صفحه 1 از 22 1234511 ... آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 2079

موضوع: صحيفه نور

Hybrid View

پست قبلی پست قبلی   پست بعدی پست بعدی
  1. #1
    afsanah82
    مهمان

    پیش فرض

    
    previos page menu page next page
    

    صحيفه نور ج 12 صفحه 244

    تاريخ 21/4/59

    بيانات امام خمينى در جمع گروهى از نمايندگان سازمان پيشمرگان مسلمان كرد

    بسم الله الرحمن الرحيم‏

    من از اين جوان‏هاى پيشمرگ كه به راستى اثبات كردند كه فداكار اسلام هستند و لشكر پيغمبر اسلام هستند، تشكر مى‏كنم. من به شما علاقه دارم، علاقه يك مسلم با مسلم و يك پدر با فرزند، و شما را دعا مى‏كنم. از وقتى كه شما قيام كرده‏ايد در مقابل اشرار و در مقابل اشخاص كه مى‏خواستند نهضت اسلامى را سركوب كنند، من از شما با تمام قوا پشتيبانى و هم دعا كردم. خداوند شما را انشاءالله براى اسلام حفظ كند و شما جوان‏ها را در پيشگاه خداى مقدس، خداى بزرگ آبرومند كند. شما مى‏دانيد كه ما غرضى در اين مسائل نداشتيم جز اينكه حكومت جبار برود تا به جاى آن حكومت اسلام برگردد. اينهائى كه در طول اين مدت چه در كردستان و چه در جاهاى ديگر با اين نهضت مقابله كردند، اشخاصى بودند كه از اسلام اطلاعات نداشتند و نمى‏خواستند حكومت اسلام برقرار باشد. شما از طرز و شيوه حركات اينها بهتر مى‏دانيد كه عمال غير بودند. از كيفيت سلاح‏هائى كه داشتند شما ديديد كه اين سلاح‏ها از كجا مى‏آمد. شما محكم و مستحكم باشيد كه براى اسلام داريد كار مى‏كنيد مثل سربازهاى صدر اسلام هستيد، شما باكى از اينكه شكست بخوريد نداشته باشيد براى اينكه براى لشكر اسلام هيچ وقت شكست نيست، شهادت شكست نيست، پيروزى هم شكست نيست. شما يا پيروز مى‏شويد و يا شهيد، در هر دو جهت پيروزى با شماست. من اميدوارم كه اين ريشه‏هاى فساد كه يك مقدارى از آنها از رژيم سابق هستند و يك مقدارى هم از اين افرادى هستند كه الهام از خارج مى‏گيرند، نتوانند كارى انجام بدهند.

    شما ديديد در اين دو سه روزى كه گذشت بنابود يك كودتائى مثلاً همه طرفه بكنند، خداى تبارك و تعالى با ما همكارى كرد و كشف شد و بسيارى از اين جنايتكاران گرفتار شدند و بسيارى از آنها در تعقيبشان هستند و باندهائى هم داشتند انشاءالله اين حكومت اسلام مستقر بشود تا دنيا بداند كه حكومت اسلامى يعنى چه. خداوند انشاءالله به شما توفيق عنايت كند و در همه جهان موفق باشيد. و ما اميدواريم كه كردستان را قبل از اينكه به جاهاى ديگر عنايت شود، به آنجا عنايت شود و دولت اسلام هم بنا بر همين دارد كه كردستان را انشاءالله آباد كند و مثل سابق نباشد كه حرف بود و خرابى. اميدواريم كه اين دفعه ديگر حرف نباشد و همه جهات مملكت اصلاح بشود. انشاءالله خدا به شما جوان‏ها سلامتى عنايت كند و شما را براى اسلام ذخيره قرار بدهد و موفق و مؤيد كند.

    والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته

    
    previos page menu page next page
    

  2. #2
    afsanah82
    مهمان

    پیش فرض

    
    previos page menu page next page
    

    صحيفه نور ج 12 صفحه 260

    تاريخ: 1/5/59

    نامه بنى صدر به محضر امام خمينى

    بنى صدر طى ارسال نامه اى به محضر امام امت، حجت الاسلام حاج سيد احمد خمينى را براى مقام نخست وزيرى پيشنهاد مى‏كند و از امام در اين مورد نظرخواهى مى‏نمايد.

    پاسخ امام:

    بسمه تعالى‏

    بنا ندارم اشخاص منسوب به من متصدى اين امور شوند. احمد خدمتگزار ملت است و در اين مرحله با آزادى بهتر مى‏تواند خدمت كند.

    والسلام عليكم‏

    روح الله الموسوى الخمينى

    
    previos page menu page next page
    

  3. #3
    afsanah82
    مهمان

    جلد سيزدهم

    
    جلد سيزدهم
    

    صحيفه نور ج 13 صفحه 1

    تاريخ: 20/5/59

    بيانات امام خمينى در جمع نمايندگان سفراى كشورهاى اسلامى به مناسبت عيد فطر

    مبارك آن روزى است كه تمام دولت‏هاى اسلامى با ملت‏ها با هم باشند

    بسم الله الرحمن الرحيم‏

    اين عيد سعيد مبارك فطر را به همه مسلمين جهان و به شما آقايان كه در اينجا حاضر هستيد، تبريك عرض مى‏كنم. و مبارك آن روزى است كه تمام دولت‏هاى اسلامى با ملت‏ها با هم باشند و همه با هم همصدا و همه با هم، هم مقصد و اسلام را در همه جا زنده كنند و همه ممالك اسلامى متحد شوند تا اينكه دست ابر قدرت‏ها را از ممالك خودشان قطع كنند.

    و من حالا مى‏خواهم يك قدرى از ويژگى‏هاى اين انقلاب اسلامى كه در ايران واقع شده است، به شما عرض كنم و ما مى‏خواهيم كه همه ممالك اسلامى اين ويژگى‏ها را داشته باشد و اين فضايى كه در ايران تحقق پيدا كرده است در همه ممالك اسلامى باشد و اين انقلاب صادر بشود به همه ممالك اسلامى و همه مستضعفان جهان در مقابل مستكبران بايستند و مسائل خودشان را اخذ كنند و حق خودشان را بگيرند و بايد بدانند كه حق گرفتنى است و الا نخواهند اعطاء كرد.

    من بعضى از ويژگى‏هاى انقلاب را به شما آقايان و كسانى كه مى‏شنوند كلام من را، عرض مى‏كنم تا ببينند كه آيا اين وضع بهتر است يا اوضاعى كه در جاهاى ديگر هست. شما به من بگوئيد كه در كجاى ممالك اسلامى و غير اسلامى اينطور است كه رئيس جمهور از همين مردم و در دامن همين مردم باشد و هر روز و در ماه مبارك، هر شب برود توى جمعيت‏هاى متفرق و مردم را ارشاد كند بدون اينكه خوفى در دلش باشد.

    ما مى‏ديديم كه در زمان حكومت غاصب شاه مخلوع، اگر اين آدم مى‏خواست در يكى از خيابان‏هاى تهران ظاهر بشود و قبل از اينكه او بخواهد بيرون برود، مأمورهاى ساواك تمام خيابان‏ها را و تمام خانه‏هاى اطراف خيابان‏ها را خالى مى‏كردند و مأمور مى‏گذاشتند و محافظت مى‏كردند براى اينكه او از ملت نبود، او در مقابل ملت بود، و الان رئيس جمهور كه در رأس واقع شده است در هر مجلسى كه او را دعوت كنند مى‏رود، در هر شهرى كه از او تقاضا كنند مى‏رود و مردم را ارشاد مى‏كند بدون اينكه يك ذره خوف در دل او باشد براى اينكه ملت را از خودش مى‏داند و ملت هم او را از خودش مى‏دانند، برادر هستند، رئيس جمهور با ادنى شخصى كه در ايران زندگى مى‏كند برادر است و مردم با هم برادرند و پشتيبانى مى‏كنند. و همين طور در كدام مملكت شما سراغ داريد كه رئيس مجلس

