previos page menu page next page
صحيفه نور ج 11 صفحه 165
تاريخ: 11/10/58
بيانات امام خمينى در جمع اعضاى خانوادههاى شهدا و امدادگران شهرهاى شيراز و تهران و كاركنان شركت هپكو
تا قطع تمام ريشههاى فاسد، ملت نبايد آرام بگيرد
بسم الله الرحمن الرحيم
تقريباً هر روز مواجه هستيم با اين مادرهائى كه بچههايشان را از دست دادند و اين پدرهائى كه عزيزانشان را از دست دادند و اين معلولين و اين مجروحين و اين گرفتارىهائى كه در رژيم سابق براى ملت مهيا شده بود. ما هر روز تأثرات زيادى در اين مسائل داريم، لكن خودمان را تسليت مىدهيم به اينكه ملت ما به صورت مجاهدين صدر اسلام در آمدند، همين طور كه در صدر اسلام در ركاب رسول الله و اميرالمؤمنين سلام الله عليه عده كثيرى از فرزندان اسلام از دست رفتند، لكن اسلام را حفظ كردند. امروز هم كه ما در يك موقعيتى واقع هستيم كه اسلام روبروى كفر ايستاده است و احتياج به فداكارى دارد، ملت ما بحمدالله مردانه ايستاده و فداكارى مىكند، نه مردها، زنها و نه زنها و مردها، بچهها همه ايستادهاند و اسلام عزيز را مىخواهند كه به پيش ببرند. امروز روزى است كه ما مواجه با قدرتهاى شيطانى بزرگ هستيم و آنها هم از توطئهها ننشستهاند، مشغول توطئه هستند، توطئههاى زيادى در داخل دارند، مهم آن توطئههاى داخلى است، آن حرفهاى خارجى كه مثلاً انحصار اقتصادى، مداخله نظامى، اينها مهم نيست خيلى، چيزى نيست كه قابل اعتنا باشد و امريكا هم در اين اعلام كردند كه شكست خورد. لكن توطئههاى داخلى كه عمال اجانب و بيشتر از همه عمال امريكا در داخل مشغول توطئه هستند، آنها هستند تا حالا آن شكست نهائى را نخوردند، آن مقدارى را كه ملت ما شكست داد آنها را، اين است آن عمال ظاهريشان را كه در رأسشان محمدرضا بود، آنها را دستشان را كوتاه كردند و از ايران راندند و دستهاى خيانتكار اجانب هم آنها كه ظاهر بود قطع شد، لكن ريشههاى زيرزمينى، توطئههاى دامنهدار همه جانبه در همه قشرها مشغولند. ملت ما گمان نكند كه پيروزى نهائى را پيدا كرده است. بين راه هستيم، در حال انقلابيم، تا تمام اين قشرها، تمام اين ريشههاى فاسد از اين مملكت قطع نشود ملت ما نبايد آرام بگيرد. همان نهضت را كه بحمدالله با قدرت تا اينجا رسانده است، بايد با قدرت هم پيش ببرد و من اميدوارم كه با اين روشنى كه پيدا شدهاست اين، با نورى كه در دل همه فرزندان اسلام روشن شده است و راه خودشان را پيدا كردهاند و فهميدهاند كه دشمنها كى هستند و دوستها كى و توطئهگرها چه صنف مردمى هستند. اميد هست كه انشاءالله
صحيفه نور ج 11 صفحه 166
پيروزى را شماها در آغوش بگيريد.
عوامل پيروزى انقلاب و انگيزه مردم براى جنبش
لكن مهم دو مطلب است، يكى كه بسيار مهم است، اين است كه جوانهاى ما در هر رشتهاى كه هستند و خصوصاً آنهائى كه در رشته خدمت به نهضت هستند، چه آنهائى كه در كميتهها هستند و چه آنهائى كه پاسدار هستند و چه قواى انتظاميه و همه قشرها، توجه كنند كه اسلام كه ما را پيروز كرده است همان فرياد الله اكبر و تقاضاى شهادت كه در همه قشرها پيدا شده است. پدرش كه فرزندش را از دست داده افتخار مىكند كه شهيد شده است، مادرى كه چند تا فرزند داشته و بعضىاش را از دست داده و آرزو مىكند، مىگويد، دعا مىكند، آنهاى ديگر هم شهيد بشوند. و اين دنبال اين است كه نهضت اسلامى بوده است. اگر چنانچه يك نهضت غيراسلامى بود، براى دنيا بود، معنا نداشت كه يك كسى بگويد. من بچههايم را مىدهم براى دنيا، چون براى خداست و نهضت براى خدا بوده است. در آنوقتى كه همه شما توجه داشتيد به اينكه پيش ببريد، هيچ راجع به خودتان ديگر توجه نداشتيد و بايد گفته بشود كه از خود گذشته و به خداى تبارك و تعالى پيوسته بوديد پيروزى را به دست آورديد، آن هم يك پيروزى كه در تاريخ نظير بايد گفت ندارد.
