صفحه 151 از 208 نخستنخست ... 51101141147148149150151152153154155161201 ... آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1,501 تا 1,510 , از مجموع 2079

موضوع: صحيفه نور

  1. #1501
    afsanah82
    مهمان

    پیش فرض

    
    previos page menu page next page
    

    صحيفه نور ج 17 صفحه 103

    تاريخ: 16/9/61

    پيام امام خمينى به مناسبت انتخابات مجلس خبرگان

    بسم الله الرحمن الرحيم‏

    با اينكه در اهميت مجلس خبرگان براى تعيين رهبر يا شوراى رهبرى، اينجانب كراراً تذكراتى داده‏ام و حضرات علماء اعلام دامت بركاتهم به قدر كافى صحبت فرموده و اهميت آن را گوشزد نموده‏اند، لازم دانستم كه نكته مهمى را به عرض ملت شريف برسانم و آن اهميت ويژه‏اى است كه اين مجلس دارا مى‏باشد. واضح است كه حكومت به جميع شؤونه آن و ارگان‏هائى كه دارد، تا از قبل شرع مقدس و خداوند تبارك و تعالى شرعيت پيدا نكند، اكثر كارهاى مربوط به قوه مقننه و قضائيه و اجرائيه بدون مجوز شرعى خواهد بود و دست ارگان‏ها كه بايد به واسطه شرعيت آن باز باشد بسته مى‏شود و اگر بدون شرعيت الهى كارها را انجام دهند، دولت به جميع شؤونه طاغوتى و محرم خواهد بود و لهذا تعيين خبرگان و فقيه شناسان از تكاليف بزرگ الهى است و هيچ كس را عذرى در مقابل اسلام و پيشگاه خداوند قهار نخواهد بود و من تكليف خود را در اين موضوع ادا نمودم. و همانطور كه قبلاً تذكر دادم مردم در دادن رأى به اشخاص واجد شرايط آزاد هستند و هيچ كس را حق الزام كسى نيست و من اميدوارم كه ملت شريف ايران در اين امر مهم الهى كه منحرفان از هر چيزى بيشتر با آن مخالفت كرده و مى‏كنند و اين نيز از اهميت آن است، يكدل و يكجهت در روز انتخابات به سوى صندوق‏ها هجوم برند و آراى خود را به صندوق‏ها بريزند و اميد است علماى اعلام كثرالله امثالهم، هم خود شركت نمايند و هم ملت را ارشاد فرمايند. و لازم است مطلبى را كه گاهى شنيده مى‏شود كه براى تبليغات انتخاباتى بعضى از كانديداها خداى نخواسته بعضى ديگر را تصعيف يا توهين مى‏كنند، در رابطه با آن تذكر دهم كه امروز اين نحو مخالفت‏ها خصوصاً از چنين كانديداهايى، براى اسلام و جمهورى اسلامى فاجعه‏آميز است. اگر فرضاً كسى در ديگرى مناقشه دارد، ابراز آن و اظهار در بين مردم هيچ مجوزى ندارد و حيثيت و آبروى مومن در اسلام از بالاترين و والاترين مقام برخوردار است و هتك مومن، چه رسد به مومن عالم، از بزرگترين گناهان است و موجب سلب عدالت است. اميد است انشاءالله چنين مطلبى نباشد و اگر غفلتاً اتفاق افتاده است تكرار نشود. از خداوند تعالى عظمت اسلام و مسلمين و بقاى عزت براى ملت بزرگ ايران را خواستارم. روح الله الموسوى الخمينى

    
    previos page menu page next page
    

  2. #1502
    afsanah82
    مهمان

    پیش فرض

    
    previos page menu page next page
    

    صحيفه نور ج 17 صفحه 101

    تاريخ: 13/9/61

    بيانات امام خمينى در جمع اعضاى شوراى مركزى و نماينده امام در جهاد سازندگى

    اگر جنبه ايمان مردم تقويت شد، همه امور به راحتى انجام مى‏شود.

    بسم الله الرحمن الرحيم‏

    از مسائلى كه شما و ديگران گزارش داده‏اند، بسيارى از خيانت‏هائى كه به اين كشور و مردم گرديده است، كشف مى‏شود كه چه كوشش‏هائى در جهت بازداشتن ما از همه چيز، انجام شده و جلوى مغزهائى كه مى‏توانستند كار بكنند و پيشرفت علمى داشته باشند را گرفته و كشاورزى ما را از بين بردند. شما مى‏بينيد كه چقدر از زمين‏ها هنوز بلااستفاده و چه مقدار از آب آنها مانند آب كارون به هدر مى‏رود. آنها به اسم اينكه ما مى‏خواهيم پيشرفت داشته باشيم و مملكت ما مملكت صنعتى باشد، مسأله اصلاحات ارضى را بهانه كردند. قضيه آنها قضيه كلاغى شد كه مى‏خواست راه رفتن كبك را ياد بگيرد كه راه رفتن خودش را هم فراموش كرد، كه خدا خواست و مملكت را از دست آنها گرفت و مسائل و تصميمات به دست خود مردم افتاد.

    اينكه شما گفتيد در كارها هماهنگى وجود دارد، كار بسيار خوب و صحيح است. زيرا تا امور آنگونه اجتماعى نباشد و همه افراد، يك رويه و هدف را نداشته باشند، كارها پيش نمى‏رود. امروز همه مردم ما مى‏خواهند به اسلام و كشورشان خدمت كنند و ما مى‏بينيم در عين حال كه اين كشورى كه به دست ما افتاده هيچ پيشرفتى نداشته است، اما انسان‏هاى آن تبديل به انسان‏هاى پرشور و فعال گرديده‏اند كه همين دليل است كه ما مى‏توانيم همه كارها را خودمان انجام دهيم. اگر چه امريكا نمى‏خواهد و نمى‏گذارد كه كار بكنيم، ولى ما و ملت ما به يارى خداوند، بنا داريم كارى بكنيم كه آنها نتوانند مانع باشند و در اين جهت لازم است افراد با علوم آشنا شوند، البته علمى كه در خدمت مردم باشد. در هر صورت مسؤوليت ما امروز زياد است و بايد خودمان مملكت‏مان را آباد كنيم و اگر اين كار را نكنيم شكر خدا را بجاى نياورده‏ايم. مسأله كشاورزى در كشور ما در رأس امور است. بحمدالله مملكت از نظر منابع طبيعى، همه چيزش خوب است، آب و زمين خوب دارد و مردمش آگاه و در فكر كشاورزى هستند. دولت بايد آنها را تشويق و تقويت بنمايد و امكانات لازم را در اختيار آنها بگذارد. من از زحماتى كه آقايان مى‏كشند خيلى تشكر دارم و عمده اين است كه اين كارها را خدا اجر مى‏دهد. خدمت به اين مردم و خصوصاً روستائيان از بين نمى‏رود. و شما كوشش كنيد با افرادى كه تماس داريد، با استفاده از روحانيون و موعظه، روح ايمان را در آنها تقويت كنيد كه اگر جنبه ايمان

    صحيفه نور ج 17 صفحه 102

    مردم تقويت شد، همه امور به راحتى انجام مى‏شود. مثلاً همى جهاد، در جنگ چقدر كار كرده است. اين به خاطر جديتى است كه جوان‏ها دارند و كشور را از خودشان مى‏دانند و براى خدا كار مى‏كنند. وقتى ايده آنها اين باشد، كارها به خوبى پيش مى‏رود. اينطور نباشد كه اگر كسرى پيدا كرديد و يا مشكلى در كارتان پيش آمد، دلسرد شويد. به كار خودتان ادامه دهيد. من همه شما را دعا مى‏كنم و اميدوارم خداوند به شما توفيق خدمت به اين مستمندان را كه از بزرگترين عبادات نزد اوست، عنايت فرمايد.

    والسلام عليكم و رحمه الله و بركاته

    
    previos page menu page next page
    

  3. #1503
    afsanah82
    مهمان

    پیش فرض

    
    previos page menu page next page
    

    صحيفه نور ج 17 صفحه 104

    تاريخ: 20/9/61

    پيام امام خمينى به خانواده شهدا، به مناسبت چهارمين سالگرد پيروزى انقلاب اسلامى

    بسم الله الرحمن الرحيم‏

    از شهيدان ارجمندى كه خداوند تعالى در شان آنان كلمه بزرگ احياء عند ربهم يرزقون را فرموده است، بشرى قاصر مثل من چه تواند گفت. آيا بار يافتن نزد خداوند و ضيافت مقام ربوبى از آنان را مى‏توان با قلم و بيان و گفت و شنود توضيح داد؟ آيا اين همان مقام فادخلى فى عبادى و ادخلى جنتى نيست كه حديث شريف برسيد شهيدان و سرور مظلومان منطبق نموده است؟ آيا اين جنت همان است كه مؤمنان در آن راه دارند، يا لطيفه الهى آن است؟ آيا اين بار يافتن و ارتزاق نزد رب الارباب همان معنى بشرى آن است، يا رمزى الهى و بالاتر و فوق برداشت بشر خاكى؟

    بار الها! اين چه سعادت عظيمى است كه نصيب بندگان خاص خود فرموده‏اى كه ما از آن محروميم. اكنون من به مادران و پدران مربى اين بندگان خاص خدا و به همسران و بازماندگان اين عزيزان به جاى تسليت تبريك عرض مى‏كنم.

    يا ليتنى كنت معهم فافوز فوزا عظيما

    والسلام على عبادالله الصالحين

    روح الله الموسوى الخمينى

    
    previos page menu page next page
    

  4. #1504
    afsanah82
    مهمان

    پیش فرض

    
    previos page menu page next page
    

    صحيفه نور ج 17 صفحه 105

    تاريخ: 24/9/61

    فرمان 8 ماده‏اى امام خمينى خطاب به قوه قضائيه و تمام ارگان‏هاى اجرائى در مورد اسلامى شدن قوانين و عملكردها

    بسم الله الرحمن الرحيم‏

    در تعقيب تذكر به لزوم اسلامى نمودن تمام ارگان‏هاى دولتى بويژه دستگاه‏هاى قضائى و لزوم جانشين نمودن احكام الله در نظام جمهورى اسلامى به جاى احكام طاغوتى رژيم جبار سابق لازم است تذكراتى به جميع متصديان امور داده شود. اميد است انشاءالله تعالى با تسريع در عمل، اين تذكرات را مورد توجه قرار دهند.