    صحيفه نور ج 13 صفحه 2

    منبر برود و مردم را هدايت كنند، و در ماه مبارك شايد بيشتر از سى تا منبر شايد - رفته باشد و مردم را هدايت كرده باشد؟ و در كجا شما سراغ داريد كه رئيس ديوان عالى كشور، يك عالمى باشد كه برود مردم را هدايت كند و مردم هم از او هدايت بشوند؟ و همين طور دادستان كل كشور و همين طور وزير كشور و همين طور ساير ارگانى كه هستند با كمال اطمينان بدون اينكه از كسى خوف داشته باشند براى اينكه مبادى خوف در كار نيست، همه پشتيبان هستند، همه برادر هستند. و در كجا سراغ داريد كه مجلس شوراى آنجا مثل مجلس شوراى اسلامى ما باشد؟ در سابق، زمان شاه مخلوع سابق و رضاخان مطرود، مجلس پر بود از دوله‏ها، ممالك‏ها، سلطنه‏ها، متملكين، اشراف، طرفدارهاى شرق و غرب، نوكرهاى ممالك اجنبى. و الان در مجلس شوراى ما يك چهره پيدا نمى‏كنيد كه از اين طبقه اشراف باشد، از اين طبقه بالا باشد، همه از همين مردم هستند كه در بين بازار راه مى‏روند و از همين جمعيت هستند، عده‏اى‏شان از علما و فقها هستند و عده‏اى‏شان از چهره‏هاى متدين هستند و مجلس شوراى اسلامى ما نظير الان در هيچ جا نظير ندارد، چنانچه ساير نهادهاى دولتى ما اينطور است. و در كجا شما سراغ داريد كه ارتشش اينطور ملى و در بين مردم باشد كه وقتى در بين مردم ارتش برود يا ژاندارمرى برود يا سپاه پاسداران برود گل براى او نثار كنند و تظاهر كنند براى او؟ و آنها هم از باب اين است كه از همين مردم هستند، از همين جمعيت هستند و تمام جاهائى را كه شما ملاحظه كنيد، همه چون از خود ملت هستند از اين جهت با ملت اينطور روبرو مى‏شوند. و در كجاى دنيا شما سراغ داريد كه از باطن ملت، بدون اينكه هيچ كسى دعوت كند، اينقدر كميته، اينقدر دادگاه، اينقدر پاسدار كه خون خودشان را در راه اين كشور و در راه اسلام فدا مى‏كنند بدون اينكه كسى آنها را دعوت كرده باشد، در سرتاسر كشور، اين سپاه پاسداران اين كميته‏ها، اين دادگاه‏ها همه براى همين اسلام و براى همين كشور خدمت مى‏كنند. و در كجاى دنيا سراغ داريد كه ملت آنچنان در خدمت اسلام باشد، آنچنان در خدمت دولت اسلامى باشد كه هر وقت غائله‏اى پيش بيايد خود ملت پيشقدم است و پشتيبانى مى‏كند؟

    ما كه مى‏گوئيم انقلابمان را مى‏خواهيم صادر كنيم و به همه كشورهاى اسلامى بلكه به همه كشورهائى كه مستكبرين بر ضد مستضعفين هستند، مى‏خواهيم يك همچو وضعيتى پيش بياوريم كه دولت يك دولت زورگوى جبار آدمكش امثال ذلك نباشد. و ملت يك ملتى نباشد كه دشمن با دولت است. ما مى‏خواهيم بين ملت‏ها و دولت‏ها آشتى بدهيم، دولت‏ها اگر توجه بكنند و يا مطالعه كنند وضع ايران را و ببينند ملت ايران با دولت چه وضعى دارد، گمان ندارم كه آن‏ها تحت تأثير واقع نشوند. البته قلم‏هاى مسموم خارج، قلم‏ها و نوشته‏ها و مطبوعات خارجى، رسانه‏هاى گروه خارجى همه بر ضد ايران و بر ضد دولت و ملت ايران تبليغات مى‏كنند لكن شما كه داخل اين كشور هستيد مى‏دانيد كه تبليغات آنها براى چه هست. براى اين است كه اين ملت و دولت با هم شده‏اند. وقتى ملت و دولت با هم شد، قشرهاى روحانى و قشرهاى دانشگاه‏ها و ساير قشرها، ارتشى و اشخاصى ديگر همه با هم هستند و همه يك فكر مى‏كنند، البته منافع ابرقدرت‏ها ديگر نمى‏شود تأمين بشود، يك حكومتى نمى‏آيد

    صحيفه نور ج 13 صفحه 3

    روى كار كه براى يك ابرقدرتى يك كلمه بگويد، اگر يك وكيل، يك نخست وزيرى يك كلمه راجع به منافع ممالك ديگر، منافع اجنبى‏ها حرف بزند، همين ملت است كه در مقابلش مى‏ايستد و نمى‏گذارد. ما ميل داريم كه همه ممالك اسلامى همه كشورهاى اسلامى، همه كشورهاى مستضعفين دنيا اينطور بشود كه يك جمعيت باشند، در بين خود اين جمعيت و در بين همين جمعيت، نخست وزير، رئيس جمهور، مجلس، افراد ديگرى كه در بنگاه‏هاى دولتى هستند تعيين بشوند تا آسيب بردار نباشد.

    روحانيت بعضى ممالك با تكفير ما دانسته يا ندانسته در خدمت ابرقدرت‏ها هستند

    ما علاوه بر اينكه گرفتار امريكا هستيم و گرفتار شوروى هستيم، گرفتار بعضى اشخاصى كه دعوى اسلامى مى‏كنند، بعضى‏ها كه در رأس روحانيت بعضى ممالك واقع هستند، گرفتار آنها هم هستيم، آنها هم ما را تكفير مى‏كنند، آنها هم كلمات ما را تعبير مى‏كنند و دنبالش تكفير مى‏كنند. اينها را اگر چنانچه واقعاً خطا كار هستند، خوب است كه مطالعه كنند، بفهمند دارند چه مى‏گويند و به نقع چه كسى كار مى‏كنند و اگر متعمد هستند و در مقابل يك كشور اسلامى، در مقابل يك كشورى كه كوشش مى‏كند كه بين همه برادرها را متصل كند و همه را با هم آشتى بدهد و ما قبل از بيست سال به اين طرف، دنبال اين معنى بوديم كه ممالك اسلامى همه با هم برادر باشند، اين او را تكفير نكند، او، او را تكفير نكند، اينهائى كه اينطور سمپاشى مى‏كنند و مع الاسف در لباس مفتى هستند و يا مفتى اعظم هستند، اينها نمى‏دانند كه اين كارها بر ضد اسلام و برو فاق ميل ابرقدرت‏هاست؟ اينها نمى‏دانند كه دانسته يا ندانسته براى ابرقدرت‏ها دارند خدمت مى‏كنند؟ چطور اينها در مقابل سادات و آنهمه جناياتى كه سادات كرده است اينقدرها نمى‏ايستند و تكفيرى ما نشديم از آنها؟ اما، ما كه از امام مهدى كه قوه اجرائى اسلام است صحبت مى‏كنيم و مى‏گوئيم كه عدل در زمان او فراگير خواهد شد و از طرف خود آنها هم همين معنا هست كه: يملا الارض قسطا و عدلا بعد ما ملات ظلما و جورا ما كه راجع به آن مى‏گوئيم و مى‏گوئيم كه انبياء مؤفق نشده‏اند اجرا كنند مقاصد خودشان را و خداوند در آخر زمان كسى را مى‏آورد كه اجرا كند مسائل انبياء را، اين بيچاره‏ها براى خدمت به اجانب يا نفهميده تأويل مى‏كنند كه فلان گفته است كه حضرت مهدى تكميل مى‏كند شريعت را. اين بسيار ناگوار است براى ما. ما حضرت مهدى را يكى از افرادى مى‏دانيم كه تابع اسلام است، تابع پيغمبر اسلام است لكن تابعى است كه نور چشم پيغمبر اسلام است و اجرا مى‏كند اين مطالبى را كه حضرت رسول اكرم (ص) فرموده است. چرا بايد اينها را حجاز، در كويت، در بعضى جاهاى ديگر تأويل كنند حرف‏ها را و بر ضد يك مملكت اسلامى كه كوشش دارد همه برادرها با هم مجتمع كند و كوشش دارد دست ابرقدرت‏ها را از سر اين ممالك اسلامى كوتاه كند، آنها در خدمت ابرقدرت‏ها دانسته يا ندانسته هستند و مى‏خواهند تفرقه بين مسلمين بيندازند. اينها نمى‏دانند كه نبايد تفرقه بين مسلمين انداخت و برخلاف نص قرآن است؟ اينها مطلع نيستند يا اينكه در خدمت خداى نخواسته، ابرقدرت‏ها هستند؟ ما مى‏خواهيم كه هم همه ممالك اسلامى اولاً در محيطى كه خودشان هستند، به حسب حكم اسلام بين

    صحيفه نور ج 13 صفحه 4

    حكومت و بين مردم مخالف نباشد و همه با هم باشند و همه متحد بشوند تا اينكه آسيبى براى اينها واقع نشود. شما ديديد كه ما وقتى كه در ايران ملتمان اتحاد پيدا كرد، چه قدرت بزرگى را شكست داد. ما مى‏خواهيم كه يك ميليارد جمعيت دنيا اينطور از مسلمين اينطور با هم متحد بشوند. اگر متحد بشوند، نه قضيه قدس ديگر باقى مى‏ماند و نه قضيه افغانستان و نه قضاياى ديگر و اگر چنانچه وعاظ السلاطين بگذارند و اتحاد ما را به هم نزنند، انشاء الله پيروز خواهيم شد و دول اسلامى و ممالك اسلامى پيروز خواهند شد. من از خداوند تبارك و تعالى عظمت اسلام و مسلمين و وحدت كلمه اسلام و مسلمين را خواهان هستم و اين عيد سعيد را باز هم به همه مسلمين و همه كشورهاى اسلامى تبريك عرض مى‏كنم.

