داشت از تعطيلى‏هائى كه كرد، از اعتصاباتى كه كرد، البته ساير قشرها هم سهيم بودند، لكن بازار هم يك قشر عظيم سهيم در اين امر بود و در اين جنگ هم، بازار هم در جبهه فرستاد و هم در پشت جبهه خدمت كرد. الان هم باز، بازار است كه خدمت مى‏كند و از اسلام عزيز و از جمهورى اسلامى نگهدارى مى‏كند.

    ميرزا، يك آقاى مرجع بود در يك دهى از عراق، او نمى‏توانست كه خودش يا طلبه‏هائى كه آنجا دارند بسيج كنند براى مقابله با آن سلطنت استبدادى. او حكمى فرمود، علماى بلاد هم نمى‏توانستند خودشان راه بيفتند و اين استبداد سياه را بشكنند. اين بازار و ملت بود كه پشتيبانى از مراجع خودشان كردند، از علماى خودشان مى‏كردند و آنهائى كه به راه استبداد مى‏رفتند، آنها را به

    صحيفه نور ج 17 صفحه 170

    زمين مى‏زدند و در همين نهضت و در همين قضايائى كه همه شاهد بوديد و شاهد بوديم. باز، بازار است كه تعطيلات طولانى كرد و با تعطيلات طولانى و تظاهرات و اعتصابات و چيزهاى ديگر از اين نهضت پشتيبانى كرد. البته قشرها هم همه بودند و خداوند همه را تائيد كند. اين بازار است كه از اول، پشتوانه احكام اسلام بوده است و حالا هم هست و انشاءالله بعدها هم خواهد بود و اميدوارم كه دولت توجه عميق خاص بكند به بازار و آنچه كه از دست او بر مى‏آيد به اين قشر متعهد خدمت بكند.

    متصديان امور همه‏شان مى‏خواهند خدمت بكنند و آنقدر كه قدرت دارند عمل مى‏كنند

    آن چيزى كه مربوط به دولت است، بايد من عرض بكنم و شما هم مى‏دانيد و شايد بعضى‏ها كمتر بدانند، بعضى‏ها بيشتر. آن شناختى كه من از اين متصديان امور دارم كه بعضى از آنها سال‏هاى طولانى با آنها بوده‏ام و از نزديك ملاقاتشان مى‏كرده‏ام و بعضى ديگر هم كه در طول اين خدمتى كه مشغول بودند با آنها آشنا شدم. ما يكى، يكى از اينها را، البته به طور اجمال كه مزاحم شما نشوم، به شما عرض مى‏كنم. شما اگر گمان بكنيد كه در تمام دنيا، رئيس جمهورها و سلاطين و امثال اينها، يك نفر را مثل آقاى خامنه‏اى پيدا بكنيد كه متعهد به اسلام باشد و خدمتگزار و بناى قلبى‏اش بر اين باشد كه به اين ملت خدمت كند، پيدا نمى‏كنيد. ايشان را من سال‏هاى طولانى مى‏شناسم و در آن زمانى كه اول نهضت بود ايشان وارد بود و به اطراف براى رساندن پيام‏ها تشريف مى‏بردند و بعد از اين هم كه اين انقلاب به اوج خودش رسيد، ايشان حاضر واقعه بود همه جا، تا آخر و حالا هم هست. يك نعمتى خدا به ما، اين است كه داده.

    مجلس‏مان را شما ملاحظه كنيد، بسيارى از آنها را من از نزديك مى‏شناسم، يعنى سابقه طولانى دارند مثل رئيس مجلس و بسيارى از آقايان ديگر، و آنها را با تعهد و تعهد به اسلام و خدمتگزارى و هر چه توان دارند، آنها را مى‏شناسم و در اين طول مدتى كه مجلس برپاست مى‏دانم كه همه اينها خدمتگزارند، در بين آنها من نمى‏توانم يكى را پيدا كنم كه بتوانم بگويم كه اين، تعهد به اسلام ندارد. البته اختلاف سليقه، اختلاف ديد، اختلاف اجتهاد در هر قشرى هست، در علما هم هست، در مجتهدين هم هست، در شما آقايان هم هست كه اختلاف سليقه داريد، اختلاف ديد داريد لكن مشتركند در اينكه خدمتگزارند و همه مى‏خواهند خدمتگزار باشند و در بين آنها من حتى يك نفر را نمى‏توانم بگويم كه اين يك نفر به اسلام خيلى علاقه ندارد، همه‏شان علاقمندند با اختلاف سليقه‏اى كه دارند. و شوراى نگهبان، اين فقهائى كه در آنجا هستند تمامشان را من از نزديك سال‏هاى طولانى مى‏شناسم كه بايد بگويم اينها را من بزرگ كرده‏ام آنها هم كه حالشان معلوم است. و اما دولت آنها را هم بعضى از آنها كه سال‏هاى طولانى من با آنها آشنا بودم، بعضى از وزراء و بعضى از آنها را در اين مدتى كه متصدى خدمت بودند، با آنها آشنا شدم و آنها را شناختم، اينها هم همه‏شان مى‏خواهند خدمت بكنند. شما گمان نكنيد كه در بين آنها، يكى پيدا بشود كه نخواهد خدمت بكند و آنچه كه توان دارند اينها، هم توان خودشان را انجام مى‏دهند و آنقدر كه قدرت دارند عمل مى‏كنند. قوه قضائيه هم كه معلوم است‏

    صحيفه نور ج 17 صفحه 171

    اشخاصش، من از اول آشنا بودم به بسياريشان و الان هم اشخاص معتبرى در آنجا هستند، متعهدى هستند، لكن من تفضيل ديگر نمى‏خواهم بدهم.

    گرفتارى‏هائى كه دولت الان با آن مواجه هست، يك قضيه الان قضيه جنگ است

    من مى‏خواهم حالا به شما آقايان گرفتارى، بعضى گرفتاريهاى اينها را، نه همه را، بعضى گرفتارى‏هائى كه دولت الان با آن مواجه هست عرض كنم تا ببينيد كه با اين گرفتارى‏هاى الان هم بسيارى از كارها را انجام داده‏اند و در سر تا سر كشور خدمت‏هائى كرده‏اند كه در اين پنجاه سال نشده است. اين آيا سزاوار اين نيست كه ما تقدير كنيم از آنها و تشكر؟ يك قضيه الان قضيه جنگ است. شما شايد بعضى‏تان بدانند كه جنگ در هر روز چقدر خرج دارد، چقدر مهمات مى‏خواهد، چقدر مخارج روزانه است براى جنگ. نفس جنگ امروز در هر روز بيشتر از چند صد ميليون خرج دارد. پهلوى اين بگذاريد آن خرابى‏هايى كه در جنگ به ما وارد شده است و آن جناياتى كه رژيم بعث بر اين ملت ضعيف كرده است. دنبال اين جنايات، آواره‏هايى كه جنگى هستند و غالب بر بيشتر از يك ميليون، دو ميليون هست كه حالا من عددش را خيلى نمى‏دانم آنها هم يك چيزى هست كه دولت بايد درست كند كارشان را. پهلوى اين بگذاريد آوارگانى كه از عراق، از ايرانى‏هايى كه سابق در عراق بودند و زندگى در عراق مى‏كردند، بيرون كردند و دولت متكفل امور آنهاست، آواره‏هائى كه از افغانستان الان در ايران هستند و مشكلات زيادى دارند آنها هم، اين خرابى‏هائى كه بخواهند ترميم بكنند (البته ملت خيلى كمك مى‏كند در همه اين امور لكن اينطور نيست كه كمك ملت كافى باشد، اين مقدار از كمك كه كردند) دولت هست كه متكفل اين امور هست و مسؤول اين امور هست، هر روز مواجه با يك مشكلات عظيم است. مى‏خواهد كه كاميون براى جنگ بفرستد راجع به خواربار كه بايد از اينجا به آنجا ببرند گرفتار است، بخواهد خواربار را بفرستد راجع به جنگ گرفتار است، معذلك با تمام قوا جنگ را مقدم مى‏دارد. الان گرفتارى دولت به قدرى است كه اين بودجه‏هائى كه ملاحظه مى‏كنيد اينها نمى‏تواند كار دولت را درست كند، اين ملت است كه بايد درست كند.

