previos page menu page next page
صحيفه نور ج 12 صفحه 278
تاريخ: 18/5/59
بيانات امام خمينى در جمع اعضاى شركت كننده در كنگره، آزادى قدس
مشكل مسلمين حكومتهاى مسلمين است
بسم الله الرحمن الرحيم
اين ماه مبارك رمضان بر همه مسلمين مبارك باد و مبارك آن روزى است كه مسلمين با احساس وظيفه بتوانند بر مشكلات خودشان غلبه كنند.
مشكل مسلمين فقط قدس نيست، اين يكى از مشكلاتى است كه مسلمين دارند. افغانستان مگر از مشكلات مسلمين نيست؟ پاكستان مگر از مشكلات مسلمين نيست؟ تركيه مگر از مشكلات مسلمين نيست؟ مصر مگر از مشكلات مسلمين نيست؟ عراق مگر از مشكلات مسلمين نيست؟ بايد ما تحليل كنيم كه مشكلى كه در همه اقطار مسلمين هست، از كجا پيدا شده است؟ و راه حلش چيست؟ چرا مسلمين در همه جاى دنيا تحت فشار حكومتها و ابرقدرتها هستند و راه حل اين مسأله چيست؟ تا اينكه هم رمز پيروزى بر همه مشكلات به دست بيايد و هم قدس و افغان و ساير بلاد مسلمين آزاد بشوند.
مشكل مسلمين، حكومتهاى مسلمين است. اين حكومتها هستند كه مسلمين را به اين روز رساندهاند، ملتها مشكل مسلمين نيستند، ملتها با آن فطرت ذاتى كه دارند، مىتوانند مسائل را حل كنند لكن مشكل، دولتها هستند. شما سرتاسر ممالك اسلامى را وقتى كه ملاحظه كنيد كم جائى را مىتوانيد پيدا بكنيد كه مشكلاتشان به واسطه حكومتهايشان ايجاد نشده. اين حكومتها هستند كه به واسطه روابطشان با ابرقدرتها و سرسپردگىشان با ابرقدرتهاى چپ و راست، مشكلات را براى ما و همه مسلمين ايجاد كردهاند. اگر اين مشكل از پيش پاى مسلمين برداشته بشود، مسلمين به آمال خودشان خواهند رسيد و راه حلش با دست ملتهاست.
علماى همه بلاد اسلامى بايد مردم را بيدار كنند
شما ديديد كه مشكل ما كه از مشكلات ديگران بيشتر بود و قدرت شيطانى شاه مخلوع از همه قدرتها بيشتر بود و طرفداران او، ابرقدرتها و همه حكومتهاى اسلامى و غيراسلامى بودند، ملاحظه كرديد كه حل اين مشكل به پناه بردن به يك كشورى يا يك قدرتى يا يك ابرقدرتى نبود. حل مشكل را خود ملت كردند. ملت ما متحول شد از خوف به شجاعت و از يأس به اطمينان و از توجه خود
صحيفه نور ج 12 صفحه 279
به توجه به خدا و از تفرقه به اجتماع. اين تحول، تحول معجزه آسا اسباب اين شد كه اين مشكل بسيار بزرگ را، مشكلى را كه شايد همه جا و همه دنيا محال مىدانستند حلش را، حل كند شما گمان نكنيد كه ايران داراى سلاح بود، ايران سلاحش سنگ بود، چوب، مشت، لكن سلاح معنوى داشت، سلاح معنويش ايمان به مكتب، ايمان به خداى تبارك و تعالى و توكل به مبداء قدرت و وحدت كلمه. حالا كه مىبينيد دست ملت ما، يعنى غيرنظامىها تفنگ است، اين تفنگى است كه به غنيمت از بستگان شاه به دستشان افتاده والا تفنگى در كار نبود، ايمان بود. ملت از مركز گرفته تا سرحدات هر كجا برويد، يك كلمه مىگفتند. آن روز اين گروههاى فاسد مفسد زير خاك بودند، مثل حيواناتى كه در سوراخ بودند و ميدان مال ملت بود. از مركز تا سرحدات هر جا مىرفتى، حتى بچههاى كوچك صدايشان بلند بود كه ما اسلام را مىخواهيم جمهورى اسلامى را مىخواهيم، مريضهائى كه در