    والسلام عليكم و رحمه الله وبركاته‏

    
    menu page next page
    

  4. #4
    afsanah82
    مهمان

    پیش فرض

    
    previos page menu page next page
    

    صحيفه نور ج 13 صفحه 5

    تاريخ: 21/5/59

    بيانات امام خمينى در جمع نمايندگان مجلس شوراى اسلامى

    مقايسه چهره نورانى مجلس شوراى اسلامى با مجالس دوران قبل از انقلاب

    بسم الله الرحمن الرحيم‏

    انشاء الله خداوند اين عيد سعيد را بر همه مسلمين و خصوص ملت مسلم ايران مبارك كند. اين چهره مجلس اسلامى ماست و اگر چنانچه از صدر مشروطه (الا شايد دوره اول) تا قبل از اين مجلس ملاحظه كنيد، اينجا جاى آن وكلا نبود، وكلائى كه ازطبقه اشراف و از طبقه ثروتمند و مرفه، و حاضر نبودند دريك مجلس چند تايشان با هم جمع بشوند و حاضر نبودند در يك مجلس اينطور مسجدى بنشينند و هر كدام در كاخ‏هاى بلند (الا بعضى‏ها كه آنها هم از سنخ شما بودند) زندگى مى‏كردند، امكان نداشت كه يك مواجهه‏اى بين من طلبه با آن تيپ‏هاى اشرافى و اعيانى و داراى كذا و كذا اتفاق بيفتد فرضاً از اينكه گوش بدهند به اينكه يك طلبه به آنها چه مى‏گويد. اين از بركات نهضت است، بركات اسلام است كه همه نهادهايشان اسلامى و مردمى است. مجلس مردمى اين است پيشتر اسمش را گذاشته بودند مجلس ملى، ملت راه داشت بر آن مجلس؟ در آن مجلس از ملت‏ها، از خود ملت كسى بود كه راه پيدا بكند آنجا؟ خصوصاً در اين دهه‏هاى آخر يك نفر از شما در آنجا راه نداشت و جاى شما در آنجا نبود اخلاقاً، كه عندالله نبود، به واسطه علوشان شما و به واسطه اينكه آنها طاغوتى بودند، شما راه نداشتيد بر آنجا. ما امروز مواجهيم با يك چهره‏هاى اسلامى كه به غير از اسلام و به غير از مناقع مملكت خودشان فكر نمى‏كنند و من اميدوارم كه اين مجلس كه مركب از اين طبقه انسانى ملت است، چه آنهائى كه مسلم هستند و چه آنهائى كه باز برادرهاى ما هستند و از اقليت‏ها هستند، اين چهره‏ها، چهره‏هائى است كه مال ملت است و امروز ملت راه پيدا كرده است به مجلس و ديروز، در گذشته، ملت هيچ خبرى از مجلس نداشت و هيچ عملى نمى‏توانست انجام بدهد. اين موجب شكر است در درگاه خدا، همه تشكر كنيم از يك همچو نعمتى كه نصيب ما شده است و اين تنها مجلس نيست كه تحول پيدا كرده است، از طاغوت به اسلاميت و انسانيت، ساير نهادهاى دولتى هم، چه قواى مسلحه و چه سايرين از قبيل وزرا و امثال اينها، آنها هم همين طور هستند. الان ملت ما مى‏تواند ادعا كند كه ما در همه امور ناظريم. من خيلى از مجالس را ياد دارم و در بعضى از مجالس هم رفتم، به عنوان تماشاچى يك دانه از امثال شما در مجلس نبود، الا مثلاً مثل زمانى كه مرحوم مدرس آنجا بود يا آن در اول كه ما آنجا را ديگر نديديم، آن دوره‏هاى اول، دوره كه بودند باز از اشخاصى كه نظير شما بودند. آن چيزى كه

    صحيفه نور ج 13 صفحه 6

    مى‏خواهم عرض كنم اين است كه حيف است كه چهره نورانى مجلس در آن يك چيزهائى واقع بشود كه مخالف زى شما آقايان است.

    موعظه به نمايندگان محترم مجلس در رعايت اصل تفاهم و حل و فصل مسالمت آميز مشكلات‏

    من معذرت مى‏خواهم كه چند كلمه‏اى موعظه كنم شما را، شما محتاج به موعظه نيستيد لكن تذكر، برادرها، خودش يك امرى است يكى از عذاب‏هائى كه در جهنم اهل جهنم به آن مبتلا هستند، خصام اهل النار است و يكى از نعمت‏هائى كه اهل بهشت متنعمند آن اخوانى كه، اخوانا على سرر متقابلين. آن برادرى و محبت كه بين اهل بهشت است يكى از نعمت‏هاى بزرگ خداست و آن خصامى كه در جهنم است، يكى از عذاب‏هائى است كه بر اهل جهنم است كه دائم توى سر هم مى‏زنند. و اهل معرفت مى‏گويند كه هر چيزى كه در بهشت و در جهنم ظهور پيدا مى‏كند سابقه ندارد، از خود آدم است. در روايت هم است اينكه زمين بهشت و جهنم قاع است، هيچ چيز ندارد صاف است و در يك روايتى كه سابقاً من ديدم (حالا نمى‏دانم تمام معنايش درست چه جور است) اين است كه گاهى در بهشت يك اشخاصى، ملائكه الله مشغول يك بنا مى‏شدند و گاهى مى‏ايستادند. ظاهراً پيغمبر اكرم شايد در شب معراج اين را ملاحظه فرمودند، سؤال كردند از جبرئيل اين چرا گاهى مى‏ايستند و گاهى كار مى‏كنند. عرض كرد كه اينها اعمالى كه مردم مى‏كنند، مادامى كه اشتغال دارند به عمل خير اينها مصالحشان محقق مى‏شود و مشغول بنا مى‏شوند، آنوقتى كه آنها مشغول اين كار نيستند آنها هم. در هرصورت يك مسأله‏اى است اين در پيش اهل معرفت كه تمام چيزهائى كه در جهنم و بهشت هست اين از خود ماست. اينطور نيست كه خداى تبارك و تعالى يك آتشى تهيه كرده است كه ما را بسوزاند، ما خودمان تهيه مى‏كنيم در قرآن هم هست كه اينها اعمال شماست كه رد به خودتان مى‏شود. ما مى‏توانيم خودمان را در اين عالم راجع به اين محكى كه از دو تا آيه شريفه استفاده مى‏شود بشناسيم كه آيا اهل نار هستيم يا اهل بهشت. اگر كارهايمان روى خصام باشد، دشمنى، يك وقت اين است كه انسان در يك مسأله‏اى صحبت مى‏كند، مباحثه مى‏كند خوب بين اهل علم و طلبه‏ها متعارف است، گاهى وقتى‏ها به فرياد مى‏كشد مطلب، به داد و قال مى‏كشد مطلب لكن وقتى كه مباحثه تمام شد، برادرند. بعد از مباحثه اينطور نيست كه اين مباحثه اسباب دشمنى باشد، دو تا دوستند و دو تا رفيقند، سر يك مطلبى، مطالبى آن، آن طرف مطلب را مى‏گيرد و آن، آن طرف مطلب و اتفاقاً اين يك ورزشى است كه دربين طلبه‏ها هست و يك ورزش علمى است كه قوى مى‏كند آنها را. در ساير طبقات شايد نيست اينطور ورزش. اينها تاحد جنگ و دعوا با هم مقابل مى‏شوند مرحوم آقاى آسيد