    1 - تهيه قوانين شرعيه و تصويب و ابلاغ آنها با دقت لازم و سرعت انجام گيرد و قوانين مربوط به مسائل قضائى كه مورد ابتلاى عموم است و از اهميت بيشتر برخوردار است در رأس ساير مصوبات قرار گيرد كه كار قوه قضائيه به تأخير يا تعطيل نكشد و حقوق مردم ضايع نشود، و ابلاغ و اجراى آن نيز در رأس مسائل ديگر قرار گيرد.

    2- رسيدگى به صلاحيت قضات و دادستان‏ها و دادگاهها با سرعت و دقت عمل شود تا امور شرعى و الهى شده و حقوق مردم ضايع نگردد و به همين نحو رسيدگى به صلاحيت ساير كارمندان و متصديان امور، با بيطرفى كامل بدون مسامحه و بدون اشكالتراشى‏هاى جاهلانه كه گاهى از تندروها نقل مى‏شود، صورت گيرد تا در حالى كه اشخاص فاسد و مفسد تصفيه مى‏شوند اشخاص مفيد و مؤثر با اشكالات واهى كنار گذاشته نشوند. و ميزان، حال فعلى اشخاص است با غمض عين از بعض لغزش‏هائى كه در رژيم سابق داشته‏اند مگر آنكه با قرائن صحيح معلوم شود كه فعلاً نيز كارشكن و مفسدند.

    3 - آقايان قضات واجد شرايط اسلامى، چه در دادگسترى و چه در دادگاه‏هاى انقلاب بايد با استقلال و قدرت بدون ملاحظه از مقامى احكام اسلام را صادر كنند و در سراسر كشور بدون مسامحه و تعويق به كار پر اهميت خود ادامه دهند و مأمورين ابلاغ و اجرا و ديگر مربوطين به اين امر بايد از احكام آنان تبعيت نمايند تا ملت از صحت قضا و ابلاغ و اجرا و احضار احساس آرامش قضائى نمايند و احساس كنند كه در سايه احكام عدل اسلامى جان و مال و حيثيت آنان در امان است. و عمل به عدل اسلامى مخصوص به قوه قضاييه و متعلقات آن نيست، كه در ساير ارگان‏هاى نظام جمهورى اسلامى از مجلس و دولت و متعلقات آن و قواى نظامى و انتظامى و سپاه پاسداران و كميته‏ها و بسيج و ديگر

    صحيفه نور ج 17 صفحه 106

    متصديان امور نيز به طور جدى مطرح است و احدى حق ندارد با مردم رفتار غير اسلامى داشته باشد.

    4- هيچ كس حق ندارد كسى را بدون حكم قاضى كه از روى موازين شرعيه بايد باشد توقيف كند يا احضار نمايد، هر چند مدت توقيف كم باشد. توقيف يا احضار به عنف جرم است و موجب تعزير شرعى است.

    5 - هيچ كس حق ندارد در مال كسى چه منقول و چه غير منقول و در مورد حق كسى دخل و تصرف كند يا توقيف و مصادره نمايد مگر به حكم حاكم شرع، آن هم پس از بررسى دقيق ثبوت حكم از نظر شرعى.

    6 - هيچ كس حق ندارد به خانه يا مغازه و يا محل كار شخصى كسى بدون اذن صاحب آنها وارد شود يا كسى را جلب كند يا به نام كشف جرم يا ارتكاب گناه تعقيب و مراقبت نمايد و يا نسبت به فردى اهانت نموده و اعمال غير انسانى اسلامى مرتكب شود، يا به تلفن يا نوار ضبط صوت ديگرى به نام كشف جرم يا كشف مركز گناه گوش كند و يا براى كشف گناه و جرم هر چند گناه بزرگ باشد، شنود بگذارد و يا دنبال اسرار مردم باشد و تجسس از گناهان غير نمايد يا اسرارى كه از غير به او رسيده ولو براى يك نفر فاش كند. تمام اينها جرم و گناه است و بعضى از آنها چون اشاعه فحشا و گناهان از كبائر بسيار بزرگ است و مرتكبين هر يك از امور فوق مجرم و مستحق تعزير شرعى هستند و بعضى از آنها موجب حد شرعى مى‏باشد.

    7 - آنچه ذكر شد و ممنوع اعلام شد، در غير مواردى است كه در رابطه با توطئه‏ها و گروهك‏هاى مخالف اسلام و نظام جمهورى اسلامى است كه در خانه‏هاى امن و تيمى براى براندازى نظام جمهورى اسلامى و ترور شخصيت‏هاى مجاهد و مردم بيگناه كوچه و بازار و براى نقشه‏هاى خرابكارى و افساد فى الارض اجتماع مى‏كنند و محارب خدا و رسول مى‏باشند، كه با آنان در هر نقطه كه باشند و همچنين در جميع ارگان‏هاى دولتى و دستگاه‏هاى قضائى و دانشگاه‏ها و دانشكده‏ها و ديگر مراكز با قاطعيت و شدت عمل ولى با احتياط كامل بايد عمل شود، لكن تحت ضوابط شرعيه و موافق دستور دادستان‏ها و دادگاه ها، چرا كه تعدى از حدود شرعيه حتى نسبت به آنان نيز جايز نيست، چنانچه مسامحه و سهل انگارى نيز نبايد شود. و در عين حال مأمورين بايد خارج از حدود مأموريت كه آن هم منحصر است به محدوده سركوبى آنان حسب ضوابط مقرره و جهات شرعيه، عملى انجام ندهند. و موكداً تذكر داده مى‏شود كه اگر براى كشف خانه‏هاى تيمى و مراكز جاسوسى و افساد عليه نظام جمهورى اسلامى از روى خطا و اشتباه به منزل شخصى يا محل كار كسى وارد شدند و در آنجا با آلت لهو يا آلات قمار و فحشا و ساير جهات انحرافى مثل مواد مخدره برخورد كردند حق ندارند آن را پيش ديگران افشا كنند، چرا كه اشاعه فحشا از بزرگترين گناهان كبيره است و هيچ كس حق ندارد هتك حرمت مسلمان و تعدى از ضوابط شرعيه نمايد. فقط بايد به وظيفه نهى از منكر به نحوى كه در اسلام مقرر است عمل نمايند و حق جلب يا بازداشت يا ضرب و شتم صاحبان خانه و ساكنان آن را ندارند و تعدى از حدود الهى ظلم است و موجب تعزير و گاهى تقاص مى‏باشد. و اما كسانى كه معلوم

    صحيفه نور ج 17 صفحه 107

    شود شغل آنان جمع مواد مخدره و پخش بين مردم است، در حكم مفسد فى‏الارض و مصداق ساعى در ارض براى فساد و هلاك حرث و نسل است و بايد علاوه بر ضبط آنچه از اين قبيل موجود است آنان را به مقامات قضائى معرفى كنند. و همچنين هيچ يك از قضات حق ندارند ابتدائاً حكمى صادر نمايند كه به وسيله آن مأموران اجرا اجازه داشته باشند به منازل يا محل‏هاى كار افراد وارد شوند كه نه خانه امن و تيمى است و نه محل توطئه‏هاى ديگر عليه نظام جمهورى اسلامى، كه صادر كننده و اجرا كننده چنين حكمى مورد تعقيب قانونى و شرعى است.

    8 - جناب حجت الاسلام آقاى موسوى اردبيلى رئيس ديوانعالى كشور و جناب آقاى نخست وزير موظفند شرعاً از امور مذكوره با سرعت و قاطعيت جلوگيرى نمايند و لازم است در سراسر كشور، در مراكز استاندارى‏ها و فرماندارى‏ها و بخشدارى‏ها هيات‏هائى را كه مورد اعتماد و وثوق مى‏باشند انتخاب نمايند و به ملت ابلاغ شود كه شكايات خود را در مورد تجاوز و تعدى مأمورين اجرا، چه نسبت به حقوق و اموال آنان سر مى‏زند بدين هيات‏ها ارجاع نمايند و هيات‏هاى مذكور نتيجه را به آقايان تسليم و آنان با ارجاع شكايات به مقامات مسؤول و پيگيرى آن متجاوزين را موافق با حدود و تعزيرات شرعى مجازات كنند. بايد همه بدانيم كه پس از استقرار حاكميت اسلام و ثبات و قدرت نظام جمهورى اسلامى با تاييد و عنايات خداوند قادر كريم و توجه حضرت خاتم الاوصيا و بقيه الله اروحنا لمقدمه الفداء و پشتيبانى بى‏نظير ملت متعهد ارجمند از نظام و حكومت، قابل قبول و تحمل نيست كه به اسم انقلاب و انقلابى بودن خداى نخواسته به كسى ظلم شود و كارهاى خلاف مقررات الهى و اخلاق كريم اسلامى از اشخاص بى‏توجه به معنويات صادر شود. بايد ملت از اين پس كه حال استقرار و سازندگى است احساس آرامش و امنيت نمايند و آسوده خاطر و مطمئن از همه جهات به كارهاى خويش ادامه دهند و اسلام بزرگ و دولت اسلامى را پشتيبان خود بدانند و قوه قضائيه را در دادخواهى‏ها و اجراى عدل و حدود اسلامى در خدمت خود ببينند و قواى نظامى و انتظامى و سپاه پاسداران و كميته‏ها را موجب آسايش و امنيت خود و كشور خود بدانند. و اين امور بر عهده همگان است و كار بستن آن موجب رضاى خداوند و سعادت دنيا و آخرت مى‏باشد و تخلف از آن موجب غضب خداوند قهار و عذاب آخرت و تعقيب و جزاى دنيوى است. از خداوند كريم خواهانم كه همه ما را از لغزش‏ها و خطاها حفظ فرمايد و جمهورى اسلامى را تاييد فرموده و آن را به حكومت عالمى قائم آل محمد صلى الله عليه و آله متصل فرمايد. انه قريب مجيب

    والسلام على عبادالله الصالحين

    روح الله الموسوى الخمينى

    
    previos page menu page next page
    

  5. #1505
    afsanah82
    مهمان

    پیش فرض

    
    previos page menu page next page
    

    صحيفه نور ج 17 صفحه 108

    تاريخ: 28/9/61

    بيانات امام خمينى در ديدار با فرماندار سپاه، سرپرست، مربيان و اعضاى بسيج مستضعفين سپاه پاسداران انقلاب اسلامى سراسر كشور

