صفحه 96 از 208 نخستنخست ... 46869293949596979899100106146196 ... آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 951 تا 960 , از مجموع 2079

موضوع: صحيفه نور

  1. #951
    afsanah82
    مهمان

    پیش فرض

    
    previos page menu page next page
    

    صحيفه نور ج 11 صفحه 160

    تاريخ: 10/10/58

    بيانات امام خمينى در جمع گروه بانوان دوازده فروردين شماره 2 كن و حومه‏

    تحقق جمهورى اسلامى يك ضربه‏اى است به شرق و غرب‏

    بسم الله الرحمن الرحيم‏

    من هر وقت بانوان محترم را مى‏بينم كه با عزم و اراده قاطع در راه هدف، حاضر به همه طور زحمت بلكه شهادت هستند مطمئن مى‏شوم كه اين راه به پيروزى منتهى مى‏شود.

    ملتى كه تمام قشرهايش، خانم‏هاى محترمش و مردان معصومش با هم هستند و يك راه مى‏روند، اين راه آسيب نخواهد ديد، شما نگران آسيب‏هاى خارجى نباشيد، از خارج نمى‏توانند شما را آسيب برسانند مادامى كه خودتان منسجم هستيد. نه دخالت نظامى از آن كارى ساخته است و نه حصر اقتصادى و اين مسائل كه آنها پيش مى‏آورند آنها ازشان كارى ساخته نيست و شايد آنها هم كه اين حرف‏ها را مى‏زنند و ظاهراً جدى هم نيست براى اينكه ما را از اين حرف‏هاى ديگر اغفال كنند. آن مسائلى كه ممكن است از آن مسائل، آسيب ببينيم، آن مسائل داخلى است. توطئه‏ها اينطور است، از خارج يك چيزهائى گفته مى‏شود تا اذهان متوجه به خارج بشود مثل همين حصر اقتصادى و مداخله نظامى كه دولت آمريكا تهديد مى‏كند ملت را، به نظر مى‏رسد كه اين يك توطئه باشد كه اذهان را از داخل كشور متوجه به خارج بكند، غافل بشوند از توطئه، غافل بشوند از شيطانى داخل. بعيد به نظر نمى‏رسد آن چيزى كه پيش اجانب اهميت دارد و به آن اصرار دارند آن توطئه‏اى است كه در داخل حاصل مى‏شود. اگر ما را از خارج اغفال نكنند و توجه ملت ما به داخل كشور و توطئه‏هاى داخلى باشد، ممكن است كه ما بتوانيم و انشاءالله مى‏توانيم كه آن توطئه‏ها را خنثى كنيم. لكن آنها از خوف اينكه مبادا ملت همه قوايش را صرف داخل بكند و اين توطئه‏هائى كه اصيل است پيش آنها، اين توطئه‏ها را خنثى بكند، يك طرح‏هاى خارجى مى‏ريزد، يك مسائل خارجى پيش مى‏آورد، مثلاً بعض از اقشار را متوجه مى‏كنند كه در انگلستان توطئه‏اى است در فلان محل، يك توطئه‏اى است، در فرانسه يك توطئه‏اى است و مى‏خواهند از آنجا توطئه‏اى را بجا بياورند كه بيايند ايران چه بكنند. خود اين هيچ اساس ندارد، محتمل هم هست كه همين صحبت‏هائى كه با تناقض‏گوئى‏هاى مختلف و تضادگوئى‏هاى مختلف از دولت امريكا صادر مى‏شود راجع به اينكه گاهى دخالت نظامى ما مى‏كنيم، آن يكى مى‏گويد نه نمى‏شود دخالت، دوباره دخالت مى‏كنند، دوباره مى‏گويند نه، نمى‏شود دخالت، دوباره دخالت مى كنند، دوباره مى‏گويند نمى‏شود دخالت و از اين حرف‏ها، حصر اقتصادى مى‏كنيم، حالا چند

    صحيفه نور ج 11 صفحه 161

    روز صبر كنيد به سازمان ملل مى‏بريم خوب حالا يك قدرى صبر كنيد، به شوراى امنيت مى‏بريم، يك قدرى مهلت بدهيد، اين حرف‏هائى كه به نظر مى‏رسد براى مقصد ديگر است نه براى خودش، نه حصر اقتصادى مى‏كنند و مى‏توانند، نه دخالت نظامى مى‏كنند و مى‏توانند، اما مى‏توانند با اين حرف‏ها ما را، اذهانمان را متوجه به آن طرف كنند. و از خودمان غافل بشويم.

    در عين حالى كه ملت ما بايد هوشيار باشد راجع به همان مسائلى كه در خارج هم طرح مى‏شود و غفلت از او هم نكند، بيشتر نظر بايد به توطئه‏هاى داخل باشد، توطئه‏هائى كه در داخل انجام مى‏گيرد خيلى زياد است و اينها در اين توطئه‏ها فن‏هاى زيادى دارند، ذوفنون هستند! يك قسمش همين شلوغى‏هائى است كه راه مى‏اندازند. در آذربايجان اين بساطى كه درست مى‏كنند و دامن به آن مى‏زنند يك قسم اينهاست، در سيستان، در زاهدان، در كجا، يك قسم ديگرش اين اختلافاتى كه در شهرها و در دهات و در ساير جاها ايجاد مى‏كنند گروه‏هاى مختلف، اختلافات زياد ايجاد مى‏شود، او جمهورى اسلامى مى‏گويد، آن يكى چيز ديگر مى‏گويد، آن يكى چيز ديگر مى‏گويد، مقابل اسلام هى طرح‏هاى متعدد مى‏دهند در عين حالى كه مى‏دانند پيش نمى‏رود، لكن مى‏خواهند ناراحت كنند. همانطورى كه خارجى‏ها طرح مى‏دهند براى دخالت نظامى يا حصر اقتصادى و خودشان مى‏دانند كه يك چيز صحيحى اين نيست، اين طرح براى مقصد ديگرى ممكن است باشد و آن اينكه ما را از اين آشفتگى‏هاى داخلى متوجه به آن بكنند، به نظرمان بيايد كه آن مشكل است، اينها ديگر مشكلات ندارد، احتمال اين معنا هست.

    ما در عين حالى كه بايد توجه به آن مشكل داشته باشيم و با تمام قوا متوجه به آنجا باشيم، اما از اين مشكلات داخلى كه شايد پيش آنها اصيل باشد، از اين غفلت كنيم، اين اختلافاتى كه از اول تا حالا ايجاد كردند، از آن روزى كه يك پيروزى نسبى براى اين ملت حاصل شد و اين سد را شكستند و دست اجانب قطع شد از اين كشور، از آنوقت شروع كردند به ايجاد اختلافات و توطئه‏ها، يك راهش اين بود كه در هر قدمى كه ملت بر مى‏دارند يك اختلاف ايجاد كنند، راجع به اصل جمهورى اسلامى حرف‏ها بزنند و مقاله‏ها بنويسند و نطق‏ها بكنند، راجع به مجلس خبرگان صحبت‏ها بكنند كه حالا هم دارند مى‏كنند، راجع به قانون اساسى مسائل بگويند و حالا هم دارند مى‏گويند كه قضيه رئيس جمهور است. تاكنون از قرارى كه گفتند صد و بيست نفر خودشان را كانديد كردند. نه اينكه نمى‏دانند كه كانديدى است كه اثرى ندارد براى اينكه رئيس جمهور بشود فلان آدم، بيشتر اينها الا نادرشان مى‏دانند كه موفق نمى‏شوند، لكن يك مقصد ديگرى در كار است غير از رياست جمهور و آن اين است كه همان ايجاد يك تشنج و اختلاف و اين چيزها براى آنها مطلوب است كه كشور ما مشغول باشد، هميشه مشغول باشد به چيزهاى داخلى خودش و اين شلوغى‏هائى كه در داخل هست و متوجه توطئه نباشد و متوجه علاج نباشد و فلج بشود، بعد هم راجع به مجلس شورا مصيبت زيادتر است، آنجا ديگر از همه زيادتر است. در هر صورت تمام اين مسائل دور مى‏زند به اينكه اين جمهورى اسلامى آنطورى كه بايد تحقق پيدا نكند، اگر تحقق پيدا بكند، براى آنها ضرر دارد و دست آنها تا آخر كوتاه مى‏شود و

    صحيفه نور ج 11 صفحه 162

    اين يك ضربه‏اى است بر غرب، بر شرق و آنها مى‏خواهند كه نشود همچو مطلبى. و ملت ما بايد آنقدرى كه بايد توجه به اين آشفتگى‏هاى داخلى داشته باشد توجه به چيزهاى ديگر نداشته باشد، همه ما بايد اين را تحت نظر بگيريم، لكن آنكه صدمه بيشتر به ما مى‏زند همين اختلافات داخلى است، او براى يك طرف مى‏كشد، او براى طرف ديگر، همين هواهاى نفسانى است كه در انسان هست، همين خودخواهى و خودپسندى‏ها در انسان هست، همين گروه ديدن و خودگرائى به گروه و اينهاست كه در انسان‏هائى كه براى خدا مى‏خواهند كار بكنند هست.

    يك ملت وقتى همه با هم منسجم شدند ديگر قابل آسيب نيست‏

    ملت ما اگر بخواهد از اين اسارت در طول تاريخ بيرون بيايد و خودش، خودش را اداره كند و استقلال پيدا كند، آزاد باشد، اگر ملت ما بخواهد اينطور بشود، بايد از يك راه پيش برود، آن راهى كه ملت دارد پيش مى‏رود. ملت اين توده جمعيت است. اين زن و مرد توده جمعيت كه خودشان را عليحده نكردند و جدا نكردند از ملت، اگر بخواهند اين مملكت سر و سامان پيدا بكند باز از اين گروه‏گرائى و از اين اختلافات كه او براى خودش بكشد، او براى خودش بكشد دست بردارند، همه همان راهى كه ملت دارند مى‏روند، همه همان راه را بروند، ديگر آسيب نمى‏بينند. يك ملت وقتى همه با هم منسجم شدند ديگر قابل آسيب نيست، اما اگر چنانچه خداى نخواسته در بين خودشان اختلاف حاصل بشود، بين خودشان يك دشمنى‏ها پيدا شود، هواهاى نفس نگذارند كه يك راه بروند، آنوقت است كه آسيب ممكن است.

    لكن من اميد اين را دارم كه با اين تحولى كه حاصل شده است، من در جامعه زن‏ها يك جور تحول عجيبى مى‏بينم كه بيشتر از تحولى است كه در مردها پيدا شده و آنقدرى كه اين جامعه محترم به اسلام خدمت كردند در اين زمان، بيشتر از آن مقدارى است كه مردها خدمت كردند، خدمت مردها هم بسيارش مرهون خدمت زن‏هاست. در مردها يك حسى است كه اگر ببينند زن‏ها بيرون آمده از خانه‏ها براى يك مقصدى، اگر قوه‏شان يكى باشد، ده تا مى‏شود و در مملكت ما اينطور شد كه بانوان همدوش بلكه جلوتر از مردها از خانه‏ها بيرون آمدند و در اين راه اسلامى زحمت كشيدند و رنج ديدند، جوان دادند، شوهر دادند، برادر دادند معذلك رنج كشيدند، عمل كردند، پشتيبانى از اسلام كردند و مردها هم بسيارى به تبع زن‏ها اين كار را كردند و من اميدوارم كه اين وحدت كلمه و اين انسجامى كه ملت ما دارند، محفوظ باشد و اين اشخاصى كه افكار متعدده دارند اينها، خداوند آنها را برگرداند به فكر واحد و ملت ما را منسجم كند با هم به طورى كه از آسيب مصون باشند. خداوند انشاءالله به شما عمر و سلامتى بدهد.