    صحيفه نور ج 13 صفحه 7

    احمد زنجانى رحمه الله نقل مى‏كردند كه در روزنامه ملانصر الدين كه قفقاز طبع مى‏شده، او عكسى انداخته بوده از دو تا طلبه، دو تا اهل علم، يكى اين طرف، يك آن طرف نشسته و دعوا كرده‏اند و دندان يكى بيرون افتاده و كفش يكى هم بالاى سر آن يكى است و او براى انتقاد از اين طايفه اين را نوشته بود، اين را عكسبردارى كرده بود و او نمى‏دانست كه در عين حالى كه گاهى وقت‏ها به اين مسائل هم مى‏رسد لكن به مجرد اينكه مباحثه تمام مى‏شود، با هم مى‏شوند رفيق و با هم دوست و برادرند. ما اگر چنانچه در مسائلى كه پيش مى‏آيد، در هر وضعى كه باشد، البته مسائل زياد الان در مجلس طرح مى‏شود و شما بعدها هم مواجه هستيد با مسائل زيادى كه براى ملت است و هر كسى نظر دارد و هر كسى اجتهاد دارد، هر كسى بايد مسائل را طرح بكند و بگويد، اما همانطورى كه طلبه‏ها مسائل را مى‏گويند، كه منتهى به اين نشود كه حالا كه من مخالف با شما هستم در نظر و شما مخالف من هستيد در نظر، اين منتهى به اين بشود كه نه، ما دو تا خصم و دو تا دشمن با هم هستيم. اگر اينطور باشد كه واقعاً خداى نخواسته روى خصام باشد بايد ما خودمان را بشناسيم به اينكه ما اهل ناريم، براى اينكه خصام اينجا آن خصام را مى‏آورد. و اگر چنانچه ايمان در كار باشد، برادرى در كار باشد و با برادرى و حسن نيت، رفاقت، مسائل طرح بشود همه بايد نظر خودشان را بدهند و هيچ كدام هم برايشان حتى جايز نيست كه يك چيزى را بفهمند و نگويند، بايد وقتى مى‏فهمند اظهار كنند، اين مؤافق هر كه باشد، باشد. مخالف هر كس هم باشد، باشد براى اينكه شما وكيل مردم هستيد امين مردم هستيد امين و وكيل بايد مسائلى كه طرح مى‏شود آن مقدارى كه مى‏تواند و مى‏فهمند اظهار كنند لكن به طور خصومت، به طور تنازع و خصومت نباشد، هر چه بتوانند آرامتر لكن حالا صدا هم بلند شد، باشد، اما آن صدائى كه از طلبه‏هاى توى مدرسه بلند مى‏شود دنبالش هيچ ابدا اثرى از خصومت نيست، دو تا رفيق، دو تا دوست هستند كه سر يك مسأله علمى مى‏رسد كار به آنجائى كه اين فرياد سر او مى‏زند، او فرياد سر او مى‏زند، لكن به مجرد اينكه مباحثه تمام شد همان دو تا برادرند كه بودند، همان دو تا دوستند كه بودند، هيچ ابدا ديگر دنباله ندارد كه آن مطالب را او گفته، اين مطلب را ما، با هم برادريم، مطالب با هم دعوا دارند، مسائل كه طرح مى‏شود آن مسائل با هم اختلاف دارند، اما آنهائى كه مسائل را طرح مى‏كنند مسائلشان بايد با هم اختلاف داشته باشد نه خودشان، خودشان دوست، رفيق و برادر ولى مسائل را بايد طرح بكنند و اشكال دارند بكنند و طرح بكنند مسائلى كه روى مصالح اسلام است، روى مصالح كشور است و آن مقدارى كه مى‏توانند بررسى بكنند و آن مقدارى كه قدرت دارند نظر بدهند لكن بعد از اينكه مجلس تمام شد همانطورى كه بعد اينكه مباحثه طلبه‏ها تمام شد مى‏نشينند با هم چاى مى‏خورند و رفيق و دوست هستند، آنها هم همين طور باشند. لازم نيست كه انسان وقتى كه در يك مطلبى مخالف يك كس ديگرى است، دشمن او هم باشد. همه مسلمان، همه مؤمن، همه اهل اين كشور و همه مصلحت اين كشور را مى‏خواهيد و ما و شما هم مصلحت اسلام را مى‏خواهيم و هم مصلحت اين اشخاصى كه در دار الاسلام زندگى مى‏كنند و تحت لواى اسلام هستند، از نمايندگانى كه ساير اقليت‏ها هستند و مصالح آنها. اسلام اقتضاى اين را مى‏كند كه مصالح همه در نظر گرفته بشود و على

    صحيفه نور ج 13 صفحه 8

    السواء هم در نظر گرفته بشود. همه اهل اين مملكت هستند حق دارند در اين مملكت و شما هم وكلاى اين مملكت هستيد و خدمت مى‏خواهيد بكنيد، هر يكى‏تان وكيل همه هستيد و هر يكى‏تان بايد مصالح همه مملكت را در نظر بگيريد. بنابراين بهترين مباحثه‏ها همين مباحثه برادرهاست با هم كه كارشان، اگر اختلافى هم دارند، برادرى حل مى‏كنند، نه به طور خصمانه و البته من مى‏دانم كه بسيارى از اشخاص هستند كه اينها بسيار منزه و مبرا هستند و اكثريت شما هم همين طور است و من اميدوارم كه همه‏تان اينطور باشيد. من كه همه را نمى‏شناسم لكن من چهره‏ها را مى‏بينم كه همه‏شان از همين ملت و از همين جمعيتى كه در اين مملكت هستند، هستند. هيچ از آن بالاها نيامده‏اند اينجا تا بخواهند يك مقاصدى داشته باشند (كه) غير مقاصدى ملى و اسلامى. از اين جهت من اميدوارم كه اين مجلس، خدمت بزرگ بكند و انشاء الله كارها را به آسانى به پيش ببرد و هماهنگى كنند با دولت، با رئيس جمهور، با ساير ارگان‏هائى كه هستند. همه‏تان مى‏خواهيد يك مطلبى پيش برود، نه آقاى رئيس جمهور نمى‏خواهند كه اين مملكت خداى نخواسته آشفته باشد، رئيس يك مملكت كه نمى‏خواهد آن مملكت آشفته باشد و نه وكلاى مجلس مى‏خواهند كه اين مجلس آشفته باشد، براى اينكه شما همه مملكت هستيد، مملكت از خود شماست، نمى‏شود كه يك كس براى خودش طرح خلاف بزند، و نه وزرائى كه هستند و بودند و بعدها هم انشاء الله خواهند بود، اينها هم همه‏شان نظرشان به اين است كه اسلام را تقويت كنند، احكام اسلام را پياده كنند، براى اين مملكت خدمت بكنند. وقتى بنا شد همه با هم، به حسب عقايد يكى هستند، همه مى‏خواهند خدمت بكنند، همه مى‏خواهند كه اين مملكت را به پيش ببرند، همه مى‏خواهند كه اين جرثومه‏هاى فاسدى كه در مملكت هست قطع بكنند، همه يك راه مى‏خواهند بروند، اين ديگر تخاصمى در كار نيست و نخواهد بود. اگر بله فرض كنيد كه يك طايفه‏اى بودند و آمده بودند در مجلس و مى‏خواستند مقاصد شوم خودشان را يا مقاصدى كه به تبع آن ابر قدرت‏ها به خدمتگزارى به آنها بود، مى‏خواستند انجام بدهند، آنوقت دعوا مى‏شد، آنوقت بايد هم حقيقتاً بشود، آنوقت مخاصمه هم صحيح بود براى اينكه مخاصمه با آن اشخاصى كه توطئه‏گر هستند، اشخاصى كه مى‏خواهند مجلس را به هم زنند، مى‏خواهند مملكت را به هم بزنند اين لازم است و بايد باشد، بعد از اينكه نمى‏شود اينها را با هدايت، و مأيوس هستيد كه اينها را با هدايت مى‏توانيد كه به راه صحيح وادار كنيد. و اما شماها كه همچو مقصدى در كار نداريد، من يقين دارم كه هيچ يك از شماها بنايتان نيست كه اين مملكت را به هم بزنيد، همه مى‏خواهيد مملكت آرامى باشد كه برادرهاى شما در اين مملكت زندگى آرام داشته باشند، زندگى مرفه داشته باشند و همه مى‏خواهيد كه دست اجانب از اين مملكت كوتاه باشد و كوتاه خواهد بود انشاء الله و همه مى‏خواهيد كه يه اين مملكت خدمت بكنيد، خودتان هم از سنخ همان جمعيت هستيد، نه از آن طبقه‏هاى بالائى كه هيچ خبر از پائين ندارند و هيچ اطلاعى ندارند كه به اين پائين دست‏ها چه مى‏گذرد. شما خودتان از بين همين جمعيت‏ها آمده‏ايد و مى‏دانيد كه چه مى‏گذرد به اين مردمى كه در اين كشور هستند، به اين زاغه‏نشينان چه مى‏گذرد، خودتان هم زندگيتان هم همانطورهاست، با يك قدر اختلاف مختصر. بنابراين آن چيزى كه لازم است براى

    صحيفه نور ج 13 صفحه 9

    همه ماها و همه شماها و همه ملت و همه كسانى كه اداره اين مملكت را مى‏خواهند بكنند، اين است كه با هم تفاهم داشته باشند، اگر مسأله‏اى را برخلاف مى‏بينند و بخواهند و بنشينند و حل كنند و صحبت كنند. در مجلس اگر چنانچه يك مطلبى را مى‏بينند كه دارد خلاف واقع مى‏شود، صحبت كنند، بنشينند مشورت كنند با رفقايشان و من اميدوارم كه انشاء الله با خوشى و خوبى طليعه اين باشد كه پيروزى نهائى را انشاء الله پيدا كنيد.