    ادعاى پوچ رضاخان در مورد ارتش

    بسم الله الرحمن الرحيم‏

    من اول تشكر كنم از شما جوانان عزيز كه علاقه من به شما مثل علاقه يك پدر به فرزند و يك برادر به برادر است. تشكر كنم كه تشريف آورده‏ايد و من از نزديك جمال شما را زيارت مى‏كنم. آقاى رضائى راجع به فعاليت‏هايى كه شما آقايان كرده‏ايد، يك گوشه‏اى را تذكر دادند و من مى‏خواهم چون دانشگاه‏ها هم باز شده است و انشاءالله باز مى‏شود، از فرهنگ شروع كنم تا به شما برسد. ببينيم كه فرهنگ وارداتى به ما چه كرد و ما در مقابلش بايد چه بكنيم. من از ارتش شروع مى‏كنم كه فرهنگ وارداتى در ارتش و در همه ارگان‏هاى دولتى و در قشر توده‏ها و جمعيت‏هاى ما چه كرد. زمان رضا خان، زمانى بود كه ادعا مى‏كردند كه ارتش قدرتمندترين زمان خودش را دارد و از همه زمان‏ها به ادعاى آنها قدرتمندتر است. من تاريخى براى شما بگويم كه گمان ندارم هيچ يك از شما در آنوقت بوده باشيد و آن مسائل را از نزديك لمس كرده باشيد. وقتى كه ارتش انگلستان و شوروى (روسيه آنوقت) جنگ داشتند با آلمان و طرفدارهاى او، قبلاً به دستور آنها در ايران راه‏ها را ساختند و خط آهن كشيدند براى اينكه تجهيزات آنها عبور كند از اينجا، و بعد در يك ساعتى، از ارتش روسيه و ارتش انگلستان هجوم كردند به ايران. به مجرد اينكه در سرحد (سرحدهاى دور) اينها وارد شدند، وضع ارتش ايران به هم خورد. در سرحدات، ادعا اول شده بود كه سه ساعت مقاومت كردند و بعد كه رضا شاه پرسيده بود چرا (از قرارى كه نقل كرده‏اند) چرا اينقدر كم مقاومت كرديد؟ گفته بودند: اينكه گفتند سه ساعت، يك دروغ بوده، ما همچو كه آمدند، فرار كرديم. و آنوقت معروف شد كه آن يكى كه دو نمى‏شود اعلاميه ارتش ايران است در اين هجوم كه يك اعلاميه داد، دوم نداشت. اين در سرحدات بود. در تهران، من آن روز تهران بودم و در يك ميدانى كه نزديك به اين خط آهن، ايستگاه خط آهن بود، آنجا بودم و ديدم كه سربازها در تهران از سربازخانه‏ها بيرون آمدند و دارند فرار مى‏كنند. هيچ در تهران خبرى نبود، فقط در سرحدات بود كه خبرش رسيده بوده كه بله اينطور شده است. سربازها از سربازخانه‏ها بيرون آمده بودند و يكى‏شان را، يكى دو نفرشان را من ديدم كه دنبال يك شترى كه يك بارى به بارش بود مى‏گرديدند كه چيز ازش بيفتد بخورند. تمام، تقريباً تمام فرماندهان ارتش

    صحيفه نور ج 17 صفحه 109

    چمدان‏هاى خودشان را بستند و فرار كردند، از تهران فرار كردند، فرار كردند كه بروند بيرون، شايد از ايران بروند بيرون. و ارتش ما كه آنقدر برايش صحبت مى‏كردند كه قدرتمند است، فقط اين كار را مى‏كرد و همين طور قواى نظامى و انتظامى ديگرش كه مردم را سركوب مى‏كرد. مازندران را تمامش را املاكش را گرفت رضا شاه، تمام قدرتش اين بود كه به ما و به مردم و به ملت بخصوص روحانيت فشار مى‏آورد و زورگوئى مى‏كرد و در مقابل آنها، در صورتى كه آنها با ما جنگ نداشتند مى‏خواستند بيايند و عبور كنند از اينجا و اينجا را بگيرند، اينقدر مقاومت كردند كه اصل به حسب حرف اول و دروغ اول، سه ساعت و به حسب حرف دوم كه شايد آن صادقانه بوده اينكه اصلاً مقاومتى در كار نبوده، آنها آمدند و ما هم رفتيم، فرار كرديم. اين وضع ارتش بود در آنوقت و وضع ژاندارمرى آنوقت. اين را كسانى كه حتى ژاندارمرى زمان محمد رضا را اطلاع دارند (گفتن ندارد) مى‏دانند چه خبر بود و وضع شهربانى آنوقت كه پاسبان‏ها با مردم چه مى‏كردند. پاسبان‏ها كه بايد پاسبانى كنند از اين مردم و از اين كشور، به جاى پاسبانى، يا زور مى‏گفتند يا دزدى مى‏كردند يا رشوه مى‏گرفتند و فشار مى‏آوردند به مردم. اين وضع قواى نظامى و انتظامى ما بود كه از اين بدتر بود، حالا كسانى كه اطلاعات عميق دارند، از آنها بايد بپرسيد. اين را مقايسه كنيد با حالا و پاسدارن عزيز ما و ارتش ما و ژاندارمرى ما و شهربانى ما. چه شد كه آنوقت آنطور بود، در مقابل اجنبى آنطور زبون بودند و اينوقت اينطور است كه جوان‏ها در مقابل آمريكا ايستاده‏اند و شعار مى‏دهند و مى‏گويند كه مرگ بر آمريكا؟

    پاسدار و ارتشى‏اى كه در سنگر نماز شب بخواند مثل شير مقاومت مى‏كند

    نكته اينكه اين تحول در ارتش پيدا شد، اين تحول در سپاه پاسداران پيدا شد، جوان‏هايى كه قبل از اين انقلاب در فكر اين معنا نبودندكه جنگى كنند و جهات جنگى را داشته باشند و نظامى باشند و در بين مردم خودشان سربلند بايستند و حفظ كنند مردم را، اين چيست؟ فرق ما بين اين دو زمان چى است؟ اين فرق، در فرهنگ است. فرهنگ ما در آن زمان با فرهنگ در اين زمان فرق كرده است. زبان فرهنگ ما در آن زمان با زبان فرهنگ ما در اين زمان فرق كرده است. شما از دانشگاه شروع كنيد تا ادارات دولتى، تا ارتش، تا ژاندارمرى آنوقت و تا همه اينها و تا توده‏هاى مردم، جوان‏ها، ببينيد كه ارتش ما و ساير قشرهاى ملت و دولتى، مجلس آنوقت و دولت آنوقت و همه اينها در اثر فرهنگ وارداتى چه بودند. ما هر مطلبى را، اگر يك شخصى مريض باشد، تا احساس مرض نكند به طبيب رجوع نمى‏كند، وقتى احساس مرض كرد آنوقت مى‏رود پيش طبيب. طبيب هم تا مرض را نشناسد، نمى‏تواند معالجه بكند. جامعه وقتى كه مريض باشد همين طور است. تا جامعه احساس نكند كه مريض است، احساس نكند كه در حال احتضار است، تا اين را احساس نكند به فكر طبيب نمى‏افتد، به فكر معالج نمى‏افتد. جامعه آنوقت خودش احساس مرض نمى‏كرد، خيال مى‏كرد كه نه، ما خودمان سالميم، جامعه‏مان سالم است، سايه اعليحضرت به سر ماست، ارتش ما، ما را حفظ مى‏كند و امثال اينها. در اثر اينكه احساس درد نمى‏كرد و اگر احساس درد هم مى‏كرد طبيبى نبود كه اين مرض

    صحيفه نور ج 17 صفحه 110

    را علاج كند، بلكه آنهائى كه دست اندركار بودند، آنها طبيب معالج نبودند، آنها جنايتكارانى بودند كه به عوض دارو، سم به مردم مى‏دادند. اگر دانشگاه ما دانشگاه خودى بود، دانشگاه، دانشگاهى نبود كه دنبال فرهنگ وارداتى باز بشود، آن درآمدهائى كه داشت، آن نبود كه در آنوقت بود. شما از آن چيزهائى كه از دانشگاه‏هاى آنوقت درآمد (البته من نمى‏خواهم همه را بگويم، استثناء دارد اما استثنايش كم است) آنهائى كه از دانشگاه بيرون آمدند و سيل آنها راه افتاد به طرف انگلستان و فرانسه و اخيراً آمريكا، ببينيد كه اينها در دانشگاه چى تهيه كردند، وقتى رفتند در خارج چى تهيه كردند و براى ما چى سوغات آوردند. افرادى كه آنوقت از دانشگاه بيرون آمده بودند و تحصيلاتشان را هم در خارج كرده بودند و برگشتند در ايران، همان‏هائى بودند كه وزراى آنوقت را و بسيارى از وكلاى آنوقت را آنها تشكيل مى‏دادند. اين وزراى آنوقت و آن وكلاى آنوقت چه مى‏كردند در ايران؟ براى ايران چه تحفه مى‏آوردند؟ تمام كوشش آنها اين بود كه رضايت در يك برهه‏اى انگلستان را و بعدش امريكا را فراهم كنند. در رأس همه هم كه در آن زمان رضاخان بود و در زمان بعد، محمدرضا خان بود، آن هم تمام كوشش‏اش اين بود كه آنها راضى بشوند، براى اينكه مى‏ديد كه اگر آنها راضى نباشند، اين از بين مى‏رود. وقتى خودخواه بود و مى‏خواست خودش باقى بماند، به اين كار نداشت ملت است. هر چه مى‏خواهد باشد، من باشم، هر كه باشد، هر كه نباشد. شما ببينيد كه منافع اين مملكت، منافع اين كشور از نفت گرفته تا ساير منفعت‏هائى كه در اين كشور هست و غنى است بحمدالله اين چه مى‏شد. نفت در آنوقت بيشتر از حالاها صادر مى‏شد، به ايران چه مى‏رسيد؟ به دستگاه سلطنتى چه مى‏رسيد؟ به خارجى‏ها چه مى‏رسيد؟ كى منافعش را مى‏برد؟ آنهائى كه مى‏خواستند منفعت ايران را برگردانند، دستگاه‏هايى بر مى‏گرداندند و چيزهايى، سلاح‏ها و - عرض مى‏كنم كه - مهمات از آمريكا بر مى‏گرداندند، در ازاى پول نفتى كه ما نفتش را داده بوديم، براى خودشان پايگاه درست مى‏كردند و خدا خواست كه اينها را آنها آوردند براى خودشان پايگاه درست كردند و بحمدالله بر ضد خودشان شد. دانشگاه ما در آنوقت در دست يك دسته از اشخاصى كه در يك وقتى انگليسى و در اخير آمريكايى محض بودند، يعنى چشمان طرف آمريكا بود كه ببينند چه مى‏گويد تا اينها فرمان ببرند. يك دسته اقليتى هم كه از مردم شريف بودند در مجلس يا در دانشگاه، اينها در اقليت بودند و نمى‏توانستند صحبت كنند، همراه كسى نداشتند. اينها بايد خون جگر بخورند و در حضور آنها ببينند كه اين جنايات دارد وارد مى‏شود. شما دست روى هر يك از اين ارگان‏هاى سابق بگذاريد، برويد سراغ مجلس، مجلس چه فضاحتى در اين ايران به بار آورد، مجلسى كه اسمش را مى‏گذاشتند مجلس شوراى ملى ايران، با اين ملت ايران چه كرد اين مجلس. شماها ديگر اين آخرها يادتان هست كه اين قضيه آخرى كه گذراندند براى اينكه كسانى كه آمريكايى هستند، از آمريكا آمده‏اند، ارتشى هستند، بستگان آمريكا هستند، مأمون هستند و نبايد در اينجا محاكمه‏شان كرد. اين را مجلس درست كرد. البته يك بازى هم در آوردند كه دوتايشان هم مخالفت كرد، دوتايشان چه، اما مطلب معلوم بود كه از اول بايد اين بشود و اين هم شد. مجلس ما آن بود كه ما را اسير آمريكا كرد و شاه موشان مجلس ما هم، كشور ما هم آن بود