بستر در بيمارستان بودند هم همين منطق را داشتند، جوانها هم همين منطق را، دانشگاه و مدرسه هم همين منطق، زنها و مردها هم منطقشان همين بود. از آن خواب گرانى كه ما را ابرقدرتها خوابانده بودند و غفلت از همه مسائلى كه بايد به آن توجه داشت، كرده بوديم ناگاه بارقهاى از جانب خداى تبارك و تعالى پيدا شد و ما را بيدار كرد و اين مشكل به نظر همه محال را، حل كرد. مشكل شاه مخلوع ودار و دسته او بود و حل مشكل به دست خود ملت بود. نه يك تفنگ از خارج براى ملت ما آمد و نه يك حكومت خارجى به ما كمك كرد. بلكه آنها مخالف ما بودند، عراق سرسخت مخالف با ما بود، كويت سرسخت مخالف با ما بود و مصر هم كه حالش را مىدانيد و ساير ممالك را دولتهايشان را مى دانيد، در عين حالى كه همه قدرتها يك طرف صف آرائى كرده بودند و ملت ما با دست خالى يك طرف، ملت ما هجوم كرد و اين سد كه خيال مىكردند ممتنع است شكستش، شكستند.
بايد كارى كرد كه ملتها هر جا هستند، ملتها بفهمند تكليف خودشان را. اگر بخواهيد و بخواهند و دانشمندها بخواهند، علماى همه بلاد اسلامى و دانشگاههاى همه بلادهاى اسلامى بخواهند حل مشكله اسلام و ممالك اسلامى بشود، بايد مردم را بيدار كنند. اين مردمى كه با تبليغات چند صد ساله، به آنها باور آورده بودند كه نمىشود با امريكا يا با شوروى مخالفت كرد و الان هم باور ملتهاى ديگرى هست، بايد اينها به ايشان فهماند كه مىشود. بهتر دليل بر اينكه يك امرى ممكن است، وقوع اوست و اين امر واقع شد در ايران. دولتهاى ديگر، ملت ديگر گمان نكنند كه ايران از آنها عده و عده بيشتر داشت، خير. شايد در عشاير عراق بيشتر از ايران اسلحه باشد لكن مغزهاى اينها را به واسطه تبليغات دامنهدارى كه شده است، شستشو كردهاند و از اسلام مأيوس كردند و اين مغزها را پر كردند از اينكه با اين ابرقدرتها نمىشود طرف شد. اين از چيزهائى است كه با تبليغات خود آنها و عمال آنها در داخل ممالك تحقق پيدا كرده است. بايد آنهائى كه در همه ممالك هستند، آنهائى كه دلشان براى ملتها مىتپد، آنهائى كه به اسلام اعتقاد دارند و براى اسلام مىخواهند خدمت كنند، هر كدام در محل خودشان، ملت خودشان را بيدار كنند تا ملت خودشان، خودشان را كه گم كردهاند، پيدا كنند. ملتها خودشان را گم كردند، مملكت خودشان را گم كردند، هر چه در ذهنشان وارد مىشود،
صحيفه نور ج 12 صفحه 180
اينكه نمىشود با اين قدرتها طرف شد، اينها چهها و چه خواهند كرد. بايد از مغز ملتها اين نمى شودها را بيرون كرد و به جاى آن مى شودها را گذاشت. نه مىشود اين كار را كرد. يك ميليارد جمعيت تقريباً، جمعيت مسلمين با دارا بودن آنهمه امكانات و آن سرزمينهاى وسيع و آن مخازن زيرزمينى وسيع و آن پشتوانه اسلامى الهى نبايد در ذهنشان بيايد كه نمىشود. اين قدرت بزرگ شيطانى شوروى كه با تمام قوا افغانستان را مىخواهد خفه كند، نتوانسته است. ملت اگر يك چيزى را بخواهند، نمىشود تحميل شان كرد. بايد ملت را بيدار كرد تا بخواهند. ملت ما هم قبل از بيست سال خواب بود، توجه نداشت. از بيست سال به اين طرف هى گفتند، گويندگان گفتند، علما