    ناتوانى قدرت مجهز به سلاح‏هاى مدرن و آتشين در مقابل ايمان و انسجام يك ملت‏

    و هيچ خوفى ما از ابر قدرت‏ها نداريم و در عين حالى كه دستمان از همه آن سلاح‏هاى آدمكش كذا كوتاه هست لكن ايمانمان ما را وادار مى‏كند كه نترسيم و خوف نداشته باشيم و يك ملتى وقتى يك مطلبى را همه با هم خواستند، نمى‏شود تحميلشان كرد تحميل در وقتى است كه همه نخواهند، متفرق بشوند، اگر متفرق شدند آنوقت جاى اين مى‏شود كه يك دسته‏اى به دسته ديگر يك مطلبى را تحميل كنند، اما اگر چنانچه اينها با هم مجتمع باشند نه ديگر در بين خودشان تحميلى هست براى اينكه جاى تحميل ديگر نمى‏ماند و نه ديگران مى‏توانند تحميل بكنند. قدرت‏ها هر چه هم بزرگ باشند، وقتى مقابله با ملت مى‏شوند نمى‏توانند كارى بكنند. من شايد يك دفعه ديگر اين را گفته باشم كه سفير شوروى آمد پيش من گفت كه دولت افغانستان از ما خواسته است كه برويم آنجا و چه بكنيم. من متوجه نبودم كه اينها كار را كرده‏اند حالا آمده‏اند دارند مى‏گويند، دولتى هم در كار نبوده دولت هم بعد خودشان درست كرده‏اند، لكن به او گفتم كه اين اشتباه است از شما، ممكن است براى شما كه قدرتمند هستيد، يك كشورى را بگيريد، اين آسان است براى شما، قواى زياد داريد، خوب مى‏ريزيد اما يك ملت را نمى‏توانيد مهار كنيد. شما وقتى وارد شديد در آن جا نمى‏توانيد پيش ببريد و مزاحمت براى شما همچو ايجاد مى‏شود كه فشل مى‏شويد. لكن كارى كرده بودند و بنا هم داشتند بكنند. نه اين بود كه مى‏خواستند حالا استمزاج كنند، از من اجازه بگيرد شوروى كه مملكت اسلامى را برويم بگيريم. مطلب اينطورى است كه يك ملتى وقتى كه همه با هم باشند، پشتيبان هم باشند، برادر با هم باشند، اين قدرت‏هاى بزرگ بر فرض اينكه بيايند و با توپ و تانكشان هر كارى مى‏خواهند بكنند لكن وقتى وارد شدند، در ملت هم هضم مى‏شوند، ملت آنها را هضم مى‏كند. و ما ابدا از اين توطئه‏ها نمى‏ترسيم و مضافاً به اينكه به نظر من اينكه حالا هى مى‏آيند و صحبت مى‏كنند، بعضى‏ها آمده‏اند هى گفته‏اند كه يك توطئه خيلى بزرگتر در كار است از كجا تا كجا چه شده است و از كجا تا كجا چه شده است به نظر من درست نيست، توطئه به اين معنا نيست الان، لكن بايد با كمال دقت مراقبت بشود. بايد ارتش ما، ژاندارمرى ما، سپاه پاسداران ما بايد با كمال دقت و همه ملت، همه ملت الان سپاه اسلام هستند بايد مراقبت كنند، بايد رفت و آمدهاى مشكوك را تحت نظر بگيرند و به مجرد اينكه ملت ديد يك رفت و آمد مشكوكى است اطلاع بدهند. در محله‏ها ديدند كه رفت و آمدى در يك خانه‏اى هست و

    صحيفه نور ج 13 صفحه 10

    غير عادى است، اطلاع بدهند فوراً، آنها هم فوراً كنترل كنند اين چيزها را. در عين حالى كه همه اينها بايد بشود لكن مطمئن باشيد كه نتوانند كارى بكنند و نمى‏توانند اين مملكت را به آن آسيب برسانند. و ما بعد از اينكه همه مسائل را ما مفروض بگيريم، فرض بگيريم كه اينها آمدند و همه به قول خودشان همه ملاها را كشتند و همه مومنين را از بين بردند، ما از چه ميترسيم؟ ما از يك جائى كه اين وضع را دارد منتقل مى‏شويم به يك جائى كه بهتر از اينجاست، چرا ما بترسيم؟ من نمى‏گويم ما غلبه به آنها مى‏كنيم لكن ما غلبه ايمانى داريم بر آنها، ما همان منطقى را داريم كه در صدر اسلام بود كه اگر آنها را بكشيم به بهشت مى‏رويم اگر آنها ما را بكشند باز هم ما به بهشت مى‏رويم. اين منطق اهل ايمان است. آن كه ايمان به خداى تبارك و تعالى دارد، آن كه قرآن را به آن ايمان دارد، منطقش اين است كه ما ضرر نمى‏كنيم، هيچ طرف قضيه ضرر نيست اگر چنانچه كشته بشويم، لباسمان را عوض كرديم لباس بهترى پوشيديم و اگر چنانچه بكشيم يك غير انسانى را از دنيا بيرون كرديم. بنابراين ما ترسى از چيزى نداريم ولى معذلك شما مطمئن باشيد كه نخواهد شد. ملت اسلامى است و براى خدا داريد كار مى‏كنيد. ملت ما براى خداست كه دارند كار مى‏كنند. آنهمه جوان‏ها را دادند براى خدا بود هيچ براى چيز ديگرى نبود، و تعقل ندارد كه يك كسى جوانش را بدهد براى اينكه يك خانه پيدا كند با فرض كنيد كه شب يك غذاى خوبى، اين معقول نيست، اينها براى خدا آمدند به ميدان و همين مطلب در ذهنشان بود كه ما براى خدا داريم كار مى‏كنيم و اجرمان را هم از خدا مى‏خواهيم هيچ طلبى هم هيچ كداممان از هم نداريم همه براى خدا انشاء الله كار كرده باشيم و بكنيم و از خداى تبارك و تعالى اجرش را بخواهيم و خداى تبارك و تعالى خواهد داد يا اينجا و آنجا، يا آنجا. خداوند انشاء الله همه شما را مؤفق كند و من بحق خدمتگزار شما هستم و اين چند لحظه‏اى كه از عمر من باقى است من در خدمت شما هستم و خداوند انشاء الله شما را به كمال معرفت برساند و دشمن‏هاى اين كشور و اين اسلام را انشاء الله يا هدايت كند و يا اينكه به جز ايشان برساند.

    والسلام عليكم و رحمه الله وبركاته‏

    
    previos page menu page next page
    

  5. #5
    afsanah82
    مهمان

    پیش فرض

    
    previos page menu page next page
    

    صحيفه نور ج 13 صفحه 11

    تاريخ: 22/5/59

    پيام امام خمينى در تجليل از شهداى پاسدار كردستان (پاوه)

    بسم الله الرحمن الرحيم‏

    سلام بر شهداى پاسداران انقلاب اسلامى و تمامى نيروهاى مسلح متعهد اسلامى، سلام بر خانواده‏هاى عزيز و قهرمان پرورآنان. درود خداوند بر خانواده‏هاى شهدائى كه با صبر و شكيبائى و مقاومت و با تقديم عزيزان خود به خدا و اسلام بزرگترين حماسه‏هاى تاريخ معاصر را ترسيم كرده و مى‏كنند. درود بر پاسداران اسلام كه با خون خود و مشت‏هاى گره كرده خويش انقلاب اسلامى را به ثمر رساندند. درود بر تمام نيروهاى مسلح و متعهد اسلامى كه با گرايش به انقلاب مقدس ايران و پشتوانه ملت عزيز كاخ ستمگرى را واژگون كردند. ملت شريف ايران از شما خانواده‏هاى عزيز شهداى پاسدار قدر دانى مى‏كند و بالاتر از اين تقديرى است كه از بارگاه مقدس خداوند متعال نصيب شما و همه شهداى اسلام و وابستگان آنان خواهد شد. شهداى انقلاب بزرگ چون شهدائى صدر اسلام در پيشگاه مقدس ربوبى ارزشمند و مورد عنايت حق تعالى و اولياى اسلام ارزشمند خواهد بود. اينجانب به عنوان يك خدمتگزار و دعاگوى حقير، خود و ملت را مرهون اين عزيزان مى‏دانم و از خداوند بزرگ طلب مغفرت مى‏نمايم. تاريخ، فداكارى اين جوانان غيور و متعهد را فراموش نمى‏كند و نام نامى ملت عظيم ايران در صفحات تاريخ ضبط و در چهره دهر ضبط است والسلام عليكم و على عبادالله الصالحين‏

    
    previos page menu page next page
    

  6. #6
    afsanah82
    مهمان

    پیش فرض

    
    previos page menu page next page
    

    صحيفه نور ج 13 صفحه 12

    تاريخ: 25/5/59

    پيام امام خمينى به بنى صدر در مورد وقوع سانحه هوائى

    بسم الله الرحمن الرحيم‏

    جناب آقاى بنى صدر رئيس جمهور حفظه الله تعالى‏

    نجات جنابعالى و همراهان محترم از سانحه‏اى كه به حسب عادت، مصيبت‏وار بايد باشد، كه نشانه‏اى از الطاف الهى است براى پيشرفت انقلاب اسلامى، ما از اين امورى كه اثبات قدرت حق آشكارا در آن پيداست كه همه در جهات حفظ اين كشور و ملت است كراراً ديده‏ايم. انشاء الله تعالى از اين پس نيز عنايات پروردگار باماست و با همه وجود در پيشگاه مقدس شكر گزاريم. ما همه از خدائيم و بايد در راه خدمت به او باشيم. اين عنايت معجزه‏آسا دليل آن است كه شما و همراهانتان در خدمت به كشور اسلامى صديق بوده و صديق خواهيد بود. شما به شكرانه اين نعمت بزرگ زندگانى ثانوى خود را بيش از پيش وقف خدمت به اسلام و كشور اسلامى نمائيد و ملت بزرگ با رؤيت اين عنايات پى در پى اطمينان كامل داشته باشند كه مادام كه در خدمت اسلام هستند، آسيب پذير نيستند و دشمنان كوردل اين كشور بدانند كه با توطئه و شيطنتها نخواهند توانست كشور اسلامى را آسيب رسانند. ملت ما تا پاى جان در خدمت به اسلام حاضر و در پشتيبانى از نهادهاى اسلامى مصمم هستند و از خداوند تعالى عظمت اسلام و مسلمين و كشور اسلامى ايران را خواستارم.