    صحيفه نور ج 17 صفحه 111

    كه كشور ما را آنطور اسير كرد، و خود ارتش هم، چون فرهنگ، فرهنگ خارجى بود و تربيت و ارتزاق از فرهنگ خارجى مى‏شد، آنها بودند كه جز اينكه جيب‏هاى خودشان را پر بكنند كارى نمى‏كردند. طورى نبود كه ما يك ارتش فرض كنيد كه چهارصد هزار نفرى كه داشتيم، يك ارتشى باشد كه بتواند يك مقاومتى بكند. تربيت، يك تربيتى بود كه نبايد مقاومت كرد. رفاه در بين آنها به طورى بود كه ديگر جاى اين نمى‏ماند كه بخواهند براى كس ديگر يا براى حفظ كشورشان چه بكنند. در آنوقت هم دفاع از ملت، ملت ايران بود، دفاع از كشور ايران بود، حالا هم هست. آنوقت دفاعشان آن بود كه عرض كردم كه اصلاً مقاومت نشد و اساساً خراب بود و معلوم شد كه ارتش ميان تهى است و امروز هم شما حال ارتش را، حال پاسدارها، حال بسيج را، حال اينها را مى‏بينيد كه دو سال و بيشتر از دو سال است كه مقاومت كرده‏اند و ايستاده‏اند اين جوانها و اين مليت كه اينها را اينجور كرده. اگر مليت بود، آنها هم داشتند اين را. اين آقايانى كه خيال مى‏كنند كه از مليت است اين امور، اينها نمى‏فهمند. اگر - مى‏فهمند خودشان - مى‏فهميدند، خودشان را به اين روز نمى‏انداختند. اين ايمان است كه اينها را اينطور كرده. آن پاسدار و آن ارتشى كه در سنگر خودش نماز شب بخواند، اين ارتشى مثل شير مقاومت مى‏كند، براى اينكه براى خداست. آن ارتشى كه مشروب بخورد آنجا و قمار بازى كند آنجا، براى كى كند؟ آن تا ببيند پاسدار آمد، سى هزار نفرشان اسير مى‏شوند، مى‏آيند خودشان را به بند هم مى‏اندازند. شما خيال مى‏كنيد كه ما در مقابل همين عراق كه همه كشورها دارند از آن حمايت مى‏كنند، پول سرشار را اين شيوخ بدبخت به اين جانى مى‏دهند و اسلحه‏هاى بسيار هم كه از همه جا برايشان مى‏آيد، شما خيال مى‏كنيد كه اگر يك روزى در آن زمان اتفاق مى‏افتاد، او با آن وضعى كه داشت و كشور ما با اين وضعى كه داشت كه ملت هيچ كار نداشت به اين مسائل، فقط بود ارتشش، ارتش آنطورى، يك ساعت اينها مى‏توانستند مقاومت كنند؟ خدا خواست كه آنوقت به اين فكر نيفتادند. يعنى آن هم از باب اين بود كه شاه تسليم آمريكا بود و ديگر ادعايى نداشتند كه نوكر خودشان را چى بكنند. امروز كه دو سال بيشتر است شما مقاومت كرده‏ايد و دنبال شما اين مردم، زن و مردشان در دنبال شما هستند و دارند كوشش مى‏كنند براى پيشبرد شما، اين فرهنگ اسلام است كه اين را آورده است، نه فرهنگ ملى است و نه فرهنگ شاهنشاهى، اينها بود قبلاً و اين مسائل نبود. اين اسلام است كه جوان را، جوان‏ها را از كنار دريا و از آن بازى كه برايشان درست كرده بودند، از آن چاه‏هايى كه برايشان كنده بودند، نجات داد و به سعادت رساند و مقابل همه قدرت‏هاى دنيا ايستاد و خم به ابرو نياورد. اين فرهنگ اين كار را كرد.

    دشمنان دست به هم داده بودند كه اسلام را بكوبند

    از دانشگاه اسلامى، انشاءالله بعد از چند سال خواهيد ديد كه نتيجه چه خواهد شد. دولت‏ها از دانشگاه تشكيل مى‏شود، مجلس‏ها از دانشگاه تشكيل مى‏شود، دانشگاه در ارتش دخالت دارد، دست دارد، فرهنگ در ارتش تأثير دارد، فرهنگ در كوچه و بازار و مردم تأثير دارد. آن روز روزنامه‏ها را

    صحيفه نور ج 17 صفحه 112

    مى‏ديدى، روزنامه‏هايى بود كه همه برخلاف مصالح خود كشور ما و چون اسلام را مى‏ديدند كه اگر باشد نمى‏شود كه اين اسلام را جلويش را گرفت، برخلاف اسلام بودند. در زمان رضاخان، خوب شد كه شما آنوقت نبوديد، خون دلى خوردند اشخاصى كه در آنجا بودند، در آنوقت بودند. آقا، در روزنامه يا در مجله‏اى كه آنوقت منتشر شد به صراحت به رسول اكرم (ص) جسارت كرد، يك نفر جواب نداد. به صراحت، شعراى آنوقت، نويسنده‏هاى آنوقت، روشنفكران آنوقت، همه اينها دست به هم داده بودند كه اسلام را بكوبند. البته استثناء داشت، اما آنها در اقليت بودند، نمى‏توانستند چيزى بگويند. مجلات آن روز، خدا مى‏داند كه آن مجلات با اين جوان‏ها چه كرده است. سينماهاى آن روز، تئاترهاى آن روز، هنرهاى آن روز، اينها همه دست به هم داده بودند كه اسلام را از اينجا بيرون كنند و امريكا را وارد كنند. خدا به ما تفضل كرد، ترحم كرد و اين تحول حاصل شد و تا اين مطلب هست، اين تحول هست و باقى هست، شما از هيچ چيز نترسيد. كسى كه از خدا مى‏ترسد از كس ديگرى نبايد بترسد. بين شما و آنها، همين بود كه شما براى خدا، فى سبيل الله داريد جهاد مى‏كنيد. آنوقت، اصل صحبت از خدائى در كار نبود اعليحضرت فرمودند، چه فرمان يزدان چه فرمان شاه اين منطق اينها بود. اينكه روحانيون فرياد مى‏زنند به اينكه اسلام را بايد تقويت كرد در يك كشورى، بايد ايمان مردم را تقويت كرد، اينها براى همين است كه ديدند كه كجاهائى كه ايمان هست، جاهائى كه ايمان هست چى هست و جاهائى كه ايمان نيست چى هست. حالا شما خودتان لمس كرديد اين را. همين جوان‏هائى كه الان هستند، نظير آنها سابق هم بودند. سابق اينطور نبود كه ما جوان نداشته باشيم. به همين مقدار يك خرده كمتر البته، چون جمعيت زياد شده، جوان آنوقت بود و همين مقدار اشخاص بودند، مردم بودند، جمعيت همين طور بود، اما چى بود؟ خيابانش را وقتى مى‏گشتيم همه فساد، اين فرهنگ اجنبى است. در خيابان‏ها كسى وارد مى‏شد مى‏ديد سر تا ته خيابان‏ها يا مشروب فروشى است يا بساط زدن و چه كردن است، يا زن‏هاى لخت در بين مردم راه افتادن است. بازارش را مى‏ديدى همين بود، همين مسائل بود. توى مدارسش مى‏رفتى، توى مدارس دانشگاهى - و چيزيش - همين مسايل بود. در ديوارهاى دانشگاه بدگويى بود به اسلام و به قرآن كريم. حتى بعد از انقلاب، آنوقتى كه دانشگاه در قبضه منافقين و امثال منافقين بود، در ديوار دانشگاه به اسلام جسارت مى‏كردند. وقتى كه ما دست‏مان را دراز كرديم كه هر چه آمريكا مى‏دهد بخوريم و هر چه هم خط مى‏دهد عمل بكنيم و خودمان گوش و چشمها را ببنديم نبينيم، وقتى اينطور مى‏شود، آن حال مى‏شود كه ديديم و ديديد.