    حالا من عرض مى‏كنم به شما، ما فرض مى‏كنيم كه حضرت امير سلام‏الله عليه امروز در ايران بود و رئيس دولت بود و ملاحظه مى‏كرد كه يك جمعيتى، صدام و آنهائى كه با او موافقند، يعنى همه دولت‏هاى دنيا به استثناى بعضى، اين هجوم كرده است به ايران و خرابى كرده است و نفوس مردم را تلف كرده است و آواره كرده است و غارت كرده است و خرابى. حضرت ببينند كه الان اسلام و ملت اسلام و اعراض نفوس ملت اسلام در خطر اين است كه اين ياجوج و مأجوج بريزد به ايران و همان كارى را كه در اهواز كرد و خرمشهر كرد در تهران بكند و در مشهد بكند و در اصفهان. اگر حضرت احساس اين معنا را كرد، چه كرد؟ مى‏نشست موعظه مى‏كرد؟ مى‏گفت كه خودم تنها درست مى‏كنم؟ پول نداشت، كافى نبود، ماليات تنها كافى نبود، چه بكند؟ حضرت آنوقت حكم مى‏كرد به اينكه مردم

    صحيفه نور ج 17 صفحه 172

    به حسب توانشان، مستضعفين، طايفه كم درآمد، اينها كنار و طايفه‏هائى كه پر درآمدند، صد ميليون مثلاً اينها هر سال در مى‏آورند و بيشتر و خصوصاً آنهائى كه كارى به كار اين مسائل ندارند، البته نوع بازرگانان اينجور نيستند، نوع تجار اينجور نيستند، نوع كسبه اينطور نيستند، اما در بينشان خوب اشخاصى هست، شما هم مى‏شناسيد كه يك معامله چند صد ميليونى مى‏كند و در آن معامله هم بيشتر از صد ميليون نفع مى‏برد و حساب و كتابى هم در كارش نيست. اميرالمؤمنين با اين كشورى كه در معرض خطر است چه مى‏كرد؟ همه افراد را مى‏فرستاد جنگ با فشار، اموال اشخاصى كه ثروتمند بودند و اينها را مى‏گرفت و مى‏فرستاد و اگر نمى‏رسيد عباى خودش را مى‏داد، عباى من را هم مى‏داد، كلاه شما را هم مى‏داد براى حفظ كشور اسلام، براى حفظ نواميس خود اين مردم. شما مى‏دانيد كه اگر خداى نخواسته صدام يك وقت دستش به تهران برسد چه خواهد كرد؟ براى شما اموال مى‏گذارد؟ براى شما اعراض مى‏گذارد؟ براى شما نفوس مى‏گذارد؟ مى‏دانيد چه خواهد كرد؟ مى‏دانيد كه خطر دارد الان؟ خطر، صدام قابل آدم نيست، اما صدام و آنهايى كه پشتوانه او هستند، دولت‏هايى كه پشتوانه او هستند، آنهايى كه كمك مى‏كنند به آنها، قدرت‏هاى بزرگى كه اسلحه مى‏دهند، قدرت‏هاى بعد از او كه آدم مى‏فرستند، تجهيزات مى‏فرستند، و افراد مى‏فرستند، خوب، يك همچو خطرى الان براى ايران هست. آيا در يك همچو خطرى كه همه متوجه همه است، نه متوجه يك قشرى، خطر خوزستان متوجه همه جاى ايران است، خطر خرمشهر و آبادان و - عرض مى‏كنم كه - آنجاهايى را كه آنها آنوقت در تصرف داشتند و آن كردند كه مغول نكرده بود در طول تاريخ، اين متوجه به همه است. انصاف است كه در يك همچو وقتى احتكار بشود، اين ملت را در مضيقه بگذارند؟ انصاف است كه در يك همچو وقتى گرانفروشى بشود كه دولت به جان بيايد و نتواند درستش بكند، يا بايد كمك كرد به اين دولت؟ تكليف نداريم ما كه كمك مى‏كنيم؟ تكليف شرعى، اين اصناف محترم، اين بازارى‏هاى محترم، اينها مى‏توانند مبارزه كنند با گرانفروشى، با اينكه اجناس را به قيمت ارزانتر بفروشند، آن مقدار كه گيرشان آمده، اگر اجناس را به قيمت ارزان بفروشند، محتكرين كنار مى‏روند، نمى‏توانند نگه دارند، يا محتكرين را بروند خود اصناف بروند آنجا، به آنها بگويند آقا چرا اين كار را مى‏كنيد در يك همچو وقتى كه همه چيز ما در معرض خطر است، ما حق داريم كه بنشينيم هى گله كنيم از اينكه مثلاً فلان چيز كم است، فلان چيز زياد است؟ خوب نمى‏توانيم. مسأله بالاتر از اين معنايى است كه من و شما خيال مى‏كنيم، مسأله، مسأله آمريكا است نه مسأله صدام. مسأله فرانسه هست، مسأله شوروى است.

    بازار را ما بايد حفظش كنيم با تمام قوا، از آن طرف بازار بايد دولت را حفظ كند

    خوب، ما بايد، اين ملت ما تا حالا مقاومت كرده و خداوند انشاء الله حفظشان كند و از اين بعد هم مقاومت كرده است و مى‏كند و بايد هم زيادتر مقاومت كند. شما بسياريتان يادتان هست اين جنگ دوم را، ما كه داخل جنگ نبوديم، طرف جنگ نبوديم و لكن وقتى كه اينها ريختند به ايران و ايران هم هيچ نتوانست كارى بكند و آن ارتش شاهنشاهى و آن حرف‏هائى كه رضاخان مى‏گفت، معلوم شد