گفتند، دانشگاهىها گفتند، كم كم رسيد به تظاهر، كم كم رسيد به ريختن در خيابانها، كم كم رسيد به الله اكبر، و قدرت بزرگ شيطانى در مقابل الله اكبر نتوانست بماند و همه مىخواستند بماند. من مطلع بودم همه قدرتها مىخواستند كهاين نوكرى كه براى همهشان خدمتگزار بىچون و چراست، در ايران بماند تا منافعشان را ببرند و هر چه ما ذخائر داريم آنها به رايگان ببرند، لكن ملت وقتى نخواهد، نمىشود. بايد ملت را بيدار كرد كه آن چيزى را كه خيال مىكرد نبايد بخواهد، بخواهد و آن امرى را كه به خيالش نمىشود، بيدارش كرد كه مىشود و ملت از دولتهاى خودشان بخواهند كه تسليم بشوند والا همان كارى را كه ملت ايران كرد، با آنها بكنند تا حل مشكل بشود. حل مشكل بدون اينكه اين اشخاصى كه سر راه ايستادند و مانع هستند از اينكه مشكلات حل بشود، اينها را بايد از بين راه بردارند. هر جا شما برويد، در هر كشورى از كشورهاى اسلامى نه، بلكه همه كشورهاى دنيا اين سران قوم هستند كه مانع هستند از رشد فكرى و معنوى و مادى ملتها، اين سران كشورها هستند كه وابستگان خودشان را در دانشگاهها معلم مىكنند و معلمهاى دانشگاه جوانهاى ما را خراب مىكنند. مانع، اين حكومتهاست، حكومتها با اختلاف مراتب، حكومتها جلوى رشد جوانهاى ما را گرفتند و جلوى پيشرفت مسلمين را.
ملى گرائى اساس بدبختى مسلمين است
آنهائى كه، آن قدرتهاى بزرگى كه مطالعه كردند روى كار ما سالهاى طولانى، صدها سال فرستادند و مطالعه كردند روى گروهها، روى افراد، روى اشخاص مطالعه كردند، حتى روى زمين جنگلها و همه جا، در جامعه ما اين را يافتهاند كه اسلام است كه مىتواند جلويشان بايستد. از اين جهت آن چيزى كه از همه چيز براى آنها مطرح است، اسلام است و آن چيزى كه سر راه اسلام قرار دادند، اين حكومتهاى فاسدند. با دست حكومتهاى فاسد و با تبليغ حكومتهاى فاسد، اين نژادپرستىها و گروهپرستىها در بين مسلمين رشد كرده است. عربها را در مقابل عجمها و تركها قرار دادند و عجمها را در مقابل عربها و تركها را در مقابل ديگران و همه نژادها را در مقابل هم. اينكه من مكرر عرض مىكنم كه اين ملىگرائى اساس بدبختى مسلمين است، براى اين است كه اين ملىگرائى، ملت ايران را در مقابل ساير ملتهاى مسلمين قرار مىدهد و ملت عراق را در مقابل
صحيفه نور ج 12 صفحه 281
ديگران و ملت كذا را در مقابل كذا. اينها نقشههائى است كه مستعمرين كشيدهاند كه مسلمين با هم مجتمع نباشند. در عراق، حكومت عراق، حكومت سابقتر از اين حكومت، - كه اين بدتر از آن است - اينها طرح مىكردند كه ما مىخواهيم مجد بنىاميه را احيا كنيم در مقابل اسلام. اسلام كه آمده بود همه مجدها را فانى كند در مجدالله، اينها مىگفتند ما مجد بنىاميه را بايد احيا كنيم و اين چيزى نبود كه شعور اينها برسد، تلقينى بود كه ابرقدرتها مىكردند كه اسلام متفرق بشود، مسلمين با هم متفرق بشوند، دشمن هم بشوند. در ايران از سالهاى طولانى اشخاص بى اطلاع از اساس مسائل، ولو فرض كنيد بعضىشان مغرض نبودند، اينها هم هى طبل مليت را كوبيدند، همان مليتى كه مىخواست اساس اسلام را در ايران برچيند.