    والسلام عليكم و رحمةالله و بركاته‏

    
    previos page menu page next page
    

  2. #952
    afsanah82
    مهمان

    پیش فرض

    
    previos page menu page next page
    

    صحيفه نور ج 11 صفحه 163

    تاريخ: 10/10/58

    بيانات امام خمينى در جمع كفن پوشان شهركرد و بابل‏

    تحمل مصائب و مشكلات در راه رضاى خدا آسان است‏

    بسم الله الرحمن الرحيم‏

    اين عواطفى كه من از اقشار ملت مى‏بينم، عواطفى كه آنها را وادار مى‏كند از راه‏هاى دور، از بختيارى، از شمال اينجا آمدند، تحمل زحمات كردند در اين هواى سرد، در اين راه‏هاى دشوار، اين عواطف، يك بارى است بر دوش من. من نمى‏دانم چطور از زير بار اين عواطف بيرون بيايم. امروز يك عكسى پيش من از يك جوانى فرستادند كه او نزديك دانشگاه شهيد شده بود و وصيت كرده بود كه اگر من، فلانى را نديدم، اين عكس را براى او بفرستيد و من از ديدن اين عكس و باز عكس‏هاى ديگرى كه از جوان‏هاى ما در اين راه شهيد شدند باز احساس يك سنگينى مى‏كنم. بر دوش من سنگين است اين عواطف و آن چيزى كه همه سنگينى‏ها را سبك مى‏كند، اين است كه ما از خدا هستيم و به سوى او مى‏رويم. راه، راه خداست، شما از بختيارى كه حركت كرديد تا اينجا براى خدا بوده است، من مطرح نبودم، خدا مطرح بوده و آن آقايان كه از شمال آمده‏اند، آنها هم راه را كه طى كرده‏اند، راه خدا بوده است، براى خدا بوده است. آن چيزى كه سهل مى‏كند مشكلات را، اين است كه ما براى اسلام تحمل زحمت مى‏كنيم. ما تبعيت از موالى خودمان، از آقايان خودمان، از اولياء خودمان، از معصومين خودمان تبعيت مى‏كنيم، ما از رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم تبعيت مى‏كنيم، آنها هم تحمل مشاق زياد كردند، مشقت‏هائى كه براى ما شايد ممكن نيست كه تحمل كنيم. اينقدرى كه پيغمبر خدا صلى الله عليه و آله وسلم تحمل مشقت براى خدا كرد، ماها نمى‏توانيم، لكن ما هم كه قطره‏اى هستيم از اين درياى بى‏پايان، به اندازه يك قطره، يك ذره مى‏توانيم فداكارى كنيم، بايد فداكارى كنيم.

    برچسب‏هاى ارتجاعى به ملت استقلال طلب و فداكار ايران‏

    اين اسلام است و قرآن است و خدا، هر چه در راه اسلام بدهيم و هر چه در راه خدا بدهيم و هر چه در راه قرآن بدهيم فخر ماست، افتخار ماست، راه حق است. بگذار باطل‏ها هر چه مى‏خواهند

    صحيفه نور ج 11 صفحه 164

    بگويند، بگذار باطل‏ها شما را مرتجع بدانند، بگذار آنهايى كه مى‏خواهند براى ديگران زحمت بكشند، از ملت خودشان غافلند، از كشور خودشان غافلند، پشت كردند به ملت و كشور و براى شرق و غرب زحمت مى‏كشند، بگذار آنها، كسانى را كه در كشور خودشان و براى خودشان و براى استقلال خودشان زحمت مى‏كشند، مرتجع بدانند. دنيا بايد حكومت كند و در اين امر توجه كند و نظر بدهد كه آيا ملتى كه دشمن‏ها را، دشمن‏هاى كشور را، جنايتكارها را از صحنه بيرون رانده است و مى‏خواهد آزادى براى خودش به دست بياورد، مى‏خواهد استقلال براى خودش به دست بياورد، اين ملت مرتجع است، يا آنهائى كه الان هم كه جنايتكارها بيرون هستند و رفتند، براى آنها كار مى‏كنند، براى آنها در مدارس مى‏روند و تبليغات سوء مى‏كنند، براى خارجى‏ها آنها زحمت مى‏كشند. آيا آنهائى كه استقلال ملت ما را مى‏خواهند سلب كنند، آزادى كشور ما را و ملت ما را مى‏خواهند از دستش بگيرند، آنها مرتجع هستند، يا آنهائى كه مى‏خواهند از زير بار ظلم خارج بشوند و مستقل باشند. آيا كسى كه مى‏خواهد پيوسته به شرق و غرب نباشد و با مشت محكم در مقابل شرق و غرب ايستاد و ملت خودش را نجات داد اين مرتجع است، يا اين كه از اول تا حالا به اسم خلق مى‏خواهد فدا بشود، براى دشمن خلق فداكارى مى‏كند. به طرف چپ مى‏كشد، به طرف راست مى‏كشد.

    بگذار دشمن‏ها هر چه مى‏خواهند بگويند، شما راه خدا را پيش بگيريد، شما راهتان واضح است. راه شما، راه خداست، راهى است كه انبياء خدا رفتند. انبيا را اينها مرتجع مى‏دانند، اينها قرآن را هم كتاب ارتجاعى مى‏دانند، لكن مطلب اينها نيست. اينها براى ديگران دارند زحمت مى‏كشند جوان‏هاى روشنفكر ما عواقب امور را ملاحظه كنند و از اينها سؤال كنند شما چه مى‏گوئيد؟ شمائى كه براى خلق مى‏خواهيد فداكارى كنيد چرا مانع مى‏شويد از اينكه اين خلق مشغول زراعت باشد؟ چرا مانع مى‏شويد از اينكه كارخانه‏هاى مردم راه بيفتد؟ چرا خرمن‏هاى حاصل يك سال عمر يك خانواده را آتش مى‏زنيد؟ شمائى كه براى خلق هستيد و ديگران را مرتجع‏دانيد، حساب كار خودتان را بكنيد. اينها براى ملت دارند زحمت مى‏كشند و شما براى ديگران.

    من بار ديگر از شما، از شما جوان‏ها، از پيرمردهائى كه تحمل اين زحمت را آنطورى كه آقا مى‏گويند كشيدند، از كسانى كه بچه هستند و تحمل زحمت كردند، از كسانى كه معلول هستند و تحمل زحمت كردند و از كسانى كه به وسيله شما براى ما پيغام فرستادند، از همه شما تشكر مى‏كنم و به همه شما دعا مى‏كنم. خدمتگزار همه شما هستم و اميدوارم كه شماها سعادتمند باشيد و سعادت دنيا و آخرت نصيب شما بشود.

    والسلام عليكم و رحمةالله و بركاته‏

    
    previos page menu page next page
    

  3. #953
    afsanah82
    مهمان

    پیش فرض

    
    previos page menu page next page
    

    صحيفه نور ج 11 صفحه 172

    تاريخ: 11/10/58

    بيانات امام خمينى در ديدار با گروهى از بانوان آذربايجان‏

    اينها (اخلالگران) با وسائل مختلف اغفال مى‏كنند

    بسم الله الرحمن الرحيم‏

    اشكال اين است كه آنهائى كه آشنا نيستند به وضع آذربايجان و به حالات مردم غيور تبريز، آنهائى كه نمى‏دانند تبريز و آذربايجان هميشه طرفدار اسلام و كشور بودند كه قشرهائى از خارج كشور و مردم بيرون هستند، اشكال اين كارها اين است كه در خارج منعكس مى‏شود كه آذربايجان اينطور شد، تبريز اينطور اختلافات شد. شما خودتان كه آگاهيد و ماها آگاه هستيم، مى‏دانيم كه اين جمعيتى كه در اينجا اينطور شرارت‏ها را مى‏كنند، اينها يك اشخاصى هستند كه هر جا يك صدائى بلند مى‏شود، از اطراف جمع مى‏شوند آنجا و آنوقت يك دسته اشخاصى كه آگاه نيستند، مردمى هستند، خوب هستند، لكن از روستاها، از اهل دهات كه توجه ندارند به عمق مسائل كه اينها چه نقشه‏اى دارند، اينها مى‏روند اينها را با وسائل مختلف اغفال مى‏كنند، آنوقت يك آشوب بپا مى‏كنند، يك كارهائى كه برخلاف اسلام است، برخلاف نهضت اسلامى است، آنها را وادار مى‏كنند آن كارها را بكنند و در خارج منعكس كنند به اينكه آذربايجانى‏ها اينطورند يا آذربايجان اينطور است. اگر مرزهاى خودشان را مشخص مى‏كردند كه ما چه اشخاصى هستيم و چه مى‏خواهيم، اين اشكال خيلى نداشت، چه مى‏خواهيم‏شان.

    دشمنان از اسلام ضربه ديدند و سيلى خوردند

    ما از اول انقلاب تا حالا فهميديم كه اين اشخاص چه مى‏خواهند، اين اشخاص مى‏خواهند كه اسلام نباشد. يك دسته‏اى هستند كه از اول انقلاب اينها در فكر اين بودند كه اين جمهورى اسلامى در ايران تحقق پيدا نكند و لهذا ديديد كه از آراء مردم جلوگيرى مى‏كردند. يك دسته‏اى بعضى صندوق‏ها را آتش زدند، با اسلحه جلوگيرى كردند از رأى دادن بعض جاها و بعد هم قدم به قدم با جمهورى اسلامى مخالفت كردند و حالا هم مخالفند. مطلبشان معلوم است كه اين است و چرا اينطور است، آنها هم باز معلوم است، براى اينكه آن اشخاص از ريشه‏هاى آنها هستند و همدست با آنها هستند، آنها از اسلام ضربه ديدند، سيلى خوردند از اسلام، نمى‏خواهند كه اسلام در خارج تحقق پيدا بكند، لكن مرز خودشان را معين نمى‏كنند كه ما كى هستيم، ما چه جور اشخاص هستيم، از اين جهت اين خطر براى‏

    صحيفه نور ج 11 صفحه 173

    آذربايجان هست كه در خارج بگويند كه آذربايجان اينطورى است و اين را بايد جوان‏هاى آذربايجانى، آقايان از آذربايجان كارى بكنند كه اين خطر مخالفت با اسلام برداشته شود. آذربايجانى كه هميشه طرفدار اسلام بوده، براى هر قضيه‏اى پيشقدم بوده، براى رفع ظلم پيشقدم بوده است، آذربايجانى كه در صدر مشروطيت ستارخان و باقرخانش آن زحمات را كشيد، بعد خيابانى آن كارها را كرد، در زمان ما از آذربايجان قيام شد و بر ضد رضاخان. مرحوم آميرزا صادق آقا مرحوم انگجى و بعضى ديگر از علماء آذربايجان قيام كردند، تبعيد شدند، مدت‏ها تبعيد بودند در خارج، شايد در سنقر بود يا سقز بود، يك همچو جائى. آذربايجان هميشه در صف اول واقع بوده است براى مخالفت با اشرار، براى پيشبرد اهداف اسلام. آنوقت يك دسته‏اى، خوب، اشرار هم، در هر طايفه‏اى چند نفر از اشرار هم هست، لكن از اطراف جمع مى‏شوند، اعلام مى‏كنند كه ما هم ملحق شديم، آنوقت گروه فرقان مثلاً، يك گروهى كه تروريست هستند و مثل آقاى مطهرى را مى‏كشند و اعلام مى‏كنند، آقاى قاضى را مى‏كشند و آن چريك‏هاى كمونيست وقتى بنا شد كه يك همچو جمعيتى باشند كه رفقاشان اينها باشند، آنهائى كه متصل به آنها مى‏شد اينها باشند، يعنى اينهائى كه اسلام به خودش راه نمى‏دهد، اسلام راه نداده به خودش، اسلام به اين راه نداده، اينها آمدند در قبال جمهورى اسلام، يك جمعيتى كه محل نماز جمعه را آتش مى‏زنند. يك وقت مخالفت يك دسته با دسته ديگر است، از آثار هر كارى معلوم است اينكه چكاره‏اند اينها، آن كه محل خطبه امام جمعه را، محل عبادت مسلمين را آتش بزند، به نمازگزارها حمله مى‏كند و زخمى مى‏كند و چه مى‏كند، خوب، اينها معلوم است كه وضع روحى‏شان چيست. كارهاى آدم انعكاس روحش است. از اينطور كارها، اينطور شرارت كه به عبادتگاه خدا حمله بكنند، آتش بزنند محلى را كه نماز خدا در آنجا انجام مى‏گيرد، حمله كنند به عبادتگاه مردم، به جائى كه مردم نماز مى‏خواهند بخوانند، خوب اينها، از اينها معلوم مى‏شود كه اينها سنخ روحشان چه است و عقائدشان چه است. بايد آذربايجان خودش را از اين لكه‏اى كه مى‏خواهند به او بچسبانند مبرا كند، تبرئه كند خودش را از مردمى كه با اين اسم‏ها، اسم‏هائى كه اصلاً مربوط به انسانيت و اسلام نيست، دارند يك همچو كارى مى‏كنند كه خلق آذربايجان را آلوده كنند. اين يك مسأله مهمى است براى آذربايجان، آذربايجانى كه در طول تاريخ مخالفت كرده است با اينها. زمان سابق كه ايران را گرفته بودند و پيشه‏ورى آن بساط را درست كرد، آذربايجانى نجات داد ايران را، يك جمعيتى كه هميشه خدمتگزار اسلام بوده‏اند.