    صحيفه نور ج 17 صفحه 173

    همه‏اش پوچ بود، اينها وقتى وارد شدند، با اينكه آنها هم كارى به مردم نداشتند، همين وارد شدند، اما ديديد كه ارزاق چه جور بود؟ ديديد كه هيچ نانى پيدا نمى‏شد؟ ديديد برنج نبود؟ هيچ نبود، جيره‏بندى بود، آن هم با آن قيمت گران در بعضى اجناس. ما امروز در جنگ هستيم آقا، ما، شوخى نيست. مسأله جنگ شوخى نيست، خرج جنگ شوخى نيست، مقاومت در مقابل جنگ شوخى نيست، يك لشكر را يا چندين لشكر را تجهيز كردن براى مقابله، اينها يك امورى است كه دولت گرفتارش هست و دارد خدمت مى‏كند. ما اين دولتى كه خدمت مى‏كند بايد تقديرش بكنيم، كمكش بكنيم. چهار نفرى كه توجه ندارند، يك چهار نفر ديگرى هم كه منافق هستند مى‏آيند هى به او يك چيزى مى‏گويند، به آنها يك چيزى مى‏گويند، ناراحتى ايجاد مى‏كنند در مردم. خدا داند كه با اين جنگ و با اين وضعى كه الان براى ايران هست و آن محاصره اقتصادى كه هست و آن كمك‏ها و كارشكنى‏هايى كه هست و آن تبليغات سوئى كه بر ضد شما و بر ضد اسلام هست، معذلك دولت ايستاده است و دارد خدمت مى‏كند، اين اعجاز است. بايد ما كمكش بكنيم، زير بغلش را بگيريم تا بتواند كار بكند. بايد اشكالاتى كه حتماً مى‏دانند، خود آنها هم مى‏دانند كه اشكال زياد است، اما چه بكنند؟ بگويند كه رها، هر كس هر كار مى‏خواهد بكند؟ خوب، يك عده هستند كه وارد مى‏كنند و به قيمت‏هاى چندين مقابل مى‏فروشند، يك عده هستند كه احتكار مى‏كنند، يك عده هست نمى‏كنند خوب، اين بيچاره دولت چه بكند؟ جنگ را رهايش كند، مى‏شود؟ آوارگان را رهايش كند مى‏شود؟ مستضعفان را رها كند، مى‏شود؟ شما ببينيد در همين بساطى كه الان براى ملت ما پيش آمده است و دولت هم آنقدر در مقابل اينها مقاومت كرده، چقدر ساختمان كرده براى مردم، چقدر راهسازى كرده براى مردم. من مكرر به اينها گفتم كه آقا اين كارهايى را كه مى‏كنيد، بياييد بگوييد، بيائيد به مردم بگوييد تا توجه پيدا كنند. خوب شما هم خيلى مى‏دانيد اكثر شايد بدانند كه در آنجاهائى كه هيچ برايشان كار نشده بود، نه آب داشتند، نه زمين داشتند، نه راه داشتند، هيچ نداشتند، نه طبيب داشتند، الان همه اينها تا يك حدودى كه قدرت داشته دولت، عمل كرده و خوب عمل كرده است. بنابر اين ما بايد از يك همچو دولتى كه نمونه است، شما خيال مى‏كنيد كه صدام اينطورى عمل مى‏كند؟ صدام هم مبتلاى به جنگ است، همه هم به او كمك كنند، اما بپرسيد از آنهايى كه از عراق مى‏آيند ببينيد چه مى‏كند او، بپرسيد از اين آقايان عراقى كه آمدند و فرار كردند آمدند، دارد چه كند با اين مردم، اين حبس‏هاى او و اشخاص اخيار را در حبس‏هايش چه مى‏كند. بنابر اين ما دو طرف قضيه را بايد ملاحظه كنيم. از آن طرف بازار را ما بايد حفظش بكنيم با تمام قوا، همه‏مان موظفيم. بازار است كه ما را نگه داشته، همه را نگه داشته، از آن طرف، بازار بايد دولت را حفظ كند. اگر رها كند چه بكند دولت. آقاى موسوى، نخست وزير يك كاسب است مثل شما كاسب بوده ديگر، پدرش هم الان ظاهراً كاسب است. خوب، آن كه چيزى ندارد كه خودش بدهد، وزيرهاى ديگر هم همه از اين قبيل‏اند. دولت خودش كه چيزى ندارد. دولت مى‏خواهد دفاع از جان شما، از ناموس شما، از مال شما، از حيثيت شما بكند. خوب، ما خودمان بايد اين كار را تكفل بكنيم و آن مقدار كه مى‏توانيم، اينهايى كه سرمايه‏هاى كلان دارند. اگر يك وقتى شما

    صحيفه نور ج 17 صفحه 174

    شنيديد كه اين آقايان بعضى مى‏گويند تروريست اقتصادى و محتكرين را مى‏گويند، محتكرين را مى‏گويند، عامه بازار كه محتكر نيستند، متعهدند آنها، آنها خلاف شرع نمى‏كنند. يك دسته هستند كه هم نق مى‏زنند، هم كارى به اين كارها ندارند، هم مال مردم را احتكار مى‏كنند و گران مى‏فروشند و بازار سياه درست مى‏كنند، يك دسته هم اينها، اينطور نيست كه به بازار كسى جسارت كند، من تا حالا از هيچ كس نشنيدم كه در بازار يك حرفى زده باشد. خوب، اين بازارى است كه بازار مسلمين است، اين بازارى است كه از اول تا حالا خدمت كرده و حالا هم خدمت مى‏كند، بعدها هم خدمت خواهد كرد. بنابر اين ما هم در گرفتارى‏هاى دولت بايد ملاحظه كنيم، هم گرفتارى مستضعفين و بيچاره‏ها بايد ملاحظه كنيم، هم گرفتارى اين آواره‏هايى كه آمدند و الان هستند. ما كه نمى‏توانيم اين آواره‏ها را، خصوصاً اين آواره‏هايى كه از خود ما هستند از اهواز آمدند، از - عرض كنم - خرمشهر آمدند، از اين بلادى كه مورد تعدى واقع شده است آمدند، از خوزستان آمده‏اند، بالاخره از جاهاى ديگر هم آمده‏اند و همين طور ميهمان‏هايى كه داريم، خوب افغانى هستند، مسلمان هستند يا فرض كنيد كه عراقى هستند يا بيچاره‏ها را از خانه‏هايشان دور كردند، مالشان را بردند، خودشان را فرستادند اينجا. خوب، بايد چه كرد با اينها؟ نبايد اينها را پذيرائى كرد؟ ما مسلمانيم، آنها هم مسلمانند. ما بايد از آنها پذيرائى كنيم. خدمت كنيم به آنها و اين دولت است كه دارد اين كارها را مى‏كند. عمق كار دولت را ما نمى‏توانيم درست بفهميم، تا يك دولت نيايد بنشيند، تا بعضى از آقايان محترم اصناف نروند پيش دولت بنشينند، از اين نمايندگان، دولت برايشان تشريح كند كه ما گرفتارى‏مان چى هست، آنقدرى كه آنها گرفتارى دارند ما تصورش را نمى‏توانيم بكنيم. بنابر اين ما دو طرف قضيه را بايد ملاحظه كنيم. يعنى از همه ابعاد ما بايد توجه بكنيم به مسائل و مشكلاتمان و اسلام همه ما را مسئول قرار داده، وقتى اعراض نفوس مسلمين در معرض خطر است، براى همه ما واجب است كه اگر به اندازه كافى ندارند آنها جمعيت، پاشيم برويم، آن كه مى‏تواند بايد پا بشود برود، براى همه واجب است كه حالايى كه يك عده‏اى داوطلب شدند و بحمدالله زياد هم هستند و رفتند تو جبهه هم الان، الحمدلله خوب است، لكن پشت جبهه مشغول باشند به تأييد دولت، مشغول باشند به اينكه دولتى كه در هر ماه چند ميليون خرج جنگ فقط مى‏كند، هر روز هر روز چند صد ميليون خرج جنگ را دارد دولت، از آن طرف هم عايدى دولت مهمش نفت بود كه نفت را حالا نمى‏گذارند ما استخراج كنيم زياد. نمى‏شود هم نفتى كه مال نسل‏هاى آينده است همه‏اش را در بياورند و حالا خرج كنند و چهار روز ديگر زندگى نتوانند بكنند. باقى‏اش اين است كه خوب مردم كمك كنند، خيرخواه‏ها كمك كنند، ما نصيحت مى‏كنيم، استدعا مى‏كنيم از آنها كه كمك كنيد به اين دولتى كه مشغول گرفتاريش هست و آنهمه گرفتارى دارد. دولت هم بايد به شما كمك كند، طرفينى است قضيه، يك طرف را نبايد حساب كرد. از آن طرف دولت كه مى‏تواند بايد خدمت كند آنقدرى كه توان دارد بايد خدمت كند به بازار و به مستمندان و به ديگران، از آن طرف هم آقايان همه بايد خدمت بكنند. منتها اينكه حالا من دارم مى‏گويم، به گوش يك عده زياد اما كم مايه، كم سرمايه، به گوش آنها مى‏رود، اما يك عده‏اى هم هستند كه سرمايه‏هاى هنگفت دارند، آنها

    صحيفه نور ج 17 صفحه 175

    اين حرفها را خيلى گوش نمى‏دهند، حساب آنها با خداى تبارك و تعالى است. انشاءالله خداوند همه شما را تأييد كند، موفق باشيد و همه و همه ما و دولت، همه دنبال اين باشيم كه اسلام را پياده كنيم و احكام اسلام را و اميدواريم كه پيروز بشويم و پيروز مى‏شويم و خداوند همه شماها را حفظ كند.