اسلام آمده است كه همه نژادها به هماند، مثل دندههاى شانه مىمانند، هيچ كدام بر هيچ كدام تفوق ندارند، نه عرب بر عجم و نه عجم بر عرب و نه ترك بر هيچ يك از اينها و نه هيچ نژادى بر ديگرى و نه سفيد بر سياه و نه سياه بر سفيد، هيچ كدام بر ديگرى فضيلت ندارند. فضيلت با تقواست، فضيلت با تعهد است، با تعهد به اسلام است. اينها تبليغاتى بوده است كه، تلقيناتى بوده است كه از ابرقدرت كه مىخواستند ما را بچاپند شده است و مع الاسف بعضى اشخاص مسلمان صحيح هم، باورشان آمده است. در چندين سال قبل محتمل است، گمان مىكنم زمان رضاخان بود يك مجمعى درست كردند و يك فيلمهائى تهيه كردند و يك اشعارى گفتند و يك خطابههائى خواندند براى تأسف از اينكه اسلام بر ايران غلبه كرده، عرب بر ايران غلبه كرده. شعر خواندند، فيلم به نمايش گذاشتند كه عرب آمد و طاق كسرى را، مدائن را گرفت و گريهها كردند. همين ملىها، همين خبيثها گريه مىكردند، دستمالها را درآوردند و گريه كردند كه اسلام آمده و سلاطين را، سلاطين فاسد را شكست داده و اين معنا در هر جا به يك صورتى به ملتها تحميل شده است. در ممالك عربى، عرب بايد چه باشد. اين تلقين است، اين مخالف با قرآن است. در ممالك غير عربى هر كدام خودشان را بايد، ملت خودشان بايد جلو باشد اين برخلاف تعليمات اسلام است، اين آنى است كه اين ابرقدرتها آرزويش را مىكنند و كردند و عمل كردند. وقتى اينها غلبه كردند، در جنگ دوم غلبه كردند بر عثمانى، عثمانى را تكه تكه كردند، شايد قريب پانزده تا كشور كردند و هر كدام يك نوكرى از خودشان بالاى سرش گذاشتند، مع الاسف آنهائى كه اساس مطلب را مطلع نبودند، آنها هم اين مسائل را اهميتى به آن نمىدادند و الان هم نمىدهند.