در طول تاريخ بسيار كم است انقلابى كه از متن مردم جوشيده باشد
تقريباً تمام انقلاباتى كه پيدا شده است به توسط يك قشر نظامى، يك حزبى كه پيوند با نظامى داشته است، يك اشخاصى كه از غير، از خارج تقويت مىشدند واقع شده است. شما همين كودتائى كه در افغانستان در اين چند روز واقع شد يك شخص كه اعلام كرده است من كمونيست هستم، از سران كمونيست بوده است، با نظامى كشور شوروى اين كودتا را كرده است، آن هم الان معلوم نيست كه بتوانند به آخر برسانند، ملت افغانستان هم يك ملتى است كه بپا خاستهاند، لكن كودتاهايى كه در آنجا هى پيدا شده است، هى يكى بعد از ديگرى، حكومتهاى نظامى بوده است و به وسيله خارجىها بوده است. ساير كودتاها هم اينطور بوده است، انقلاباتى هم كه پيدا شده است، آن مقداريش كه نظامىها دخالت داشتند و احزاب دخالت داشتند، ملت آنقدر دخالت نداشت. شما شايد در طول تاريخ كم پيدا كنيد يك انقلابى كه از متن خود مردم جوشيده باشد و هيچ اتكائى به قوه نظامى، به قدرت خارجى نداشته باشد، اسلحه نداشته باشد، تعليمات نظامى در كار نباشد، همين توده مردم، دانشگاهى كه شغلش تحصيل بوده، طلبه كه شغلش تحصيل بوده، بازارى كه شغلش كسب بوده، كشاورز كه شغلش معلوم بوده است و آنهائى كه در كارخانهها كار مىكردند، همه يك شغلهاى خاصى داشتند و اصل نظامى در كار نبوده، نه تعليمات نظامى ديده بودند، نه سازوبرگ نظامى داشتند، با يك قدرت معنوى يك تبديل از انسان مادى به انسان معنوى پيشبرد شد.
آنها مجهز به همه قوا، به همه آلت تجهيز، داراى همه جور ساز و برگ جنگى و افراد نظامى كه
صحيفه نور ج 11 صفحه 167
تعليمات نظامى ديده و پشت سرشان تمام قدرتها، ابرقدرتها بود، پائينتر از آنها و شما اتكا به خود و از باطن خود جمعيت جوشيده اين نهضت، و اتكا به خدا، اين شما را پيش برد. اين را بايد حفظش كنيد.
پيروزى انقلاب به واسطههاى رها كردن جهات مربوط به خودتان و توجه به خدا بود
اگر بخواهيد كه نهضتتان انشاءالله به آخر برسد و همه احكام اسلام انشاءالله پياده بشود و يك مملكت اسلامى، يك مملكت الهى پيدا بشود، بايد اين رمزى كه شما را به پيروزى رساند حفظش كنيد و اين توجه به خدا، همين ايمانى كه شما را پيش برد و بىاعتنائى به آن چيزهائى كه خود آدم مىخواهد، بلا اشكال شما توجه به اين داشتيد. همه خواهرها، برادرها، كه آن روزى كه تو خيابانها مىآمديد و فرياد مىزديد كه اين رژيم را ما نمىخواهيم و جمهورى اسلامى را مىخواهيم، توجه داشتيد كه هيچ كدام فكر اين نبوديد كه لباستان چى است، خانهتان چى است، زندگىتان چى است، مدرسهتان چه جورى است، هيچ ابداً اين فكر در مغز شماها نبود. اگر اين فكر بود پيروز نمىشديد. اگر هر كدام فكر اين بوديد كه زندگيم بايد چه جورى باشد، پيروز نمىشديد براى اينكه هر كس فكر خاصى دارد و دنبال اوست. همه جهات مربوط به خودتان را رها كرديد و وجهه قلبتان خدا بود و اينكه اسلام را مىخواهيد زنده كنيد، از ظلم و از بيدادگرىها به تنگ آمده بوديد، توجه كرده بوديد به عدالت الهى و آن روزى كه پيش مىرفتيد هيچ در فكر خود نبوديد، همه به فكر آن مقصد بوديد. اين معنا اگر چنانچه از دست شما گرفته بشود و حالا هى مربوط باشد به كارهاى خودتان، اگر ما به آخر رسيده بوديم آنوقت وقت اين بود كه بنشينيم راجع به اينگه چه بايد بكنيم، سازندگى. اما ما به آخر نرسيديم ما الان نظير همان وقتهاست كه توى خيابانها فرياد مىزديد، حالا آن جهت خيابانش رفته است لكن مواجهه با يك قدرت بالاتر و آن قدرت امريكا و ديگران.