    آن چيزى كه ملت‏ها را مى‏سازد فرهنگ صحيح است

    و اين خداست كه ما را از اين لجنزار و از اين چاه هلاكت بيرون آورد و به مقام انسانيت شماها را رساند. مقامى كه براى خدا، براى پيشبرد اهداف اسلام شما جنگ مى‏كنيد. نظير مجاهدين اين زمان، نظير اين جوان‏هاى اين زمان، از اول تاريخ تا حالا نبوده است. اگر آنها بوده‏اند، اما كم بودند. زمان رسول الله صلى‏الله عليه و آله و سلم تا مى‏آمد به زمان ائمه ما عليهم السلام، آن زمان رشد اسلام

    صحيفه نور ج 17 صفحه 113

    بود، پيغمبر چقدر خون دل از اين مردم همان بلاد خودشان مى‏خورد، اميرالمؤمنين چقدر شكايت كرده است، قرآن چقدر شكايت كرده است - قرآن از آنها - شكايت از همان مسلمان ها. اميرالمؤمنين از همان مسلمان‏ها و از همين كسانى كه در اطرافش بودند شكايت مى‏كردند، منبر مى‏رفت آروزى مرگ مى‏كرد. اميرالمؤمنين وقتى هم كه شمشير را خورد از آن منافق، فزت و رب الكعبه فرمود، براى اينكه راحت شد از اين گرفتارى كه به دست مردم دارد. مى‏خواستند يك ارتشى را، يك لشكرى را به آنطورى كه سابق بود، براى دفاع از اسلام راه بيندازند، چقدر خون دل مى‏خوردند، چقدر زحمت مى‏كشيدند، نمى‏آمدند. امروز داوطلب شما داريد مى‏رويد، داوطلب طرف شهادت مى‏رويد، طرف مرگ مى‏رويد. امروز شما بسيج و پاسداران و كميته‏ها و ارتش و قواى نظامى و انتظامى و عشاير و آنها يك جور ديگرى بودند، حالا يك جور ديگرى شده‏اند، همه شما اميد اسلام هستند، اسلام به وجود شما افتخار مى‏كند، بگذار هر چه مى‏خواهند در خارج بگويند، در خارج بگويند كه مردم ديگر برگشته‏اند - از -، ديگر مردم رها كرده‏اند. انتخابات مى‏شود اولش مى‏گويند كه (همين انتخاب اخير) اولش در خارج مى‏گفتند كه مردم شركت نمى‏كنند، مردم شركت نكردند. مى‏ترساندند كه اگر شركت كنيد چه مى‏شود. بعد كه ديدند شركت مى‏كنند، حالا مى‏گويند دروغ است. هر چه مى‏شنوند از اين چيزها، يكى‏شان به ديگرى مى‏گويد دروغ است. اينها مى‏خواهند تحليل ما را، ما را از تحليل‏مان اغفال كنند. اينطور بود. مى‏گويند بابا، مردم آنجا در صحنه هستند. مى‏گويند نخير، هيچ در صحنه نيستند. دانشگاه‏ها باز مى‏شود مى‏گويند مردم نخير، نمى‏روند. انتخابات شد، نخير انتخابات نبود. انتصابات بود، دولت مردم را با زور برد. بابا، مردم در دانشگاه اجتماع مى‏كنند براى نماز. نخير، به اينها پول مى‏دهند. همه را مى‏گويند دروغ است. براى اينكه مبادا... مى‏گويند اين دروغ است كه مى‏خواهند اين تحليل ما، ما شك در تحليل‏مان بكنيم. وضع اينجور شده براى آنها. اگر اينها يك آدم‏هايى بودند، واقعاً انسان تاسف مى‏خورد به بعضى اشخاص كه مى‏توانستند آدم باشند، مى‏توانستند مفيد باشند، مى‏توانستند براى خودشان مفيد باشند، مى‏توانستند براى كشور مفيد باشند، همچو جهالت كردند، نفهمى كردند با همه، اصلاً نشناخته بودند اسلام چه هست، قدرت اسلام را نمى‏دانستند چيست، هى دم از مليت زدند و هى دم از چى زدند. اسلام اينها را اينطور از خود بيخود كرده و عاشق كرده است، اينها نشناختند، ملت را نشناختند، ايمان ملت را نشناختند، به خيال خودشان مى‏خواستند خدمت براى ديگران بكنند كه خودشان به نوائى برسند، خودشان هم به همين نرسيدند. آنها گمان مى‏كردند كه بالاخره امريكا مى‏آيد، پس ما يك جاى پائى براى خودمان بگذاريم. بعضى‏شان هم شايد مبعوث بودند از طرف آنها، لكن امريكائى در كار نيست. تا اينها زنده‏اند، امريكا تو كار نيست. حالا اگر يك وقت در تاريخ خداى نخواسته يك چيزى بشود، ايران باز فراموش كند اين صحنه‏هاى انسانى را، آن مسأله ديگرى است، اما انشاءالله اين مسائل هست و به قوت خودش هست و اينها باختند، بدبخت كردند خودشان را. و يك دسته‏هاى ديگر هم هستند دارند بدبخت مى‏كنند. نكنند اينها ديگر. اين جوان‏ها رها كنند اين مسائل را، مى‏بينند كه ديگر نمى‏شود، مى‏دانند كه ديگر اين منحرفين نمى‏توانند بيايند اينجا

    صحيفه نور ج 17 صفحه 114

    برسند به يك حكومتى. حكومت به كى بكنند؟ به اينها؟ در صورتى كه مى‏توانند خوب، بيايند درست مثل آدم مشغول كار بشوند و توبه كنند، برگردند به كارهاى خودشان. در هر صورت آن چيزى كه ملت‏ها را مى‏سازد، فرهنگ صحيح است. آن چيزى كه دانشگاه را بارور مى‏كند كه براى ملت مفيد است، براى كشور مفيد است، آن عبارت از آن محتواى دانشگاه است، نه درس است. صنعت ماعداى ايمان، فساد مى‏آورد. علم ماعداى ايمان، فسادآورد. اذا فسد العالم فسد العالم. هر چه علم بيشتر شد، فسادش هم بيشتر است. اهل جهنم از تعفن عالم به ايذا دارند، اذيت مى‏كشند. عالمى كه ايمان دارد آن است كه خدا تعريفش مى‏كند، پيغمبر تعريفش مى‏كند، اسلام تعريفش مى‏كند. اگر ايمان پهلوى تخصص نباشد، تخصص مضر است. تخصص در يك كشورى باشد كه ايمان تويش نباشد تخصص كشور را به هلاكت مى‏رساند، به بستگى مى‏رساند. اينهمه متخصص ما داشتيم در هر رشته‏اى، در زمان سابق براى اين ملت چه كردند اين متخصصين ما؟ جز هى ملت را به عقب راندند، هى وابسته كردند، همه چيز وابسته شد. هر چه اسم مى‏بردند مى‏گفتند بايد برويم به سراغ اروپا. لولهنگ سازى را خوب بلدند. آنها به ما ما را مى‏بردند براى اينكه تعليم كنند، تعليم نمى‏كردند، جوان‏هاى ما را مى‏بردند يك دسته را فاسد مى‏كردند، يك چيزهاى ناقصى، ميان راه اينها را رها مى‏كردند بيايند. ما را هى بازى دادند، كشور ما را هى بازى دادند، ملت راهى بازى دادند كه ما مى‏خواهيم شما را برسانيم به تمدن بزرگ. وقتى رفتند ديديم كه تمدن بزرگ كه نبود هيچ، ما را منحط كردند تا حدى كه همه چيزمان وابسته به غير بود و همه دارائى ما را بردند اينها. اينها كه رفتند تمام بانك‏هاى اينجا را غارت كردند و رفتند. اينقدر بدهكار هستند اين فرارى‏ها به اين بانك‏ها. سال‏هاى طولانى بايد زحمت بكشند تا چيز بانك‏ها را حالا خود ايران بدهد. براى اينكه فرهنگ، فرهنگ ايمانى نبود، ايمان توى جامعه نبود، ايمان در بازار نبود، ايمان توى - عرض مى‏كنم - خيابان نبود، ايمان توى دانشگاه نبود. هر جا را منتها مؤثرتر مى‏دانستند، آنجا را بيشتر فشار مى‏آوردند. روحانيون هم كه الا خيلى. خيلى نادر از آن مسائل اولى كه صدر اسلام داشته، نگذاشته بودند، همان سر جاى خودشان بودند. اينها را ديگر نمى‏توانستند منحرف كنند، از بين مى‏بردند، اسير مى‏كردند، تبعيد مى‏كردند، حبس مى‏كردند، مى‏كشتند. عده‏اى از روحانيون بزرگ را كشتند در زمان رضا خان، از شهرهاى خودشان بيرونشان كردند بردند يك جاى دور دستى آنجا نگهشان داشتند. علماى آذربايجان را از آنجا برداشتند بردند يك جاى ديگر. علماى مشهد را همه را اسير كردند آوردند تهران. يكى از بزرگترين علماى آنجا را در همين تهران بين من خودم اين را ديدم كه توى يك خيابانى كه اجازه داشت تا اينجا بيايد از خانه‏اش بيرون، با شبكلاه نشسته بود و مردم مى‏آمدند مى‏رفتند خيلى‏ها نمى‏شناختند، بعضى‏ها هم مى‏شناختند جرأت نمى‏كردند سلام بكنند به او. و همين را كه علماى درجه يك مشهد بود، مرحوم آقازاده بزرگ كه از علماى درجه يك بزرگ بود، با پاسبان توى خيابان مى‏بردندش براى محاكمه، آخرش هم كشتند او را.

    صحيفه نور ج 17 صفحه 115

    خداوند مردم را به يك انسان‏هاى اسلامى - انسانى متحول كرد

    اين ملت، همان ملت بود، اما چرا حرف نزد، براى اينكه فرهنگ خارجى نگذاشته بود. اين چشمش را اين جوان وقتى باز مى‏كرد، به مجله نگاه مى‏كرد مى‏ديد كه همه‏اش يك مسائل جنسى، به روزنامه نگاه مى‏كرد، يا فحش به آخوند بود يا - فحش عرض مى‏كنم - كه به ملا بود يا به اسلام يا به اين چيزها. بچه را از كوچكى بزرگش كردند به ضداسلام، به ضد وطن. به ضد ايمان و اگر خداى تبارك و تعالى به اين ملت مظلوم ترحم نفرموده بود، آن خواب‏هائى كه اينها ديده بودند، بيشتر از اين مسائل بود. شما يكى دو سه تا مسأله‏اش كه در اين آخر واقع شد ازدواج پسر يك سرهنگى به پسر سرهنگ ديگر، ازدواج پسر به پسر، اين يكى از مسائلى بود كه راهش باز شد، بعدها هم اگر مهلت داده بودند مسأله رايج مى‏شد، چرا كه در بعضى جاهاى ديگر هست. فحشاى علنى در خيابان، در شيراز، اينها خيلى خواب ديده بودند براى ما. ديگر قضيه دريايش را كه همه آنهائى كه رفته‏اند، ديده‏اند - و عرض مى‏كنم - يا شنيده‏ايد و قضيه كاباره‏ها و قضيه ميخانه‏ها و قضيه قمار بازى‏ها و اين قضايائى كه سرتاته ايران پر از اين مسائل بود.صحبت از اسلام توى كار نبود. خداوند رحم كرد، همه شما را متحول كرد، تمام جوان‏هاى ما را از آن منجلاب نجات داد و وارد كرد در يك محيط اسلامى انسانى كه در مقابل شرق و غرب ايستاده است و ابداً خم به ابرو نمى‏آورد كه اينها داراى - نمى‏دانم - چه چيزهاى پيشرفته‏اى هستند و آنها هم، شما اين را بدانيد كه آنها، هميشه اينطور بوده كه استعمارگر كوشش‏اش اين بوده است كه از خود مردم به جان خود مردم بريزد. هميشه بنابراين بوده كه يك كودتائى در خود كشور ايجاد كند، يك اختلافى در خود كشور ايجاد كند. اينها در اين صدد هستند هميشه، دست از ما برنمى‏دارند. بيدار باشد ملت ما، بيدار باشد ارتش ما، بيدار باشد پاسدارهاى ما، كميته ها، بسيج نمى‏دانم عشاير، همه اينها بيدار باشند بفهمند كه اگر يك وقت بنا شد كه يك زمزمه خلاف پيدا شد بدانيد كه نمونه اين است كه يك مسأله‏اى درست كنند. دانشگاه كه باز شده است، بدانند اين جوان‏ها كه دست‏ها ممكن است در كار باشد كه باز مسائل را طور ديگرى كنند و شماها را منحرف كنند. همان دفعه اولى كه شما از يك استاد يا از يك دانشجو يك چيز انحرافى ديديد، همان دفعه اول گزارش بدهيد تا جلويش گرفته بشود. و من اميدوارم كه خداى تبارك و تعالى به شما عزيزان كه عزيز اسلام هستيد، عزيز پيغمبر اسلام هستيد، عزيز حضرت ولى امر هستيد به شما توفيق عنايت كند كه در راه اسلام، در راه ميهن خودتان جديت كنيد و انشاءالله آن بسيج عمومى كه براى ياد گرفتن باشد، هم تعليمات دينى و ياد گرفتن قرآن و كتاب و هم تعليمات نظامى و اينها، يك كشور نظامى بشود، نظامى - الهى. يك همچو كشورى كه اينطور شد، ديگر كسى به آن طمع نمى‏كند، براى اينكه مى‏داند ضررش بيشتر از نفعش است. توجه كنيد به افغانستان، در صورتى كه كمونيست - هايش، دولتش نمى‏دانم مخالف بودند با مردم، همين عده مردمى كه مال ملت بودند و مال اسلام بودند، همه طريقه اسلامى داشتند، همين‏ها تاكنون بعد از بيشتر از يك سال مقاومت كردند و شوروى را پشيمان كردند از اين كارى كه كرده است و يكى از كسانى كه از ارتشى‏هاى شوروى بود و فرار كرده