    والسلام عليكم و رحمه الله‏و بركاته

    روح الله الموسوى الخمينى

    
    previos page menu page next page
    

  7. #7
    afsanah82
    مهمان

    پیش فرض

    
    previos page menu page next page
    

    صحيفه نور ج 13 صفحه 13

    تاريخ: 25/5/59

    بيانات امام خمينى در جمع قضات شرع و دادستان‏هاى انقلاب اسلامى كشور

    قواى ثلاثه اساس يك كشور است‏

    بسم الله الرحمن الرحيم‏

    من بايد به ملت ايران تبريك عرض كنم كه بحمدالله اين قواى ثلاثه كه اساس يك كشور است از خودشان است و از متن جامعه است و از اشخاص طاغوتى و منحرفين نيستند و از خداى تبارك و تعالى تؤفيق همه را مى‏خواهم در اينكه همه خدمتگزار به اسلام باشيم و با جديت و كوشش همه، اين نهضت اسلامى به پيش برود و حكومت عدل الهى مستقر بشود به جاى حكومت طاغوتى. شما همه مى‏دانيد و ملت هم مى‏داند كه اين سه قوه‏اى كه در زمان طاغوت بود، نمى‏شود گفت كدام خبيث‏تر از كدام بودند. قوه مقننه ما به دست اشخاصى افتاده بود كه به اعتراف شاه مخلوع از طرف سفارتخانه‏ها تعيين مى‏شدند و ملزم بودند اينها همان‏ها را به كار وا دارند و از اين راه ماهيت قوه مقننه بر ملت ما روشن مى‏شود كه ليستى كه امريكا بدهد و نوكر او اجراء كند، بهتر از اين مجلسى كه ما داشتيم و بهتر از سنائى كه ما داشتيم، يعنى آنها داشتند، نخواهد بود. آنها در طول مدتى كه متصدى بودند هيچ گاه قدمى براى خدا بر نمى‏داشتند، اگر اينها براى خدا مى‏خواستند قدم بردارند، حتماً نه آمريكا آنها را پيشنهاد مى‏كرد و نه شاه مخلوع آنها را تعيين مى‏كرد. ما از همان حرف شاه، شاه مخلوع سند اتخاذ مى‏كنيم كه اين قوه مقننه چه جور اشخاصى بودند و قوه مجريه هم كه همه مى‏دانند كه چه جنايت‏هائى در اين كشور مرتكب شدند و خود آن مرد كه يك مقام غير مسؤول به حسب اصطلاح آنها داشت در رأس همه جناينتكارها بود، جنايتكارها همه الهام از او و او الهام از اجانب مى‏گرفت. قوه قضائيه كه در اسلام آنقدر در آن اهتمام شده است و حكم را يا نبى يا وصى نبى بايد متصدى بشود و اگر غير نبى و وصى نبى، سفارش شده از طرف نبى اكرم باشد، آن ثالث مى‏شود كه شقى. قوه قضائيه ما هم به دست يك اشخاصى افتاد كه من گمان نمى‏كنم در تمام افرادى كه متصدى فضا بودند، يك نفرشان صالح باشد. اگر گفته مى‏شود كه در بين اينها يك اشخاصى بودند كه مثلاً يك قدرى متدين بودند، لكن صالحيت براى قضا غير از تدين است، امر مهمى است كه شايد در اسلام كمتر چيزى مورد توجه بوده است مثل قوه قضائيه و نكته‏اش هم معلوم است براى اينكه در دست قوه قضائيه همه چيز ملت است، جان مردم است، مال مردم است، نواميس مردم است، همه در تحت سيطره قوه قضائيه است و قاضى اگر چنانچه خداى نخواسته نالايق باشد، ناصحيح باشد، اين در اعراض و نفوس مردم سلطه پيدا

    صحيفه نور ج 13 صفحه 14

    بكند، معلوم است كه چه خواهد شد. از اين جهت من به ملت ايران تبريك مى‏گويم كه در اين زمان نه قوه مقننه يك قوه‏اى است كه ليستش را داده باشند و تعيين كرده باشد كسى آنها را، خود آنها منتخب از طرف ملت هستند و ملت بدون اينكه كسى تحميل به آنها بكند، اينها را تعيين كرده است و هر كدام هم كه ناصالح بودند، خود مجلس كنار گذاشته است. بنابراين قوه مقننه ما قوه‏اى است كه صالح است و اكثر افرادش، افراد متعهد هستند و همه‏شان از همين جمعيت ملت هستند و از آن كاخ‏نشين‏ها نيستند و قوه قضائيه هم معلوم است كه يك نفر از آن اشخاصى كه طاغوتى باشند در اينها نيست و اهل علم هستند كه با زندگى طلبگى امرار معاش كردند و در متن جامعه بوده‏اند و از گرفتارى‏هاى جامعه اطلاع دارند و گرفتار بوده‏اند خودشان هم، اينها مى‏توانند كه به درد مستضعفين برسند و قوه مجريه هم كه عبارت از رئيس جمهور و نخست وزير و بعد هم انشاء الله وزرائى كه تعيين خواهند شد، اشخاصى هستند كه خود ملت تعيين كردند، كسى تحميل به آنها نكرده است و مجلس هم كه از خود ملت است، بعد كابينه را راى به آن مى‏دهد و بلااشكال به كسى كه بر خلاف موازين اسلامى رفتار كند و غير متعهد باشد و از حال مستضعفين بى اطلاع باشد، راى تمايل نخواهند داد.

    لكن بايد عرض كنم كه اين قضاوت در اسلام بسيار اهميت دارد و بسيار خطرناك است. اهميت دارد كه تمشيت امور مردم و رفع ظلم‏ها و مخالفت‏ها و اينها با دست اينها بايد بررسى بشود و مظلوم از ظالم ممتاز بشود و حق اجرا پيدابكند، و خطرناك است براى اينكه اگر چنانچه خداى نخواسته حكم بر خلاف ما انزل الله باشد ولو در دو و در هم على حد الكفر و قاضى على شفير الجهنم بسيار خطرناك است لكن امرى است كه واجب كفائى است و بايد تكفل كرد. هر يك از اشخاصى كه متصدى هستند اگر چنانچه مجتهد عادل باشند، مستقلا مى‏توانند و اگر چنانچه مجتهد نباشند، آنها به تعيين مجتهد در يك زمانى كه ما فاقد هستيم، افرادى كه تمام جهات را مجتمع باشند، با تعيين مجتهد تصدى مى‏كنند. نبايد از كارى كه اهميت دارد، شانه خالى كرد كار آن كس اهميت دارد در نظر شارع مقدس، اين را نمى‏توانيم ما از آن شانه خالى كنيم، واجب كفائى است، اگر چنانچه شانه از زيرش خالى كردند، مورد مواخذه خواهند بود. بايد تصدى كرد حتى در زمان بعضى از امراى سابق مثل خلفاى بنى عباس و بنى‏اميه و اينها بعضى از اشخاص در خدمت آنها به حسب ظاهر مى‏رفتند و اشخاص بسيار صحيحى بودند براى جلوگيرى از بعضى مظالم، اينطور نيست كه اگر يك حكومتى هم ظالم شد، كسى بداند كه مى‏تواند رقع ظلمى از مردم بكند، مى‏تواند يك راه صحيحى را پيش بگيرد، بتواند از آن شانه خالى كند. حالا كه بحمدالله يك كشور اسلامى داريم و همه اركانش اسلامى است نمى‏شود امروز گفت كه دولت هست و ما زير بار دولت نمى‏رويم و دولت هست و ما مستخدم دولت نمى‏شويم. اين حرف‏ها مال زمان طاغوت بود. زمان رسول الله هم دولت بود، زمان اميرالمومنين هم دولت بود، مى‏شد بگوئى كه دولت است و ما استخدام در اين دولت نمى شويم ؟! دولت از امورى است كه بايد در مملكت باشد، از واجبات حسبيه‏اى است كه واجب است براى حفظ نظم دولت باشد. اگر دولت باطل باشد، استخدام در او جايز نيست مگر اينكه براى يك احقاق حقى باشد، چنانچه در صدر اسلام