اگر خودمان را پيروز حساب بكنيم همين جا متوقف مىشويم
اگر ما خودمان را پيروز حساب كنيم و برويم دنبال اينكه بايد ما حالا كه پيروز هستيم برويم ببينيم كى چى دارد، چى ندارد برگرديم به خودمان و به حال خودمان، اين پيروزى همين جا توقف مىكند، اگر توقف هم بكند خوب است، عقب مىرود. آنها توطئه مىكنند و با هم مجتمع مىشوند، شماها وقتى كه برگشتيد به حال خودتان، با هم متفرق مىشويد. آنوقت شما مجتمع بوديد و آسيب ناپذير و اينها نمىتوانستند كارى بكنند، آنها، حالا شياطين با هم اجتماع مىكنند و با هم پيوند مىكنند و شما اگر چنانچه از حالى كه داشتيد برگرديد به حال خودتان، هر كدام آن چيزى را كه مربوط به خودتان هست توجه به آن پيدا بكنيد متفرق مىشويد و آسيب پذير، در صورتى كه بين راه هستيد. اگر به مقصد رسيده بوديد، اشكال خيلى نداشت، لكن بين راه هستيد الان، يك قافلهاى كه يك گردنه را گذرانده است و مجهز رفته است، گذرانده، اگر خيال كند كه تمام شد قضيه و گردنههاى ديگر را به فكرش
صحيفه نور ج 11 صفحه 168
نباشد، با چند نفر دزد از بين مىرود، اما اگر همانطورى كه در گردنه اول مجهز و خودش را براى مقابله با سارق مهيا كرده، در گردنههاى بعد هم به همانطور مجهز باشد نمىتواند آسيب ببيند، شما حالا يك گردنه را گذرانديد، آن گردنه شاهنشاهى است اين را گذرانديد، اما گردنههاى ديگر هست الان، بايد هم بگذرانيد و مىتوانيد اگر آن معنائى كه در ميان حاصل بود كه آن گردنه را از آن گذشتيد آن را نگهش داريد، محكم نگهش داريد، همه گردنهها را خواهيد گذراند.
علت اساسى مخالفت ضدانقلاب با جمهورى اسلامى و عملكردهايشان در مخالفت
امروز چيز مهم اين است كه اختلافات بكلى از بين برود، آنهائى كه مىخواهند اين جمهورى به آخر نرسد و ضربه ديدند از جمهورى اسلامى، ضربه ديدند از ملت ايران، و مىدانند اين ضربه را از اسلام ديدند، آنها قدم به قدم مخالفت با اسلام مىكنند و مىخواهند نگذارند، نمىخواهند كه جمهورى اسلامى پيدا بشود. اول راجع به جمهورى اسلامىاش، اسلامىاش را مىگفتند لازم نيست، بعداً نمىخواستند بگذارند بدهند، بعد هم در مجلس خبرگان بساط درست كردند تا رسيد به اينجا كه حالا مىخواهيد رئيس جمهور معين كنيد، اينجا هم باز همين مسائل پيش مىآيد، بعد هم در مجلس شورا همين مسائل پيش مىآيد. اينها نمىخواهند كه يك مملكتى با رژيم اسلامى تحقق پيدا بكند براى اينكه ضربه را از اسلام خوردهاند. توطئههاى يك قسم زيادش به وسيله آنهائى كه وابسته به آن قدرتهاى بزرگ، وابستگى به قدرتهاى بزرگ دارند. يك مقدار زيادش صرف مىشود فعاليتها در اينكه، نگذارند جمهورى اسلامى پيدا بشود، نگذارند يك رئيس جمهور متعهد و مسلمان دلسوز براى ملت، غير وابسته به شرق و غرب پيدا بشود، اين يك قضيه هست كه شما با قدرت اسلامى پيش رفتيد و خودتان چيزهايى كه احتياجات شخصى بود كنار گذاشته بوديد. حالا هم بايد همين طور جلو برويد و تا آنجائى كه انشاءالله مستقر بشويد انشاءالله.
