previos page menu page next page


صحيفه نور ج 11 صفحه 165

تاريخ: 11/10/58

بيانات امام خمينى در جمع اعضاى خانواده‏هاى شهدا و امدادگران شهرهاى شيراز و تهران و كاركنان شركت هپكو

تا قطع تمام ريشه‏هاى فاسد، ملت نبايد آرام بگيرد

بسم الله الرحمن الرحيم‏

تقريباً هر روز مواجه هستيم با اين مادرهائى كه بچه‏هايشان را از دست دادند و اين پدرهائى كه عزيزانشان را از دست دادند و اين معلولين و اين مجروحين و اين گرفتارى‏هائى كه در رژيم سابق براى ملت مهيا شده بود. ما هر روز تأثرات زيادى در اين مسائل داريم، لكن خودمان را تسليت مى‏دهيم به اينكه ملت ما به صورت مجاهدين صدر اسلام در آمدند، همين طور كه در صدر اسلام در ركاب رسول الله و اميرالمؤمنين سلام الله عليه عده كثيرى از فرزندان اسلام از دست رفتند، لكن اسلام را حفظ كردند. امروز هم كه ما در يك موقعيتى واقع هستيم كه اسلام روبروى كفر ايستاده است و احتياج به فداكارى دارد، ملت ما بحمدالله مردانه ايستاده و فداكارى مى‏كند، نه مردها، زن‏ها و نه زن‏ها و مردها، بچه‏ها همه ايستاده‏اند و اسلام عزيز را مى‏خواهند كه به پيش ببرند. امروز روزى است كه ما مواجه با قدرت‏هاى شيطانى بزرگ هستيم و آنها هم از توطئه‏ها ننشسته‏اند، مشغول توطئه هستند، توطئه‏هاى زيادى در داخل دارند، مهم آن توطئه‏هاى داخلى است، آن حرف‏هاى خارجى كه مثلاً انحصار اقتصادى، مداخله نظامى، اينها مهم نيست خيلى، چيزى نيست كه قابل اعتنا باشد و امريكا هم در اين اعلام كردند كه شكست خورد. لكن توطئه‏هاى داخلى كه عمال اجانب و بيشتر از همه عمال امريكا در داخل مشغول توطئه هستند، آنها هستند تا حالا آن شكست نهائى را نخوردند، آن مقدارى را كه ملت ما شكست داد آنها را، اين است آن عمال ظاهريشان را كه در رأسشان محمدرضا بود، آنها را دستشان را كوتاه كردند و از ايران راندند و دست‏هاى خيانتكار اجانب هم آنها كه ظاهر بود قطع شد، لكن ريشه‏هاى زيرزمينى، توطئه‏هاى دامنه‏دار همه جانبه در همه قشرها مشغولند. ملت ما گمان نكند كه پيروزى نهائى را پيدا كرده است. بين راه هستيم، در حال انقلابيم، تا تمام اين قشرها، تمام اين ريشه‏هاى فاسد از اين مملكت قطع نشود ملت ما نبايد آرام بگيرد. همان نهضت را كه بحمدالله با قدرت تا اينجا رسانده است، بايد با قدرت هم پيش ببرد و من اميدوارم كه با اين روشنى كه پيدا شده‏است اين، با نورى كه در دل همه فرزندان اسلام روشن شده است و راه خودشان را پيدا كرده‏اند و فهميده‏اند كه دشمن‏ها كى هستند و دوست‏ها كى و توطئه‏گرها چه صنف مردمى هستند. اميد هست كه انشاءالله‏

صحيفه نور ج 11 صفحه 166

پيروزى را شماها در آغوش بگيريد.