    جوان‏هاى آذربايجان بايد نگذارند كه اين لكه به دامن آنها بچسبد

    حالا براى خاطر اينكه يك دسته‏اى به هواهاى نفسانى خودشان دارند آنها را لكه‏دار مى‏كنند، آذربايجان بايد خودش را از اينها نجات بدهد، بايد خودش را از اين عيبى كه برايش درست مى‏كنند، لكه‏اى كه برايش مى‏چسبانند، بايد نجات بدهد خودش را. جوان‏هاى آذربايجانى بايد نگذارند كه اين لكه به دامن آنها بچسبد و در خارج اشخاصى كه نمى‏دانند، به اسم آذربايجان يك همچو مسائلى تمام‏

    صحيفه نور ج 11 صفحه 174

    بشود و ما اميدواريم كه اينهائى كه براى رسيدن به مقاصدى كه طرحش از خارج دارد ريخته مى‏شود، خارج است كه اينها را راه مى‏برد، راهنمائى مى‏كند، آذربايجان از خارج بايد به اين توجه داشته باشد و ما اميدواريم كه خداوند تأييد كند مسلمان‏ها را و تأييد كند شماها را و من بايد از شما بانوان محترم تشكر كنم كه از راه دور در هواى سرد آمديد و در اين منزل محقر در زحمت واقع شديد. خداوند شماها را انشاءالله در پناه خودش حفظ كند و به سعادت و رفاه و سلامت برساند و دشمن‏هاى اسلام را محو كند و آثار آنها را از بين ببرد.

    والسلام عليكم و رحمة الله‏

    
    previos page menu page next page
    

  4. #954
    afsanah82
    مهمان

    پیش فرض

    
    previos page menu page next page
    

    صحيفه نور ج 11 صفحه 165

    تاريخ: 11/10/58

    بيانات امام خمينى در جمع اعضاى خانواده‏هاى شهدا و امدادگران شهرهاى شيراز و تهران و كاركنان شركت هپكو

    تا قطع تمام ريشه‏هاى فاسد، ملت نبايد آرام بگيرد

    بسم الله الرحمن الرحيم‏

    تقريباً هر روز مواجه هستيم با اين مادرهائى كه بچه‏هايشان را از دست دادند و اين پدرهائى كه عزيزانشان را از دست دادند و اين معلولين و اين مجروحين و اين گرفتارى‏هائى كه در رژيم سابق براى ملت مهيا شده بود. ما هر روز تأثرات زيادى در اين مسائل داريم، لكن خودمان را تسليت مى‏دهيم به اينكه ملت ما به صورت مجاهدين صدر اسلام در آمدند، همين طور كه در صدر اسلام در ركاب رسول الله و اميرالمؤمنين سلام الله عليه عده كثيرى از فرزندان اسلام از دست رفتند، لكن اسلام را حفظ كردند. امروز هم كه ما در يك موقعيتى واقع هستيم كه اسلام روبروى كفر ايستاده است و احتياج به فداكارى دارد، ملت ما بحمدالله مردانه ايستاده و فداكارى مى‏كند، نه مردها، زن‏ها و نه زن‏ها و مردها، بچه‏ها همه ايستاده‏اند و اسلام عزيز را مى‏خواهند كه به پيش ببرند. امروز روزى است كه ما مواجه با قدرت‏هاى شيطانى بزرگ هستيم و آنها هم از توطئه‏ها ننشسته‏اند، مشغول توطئه هستند، توطئه‏هاى زيادى در داخل دارند، مهم آن توطئه‏هاى داخلى است، آن حرف‏هاى خارجى كه مثلاً انحصار اقتصادى، مداخله نظامى، اينها مهم نيست خيلى، چيزى نيست كه قابل اعتنا باشد و امريكا هم در اين اعلام كردند كه شكست خورد. لكن توطئه‏هاى داخلى كه عمال اجانب و بيشتر از همه عمال امريكا در داخل مشغول توطئه هستند، آنها هستند تا حالا آن شكست نهائى را نخوردند، آن مقدارى را كه ملت ما شكست داد آنها را، اين است آن عمال ظاهريشان را كه در رأسشان محمدرضا بود، آنها را دستشان را كوتاه كردند و از ايران راندند و دست‏هاى خيانتكار اجانب هم آنها كه ظاهر بود قطع شد، لكن ريشه‏هاى زيرزمينى، توطئه‏هاى دامنه‏دار همه جانبه در همه قشرها مشغولند. ملت ما گمان نكند كه پيروزى نهائى را پيدا كرده است. بين راه هستيم، در حال انقلابيم، تا تمام اين قشرها، تمام اين ريشه‏هاى فاسد از اين مملكت قطع نشود ملت ما نبايد آرام بگيرد. همان نهضت را كه بحمدالله با قدرت تا اينجا رسانده است، بايد با قدرت هم پيش ببرد و من اميدوارم كه با اين روشنى كه پيدا شده‏است اين، با نورى كه در دل همه فرزندان اسلام روشن شده است و راه خودشان را پيدا كرده‏اند و فهميده‏اند كه دشمن‏ها كى هستند و دوست‏ها كى و توطئه‏گرها چه صنف مردمى هستند. اميد هست كه انشاءالله‏

    صحيفه نور ج 11 صفحه 166

    پيروزى را شماها در آغوش بگيريد.

    عوامل پيروزى انقلاب و انگيزه مردم براى جنبش‏

    لكن مهم دو مطلب است، يكى كه بسيار مهم است، اين است كه جوان‏هاى ما در هر رشته‏اى كه هستند و خصوصاً آنهائى كه در رشته خدمت به نهضت هستند، چه آنهائى كه در كميته‏ها هستند و چه آنهائى كه پاسدار هستند و چه قواى انتظاميه و همه قشرها، توجه كنند كه اسلام كه ما را پيروز كرده است همان فرياد الله اكبر و تقاضاى شهادت كه در همه قشرها پيدا شده است. پدرش كه فرزندش را از دست داده افتخار مى‏كند كه شهيد شده است، مادرى كه چند تا فرزند داشته و بعضى‏اش را از دست داده و آرزو مى‏كند، مى‏گويد، دعا مى‏كند، آنهاى ديگر هم شهيد بشوند. و اين دنبال اين است كه نهضت اسلامى بوده است. اگر چنانچه يك نهضت غيراسلامى بود، براى دنيا بود، معنا نداشت كه يك كسى بگويد. من بچه‏هايم را مى‏دهم براى دنيا، چون براى خداست و نهضت براى خدا بوده است. در آنوقتى كه همه شما توجه داشتيد به اينكه پيش ببريد، هيچ راجع به خودتان ديگر توجه نداشتيد و بايد گفته بشود كه از خود گذشته و به خداى تبارك و تعالى پيوسته بوديد پيروزى را به دست آورديد، آن هم يك پيروزى كه در تاريخ نظير بايد گفت ندارد.

    در طول تاريخ بسيار كم است انقلابى كه از متن مردم جوشيده باشد

    تقريباً تمام انقلاباتى كه پيدا شده است به توسط يك قشر نظامى، يك حزبى كه پيوند با نظامى داشته است، يك اشخاصى كه از غير، از خارج تقويت مى‏شدند واقع شده است. شما همين كودتائى كه در افغانستان در اين چند روز واقع شد يك شخص كه اعلام كرده است من كمونيست هستم، از سران كمونيست بوده است، با نظامى كشور شوروى اين كودتا را كرده است، آن هم الان معلوم نيست كه بتوانند به آخر برسانند، ملت افغانستان هم يك ملتى است كه بپا خاسته‏اند، لكن كودتاهايى كه در آنجا هى پيدا شده است، هى يكى بعد از ديگرى، حكومت‏هاى نظامى بوده است و به وسيله خارجى‏ها بوده است. ساير كودتاها هم اينطور بوده است، انقلاباتى هم كه پيدا شده است، آن مقداريش كه نظامى‏ها دخالت داشتند و احزاب دخالت داشتند، ملت آنقدر دخالت نداشت. شما شايد در طول تاريخ كم پيدا كنيد يك انقلابى كه از متن خود مردم جوشيده باشد و هيچ اتكائى به قوه نظامى، به قدرت خارجى نداشته باشد، اسلحه نداشته باشد، تعليمات نظامى در كار نباشد، همين توده مردم، دانشگاهى كه شغلش تحصيل بوده، طلبه كه شغلش تحصيل بوده، بازارى كه شغلش كسب بوده، كشاورز كه شغلش معلوم بوده است و آنهائى كه در كارخانه‏ها كار مى‏كردند، همه يك شغل‏هاى خاصى داشتند و اصل نظامى در كار نبوده، نه تعليمات نظامى ديده بودند، نه سازوبرگ نظامى داشتند، با يك قدرت معنوى يك تبديل از انسان مادى به انسان معنوى پيشبرد شد.

    آنها مجهز به همه قوا، به همه آلت تجهيز، داراى همه جور ساز و برگ جنگى و افراد نظامى كه‏

    صحيفه نور ج 11 صفحه 167

    تعليمات نظامى ديده و پشت سرشان تمام قدرت‏ها، ابرقدرت‏ها بود، پائين‏تر از آنها و شما اتكا به خود و از باطن خود جمعيت جوشيده اين نهضت، و اتكا به خدا، اين شما را پيش برد. اين را بايد حفظش كنيد.

    پيروزى انقلاب به واسطه‏هاى رها كردن جهات مربوط به خودتان و توجه به خدا بود

    اگر بخواهيد كه نهضت‏تان انشاءالله به آخر برسد و همه احكام اسلام انشاءالله پياده بشود و يك مملكت اسلامى، يك مملكت الهى پيدا بشود، بايد اين رمزى كه شما را به پيروزى رساند حفظش كنيد و اين توجه به خدا، همين ايمانى كه شما را پيش برد و بى‏اعتنائى به آن چيزهائى كه خود آدم مى‏خواهد، بلا اشكال شما توجه به اين داشتيد. همه خواهرها، برادرها، كه آن روزى كه تو خيابان‏ها مى‏آمديد و فرياد مى‏زديد كه اين رژيم را ما نمى‏خواهيم و جمهورى اسلامى را مى‏خواهيم، توجه داشتيد كه هيچ كدام فكر اين نبوديد كه لباستان چى است، خانه‏تان چى است، زندگى‏تان چى است، مدرسه‏تان چه جورى است، هيچ ابداً اين فكر در مغز شماها نبود. اگر اين فكر بود پيروز نمى‏شديد. اگر هر كدام فكر اين بوديد كه زندگيم بايد چه جورى باشد، پيروز نمى‏شديد براى اينكه هر كس فكر خاصى دارد و دنبال اوست. همه جهات مربوط به خودتان را رها كرديد و وجهه قلبتان خدا بود و اينكه اسلام را مى‏خواهيد زنده كنيد، از ظلم و از بيدادگرى‏ها به تنگ آمده بوديد، توجه كرده بوديد به عدالت الهى و آن روزى كه پيش مى‏رفتيد هيچ در فكر خود نبوديد، همه به فكر آن مقصد بوديد. اين معنا اگر چنانچه از دست شما گرفته بشود و حالا هى مربوط باشد به كارهاى خودتان، اگر ما به آخر رسيده بوديم آنوقت وقت اين بود كه بنشينيم راجع به اينگه چه بايد بكنيم، سازندگى. اما ما به آخر نرسيديم ما الان نظير همان وقت‏هاست كه توى خيابان‏ها فرياد مى‏زديد، حالا آن جهت خيابانش رفته است لكن مواجهه با يك قدرت بالاتر و آن قدرت امريكا و ديگران.