ما تا به اسلام برنگرديم، مشكلاتمان سر جاى خودش هست
مشكل ما الان دولتهاى ماست، مشكل اسلام دولتهاى اسلامى هستند، اين مشكل بايد حل بشود. اگر دولتهاى اسلامى به خود بيايند و گرايش كنند به اسلام و از عربيت برگردند به اسلاميت و از تركيت برگردند به اسلاميت، حل مىشود مسائل، و اگر چنانچه آنها نكنند، اين مشكل هست تا وقتى ساير كشورها مثل ايران بشوند. ايران با مشت، اين مشكل را حل كرد و بايد همه كشورها با مشت
صحيفه نور ج 12 صفحه 282
خودشان اين مشكل را رفع كنند. ما نبايد بنشينيم كه حكومتهاى ما كارى براى ما انجام بدهند. حكومتهاى ما براى خودشان هستند، اين حكومتهائى كه در بلاد مسلمين هست، اينها به اسلام هيچ كارى ندارند، اگر يك دفعه اسلام بگويند، براى اين است كه شما را بازى بدهند. اسلام صدام هم مثل اسلام محمدرضا خان است، اسلام آن مصرى هم، سادات هم، مثل اسلام صدام است. اين يك اسلامى است كه در لفظ گفته مىشود، لكن پايگاه درست مىكند و مىگويد ما همراه هم مىشويم، برويم ايران را از بين ببريم. ايران يعنى چه؟ يعنى يك مملكت اسلامى. با كافر هم عهده مىشود براى كوبيدن مسلمين، اين فرم اسلام آقاى سادات، اسلامش اين فرم است و آقاى صدام هم اسلامش اين فرم است كه مىگويد اسلام، مىگويد مسلم، مىگويد چه. مى گويد ما با ملت ايران، در بعضى از نطقهايش گفته كه با ملت ايران ما كارى نداريم، ما همراه هستيم، با حكومت ايران هم همراهيم، اما روزى نمىشود الا اينكه سرحدات اين ملت را، سرحدات اين مملكت را به آتش و توپهاى كذا مورد تجاوز قرار مىدهد. اين يك فرم اسلامى است، اسلام وارداتى از آمريكا و وارداتى از شوروى. ما تا به اسلام برنگرديم، اسلام رسول الله، تا به اسلام رسول الله برنگرديم، مشكلاتمان سرجاى خودش هست، نه مىتوانيم قضيه فلسطين را حلش كنيم و نه افغانستان را و نه ساير جاها را. ملتها بايد برگردند به صدر اسلام، اگر حكومتها هم با ملتها برگشتند كه اشكالى نيست و اگر برنگشتند، ملتها بايد حساب خودشان را از حكومتها جدا كنند و با حكومتها آن كنند كه ملت ايران با حكومت خودش كرد تا مشكلات حل بشود والا هى ما روز قدس بگيريم، فرياد بزنيم، هى آقايان اجتماع كنند و حرف بزنند، فرياد و حرف جلوى آنها را نمىگيرد، بلى گاهى مىگيرد منتها ما حرف هم نمىزنيم.
اگر در روز قدس تمام ملتها قيام مىكردند و فرياد مىزدند، نمىتوانست آن حكومت احمق جلوى فريادشان را بگيرد، يك جمعيت كمى قيام مىكنند. اگر در روز قدس تمام كشورهاى اسلامى، ملتها همه برخيزند و فرياد بزنند، نه براى قدس تنها، براى همه ممالك اسلامى، پيروز خواهند شد. ما با فرياد محمدرضاخان را بيرونش كرديم، شما خيال مىكنيد با تفنگ بيرون كرديم؟ با فرياد، با الله اكبر، اينقدر الله اكبر بر مغز اينها كوبيده شد كه خودشان را باختند و فرار كردند از اين مملكت رفتند. مسلمين بايد فرياد بزنند، گمان نكنند كه فرياد و شعار فايده ندارند، نخير شعار فايده دارد اما اگر همه فرياد بزنند، فرياد من تنها هيچ چيز نيست، فرياد يك محله، يك شهر هيچ چيز نيست، شما ببينيد فريادهائى كه حالا از ايران بلند مىشود منحصر به تهران، قم، اهواز نيست، يك وقت مىبينيد كه سپاه پاسداران امر مىكند به تمام ملت كه فلان شب برويد بالاى پشت بام الله اكبر بگوئيد، همه اطاعت مىكنند. در قبل از اين انقلاب مگر مىشد كه يك دستهاى بگويند برويد بالاى منبر، گوش كنند به او؟ مدرسين محترم قم مىگويند كه فلان روز بايد راهپيمائى بشود، همه ملت راهپيمائى مىكنند. و همين طور بايد ملتها اينطور بشوند كه وقتى يك گروهشان گفت كه فلان عمل را انجام بدهيد، اين را يك فرمانى بدانند كه از بالا صادر شده و بايد عمل كنند. ملت ما حالا اينطور شده، ما ميل داريم ملتها همه اينطور بشوند.