    والسلام عليكم و رحمةالله و بركاته

    
    previos page menu page next page
    

  7. #1527
    afsanah82
    مهمان

    پیش فرض

    
    previos page menu page next page
    

    صحيفه نور ج 17 صفحه 176

    تاريخ: 12/11/61

    متن نامه رئيس ديوانعالى كشور و نخست‏وزير به محضر امام خمينى

    بسم الله الرحمن الرحيم‏

    محضر مبارك آيت الله العظمى امام خمينى رهبر انقلاب و بنيانگذار جمهورى اسلامى ايران

    به عرض عالى مى‏رساند بررسى‏هاى انجام شده نشان مى‏دهد كه اموال منقول و غير منقول بعضى افراد به عناوين مختلف كه مستند به احكام كلى بعضى از حكام محترم شرع مى‏باشد توقيف و گاهى ضبط مى‏گردد، بنابر آنچه گفته مى‏شود بعضى از احكام ياد شده را به حضرتعالى نسبت مى‏دهند كه به تشخيص اين ستاد با فرمان اخير مغاير است. نظر مبارك را بيان فرمائيد.

    عبدالكريم موسوى اردبيلى - ميرحسين موسوى‏

    تاريخ 13/11/61

    پاسخ امام خمينى به نامه رئيس ديوانعالى كشور و نخست وزير

    بسم الله الرحمن الرحيم‏

    درباره توقيف‏ها مطلب همان است كه در بيانيه هشت ماده‏اى آمده است و پيش از تعيين تكليف شرعى در محاكم، هر گونه دخل و تصرف، خلع يد، سرپرست گذاشتن و غيره مشروع نيست و اگر حكمى و يا دستورى مخالف آن باشد، اعتبار ندارد و ستاد در جلوگيرى آن، اقدام قاطع نمايد و در صورت نسبت چيزى به اينجانب، تا از شخص اينجانب سؤال نشده است بايد ترتيب اثر ندهند، زيرا بسيارى از امور كه به اينجانب نسبت داده مى‏شود بر خلاف واقع است.

    روح الله الموسوى الخمينى

    
    previos page menu page next page
    

  8. #1528
    afsanah82
    مهمان

    پیش فرض

    
    previos page menu page next page
    

    صحيفه نور ج 17 صفحه 177

    تاريخ: 14/11/61

    بيانات امام خمينى در ديدار با وزير و معاونين وزارت صنايع سنگين و اعضاى هيأت عامل سازمان گسترش و نوسازى صنايع ايران

    وقتى انسان اراده كرد به پيش مى‏رود

    بسم الله الرحمن الرحيم‏

    من معتقدم كه شما و همه كسانى كه به كارى اشتغال داريد بايد دو جهت را مراعات كنيد، يكى اتكاء به خدا و تلاش براى كسب رضايت او در جهت قطع هر گونه وابستگى اين مملكت به اجانب است چون براى جمهورى اسلامى ايران عيب است كه دستش پيش ديگران دراز باشد، و دوم اينكه هيچگاه از كارها مأيوس نشويد چون همه چيز يكدفعه درست نمى‏شود و كارهاى بزرگ بايد به تدريج صورت گيرد و اين بستگى به اراده انسان دارد، وقتى انسان اراده كرد به پيش مى‏رود. شما ببينيد در همين قضاياى انقلاب عده اى‏گفتند مگر مى‏شود بدون اسلحه با آنها طرف شد اما وقتى كه ملت اراده كرد موفق گرديد و اكنون شما كمرتان را محكم ببنديد و آن افكارى كه همه كارها را شرق و يا غرب بايد انجام بدهد از ذهنتان بيرون كنيد و تصميم بگيريد كه همه را خودتان انجام دهيد. الحمدلله كشور ما جوان‏هاى با استعداد و كارآمد زياد دارد و كسى بالاى سر آنها نيست كه مانند زمان سابق نگذارد آنها در امور تخصصى مداخله كنند و يا آنها را در حد معمول كارگرى نگه دارد. اكنون محيط براى فعاليت شما باز و زياد است و من دعا مى‏كنم كه شما در اين كار بزرگى كه بناست انجام بدهيد موفق باشيد.

    والسلام عليكم و رحمة الله

    
    previos page menu page next page
    

  9. #1529
    afsanah82
    مهمان

    پیش فرض

    
    previos page menu page next page
    

    صحيفه نور ج 17 صفحه 178

    تاريخ: 18/11/61

    بيانات امام خمينى در جمع مسؤولين و حكام شرع دادگاه‏ها و دادسراهاى انقلاب اسلامى مركز

    آنى كه اساس است آن است كه ما حسابمان را با خدا درست كنيم، نه با مردم

    بسم الله الرحمن الرحيم‏

    من هم مشكلات دادگاه‏هاى انقلاب را و دادسراهاى انقلاب را مى‏دانم كه خيلى زياد است، و هم زحمات آنها را مى‏دانم كه زحمات بسيارى است، براى اينكه خود مواجه شدن با امثال آنهايى كه سر و كارشان با اين دسته از آقايان است، اصل مواجه شدن با آنها خودش مشكل است. فرضاً كه انسانى بخواهد به آنها مسائلى را بگويد و آنها جواب بدهند، اينها، اين مسائل هم البته حجمش خيلى زياد است و من مى‏دانم كه با حجم زياد و كمبود افرادى كه حوزه‏هاى علميه نمى‏توانند، حالا من سفارش زياد كرده‏ام و مى‏كنم، وليكن خوب، كمبود دارند و اين نكته‏اش اين است كه در فكر اين مسائل، حوزه‏ها نبودند، يعنى حوزه‏ها دنبال همان احكامى بودند كه رايج بين خودشان هست و محل ابتلاى مردم است، مسأله دولتى در پيش نبود كه راجع به آن هم فكرى بكنند. تازه اين كار واقع شده است و حوزه‏ها هم دنبالش هستند كه افراد تربيت كنند، افراد پيدا كنند و من هم سفارش زياد كرده‏ام و باز هم مى‏كنم، لكن اين مسأله البته مشكل است، لكن شما در يك انقلابى كه پيش مى‏آيد توقع اينكه مسائل به آسانى رفع بشود نبايد داشته باشيد و نداريد هم، و اينكه كسى به شما از بشر يك تشويقى بكند يك عرض مى‏كنم كه فرض كنيد كه پاداشى بدهد، شما براى خدا كار مى‏كنيد، بشر چيزى نيست، بشر يك چيزى حالا مى‏گويد، يك چيزى فردا فرض كنيد بعضى‏شان خلافش را هم مى‏گويند، اينى كه اساس است اين است كه ما حسابمان را با خدا درست كنيم، نه با مردم و از هيچ كس هم توقع نداشته باشيم، مائى كه براى خدا مى‏خواهيم يك كارى بكنيم توقع نداشته باشيم. و من از مخصوص اين قشرى كه سر و كارشان با اين اشخاصى است كه ضد انقلاب هستند و اشرار هستند، من علاقه به اينها زياد دارم و زحمت آنها را مى‏دانم و من در آن نوشته‏اى هم كه نوشتم راجع به، ضد انقلاب را استثناء كردم. و من معذلك يك گاهى مى‏بينم سوأل مى‏كنند كه راجع به اينها چى خوب، من از اول گفتم كه آنها حسابشان از اين مسائل جداست. آنها نه عفوى حالا در كار است بر ايشان مگر اينكه خيلى تشخيص بدهند كه نه، ديگر حالا منقلب شده واقعاً ، و الا ما نمى‏توانيم حالا با ضد انقلاب يك جورى رفتار كنيم كه فردا باز يك اجتماعى بكنند و يك غائله‏اى براى ايران ايجاد كنند، براى اسلام ايجاد كنند. اسلام به ما اجازه نمى‏دهد اين را. ما راجع به افراد ديگرى كه افراد عادى هستند، افرادى‏