عوامل پيروزى انقلاب و انگيزه مردم براى جنبش‏

لكن مهم دو مطلب است، يكى كه بسيار مهم است، اين است كه جوان‏هاى ما در هر رشته‏اى كه هستند و خصوصاً آنهائى كه در رشته خدمت به نهضت هستند، چه آنهائى كه در كميته‏ها هستند و چه آنهائى كه پاسدار هستند و چه قواى انتظاميه و همه قشرها، توجه كنند كه اسلام كه ما را پيروز كرده است همان فرياد الله اكبر و تقاضاى شهادت كه در همه قشرها پيدا شده است. پدرش كه فرزندش را از دست داده افتخار مى‏كند كه شهيد شده است، مادرى كه چند تا فرزند داشته و بعضى‏اش را از دست داده و آرزو مى‏كند، مى‏گويد، دعا مى‏كند، آنهاى ديگر هم شهيد بشوند. و اين دنبال اين است كه نهضت اسلامى بوده است. اگر چنانچه يك نهضت غيراسلامى بود، براى دنيا بود، معنا نداشت كه يك كسى بگويد. من بچه‏هايم را مى‏دهم براى دنيا، چون براى خداست و نهضت براى خدا بوده است. در آنوقتى كه همه شما توجه داشتيد به اينكه پيش ببريد، هيچ راجع به خودتان ديگر توجه نداشتيد و بايد گفته بشود كه از خود گذشته و به خداى تبارك و تعالى پيوسته بوديد پيروزى را به دست آورديد، آن هم يك پيروزى كه در تاريخ نظير بايد گفت ندارد.

در طول تاريخ بسيار كم است انقلابى كه از متن مردم جوشيده باشد

تقريباً تمام انقلاباتى كه پيدا شده است به توسط يك قشر نظامى، يك حزبى كه پيوند با نظامى داشته است، يك اشخاصى كه از غير، از خارج تقويت مى‏شدند واقع شده است. شما همين كودتائى كه در افغانستان در اين چند روز واقع شد يك شخص كه اعلام كرده است من كمونيست هستم، از سران كمونيست بوده است، با نظامى كشور شوروى اين كودتا را كرده است، آن هم الان معلوم نيست كه بتوانند به آخر برسانند، ملت افغانستان هم يك ملتى است كه بپا خاسته‏اند، لكن كودتاهايى كه در آنجا هى پيدا شده است، هى يكى بعد از ديگرى، حكومت‏هاى نظامى بوده است و به وسيله خارجى‏ها بوده است. ساير كودتاها هم اينطور بوده است، انقلاباتى هم كه پيدا شده است، آن مقداريش كه نظامى‏ها دخالت داشتند و احزاب دخالت داشتند، ملت آنقدر دخالت نداشت. شما شايد در طول تاريخ كم پيدا كنيد يك انقلابى كه از متن خود مردم جوشيده باشد و هيچ اتكائى به قوه نظامى، به قدرت خارجى نداشته باشد، اسلحه نداشته باشد، تعليمات نظامى در كار نباشد، همين توده مردم، دانشگاهى كه شغلش تحصيل بوده، طلبه كه شغلش تحصيل بوده، بازارى كه شغلش كسب بوده، كشاورز كه شغلش معلوم بوده است و آنهائى كه در كارخانه‏ها كار مى‏كردند، همه يك شغل‏هاى خاصى داشتند و اصل نظامى در كار نبوده، نه تعليمات نظامى ديده بودند، نه سازوبرگ نظامى داشتند، با يك قدرت معنوى يك تبديل از انسان مادى به انسان معنوى پيشبرد شد.

آنها مجهز به همه قوا، به همه آلت تجهيز، داراى همه جور ساز و برگ جنگى و افراد نظامى كه‏

صحيفه نور ج 11 صفحه 167

تعليمات نظامى ديده و پشت سرشان تمام قدرت‏ها، ابرقدرت‏ها بود، پائين‏تر از آنها و شما اتكا به خود و از باطن خود جمعيت جوشيده اين نهضت، و اتكا به خدا، اين شما را پيش برد. اين را بايد حفظش كنيد.