يك قضيه هم كه دنبال اين مطلب است و آنها باز جديت در آن دارند اين است كه بار راههاى مختلف، گروههاى مختلف درست كنند و اين يك گروهى كه شما داشتيد، همه يك حزب كانه بوديد همه حزب خدا بوديد، آن را مىخواهند از دستمان بگيرند. اين وحدت را مىخواهند از دستمان بگيرند، يك جمعيتى هر چه افرادش زياد باشد، اگر جمعيت با هم منسجم نشوند يك نحو وحدت پيدا نكند، آسيب برمىدارد، اصلاً خودشان آسيب خودشان مىشوند.
اگر يك جمعيتى در يك كشورى، در يك استانى، در يك شهرى با هم يك وحدتى نداشته باشند، اينها به جان هم مىريزند، بعداً خود باطنشان آسيب مىبيند و اگر چنانچه وحدت داشته باشند هر چه وحدت زيادتر باشد، آسيب كمتر مىشود. در راه كه ما بوديم اين نهضتى كه داشتيم در اول راه، اين وحدت و اين انسجام زياد بود، محكم بود، يعنى اصل فكر اينكه كى دشمن من است نبود تو كار، همه يك نظر بود، اگر هم يك فكرى بود خيلى در اقليت بود، يك انسجامى بين ملت حاصل شد كانه از يك حلقوم صدا در مىآيد، شما اگر در تهران مىآمديد همان معنا راشنيديد، در تظاهرات كه در
صحيفه نور ج 11 صفحه 169
آخر ايران مىشد، مىشنيديد همان مطلبى كه ايران، همان فريادى كه از حلقوم تهرانىها در مىآمد از حلقوم آبادانىها هم در مىآمد، بندرعباسىها هم در مىآمد، مشهد هم همين طور، همه جاى ايران يك صدا داشتند مثل اينكه يك حلقوم دارد صدا مىكند. اينطور منسجم شده بوديد، يك جامعه توحيدى ايجاد كرده بوديد كه همه يكى بوديد. آنها هم اين جهت را ديدند كه سيلى كه خوردند از اين حيث خوردند، از دو حيث بود: يكى اسلامش بود، يكى هم اين حيثيتى كه، انسجامى كه شما با هم داشتيد، اين دو تا هر دو مورد نظر بوده است. اينجا را كوشش مىكنند با قلمها و با قدمها، با تبليغات، اسلام را از دستمان بگيرند، نگذارند حكومت اسلامى پيدا بشود. از اين طرف هم انسجام را مىخواهند از دست شما بگيرند، اين وحدت و جهت جامعه توحيدى كه عبارت از اين بود كه همه با هم يك مقصد داشتيد و كانه از يك حلقوم صدا در مىآيد، يك اراده كانه دارد عمل مىكند. اين را مىخواهند از دستمان بگيرند، متفرق كنند همه را از هم. طرحهاى مختلف در اين دارند، ايران را از دست شما بگيرند، اين وحدت را از دست شما بگيرند، راههاى مختلفى دارد در هر جا.