    صحيفه نور ج 17 صفحه 179

    هستند كه يك جرم‏هائى كرده‏اند كه در همه جا هست اين جرم ها، عادى است، آنها را بايد البته خوب رسيدگى بكنند و چه بكنند و چه بشود.

    حفظ اموالى كه در معرض خطر است، بر ولى غائب واجب است

    راجع به اموال، اگر اموال‏هايى هستند كه واقعاً در معرض اينند كه اگر چنانچه رسيدگى به آنها نشود از بين برود، همانطورى كه آقاى محمدى فرمودند، خوب، اين يك مسأله‏اى است كه براى خاطر آنها، ولى غائب بايد آن كار را بكند، واجب است برايش كه اين كار را بكند، براى اينكه از امور حسبيه است، و بعضى وقت واجب است اين امر را انجام دادن، براى حفظ اموال آنها، حفظ كنند آنها را، اموالى كه در معرض خطر است، در مظن از بين رفتن است، بفروشند و بر ايشان نگه دارند، همين طورى كه آقاى موسوى گفتند. و انشاءالله اين كارها را انجام مى‏دهيد.

    و من راجع به دادگاه انقلاب و راجع به كارهائى كه مربوط به دادگاه انقلاب است، من نمى‏گويم كه بايد اينجا سستى بشود. اينجا بايد با جديت جلويش گرفته بشود، بايد جلوى اين فسادها گرفته بشود. حالا بگيرند نگه دارند تربيت كنند يا اگر واقعاً مستحق حدود شرعى هستند حدود شرعى را جارى بكنند كه زندان‏ها بايد زندان‏ها محل تربيت باشد، بايد مردم را در زندان‏ها تربيت كرد، زندان خودش يك تربيتگاه بايد باشد. خوب كسانى كه در زندان هستند برايشان صحبت بشود ارشاد بشود، آقايان صحبت كنند برايشان ارشادشان كنند. ممكن است يك عده‏اى شان افرادى باشند كه واقعاً گول خورده‏اند و شايد اكثراً هم گول خورده باشند. آنهائى كه گول خورده‏اند كم كم درست مى‏شوند، تا يك وقتى كه آرامش پيدا شد، خوب، آنها هم بروند سراغ زندگيشان. اما آنهائى كه غير اينها هستند، فرض كنيد يك كسى يك دزدى كرده، يك كسى يك فرض كنيد كه يك كار خلاف كرده، آنى كه حد شرعى دارد، خوب، حد شرعى جارى كنيد، آنى كه حد شرعى ندارد بايد رسيدگى كرد و اين تعزير مى‏خواهد، تعزيرش كنند و رهايش كنند، آن هم كه حد دارد حدش را مى‏زنند رها مى‏كنند، نگه داشتنش در زندان جز اينكه يك خلاف باشد و خداوند راضى نباشد و اينكه يك كسى كه بايد يك يا چند شلاق بخورد برود، خوب، اينها را ناراحت كردن، كه اينها بايد زودتر رسيدگى شود. حالا هم باز همين معنا را عرض مى‏كنم كه همه بدانند كه در غير دادگاه‏هاى انقلابى كه مربوط به اين گروهك‏هاست، ساير دادگاه‏ها و دادسراها كار مردم را بايد زود تمام بكنند و من به حوزه علميه هم سفارش كرده‏ام و مى‏كنم به اينكه كمك كنند و امروز ايران محتاج به كمك است.

    معامله با آنهائى كه در زندان هستند، معامله انسانى - اسلامى بايد باشد

    شما اگر بدانيد، خيال كنيد كه در هيچ جاى دنيا مثل ايران پيدا كنيد، نمى‏توانيد بكنيد، يا اينكه به مجردى كه انقلاب شد كارهايش يكدفعه رو به راه شد ديگر. حالا يك دسته‏اى اشرار هست. خوب، اشرار، مگر آمريكا اينهمه اشرار را ندارد؟ اينهمه جناياتى كه در آمريكا واقع مى‏شود در ايران واقع

    صحيفه نور ج 17 صفحه 180

    نمى‏شود، يا در جاهاى ديگر، اين هم، همه‏اش براى اين است كه كارها افتاد دست يك عده متدين، يك عده‏اى متدين آمدند در ميدان و كارها را انجام دادند. حالا اين متدينين يك دسته شان از اهل علم بوده‏اند و يك دسته‏شان هم از اشخاص عادى بودند، متدينين بودند، اينها آمدند و كارها را انجام دادند و حالا هم الان هستند، حالا هم از همه ايرانى‏هائى كه هستند، اينهائى كه از اول بودند حالا هم هستند در ميدان، حالا هم چيز مى‏كنند. و از باب اينكه ناراحتى‏هايى در پيش بود، خوب، من صلاح ديدم به اينكه بعضى مسائل را طرح كنم و به آقايان بگويم و آقايان هم پيگيرى دارند مى‏كنند و اميدوارم كه كارها را درست بكنند. اما در همان جا من قضيه دادگاه‏ها و داسراى انقلاب را كه مربوط به اين جمعيت است، همان جا من گفتم آنها حسابشان عليحده است. اينها بايد با جديت چيز بشود، با جديت تعقيب بشود و حسابشان را درست بكنند. البته معاشره، معامله با آنها مادامى كه در زندان هستند، معامله انسانى اسلامى بايد باشد و هر وقت هم معلوم شد كه اين شخص بايد فلان حد را بخورد، فلان حد را بخورد. بايد هم بماند تو حبس - چيز - تا برود و آن، اشرارى است كه اگر بيرونش كنند باز هم مشغول بشود به آن كارها، ماند تا هر وقتى كه خدا بخواهد.

    بايد همه تشكر كنند از اين آقايانى كه كارهايشان را زمين گذاشتند و مشغول خدمت به اسلام شدند

    در هر صورت، من به همه كس، حالا يك دسته‏اى ملتفت نيستند، توجه ندارند. همه كس بايد تشكر كنند از اين آقايانى كه كارهايشان را زمين گذاشتند. اين آقايان يك كار ديگرى داشتند يك كار كارشان اين كارها نبود كه، يك كارهاى ديگرى داشتند، يك علاقه‏اى به يك مسائلى داشتند، علاقه‏اى به مباحثه داشتند، علاقه‏اى به درس داشتند، در يك محلى علاقه پيدا كرده بودند. اينها بدون اينكه توقعى داشته باشند آمدند و مشغول خدمت شدند به اسلام، خدمت شدند به مسلمين و ما بايد از آنها قدردانى كنيم، بايد تشكر كنيم از آنها و خداى تبارك و تعالى هم به آنها اجر خواهد داد و همه چيز از اوست. و انشاءالله جبران همه نقيصه‏ها را او مى‏كند، بشر چيزى نيست بشر فرض كنيد كه به شما يك تبريكى هم بگويند، اين اثرى ندارد، اثر دارد اين است كه كار پيش خدا خوب باشد، تا هميشه شايستگى انسان داشته باشد. و من اميدوارم كه انشاءالله همانطورى كه تا حالا وضع ايران رو به خوبى است الحمدلله، رو به بهبودى است، از اين به بعد هم رو به بهبودى بشود و اين مسائل جنگ هم زودتر انشاءالله حل بشود و ايران اگر رهايش كنند به حال خودش (و حال آنكه نمى‏كنند رها) كار خودش را زود انجام مى‏دهد، ولى حالا هم كه رها نكنند باز دارد انجام مى‏دهد.