پيروزى انقلاب به واسطه‏هاى رها كردن جهات مربوط به خودتان و توجه به خدا بود

اگر بخواهيد كه نهضت‏تان انشاءالله به آخر برسد و همه احكام اسلام انشاءالله پياده بشود و يك مملكت اسلامى، يك مملكت الهى پيدا بشود، بايد اين رمزى كه شما را به پيروزى رساند حفظش كنيد و اين توجه به خدا، همين ايمانى كه شما را پيش برد و بى‏اعتنائى به آن چيزهائى كه خود آدم مى‏خواهد، بلا اشكال شما توجه به اين داشتيد. همه خواهرها، برادرها، كه آن روزى كه تو خيابان‏ها مى‏آمديد و فرياد مى‏زديد كه اين رژيم را ما نمى‏خواهيم و جمهورى اسلامى را مى‏خواهيم، توجه داشتيد كه هيچ كدام فكر اين نبوديد كه لباستان چى است، خانه‏تان چى است، زندگى‏تان چى است، مدرسه‏تان چه جورى است، هيچ ابداً اين فكر در مغز شماها نبود. اگر اين فكر بود پيروز نمى‏شديد. اگر هر كدام فكر اين بوديد كه زندگيم بايد چه جورى باشد، پيروز نمى‏شديد براى اينكه هر كس فكر خاصى دارد و دنبال اوست. همه جهات مربوط به خودتان را رها كرديد و وجهه قلبتان خدا بود و اينكه اسلام را مى‏خواهيد زنده كنيد، از ظلم و از بيدادگرى‏ها به تنگ آمده بوديد، توجه كرده بوديد به عدالت الهى و آن روزى كه پيش مى‏رفتيد هيچ در فكر خود نبوديد، همه به فكر آن مقصد بوديد. اين معنا اگر چنانچه از دست شما گرفته بشود و حالا هى مربوط باشد به كارهاى خودتان، اگر ما به آخر رسيده بوديم آنوقت وقت اين بود كه بنشينيم راجع به اينگه چه بايد بكنيم، سازندگى. اما ما به آخر نرسيديم ما الان نظير همان وقت‏هاست كه توى خيابان‏ها فرياد مى‏زديد، حالا آن جهت خيابانش رفته است لكن مواجهه با يك قدرت بالاتر و آن قدرت امريكا و ديگران.

اگر خودمان را پيروز حساب بكنيم همين جا متوقف مى‏شويم‏

اگر ما خودمان را پيروز حساب كنيم و برويم دنبال اينكه بايد ما حالا كه پيروز هستيم برويم ببينيم كى چى دارد، چى ندارد برگرديم به خودمان و به حال خودمان، اين پيروزى همين جا توقف مى‏كند، اگر توقف هم بكند خوب است، عقب مى‏رود. آنها توطئه مى‏كنند و با هم مجتمع مى‏شوند، شماها وقتى كه برگشتيد به حال خودتان، با هم متفرق مى‏شويد. آنوقت شما مجتمع بوديد و آسيب ناپذير و اينها نمى‏توانستند كارى بكنند، آنها، حالا شياطين با هم اجتماع مى‏كنند و با هم پيوند مى‏كنند و شما اگر چنانچه از حالى كه داشتيد برگرديد به حال خودتان، هر كدام آن چيزى را كه مربوط به خودتان هست توجه به آن پيدا بكنيد متفرق مى‏شويد و آسيب پذير، در صورتى كه بين راه هستيد. اگر به مقصد رسيده بوديد، اشكال خيلى نداشت، لكن بين راه هستيد الان، يك قافله‏اى كه يك گردنه را گذرانده است و مجهز رفته است، گذرانده، اگر خيال كند كه تمام شد قضيه و گردنه‏هاى ديگر را به فكرش‏

صحيفه نور ج 11 صفحه 168

نباشد، با چند نفر دزد از بين مى‏رود، اما اگر همانطورى كه در گردنه اول مجهز و خودش را براى مقابله با سارق مهيا كرده، در گردنه‏هاى بعد هم به همانطور مجهز باشد نمى‏تواند آسيب ببيند، شما حالا يك گردنه را گذرانديد، آن گردنه شاهنشاهى است اين را گذرانديد، اما گردنه‏هاى ديگر هست الان، بايد هم بگذرانيد و مى‏توانيد اگر آن معنائى كه در ميان حاصل بود كه آن گردنه را از آن گذشتيد آن را نگهش داريد، محكم نگهش داريد، همه گردنه‏ها را خواهيد گذراند.

