پايان فيزيك - بخش دومبرگرفته از كتاب Stephen Hawking - The story of his life and work نوشته Kitty Ferguson
قواعدي پشت قواعد ديگر
هر مادهاي كه بينديشيم در جهان وجود دارد(مردم، هوا، يخ، ستارگان، گازها، ميكروبها، صفحه مانيتور شما) از اجزاء ساختاري بسيار ريزي بهنام اتم تشكيل شده اند. ميدانيم كه اتمها بنوبه خودشان از موجودات كوچكتري به نام ذرات و يك فضاي خالي بسيار بزرگ(در مقايسه با ابعاد اين ذرات) ساخته شدهاند. همچنين ميدانيم كه برخي از ذرات خود از ذرات ريزتري تشكيل شدهاند.
ذرات مادي رو كه همگي ميشناسيم. پروتونها و نوترونها در هسته اتم و الكترونها كه به دور هسته ميچرخند. ذرات مادي اتم رو بهنام كلي فرميونها ميشناسيم.
فرميونها يك سيستم پيامرساني دارند كه بين آن ذرات رد و بدل شده و به راههاي معيني موجب ايجاد تاثير و در نتيجه تغييراتي در آنها ميشود. سيستم پيامرساني انسانها را در نظر بگيريد. كبوتر نامهبر، پست، تلفن و فكس سرويسهاي اين سيستم ميتانند ناميده شوند. اما همه انسانها از هر 4 سرويس فوق براي رد و بدل كردن پيام بين همديگر استفاده نميكنند.
در مورد ذرات مادي هم سيستم پيامرساني وجود دارد كه سرويسهاي چهارگانهاي دارد. اين سرويسها را نيرو ميناميم. ذراتي وجود دارد كه اين پيامها را بين فرميونها و در برخي موارد حتي بين خود رد و بدل ميكنند. اين ذرات پيامرسان بهطور مشخص بوزونBoson ناميده ميشوند.
پس هر ذرهاي كه در جهان وجود دارد يا فرميون هست يا بوزون.
گفتيم كه سرويسهاي پيامرسان 4گانه نيرو ناميده ميشوند. يكي از اين نيروها گرانش هست. نيروي گرانش را كه ما را روي زمين نگه ميدارد، ميتوانيم مثل پيامي در نظر بگيريم. حامل اين پيام نوعي بوزون هست كه گراويتون ناميده ميشود. گراويتونها حامل پيامي بين ذرات اتمهاي بدن ما و ذرات اتمهاي زمين هستند و به ذرات مذكور ميگويند كه بههم نزديك شوند.
نيروي دوم يا نيروي الكترومغناطيس پيامهايي هست كه بهوسيله بوزونهايي بهنام فوتون بين پروتونهاي درون هسته يك اتم و الكترونهاي نزديك به آن، يا بين الكترونها رد و بدل ميشوند. اين پيامها موجب ميشوند كه الكترونها دور هسته گردش كنند. در مقياسهاي بزرگتر از اتم فوتونها خودشان را بصورت نور نشان ميدهند. سومين سرويس پيامرسان نيروي قوي است كه موجب ميشود هسته اتم يكپارچگي خود را حفظ كند و چهارمين سرويس نيروي ضعيف است كه موجب راديواكتيويته ميشود.
فعاليت اين 4 نيرو باعث رد و بدل شدن پيام بين كليه فرميونهاي جهان و برهمكنش بين آنها ميشود. بدون اين 4 نيرو هر فرميون اگر هم وجود داشته باشد در جدايي بهسر ميبرد، بدون اين كه بتواند با آنها مرتبط شود و بر آنها تاثير بگذارد. بزبان سادهتر:
اگر چيزي بوسيله اين چهار نيرو روي ندهد، اتفاقي نخواهد افتاد.
درك كامل اين چهار نيرو به ما امكان ميدهد تا اصولي را كه مبناي همه رويدادهاي جهان هست، درك كنيم.
بسياري از كارهاي فيزيكدانان قرن بيستم براي آگاهي بيشتر از طرز عمل اين جهار نيروي طبيعي و ارتباط بين آنها انجام شد. در سيستم پيامرساني انسانها، ممكن هست به اين موضوع واقف بشيم كه تلفن و فكس دو سرويس جداگانه نيستند. بلكه هر دو اجزاي يك سيستم واحدند كه به دو طريق متفاوت جلوهگر ميشوند. آگاهي از اين واقعيت موجب يگانگي دو سيستم پيامرساني خواهد شد. به طريق مشابهي فيزيكدانها تا حدودي با موفقيت سعي كردند نوعي يگانگي بين نيروها رو استنباط كنند. آنها اميدوار بودند نظريهاي بيابند كه در غايت امر هر چهار نيرو را بوسيله يك ابرنيرو توجيه كند. نيرويي كه خودش را بهگونههاي مختلف نشان ميدهد و نيز موجب يگانگي فرميونها و بوزونها در يك خانواده ميشود. فيزيكدانها اين نظريه را نظريه يگانگي نام دادند. اين نظريه بايد دنيا را توجيه كند. يعني نظريه همه چيز بايد يك قدم پيشتر برود و به اين سوال پاسخ بده: دنيا در لحظه آغاز قبل از اين كه زماني بگذرد، چگونه بوده است؟
فيزيكدانها همين سوال را بزبان خودشان با اين عبارت بيان ميكنند كه: شرايط اوليه يا شرايط مرزي در آغاز جهان چه بوده است؟
درك كامل ابرنيرو ممكن هست كه درك شرايط مرزي را هم براي ما امكانپذير كند. از طرف ديگر ممكن است كه ضروري باشد كه ما شرايط مرزي را بدانيم تا بتوانيم ابرنيرو را بفهميم. اين دو بطور تنگاتنگي با يكديگر ارتباط دارند و نظريه پردازان هم از هر دو طرف مشغول كار هستند تا به «نظريه همهچيز» ( از منشا آلماني= Weltformel ) دست پيدا كنند.
علاقه مندی ها (بوک مارک ها)