عمل نكردن به موازين اسلامى، خلاف بيعت با اسلام است
آن لشكرهاى شيطان، جنود ابليس، الان در همه جاى ايران رفتند و هستند، هر جا هم كه صدائى در مىآيد از همينهاست، از همين شيطانهائى است كه تابع همان شيطان بزرگها هستند. از اينها هر جا يك صدائى در مىآيد و تفرقهافكنى مىشود، از همينهاست. هر جا صحبت اين است كه ما مىخواهيم چه بشود در مقابل نهضت، در مقابل اين جمهورى اسلامى يك قدى علم مىكنند، از اين تبليغات اينهاست، توى شهرها، بيشتر توى دهات، حالا توى روستاها. حالا بيشتر با اسمهاى مختلف، با فرمهاى مختلف مىروند و اين اشخاص خوب را، اشخاصى اسلامى را گولشان مىزنند، اينها شيطانند و اينها يك مردم سالمى هستند، مىآيند به اسم اسلام آنهائى كه مىخواهند اسلام را بشكنند، با اسم اسلام اينها را گول مىزنند، اوراقى مىنويسند متفرق مىكنند در همه جا كه چه و مىخواهند تفرقه بيندازند بين قشرها، دانشگاه مىروند يك چيز مىگويند، بازار يك چيزى مىگويند، در پيش كشاورزها مىروند يك چيز مىگويند، در كارخانهها مىروند به كارگرها يك چيزى مىگويند، هر جا به يك فرم وارد مىشوند، در شهرها هم الى ماشاءالله تفرقه مىخواهند بيندازند و اينها بين همه قشرها مىخواهند همانطورى كه تا حالا زحمت كشيده شد و دانشگاهى را به اهل علم و به طلبههاى مدرسه نزديك كرد و با همشان كرد و همفكرشان كرد، مىخواهند اين را از هم جدا كنند باز. بازارى و دانشكدهاى هم رفيق شده بودند، دانشگاه و بازار كانه يك موجود بودند، با هم عمل مىكردند اينها مىخواهند حالا جدا كنند از هم. در همه قشرها يك همچو كارى توطئه هست و در صددند كه بشود تا ببينيم كه ملت ما تا چه اندازهاى بيدار هست، آيا دستهاى اينها را خوانده است؟ آيا توطئههاى اينها را توجه به آن كرده است؟
بايد بگوئيد، همه ما مكلفيم كه اين مسائل را تبليغ كنيم، اهل علم و اهل منبر بيشتر، روشنفكر و
صحيفه نور ج 11 صفحه 170
اهل قلم بيشتر. ديگران هم بايد بگويند به همه، به طور توصيه از هم، به هم، سفارش كنند به هم كه گول اين شياطين كه مىخواهند جدا كنند شماها را از هم، گول اينها را نخوريد. با اسلام اسلام هم مىآيند، با اسلام مىخواهند جدا كنند از هم. اين، بايد اين دو تا مطلب در نظر گرفته بشود كه يكى حفظ وحدت ما، يكى هم اين جهت اسلاميت كه توجه به مقصد اسلام بود، نه توجه به خود و يكى از مسائل ديگرى هم كه باز شياطين دارند دنبال مىكنند و ما بايد توجه داشته باشيم اين است كه كارهائى كه انجام مىگيرد، چه از دولت و چه از ملت، چه از پاسدارها و چه از كميتهها، چه از دادگاهها و چه از نظامىها، از هر طائفهاى كه انجام مىگيرد، توجه داشته باشيد كه روى موازين اسلام انجام بگيرد، ما انقلاب كه كرديم، انقلاب از تقريباً رژيم طاغوت و كفر به رژيم اسلام و عدل است. نبايد به اسم انقلاب ما خلاف كار انقلابى بكنيم. انقلاب اسلامى است، انقلابات ديگر دنيا اسلامى نبوده دنبالش هزار جور فسادها بوده است اما انقلاب ما انقلاب اسلامى است، همه شما به جمهورى اسلامى رأى داديد يك عده معدودى نه، رأى ندادند اما ملت رأى به جمهورى اسلامى، رأى داد به جمهورى اسلامى، يعنى پذيرفت كه نظام، نظام اسلامى باشد، اين را ملت پذيرفته است و رأى به آن داده است، بايد وفادار باشد به اين رأى، وفادار باشد به اين تعهد
شما با اسلام يك تعهدى الان كرديد، همه مان متعهديم براى اسلام، اما تازه يك تعهد خاصى با اسلام بستيم و ما بيعت كرديم با اسلام، بيعت ما اين است كه جمهورى اسلامى و نظام اسلامى مىخواهيم و رأى به اين داديم و بيعت كرديم با اين. اگر ما بنا باشد بگوئيم كه ما بيعت كرديم با اسلام، با جمهورى اسلامى، رأى داديم به جمهورى اسلامى، لكن به احكام اسلام عمل نمىكنيد، اين خلاف بيعت است، اين خلاف معاهده است، بايد همه چيز، همه چيزها اسلامى باشد، اگر مصادره مىشود بايد روى موازين اسلامى باشد، اگر مال ديگرى را، هر چه باشد، مال او باشد از او به اسم مصادره بگيرند اين خلاف بيعتى است كه شما با اسلام كرديد، اگر يك دادگاهى مال يك شخصى را كه احراز نكرده است كه اين مال از طريق حرام آمده پيش او، از چپاول آمده پيش او، بخواهد او را مصادره كند با آن بيعتى كه كرده است كه من اسلامى هستم، مخالفت كرده است، اگر يك وجب زمين مصادره بشود و از مردم گرفته شده باشد بدون ميزانهاى شرعى، خلاف معاهدهاى است كه با اسلام ما كرديم، اگر يك نفر آدم ظلم به او بشود، برخلاف موازين به او يك تعدى بشود هر كه اين كار را بكند، اين معاهدهاى كه كرده است، مخالفت كرده.