علت اساسى مخالفت ضدانقلاب با جمهورى اسلامى و عملكردهايشان در مخالفت‏

امروز چيز مهم اين است كه اختلافات بكلى از بين برود، آنهائى كه مى‏خواهند اين جمهورى به آخر نرسد و ضربه ديدند از جمهورى اسلامى، ضربه ديدند از ملت ايران، و مى‏دانند اين ضربه را از اسلام ديدند، آنها قدم به قدم مخالفت با اسلام مى‏كنند و مى‏خواهند نگذارند، نمى‏خواهند كه جمهورى اسلامى پيدا بشود. اول راجع به جمهورى اسلامى‏اش، اسلامى‏اش را مى‏گفتند لازم نيست، بعداً نمى‏خواستند بگذارند بدهند، بعد هم در مجلس خبرگان بساط درست كردند تا رسيد به اينجا كه حالا مى‏خواهيد رئيس جمهور معين كنيد، اينجا هم باز همين مسائل پيش مى‏آيد، بعد هم در مجلس شورا همين مسائل پيش مى‏آيد. اينها نمى‏خواهند كه يك مملكتى با رژيم اسلامى تحقق پيدا بكند براى اينكه ضربه را از اسلام خورده‏اند. توطئه‏هاى يك قسم زيادش به وسيله آنهائى كه وابسته به آن قدرت‏هاى بزرگ، وابستگى به قدرت‏هاى بزرگ دارند. يك مقدار زيادش صرف مى‏شود فعاليت‏ها در اينكه، نگذارند جمهورى اسلامى پيدا بشود، نگذارند يك رئيس جمهور متعهد و مسلمان دلسوز براى ملت، غير وابسته به شرق و غرب پيدا بشود، اين يك قضيه هست كه شما با قدرت اسلامى پيش رفتيد و خودتان چيزهايى كه احتياجات شخصى بود كنار گذاشته بوديد. حالا هم بايد همين طور جلو برويد و تا آنجائى كه انشاءالله مستقر بشويد انشاءالله.

يك قضيه هم كه دنبال اين مطلب است و آنها باز جديت در آن دارند اين است كه بار راه‏هاى مختلف، گروه‏هاى مختلف درست كنند و اين يك گروهى كه شما داشتيد، همه يك حزب كانه بوديد همه حزب خدا بوديد، آن را مى‏خواهند از دستمان بگيرند. اين وحدت را مى‏خواهند از دستمان بگيرند، يك جمعيتى هر چه افرادش زياد باشد، اگر جمعيت با هم منسجم نشوند يك نحو وحدت پيدا نكند، آسيب برمى‏دارد، اصلاً خودشان آسيب خودشان مى‏شوند.

اگر يك جمعيتى در يك كشورى، در يك استانى، در يك شهرى با هم يك وحدتى نداشته باشند، اينها به جان هم مى‏ريزند، بعداً خود باطنشان آسيب مى‏بيند و اگر چنانچه وحدت داشته باشند هر چه وحدت زيادتر باشد، آسيب كمتر مى‏شود. در راه كه ما بوديم اين نهضتى كه داشتيم در اول راه، اين وحدت و اين انسجام زياد بود، محكم بود، يعنى اصل فكر اينكه كى دشمن من است نبود تو كار، همه يك نظر بود، اگر هم يك فكرى بود خيلى در اقليت بود، يك انسجامى بين ملت حاصل شد كانه از يك حلقوم صدا در مى‏آيد، شما اگر در تهران مى‏آمديد همان معنا راشنيديد، در تظاهرات كه در