    منافقين حتى بعضى از علماى ما را بازى داده بودند

    آن مسأله‏اى كه همه كس مى‏گفت، هر كس مى‏رسيد مى‏گفت كه نمى‏شود، نكنيد، خونريزى مى‏شود، چه مى‏شود ، بعضى از آقايان از قم به من نوشتند كه آقا ديگر بس است - ديگر - اين شاه‏

    صحيفه نور ج 17 صفحه 181

    ماندنى است، ديگر بس است رها كنيد خوب، اينها نمى‏دانستند قضيه را و معذور بودند. از اين ور خيرخواه بودند، معذور هم بودند، اما حتى براى منافقين. منافقين، خوب بعضى‏ها را بازى داده بودند اينها، خوب، اينهمه جوانان ما را بازى دادند هيچ، بعضى از علماى ما را بازى داده بودند، بعضى از ريش سفيدهاى ما را بازى داده بودند، كه به سفارشى نوشته بودند راجع به اينها و من آن آدمى كه آمد، با آنكه سفارشى نوشته بودند اينها، گوش كردم حرف‏هايش را ديدم آدم معوجى است. از زياد مسلمان بودنش من اين را ادراك كردم.

    در هر صورت، ما بايد اين راهى كه در آن واقع شديم ببريمش تا آخر. مأيوس نبايد بشويم و شما هم دنبال اين نباشيد، يعنى خيال اين را نكنيد كه به شما يا به ايرانى‏ها، خارجى‏ها تبريك مى‏گويند. آنها تا آخر هم با ما سر و كارشان، سر و كار دشمنى است و ما هم بايد اعتنايى به اين دشمنى‏ها نكنيم. آنها همه چيز دارند، ما خدا داريم. يعنى همه چيز ما داريم، آنها هيچ چيز ندارند و تا حالا هم كه خداى تبارك و تعالى به ما لطف فرموده، عنايت فرموده و ما تا حالا هم بحمدالله بدى آنطورى كه انقلابات ديگر مى‏بينند، نديديم. اينطور كه يك ميليون يك ميليون مى‏ريختند دريا، ما نداديم اينطور چيزها را و آن هم براى همين بود كه مردم در كار بودند، اسلام در كار بود، اين مردم يك راز رساندند، من اين حديثى كه وارد شده، گاهى وقت به اين، همين امثال محمدرضا حمل مى‏كنم كه لايزال يويد هذا الدين بالرجل الفاجر آن رجل فاجر وقتى كه كار را رساند به آنجا يكدفعه انقلاب حاصل شد، اين تأييد است ديگر، تأييد دين است، عكس العمل است اين، آن كارى مى‏كند كه عكس العملش يك همچو مطلبى مى‏شود و اين از اوضح مصاديق بود كه اين، آن رجل فاجر بود كه تأييد كرد رژيم را به اين معنا، كه با كار بدش و با ظلمش و با ستمش انفجار حاصل كرد و مردم فهميدند و همه به اينكه اين رژيم، رژيمى نيست كه بشود به آن دل بست، اين رژيمى نيست كه بتواند خدمتگزار باشد، او خواهد غارت كند، مى‏خواهد از بين ببرد، وقتى مردم فهميدند اين معنا را، از اعمال خودشان فهميدند، انفجار حاصل شد و بحمدالله پيروز شديد در يك مدت كمى و با يك ضايعات كمى و آن چيزى كه برديد ارزشش در دنيا زياد است و آن اين است كه اسلام را آورديد، اسلام را آورديد در ايران. حالا هر كس، هر چيزى مى‏خواهد بگويد بگويد، به ما چه ربطى دارد براى ما همه مى‏گويند، براى شما هم بگويند مثلاً براى من مى‏گويند كه، از اين خارجى‏ها يك وقتى نوشته بودند، چه كردند كه خودش ديگر كارى از او نمى‏آيد اين اطرافى‏ها دارند اداره مى‏كنند او را، آن اطرافى‏ها را من تا حالا نشناخته‏ام كه او هى دارد به من مى‏گويد عرض مى‏كنم كه يا فلان آدم يا فلان آدم در او تأثير دارد، حال آنكه اگر مرا آنهائى كه شناخته‏اند مى‏دانند كه من آنى كه بايد انجام بدهم تحت تأثير واقع نمى‏شوم، انجام مى‏دهم. اگر من بنا بود كه تحت تأثير واقع شده بودم از اول بنا بود نبايد اصلا وارد بشوم در كار، با اينكه آنقدر به من خيرخواهى كردند الى ماشاءالله، خوب، من در پاريس هم كه بودم خيرخواهى زياد مى‏شد كه كشته مى‏شود، چه مى‏شود، شلوغ مى‏شود، چه مى‏شود، پيش هم نمى‏رود، از اينها، لكن ما ديديم كه خوب، يك تكليفى است ما ادا مى‏كنيم، توانستيم كه بحمدالله حالا هم توانستيم كار را انجام بدهيم، نتوانستيم

    صحيفه نور ج 17 صفحه 182

    هم تكليفى بوده است ادا كرديم. حالا هم شما همين است يك تكليفى متوجه است الان به همه ما براى حفظ اين جمهورى، به همه ايرانى‏ها، تكليف متوجه است كه اسلام را آورديد، حفظش كنيد، رژيم را برديد يك رژيم حقى را آورديد، بالاخره هم شكستيد شما چيز را، اما تكليف ادا كرديد - دنبال آنها دنبال اين هستند كه حالا چه مى‏گويند كه ما آن كار را بكنيم، حالا اين كار پيش مرم چه مى‏شود، مردم چه صلاح مى‏بينند و آنهمه صلاحديد مى‏كردند براى حضرت امير، كه شما آن آدم بگذاريد باشد، بعدها، ايشان مى‏گفت من نمى‏توانم يك كسى كه بر خلاف اسلام عمل مى‏كند بگذارمش باشد. در هر صورت اميدوارم كه خداوند قدرت مقاومت به همه ما عنايت كند و ما مقاوم باشيم در مقابل مشكلات و انشاءالله اميدوارم كه به زودى مسائل حل بشود و اگر من نبينم، شما انشاءالله ببينيد كه مسائل خوب شده، حل شده و موفق باشيد خداوند تاييد كند همه را.