صحيفه نور ج 12 صفحه 283
ما مىخواهيم معنويت انقلاب اسلامىمان را به جهان صادر كنيم
ما كه مى گوئيم انقلاب ما مىخواهيم صادر كنيم مىخواهيم اين را صادر كنيم، مىخواهيم اين مطلب را، همين معنائى كه پيدا شده، همين معنويتى كه پيدا شده است در ايران، همين مسائلى كه در ايران پيدا شده، ما مىخواهيم اين را صادر كنيم. ما نمىخواهيم شمشير بكشيم و تفنگ بكشيم و حمله كنيم. عراق با ما الان مدتهاست دارد حمله مىكند و ما هيچ حملهاى به آنها نمىكنيم، آنها حمله مىكنند ما دفاع مىكنيم، دفاع لازم است. ما مىخواهيم كه اين انقلابمان را، انقلاب فرهنگىمان را، انقلاب اسلامىمان را به همه ممالك اسلامى صادر كنيم و اگر اين انقلاب صادر شد، هر جا صادر بشود اين انقلاب، مشكل حل مىشود.
شما كوشش كنيد كه اينطورى كه ايران انقلاب كرد و اينطورى كه ايران الان هم حاضر براى همه چيز است، ملتهاى خودتان را بيدار كنيد. آنهائى كه براى اسلام دلشان مىسوزد، آنهائى كه براى كشورشان دلشان مى سوزد، ملتهاى خودشان را بيدار كنند تا اين تحولى الهى كه در ايران پيدا شد، در آنجاها بيدار بشود. هر جا پيدا بشود حل مسأله است، ديگر آنوقت نترسيد كه چهار تا فاسد بيايد مسجدالاقصى را بگيرد، آنوقت ديگر ترس نكنيد، حل است مساله، اما وقتى يك ملتى، دو طايفه، ده طايفه صد طايفه مىشوند و هر كدام به خلاف ديگرى هستند و حكومتها هم اينجور حكومتها هستند، ديگر توقع نداشته باشيد كه با اين طرز فكر و با اين طرز حكومت بتوانيد غلبه كنيد. بايد تعليمات اسلام را گرفت و همانطورى كه اسلام دستور داده است كه مومنين، همه مومنين در همه جا برادر هستند و امر كرده است به اينكه اعتصام به حبلالله بكنيد و متفرق از هم نشويد و دستور داده است به اينكه تنازع با هم نكنيد والا فشل مىشويد، مسلمين وقتى مىتوانند از گير ابرقدرت ها و از گير حكومتهاى فاسد خودشان خلاص بشوند كه اين امر خدا را اجابت كنند، اين دعوت الهى است، از صدر اسلام، تا آخر اين دعوت را اجابت كنند، اگر دعوت را اجابت نكنند و هى بخواهند بگويند كه آقا بيائيد بكنيد اين كار را، تا اين دعوت اجابت نشود، كار از ما نمىآيد. كار وقتى از ما ساخته است كه اسلامى فكر كنيم و به قرآن و اسلام گرايش پيدا كنيم، به تعليمات صدر اسلام عمل كنيم و من اميدوارم كه شما عزيزانى كه از اطراف آمديد براى روز قدس، موفق بشويد و همه مسلمين موفق بشوند و انشاءالله يك روزى همه مسلمين با هم برادر و همه ريشههاى فاسد از همه بلاد مسلمين كنده بشود و اين ريشه فاسد اسرائيل از مسجد الاقصى و از كشور اسلامى ما كنده بشود و انشاءالله تعالى با هم برويم و در قدس نماز وحدت بخوانيم انشاءالله.
والسلام عليكم و رحمة الله وبركاته
previos page menu page next page
علاقه مندی ها (بوک مارک ها)