صحيفه نور ج 11 صفحه 169

آخر ايران مى‏شد، مى‏شنيديد همان مطلبى كه ايران، همان فريادى كه از حلقوم تهرانى‏ها در مى‏آمد از حلقوم آبادانى‏ها هم در مى‏آمد، بندرعباسى‏ها هم در مى‏آمد، مشهد هم همين طور، همه جاى ايران يك صدا داشتند مثل اينكه يك حلقوم دارد صدا مى‏كند. اينطور منسجم شده بوديد، يك جامعه توحيدى ايجاد كرده بوديد كه همه يكى بوديد. آنها هم اين جهت را ديدند كه سيلى كه خوردند از اين حيث خوردند، از دو حيث بود: يكى اسلامش بود، يكى هم اين حيثيتى كه، انسجامى كه شما با هم داشتيد، اين دو تا هر دو مورد نظر بوده است. اينجا را كوشش مى‏كنند با قلم‏ها و با قدم‏ها، با تبليغات، اسلام را از دستمان بگيرند، نگذارند حكومت اسلامى پيدا بشود. از اين طرف هم انسجام را مى‏خواهند از دست شما بگيرند، اين وحدت و جهت جامعه توحيدى كه عبارت از اين بود كه همه با هم يك مقصد داشتيد و كانه از يك حلقوم صدا در مى‏آيد، يك اراده كانه دارد عمل مى‏كند. اين را مى‏خواهند از دستمان بگيرند، متفرق كنند همه را از هم. طرح‏هاى مختلف در اين دارند، ايران را از دست شما بگيرند، اين وحدت را از دست شما بگيرند، راه‏هاى مختلفى دارد در هر جا.

عمل نكردن به موازين اسلامى، خلاف بيعت با اسلام است‏

آن لشكرهاى شيطان، جنود ابليس، الان در همه جاى ايران رفتند و هستند، هر جا هم كه صدائى در مى‏آيد از همين‏هاست، از همين شيطان‏هائى است كه تابع همان شيطان بزرگ‏ها هستند. از اينها هر جا يك صدائى در مى‏آيد و تفرقه‏افكنى مى‏شود، از همين‏هاست. هر جا صحبت اين است كه ما مى‏خواهيم چه بشود در مقابل نهضت، در مقابل اين جمهورى اسلامى يك قدى علم مى‏كنند، از اين تبليغات اينهاست، توى شهرها، بيشتر توى دهات، حالا توى روستاها. حالا بيشتر با اسم‏هاى مختلف، با فرم‏هاى مختلف مى‏روند و اين اشخاص خوب را، اشخاصى اسلامى را گولشان مى‏زنند، اينها شيطانند و اينها يك مردم سالمى هستند، مى‏آيند به اسم اسلام آنهائى كه مى‏خواهند اسلام را بشكنند، با اسم اسلام اينها را گول مى‏زنند، اوراقى مى‏نويسند متفرق مى‏كنند در همه جا كه چه و مى‏خواهند تفرقه بيندازند بين قشرها، دانشگاه مى‏روند يك چيز مى‏گويند، بازار يك چيزى مى‏گويند، در پيش كشاورزها مى‏روند يك چيز مى‏گويند، در كارخانه‏ها مى‏روند به كارگرها يك چيزى مى‏گويند، هر جا به يك فرم وارد مى‏شوند، در شهرها هم الى ماشاءالله تفرقه مى‏خواهند بيندازند و اينها بين همه قشرها مى‏خواهند همانطورى كه تا حالا زحمت كشيده شد و دانشگاهى را به اهل علم و به طلبه‏هاى مدرسه نزديك كرد و با هم‏شان كرد و همفكرشان كرد، مى‏خواهند اين را از هم جدا كنند باز. بازارى و دانشكده‏اى هم رفيق شده بودند، دانشگاه و بازار كانه يك موجود بودند، با هم عمل مى‏كردند اينها مى‏خواهند حالا جدا كنند از هم. در همه قشرها يك همچو كارى توطئه هست و در صددند كه بشود تا ببينيم كه ملت ما تا چه اندازه‏اى بيدار هست، آيا دست‏هاى اينها را خوانده است؟ آيا توطئه‏هاى اينها را توجه به آن كرده است؟