    صحيفه نور ج 17 صفحه 116

    بود مى‏گفت تاكنون سى هزار جمعيت ارتشى شوروى در افغانستان كشته شده است. اينها مى‏بينند نمى‏شود در يك كشورى كه ملتش يك چيزى را مى‏خواهند، نمى‏شود خلافش كرد. حالا آنجا دولت شان هم موافق با آنها بود و حزب - نمى‏دانم - زهر مارشان هم موافق با آنها بود. اينجا كه ما نه يك حزب مخالفى داريم و نه يك دولت مخالفى داريم و نه يك مجلس مخالفى، هيچى نيست. در اينجا بيايند چه بكنند؟ هر كوچه بروند كشته مى‏شوند، هر كوچه، اينها بايد بروند از ماورأى ابرها عبور كنند. بالاخره كشور گيرى و منفعت از كشور با آسمان نمى‏شود، زمين مى‏خواهد، زمين هم نمى‏توانند بيايند. انشاءالله خداوند به شما توفيق بدهد كه ايمانتان قوى بشود. ايمان همه ما، ايمان همه ما انشاءالله قوى باشد. توجه به خدا و آن قرب به خداى تبارك و تعالى هر روز زيادتر بشود و وحدت كلمه و اجتماع ما كه در رأس امور است، درباب حفظ كشور بيشتر بشود انشاءالله.

    والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته

    
    previos page menu page next page
    

  6. #1506
    afsanah82
    مهمان

    پیش فرض

    
    previos page menu page next page
    

    صحيفه نور ج 17 صفحه 117

    تاريخ: 1/10/61

    بيانات امام خمينى در ديدار با وزير كشور و معاونين اين وزارتخانه و استانداران سراسر كشور

    اين قدرت اسلام است كه مردم را اينطور در صحنه نگه مى‏دارد

    بسم الله الرحمن الرحيم‏

    از جمله مسائلى كه بايد به آن توجه كنيم و شكر خداى تبارك و تعالى را بجاى بياوريم، اينكه ببينيم ملت با ما چه كرده است. شما اگر در تمام ادوار و دنيا بگرديد، ملتى را همانند مردم ايران نمى‏توانيد پيدا كنيد كه در رفع همه مشكلات پيشقدم باشند. و هميشه ميزان، نوع ملت و توده‏ها هستند. مردم ماقبل از انقلاب و بعد از آن، چنان در صحنه هستند كه انسان متحير مى‏شود. شما ببينيد كه در همين انتخابات مجلس خبرگان، چون مردم آن را مى‏خواستند، بيش از هيجده ميليون راى دادند و ملت مى‏داند كه فشارى در كار نبود. حتى يك مورد هم ماموران دولتى به كسى نگفتند كه برو رأى بده. اين قدرت اسلام است كه از يك طرف مردم را اينطور در صحنه نگه دارد و از طرف ديگر قواى مسلح، از سپاه پاسداران گرفته تا ارتش و ژاندارمرى و شهربانى و بسيج و عشاير، همه و همه بيشتر از دو سال با تحمل آنهمه فشارها و سختى‏ايستاده و از اين كشور دفاع مى‏كنند و شهيد مى‏دهند. در مورد خانه‏هاى تيمى هم كه در سراسر كشور گروهى از مفسدين در آنها مشغول به توطئه بوده و هستند، مى‏بينيد كه شهربانى و كميته‏ها و پاسداران و ماموران دادستانى و سايرين چه اقدام‏هاى موثرى انجام مى‏دهند كه همين ديشب اعلام كردند پنجاه خانه تيمى به همراه عده زيادى از اين مفسدين را گرفته‏اند اگر در رژيم سابق يك خانه تيمى كشف مى‏شد، مى‏دانيد كه چه هياهوئى راه مى‏انداختند. امروز چه؟ من اين را يك ظلم مى‏دانم كه فرزندان عزيز ما اينگونه شبانه روز كار كنند و در راديو و تلويزيون و روزنامه‏ها فقط چند كلمه بگويند و رد بشوند. همين فقط گفته شود كه چه شد، بدون تشكر از مردم ما كه با مأمورين همكارى داشتند و بدون تشكر از تمام دست‏اندركاران. امروز پاسداران عزيز ما براى كشف خانه‏هاى تيمى آنهمه كشته مى‏دهند تا خانه‏اى كشف شود و محل فسادى از بين برود. من از آنها تشكر مى‏كنم.

    خدمت به ملت و دولت، خدمت به اسلام است

    اين شكر نعمت است، نعمتى كه خداوند به ما داده است. شكر نعمت اين است كه ما به جاى صحبت، عمل كنيم. آن هم طبق ضوابط اسلام، نه تجاوز كنيم و نه تقصير.

    صحيفه نور ج 17 صفحه 118

    همانطور كه عرض كردم، رفتن و جاسوسى كردن و تجسس نمودن خلاف اسلام است. از طرفى تجاهر به فسق و خلاف شرع هم خلاف شرع است. البته توده‏هاى مردم هيچ گاه عمل خلافى انجام نمى‏دهند، ولى ممكن است دسته‏اى پيدا شوند و بخواهند سوء استفاده كنند. نه، سوء استفاده هم نبايد بشود. احكام اسلام در تمام ابعادش بايد عمل بشود. يعنى نه جاسوسى شود و تفتيش عقايد و نه كسى متجاهر به فسق شود.

    ما نبايد ظلم كنيم، يعنى تفتيش نمائيم كه در داخل خانه‏هاى مردم چه مى‏گذرد، كسى هم حق ندارد عشرتكده درست كند و يا قمارخانه. در حكومت اسلامى با اينگونه امور مبارزه مى‏شود. ما مى‏خواهيم احكام خدا جارى شود. آن طرفش هست، اين طرفش هم هست. آن طرف كه نبايد با مردم بدرفتارى كرد، نبايد داخل منازل مردم ريخت، مردم بايد در خانه‏هايشان مطمئن باشند، در زندگى‏شان، كسب و تجارتشان اطمينان داشته باشند. دولت اسلامى موظف است مردم را مطمئن نمايد در همه چيز، در سرمايه هايشان، در كسب و كارشان. دولت حق ندارد به آنها تعدى نمايد و اگر كسى تعدى كرد تأديب خواهد شد. و از آن طرف هم اگر كسانى كه مخالف اسلام هستند بخواهند تجاهر به فسق نمايند، آنها هم تاديب خواهند شد. خلاصه ما بايد تمام جوانب را ملاحظه كنيم و بايد در مقابل ملت بزرگ ايران متواضع باشيم و به آنها خدمت كنيم. يك خدمت اين است كه بگوئيم متشكريم و دعا كنيم. ولى شكرگزارى حقيقى از ملت عبارت است از اينكه نعمتى را كه آنها به ما دادند جبران كنيم. در مقابل گرفتارى‏هاى آنها خاضع باشيم و سعى كنيم تا تمام گرفتارى‏هاى آنها را رفع نمائيم. همه مى‏دانيم كه كشور ما هيچ گونه تزلزلى ندارد. و اينكه با تمام گرفتارى‏ها به چنين استقرارى رسيده‏ايم، از عنايات خداوند است كه مردم توجيه شدند تا در مقابل تمامى سختى‏ها بايستند.

    امروز اكثر قدرت‏ها با ما مخالف هستند، ولى ملت ما با اتحاد خود در مقابل تمام آنها ايستاده است. ملت اگر اتحادش را حفظ كند، مطمئن باشد شكست نمى‏خورد. مردم بايد پشتيبان دولت باشند. دولت و استانداران و فرماندارها در هر جائى كه هستند بايد به مردم خدمت كنند. وقتى ما خدمتگزار ملت شديم، ملت هم پشتيبان ما خواهد شد و در اين صورت است كه طمع خارجى‏ها قطع خواهد شد، چرا كه هميشه اجانب بنايشان بر اين است كه از داخل، كارها را خراب كنند و اتحاد مردم را از بين ببرند، اختلاف ايجاد كنند و بعد به ايادى داخلى شان دستور دهند تا مقاصد پليد آنها را پياده نمايند. پس ملت بايد اتحاد خودش را حفظ نمايد و تنها در سايه اين اتحاد است كه ما تحت هيچ بيرقى نيستيم. ما تنها زير پرچم اسلام زندگى مى‏كنيم و هيچ كس بر ما نفوذ ندارد. تنها نسبت به احكام اسلام خاضعيم و تا قدرت داريم دنبال تحكيم پايه‏هاى اسلامى باشيم و از اسلام تبعيت مى‏نمائيم. در اين صورت است كه خداى تبارك و تعالى به ما كمك خواهد كرد.