    والسلام عليكم و رحمه الله و بر كاته‏

    
    previos page menu page next page
    

  10. #1530
    afsanah82
    مهمان

    پیش فرض

    
    previos page menu page next page
    

    صحيفه نور ج 17 صفحه 183

    تاريخ: 19/11/61

    بيانات امام خمينى در ديدار با فرمانده و پرسنل نيروى هوائى و گروهى از كاركنان هواپيمائى جمهورى اسلامى

    تعهد و فداكارى شما نيروى هوائى از ياد همه مستضعفان محو نخواهد شد
    بسم الله الرحمن الرحيم‏

    من اين پيروزى‏هاى قدرتمندانه اسلام در اين دهه اخير فجر به همه شما آقايان و تمام نيروهاى مسلح و امت بزرگ اسلامى تبريك عرض مى‏كنم. مجاهدات شما برادران نيروى هوائى كه اول نيروئى بود كه به اسلام پيوست و اول نيروئى بود كه به اسلام رو آورد و قرآن، و به طاغوت پشت كرد. اين تعهد و اين فداكارى كه در آنوقت ارزش فراوان داشت، از ياد ملت، از ياد همه مستضعفان محو انشاءالله نخواهد شد و شما در پيشگاه خداى تبارك و تعالى آبرومنديد و ارزشمنديد كه در وقت مشكل اين سد را شكستيد و در دنباله شما ساير نيروها هم متصل شدند به ملت و بحمدالله پيروزى حاصل شد و طاغوت مبدل به رحمان شد و شمائى كه در آنوقت در خدمت طاغوت بوديد، از آن روز تاكنون در خدمت اسلام و در خدمت خداى تبارك و تعالى هستيد.

    اين پيروزى كه براى شما و قواى مسلح از اول انقلاب تاكنون پيدا شده است، يك امر عادى نمى‏شود تلقى‏اش كرد، اما در اول انقلاب مى‏دانيد كه ما مواجه بوديم با چه قدرتى كه در سال‏هاى طولانى او را مجهز كرده بودند ولو اينكه براى ايران مجهز نكرده بودند براى مقابله با دشمن‏هاى امريكا مجهز كرده بودند و مى‏دانيد كه همه قدرت‏ها هم دنبال او بودند و به او كمك مى‏كردند و معذلك اين ملت در آنوقت كه چيزى نداشت، دست تهى بود، بر اين قدرت‏ها غلبه پيدا كرد و از جمله غلبه‏ها قضيه اتصال شما برادران بر ملت بود كه در آن روز شعارهاى ملت، دعوت شما به برادرى بود و شما هم پذيرفتيد و در كنار برادرانتان تا امروز مشغول جهاد مقدس هستيد. بايد ما همه بدانيم كه دنبال اينكه ملت و همه اقشار نظامى و قواى مسلح براى خدا و براى پياده كردن احكام خدا و براى بيرون راندن شيطان و رژيم طاغوت و جايگزين كردن الله اكبر به جاى اينها. و رژيم جمهورى اسلامى در همه مراحل به ما و شما كمك فرموده است و عناياتش از شماها سلب نشده است و من اميدوارم كه شما و همه ما و همه ملت به عهد خودشان براى خداى تبارك و تعالى باقى باشند و خداى تبارك و تعالى هم اگر شما نصرت بكنيد و عده فرموده است كه نصرت كند به شما و تا كنون هم نصرت فرموده است. شما ملاحظه بفرمائيد كه در هر مرحله‏اى از مراحل كه ملت ايران و ارتش ايران و سپاه ايران و ساير قواى مسلح روبرو شدند با كفار، در عين حالى كه اينها ساز و برگشان به اندازه آنها نبوده است و آنها از

    صحيفه نور ج 17 صفحه 184

    همه جا گدائى كردند و به آنها كمك شده است و ايران جز اتصال به خداى تبارك و تعالى به جاى ديگر اتصال ندارد، اين خداى تبارك و تعالى است كه اين پيروزى‏ها را نصيب شما و نصيب ملت شما كرده است و الا يك قوائى كه در سنگرهاى از پيش ساخته شده نشسته‏اند، سنگرهاى بسيار عظيم نشسته‏اند و به همه جور از قواى از مهمات مجهز هستند، از سلاح مجهز هستند، آنوقت يك عده از اين طرف در بيابان‏ها راه بيفتند و آنها را از سنگرها بيرون كنند و سنگرها را خالى كنند و از آنها آنقدر اسير بگيرند كه شما مى‏دانيد. يك مسأله‏اى نيست كه ما يك امر عادى حساب بكنيم و پاى خودمان حساب كنيم. اين مسأله مافوق طبيعت است. اين مسأله روى عناياتى است كه خدا به شما كرده است و دارد. و براى ما همه اين عنايت خداى تبارك و تعالى بالاترين درجه است و ما همه مرهون نعمت‏هاى او هستيم و بايد هميشه اين مطلب را در نظر داشته باشيم.

    امروز شما مى‏بينيد كه همه اقشار ملت يك دست هستند در مقابل كفار

    و خداى تبارك و تعالى هم به دنبال اينكه شما اين نعمت را شكر مى‏كنيد زياد مى‏كند اين نعمت را - اگر شكر - اگر شكر بكنيد وعده فرموده است كه من زياد مى‏كنم. نعمت‏هاى خودش را زيادكند. امروز شما مى‏بينيد كه همه قواى مسلح، قواى مسلح و ملت همه با روحانيت، روحانيت با همه، يك دست هستند در مقابل كفار و رمز پيروزى شما همين است. يك همچو مجلسى كه الان ما داريم كه روحانيت با شما مخلوط هستند و در سابق اگر يك روحانى هم در آنجا بود روحانى وابسته به دربار بود و امروز روحانيونى هستند كه از خود اين مردمند و خدمتگزار اين مردمند و از حوزه‏هاى علمى هستند و به هيچ جا مربوط نيستند. امروز اين مخلوطى كه ايران دارد كه سپاه با ارتش، ارتش با بسيج، بسيج با همه، عشائر با شما با همه. ملت پشتيبان، روحانيت پشتيبان، همه با هم هستيد، اين يك نعمتى است كه خداى تبارك و تعالى به ايران مرحمت فرموده است و گمان نكنيد در جاى ديگر اين نعمت باشد و علتش هم اين است كه ايران براى اسلام قيام كرد. از اول فرياد زد كه ما اسلام را مى‏خواهيم و خداى تبارك و تعالى براى اينكه به اسلام ارج مى‏گذارد، اين كارى كه شما كرديد، در پيشگاه او ارزش داشت و شما را يارى كرد و اگر ملت‏هاى ديگرى هم همين برنامه را داشته باشند و براى اسلام و براى خدا حركت كنند، خداى تبارك و تعالى با آنها هم همان خواهد كرد كه با شما خواهد كرد. عمده اين است كه ما تكليف‏مان را بفهميم. عمده اين است كه بشر بفهمد كه بايد چه بكند. اگر بشر راه خودش را پيدا بكند، خداى تبارك و تعالى راه‏هاى هدايت را، راه‏هاى پيروزى را به او نشان مى‏دهد. شما گمان كنيد كه اين رعبى كه خدا در دل اينها انداخته است، به واسطه تفنگ ماست؟ به واسطه قدرت ماست؟ اين يك رعبى است كه در صدر اسلام هم خداى تبارك و تعالى پيغمبر اسلام را با همين رعب كه به دل دشمنانش مى‏انداخت پيروز مى‏كرد و الا آنها هم در مقابل دشمنانشان ساز و برگى نداشتند. اينكه يكدفعه وقتى الله اكبر گفته مى‏شود فوج فرار مى‏كنند، سنگرها را خالى مى‏كنند، در همين اخير كه اطلاع دادند ديديد كه به مجرد اينكه اينها حمله كردند و صداى الله اكبر را بلند

    صحيفه نور ج 17 صفحه 185

    كردند، آنها فرار كردند. در خرمشهر هم همين شد. جاهاى ديگر هم همين. بنائاً عليه ما بايد اين نعمت خدا را حفظ كنيم و اين رحمتى كه خداى تبارك و تعالى به ما عنايت كند، كوشش كنيم كه اين رحمت ادامه پيدا كند و كوشش اين است كه اولاً الهى بشويم، در راه خدا خدمت بكنيم، خودمان را فرمانبر از خدا بدانيم و خودمان را از او و به سوى او بدانيم و دنبال همين معنا آنوقت آن مسأله دوم كه وحدت و انسجام است حاصل مى‏شود، براى اينكه تفرقه از شيطان است و وحدت كلمه و اتحاد از رحمان است. وقتى كه شما الهى شديد، رحمانى شديد، توجه به خدا داشتيد، دنبال او ديگر تفرقه حاصل نمى‏شود، اختلاف حاصل نمى‏شود. و بحمدالله امروز مابين همه قواى مسلح يك انسجام بزرگ هست و اميدوارم كه همه توجه داشته باشيد كه اين انسجام را حفظ بكنيد.