در اسلام، قانون خدا حكم مىكند
ما همه چيزمان بايد اسلامى باشد، نباشد آنطورى كه اسم اسلام را رويش بگذاريم، در واقع طاغوت باشد. يك وقتى ما توجه به اين نكنيم كه ما از طاغوت سر در آورديم با اسم اسلام. آنها طاغوت بودند و اسم اسلام هم تو كار نبود، ما مىگوئيم اسلام، لكن يك وقت سر از طاغوت در مىآورد، طغيان بكنيد به مردم، پاسدار مردم را اذيت كند، پاسبان مردم را اذيت كند، دادگاهها برخلاف حكم
صحيفه نور ج 11 صفحه 171
بكنند، بايد همه چيز اسلامى بشود. اگر همه چيز اسلامى بشود يك جامعهاى پيدا مىشود غير قابل فساد، آسيب ديگر نمىبيند آن جامعه، و اگر بنا باشد كه اگر باز يك جامعهاى هرج و مرج باشد آسيب بردار هست، همه چيزش بايد سرجاى خودش محكم باشد و موازين بايد موازين الهى باشد و مملكت يك مملكت اسلامى باشد، قانون اسلام باشد. در اسلام يك چيز حكم مىكند و آن قانون است، زمان پيغمبر هم قانون حكم مىكرد، پيغمبر مجرى بوده، زمان اميرالمؤمنين هم قانون حكم مىكرد، اميرالمؤمنين مجرى بود. همه جا بايد اينطور باشد كه قانون حكم كند، يعنى خدا حكم بكند، حكم خدا. حاكم يكى است، خدا، قانون، قانون الهى، ديگران مجرى او، اگر بخواهند از خودشان يك چيزى بگويند، پيغمبر اكرم كه رأس همه عالم هست، خدا به او خطاب مىكند كه اگر چنانچه يك چيزى برخلاف آن چيزى كه من گفته بودم بگوئى، قطع و تينت را مىكنم، اخذت مىكنم و رگ كمرت را پاره مىكنم براى اينكه اجرا بايد بكنى آنى كه اسلام گفته، آنوقت تو مجرى او هستى. البته معلوم بود كه او مجرى است و هيچ وقت تخلف نمىكند، لكن سرمشق است اين، به آن فرد اول اين اخطار را مىكند تا من و شما بفهميم مطلب را، تكليفمان را بفهميم، به فردى كه معلوم است، خدا هم مىداند اين را كه اين تخلف كن نيست، اين قدم آن طرف نخواهد گذاشت لكن به او به طور اينكه اگر اين كار را بكنى به او مىگويد تا همه مردم تكليفشان را بفهمند كه اگر پيغمبر هست، ديگران هم همين طور و اگر ما تخلف كنيم از قوانين الهى، تا يك حدودى خداى تبارك و تعالى مهلت مىداد، لكن يك وقت هم اگر از مهلتش گذشت ديگر معلوم نيست چه خواهد شد. حالائى كه ما همه فرياد مىزنيم و بر ضد اين اشخاص كه همه چيز ما را بردند اين صداها را مىكنيم كه امريكا كذا، اگر خودمان يك وقت تخلف بكنيم و توجه نداشته باشيم به اينكه نبايد تخلف كنيم، اعتنا نكنيم به قوانين اسلام، يك وقت خداى نخواسته عنايت خدا از ما سلب مىشود، خودمان را به خودمان واگذار مىكند اگر اينطور شد، بكلى از بين خواهيم رفت. بايد همه توجه داشته باشيم و همه دعا كنيم، از خدا بخواهيم كه ما پيرو اسلام و پيرو قوانين اسلام باشيم.
خداوند انشاءالله همهتان را حفظ كند. موفق باشيد و من متشكرم از اينكه در اين هواى سرد از راههاى دور تشريف آورديد اينجا و اميدوارم كه همهتان با سعادت و سلامت، خواهرها همين طور، برادرها همين طور و مؤيد و منصور باشيد.
والسلام عليكم و رحمةالله و بركاته
previos page menu page next page
علاقه مندی ها (بوک مارک ها)