    صحيفه نور ج 13 صفحه 15

    هم اين مسائل بوده است و اگر دولت صحيح حقى بود، نبايد اشخاص بگويند كه ما دراين دولتى كه صحيح و حق است، رويم براى اينكه اسمش دولت است. حكومت‏هاى اسلامى، همه دولت‏هاى اسلامى بودند، همه متولى امور مردم بودند. عمده اين است كه دولت چه دولتى باشد، اگر دولتى مثل دولت فعلى باشد كه اركانش همه اسلامى هستند و همه در راه اسلام مى‏خواهند خدمت بكنند، نبايد كسى تحاشى كند از اينكه من نمى‏خواهم وارد بشوم دراين دولت و استخدام بشوم. استخدام دولت حق است، زمان حضرت امير هم اشخاصى بودند كه شرطه بودند، اشخاصى بودند حكومت بودند، استاندار بودند، اشخاص مومنى بودند كه كار فرما بودند در جاهائى و اينطور كلى‏اش را آدم بگويند كه، آنوقتى كه زمان طاغوت بود بگويند كه ما در خدمت طاغوت واقع نمى‏شويم، حالا هم كه زمان الله است بگويند كه ما در خدمت واقع نمى‏شويم اين كج فهمى است. اگر چنانچه قضا مثلاً"، در قوه قضائيه كمبود بود و به هر كس اظهار كردند، وقتى به مقدار كفايت نباشد واجب است بر اينكه تصدى بكند و قضاوت بكند نبايد بگويند كه حالا كه قضاوت است ما در خدمت دولت واقع نمى‏شويم. خدمت دولت، نيست خدمت خداست. الان دولت، دولت الهى است و خدمت به الله است، نه خدمت به طاغوت است بنابراين نبايد بعضى از آقايان تحاشى كنند از اينكه ما در استخدام دولت واقع نمى‏شويم. اين استخدام اسلام است، دولت خودش اسلامى است، نه اين است كه خودش مستقل است، آن هم خدمتگزار اسلام است، همه خدمتگزار اسلام هستيم.

    حقظ نظام از واجبات الهى است‏

    و البته بايد همه امور بر نظام و نظم باشد. وقتى كه پايه امور بر نظم شد، باشد و حفظ نظم از واجبات الهى است بايددر قوه قضائى هم اين نظم محفوظ باشد يعنى اينطور نباشد كه قاضى يك روز بخواهد بيايد و يك روز هم دلش بخواهد نيايد. اين يك يا بايد در استخدام، استخدام الله بر آيد و وظيفه شرعى الهى خودش بداند كه بايد روى موازينى كه هست، ساعاتى كه تعيين شده است براى كار، كار بكند و اگر چنانچه نخواهد هم اين كلمه استخدام را قبول بكند يا اصلش تصدى نكند يا ملزم بداند خودش را به الزام شرعى كه اگر آمد نظام را حفظ كند، اگر بخواهد وارد بشود و بى نظم باشد، من يك هفته دلم نمى‏خواهد بيايم، الزامى كه من ندارم، نمى‏خواهم يك چنين آدمى، اصلا از اول وارد نشود، اگر چنانچه مى‏تواند كه روى موازينى كه تعيين مى‏شود و شوراى قضائى تعيين مى‏كند عمل بكند، ملتزم به اين باشد كه اين عمل تا آخر روى موازين باشد و هر روز هم خودش را عاجز ازاين داشت خوب برود پيش شورا و استعقا بدهد، اما متصدى باشد و بى نظم متصدى باشد، اين صحيح نيست. بايد يك مملكتى همه چيزش نظام داشته باشد، همانطورى كه اگر در شهربانى بخواهند اينهائى كه پاسبان هستند بگويند كه ما امروز مى‏خواهيم نيائيم، امروز ميلمان كشيده است كه منزل باشيم، اين نمى‏شود اين پاسبان نمى‏شود و اين شهربانى هم نمى‏شود و در ساير ادارات هم يك اداره‏اى بگويد كه من امروز نمى‏خواهم بيايم، اين خواستنى نيست. كسى كه يك امر را تصدى كرد بايد نظامش را حفظ

    صحيفه نور ج 13 صفحه 16

    بكند. آقايان هم كه از همه قشرها از حيث كا راهميتشان بيشتر است بايد اين نظام را حفظ بكنند و همانطورى كه در ساير جاها يك نظامى هست و بدون نظم يك امرى تحقق پيدا نمى‏كند يعنى فاسد مى‏شود، بايد نظام را حفظ بكنند و هر چيزى را كه تقبل كردند با نظم و با ترتيب، اين را اجراء بكنند و عمل بكنند.

    قضاوت يكى از عبادات الهى است‏

    و از مهمانى كه بايد عرض كنم دقت در امر قضاست. وقتى كه نواميس مردم، جان‏هاى مردم، مال‏هاى مردم تحت نظر شماست، نبايد كه مسامحه بشود خداى نخواسته يك غير مجرمى مجرم شناخته بشود يا يك مجرمى كه بايد حد الهى برايش جارى بشود، اين غير مجرم شناخته بشود. بايد در امر قضا كمال دقت را كرد و با دقت اجراء كرد، مبادا خداى نخواسته به دست يكى، يك ظلمى واقع بشود. هر دو طرفش ظلم است، اگر چنانچه يك غير مجرمى، مجرم شناخته بشود، ظلم به آن شخص است و اگر يك مجرمى، غير مجرم شناخته بشود، ظلم به آنهائى است كه اين جرم مرتكب شده است براى آنها. بايد تمامش را با كمال دقت، با كمال مواظبت و احتياط عمل كنيد كه مبادا يك وقت خداى نخواسته يك كسى به قتل برسد در صورتى كه جرمش به مقدار قتل نيست، كسى يك حبس طولانى بشود در صورتى كه جرمش به مقدار اين حبس نيست، يا قاتلى فرار كند از زير بار قصاص به توهم اينكه خوب، يك ترحمى بايد به آن كرد. نه، قاضى بايد با تمام شدت توجه بكند به مواضع قضا، قاضى بايد جسارتا عرض مى‏كنم قسى القلب باشد، تحت تاثير واقع نشود، قاضى كه نفسش جورى است كه اگر مثلاً اين مجرم يك قدرى گريه كرد، يك قدرى ناله كرد، يك قدرى التماس كرد، تحت تاثير واقع بشود، اين نمى‏تواند قاضى واقع بشود. يا اگر حس مثلاً انتقام جوئى در قاضى باشد، آن هم نمى‏تواند قاضى باشد. قاضى يك نفر آدمى است كه بدون اينكه هيچ نظرى داشته باشد راجع يه قضيه، اگر برادرش را آوردند پيشش كه قضاوت كند، همانطور باشد كه اگر دشمنان را آوردند، يعنى در قضا آنطور باشد، حكمى كه مى‏خواهد بكند بين برادرش و بين دشمنش، در حكم فرق نگذارد. نمى‏گويم در عوارض نفسانى، نخير در حكم يعنى همانطورى كه براى برادرش حكم بحق بايد بكند، براى دشمنش هم همانطور، على السواء باشد پيشش همه، شما شنيده‏ايد كه حضرت امير با آن ظاهرا يهودى بود كه در محضر قاضى واقع شدند در صورتى كه حضرت امير رئيس بود، وقتى كه احضارش كرد رفت پيش قاضى، قاضى وقتى كه اباالحسن به ايشان گفت، اشكال كرد به او كه نه، به آن هم هر چه مى‏گويى به من هم همين طور بگو. اين دستورى است براى همه ماها كه بايد در مسند قضا يكى كه نشست، همه ملت پيشش با يك نظر باشد، تمام نظرش به اجراى عدالت باشد. عدالت، در دشمنش هم به طور عدالت، در دوستش هم به طور عدالت. نه اينجا مسامحه بكند و نه آنجا سختگيرى كند. و بالاخره اين امور مهم در دست شما آقايان است و از قرارى كه الان آقايان كه پيش من آمده‏اند از شوراى قضائى، خيلى اميدوار بودند به اين چهره‏هاى نورانى، بايد در هر جا كه باشيد و هر مطلبى كه پيش شما بيايد،

    صحيفه نور ج 13 صفحه 17

    هر قضاوتى كه پيش شما بيايد، به‏طور حق، به طور عدالت، بدون نظر به اينكه اين آدم چه است و آن آدم چيست، حتى يك مجرم در جه اول وقتى كه آمد، روى حق نظر بكنيد، اين سابقه‏اش چه جورى است اين را نظر نگيريد، روى حق و عدالت به آن نظر بكنيد و حكمى كه صادر مى‏كنيد يك حكم عادلانه باشد كه محضر حق تعالى كه وارد مى‏شوند مورد اشكال نباشيد و روسفيد باشيد. و من اميدوارم كه خداوند تبارك و تعالى شما را موفق بكند، هم جهات شرعى كه عرض كردم، آن جهات ديگر هم شرعى است، اين منتها در متن است كه راجع به حكم عدالت انشاء الله موفق بشويد و هم راجع به نظم و اينكه روى يك موازين باشد و شوراى قضا اگر يك چيزى را گفت، شما نگوئيد كه من خودم مستقلم و مى‏خواهم چه بكنم، اين غير نظم است، اين نظم نيست. هر كس در خودش اينطور مى‏بيند كه اگر بيايد گوش نمى‏دهد به اينكه يك نظمى باشد، برايش جايز نيست تصدى اين امر، برود كنار، الزامى نيست و هر كسى كه به خودش اين را مى‏بيند كه وقتى آمد روى موازين عمل بكند و روى نظام عمل بكند و شوراى قضائى اگر يك چيزى را گفتند بپذيرد و انشاء الله ماجور باشد پيش خداى تبارك و تعالى و اين را شما يكى از عبادات حساب بكنيد كه قوه قضائيه هستيد و قضاوت مى‏كنيد و احقاق حق مى‏خواهيد بكنيد، اين يكى از عبادات الهى است.