    اگر خودمان را پيروز حساب بكنيم همين جا متوقف مى‏شويم‏

    اگر ما خودمان را پيروز حساب كنيم و برويم دنبال اينكه بايد ما حالا كه پيروز هستيم برويم ببينيم كى چى دارد، چى ندارد برگرديم به خودمان و به حال خودمان، اين پيروزى همين جا توقف مى‏كند، اگر توقف هم بكند خوب است، عقب مى‏رود. آنها توطئه مى‏كنند و با هم مجتمع مى‏شوند، شماها وقتى كه برگشتيد به حال خودتان، با هم متفرق مى‏شويد. آنوقت شما مجتمع بوديد و آسيب ناپذير و اينها نمى‏توانستند كارى بكنند، آنها، حالا شياطين با هم اجتماع مى‏كنند و با هم پيوند مى‏كنند و شما اگر چنانچه از حالى كه داشتيد برگرديد به حال خودتان، هر كدام آن چيزى را كه مربوط به خودتان هست توجه به آن پيدا بكنيد متفرق مى‏شويد و آسيب پذير، در صورتى كه بين راه هستيد. اگر به مقصد رسيده بوديد، اشكال خيلى نداشت، لكن بين راه هستيد الان، يك قافله‏اى كه يك گردنه را گذرانده است و مجهز رفته است، گذرانده، اگر خيال كند كه تمام شد قضيه و گردنه‏هاى ديگر را به فكرش‏

    صحيفه نور ج 11 صفحه 168

    نباشد، با چند نفر دزد از بين مى‏رود، اما اگر همانطورى كه در گردنه اول مجهز و خودش را براى مقابله با سارق مهيا كرده، در گردنه‏هاى بعد هم به همانطور مجهز باشد نمى‏تواند آسيب ببيند، شما حالا يك گردنه را گذرانديد، آن گردنه شاهنشاهى است اين را گذرانديد، اما گردنه‏هاى ديگر هست الان، بايد هم بگذرانيد و مى‏توانيد اگر آن معنائى كه در ميان حاصل بود كه آن گردنه را از آن گذشتيد آن را نگهش داريد، محكم نگهش داريد، همه گردنه‏ها را خواهيد گذراند.

    علت اساسى مخالفت ضدانقلاب با جمهورى اسلامى و عملكردهايشان در مخالفت‏

    امروز چيز مهم اين است كه اختلافات بكلى از بين برود، آنهائى كه مى‏خواهند اين جمهورى به آخر نرسد و ضربه ديدند از جمهورى اسلامى، ضربه ديدند از ملت ايران، و مى‏دانند اين ضربه را از اسلام ديدند، آنها قدم به قدم مخالفت با اسلام مى‏كنند و مى‏خواهند نگذارند، نمى‏خواهند كه جمهورى اسلامى پيدا بشود. اول راجع به جمهورى اسلامى‏اش، اسلامى‏اش را مى‏گفتند لازم نيست، بعداً نمى‏خواستند بگذارند بدهند، بعد هم در مجلس خبرگان بساط درست كردند تا رسيد به اينجا كه حالا مى‏خواهيد رئيس جمهور معين كنيد، اينجا هم باز همين مسائل پيش مى‏آيد، بعد هم در مجلس شورا همين مسائل پيش مى‏آيد. اينها نمى‏خواهند كه يك مملكتى با رژيم اسلامى تحقق پيدا بكند براى اينكه ضربه را از اسلام خورده‏اند. توطئه‏هاى يك قسم زيادش به وسيله آنهائى كه وابسته به آن قدرت‏هاى بزرگ، وابستگى به قدرت‏هاى بزرگ دارند. يك مقدار زيادش صرف مى‏شود فعاليت‏ها در اينكه، نگذارند جمهورى اسلامى پيدا بشود، نگذارند يك رئيس جمهور متعهد و مسلمان دلسوز براى ملت، غير وابسته به شرق و غرب پيدا بشود، اين يك قضيه هست كه شما با قدرت اسلامى پيش رفتيد و خودتان چيزهايى كه احتياجات شخصى بود كنار گذاشته بوديد. حالا هم بايد همين طور جلو برويد و تا آنجائى كه انشاءالله مستقر بشويد انشاءالله.

    يك قضيه هم كه دنبال اين مطلب است و آنها باز جديت در آن دارند اين است كه بار راه‏هاى مختلف، گروه‏هاى مختلف درست كنند و اين يك گروهى كه شما داشتيد، همه يك حزب كانه بوديد همه حزب خدا بوديد، آن را مى‏خواهند از دستمان بگيرند. اين وحدت را مى‏خواهند از دستمان بگيرند، يك جمعيتى هر چه افرادش زياد باشد، اگر جمعيت با هم منسجم نشوند يك نحو وحدت پيدا نكند، آسيب برمى‏دارد، اصلاً خودشان آسيب خودشان مى‏شوند.

    اگر يك جمعيتى در يك كشورى، در يك استانى، در يك شهرى با هم يك وحدتى نداشته باشند، اينها به جان هم مى‏ريزند، بعداً خود باطنشان آسيب مى‏بيند و اگر چنانچه وحدت داشته باشند هر چه وحدت زيادتر باشد، آسيب كمتر مى‏شود. در راه كه ما بوديم اين نهضتى كه داشتيم در اول راه، اين وحدت و اين انسجام زياد بود، محكم بود، يعنى اصل فكر اينكه كى دشمن من است نبود تو كار، همه يك نظر بود، اگر هم يك فكرى بود خيلى در اقليت بود، يك انسجامى بين ملت حاصل شد كانه از يك حلقوم صدا در مى‏آيد، شما اگر در تهران مى‏آمديد همان معنا راشنيديد، در تظاهرات كه در

    صحيفه نور ج 11 صفحه 169

    آخر ايران مى‏شد، مى‏شنيديد همان مطلبى كه ايران، همان فريادى كه از حلقوم تهرانى‏ها در مى‏آمد از حلقوم آبادانى‏ها هم در مى‏آمد، بندرعباسى‏ها هم در مى‏آمد، مشهد هم همين طور، همه جاى ايران يك صدا داشتند مثل اينكه يك حلقوم دارد صدا مى‏كند. اينطور منسجم شده بوديد، يك جامعه توحيدى ايجاد كرده بوديد كه همه يكى بوديد. آنها هم اين جهت را ديدند كه سيلى كه خوردند از اين حيث خوردند، از دو حيث بود: يكى اسلامش بود، يكى هم اين حيثيتى كه، انسجامى كه شما با هم داشتيد، اين دو تا هر دو مورد نظر بوده است. اينجا را كوشش مى‏كنند با قلم‏ها و با قدم‏ها، با تبليغات، اسلام را از دستمان بگيرند، نگذارند حكومت اسلامى پيدا بشود. از اين طرف هم انسجام را مى‏خواهند از دست شما بگيرند، اين وحدت و جهت جامعه توحيدى كه عبارت از اين بود كه همه با هم يك مقصد داشتيد و كانه از يك حلقوم صدا در مى‏آيد، يك اراده كانه دارد عمل مى‏كند. اين را مى‏خواهند از دستمان بگيرند، متفرق كنند همه را از هم. طرح‏هاى مختلف در اين دارند، ايران را از دست شما بگيرند، اين وحدت را از دست شما بگيرند، راه‏هاى مختلفى دارد در هر جا.

    عمل نكردن به موازين اسلامى، خلاف بيعت با اسلام است‏

    آن لشكرهاى شيطان، جنود ابليس، الان در همه جاى ايران رفتند و هستند، هر جا هم كه صدائى در مى‏آيد از همين‏هاست، از همين شيطان‏هائى است كه تابع همان شيطان بزرگ‏ها هستند. از اينها هر جا يك صدائى در مى‏آيد و تفرقه‏افكنى مى‏شود، از همين‏هاست. هر جا صحبت اين است كه ما مى‏خواهيم چه بشود در مقابل نهضت، در مقابل اين جمهورى اسلامى يك قدى علم مى‏كنند، از اين تبليغات اينهاست، توى شهرها، بيشتر توى دهات، حالا توى روستاها. حالا بيشتر با اسم‏هاى مختلف، با فرم‏هاى مختلف مى‏روند و اين اشخاص خوب را، اشخاصى اسلامى را گولشان مى‏زنند، اينها شيطانند و اينها يك مردم سالمى هستند، مى‏آيند به اسم اسلام آنهائى كه مى‏خواهند اسلام را بشكنند، با اسم اسلام اينها را گول مى‏زنند، اوراقى مى‏نويسند متفرق مى‏كنند در همه جا كه چه و مى‏خواهند تفرقه بيندازند بين قشرها، دانشگاه مى‏روند يك چيز مى‏گويند، بازار يك چيزى مى‏گويند، در پيش كشاورزها مى‏روند يك چيز مى‏گويند، در كارخانه‏ها مى‏روند به كارگرها يك چيزى مى‏گويند، هر جا به يك فرم وارد مى‏شوند، در شهرها هم الى ماشاءالله تفرقه مى‏خواهند بيندازند و اينها بين همه قشرها مى‏خواهند همانطورى كه تا حالا زحمت كشيده شد و دانشگاهى را به اهل علم و به طلبه‏هاى مدرسه نزديك كرد و با هم‏شان كرد و همفكرشان كرد، مى‏خواهند اين را از هم جدا كنند باز. بازارى و دانشكده‏اى هم رفيق شده بودند، دانشگاه و بازار كانه يك موجود بودند، با هم عمل مى‏كردند اينها مى‏خواهند حالا جدا كنند از هم. در همه قشرها يك همچو كارى توطئه هست و در صددند كه بشود تا ببينيم كه ملت ما تا چه اندازه‏اى بيدار هست، آيا دست‏هاى اينها را خوانده است؟ آيا توطئه‏هاى اينها را توجه به آن كرده است؟

    بايد بگوئيد، همه ما مكلفيم كه اين مسائل را تبليغ كنيم، اهل علم و اهل منبر بيشتر، روشنفكر و

    صحيفه نور ج 11 صفحه 170

    اهل قلم بيشتر. ديگران هم بايد بگويند به همه، به طور توصيه از هم، به هم، سفارش كنند به هم كه گول اين شياطين كه مى‏خواهند جدا كنند شماها را از هم، گول اينها را نخوريد. با اسلام اسلام هم مى‏آيند، با اسلام مى‏خواهند جدا كنند از هم. اين، بايد اين دو تا مطلب در نظر گرفته بشود كه يكى حفظ وحدت ما، يكى هم اين جهت اسلاميت كه توجه به مقصد اسلام بود، نه توجه به خود و يكى از مسائل ديگرى هم كه باز شياطين دارند دنبال مى‏كنند و ما بايد توجه داشته باشيم اين است كه كارهائى كه انجام مى‏گيرد، چه از دولت و چه از ملت، چه از پاسدارها و چه از كميته‏ها، چه از دادگاه‏ها و چه از نظامى‏ها، از هر طائفه‏اى كه انجام مى‏گيرد، توجه داشته باشيد كه روى موازين اسلام انجام بگيرد، ما انقلاب كه كرديم، انقلاب از تقريباً رژيم طاغوت و كفر به رژيم اسلام و عدل است. نبايد به اسم انقلاب ما خلاف كار انقلابى بكنيم. انقلاب اسلامى است، انقلابات ديگر دنيا اسلامى نبوده دنبالش هزار جور فسادها بوده است اما انقلاب ما انقلاب اسلامى است، همه شما به جمهورى اسلامى رأى داديد يك عده معدودى نه، رأى ندادند اما ملت رأى به جمهورى اسلامى، رأى داد به جمهورى اسلامى، يعنى پذيرفت كه نظام، نظام اسلامى باشد، اين را ملت پذيرفته است و رأى به آن داده است، بايد وفادار باشد به اين رأى، وفادار باشد به اين تعهد

    شما با اسلام يك تعهدى الان كرديد، همه مان متعهديم براى اسلام، اما تازه يك تعهد خاصى با اسلام بستيم و ما بيعت كرديم با اسلام، بيعت ما اين است كه جمهورى اسلامى و نظام اسلامى مى‏خواهيم و رأى به اين داديم و بيعت كرديم با اين. اگر ما بنا باشد بگوئيم كه ما بيعت كرديم با اسلام، با جمهورى اسلامى، رأى داديم به جمهورى اسلامى، لكن به احكام اسلام عمل نمى‏كنيد، اين خلاف بيعت است، اين خلاف معاهده است، بايد همه چيز، همه چيزها اسلامى باشد، اگر مصادره مى‏شود بايد روى موازين اسلامى باشد، اگر مال ديگرى را، هر چه باشد، مال او باشد از او به اسم مصادره بگيرند اين خلاف بيعتى است كه شما با اسلام كرديد، اگر يك دادگاهى مال يك شخصى را كه احراز نكرده است كه اين مال از طريق حرام آمده پيش او، از چپاول آمده پيش او، بخواهد او را مصادره كند با آن بيعتى كه كرده است كه من اسلامى هستم، مخالفت كرده است، اگر يك وجب زمين مصادره بشود و از مردم گرفته شده باشد بدون ميزان‏هاى شرعى، خلاف معاهده‏اى است كه با اسلام ما كرديم، اگر يك نفر آدم ظلم به او بشود، برخلاف موازين به او يك تعدى بشود هر كه اين كار را بكند، اين معاهده‏اى كه كرده است، مخالفت كرده.