    كوشش كنيم كه اين رحمت الهى ادامه پيدا كند

    و به اين بوق‏هاى تبليغاتى كه در دنيا بلند است بر ضد شما، بر ضد همه بلند است، به اينها هيچ وقت اعتنا نكنيد. اينها گاهى تحريك مى‏كنند ارتش را ارتش را ديگر، در ايران ارتش ديگر كارى به جمهورى اسلامى ندارد و گاهى از اين طرف تحريك مى‏كنند. اينها شغلشان اين است كه در هر شكستى كه بخورند يك مدتى كه اصلاً بروز نمى‏دهند شكست را، يك مدتى هم مى‏گويند كه اين مى‏گويد اينطورى، آن مى‏گويد اينطورى. الان هم مى‏گويند كه دولت ايران مى‏گويد كه ما چه كرديم، صدام هم مى‏گويد كه ما تمامشان را از عراق بيرون كرديم، همه را كشتيم يا بيرون رفتند و تجهيزات آنها را هم همه را ضبط كرديم. اساس صحبت همين است و بايد دولت‏هاى منطقه اين مطلب را بفهمند كه اگر چنانچه با اسلام آشنا بشوند و با ايران دست برادرى بدهند، ايران مى‏تواند آنها را از شر همه قدرت‏ها نجات بدهد و آنها ديگر انشاءالله و آنها ديگر خوف اينكه اگر ما چه بكنيم آمريكا چه مى‏كند، نداشته باشند. خوب، ما همان‏هائى كه شما مى‏ترسيد عمل كرديم. ما يك نوكر نشاندار بزرگى از آمريكا بيرون كرديم و ما سفارت امريكا كه اسمش سفارت بود و جاسوسخانه بود، بستيم و تصرف كرديم و ما جاسوس‏هاى امريكائى را بيرون كرديم. و ما مستشارهاى امريكائى را بيرون كرديم و امريكا هم نتوانست كارى بكند، مى‏خواست بكند. و - ما در صورتى كه - ايران در صورتى كه يك جمعيت محدود فوقش چهل ميليونى دارد و يك مهمات و اسلحه محدود دارد، در عين حال ايستاده در مقابل همه قدرت‏ها و از هيچ قدرتى هم باك ندارد، براى اينكه به يك قدرت اتكال دارد و او خداست. وقتى به او اتكال داشت و اتصال داشت، احتياج به اينكه به ديگران اتصال پيدا كند ندارد. وقتى بناشد يك جمعيت چهل ميليونى بتواند در مقابل آمريكا و در مقابل شوروى، در مقابل فرانسه و در مقابل همه اينها بايستد، يك ملت اگر يك ميلياردى شد، آنوقت كسى مى‏تواند با او مخالفت كند؟ اين مسلمان‏ها كه قريب يك ميليارد جمعيت دارند، لكن متفرق از هم هستند، هر كدام يك سازى مى‏زنند، دولت‏هايشان با ملت‏هايشان مخالفند، ملت‏ها هم با دولت‏ها همين طور، هر دولتى هم با دولت ديگر اگر هم بگويد دوستم، دروغ مى‏گويد. اين صدام كه حالا اينقدر، تا حالا اينقدر ادعا مى‏كرد كه من وابستگى

    صحيفه نور ج 17 صفحه 186

    به آمريكا ندارم و من با اسرائيل دشمنم و با مصر دشمن هستم و من يك عربى هستم كه فقط عربيت را مى‏فهم و آمريكا و فرانسه و ديگران را اصلاً كارى ندارم و قبول ندارم، حالا معلوم شد كه كه قضيه چى هست، حالا معلوم شد كه اين مرد، هم آمريكائى بوده است هم اسرائيلى بوده است و هم در غياب آنها با شوروى بست و بند داشته است و هم با فرانسه. آنى كه در ذهنش نبوده، عرب بوده، با مصر هم به اعتبار اينكه آمريكا با مصر است، آن مربوط است والا او تابع اين است، مى‏خواهد قدرت خودش را در همه منطقه جا بزند. از اول هم كه وارد اين هجوم شد، بازيش دادند و بزرگ منشى خودش به اصطلاح و بلند بينى خودش به اصطلاح و آن حب شيطانى نفسانى خودش هم بود. آمريكا هم بازيش داد كه ايران ديگر چيزى ندارد، خوب ارتشش كه از بين رفت و پاسدارها هم كه چيزى نيستند و ديگر مردم هم كه اصلاً كارى به اين حرف‏ها ندارند، تو بيا برو ايران را بگير. نفت ايران مال تو. وقتى شد، چه خواهى كرد، چه خواهى شد، منطقه را تو بگير، همه منطقه مال تو. يك همچو حرف‏هائى زدند و كلاه سرش گذاشتند. اين بدبخت هم از آنها گول خورد و حمله كرد به ايران و هيچ يك از اينها ايران را نمى‏شناختند، يعنى ايران را خيال مى‏كردند مثل زمان سابق است. ايران را آنها نمى‏دانستند كه وقتى يك ملتى اسلامى شد، يكدفعه فرياد اسلام را زد، اين غير از آن چيزهائى است كه آنها مى‏فهمند. آنها اصلاً از قدرت اسلام اطلاع ندارند، نمى‏فهمند، نه آنها نمى‏فهمند، بعضى از اينها هم كه از خود ما بودند و فرار كردند و منافقى كردند، اينها هم نمى‏دانستند يعنى چه ايران. اينها هم خيال مى‏كردند كه اگر ما يك صدائى در آوريم تمام شود قضيه و مثلاً در آمل اگر يك دسته از كمونيست‏ها مى‏گفتند اگر ما يك دفعه آمديم در خيابان، ديگر همه مردم با ما هستند. يك همچو حماقت‏ها اسباب اين شد كه صدام وارد يك دامى بشود كه از صد تا دامى كه او دارد بيشتر باشد. و من اميدوارم كه خداى تبارك و تعالى به ما عناياتش را مستدام بدارد و ما در خدمت او بيشتر از سابق باشيم و همه با هم مجتمعاً يد واحده باشيم بر ما سوى و خداوند همه شما را سلامت بدارد و ارزش‏هاى شما هيچ وقت از ذهن ما خارج نمى‏شود و اول كسى كه به ما و به اسلام ملحق شدند شما بوديد و شما سابقين السابقين هستيد و مقرب هستيد پيش خدا انشاءالله.

    والسلام عليكم و رحمه الله و بركاته

    
    previos page menu page next page
    

صفحه 153 از 208 نخستنخست ... 53103143149150151152153154155156157163203 ... آخرینآخرین

برچسب ها برای این تاپیک

علاقه مندی ها (بوک مارک ها)

علاقه مندی ها (بوک مارک ها)

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  

http://www.worldup.ir/