    و انشاء الله موفق و مويد باشيد و همه ما موفق باشيم به اينكه خدمت بكنيم، مملكت ما احتياج مبرم به خدمت دارد، احتياج مبرم به نظام دارد، بعد از انقلاب است، انقلاب البته يك مصائبى در آن هست لكن بعد از اينكه همه اركان تمام شد با كمك هم، همه با كمك هم انشاءالله اين بار را به منزل برسانيم و اينطور نباشد كه در خارج به ما بگويند كه اينها هرج و مرج هست در ايران و نه، در ايران ديگر نمى‏شود و چه، اين حرف‏هائى كه مى‏زنند. لااقل بهانه‏اى ما دست آنها ندهيم و هر كس هر كارى را متصدى است، او را خوب انجام بدهد. شما كار نداشته باشيد كه يك قاضى در بلخ مثلاً فلان عمل را كرده است و يك قاضى در كجا، شما كارتان اين باشد كه اين كارى كه خود شما مى‏كنيد، اين خوب باشد. اگر همه افراد يك مملكتى آن كارى كه دستشان است بنا بگذارند خوب انجام بدهند، اين مملكت يك مملكت الهى عالى مى‏شود و اگر بنا باشد كه اين كه كار خودش را مى‏خواهد بكند، به كار ديگرى هم دخالت بكند، به يك كارى كه مربوط به او هم نيست دخالت بكند، اين قاضى است بخواهد قوه مجريه هم خودش باشد، قوه مجريه است، بخواهد قاضى هم خودش باشد، اين هرج و مرج همين‏هاست. اين قوا كه هست و اساس هستند، اينها عليحده و مستقل و متجزى از هم هستند و هر كدام بايد كار خودشان را انجام بدهند. اگر بنا شد كه يك قاضى بخواهد اجرا هم بكند، اين از حد خودش تجاوز كرده است و كارش فاسد خواهد شد و مملكت هم فاسد خواهد شد و اگر چنانچه هر كسى كار خودش را همانطورى كه هست، خوب انجام بدهد، انشاء الله تعالى موفق خواهد شد اين مملكت به اينكه نظامش درست برقرار و شما هم انشاء الله ماجور پيش خداى تبارك و تعالى و در نامه اعمال شما ثبت بشود كه قاضى است كه براى خدا قضاوت كرده است.

    والسلام عليكم و رحمه الله‏

    
    previos page menu page next page
    

  8. #8
    afsanah82
    مهمان

    پیش فرض

    
    previos page menu page next page
    

    صحيفه نور ج 13 صفحه 18

    تاريخ: /5/59

    بيانات امام خمينى در جمع گروهى از مردم اروميه

    ما هر چه داريم از خداست و براى خدا بايد خرج كنيم‏

    بسم الله الرحمن الرحيم‏

    من با اينكه حالم الان مقتضى نيست خيلى ولى دو، سه كلمه با آقايان عرض مى‏كنم كه من از زحمات شما، اولا از زحمت اينكه از راه دور آمديد اينجا تشكر مى‏كنم و ثانيا از زحماتى كه شما مرزنشين‏ها براى اسلام و براى كشور خودتان تحمل مى‏كنيد متشكرم لكن بايد بدانيد كه امروز كشور شما مال خود شماست. در زمان شاه مخلوع شما زحمتكش‏ها بايد زحمت بكشيد و همه چيز شما در جيب اجانب بريزد. بحمدالله با همت والاى ملت و خصوصا شما مرزنشين‏ها، دست اجانب را از اين كشور كوتاه كرديد و مملكت مال خود شماست، دولت از خود شماست. مجلس از خود شماست، رئيس جمهور از خود شماست و همه خدمتگزار به اين ملت هستند و من هم كه چند روزى بيشتر تا آخر عمرم نمانده است، در خدمت شما هستم. خداوند شماها را عزت و عافيت عنايت كند. آن چيزى كه همه سختى‏ها را آسان مى‏كند اين است كه كارها براى خداست. ما و شما و همه هر چه داريم از خداست و هر چه توان داريم، براى خدا بايد خرج كنيم. توان همه اعطائى است كه خدا كرده است بر شما و بر همه، و آن چيزى كه خدا به همه داده است، بايد تسليم او بشود.

    هر چه زحمت بكشيد، در محضر حق تعالى ثبت مى‏شود و اميدوارم كه اجر كشورهاى صدر اسلام بر شما ملت ايران و بر شما مرزنشين اعطاء بشود و خداوند تبارك و تعالى كشور شما را از شر اجانب حفظ بفرمايد و مادامى كه شما بانوان و مردها، جوان‏ها با هم هستيد و اختلاف نداريد و مقاصد خودتان را صرف نظر مى‏كنيد و به مقاصد اسلام فكر مى‏كنيد، آسيبى بر شما وارد نخواهد آمد. خداوند انشاء الله شماها را حفظ كند تا سعادت اين دنيا و آن دنيا را نصيب شما بكند.

    والسلام عليكم و رحمه الله و بركاته‏

    
    previos page menu page next page
    

  9. #9
    afsanah82
    مهمان

    پیش فرض

    
    previos page menu page next page
    

    صحيفه نور ج 13 صفحه 19

    تاريخ: 26/5/59

    فرمان امام خمينى به حجت الاسلام امام جماراتى‏

    بسم الله الرحمن الرحيم‏

    جناب حجت الاسلام آقاى حاج سيد مهدى امام جمارانى دامت افاضاته از آنجا كه بنا به تصويب شوراى انقلاب مقرر گرديده تا شوراى مركزى اوقاف دو نفر روحانى شركت داشته باشند كه با ساير اعضاء اين شورا امور اوقاف را زير نظر بگيرند لذا جنابعالى را به سمت نماينده خود و به عنوان يكى از اين دو روحانى در شوراى مزبور انتخاب مى‏نمايم و اميد است در اين امر مهم از هيچ گونه كوششى فروگذار ننمائيد و با همكارى و همگامى با ساير برادران عضو شوراى مركزى و كارمندان اوقاف، به بهترين وجه از موقوفات نگهدارى نمائيد. از خداى تعالى تؤفيق و تاييد جنابعالى را در هر چه اسلامى‏تر كردن اداره اوقاف مسئلت دارم و ضمنا لازم است در هر ماه اعضاى مزبور و ساير كارمندان محترم گزارشى از وضع سازمان اوقاف به جنابعالى تسليم و به اطلاع اينجانب برسانيد.

    روح الله الموسوى الخمينى

    
    previos page menu page next page
    

  10. #10
    afsanah82
    مهمان

    پیش فرض

    
    previos page menu page next page
    

    صحيفه نور ج 13 صفحه 20

    تاريخ: 26/5/59

    فرمان امام خمينى به حجت الاسلام نظام‏زاده‏

    بسم الله الرحمن الرحيم‏

    جناب حجت الاسلام آقاى شيخ محمد على نظام زاده دامت افاضاته از آنجا كه بنا به تصويب شوراى انقلاب مقرر گرديده تا در شوراى مركزى اوقاف دو نفر روحانى شركت داشته باشند كه با ساير اعضاء اين شورا امور اوقاف را زير نظر بگيرند، لذا جنابعالى را به سمت نماينده خود و به عنوان يكى از دو روحانى در شوراى مزبور انتخاب مى‏نمايم و اميد است در اين امر مهم از هيچ گونه كوششى فروگذار ننمائيد و با همكارى و همگامى با ساير برادران عضو شوراى مركزى و كارمندان اوقاف به بهترين وجه از موقوفات نگهدارى نمائيد. از خداى تعالى تؤفيق و تاييد جنابعالى را در هر چه اسلامى‏تر كردن اداره اوقاف مسئلت دارم. ضمنا لازم است در هر ماه اعضاى مزبور و ساير كارمندان محترم گزارشى از وضع سازمان اوقاف به جنابعالى تسليم و به اطلاع اينجانب برسانيد.

    روح الله الموسوى الخمينى

    
    previos page menu page next page
    

صفحه 1 از 22 1234511 ... آخرینآخرین

برچسب ها برای این تاپیک

علاقه مندی ها (بوک مارک ها)

علاقه مندی ها (بوک مارک ها)

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  

http://www.worldup.ir/