    در اسلام، قانون خدا حكم مى‏كند

    ما همه چيزمان بايد اسلامى باشد، نباشد آنطورى كه اسم اسلام را رويش بگذاريم، در واقع طاغوت باشد. يك وقتى ما توجه به اين نكنيم كه ما از طاغوت سر در آورديم با اسم اسلام. آنها طاغوت بودند و اسم اسلام هم تو كار نبود، ما مى‏گوئيم اسلام، لكن يك وقت سر از طاغوت در مى‏آورد، طغيان بكنيد به مردم، پاسدار مردم را اذيت كند، پاسبان مردم را اذيت كند، دادگاه‏ها برخلاف حكم‏

    صحيفه نور ج 11 صفحه 171

    بكنند، بايد همه چيز اسلامى بشود. اگر همه چيز اسلامى بشود يك جامعه‏اى پيدا مى‏شود غير قابل فساد، آسيب ديگر نمى‏بيند آن جامعه، و اگر بنا باشد كه اگر باز يك جامعه‏اى هرج و مرج باشد آسيب بردار هست، همه چيزش بايد سرجاى خودش محكم باشد و موازين بايد موازين الهى باشد و مملكت يك مملكت اسلامى باشد، قانون اسلام باشد. در اسلام يك چيز حكم مى‏كند و آن قانون است، زمان پيغمبر هم قانون حكم مى‏كرد، پيغمبر مجرى بوده، زمان اميرالمؤمنين هم قانون حكم مى‏كرد، اميرالمؤمنين مجرى بود. همه جا بايد اينطور باشد كه قانون حكم كند، يعنى خدا حكم بكند، حكم خدا. حاكم يكى است، خدا، قانون، قانون الهى، ديگران مجرى او، اگر بخواهند از خودشان يك چيزى بگويند، پيغمبر اكرم كه رأس همه عالم هست، خدا به او خطاب مى‏كند كه اگر چنانچه يك چيزى برخلاف آن چيزى كه من گفته بودم بگوئى، قطع و تينت را مى‏كنم، اخذت مى‏كنم و رگ كمرت را پاره مى‏كنم براى اينكه اجرا بايد بكنى آنى كه اسلام گفته، آنوقت تو مجرى او هستى. البته معلوم بود كه او مجرى است و هيچ وقت تخلف نمى‏كند، لكن سرمشق است اين، به آن فرد اول اين اخطار را مى‏كند تا من و شما بفهميم مطلب را، تكليف‏مان را بفهميم، به فردى كه معلوم است، خدا هم مى‏داند اين را كه اين تخلف كن نيست، اين قدم آن طرف نخواهد گذاشت لكن به او به طور اينكه اگر اين كار را بكنى به او مى‏گويد تا همه مردم تكليفشان را بفهمند كه اگر پيغمبر هست، ديگران هم همين طور و اگر ما تخلف كنيم از قوانين الهى، تا يك حدودى خداى تبارك و تعالى مهلت مى‏داد، لكن يك وقت هم اگر از مهلتش گذشت ديگر معلوم نيست چه خواهد شد. حالائى كه ما همه فرياد مى‏زنيم و بر ضد اين اشخاص كه همه چيز ما را بردند اين صداها را مى‏كنيم كه امريكا كذا، اگر خودمان يك وقت تخلف بكنيم و توجه نداشته باشيم به اينكه نبايد تخلف كنيم، اعتنا نكنيم به قوانين اسلام، يك وقت خداى نخواسته عنايت خدا از ما سلب مى‏شود، خودمان را به خودمان واگذار مى‏كند اگر اينطور شد، بكلى از بين خواهيم رفت. بايد همه توجه داشته باشيم و همه دعا كنيم، از خدا بخواهيم كه ما پيرو اسلام و پيرو قوانين اسلام باشيم.

    خداوند انشاءالله همه‏تان را حفظ كند. موفق باشيد و من متشكرم از اينكه در اين هواى سرد از راه‏هاى دور تشريف آورديد اينجا و اميدوارم كه همه‏تان با سعادت و سلامت، خواهرها همين طور، برادرها همين طور و مؤيد و منصور باشيد.

    والسلام عليكم و رحمةالله و بركاته‏

    
    previos page menu page next page
    

  5. #955
    afsanah82
    مهمان

    پیش فرض

    
    previos page menu page next page
    

    صحيفه نور ج 11 صفحه 175

    تاريخ: 12/10/58

    بيانات امام خمينى در جمع اعضاى جهاد سازندگى تبريز

    برگرداندن قدرت فعاله جوانان به رخوت و بى‏تقاوتى، از توطئه‏هاى اجانب‏

    بسم الله الرحمن الرحيم‏

    اين تحولى كه در جوان‏هاى ما، در انسان‏ها، آنهائى كه متعهد هستند پيدا شده است، اهميتش بيشتر از آن تحولى است كه در مملكت پيدا شده است. اين بود كه با همت شما جوانان، همه قشرها، زن و مرد، بزرگ و كوچك اين سد باطل را، سد شيطانى را شكستيد و شيطان‏ها را از حريم اسلام بيرون كرديد. اين تحولى است كه در كشور پيدا شد و رژيم طاغوتى به رژيم اسلام آن هم به همت همه برگشت. لكن آن چيزى كه بسيار مهم است، آن چيزى كه اجانب روى آن بيشتر كار مى‏كردند و كردند، آن انسان‏هاست. در سال‏هاى طولانى كه اخيراً هى قوه پيدا كرد، اينها درصدد بودند كه اين انسان‏ها را از آن حالى كه به حسب طبع خودشان و فطرت اسلامى خودشان هست برگردانند به يك حال ديگر و نگذارند نيروى انسانى اين كشور بلكه نيروى انسانى شرق نگذارند كه - پيش برود. با شيوه‏هاى مختلف، در هر جا به يك شيوه خاصى و طرح خاصى انجام اين كار را مى‏خواستند بدهند كه جوان‏هاى ما از آن قدرت فعاله كه دارند برگردند به يك حال رخوت و بى‏تفاوتى. اينهمه مراكز فحشا كه اينها درست كردند و دامن به آنها زدند، تبليغات كردند، روزنامه‏ها و مجلاتشان، راديو و تلويزيونشان دامن زد به اين مراكز و به اين فساد، اينها همچو نبود كه بدون توطئه‏اى باشد. اينكه به نظررسد اين بود كه يك توطئه‏اى بود براى اينكه جوان‏ها را وارد كنند به اين مراكز و از آن قدرت فعاله‏اى كه دارند اينها را خلع سلاح كنند. شما مى‏دانيد كه خوب، جوان‏ها در آن غرور جوانى كه دارند به دام يك مراكز شهوانى و مراكز فساد كشيده مى‏شوند و باز با تجربه معلوم است كه اشخاصى كه عادت كردند به اينكه در اين مراكز بروند و مشغول باشند، اينها مى‏توانند آن قوه فعاله‏اى كه بايد، داشته باشند. هروئين و ترياك و مواد مخدر و مشروبات يك باب است كه كسانى كه عادى بشوند به اينها، ديگر از آن كار نمى‏آيد. شما اگر توجه داشته باشيد در همين جهاد سازندگى كه شما جوان‏ها (خداوند حفظتان كند) وارد شديد اگر شخصى باشد كه عادت به هروئين داشته باشد نمى‏تواند اينجا كار كند. آنهائى كه از اين فعاليت بر كنار باشند، آنهائى كه عادت كردند به اينكه در اين مركزهائى كه براى به خيال خودشان تفريح، به حسب واقع براى فاسد كردن جوان‏ها درست كردند، آنهائى كه عادت كردند به آن، نمى‏آيند دنبال اين كارها. اينهائى كه وارد شدند در جهاد سازندگى از همه قشرها، از

    صحيفه نور ج 11 صفحه 176

    دكترها، از مهندسين، از محصلين، از بازرگانان، از همه قسم‏ها، كارگرها، همه آمدند، اينها غير از آنهائى هستند كه آن عادت را دارند. البته در اين نهضت آن چيز مهمى كه باز اسلام دريافت، اين بود كه جوان‏هاى بسيارى از آن مراكز كشيده شدند به ميدان، رها كردند آنها را. همين ديروز پريروز بود يك كسى گفت كه اين خيابان كجا و كجا كه يك مراكزى بود براى يك مسائلى، الان هيچ در آن نيست.

    تبديل خوف ملت به قدرت، از كارهاى خدا بود

    اين نهضت براى اينكه اسلامى بود و براى خدا بود، خداى تبارك و تعالى كمك كرد در همه مراحلش، كمك كرد در مراحل ابتدائى راجع به شكست دشمنتان، اين تأييد خدا بود والا ماها كه اسلحه نداشتيم و اسلحه را بلد هم نبوديم چطور بايد مثلاً چى كرد، لكن يك تفنگ هم داشتيم مى‏توانستيم كه تفنگ بيندازيم، ما تعليمات نظامى نداشتيم، آنهائى كه تعليمات نظامى داشتند، خوب، ابتدائاً با آنها بودند. ملت ما تعليمات نظامى و بى‏ساز و برگ، با قدرت ايمان به ميدان رفت و در مرحله اول آنها را شكست داد و اين نبود جز تأييد خداى تبارك و تعالى و قدرت اسلام.

    يعنى آن تحولى كه در ملت پيدا شد كه از حال خوف برگشت به حال قدرت، از حال ضعف برگشت به حال قدرت، اين تحول، تحول الهى بود، دست بشر امكان ندارد برايش كه بتواند در يك ملتى اينطور تحول ايجاد كند، هيچ امكان ندارد. اگر كسى بخواهد پاى خودش حساب كند، آدم جاهلى است يا آدم خودخواهى است. اين قدرت، قدرت خدا بود كه از بچه كوچك تا پيرمرد و جوان‏ها، همه، زن‏ها و مردها، همه با يك قدرتى، با يك قوه‏اى ريختند در خيابان‏ها و با دست خالى دشمن را به همه جهازى كه داشت از صحنه بيرون كردند و باز اين قدرت الهى بود كه آنها را بك رعبى در دلشان افكند كه نتوانستند حتى آن سلاح‏هائى كه دارند به كار بيندازند و باز قدرت الهى بود كه وقتى شماها به ميدان رفتيد، فوج فوج سربازها به شما متصل شدند. اينهائى كه بايد تحت فرمان آنها باشند نبردند فرمان آنها را، متصل شدند به شماها. اين يك تحول روحى بوده براى ملت ما كه فوق پيشبرد ما و فوق اين پيروزى است كه در او پيدا شده، يعنى غلبه كرد هر انسانى بر آن حالات نفسانيه‏اى كه داشت كه خوف داشت، احتمال اينكه بشود مثلاً ما يك همچو قدرتى را از بين ببريم، اول نمى‏داد، بعد يكدفعه خدا خواست و متحول شد به يك موجودى كه مصمم و فرياد اينكه بايد ديگر اين جرثومه فساد نباشد، و يك تحول ديگرى كه اميدوارى براى انسان مى‏آورد، اين حس تعاون كه پيدا شده است در ملت.