بايد بگوئيد، همه ما مكلفيم كه اين مسائل را تبليغ كنيم، اهل علم و اهل منبر بيشتر، روشنفكر و

صحيفه نور ج 11 صفحه 170

اهل قلم بيشتر. ديگران هم بايد بگويند به همه، به طور توصيه از هم، به هم، سفارش كنند به هم كه گول اين شياطين كه مى‏خواهند جدا كنند شماها را از هم، گول اينها را نخوريد. با اسلام اسلام هم مى‏آيند، با اسلام مى‏خواهند جدا كنند از هم. اين، بايد اين دو تا مطلب در نظر گرفته بشود كه يكى حفظ وحدت ما، يكى هم اين جهت اسلاميت كه توجه به مقصد اسلام بود، نه توجه به خود و يكى از مسائل ديگرى هم كه باز شياطين دارند دنبال مى‏كنند و ما بايد توجه داشته باشيم اين است كه كارهائى كه انجام مى‏گيرد، چه از دولت و چه از ملت، چه از پاسدارها و چه از كميته‏ها، چه از دادگاه‏ها و چه از نظامى‏ها، از هر طائفه‏اى كه انجام مى‏گيرد، توجه داشته باشيد كه روى موازين اسلام انجام بگيرد، ما انقلاب كه كرديم، انقلاب از تقريباً رژيم طاغوت و كفر به رژيم اسلام و عدل است. نبايد به اسم انقلاب ما خلاف كار انقلابى بكنيم. انقلاب اسلامى است، انقلابات ديگر دنيا اسلامى نبوده دنبالش هزار جور فسادها بوده است اما انقلاب ما انقلاب اسلامى است، همه شما به جمهورى اسلامى رأى داديد يك عده معدودى نه، رأى ندادند اما ملت رأى به جمهورى اسلامى، رأى داد به جمهورى اسلامى، يعنى پذيرفت كه نظام، نظام اسلامى باشد، اين را ملت پذيرفته است و رأى به آن داده است، بايد وفادار باشد به اين رأى، وفادار باشد به اين تعهد

شما با اسلام يك تعهدى الان كرديد، همه مان متعهديم براى اسلام، اما تازه يك تعهد خاصى با اسلام بستيم و ما بيعت كرديم با اسلام، بيعت ما اين است كه جمهورى اسلامى و نظام اسلامى مى‏خواهيم و رأى به اين داديم و بيعت كرديم با اين. اگر ما بنا باشد بگوئيم كه ما بيعت كرديم با اسلام، با جمهورى اسلامى، رأى داديم به جمهورى اسلامى، لكن به احكام اسلام عمل نمى‏كنيد، اين خلاف بيعت است، اين خلاف معاهده است، بايد همه چيز، همه چيزها اسلامى باشد، اگر مصادره مى‏شود بايد روى موازين اسلامى باشد، اگر مال ديگرى را، هر چه باشد، مال او باشد از او به اسم مصادره بگيرند اين خلاف بيعتى است كه شما با اسلام كرديد، اگر يك دادگاهى مال يك شخصى را كه احراز نكرده است كه اين مال از طريق حرام آمده پيش او، از چپاول آمده پيش او، بخواهد او را مصادره كند با آن بيعتى كه كرده است كه من اسلامى هستم، مخالفت كرده است، اگر يك وجب زمين مصادره بشود و از مردم گرفته شده باشد بدون ميزان‏هاى شرعى، خلاف معاهده‏اى است كه با اسلام ما كرديم، اگر يك نفر آدم ظلم به او بشود، برخلاف موازين به او يك تعدى بشود هر كه اين كار را بكند، اين معاهده‏اى كه كرده است، مخالفت كرده.