    عمده اين است كه ما به اسلام خدمت كنيم. خدمت به ملت، خدمت به اسلام است. خدمت به دولت، خدمت به اسلام است. و امروز هر خدمتى كه انجام دهيم، خدمت به اسلام است. هر خدمتى كه مردم به آن احتياج داشته باشند، خدمت به اسلام است. وقتى قرار گذاشتيم كه به اسلام خدمت كنيم،

    صحيفه نور ج 17 صفحه 119

    خداى تبارك و تعالى هم ما را تنها نمى‏گذارد و نمى‏گذارد گرفتار شويم. براى اينكه گرفتارى از خود انسان است، از خارج نيست. تا در داخل ملت يك كرم زدگى پيدا نشود خارجى‏ها نمى‏توانند كارى انجام دهند. و بحمدالله امروز ما از داخل اطمينان داريم و با اين اطمينان بايد به مردم خدمت كنيم و ديگر نبايد بگوئيم حال انقلاب است. نه، ديگر حال آرامش است، حال خدمت به مردم و جامعه است، حال خدمت به اسلام است، حال اين است كه مردم مطمئن باشند و نسبت به همه چيزشان اطمينان داشته باشند، سرمايه‏هايشان را به كار انداخته و نسبت به آن اطمينان داشته باشند، بايد كاسب نسبت به كسبش و ادارى نسبت به اداره‏اش اطمينان داشته باشد. ديگر هيچ كس از آمدن به وطن خود نترسد. بيايند و بفهمند كه در اينجا مسأله‏اى نيست. با كمال آرامش مشغول به كار شوند و نترسند از اينكه يك وقت سرمايه‏هايشان را مى‏گيرند. خير، ما بر آن نيستيم كه سرمايه مردم گرفته شود. سرمايه مردم مال خودشان است، آن را به كار بيندازند و كسب بكنند و كشور را اداره و تقويت بكنند. دولت هم پشتيبان آنهاست و بايد باشد. خداوند همه شما را حفظ فرمايد.

    والسلام عليكم و رحمه الله و بركاته

    
    previos page menu page next page
    

  7. #1507
    afsanah82
    مهمان

    پیش فرض

    
    previos page menu page next page
    

    صحيفه نور ج 17 صفحه 120

    تاريخ: 4/10/61

    بيانات امام خمينى در ديدار با وزير، مسؤولان دواير سياسى - ايدئولوژيك و پرسنل گروه تحقيقات صنعتى و دفاعى وزارت دفاع

    آنچه ما به دست آورده ايم، اين است كه اسلام را زنده كرده‏ايم

    بسم الله الرحمن الرحيم‏

    من از شما عزيزانى كه براى اسلام و ميهن خودتان افتخار آفريديد و با گزارشات و پيشرفت‏هاى خود مرا خوشحال كرديد تشكر مى‏كنم ما هر قدمى كه به پيش مى‏رويم، از جناياتى كه به وسيله آمريكا و امثال آن و ايادى داخلى آمريكا بر اين كشور رفته است، بيشتر مطلع مى‏شويم. بزرگترين خيانتى كه كردند همين بود كه نگذاشتند جوان‏ها و ارتش ما رشد كنند. اگر از اول ارتش ما يك ارتش اسلامى بود و آن تعهدات اسلامى را داشت و به آن عمل مى‏كرد، حالا وضع ما غير از اين بود. معذلك خداوند تبارك و تعالى سايه عنايتش را بر سر اين ملت انداخت كه در بين راه جلوى مفاسد را بگيريم، البته باز هم در بين راه هستيم و من اميدوارم كه آقايان با دلگرمى به كار خود ادامه دهند و توجه داشته باشند به اينكه خداوند به آنها اجر خواهد داد و همين كارهاى شما هم از عبادات بزرگ است و علاوه بر اينكه در دنيا و در همه جا ثبت مى‏شود در نامه عمل شما هم ثبت خواهد شد.

    ما در عين حال كه در اين جنگ عزيزانى را از دست داده‏ايم و آنهمه جنايت بر اين كشور وارد شده است و اخيراً جنايت بزرگ دزفول را متحمل شده‏ايم كه من در اينجا به خانواده‏هاى مصيبت ديدگان اين حادثه تسليت گفته و براى مصدومين آنها نيز از خداوند شفا مى‏خواهم، اما چيزى كه كشور ما دريافت كرده است بسيار ارزشمندتر و عزيزتر از اينهاست. البته ما صدمات به افراد را نمى‏توانيم جبران كنيم، لكن اميد است كه بعدها اشخاص ديگرى بيايند جبران كنند. آنهائى كه بدبين هستند و در گوشه‏اى نشسته‏اند و روى نقطه ضعف‏ها انگشت مى‏گذارند كه چرا ما كشته داديم، چرا وضع فلان است و از اين چراها و چراها، هيچ گاه آن طرفش را در نظر نمى‏گيرند كه ما چه دريافت كرده‏ايم. و البته اين را ما و همه مى‏دانيم كه چقدر از ما كشته و معلول و مصدوم شدند ولى ما ابتدا به جنگ نكرديم .اگر آقايان مى‏گويند كه چرا شما با آمريكا در افتاديد كه اين جنگ واقع شود، كه ما هم از اول مى‏دانستيم كه در افتادن با آمريكا و همه قدرت‏اين توابع را دارد، ولى اين اشكالى است كه اين آقايان بايد به خود پيغمبر بكنند كه چرا با ابوسفيان‏ها در افتاديد تا عمويت و افراد بزرگى از اسلام كشته شوند و مى‏بايست تسليم مى‏شدى و در گوشه خانه‏ات مى‏نشستى و در اين صورت به اميرالمؤمنين هم اين

    صحيفه نور ج 17 صفحه 121

    اشكال وارد است كه همه گفتند بگذار معاويه و اشعث در حكومت شام باقى باشد و همين مطلب اسباب اين شد كه اشخاصى مثل عمار و چندين هزار جمعيت كشته شوند. و با اين تفكر، اشكال به حضرت سيدالشهدا هم وارد است كه چرا از مدينه آرام برخاست و با يك جمعيت كم به راه افتاد و در مقابل يك حكومت جبار ايستاد. پس اگر بنا باشد همه اينها و همه انبيا در تاريخ اشتباه كرده باشند و مى‏بايست با منطق اين آقايان با قلدرها بسازند، ما هم اشتباه كرده‏ايم و به آن اعتراف مى‏كنيم و اگر مسأله اين نيست، بلكه مسأله، مسأله انسانيت به ارزشهاى انسانى است،جلوگيرى از اين جناياتى است كه قلدرها به بشريت و انسانيت مى‏كنند، مسأله تباهى افراد ارزشمند است، پس ما نمى‏توانستيم داخل خانه نشسته باشيم و آمريكا هم بيايد در داخل اين كشور حكمفرمائى كند و همه دست به سينه در برابر آمريكا بايستند و چاپلوسى كنند تا اينكه نان و اسلحه به آنها بدهد و يا اينكه مهماتى را در اينجا انبار كند كه هر وقت جنگى واقع شد براى خودش استفاده كند و براى خودش پايگاه بسازد كه خداوند مرحمت فرمود و آن پايگاه‏هائى كه آمريكا براى خودش درست كرده بود، به دست ما افتاد كه همه‏اش غنيمت است، غنيمت جنگى.

    در هر صورت ما بايد فكر كنيم و اين دو مطلب را در ترازو بگذاريم كه چه از دست داده‏ايم و چه به دست آورده‏ايم. آنچه ما به دست آورده‏ايم اين است كه اسلام را زنده كرديم. در حالى كه از اسلام اسمى بيش نمانده بود و با ادعاى اسلام مى‏خواستند اسلام زدائى كنند، منتها از اول نمى‏توانستند بگويند ما اسلام را قبول نداريم، مى‏گفتند قبول داريم، اما مرتب پاورقى مى‏زدند و يكى يكى احكام اسلام را از بين مى‏بردند ولى بحمدالله الان مردم اسلام را در اين كشور مى‏بينند و مشاهده مى‏كنند كه ديگر از آنهمه فسادها خبرى نيست و همه مردم فعال شده‏اند و مى‏دانند كه بايد در مقابل آمريكا و زورگوئى‏هاى آنها بايستند و بايد خودشان استقلال داشته باشند كه نمونه آن همين كه شما مى‏گوئيد كه اين آقايان چيزهائى را درست كردند كه كسى فكر نمى‏كرد كه بتوانند آنها را درست كنند، كه انشاءالله بعدها بيشتر و بهتر انجام مى‏دهند. خداوند به همه شما و به همه ما توفيق دهد كه به اين ملتى كه تاكنون زير سلطه اجنبى و زير سلطه رژيم‏هاى فاسد بودند، خدمت نموده و آنها را نجات دهيم و شما هم به فضل خدا اميدوار باشيد و خداوند همه شما را حفظ كند.

    والسلام عليكم و رحمه الله و بركاته

    
    previos page menu page next page
    

  8. #1508
    afsanah82
    مهمان

    پیش فرض

    
    previos page menu page next page
    

    صحيفه نور ج 17 صفحه 122

    تاريخ: 4/10/61

    فرمان امام خمينى در مورد تعيين اعضاى ستاد پيگيرى فرمان 8 ماده‏اى

    بسم الله الرحمن الرحيم‏

    حضرات آقايان حجج اسلام، آقايان موسوى اردبيلى رئيس ديوانعالى كشور، مير حسين موسوى نخست وزير، امامى كاشانى رئيس ديوان عدالت ادارى، محقق رئيس بازرسى كل كشور، ناطق نورى وزير كشور و آقازاده وزير مشاور، با اكثريت آراء حق دارند متخلف يا متخلفين را پس از تشخيص عزل نمايند. توفيق آقايان را از خداوند متعال خواستارم.