    بوجود آمدن حس تعاون در ملت از معجزات خداست‏

    شما را يك قدرت غيبى وادار كرده است كه برويد مشغول بشويد به اين كارهائى كه براى ملتتان فايده دارد. يك قدرت غيبى، ملائكه الله، آنها شما را وادار كردند كه برويد اين كارها را انجام بدهيد. شماها و همه جوان‏هاى ما كه در همه قشرهاى ملت و كشور دارند زحمت مى‏كشند و گاهى از

    صحيفه نور ج 11 صفحه 177

    خارج مى‏آيند در ايران و زحمت مى‏كشند، اينها يك قدرت الهى است كه اينها را وادار كرد به اين كار. اين يك امر بسيار مهمى است كه براى جوان‏هاى ما حاصل شده، حس تعاون، احساس، همه احساس مى‏كنند يك وظيفه الهى است داريم انجام مى‏دهيم، همه با محبت و عشق عمل مى‏كنند وقتى مى‏رند در من گاهى وقت‏ها در تلويزيون ديدم كه اين زن‏ها، اين مردها، اين جوان ها، اين بچه‏ها توى اين بيابان مشغول هستند و معلوم است با يك اشتياقى مشغولند، اينطور نيست كه يك امرى تحميل به خودشان كرده باشند يك امرى است كه نفسشان كانه عاشق اين مطلب هست.

    و آن تحولى كه پيدا شده است كه جوان‏هاى ما فرياد مى‏زنند كه ما مستعديم براى شهادت، كفن مى‏پوشند، اينها يك تحولاتى است كه بشر نمى‏تواند اين كارها را بكند، اينها كار خداست. من ديروز يك عقدى اينجا كردم بين يك جوانى و يك دخترى، اين دختر بعد كه مى‏خواست برود يك كاغذى داد كاغذ را كه من خواندم ديدم كه خوب، بعد از اينكه، شما دعا كنيد كه اين جوان‏هاى ما چه، چه، چه، آخرش نوشته من عاشق شهادتم و از اين قبيل زيادند. اينها يك تحول انسانى است كه خدا ايجاد كرده در شما، قدرش را بدانيد كه از ناحيه خدا اهداء شده به شما.

    و اين حس تعاونى كه شما الان احساس مى‏كنيد كه ميل داريد برويد كار بكنيد و مى‏دانيد كه كشور ما الان محتاج به كار است يعنى كشور ما به تبليغات به اينجا رسيده، هى تبليغ كردند، هر چه صرف تبليغ كردند، همه چيز ما را دادند به غير و همه نيروهاى جوانى ما را از بين بردند و همه جا را خراب كردند با تبليغات، هى تبليغ كردند به اينكه به تمدن بزرگ مى‏خواهيم برسيم، بعد از مثلاً همين زودى ما در عرض ممالك پيشرفته، جلو رفته، چه شده، مى‏رسيم باز اين سال ديگر. مثلاً از اين حرف‏هائى كه اغفال مى‏خواستند بكنند كشور ما و جوان‏هاى ما را و اينكه توجه نداشته باشند به اينكه دارد سرشان چه مى‏آيد. من و شما باز اطلاع نداريم كه به سر ما چه آمده، مسائلى بوده است كه بين خود اين شخص با اجانب، شايد اين را بروز هم ندادند به كسى. قراردادهائى كه اين رژيم كرده، اين رژيم فاسد كرد و همه چيز ما را داده است، وابستگى كه از همه جانبه پيدا كرده است، ايران را وابسته كردند و از آن طرف بوق و كرنا به اينكه مملكت چه و چه و چه، از آن طرف همه چيزش را تهى كردند و با تبليغات انسان‏ها را هم تهى كردند از آن واقعيتى كه بايد داشته باشند.

    خودتان را به خدا، آن مبداء قدرت متصل كنيد

    و خدا خواست كه به داد اين مملكت رسيد، به داد اين كشور رسيد. اگر يك چند سال ديگر ادامه پيدا مى‏كرد اين خيانت‏ها و جنايت‏ها، ديگر معلوم نبود كه بشود اصلاحش كرد. خدا خواست كه اين ملت را برگرداند از حالى كه داشت به يك حال ديگرى، بيدارشان كرد. يكدفعه ما ديديم سرتاسر كشور بيدار شدند و همه هم آنهائى كه تا آنوقت از پاسبان مى‏ترسيدند حالا از تانك نترسيدند، آنهائى كه از باتوم مى‏ترسيدند از مسلسل ديگر نترسيدند. اينها يك مسائل غيبى است، الهى است. دل‏ها را به آن مبداء قدرت متصل كنيد، گمان نكنيد كه خودمان يك چيزى هستيم، از اين وابستگى‏هاى دنيائى‏

    صحيفه نور ج 11 صفحه 178

    بيرون برويد و وابسته كنيد خودتان را به آن مبداء قدرت. قطره‏ها خودتان را به دريا برسانيد. ماها قطره‏ايم، از قطره هم كمتر، اما اگر متصل بشويم به آن دريا، كار ازمان خيلى مى‏آيد. خدا با جماعت است. ايران همه بايد مشغول كار بشوند تا نجات پيدا بكنند. كشور خودتان را نجات بدهيد.

    نگذاريد يك عده مفسد سابقه درخشانتان را آلوده كنند

    من متأسف مى‏شوم از اينكه مى‏بينم در محيط آذربايجان كه محيطى بوده است كه هميشه طرفدار اسلام، هميشه طرفدار استقلال كشور، يك اشخاصى پيدا بشوند، يك ريشه‏هاى فاسدى پيدا بشوند كه بخواهند بدنام كنند آذربايجان را. اين اهميت داشته باشد پيشتان، شما سرافراز در ايران و در دنيا بوديد براى اينكه همه توطئه‏هائى كه واقع مى‏شد، مى‏شكستيد، شما در صف اول بوديد در مشروطه و در بعد از مشروطه در صف اول مجاهده بوديد، شما مجاهدين خيلى داريد، شما خيابانى داريد و ستارخان داريد و باقرخان داريد، علما داريد، مرحوم آقاميرزا صادق آقا از مجاهدين بود و مرحوم انگجى كه اينها از تبريز در زمان ما بودند. شايد شماها خيلى‏ها يادتان نباشد، اين ديگر در زمان ما بود كه اينها را گرفتند آوردند، تبعيد كردند در يكى از شهرستان‏ها و بعد هم مرحوم آقاميرزا صادق آقا آمد قم، ديگر نرفت به تبريز، همين جا فوت شد و قبرشان هم همين جاست. شما مردها داشتيد، مردهاى بزرگ داشتيد از همه طبقه، نگذاريد شما را آلوده كنند و اين نشان الهى كه در پيشانى‏هاى آذربايجانى است اينها بكنند و به جاى او يك چيز ديگر بچسبانند. الان اين مفسدين، اين فاسدها درصدد اينند كه هر جا يك بساطى درست كنند، در آذربايجان هم مشغولند به اسم اسلام، به اسم اينكه ما مسلمانيم، به اسم اينكه ما چطور هستيم، حمله مى‏كنند به معبد مسلمان‏ها، جماعت مسلمان‏ها را به كتك مى‏گيرند. اين با اسلام مى‏سازد؟ اين جز اين است كه در خارج گمان بكنند كه يك دسته‏اى از آذربايجانبين دارند اين كار را مى‏كنند؟ در صورتى كه معلوم نيست اينطور باشد، يك دسته فاسد هستند، يك دسته را هم اغفال كردند، يك دسته اشخاص فاسد اغفال كردند يك دسته جوان‏هاى ما را اينها را از اين غفلت بيرون بياوريد، بسازيد اين جوان‏هاى خودتان را كه براى اسلام باشند، آبروى آذربايجان را حفظ بكنيد شماها.

  6. #956
    afsanah82
    مهمان

    پیش فرض

    
    previos page menu page next page
    

    صحيفه نور ج 11 صفحه 179

    تاريخ: 12/10/58

    بيانات امام خمينى در جمع كارگران كارخانه ذوب آهن‏

    امروز ضدانقلاب كسى است كه در كارها سستى و اخلال كند

    بسم الله الرحمن الرحيم‏

    قبلا تشكر مى كنم از همه گروه‏هائى كه زحمت كشيدند و آمده‏اند در هواى سرد اينجا و ما اعلام هم كرديم كه زحمت نكشند عجالتاً تا هوا خوب بشود اگر عمرى بود آنوقت تشريف بياورند. از همه شما جوان‏ها تشكر مى‏كنم و دعا مى‏كنم به همه شما. شما مى‏دانيد كه امروز آنهائى كه مى‏خواهند نگذارند اين نهضت، نهضت اسلامى به ثمر برسد، با طرح‏هاى مختلف، با فرم‏هاى مختلف در بين قشرهاى ملت ايجاد تشنج، ايجاد اختلاف بكنند. مسأله كم كارى و بيكارى در ادارات، در كارخانه‏ها خصوصاً كارخانه‏هائى كه جهت حياتى براى يك كشور دارد، مثل ذوب آهن كه شما آقايان هستيد، مثل نفت، اين عناصر بيشتر آنجا مى‏خواهند نفوذ كنند براى اينكه هر جا كه خدمتش به ملت زيادتر باشد، اينها مى‏خواهند آنجا را فلج كنند كه استقرار پيدا نشود در اين كشور و نتواند حكومت مستقر پابرجا تعيين كند. امروز ضدانقلاب كسى است كه آن كارى كه مشغول هست، در آن كار سستى كند، در آن كار بيكارى كند يا وادار كند اشخاصى را كه آنها كم كارى كنند، از زير بار شانه خالى كنند كه اين ضربه‏اى است به كشور خودشان و آنها همين معنا را مى‏خواهند كه جاهائى كه محيط كار است نگذارند كار انجام بگيرد، بين كشاورزها بروند و نگذارند كشاورزى كنند، با اسم‏هاى مختلف بريزند و جلوگيرى كنند از كشاورزى، در محيط كار بيايند و نگذارند شما آقايان كار كنيد، يا وسوسه كنند كه منتهى به كم كارى يا بيكارى يا تحصن يا راهپيمائى و اينطور مسائل بشود. بايد توجه كنيد كه تمام اينها توطئه است، از اشخاصى كه از اسلام ضربه خوردند و از وحدت شما آسيب ديدند.

    اگر چنانچه يك ملتى نخواهد آسيب ببيند بايد اين ملت اولاً با هم متحد باشد و ثانياً در هر كارى كه اشتغال دارد او را خوب انجام بدهد. امروز كشور، محتاج به كار است. يك كشورى كه فقير است، يك كشورى كه همه چيزش را غارت كردند و بردند و شما هم مى‏خواهيد كه محتاج به اجانب نباشيد، محتاج به دشمن‏هاى‏تان نباشيد، بايد كار بكنيد. شمائى كه در ذوب آهن هستيد (و خداوند توفيقتان بدهد) كار بكنيد و براى خدا هم اين كار را بكنيد، يك نحو عبادتى است براى شما. و آنهائى كه در كشاورزى مشغول كشاورزى هستند، آنها هم كار بكنند كه ما در كشاورزى در ارزاقمان خودكفا باشيم. براى ما ننگ است كه در ارزاقمان دستمان را پيش آمريكا دراز بكنيم. ما بايد جديت كنيم. خداوند به‏

    صحيفه نور ج 11 صفحه 180

    ما هم زمين داده، هم آب داده است و هم بركات آسمانى هست. بايد كار كنيم تا خودكفا باشيم، بلكه انشاءالله صادرات هم داشته باشيم. شما برادرها الان عبادت‏تان اين است كه كار بكنيد. اين عبادت است. همانطورى كه فرض كنيد آمدن به زيارت حضرت معصومه سلام الله عليها عبادتى است، كار كردن هم يك عبادتى است و شايد از بسيارى از مستحبات بالاتر باشد.

    همه مكلفند كه در امور با جديت و اتكال به خدا پيش بروند

    توجه داشته باشيد كه با اينطور وسوسه‏ها، با ايجاد اختلاف، با ايجاد ياس، با ايجاد بيكارى مى‏خواهند نتيجه بگيرند. اينها يك مسائلى است كه حساب كردند روى آنها و در كشور ما مى‏خواهند پياده كنند. اينكه مى‏بينيد كه در هرجا يك صدائى در مى‏آيد، اين همين صداهائى است كه از حلقوم اجانب بيرون مى‏آيد و اينهائى كه در داخل هستند، عمال آنها هستند. شما اشخاصى كه در بينتان مى‏آيند و وسوسه مى‏كنند راجع به اين امور و مى‏خواهند كه شما را از كار بازدارند، از پيش خودتان آنها را بيرون برانيد، راه ندهيد پيش خودتان. اگر اشخاصى در آنجا هستند كه مى‏خواهند نگذارند كه كارها انجام بگيرد معرفى كنيد به آن اشخاصى كه متصدى كارند آنها را كنار بگذارند و خودتان بايد كمك بكنيد. الان خود ملت بايد در همه امور كمك بكند. در يك وقت انقلابى ملت خودش بايد قيام كند تا اينكه كارها را انجام بدهد. اگر ملت بنشيند كنار و بخواهد دولت يك كارى را بكند، دولت همچو قدرتى ندارد. در مواقع انقلاب كه همه دشمن‏ها، آنهائى كه چپاولگر بودند و دستشان كوتاه شده است، در توطئه هستند، نمى‏تواند يك قشر كار را انجام بدهد، اين به عهده خود ملت است. همه ما مكلف هستيم كه در امورمان با جديت و اتكال به خدا پيش برويم. خداوند شما را انشاءالله مؤيد و منصور قرار بدهد و همه آقايانى كه از اطراف آمدند و اينجا هستند، از همه تشكر مى‏كنم و به همه دعا مى‏كنم و خدمتگزار همه هستم.