در اسلام، قانون خدا حكم مى‏كند

ما همه چيزمان بايد اسلامى باشد، نباشد آنطورى كه اسم اسلام را رويش بگذاريم، در واقع طاغوت باشد. يك وقتى ما توجه به اين نكنيم كه ما از طاغوت سر در آورديم با اسم اسلام. آنها طاغوت بودند و اسم اسلام هم تو كار نبود، ما مى‏گوئيم اسلام، لكن يك وقت سر از طاغوت در مى‏آورد، طغيان بكنيد به مردم، پاسدار مردم را اذيت كند، پاسبان مردم را اذيت كند، دادگاه‏ها برخلاف حكم‏

صحيفه نور ج 11 صفحه 171

بكنند، بايد همه چيز اسلامى بشود. اگر همه چيز اسلامى بشود يك جامعه‏اى پيدا مى‏شود غير قابل فساد، آسيب ديگر نمى‏بيند آن جامعه، و اگر بنا باشد كه اگر باز يك جامعه‏اى هرج و مرج باشد آسيب بردار هست، همه چيزش بايد سرجاى خودش محكم باشد و موازين بايد موازين الهى باشد و مملكت يك مملكت اسلامى باشد، قانون اسلام باشد. در اسلام يك چيز حكم مى‏كند و آن قانون است، زمان پيغمبر هم قانون حكم مى‏كرد، پيغمبر مجرى بوده، زمان اميرالمؤمنين هم قانون حكم مى‏كرد، اميرالمؤمنين مجرى بود. همه جا بايد اينطور باشد كه قانون حكم كند، يعنى خدا حكم بكند، حكم خدا. حاكم يكى است، خدا، قانون، قانون الهى، ديگران مجرى او، اگر بخواهند از خودشان يك چيزى بگويند، پيغمبر اكرم كه رأس همه عالم هست، خدا به او خطاب مى‏كند كه اگر چنانچه يك چيزى برخلاف آن چيزى كه من گفته بودم بگوئى، قطع و تينت را مى‏كنم، اخذت مى‏كنم و رگ كمرت را پاره مى‏كنم براى اينكه اجرا بايد بكنى آنى كه اسلام گفته، آنوقت تو مجرى او هستى. البته معلوم بود كه او مجرى است و هيچ وقت تخلف نمى‏كند، لكن سرمشق است اين، به آن فرد اول اين اخطار را مى‏كند تا من و شما بفهميم مطلب را، تكليف‏مان را بفهميم، به فردى كه معلوم است، خدا هم مى‏داند اين را كه اين تخلف كن نيست، اين قدم آن طرف نخواهد گذاشت لكن به او به طور اينكه اگر اين كار را بكنى به او مى‏گويد تا همه مردم تكليفشان را بفهمند كه اگر پيغمبر هست، ديگران هم همين طور و اگر ما تخلف كنيم از قوانين الهى، تا يك حدودى خداى تبارك و تعالى مهلت مى‏داد، لكن يك وقت هم اگر از مهلتش گذشت ديگر معلوم نيست چه خواهد شد. حالائى كه ما همه فرياد مى‏زنيم و بر ضد اين اشخاص كه همه چيز ما را بردند اين صداها را مى‏كنيم كه امريكا كذا، اگر خودمان يك وقت تخلف بكنيم و توجه نداشته باشيم به اينكه نبايد تخلف كنيم، اعتنا نكنيم به قوانين اسلام، يك وقت خداى نخواسته عنايت خدا از ما سلب مى‏شود، خودمان را به خودمان واگذار مى‏كند اگر اينطور شد، بكلى از بين خواهيم رفت. بايد همه توجه داشته باشيم و همه دعا كنيم، از خدا بخواهيم كه ما پيرو اسلام و پيرو قوانين اسلام باشيم.

خداوند انشاءالله همه‏تان را حفظ كند. موفق باشيد و من متشكرم از اينكه در اين هواى سرد از راه‏هاى دور تشريف آورديد اينجا و اميدوارم كه همه‏تان با سعادت و سلامت، خواهرها همين طور، برادرها همين طور و مؤيد و منصور باشيد.

والسلام عليكم و رحمةالله و بركاته‏


previos page menu page next page