    روح الله الموسوى الخمينى

    
    previos page menu page next page
    

  9. #1509
    afsanah82
    مهمان

    پیش فرض

    
    previos page menu page next page
    

    صحيفه نور ج 17 صفحه 123

    بيانات امام خمينى در ديدار با وزير، معاون و مديران كل وزارت امور خارجه و گروهى از سفرا و كاردان جمهورى اسلامى‏

    وزارت خارجه مى‏تواند با اسلامى شدنش موجوديت اسلامى ما را به خارج نشان دهد

    بسم الله الرحمن الرحيم‏

    از اينكه اينجا تشريف آورده‏ايد تا با هم درد دل كنيم، تشكر مى‏كنم. شما مى‏دانيد كه وزارت خارجه تنها وزارتخانه‏اى است كه با اسلامى شدنش بيشتر از ساير وزارتخانه‏ها مى‏تواند موجوديت اسلامى ما را به خارج نشان دهد، و بعكس، صدماتى كه به اين كشور ممكن است وارد آيد و در سابق از ناحيه سفارتخانه‏هاى خارجى در اينجا و سفارتخانه‏هاى ما در خارج، بر كشور وارد شده، بيشتر از ديگران است. چون وزارت خارجه با همه دنيا و با افكار و ايده‏هاى مختلف و برنامه‏هاى گوناگون روابط دارد. و من مى‏دانم كه براى اصلاح آن و ساير وزارتخانه‏ها و همه ارگان‏هاى دولتى و امثال آن، وقت لازم است لكن وقتى بنابراين شد كه ما بايد خودمان باشيم و وابسته به غير نباشيم و خودمان حيثيت خودمان را حفظ كنيم و اين احساس در ما پيدا شد، همين امر انشاءالله منتهى مى‏شود كه همه چيز ما اصلاح بشود. و اگر شما در اين راه مستقيم كه راه اسلام است و روزى چند مرتبه هم در نماز از خدا مى‏خواهيد كه اهدناالصراط المستقيم يعنى ما را به صراط مستقيم هدايت كن، وارد بشويد، مسلم به آخر هم خواهيد رسيد. عمده اين است كه انسان در آن راهى كه بايد سير بكند وارد بشود كه پيدا كردن راه، مشكل ولى بعد از پيدا كردن، پيمودن آن آسان است. همانند كسى كه در بيابان گم شده و مرتب به اين طرف و آن طرف مى‏زند و با اين وضع شايد هيچ گاه به مقصد نرسد اما وقتى كه در راه مستقيم قرار گرفت به مقصد هم مى‏رسد، چه سيرهاى معنوى باشد و چه سيرهاى مادى.

    اما در جهت معنويت و بعد از اينكه دولتى اسلامى شد و مردم احساس كردند كه ما مى‏خواهيم اصلاح بشويم، در اين صورت است كه همه كارها به معنويات بستگى دارد. همين كارى كه شما در وزارت خارجه و سفرا در خارج مى‏كنند، اگر در راه مستقيم اسلامى باشد، سير الى الله است.

    در سير الهى لازم نيست كه انسان در يك گوشه‏اى بنشيند و بگويد من مى‏خواهم سير الى الله داشته باشم. خير، سير الى‏الله همان سيره و روش انبيا و خصوصا پيغمبر اسلام و ائمه معصومين است كه در عين حالى كه در جنگ وارد مى‏شدند و مى‏كشتند و كشته مى‏دادند و حكومت مى‏كردند، همه چيز سير الى الله بود. اينطور نبود كه آن روزى كه حضرت امير مشغول است، سير الى الله نباشد و فقط در

    صحيفه نور ج 17 صفحه 124

    هنگامى كه نماز مى‏خواند سير الى الله باشد، هر دويش سير الى‏الله بود. لذا پيغمبر مى‏فرمايد ضربت على در روز خندق افضل از عبادت ثقلين است.

    وقتى كه ما مى‏خواهيم جهات معنوى را بكنيم در ماديات و ماديات را به طرف معنويات بياوريم، اين سير الى الله است. البته كار مشكلى است، ولى اينطور نيست كه نشود. وقتى كه انسان وارد عمل شد موفق مى شود.

    در همين قضيه پيروزى ملت بر رژيم منحط سابق، تصور اين معنا كه ملتى كه هيچ چيزى در دستش نيست و رژيم همه چيز دارد، چگونه پيروز مى‏شود، مشكل بود. آنهايى كه اين تصور در آنها قوى بود، سفارش مى‏كردند كه وارد نشويد، لكن وقتى كه ملت بنا گذاشت كه كارى بكند و در ميدان وارد بشود، به آخر رسيد و كارى كرد كه ما نمى‏توانيم درست حجمش را توجه كنيم. و هر قدمى كه ما و شما برداشتيم، خداوند به يك قدم ديگر ما را هدايت فرمود. چراغ را خود خداى تبارك و تعالى جلو گرفته و تاريك‏ها را روشن كرد و هيچ وقت نگذاشت كه ملت سست شود. اين براى آن بود كه ملت راهش را پيدا كرد و به صراط مستقيم رسيد.

    بحمدالله ايران راهش را پيدا كرده است و من اميدوارم هر روز هم محكم‏تر باشد و به راه خود ادامه بدهد. اميدوارم سفارتخانه‏ها هم در صراط مستقيم انسانيت سير بكنند و سعى شود كه سفارتخانه‏ها تحت سلطه ديگران نباشند و تصرفاتى در آنها از ناحيه ديگران نباشد. هر قدمى كه برمى دارند به فكر اين باشند كه آيا رو به وابستگى مى‏رويم، يا به طرف رهايى و آزادى. و رابطه با كشورهاى خارجى كه نمى‏خواهند ما را ببلعند بايد باشد. به آنها كه‏خواهند از طريق روابط ما را وابسته بكنند، هيچ لزومى ندارد و بايد با احتياط با آنها برخورد شود. ما بايد به سمتى حركت كنيم كه مى‏خواهيم با كفايت خودمان خودكفا باشيم. نه گندم از خارج بياوريم و نه خوردنى و پوشاك و ساير وسايل ديگر كه بعضى از اين امور، دراز مدت و بعضى در كوتاه مدت بايد انجام بگيرد.

    البته راجع به ابزار جنگى، مسائل پيچيده است معذلك در اين امر هم ما موفقيت‏هاى زيادى حاصل كرده‏ايم و بايد همه همت كنند و ملت و دولت با هم بجوشند و كوشش كنند كه كارها را خودشان انجام دهند.

    انشاءالله همه شما موفق و مؤيد باشيد.

    والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته

    
    previos page menu page next page
    

  10. #1510
    afsanah82
    مهمان

    پیش فرض

    
    previos page menu page next page
    

    صحيفه نور ج 17 صفحه 125

    تاريخ: 5/10/61

    پيام امام خمينى در تقدير از كليه رزمندگان اسلام

    بسم الله الرحمن الرحيم‏

    ان الجهاد من ابواب الجنه فتحه الله لخاصه اوليائه عن اميرالمؤمنين (ع)

    اين فضيلت بزرگ در بين فضايل بيشمارى كه براى مجاهدين فى سبيل الله نقل شده بيشتر جلب توجه مى‏كند. اين واژه‏ها با همان معناى عرفى خود، نه اسرار الهى و عرفانى كه دست ما از آنها كوتاه است، بى شك گفتار و نوشتار بشر عادى از بيان آنها عاجز است. اين مدال الهى بر بازوان مجاهدان، چون خورشيد در نزد صاحبان اسرار غيبى و ملكوتى مى درخشد. مگر اين جلوه همان خلقت نيست كه ابراهيم خليل الرحمن را مفتخر كرد؟ و بارقه‏اى از مقام حبيب اللهى نيست كه در تارك افضل موجودات مى‏درخشد؟ و مگر نازله مقام ولى اللهى نيست از امير المومنين تا خاتم الاوليا كه به آن اولياءالله مشرف شده؟ اگر هست (كه هست) با چه بيان مى‏توان حول آن گرديد و با كدام چشم بشرى مى‏شود اين جلوه را ديد؟ پس بهتر اينكه من قاصر با تقديم السلام عليكم يا خاصه اولياءالله دم فرو بندم. و اين كرامت بزرگ براى مجاهدان فى سبيل ا لله چه شهيد يا پيروز شوند يا نشوند. و براى شهيدان، فضايل زايد الوصف ديگر است و براى پيروزمندان عزيز فضلى جداگانه. پيروزمندانى چون اين عزيزان شورانگيز، از فرماندهان عزيز سپاه و ارتش تا ساير مجاهدان، تا ساير مبارزان و مجاهدان ميدان دفاع و پيشتازان بسيج و كميته و ژاندارمرى و شهربانى، نيروهاى مردمى و عشايرى شجاع دلير كه در شكستن حصر آبادان تا شكستن دژ محكم خرمشهر تا فتح بزرگ محرم، نقش اساسى داشتند و به صورت حريف ستمگر كه تا بن دندان به سلاح‏هاى آمريكا و شوروى و ديگر قدرت‏ها و از پشتيبانى مالى و نظامى مرتجعان منطقه مجهز و برخوردار بوده است، آنچنان سيلى زدند كه داغ رسوائى آن بر جبهه صداميان در تاريخ خواهد ماند. قدرت‏هاى بزرگ و حاميان صدام تا كنون بايد فهميده باشند كه قدرت نظامى و سلاح‏هاى مدرن هرگز نمى‏تواند با خشم انقلابى و مقدس ملت‏ها مقابله كند.

    اينجانب با عذر تقصير، به فرماندهان ارتش و سپاه و تمام فرماندهان نيروهاى نظامى و انتظامى و تمامى همرزمان آنان كه با دفاع سلحشورانه خود از اسلام و كشور براى اسلام و مسلمين و هم ميهنان عزيز در صحنه خودشان سرافرازى كسب نمودند، تبريك عرض و براى شهداى بزرگوار و آزاده آنان و ميهن اسلامى كه به سعادت ابدى رسيدند، رحمت بى انتهاى خداوندى و براى مادران و پدران و همسران و ساير بستگان و بازماندگان آنان آرزوى سعادت ابدى و صبر جميل و اجر جزيل مى‏نمايم.

    صحيفه نور ج 17 صفحه 126

    درود بر سپاهيان و ارتشيان ايران اسلامى، سلام بر فرماندهان محترم آنان. درود بر همه مجاهدان و رزمندگان در راه هدف. پيروز باد فرماندهان و رزمندگان ژاندارمرى و شهربانى و كميته و بسيج و نيروهاى مردمى و عشايرى . برافراشته باد پرچم پرافتخار جمهورى اسلامى ايران. و صلوات و سلام بر پشتيبان عظيم الشان مستضعفان جهان حضرت بقيه الله و ارواحنا فداه.

    روح الله الموسوى الخمينى

    
    previos page menu page next page
    

صفحه 151 از 208 نخستنخست ... 51101141147148149150151152153154155161201 ... آخرینآخرین

برچسب ها برای این تاپیک

علاقه مندی ها (بوک مارک ها)

علاقه مندی ها (بوک مارک ها)

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  

http://www.worldup.ir/