    والسلام عليكم و رحمةالله و بركاته‏

    
    previos page menu page next page
    

  7. #957
    afsanah82
    مهمان

    پیش فرض

    
    previos page menu page next page
    

    صحيفه نور ج 11 صفحه 181

    تاريخ: 12/10/58

    بيانات امام خمينى در جمع نمايندگان مردم آذربايجان‏

    امروز تمام اسلام با تمام كفر مواجه است‏

    بسم الله الرحمن الرحيم‏

    درود بر شما جوانان عزيزى كه از راه دور و از مركز قدرت در اين منزل كوچك كه نتوانست اين منزل كه تمام رفقاى شما را جا بدهد مى‏فرستم. درود بر ملت ايران! درود بر اهالى غيور آذربايجان درود بر مردم غيرتمند تبريز و سلام بر همه مومنان و عبادالله الصالحين!

    ما امروز محتاج به قدرت هستيم. امروز كه اسلام مواجه با دشمن است و تمام اسلام با تمام كفر مواجه است، احتياج به قدرت داريم، قدرت با توجه به خداى تبارك و تعالى و وحدت كلمه حاصل مى‏شود. آذربايجان هميشه سد محكمى در مقابل دشمنان اسلام بوده است و آسيب پذير نبوده است. آذربايجان آسيب پذير نبوده است و نخواهد بود. آذربايجان طرفدار اسلام و پشتيبان اسلام است. آذربايجان با ملت ايران يكى است و ملت ايران ملت آذربايجان و ملت ايران، دو نيست، همه يك هستند. اسلام به همه ما حق دارد، ما بايد حق اسلام را ادا كنيم. ادا كردن حق اسلام به اين است كه تفرقه در بين خودمان نباشد. آنهائى كه مى‏خواهند ايجاد تفرقه كنند، از خود برانيد. توطئه‏هائى كه از شرق و غرب در ايران دارد نضج‏گيرد، نگذارند كه نضج بگيرد. اهالى آذربايجان نگذارند اختلاف در ميان ملت حاصل بشود، اختلاف در بين خودشان حاصل بشود. اسلام بين همه افراد مسلمين عقد اخوت بسته است، مؤمنين را برادر خوانده است. شما برادرها پشتيبان هم باشيد، نكند كه اعداء اسلام بخواهند با طريق‏هاى مختلف تفرقه بيفكنند بين شماها و ديگران. نگذاريد قشرهائى كه الهام از خارج مى‏گيرند و از دشمنان اسلام مى‏گيرند بين جوانان شما نفوذ كنند و نگذارند وحدت حاصل بشود، تفرقه ايجاد كنند.

    هر ندائى بر خلاف دولت اسلامى، به ضرر اسلام و به نفع اجانب است‏

    امروز هر ندائى برخلاف انقلاب اسلامى، برخلاف جمهورى اسلامى بلند بشود به نفع اجانب است، به ضرر اسلام، جمهورى اسلام. جمهورى اسلامى، جمهورى است كه بر آن احكام اسلام بايد جارى بشود و مخالفت با جمهورى مخالفت با اسلام است. كسانى كه نغمه مخالفت باجمهورى اسلام دارند، مى‏خواهند اسلام را نگذارند در ايران پياده بشود.

    صحيفه نور ج 11 صفحه 182

    شما برادرها بيدار باشيد و هوشيار، توجه داشته باشيد كه اجانب و توطئه گران ننشسته‏اند و از همه طرف مشغول توطئه هستند. جوانان عزيز آذربايجانى را نگذاريد آنها اغفال كنند، نگذاريد با شيوه‏هاى مختلف اغفال بشوند. عزيزان آذربايجانى شما هميشه طرفدار اسلام و هميشه سد بزرگ بوديد و اين سد بزرگ را حفظ كنيد. شما مديون اسلام هستيد. امروز اسلام در موضع حساسى واقع است و كشور شما در موضع حساسى واقع است در مقابل قدرت‏هاى بزرگ و توطئه‏هاى داخلى و خارجى، اينها كه موجب تفرقه مى‏شوند آلت دست خارج هستند، آنها در بين اقشار ملت ايجاد نفاق مى‏كنند. ملت ما هوشيار باشد و بيدار. آن روز كه مى‏خواستيد رأى به جمهورى اسلامى بدهيد،مخالفت كردند و آن روز كه مى‏خواستيد خبرگان خودتان را تعيين كنيد، مخالفت كردند و آن روز كه قانون اساسى را رأى داديد، مخالفت كردند و امروز كه مى‏خواهيد رئيس جمهور تعيين كنيد، مخالفت خواهند كرد و فردا كه مى‏خواهيد مجلس شوراى ملى را تاسيس كنيد، مخالفت خواهند كرد. اينها مخالفت با اسلام است، آنها از اسلام ضربه خوردند و با اسلام آشتى نمى‏كنند. شما پاسداران اسلام هستيد و با مشت محكم بايد در مقابل آنها بايستيد.

    همه در صف واحد، ما همه در يك صف، در مقابل اجانب، در مقابل توطئه‏ها ايستادگى‏كنيم و نخواهيم گذاشت كه اجانب به وسيله عمالشان نفوذ كنند و به خواست خداى تبارك و تعالى استقلال را در كشورمان ايجاد مى‏كنيم و برنامه‏هاى اسلامى را و احكام اسلام را در همه جا پياده خواهيم كرد. خداوند همه ملت ايران را از شر اجانب حفظ كند. خداوند آذربايجانى‏هاى غيور را از شر اجانب حفظ كند. خداوند به شماها عزت و سعادت عنايت فرمايد.

    والسلام عليكم و رحمة

    
    previos page menu page next page
    

  8. #958
    afsanah82
    مهمان

    پیش فرض

    
    previos page menu page next page
    

    صحيفه نور ج 11 صفحه 183

    تاريخ: 12/10/58

    بيانات امام خمينى در جمع نمايندگان دانشجويان دانشكده حقوق و دانشجويان اردبيل‏

    وابستگى فرهنگى اساس و منشا گرفتارى‏هاى ملل محروم‏

    بسم الله الرحمن الرحيم‏

    در عين حال كه هم وقت گذشته است و هم هوا سرد است و هم شما دوستان در يك منزل مرطوبى به هم فشرده نشستيد و موجب تاثر است، معذلك چند كلمه عرض مى‏كنم. هيچ ملتى نمى‏تواند استقلال پيدا بكند الا اينكه خودش، خودش را بفهمد، مادامى كه خودشان را گم كردند و ديگران را به جاى خودشان نشاندند، استقلال نمى‏توانند پيدا كنند.

    كمال تأسف است كه كشور ما كه حقوق اسلامى و قضاى اسلامى و فرهنگ اسلامى دارد، اين فرهنگ را، اين حقوق را ناديده گرفته است و دنبال غرب رفته است، غرب در نظر يك قشرى از اين ملت جلوه كرده است كه گمان مى‏كنند غير از غرب هيچ خبرى در هيچ جا نيست و اين وابستگى فكرى، وابستگى عقلى، وابستگى مغزى به خارج منشا اكثر بدبختى‏هاى ملت‏هاست و ملت ماست. در هر امرى كه پيش مى‏آيد، از باب اينكه مغزهاى آنهائى كه در راس بودند به طورى بار آمده بوده است كه از خودشان بكلى منصرف و قبله‏شان غرب شده بود، يكى از روشنفكرهاشان، متفكرين‏شان به اصطلاح گفته بود كه ما تا همه چيزمان را انگليسى نكنيم نمى‏توانيم يك رشدى بكنيم. يك همچو مغزهائى در رأس كارها واقع شد و از آن طرف هم تبليغات دامنه دارى كه غربى‏ها و غربزدگان شروع كردند و شايد حالا هم باز باشد، اسباب اين شد كه مغزهاغربى شد، قبله غربى شد و تا بيايد اين غربزدگى و اجنبى زدگى از اين قلب‏ها و از اين مغزها زدوده بشود، وقت طولانى لازم است، در اين پنجاه سال قبل هم بوده است، لكن در اين پنجاه سال اخير و خصوصاً در اين زمانى كه شخصى فاسد، اين محمدرضاى فاسد، زمامدار اين كشور بود، اين مسائل به رشد خود رسيد، غربزدگى به كمال خودش رسيد، در همه جهت وابستگى پيدا شد، در عين حالى كه قضايمان، قضاى حقوقى مان و مسائل حقوقى‏مان و مسائل فرهنگى مان يك مسائل پيشرفته و از ساير جاها جلوتر هست، لكن در هر امرى دستشان را دراز كردند از جاى ديگر گرفتند حتى آنوقتى كه در صدر مشروطيت كه باز اين مسائل كمتر بود، باز دست يك غربزده گاهى آنوقت هم در كار بوده است كه قانون اساسى آن زمان را از غرب گرفته بودند تا اين ملت به خود نيايد و فرهنگ خودش را پيدا نكند و توجه به اينكه فرهنگى دارد، فرهنگ غنى دارد، نمى‏شود اصلاح بشود. الان در مدرسه‏هائى كه

    صحيفه نور ج 11 صفحه 184

    دانشگاه‏ها و دانشسراها اينها كه ما داريم، فرم‏هايش فرم غرب است، دادگاه‏هاى دادگسترى هم همين طور است، مراحل دادگاهى هم از غرب گرفته شده است و همه چيز را از غرب گرفته اند، فرهنگ به اين غنى‏اى كنار زده شده است و چسبيده‏اند به فرهنگ غرب، آنهم نه فرهنگ اصيل غرب، فرهنگ استعمارى غرب. غرب همه چيز استعمارى دارد، طب استعمارى دارد، فرهنگ استعمارى دارد، صادر مى‏كند براى كشورهائى كه عقب افتاده‏اند به اصطلاح آنها آن چيزى كه مناسب با آنجاست به طورى كه وابستگى داشته باشد، آنها مى‏خواهند ما وابسته باشيم و چيزهائى كه به ما مى‏دهند چيزهائى است كه وابستگى‏آورد، استقلال نمى‏خواهند ما داشته باشيم، استقلال فرهنگى نمى‏خواهند داشته باشيم، استقلال فكرى نمى‏خواهند داشته باشيم، عمالى كه آنها تربيت كرده‏اند در پيش خودشان و صادر كردند براى ما، آنها هم كمك كردند به آنها و طرز فكر جامعه را طورى عوض كردند كه اگر يك مطلبى غربى نباشد جامعه نمى‏پذيرد اين را، حالا شايد در اين نهضت كم شده باشد، لكن شما مى‏دانيد كه قبلاً تا يك اسم غربى روى دوائى، روى يك فاستونى، روى چيز ديگرى نبود، مردم هم نمى‏پذيرفتند. خيابان‏ها، خيابان‏هاى ما بايد يك اسم غربى داشته باشند،از همان اشخاصى كه ما را آنطور ناتوان كردند و آنطور چپاولى كردند و آنطور ستم‏ها را به ما كردند، بعض از خيابان‏هاى ما به اسم همان‏هاست، همان‏هاى غربى، همان‏هاى آمريكائى، خيابان‏هاى روزولت. مثلاً اگر جنسى رويش اسم غربى نمى‏بود، آن را درست نمى‏پذيرفتند، اگر يك دوائى نمى‏گفتند از غرب آمده است نمى‏پذيرفتند، چيزهائى كه خود ملت درست مى‏كرد بايد با اسم غرب فروش برود.

    اين غربزدگى است، يعنى بازار ما هم غربزده هست، يعنى ملت ما الان باز هم غربزده هست، و تا از زير بار اين در نيائيد و تا اين وابستگى مغزى و فكرى از بين نرود، رشد حقيقى پيدا نمى‏شود و شما نمى‏توانيد مستقل بشويد، شما اگر بخواهيد از همه وابستگى‏ها خارج بشويد، اول اين وابستگى مغزى را، قلبى را كنار بگذاريد، گمان نكنيد كه هر چه آنها دارند خوب هست، اگر يكى فرض كنيد كه يك پيشرفتى داشته باشد در صنعت، اين دليل اين نيست كه پيشرفت دارد در فرهنگ، گاهى اشتباهات مال همين جاهاست كه آن كه مثلاً فرض كنيد فلان طياره را درست مى‏كند به خورد ما اينطور مى‏دهند كه همه چيزش اينطورى است و حال آنكه نيست اينطور، فرهنگشان مثل فرهنگ ما نيست، علم حقوقشان مثل ما نيست، علومشان مثل ما نيست، علم فلسفه‏شان مثل ما نيست، طب هم از شرق اخذ كرده‏اند. كتب شرقى در دانشگاه‏هاى آنجا تا آن اواخر، شايد حالا هم باشد تدريس مى‏شده است، ما اگر بخواهيم از اين بيچارگى بيرون برويم، بايد اين وابستگى مغزى را كنار بگذاريم، بايد دانشگاه‏هاى ما يك دانشگاه‏هائى باشد كه تا مدت‏ها زحمت بكشند اين جوان‏ها را از آن حال سابق رژيم شاهنشاهى برگرداند به يك حال سالم رژيم اسلامى.

    بايد زحمت بكشند، جوان‏هاى ما هم بايد جديت كنند در اين معنا كه خودشان را گم كردند، پيدا بكنند، تا اسم غرب مى‏آيد، خودشان را نبازند. شما ديديد كه در مقابل غرب ايستاديد، آنهم در آن چيزى كه غرب جلو افتاده است، در نظامى، در تجهيزات عرض مى‏كنم كه با سلاح و امثال ذلك، شما در مقابل

    صحيفه نور ج 11 صفحه 185

    اينها كه زورمند بودندايستاديد و با دست خالى هم ايستاديد و پيش برديد. اگر قبلاً به ما گفتند كه ما مى‏خواهيم يك حرفى بزنيم كه آمريكا خوشش نيايد،ترسيديم، سابق هم اينطور بود كه اگر يك مسأله‏اى مى‏شد تا سفيرى كه اينجا داشتند چه سفير انگلستان بود يا شوروى بود يا امريكا بود، مى‏آمد اخطارى مى‏كرد همه عقب مى‏نشستند، لكن شما ديديد كه قيام كرديد و در مقابل قدرت‏هاى بزرگ ايستاديد و حريف خودتان را در عين حالى كه همه جديت داشتند كه باشد، عقب زديد، معلوم شد، مى‏شود مقابل غرب ايستاد، مى‏شود حتى جلو قدرت‏هاى غرب ايستاد، در اين قضيه خودتان را پيدا كرديد، ديديد كه ما خودمان هم مى‏توانيم با مشت خالى جلو برويم، در فرهنگ هم بايد خودتان را پيدا كنيد.

    آنها الان در صددند كه با هر جهتى كه شده است شما را باز به خودشان متوجه كنند، همه كوشش‏شان اين است كه شما را وابسته قرار بدهند، وابسته كنند، نگذارند اين وابستگى از بين برود و شما دانشجوهاى عزيز خودتان درصدد اين باشيد كه از غربزدگى بيرون بيائيد، اين گمشده خودتان را پيدا كنيد، گمشده شما خودتان هستيد، شرق خودش را گم كرده و شرق بايد خودش را پيدا بكند. آنها درصددند كه با هر ترتيب شده است خودشان را به ما تحميل كنند و شما بايد مقاومت كنيد. شمائى كه خواهيد مستقل باشيد، مى‏خواهيد آزاد باشيد، همچو خودتان سرپاى خودتان ايستاده باشيد، بايد همه قشرها در اين مملكت، همه قشرهاى بناى بر اين بگذارند كه خودشان باشند. بايد كشاورزها بناى بر اين بگذارند كه خودشان از زمين روزى خودشان رابيرون بياورند و مملكت را خودكفا كنند و بايد كارخانه‏هاى ما خودكفا بشود و بايد صنايع را خود مردم، خود اين توده‏هاى مردم صنايع را رشد بدهند و بايد دانشگاه‏ها خودكفا بشوند كه احتياج به دانش غرب نداشته باشند.

    جوانان ما از غرب نترسند و اراده كنند، در مقابل غرب قيام كنند

    بنا از اول هر امرى اين است كه انسان اراده كند يك مطلبى را همچو نترسانندش كه نتواند اراده بكند. قبلاً ما را همچو از دستگاه سلطنت ترسانده بودند كه اراده نمى‏كرديم مخالفت را، نمى‏توانستيم اراده كنيم كه مخالفت كنيم، احتمال نمى‏داديم كه ما بتوانيم مخالفت بكنيم لكن خداى تبارك و تعالى خواست و شما اراده كرديد، شد، حالا هم همين طور است، نترسيد از غرب، اراده كنيد، دانشمندهاى ما نترسند از غرب، اساتيد دانشگاه ما نترسند از غرب و جوانان ما نترسند و اراده كنند، در مقابل غرب قيام كنند و شرق اراده كند كه در مقابل غرب قيام كند.

    خداوند انشاءالله شما جوان‏ها را براى اسلام نگه دارد و اشخاصى كه در بنياد مستضعفين هستند و همه دانشجوهاى عزيز و همه قشرهاى ملت را خداوند حفظ كند. با قدرت انشاءالله به پيش برويد و پيروز هم خواهيد بود.

    
    previos page menu page next page
    

  9. #959
    afsanah82
    مهمان

    پیش فرض

    
    previos page menu page next page
    

    صحيفه نور ج 11 صفحه 186

    تاريخ: 13/10/58

    بيانات امام خمينى در جمع گروه‏هاى مختلف مردم‏

    لازمه استقلال، زدودن غربزدگى و يافتن فرهنگ اصيل شرق است‏

    بسم الله الرحمن الرحيم‏

    هيچ ملتى نمى‏تواند استقلال پيدا بكند الا اينكه خودش، خودش را بفهمد و تا زمانى كه ملت‏ها خودشان را گم كرده‏اند و ديگران را به جاى خودشان نشانده اند، نمى‏توانند استقلال پيدا كنند. كمال تاسف دارد كه كشور ما حقوق اسلامى و قضاى اسلامى و فرهنگ اسلامى دارد و اين فرهنگ و حقوق را ناديده گرفته به دنبال غرب است. چنان غرب در نظر يك قشرى از اين ملت جلوه كرده است كه گمان مى‏كنيم غير از غرب، ديگر هيچ چيز نيست. اين وابستگى فكرى، عقلى و مغزى غربى، منشاء اكثر بدبختى‏هاى ملت‏ها و ملت ما نيز هست و تا اين غربزدگى از ملت‏ها و مغزهاى ملت زدوده شود، وقت طولانى لازم است و اگر شما ديديد كه غربى‏ها در صنعت پيشرفتى دارند، اشتباه نشود، خيال نكنيد كه در فرهنگ هم پيشرفت دارند. شما دانشجويان عزيز خودتان درصدد باشيد كه از غربزدگى بيرون بيائيد و گمشده خود را پيدا كنيد. شرق، فرهنگ اصيل خود را گم كرده است شما كه مى‏خواهيد مستقل و آزاد باشيد بايد مقاومت كنيد و بايد همه قشرها بناى اين را بگذارند كه خودشان باشند. بايد كشاورزان درصدد باشند كه روزى خودشان را از زيرزمين بيرون بياورند و كارخانه‏ها خودكفا باشند تا صنايع كشورمان رشد پيدا كند. همچنين دانشگاه‏ها خودكفا و مستقل باشند تا نياز به غرب نداشته باشيم. جوانان ما، دانشمندان ما، اساتيد دانشگاه‏هاى ما از غرب نترسند، اراده كنند در مقابل غرب قيام كنند و نترسند.

    والسلام عليكم و رحمةالله و بركاته‏

    
    previos page menu page next page
    

  10. #960
    afsanah82
    مهمان

    پیش فرض

    
    previos page menu page next page
    

    صحيفه نور ج 11 صفحه 187

    تاريخ: 14/10/58

    پيام امام خمينى در آستانه انتخابات رياست جمهورى‏

    بسم الله الرحمن الرحيم‏

    در اين موقع كه به خواست خداوند متعال يكى ديگر از مراحل استقرار نظام جمهورى اسلامى در دست تحقق است و ملت مبارز بيدار ايران درصدد تعيين انتخاب رئيس جمهور مى‏باشد، لازم است تذكراتى داده شود:

    1 - با اينكه در اين دوره به حسب قانون اساسى مصوب از ناحيه ملت، تصديق صلاحيت رئيس جمهورى و واجد بودن شرايط او به عهده اينجانب است، به واسطه بعضى مصالح و جهات لازم المراعات، از آن جمله وضع استثنائى كه كشور دارد، لازم است در اين امر مهم حياتى تأخير نشود، از طرفى شناسائى بيش از يكصد و بيست نفر محتاج به زمانى طولانى است و تاخير در اين حال استثنائى به صلاح ملت و كشور نيست، به اين جهت و جهات ديگر انتخاب امر صلاحيت و اينجانب را به ملت واگذار نمودم كه خود سرنوشت خويش را تعيين نمايند.

    2 - در دوره‏هاى آينده كه انشاءالله استقرار كامل حاصل شد، به حسب قانون اساسى بايد اين امر به وسيله شوراى نگهبان عمل و آنان هستند كه بايد تشخيص صلاحيت رئيس جمهور را به حسب موازين قانونى بدهند.

    3 - اينجا از ملت شريف ايران تقاضا مى‏كنم كه در اين امر مهم حياتى سستى و بى‏تفاوتى نشان ندهند و انتظار دارم همانطورى كه با شور و شعف به پاى صندوق‏هاى رأى براى تصويب جمهورى اسلامى رفتند، در اين امر با جديت و علاقه به اسلام شركت كنند كه خداوند متعال با آنان است و پيروزى نصيب ملت شريف مسلمان است.

    4 - ملت شريف با كمال هوشيارى و توجه به توطئه‏ها و بند و بست‏ها كه در دست اجرا است و مى‏خواهند نگذارند ملت در اين مرحله مهم پيروز شود و درصدد ايجاد انحراف مى‏باشند و مراعات شرايطى را كه در قانون اساسى ذكر شده است با كمال دقت بنمايند.

    5 - از آقايان كانديداها و دوستان آنان انتظار دارم كه اخلاق اسلامى انسانى را در تبليغ براى خود، كانديداهاى خويش مراعات و از هر گونه انتقاد از طرف مقابل كه موجب اختلاف و هتك حرمت باشد خوددارى نمايند كه براى پيشبرد مقصود، ولو اسلامى باشد، ارتكاب خلاف اخلاق و فرهنگ، مطرود و از انگيزه‏هاى غير اسلامى است.

    صحيفه نور ج 11 صفحه 188

    6- اينجانب بنا ندارم از كسى تأييد نمايم، چنانكه بنا ندارم كسى را رد كنم و از تمام احزاب و گروه‏ها و افراد مى‏خواهم از نسبت دادن كانديداى خود به من كه از آن استفاده تأييد و يا تعيين و يا رد شود، ندهند. من بسيار مايل هستم كه گروه‏هائى كه متعهد و معتقد به جمهورى اسلامى و خدمتگزار به اسلام هستند، در مبارزات انتخاباتى كمال آرامش را در تبليغ كانديداهاشان رعايت نمايند و نسبت به يكديگر تفاهم و صميميت و اخوت اسلامى داشته باشند و از تفرقه و كدورت شديداً احتراز كنند كه تفرقه و تشتت دوستان را نگران و دشمنان را كامياب مى‏كند و موجب تبليغات سوء مى‏شود. از خداوند متعال عظمت اسلام و مسلمين را خواستارم.

    روح الله الموسوى الخمينى

    
    previos page menu page next page
    

صفحه 96 از 208 نخستنخست ... 46869293949596979899100106146196 ... آخرینآخرین

برچسب ها برای این تاپیک

علاقه مندی ها (بوک مارک ها)

علاقه مندی ها (بوک مارک ها)

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  

http://www.worldup.ir/